ويژه ماه صفر؛مناسبت ها و اعمال ماه
آغاز صفر و ورود کاروان اسرای کربلا به شام
سفر بازماندگان امام حسین(ع) به شام، در رساندن پیام انقلاب حسین (ع) و افشاى ماهیت پلید حکومت یزید، نقش اساسى داشت. آنان در لباس اسارت همان جهاد مقدسى را انجام دادند که حسین (ع) در لباس خون و شهادت انجام داد. توقف اسیران در شام فرصت خوبى به آنان داد تا مردم شام را که در اثر تبلیغات چهل سالهی معاویه شناخت صحیحى از اسلام و خاندان پیامبر نداشتند، آگاه سازند.
ازاینرو باز ماندگان حسین (ع) از هر مناسبتى در این زمینه بهره بردارى مى کردند. خطبهی امام سجاد (ع) که در یکى از روزهاى توقف در شام ایراد شد، در این میان نقشى تعیین کننده داشت و یزید را رسواى خاص و عام ساخت.
مرحوم"علامه مجلسی” به نقل از صاحب “مناقب” و دیگران مىنویسد:
روایت شده است : روزى یزید دستور داد منبرى گذاشتند تا خطیب بر فراز آن سخنانى در نکوهش حسین (ع) و على (ع) براى مردم ایراد کند. خطیب بالاى منبر رفت و پس از حمد و ستایش خداوند، سخنان زیادى در نکوهش على بن ابى طالب و حسین بن على (ع) گفت و سپس در مدح و ستایش معاویه و یزید، داد سخن داد. و از آنان به نیکى یاد کرد.
على بن الحسین (ع) - از میان جمعیت- بر او بانگ زد:"واى بر تو اى خطیب! خشنودى خلق را به بهاى خشم خالق خریدى، و جایگاهت را در آتش دوزخ قرار دادى".
سپس گفت: یزید! اجازه مى دهى بالاى این چوبها بروم و سخنانى بگویم که در آن رضاى خدا باشد و براى حاضران نیز اجر و ثوابى؟ یزید اجازه نداد.
مردم گفتند: امیر! اجازه بده بر منبر برود، شاید از او سخنى بشنویم (ببینیم چه مى گوید؟).
یزید گفت: اگر او بر فراز این منبر برود، پایین نمى آید مگر آنکه من و خاندان ابوسفیان را رسوا سازد.
کسى گفت: امیر مگر این(جوان اسیر) چه مىداند و چه مىتواند بگوید؟! یزید گفت: او از خاندانى است که علم را از کودکى با شیر مکیده اند و با خون آنها در آمیخته است.
مردم آنقدر اصرار ورزیدند تا سرانجام یزید اجازه داد. آنگاه حضرت بر عرشهی منبر قرار گرفت، و ابتدا خدا را حمد و ستایش کرد و سپس خطبهاى ایراد کرد که اشکها را از دیدگان سرازیر کرد و دلها را به لرزه در آورد.
آنگاه فرمود: مردم! خداوند به ما(خاندان پیامبر) شش امتیاز ارزانى داشته و با هفت فضیلت بر دیگران برترى بخشیده است:
شش امتیاز ما این است که خدا به ما: علم، حلم، بخشش و بزرگوارى، فصاحت، و شجاعت داده و محبت ما را در دلهاى مؤمنان قرار داده است.
هفت فضیلت ما این است که: پیامبر برگزیده خدا از ماست، صدیق(على بن ابى طالب) از ماست، جعفر طیار از ماست، شیر خدا و شیر رسول او (حمزه سید الشهدا) از ماست، دو سبط این امت - حسن و حسین - از ماست. زهراى بتول از ماست.
مردم! هر کس که ما را شناخت که شناخت، و هر کس نشناخت خود را بدو معرفى مى کنم: من پسر مکه و منایم، من پسر زمزم و صفایم، منم فرزند آن بزرگوارى که"حجر الأسود” را با گوشه و اطراف عبا برداشت.
منم فرزند بهترین کسى که احرام بست و طواف و سعى به جا آورد، منم فرزند بهترین انسانها، منم فرزند کسى که(در شب معراج) از مسجد الحرام به مسجد الأقصى برده شد.
منم پسر کسى که(در سیر آسمانى) به سدره المنتهى رسید، منم پسر کسى که در سیر ملکوتى آنقدر به حق نزدیک شد که رخت به مقام"قاب قوسین او ادنى” کشید(بین او و حق دو کمان یا کمتر فاصله بود).
منم فرزند کسى که با فرشتگان آسمان نماز گزارد، منم فرزند کسى که خداوند بزرگ به او وحى کرد، منم فرزند محمد مصطفى، منم فرزند على مرتضى، منم فرزند کسى که آنقدر با مشرکان جنگید تا زبان به"لا اله الا الله” گشودند.
منم فرزند کسى که در رکاب پیامبر خدا(ص) با دو شمشیر و دو نیزه جهاد کرد،دوبار هجرت کرد، و دو بار با پیامبر بیعت کرد.
در بدر و حنین شجاعانه جنگید، و لحظه اى به خدا کفر نورزید، من فرزند کسى هستم که صالح ترین مؤمنان، وارث پیامبران، نابود کنندهی کافران، پیشواى مسلمانان، نور مجاهدان، زیور عابدان، فخر گریه کنندگان(از خشیت خدا)، شکیباترین صابران، بهترین قیام کنندگان از تبار یاسین – فرستادهی خدا – است.
جدّ من کسى است که پشتیبانش جبرئیل، یاورش میکائیل و خود حامى و پاسدار ناموس مسلمانان بود.
او با مارقین (از دین بیرون رفتگان) و ناکثین(پیمان شکنان) و قاسطین(ستمگران) جنگید، و با دشمنان کینه توز خدا جهاد کرد.
منم پسر برترین فرد قریش که پیش از همه به پیامبر گروید و پیشگام همهی مسلمانان بود. او خصم گردنکشان، نابود کنندهی مشرکان، تیر خدایى براى نابودى منافقان، زبان حکمت عابدان، یارى کنندهی دین خدا، ولى امر خدا، بوستان حکمت الهى، و کانون علم او بود…
سپس فرمود: منم پسر فاطمه زهرا (س)، منم پسر سرور زنان…
امام در معرفى خود، و در حقیقت: معرفى شجره نامهی امامت و رسالت، آنقدر داد سخن داد که صداى گریه و ناله مردم بلند شد.
یزید ترسید شورشى بر پا شود، لذا به مؤذن دستور داد تا اذان بگوید. مؤذن بپا خاست و اذان را شروع کرد و گفت:
الله اکبر، الله اکبر.
امام فرمود: بلى هیچ چیز از خدا بزرگتر نیست، و چون موذن گفت: اشهد ان لا اله الله، گفت: بلى مو و پوست و گوشت و خون من به یگانگى خدا شهادت مى دهند.
همین که مؤذن گفت: اشهد ان محمد رسول الله (ص)، امام از بالاى منبر رو به یزید کرد و گفت: یزید! آیا محمد (ص) جد من است یا جد تو؟ اگر بگویى جد تو است، دروغ گفته اى و حق را انکار کرده اى، و اگر بگویى جد من است، پس چرا فرزندان او را کشتى؟!…( بحار الأنوار)
“یزید لعین در این اثنا بانگ بر مؤذن زد که قامت بگو، زمزمه و دمدمهاى عظیم در خلق افتاد، بعضى نماز کرده، و بعضى نماز نکرده، پراکنده شدند".(عماد الدین طبرى، کامل بهائى)
گرد آوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی
بررسی سندیت هفتم صفر؛ روز ولادت امام کاظم(ع) و شهادت امام حسن(ع)
هفتم صفر از سال ها پیش در میان بزرگان و علمای حوزه به عنوان روز شهادت قوی تر بوده است و جنبه عزا و سوگواری در آن بیشتر است تا جنبه شادی و گرامیداشت ولادت امام موسی کاظم(ع) و این سیره همچنان تا امروز ادامه دارد.
روز هفتم ماه صفر در تقویم های رسمی کشور به عنوان روز ولادت امام موسی کاظم(ع) نامگذاری شده است. اما هفتم ماه صفر در میان مراجع و علمابه خصوص در شهر قم به عنوان روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) روز عزا و تعزیه است و علمای شیعه همواره به این موضوع ملتزم بوده اند. سابقه این موضوع در شهر قم از زمان حضرت آیت الله حائری یزدی است و هنوز هم علما و مراجع بر اساس همان سنت، روز هفتم صفر را روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) می دانند و مجلس عزاداری برپا می نمایند.
هفتم صفر از سال ها پیش در میان بزرگان و علمای حوزه به عنوان روز شهادت قوی تر بوده است و جنبه عزا و سوگواری در آن بیشتر است تا جنبه شادی و گرامیداشت ولادت امام موسی کاظم(ع) و این سیره همچنان تا امروز ادامه دارد.
همچنین از شاگردان مرحوم شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه و ایت الله بروجردی نیز نقل میشود نظر این دو بزرگوار در خصوص سالروز شهادت امام حسن مجتبی روز هفتم ماه صفر بوده است و با تعطیلی دروس این روز را به عزاداری میپرداختند حوزه علمیه نجف هفتم ماه صفر را به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) تعطیل میباشد و مراسم سوگواری برگزار میکنند.
لازم به ذکر است که بنابر اسناد موجود، قول هفتم صفر از زمان امام کاظم«علیه السلام» رواج داشته و از سوی قاسم بن ابراهیم الرسّی«البرسی» 169-246 هجری قمری عنوان شده است.
از این روایت قاسم بن ابراهیم، بزرگانی از فقهاء همچون شهید اول، کفعمی، والد شیخ بهائی، شیخ بهائی در(توضیح المقاصد)، علامه مجلسی در (بحار الانوار)، شیخ عبدالله بحرانی در (عوالم العلوم)، شیخ محمد حسن نجفی در (جواهر الکلام)، شیخ جعفر کاشف الغطاء در (کشف الغطاء) و شیخ عباس قمی در (انوار البهیّه)«قدس سرهم» پس از قرن هفتم تا زمان حاضر تبعیت نمودهاند؛ که به برخی از این روایات اشاره میکنیم:
اسناد وارده در کتب حدیثی مبنی بر شهادت در روز 7 ماه صفر
سند اول: «تثبیت الامامة»
قدیمی ترین منبعی که در این زمینه تا به حال یافت شده کتاب « تثبیت الامامة»تالیف«سید قاسم بن ابراهیم الرسی» است که در سال 246 وفات یافته است. وی که خود از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، از زهاد و عباد و علمای زمان خویش بود که دارای تألیفات فراوانی است. گفتنی است وی از روات احادیث هم بوده است و بدون واسطه از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت نقل میکرده است. وی در کتاب خویش چنین آورده است.
«الامام الحسن علیه السلام ابوه الامام امیرالمومنین علی علیه السلام، امه فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ولادته: ولد فی المدینه لیلة النصف من شهر رمضان فی السنة الثالثة للهجره، القابه: التقی، الزکی، السبط، وفاته: توفی فی السابع من شهر صفر سنة خمسین من الهجرة»
سند دوم: قول شهید اول
یکی دیگر از کسانی که قائل بودند شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم ماه صفر واقع شده است، شهید اول (متوفای 786) می باشند ایشان در کتاب شریف «دروس» می فرمایند: الامام، الزکی، ابومحمد الحسن بن علی سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة اثنتین من الهجرة… و قبض بها مسموما یوم الخمیس سابع صفر سنة تسع و اربعین من الهجرة.
سند سوم :«مرحوم کفعمی»
یکی دیگر از کسانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی در هفتم ماه صفر شده است، علامه بزرگوار و محدث کبیر مرحوم کفعمی صاحب کتاب شریف «مصباح»می باشد ایشان در این کتاب چنین می فرماید:
»ولد فی یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة ثلاث من الهجرة و توفی یوم الخمیس سابع شهر صفر سنة خمسین من الهجرة.
سند چهارم: پدر بزرگوار شیخ بهایی
یکی دیگر از بزرگانی که قایل به شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم صفر می باشد مرحوم علامه شیخ حسین والد مکرم شیخ بهایی در کتاب«وصول الاخبار الی اصول الاخبار» می باشد وی که متوفای سال 984 هجری است در کتاب خویش میفرماید: « هو الامام الزکی ابومحمد سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة اثنتین من الهجرة مسموما فی المدینة یوم الخمیس سابع شهر صفر سنة تسع او ثمان و اربعین و قیل سنة خمسین من الهجره عن سبع و اربعین سنة.
ولادت امام کاظم«علیه السلام» صفر یا ماه ذی الحجه؟
ولادت امام کاظم «علیه السلام» در روز هفتم صفر با اینکه بین علما شهرتی پیدا کرده است ولی؛اولاً: بزرگانی چون شیخ کلینی در(اصول کافی) و شیخ مفید در (الارشاد و مسارّ الشیعه) و شیخ طوسی«قدس سرهم» در (تهذیب الاحکام)به قول ولادت آن حضرت درهفتم صفر اعتنا نکرده و از بیان آن ساکت مانده اند.
ثانیاً: فحولی از علما چون شهید اول در(الدروس)، شیخ محمد حسن نجفی در(جواهر الکلام) و شیخ جعفر کاشف الغطاء«قدس سرهم» در (کشف الغطاء) آن را ضعیف شمرده اند.
ثالثاً: در تاریخ ولادت امام کاظم«علیه السلام»روایاتی وارد شده است که بزرگان از محدثین چون احمد بن خالد برقی در (المحاسن)، شیخ کلینی در (اصول کافی)، محمد بن حسن صفّار در (بصائر الدرجات) و ابن جریر طبری شیعی«قدس سرهم» در (دلائل الامامة)از ابی بصیر به طرق مختلف از امام صادق«علیه السلام» روایت کرده اند:که این ولادت پس از ایام حج سافل 127هـ و هنگام مراجعت حضرت صادق«علیه السلام» به مدینه و در اولین منزل پس از جحفه به نام ابواء بوده است. که به تصریح معجم البلدان ابواء 33 میل (حدود 53 کیلومتر) تا جحفه فاصله دارد.
مطلب مهم: روایت ابی بصیر قرینه ای است بر اتمام حج و بازگشت به مدینه در همان سالی که امام کاظم«علیه السلام» در ابواء به دنیا آمده، و این دلالت دارد بر اینکه امام کاظم در ماه ذی الحجه دیده به جهان گشود نه در ماه صفری که درسال 128هـ نقل شده است.
رابعاً: ابن جریر طبری«قدس سره» متوفای قرن چهارم در روایت دیگر از امام عسکری«علیه السلام» در (دلائل الامامة)، تصریح بر وقوع ولادت آن حضرت در ماه ذی الحجة نموده است.
در تاریخ روایتی مبنی بر شهادت امام حسن مجتبی(ع) در هفتم صفر وجود دارد که از زمان صفویه تصمیم گرفته شد این روایت به 28 صفر منتقل شود تا در این روز دو مناسبت رحلت رسول ا…(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و در 29 صفر هم شهادت امام رضا(ع) واقع شود.
این مسئله در عصر صفویه ترویج شد که برخلاف واقعیت های تاریخی است. به همین دلیل تمام شیعیان به غیر از شیعیان ایران در روز هفتم صفر به عزاداری می پردازند. در گذشته تمام شیعیان دنیا، هفتم صفر را به عنوان سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) عزاداری می کردند اما در عصر صفویه در ایران مناسبت هفتم صفر را به 28صفر تغییر دادند.
در منابع کهن تنها به سال تولد امام کاظم(ع) در سال 128ه. ق اشاره شده است بعدها در منابع دست دوم قید ماه صفر اضافه شد و در منابع بسیار متاخر نزدیک به قرن دهم به بعد از جمله در کتاب بحرالانساب قید هفتم صفر ذکر شده است و بنابر تتبعی که شده تنها کتابی که میلاد امام را به هفتم صفر نسبت می دهد همین کتاب است و تمام کتاب های بعد به این کتاب استناد نموده اند حتی در اصول کافی فقط سال تولد امام ذکر شده است.
تاریخ واقعی تولد امام موسی کاظم(ع) : در جلد دوم این کتاب در صفحه 30، در حدیث 1130 آمده است که ابی بصیر نقل می کند که من سال 128 ه. ق همراه با امام صادق(ع) به حج مشرف شدم. وقتی از حج برگشتیم و به شهرک ابواء (بین مکه و مدینه) رسیدیم، مادر امام کاظم(ع) درد زایمانشان گرفت و آن حضرت، آن جا به دنیا آمدند. بنابراین وقتی در راه بازگشت از موسم حج حضرت به دنیا آمده باشند بسیار بعید است که ایشان در ماه صفر به دنیا آمده باشند؛ پس تاریخ هفتم صفر به عنوان سالروز میلاد امام کاظم(ع) اصلا صحت ندارد و علمای شیعه بنا را به این گذاشته بودند که دو ماه محرم و صفر عزا باشد و همان طور که حسینیه ها و مساجد همه سیاهپوش می شوند و این سیاهپوشی تا آخر ماه صفر ادامه یابد.
در مقابل ماه شعبان تمام یادبودهایش جشن و سرور و تولد باشد و یادبود عزا در شعبان گرفته نشود این ماه برای سرور و شادی و ماه محرم و صفر هم برای یادبودهای عزا باشد.
بنابر این میلاد امام کاظم(ع) یا 17 ماه ذی الحجه یا 27 ذی الحجه سال 128 ه. ق بوده است. چون ذی الحجه آخرین ماه سال قمری است و میلاد امام(ع) هم در روزهای آخر این ماه واقع شده است به همین دلیل گاهی در تاریخ اشتباه شده و به جای سال 128 ه.ق سال 129 ه. ق نوشته شده است.
ادعیه و اعمال ماه صفر
اعمال مشترک اول هر ماه
الف ) دعا:
در زمان دیدن هلال خواندن دعای هلال وارد شده است و ودست کم فرد، سه مرتبه بگوید اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ به شهرِ کَذا.
بهترین دعای زمان رؤیت هلال دعای 43 “صحیفهی سجادیه” است.
ب )خواندن قرآن:
خواندن هفت مرتبه سورهی"حمد” در آغاز هر ماه قمری توصیه شده است .
پ ) روزه گرفتن:
از اموری که بر آن تاکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم “علامه مجلسی” در “زادالمعاد” میگوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبهی اول ماه و پنجشنبهی آخر ماه و چهارشنبهی اول از دههی وسط ماه است.
ت ) خواندن نماز:
شب اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره ی"حمد"، سورهی “انعام” را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسی و هر دردی ایمن گرداند.
روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از “حمد"، سی مرتبه سوره ی"توحید” و در رکعت دوم بعد از “حمد” سی مرتبه سورهی “قدر” بخواند و بعد از نماز صدقه ای در راه خدا بدهد،هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.
* اعمال ماه صفر
این ماه، معروف به نحوست است. از پیامبر اکرم(ص) دربارهی ماه صفر چنین نقل شده است: هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او میدهم.
در این جا، متن گفتار محدث بزرگ حضرت آیت الله شیخ عباس قمی پیرامون اعمال ماه صفر را از وقایع الایّام بیان میکنیم:
برای رفع نحوست، هیچ چیز بهتر از صدقات و ادعیه و استعاذات وارده نیست. و اگر کسی خواهد محفوظ بماند از بلاهای نازله در این ماه، در هر روز ده مرتبه این دعایی را که “محدث فیض” (ره)، در “خلاصة الاذکار” ذکر فرمودهاست، بخواند:
” یا شدید القوی، و یا شدید المحال، یا عزیز، یا عزیز، ذلّت بعظمتک جمیع خلقک، فاکفنی شَرّ خلقک، یا محسن، یا مجمل، یا منعم، یا مفضل، یا لا اِله الّا انت، سبحانک إنّی کنتُ مِن الظّالمین، فاستجبنا له و نجّیناهُ من الغمّ، و کذلک ننجیِ المؤ منین، و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین”
فلسفه اربعین برای امام حسین(ع)
اربعین شهادت امام حسین (ع) یکی از روزهایی است که به فضیلت زیارت آن حضرت از دور و نزدیک شناخته میشود و در این مساله تفاوتی بین این روز و روزهای زیارتی دیگر نیست و نباید برای آن به دنبال فلسفهی خاصی بود.اما در این که شهرت و علاقهی زیاد شیعیان به زیارت در این روز به چه چیز برمیگردد و آیا منشا این امر زیارت کاروان اسرای کربلا در این روز بوده، مورد اختلاف است.
شهيد مطهري در اين خصوص كه اهل بيت امام حسين(ع) در روز اربعين به كربلا آمدهاند، معتقدند كه آن را عقل تایید نمیکند و در منابع دستهاول و معتبر نیامده است. برخی دیگر از مورخان هم بهطور صریح و هم غیرصریح اين مطلب را انکار کردهاند.
شیخ مفید در “مسار الشیعه” آورده است: روز اربعین، روزی است که اهل بیت امام، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین (ع) وارد کربلا شد.
شیخ طوسی در “مصباح المتهجّد” و ابن اعثم در الفتوح نیز همین مطلب را ذکر کردهاند. میرزا حسین نوری مینویسد:
«از عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی استفاده میشود که روز اربعین روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند. نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند»( النوری، لولو و مرجان، تهران، فراهانی، 1364، ص 154)
در این میان سید بن طاوس در «لهوف»، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. ایشان مینویسد:
«وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند، به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. بنابراین آنها به محل شهادت امام حسین آمدند. سپس در آن جا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند»( مثير الأحزان، ابن نما الحلي، ص86،سال چاپ: 1369 - 1950 م،ناشر: المطبعة الحيدرية - النجف الأشرف.)
ابن نما حلی نیز روز اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا و ملاقات آنها با جابر و عدهای از بنی هاشم ذکر کرده است. (آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، ص139. ناشر: کتابخانه صدوق) میرزا حسین نوری پس از از نقل قول سید بن طاوس به نقد آن پرداخته است.
رسول جعفریان مینویسد: «شیخ مفید در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسین، بلاذری در انساب الاشراف، دینوری در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الکبری، اشارهای به بازگشت اسرا به کربلا نکردهاند».( جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، قم، ص 216. ناشر :انصاریان.) شیخ عباس قمی هم داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا بسیار بعید میداند. محمدابراهیم آیتی و شهید مطهری (ره) نیز آمدن اسرای در روز اربعین به کربلا، را انکار کردهاند.
امّا در خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین سال 61 هجری به کربلا، به نظر میرسد بین منابع تاریخی چندان اختلافی نباشد. شیخ طوسی مینویسد:
«روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا ص از مدینه برای زیارت قبر امام حسین (ع) به کربلا آمد. او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد »( مصباح المتهجد،الشيخ الطوسي، ص 787،چاپ: اول،سال چاپ : 1411 - 1991 م،ناشر: مؤسسة فقه الشيعة - بيروت - لبنان )
مرحوم آیتی مینویسد: «جابر بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد. سنت زیارت اربعین امام به دست او تأسیس گردید(13 . آیتی، پیشین، ص 231-230)
*فضیلت و اجر زیارت امام حسین(ع) در حال خوف و ترس
هر عملى با وجود خوف و ترس ، وجوب یا استحباب آن ساقط مى شود، اما دربارهی زیارت امام حسین (ع) روایاتى نقل شده است که خلاف آن را نشان مى دهد.
“معاویة بن وهب” از امام صادق (ع)نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
اى معاویه ! زیارت قبر حسین (ع)را به جهت خوف و ترس ، رها نکن .
در روایت دیگرى “محمد بن مسلم” از امام باقر (ع)نقل کرده است که آن حضرت از من سؤال کرد: آیا قبر حسین (ع)را زیارت کردى ؟ گفتم : بله ، اما با ترس و خوف .
حضرت فرمود: ثواب این کار به اندازهی ترس و خوف است . هر کس با ترس به زیارت قبر حسین (ع)بیاید، خداوند او را از ترس و وحشت ، در روزى که مردم براى پس دادن حساب به خداوند جهانیان برمى خیزند، در امان نگه مى دارد و در حالى که آمرزیده شده باز مى گردد و پیامبر (ص)به دیدارش مى آید و برایش دعا مى کند و با نعمتى از خدا و فضلى باز مى گردد که هیچ بدى ، به آنها خدشه وارد نمى کند.
در روایت دیگرى از “اصم بن بکیر” به نقل از امام صادق (ع)آمده است که به آن حضرت عرض کردم ؛ من وقتى در ارجان منزل مىکنم ، دلم شوق قبر پدرت را مى کند، آنگاه با دلى لرزان و با ترس خارج مى شوم و تا زمانى که برمى گردم از سلطان ، بدخواهان و ارباب مصلحت ، مى ترسم .
امام فرمود، اى پسر بکیر! آیا دوست ندارى که خداوند تو را دربارهی ما ترسان ببیند؟ آیا نمى دانى کسى که به خاطر ما بترسد، خداوند او را در سایهی عرش خود قرار مى دهد و با حسین (ع)در زیر عرش هم سخن مى شود و خداوند او را در اضطراب و پریشانى هاى روز قیامت که مردم در اضطراب و پریشانى هستند، در امان نگه مى دارد و اگر مضطرب و پریشان شود، ملائکه به او قوت قلب بدهند و با بشارت بر او قلبش را تسکین دهند.
از امام صادق (ع)روایت شده است که خداوند به حاملان عرش و ملائکهی مقرب به واسطهی زائران آن حضرت فخر مى فروشد و مى فرماید: آیا نمى بینید که زائران قبر حسین با اشتیاق و علاقه به سوى او مى آیند؟
زائر حسین (ع)در زمره کسانى است که خداوند با نظر رحمت به آنها مى نگرد.
زائر حسین ، مساعد و یار و یاور زهراء (س) است ، زیرا آن حضرت هر روز حسین (ع)را زیارت مى کند.
سیما، گونه ، چشم و قلب زائر حسین (ع)مورد دعاى امام صادق (ع)است . آن حضرت در حال سجده با چشم گریان دعا مى فرمود و به درگاه خدا عرض مى کرد:
خدایا! بر آن چهره هایى که بر قبر ابى عبدالله نهاده شده رحم کن ، و بر آن چشم هایى که اشک آنها جارى است رحم کن ؛ و بر آن دل هایى که بى تابى کردند و سوختند رحمت بفرست و بر آن ناله هایى که به خاطر ما بود، رحم کن .
زائر حسین (ع)، امانت امام صادق (ع)نزد خداوند است ؛ زیرا آن حضرت بارها مى گفت : خدایا! من این بدن ها را نزد تو به امانت مى سپارم تا اینکه بر حوض هنگام تشنگى آنها را باز پس دهى .آن طور که در روایات آمده ، زائر حسین (ع)، زائر خدا و پیامبر خدا است .
در روز قیامت هر کس در هر مقام و مرتبه اى که باشد ، به خاطر لطف و کرامت ویژه اى که به زائران حسین (ع)مى شود ، آرزو مى کند که اى کاش او هم از زائران حسین (ع)بود.
منبع: کتاب شریف خصائص الحسینة نوشته شیخ جعفر شوشتری
بشارت رسول خدا(ص) و امیرالمومنین به زائران پیادهی امام حسین (ع)
خداوند متعال فرشتگانى دارد که موکّل قبر حضرت امام حسین (ع)مى باشند هنگامى که شخص قصد زیارت آن حضرت را مىکند حق تعالى گناهان او را در اختیار این فرشتگان قرار مى دهد و زمانى که وى قدم برمی دارد فرشتگان تمام گناهانش را محو مىکنند و سپس قدم دوّم را که برداشت حسناتش را مضاعف و دو چندان مىکنند و پیوسته با قدمهائى که برمىدارد حسناتش مضاعف مىگردد تا به حدّى مى رسد که بهشت برایش واجب و ثابت مى گردد، سپس اطرافش را گرفته و تقدیسش مى کنند و فرشتگان آسمان نداء داده و مى گویند: زوّار دوست خدا را تقدیس نمائید.
و وقتى زوّار غسل کردند حضرت محمّد (ص) ایشان را مورد نداء قرار داده و مى فرماید:اى مسافران خدا! بشارت باد بر شما که در بهشت با من هستید. سپس امیر المؤمنین (ع)به ایشان نداء نموده و مى فرماید: من ضامنم که حوائج شما را بر آورده نموده و بلاء را در دنیا و آخرت از شما دفع کنم، سپس پیامبر اکرم (ص)با ایشان از طرف راست و چپ ملاقات فرموده تا اینکه به اهل خود بازگردند( کامل الزیارات- ص 133)
ثواب زیارت سید الشهداء(ع) با پای پیاده
“على بن میمون صائغ"، از حضرت امام صادق (ع)نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
“اى على! قبر حسین (ع)را زیارت کن و این کار راترک مکن.”
عرض کردم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟
حضرت فرمودند:"کسى که آن حضرت را پیاده زیارت کند ، خداوند به هر قدمى که برمى دارد،یک حسنه برایش نوشته، و یک گناه از او محو مى فرماید، و یک درجه مرتبهاش را بالا مى برد.
و وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکّل او مى فرماید
که آنچه خیر از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شر و بد مى باشد را ننویسند
.و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى گویند:اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد.و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش مى باشی،به خدا قسم! هرگر تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود.(کامل الزیارات -ص134)
“حسینبنثُویر” میگوید: امام صادق(ع) فرمودند:
اى حسین! کسى که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین ابن على(ع) باشد. اگر پیاده رود، خداوند منّان به هر قدمى که برمى دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى فرماید.تا زمانى که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف حق تبارک و تعالى او را از رستگاران قرار مى دهد.
وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب مى فرماید. زمانى که اراده مراجعت نماید در این وقت فرشته اى نزد او آمده و مى گوید:
رسول خدا(ص) به تو سلام می رساند و به خطاب به تو مىفرماید"از ابتداء عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته ات آمرزیده شد."( کامل الزیارات ص132)