وضع قانون به نفع همه اقشار
در مورد انتخابات و انتخاب مطمئنا حرف های زیاده شنیده اید و احتمالا آن را در ایجاد انگیزه بیشتر برای حضور در انتخابات ندیدهاید. قبلا در این مورد یادداشت هایی در این محل نوشته شده اما باید توضیحات بیشتری در این مورد داشت که بدانیم با همه مشکلات و کمکاریها باز هم نیاز به حضور در انتخابات لازم است.
یکی از ضرورتهایی که باید توسط نمایندگان مجلس در دوره جدید پیگیری شود وضع قانون به نفع طبقه متوسط و ضعیف جامعه و کنترل کننده طبقه متمول جامعه است. قوانینی که در آن ثروت به عدالت تقسیم شود و اینطور نباشد که ثروتمندان ثروتشان بیشتر شود و ضعفای جامعه ضعیفتر؛
این امر اتفاق نمیافتد مگر آنکه نمایندگان منافع همه اقشار را در نظر داشته باشند. یعنی موضوع فقط آن نیست که طبقه ضعیف جامعه بهره ببرد، باید همه طبقات در اندازه و حد خود بهره ببرند تا منجر به ناهنجاری های مختلف نشود. گاهی عدم توجه به نیازمندی های یک قشر توازن و عدالت را از بین می برد. دقت و حساسیت نمایندگان هنگام وضع قوانین به آرامش همه اقشار منجر می شود.
بسیاری از قوانین یک جانبه نگر هستند. در قوانین کارگر و کارفرما گاهی حس می شود که کفه قانون به نفع کارفرما سنگین است. آنانکه اینگونه قوانین را وضع می کنند دلایلی برای خود دارند که در ظاهر درست است اما هنگامی که در جامعه دیده می شود چیزی جز نگرانی کارگر به همراه ندارد. کارگری که امنیت شغل و معیشتش در قانون مدنظر قرار نگرفته است همیشه از پایمال شدن حقش نگران است و آسایش و آرامش او در هنگام کار و حتی در کنار خانواده دچار مشکل می شود. این نگرانی حتی به ابعاد معنوی و فرهنگی و اجتماعی اعضای خانواده هم آسیب می زند و نمایندگان مجلس باید با دید بلند به این موضوع نگاه کنند.
بحمدالله تا امروز و با کوشش نمایندگان دلسوز دورههای مختلف مجلس شورای اسلامی قدمهای بزرگی در این زمینه برداشته شده اما کافی نبوده است زیرا گاهی منافع برخی افراد و گروههای بیش از دیگر افراد و گروهها در نظر گرفته شده و قوانین به ضرر یک قشر و به نفع قشر دیگر وضع شده و آسیبهای فراوانی وارد نموده است. گاهی حتی دیده شده که برخی نمایندگان منافع خودشان را در نظر گرفته و قانونی وضع کردند و به آسیب های آن توجهی نکردند.
نماینده ای که بر روی تمام منافع خود چشم می بندد شایسته حضور در مجلس را دارند و مردم باید در انتخاب خود تقوا و قانونمندی کاندیداها را در نظر بگیرند. درست است که این کار بسیار سخت است و مردم نمی توانند از تقوا و وجدان کاندیداها اطلاعات جامعه و درستی جمع کنند اما در شعارها و برنامه های کاندیداها می توان به این مهم دست پیدا کرد.
متاسفانه یکی از ضعف های حاکمیتی و قانونی ما این است که وقتی فردی داخل مجلس می رود دیگر مردم نمی توانند نظارتی بر عملکرد و فعالیت او داشته باشند و حتی اگر خطایی از او دیدند کاری از دستشان برنمیآید و نمی توانند از رای خود دفاع کنند. این مسئله حتی با شفافیت حدودی آراء در سامانه شفافیت یا نظرات کارشناسی در کمیسیون های تخصصی، قابل اجرا نیست. گاهی لازم است مردم نه از طریق سایت و سامانه بلکه در ارتباط مدام با نمایندگان خود بر آنها نظارت داشته باشند و سوالات خودشان را بپرسند.
کاندیدایی که دغدغه مردم و کشور را دارد باید در این خصوص برنامه داشته باشد و وقتی شعار شفافیت داد و وارد مجلس شد شفافیت را فراموش نکند و هزاران بهانه و توجیه برای آن نیاورد تا مردم را قانع کند که شفافیت به ضرر مجلس، نمایندگان و مردم است. اینکه مردم بتوانند بر عملکرد کسی که به او رای دادهاند نظارت داشته باشند دقیقا مانند خود رای دادن یک حق است. همانطور که ایجاد فضایی برای رای دادن مردم سالاری یک نظام محسوب می شود، نظارت بر عملکرد نمایندگان هم باید از مردم سالاری نظام ببینیم.
کاندیداها ضمن آنکه باید برای معضلات و مشکلات کشور و مردم برنامه داشته باشند باید برای پاسخگو بودن نمایندگان هم قوانینی وضع کنند تا در آینده هم کسی نیاید که خود را پاسخگوی مردم نداند. فرض کنید ما با شنیدن شعارهایی اینگونه در مورد شفافیت و نظارت و پاسخگو بودن نمایندگان هم شنیدیم، اگر بنا باشد به محض اینکه کاندیدای مورد نظر ما بهعنوان نماینده وارد مجلس شد و همه شعارهایش را فراموش کرد و مردم هم نتوانستند تحقق شعارها را پیگیری کنند، بیاعتنایی و بی احترامی به رأی مردم است.