پاسخ به شبهه:پیشگیری از بیماری یا دعا و توسل در درمان بیماری
متن شبهه :
پیشگیری از بیماری یا دعا و توسل در درمان بیماری
اگر استجابت دعا هزار و یک شرط دارد، بهتر نیست به جای این که مردم را به دعا و حرم و توسل فرا بخوانیم، آن ها را به پیشگیری از بیماری کرونا فرا بخوانیم؟!
پاسخ شبهه:
در قرآن خداوند وعده داده هر دعایی را برآورده کند. به همین جهت، ممکن است گروهی از مردم بدون تلاش و فراهم کردن مقدمات لازم، فقط به دعا اشتغال بورزند؛ و چون به مقصود نمی رسند، از استجابت دعا ناامید شده و صرفاً به درمان و پیشگیری از بیماری ها بسنده کنند. در ادامه، با ارائه نکاتی، به بررسی نسبت دعا و درمان و پیشگیری می پردازیم تا از این طریق، اشکال مذکور نیز برطرف شود:
نکته اول:
در ابتدای امر تصور می شود که لازم است تلقی پرسشگر محترم از بحث «دعا» تصحیح شود، چراکه دعا کردن و بر زبان آوردن نیازهای خود در پیشگاه خالق هستی درواقع نوعی عبادت است و در تعبیر برخی از روایات مطلب را از این نیز بالاتر دانسته و در حقیقت دعا را مغز عبادت دانسته است. چنانکه از رسول اکرم (ص) این گونه روایت شده است که فرمودند:
«افْزَعُوا إِلَى اللَّهِ فِی حَوَائِجِکمْ وَ الْجَئُوا إِلَیهِ فِی مُلِمَّاتِکمْ وَ تَضَرَّعُوا إِلَیهِ وَ ادْعُوهُ فَإِنَّ الدُّعَاءَ مُخُ الْعِبَادَةِ…(1)؛ در حوائجتان از خدا کمک بخواهید، در شداید و گرفتاری ها به او پناه ببرید و به سوی او تضرع کنید، او را بخوانید و دعا کنید، چون «دعا» مغز عبادت است…».
همین حقیقت را حضرت امام محمدباقر (ع) این گونه مطرح می فرماید که:
قَالَ الْبَاقِرُ (علیه السلام): «وَ لَا تَمَلَ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِنَ اللَّهِ بِمَکانٍ. (2)؛ از دعا خسته نشو! زیرا دعا در نزد خدا منزلت و مقامى عظیم دارد».
ازاین رو از برخی از عرفا نقل شده است که ایشان با اینکه هیچ حاجتی از خدا نداشته و در مقام تسلیم محض به سر می برده اند، تنها به جهت آنکه خداوند امر به دعا کرده و فرموده «ادعونی استجب لکم» (3) و برای بهره مندی از برکات عبادت بودن دعا، این فعل را انجام می داده اند.
این یک نگاه تقلیل گرایانه به حقیقت دعاست که بخواهیم تنها آن را به جهت برآورده شدن حاجاتمان فرو کاسته و دائماً به اجابت یا عدم اجابت آن خود را معطل نگهداریم و از حقیقت متعالی آن کاملاً بی خبر بوده و یا صرف نظر کنیم؛ و صد افسوس که نگاه غالب در خصوص دعا، همین نگاه غیر متعالی و سطحی است.
نکته دوم:
باید توجه داشته باشید که انتظار ما از دعا و تأثیر آن در زندگی باید منطقی بوده و به محدودیت هایی که در اجابت خواسته های ما در عالم هستی وجود دارد توجه بیشتری داشته باشیم. اینکه فکر کنیم، صرف بیان الفاظی خاص، تأثیراتی تکوینی به نحو ضروری داشته و بدون هیچ قید و شرطی انسان را بر سر سفره خواسته خود می نشاند، تصور درستی نکرده ایم. خصوصاً اینکه طرف دعای ما موجودی است که حکیم و عالِم بوده و مسائل را از دریچه تنگ خواسته های انسانی نمی نگرد!
درنتیجه ما نیز با شما موافقیم که دعا، بدون قید و شرط نبوده و آدابی دارد؛ و اتفاقاً یکی از آداب و شرایط دعا، در اکثر موارد، عمل موافق و متناسب با آن است. به عبارت دیگر هر دعا و توکلی می بایست مسبوق به عمل و تلاشی در راستای آن دعا باشد.
همچنانکه امیرمومنان (علیه السلام) در حدیثی دعاکننده بی عمل را این گونه تشبیه می کند.
«الدّاعی بِلا عَمَلٍ کالرّامی بِلا وَتَرٍ (4)؛ کسى که دعا می کند بدون عمل، مانند تیراندازی است که کمانش «زه» ندارد».
و یا امام رضا (ع) در این خصوص می فرماید:
«مَن سَألَ اللهَ التَّوفیقَ وَ لَم یجتَهِد، فَقَدِ استَهزَءَ بِنَفسِهِ؛ (5)؛ هر کس از خداوند، توفیق بطلبد ولی تلاش نکند، خودش را مسخره کرده است.»
در طلب شفای امراض مادی و بیماری ها نیز ابتدا باید تلاشی متناسب و عمل مقتضی صورت گرفته باشد و ازاین رو رعایت بهداشت، پیشگیری از ابتلاء، گوش سپردن به دستورات متخصصین و بهره مندی از نسخه پزشک، همگی از شرایط استجابت دعا به حساب آمده و پیش از دعا تحقق آن لازم است، نه اینکه در مقابل دعا باشد.
نکته سوم:
هنگامی که انسان در سیره و سنت حضرات معصومین (علیهم السلام) هم می نگرد، درمی یابد که ایشان در هنگام عارض شدن کسالت و بیماری و یا رویارویی با مشکلات و مسائل تنها بر دعا و عنایات غیبی اتکاء نکرده و علاوه بر آن تمام تلاش خود را نیز در جهت و راستای خواسته خویش مبذول می داشتند. ازاین رو گوش سپردن به توصیه طبیبان و استفاده از نسخه ایشان، سنت رایج در میان حضرات معصومین (ع) بوده است.
در این باره داستانی از حضرت موسی (ع) وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست.
نقل است که حضرت موسی (ع) را بیماری عارض شد، بنی اسرائیل نزد او آمدند و ناخوشی او را شناختند و گفتند: اگر فلان دارو را مصرف کنی شفا می یابی.
موسی (ع) گفت: مداوا نمی کنم تا خدا مرا بی دوا بهبود بخشد. پس بیماری او طولانی شد، خدا به او وحی فرمود: به عزت و جلالم سوگند! ترا عافیت نمی دهم تا به دوائی که گفته اند درمان کنی. پس به بنی اسرائیل گفت: داروئی که گفتید به آن مرا معالجه کنید.
پس او را مداوا کردند و بهبود یافت. این در دل موسی (ع) حالت شکوه و اعتراضی را پدید آورد. خدای تعالی به او وحی فرستاد: خواستی حکمت مرا به توکّل خود باطل کنی، چه کسی غیر از من داروها و منفعت ها را در گیاهان و اشیاء نهاد؟!(6)
نکته چهارم:
البته نباید از این نکته غافل شد که گاهی خداوند از طریق غیرعادی، کارهایی را انجام می دهد و مثلاً مردگان را زنده و یا بیماران را شفا می دهد؛ چنانکه عیسی (ع) به اذن او چنین نمود و بیماران را شفا داد و مردگان را زنده کرد (5). البته این معجزات و کارهای خارق العاده، در موارد نادری رخ می دهد و چون در محدوده علم ما نیست، نمی دانیم حکمت الهی چه زمانی، وقوع چنین معجزاتی را لازم می داند و چه زمانی نه. از این رو، هم موظفیم دعا کنیم و به رحمت و قدرت نامحدود خدا امیدوار باشیم و هم موظفیم به حکمت خدا اعتماد کنیم و کارهای عادی مؤثر در درمان بیماری را بپیماییم چرا که ممکن است در این مورد حکمت خداوند چنین اقتضا کرده باشد که شفا نه از طریق معجزه بلکه از طریق انجام کارهای متعارف انجام گیرد (7).
نتیجه :
از همه آنچه در این فراز خدمت شما تقدیم شد، این نتیجه حاصل می شود که هر انسانی باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از گسترش بیماری های خطرناک انجام دهد و در ادامه از خداوند منان و عنایات او نیز استمداد بطلبد؛ چنانکه قرآن کریم در این خصوص می فرماید:
«فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلینَ (8)؛ و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست مىدارد».
پی نوشت ها:
ابن فهد حلی، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 41.
ابن فهد حلی، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 19.
مؤمن، آیه 60.
علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 60.
علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 78، ص 356.
ملا مهدی نراقی، جامع السعادات، ج 3، ص 228.
مائده، آیه 110.
آل عمران، آیه 159.
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی