يادداشتي در مورد حجاب
حجاب، دستوری شرعی است که وجوب آن مستند به منابع و ادله فقهی متعددی است اما آنچه در این بین محل نزاع است این است که برخی ادعا میکنند حجاب اگرچه از ضروریات دین است اما واجبی است فردی که حکومت حق مداخله در آن را ندارد. در این باره چند نکته قابل ذکر می باشد:
1. برخی تنها به بعد شخصی پوشش تاکید دارند و به این نکته استدلال میکنند که همانطور که بدن هر فرد متعلق به خود اوست لذا پوشش هر فرد نیز کاملا شخصی می باشد و حکومت حق دخالت در یک مساله شخصی را ندارد در حالیکه آنچه وجدان عمومی بر آن صحه میگذارد این است که لباس تنها جنبه شخصی برای پوشاندن بدن ندارد؛ بلکه جنبه اجتماعی و بیرونی آن بسیار پر رنگ است همانطور که شخص متناسب با محلی که در آن حضور می یابد نوع پوشش خود را تغییر میدهد؛ ضمن اینکه در نگاه الهی، همه چیز متعلق به خداست و حتی این حق را نداریم که در خصوص بدن و پوشش خود آنطور که خواستیم برخورد کنیم.
2. نگرش عمیق و بی غرضانه به آیات حجاب به روشنی نشان میدهد که حجاب افزون بر اینکه حق و تکلیف شخصی بانوان مسلمان است بلکه جنبه تکلیفی آن قوی تر است. جامعه دینی نیز تکلیف در مقابل این حق دارد و البته حکمت تکلیفی بودن پوشش و حجاب که در این آیات آمده است این مطلب را تایید میکند. همچنانکه خداوند در آیه 59 سوره احزاب می فرماید: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا . آیت الله جوادی آملی در کتاب زن در آیینه جمال و جلال در توضیح این آیه میفرمایند: هرچند میتوان پذیرفت که پوشش حق زن است اما حجاب به معنای شرعی آن اصلا جزء حقوق زن نیست که بخواهد اسقاط کند و جزء حقوق الهی محسوب میشود چرا که وقتی قرآن کریم مساله لزوم حجاب را بازگو میکند علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان میفرماید «ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین» یعنی برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند. …. زن به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست به زن داده و فرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن.
3. حتی اگر حجاب را امری شخصی تلقی کنیم باز هم در دایره اختیارات حکومت قرار میگیرد چرا که هر عملی که آثار اجتماعی داشته باشد و بتواند حقوق جامعه را تحت الشعاع قرار دهد میتواند الزامی گردد حال اینکه بر کسی پوشیده نیست که هر اندازه در جامعهای، عفاف، حیا و حجاب کمرنگ گردد، نرخ رشد طلاق، مفاسد اجتماعی، بیبندوباری و بیماریهای جنسی و روحی افزایش مییابد.
4. نکته دیگر اینکه بسیاری از قوانین بشری که شاید خصوصی به شمار آیند؛ الزامی هستند لذا حتی شخصی بودن امری مانع از دخالت حکومت نیست همانطور که جرائمی چون زنا که ممکن است در حریم و حیطه خصوصی و با رضایت طرفین انجام شود در صورت اثبات نزد حاکم حق مجازات مرتکب برای حاکم وجود دارد.این موضوع منحصر به جامعه اسلامی هم نیست و در سایر جوامع نیز حکومت ها خود را مجاز به ورود به حوزه های خصوصی همچون مصرف مواد مخدر و استفاده از تجهیزات ایمنی هنگام کار، بستن کمربند موقع رانندگی و … میکنند.
5. نکته ای که در بحث دخالت حکومت در بحث حجاب قابل تامل است توجه به عنصر زمان و مکان است. در جوامع گذشته غالبا به دلیل کوچک بودن دولت ها و مداخله مستقیم خانواده و طایفه و به طور کلی مردم در حل مشکلات دولت در اینگونه موارد نقش هدایتگر و ناظر را ایفا میکرد و وظیفه اصلی دولت مقابله با ناامنی و پاسخ به مرافعات و اجرای حدود تعریف میشد بنابراین امروز نمیتوان گفت که دولت های جدید نیز حق دخالت در موضوعاتی چون حجاب را ندارند.
6. مساله دیگر اینکه برخی مخالفان ضرورت حجاب اینگونه مطرح میکنند که صرف بیروسری بودن کسی را به گناه و جامعه را به فساد نمیکشاند در حالیکه جدا از ادله عقلی و نقلی وجوب حجاب، امروز هدف شبهه افکنان صرفاً روسری نیست بلکه هدف زدودن خط قرمز حجاب است، وقتی حجاب شرعی که خط قرمز پوشش است شکسته شد، عملاً دیگر هیچ حد و مرزی برای پوشش وجود نخواهد داشت و این یعنی بیبندوباری محض .
در اجتماعی بودن حجاب و حق حکومت در برخورد با معضل بی حجابی تردیدی وجود ندارد و غیر از موارد ذکر شده ادله فراوان دیگری در اثبات آن وجود دارد لذا از آنجا که حجاب از مولفه های مهم فرهنگی است توجه به آن میتواند به طراحی راه حل معقول و سنجیده ای از سوی متولیان امر بیانجامد که در این خصوص توجه به مراتب امر به معروف و نهی از منکر و استفاده از جدال احسن در کنار برنامه ریزی فرهنگی و به کارگیری تدابیر پیشگیرانه میتواند فرهنگ حجاب را در جامعه نهادینه کند.
منبع: پايگاه خبري تحليلي صراط