چطورخودمان را تشویق به شروع کتابخوانی کنیم؟
شما حتما زیاد از دور و بر شنیدید که کتاب خوندن براتون خیلی خوبه و فکر و ذهن شما رو باز میکنه و شما هر بار با خودتون فکر کردید که باید بیشتر و بیشتر این کار رو انجام بدید.
اگر شما جز اون دسته از آدمهایی هستید که با مطالعه مشکل دارید یا کلا از مطالعه بدتون میاد (ولی به هر حال دارید این متن رو میخونید مگه نه؟) اینجا ما براتون راهحلهایی داریم که اوضاع رو براتون بهتر میکنه.
مطالعه با تمرین و ممارست حال بهتری بهتون میده، خیلی زود در این کار پیشرفت میکنید و بعد از اون تبدیل به یک کار روزانهی لذت بخش میشه.
اینجا به 9 گام اشاره میکنیم که شما رو تشویق میکنه به شروع و ادامهی این راه دلپذیر و دوست داشتنی.
1. برای شروع از پیشنهادات اطرافیانتان استفاده کنید. از اساتید، مسئول کتابخانهی محل تحصیل، دوستان و اعضای خانوادهتون بپرسید که چه باید بخونید. از همون کتابها شروع کنید.
2. کتابی رو انتخاب کنید که به زندگی روزانهی شما نزدیک و مرتبط باشه. اگر شما چنین کتابی بخونید که بعضی واقعیتهای زندگیتون رو توش ببینید میتونه جالب باشه نه؟
3. اگر فکر میکنید که برای مطالعه وقتی ندارید سعی کنید که برای شروع روزانه به طور ثابت10 دقیقه وقت مطالعه در برنامه روزانهتان داشته باشید کم کم تا پایان هفته تبدیل به یک عادت برای شما خواهد شد که به سختی از دستش میدهید.
4. با یک کتاب با تعداد صفحات مناسب شروع کنید یک دفعه نپرید وسط یک کتاب 500 صفحهای.
5. به سراغ موضوعات اشتباه نروید. توی همهی کتابخانهها و کتاب فروشیها، کتابهایی با موضوعات مورد علاقهی شما وجود دارند؛ مذهبی، دینی، ورزشی، داستانی و …
6. برای شروع، سنگ بزرگ بر ندارید که علامت نزدن است. همین باعث میشود که از همین مقدار مطالعه هم بیزار شوید.
7. کتابهای متفاوتی رو تجربه کنید، خودتان را محکوم به خواندن یک موضوع خاص نکنید. کتابخانهی شما بهتر است مملو از کتابها با موضوعات متفاوت باشد.
8. تعریفتان از مطالعه را محدود به خواندن کتاب نکنید. خواندن مجلهها، روزنامه، یک مقاله ساده برای شروع به مطالعه گزینههای خوبی هستند.
9. اگر باز هم فکر میکنید وقت برای کتاب دست گرفتن ندارید، یا حوصلهی جابهجا کردن کتابها را با خودتان ندارید، کتابهای صوتی را فراموش نکنید.
دل تاریک و دل روشن
شاید دیده و یا شنیده باشید کسانی را که خودشان را فدای دنیا می کنند. از همه چیزشان می گذرند تا به دنیا برسند.
این فدا شدن ها، زمینه هایی دارد که انسان را به سمت دنیا می کشاند. بارها برای من پیش آمده و دیده ام کسانی را که براحتی مال مردم را می خورند اما بقول معروف ککشان هم نمی گزد و اصلا به روی خودشان نمی آورند و من تا شب به این فکر بودم که فرد مورد نظر به راحتی آب خوردن، حق مردم را می خورد شاید اصلا وجدانی نمانده باشد تا حرفش را بشنود.
در مقابل کسانی هستند که با کوچکترین گناه و یا مکروهی ، دنیا روی سرشان خراب می شود و غرق ماتم و اندوه می شوند. راه همراه شدن با گروه اول را همه می دانند و نیازی به توضیح ندارد چرا که انسان وقتی در منجلاب گناه افتاد و خیز برداشت و به پشت سرش نگاه نکرد تا ثریا می رود با بار کج .
اما رسیدن به مقام گروه دوم کار سختی است. چطور می شود عده ای اینقدر غرق در معنویات می شوند که هستی را فراموش می کنند حتی خودشان را ؟ تصور کنید ،جایی که نور وجود دارد ،جایی برای تاریکی نمی ماند .در مقابل، جایی که تاریک است ، نور جایگاهی ندارد این خاصیت نور و تاریکی است که هرجا نور باشد تاریکی نیست و هرجا تاریکی باشد نور نیست.
در قرآن کریم می خوانیم: الله نور السماوات و الارض ” خدا ی متعال نور آسمان ها و زمین است ” این نور در هرجایی که وارد شود ، تاریکی از آنجا می رود اما هر نقطه ای که از وجود خدا بی بهره باشد ، یقینا آنجا تاریک است . دل انسان به منزله ی یک ظرفی است که هم می تواند تاریکی را بپذیرد و هم نور را . خاصیت نور و تاریکی این است که هیچگاه نمی توانند با یکدیگر جمع شوند ، به همین خاطر،دلی وجود ندارد که هم نورانی باشد هم تاریک . اگر دلی تاریک است یعنی جای خدا نیست و اگر دلی روشن و نورانی است یعنی جایگاه الهی است. ما انسانها که بیشتر از یک دل نداریم بنابراین این دل یا می تواند تاریک باشد و یا روشن .
هر انسان عاقلی می تواند بفهمد که دنیا و هوی و هوس هیچ وقت در کنار الله جای نمی گیرد . هوی و هوس یعنی خواسته های دل من که هیچ گاه با خواسته های الهی جمع نمی شود مگر اینکه خواستنی های دل من ، همانی شود که خدا می خواهد. دلی که از الله سرشار شد ، دلی که از هست آفرین پر شد ، هستی پُرش نمی کند و هستی نمی گیردش چرا که او از هستی بزرگ تر است و هستی را می گیرد و بر می دارد و می آورد .
سید ابن طاووس به پسرش می گوید : علی ! اگر دنیا از دست چپ پدرت به او برد ، از دست راست او بیرون می رود ، بدون آنکه دست چپ او آگاه شود(آیه های سبز ، 100) کسی که این طور با دنیا برخورد می کند معلوم می شود دنیا او را نگرفته است و دلش را از دنیا پرُ نکرده است بلکه چیزی بزرگتر از دنیا دلش را گرفته است.
ما اگر می خواهیم حرف ما خریدار داشته باشد و دل ما آرام و مطمئن باشد، راهش این است، حرفهای خدا را بدون کم و کاست بشنویم و عمل کنیم . نمی شود بخشی را بگیریم و بخشی را کنار بگذاریم ، این یعنی بخشی از نور و بخشی از تاریکی را گرفتن که هیچ وقت با یکدیگر جمع نمی شوند.
آیا فرماندۀ زن هم، تو جنگ داشتیم؟
آیا فرماندۀ زن هم، تو جنگ داشتیم؟
محمدرضا آتشین صدف: داشتم به این فکر میکردم خانمها تو دفاع مقدس، چه کارایی کردن؟ دیدم خداییش خیلی کارا کردن یعنی هر کاری بگی از خیاطی تو خونه بگیر تا کشتن بعثی به ضرب گرز یا گلوله. منتها یه سوال فقط برام پیش اومد که تو کَفِش موندم و اون اینکه آیا ما فرماندۀ خانم هم داشتیم مثلا فرمانده گروهان، گردان، لشکر، اطلاعات عملیات یا مثلا جزء طراحان ستادی جنگ باشه؟
با این سوال رفتم سراغ گوگل یا به قول بچه ها گگول! و نوشتم:
آیا در دفاع مقدس فرماندۀ زن داشتهایم؟
فرماندۀ زن+ دفاع مقدس
فرمانده+زن+دفاع مقدس
فرمانده+زن+جنگ
زن های فرماندۀ ایرانی
فرمانده خانم…
سردار+ خانم
امیر+ خانم
زنهای درجهدار
خانم+ قرارگاه خاتم الانبیاء
زن+فرماندۀ عملیات
زن+گردان
زن+گروهان
زن+لشکر
زن سپاهی
زن پاسدار
خانم های پاسدار
و…
چیزهای جالبی پیدا کردم ولی خب برای سوالم چیزی نبود.
یکی از چیزهایی که تا حدودی نزدیک بود به چیزی که میخواستم این بود:
تنها زن تیم اطلاعات عملیات شهید همت که منظور سر کار خانم امینه وهابزاده است.
شما زنی رو سراغ دارین که تو جنگ فرمانده بوده احیانا؟
البته خب. حتی اگر هم چنین موردی نباشد، چیزی از احترام و فروتنی ما در برابر رشادتها و حماسههای خانمها در دفاع مقدس کم نمیشود و توقعی هم نداریم ولی میخوام اگر کسی بوده، بشناسیم. از طرف دیگه کار وبلاگی یعنی حرف متفاوت، حرف تازه من اگه بخوام چیزهایی رو که همه میدونن و بهش توجه دارن تکرار کنم که لطفی نداره.
اطلاعیۀ تکمیلی مسابقۀ وبلاگ نویسی

تمدید زمان مسابقه
داوری و اعلام نتایج مسابقه: اول تا چهارم آبان ماه
نام و نام خانوادگی، آدرس وبلاگ و وبخشی را که در آن شرکت کرده اید، ایمیل و شماره تلفن همراه خود را به ایمیل زیر بفرستید.
Vu.blog@whc.ir
در پایان بین کسانی که در مسابقه شرکت کرده ولی برنده نشدهاند، قرعهکشی خواهد شد و به سه نفر جوایزی تعلق خواهد گرفت.
مهمانی با پیراهن پاره!
همین طور که داشتم می رفتم از کنار مجتمع آپارتمانی نیمه ساخته ای رد شدم که کلی آجر و ماسه و تیرآهن و… جلوش تلنبار شده بود. منم داشتم به این فکر می کردم که خوب نیست دست خالی برم و چی بگیرم ببرم با خودم.
(ببخشید هر کاری می کنم فونت و اندازه اش اون جور که می خوام در نمیاد نمی دونم انگار قالب مشکل داره)
دغدغه های فرهنگی رهبر معظم انقلاب
کتاب دغدغه های فرهنگی که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ به چاپ رسیده شرح مزجی یکی از بیانات محوری مقام معظم رهبری در سال ۱۳۷۳ است که با استفاده از دیگر بیانات معظم له تکمیل شده. این کتاب در ۲۷۵ صفحه و با تیراژ ۵۰۰۰ نسخه به چاپ رسید.مطالعه این کتاب برای فعالان فرهنگی خالی از لطف نیست.