نگاهی به زیارت اربعین سالار شهیدان (مبتنی بر آثار و اندیشههای آیتالله جوادی آملی دامت بركاته
یكی از برترین زیارتهای آن حضرت، زیارت اربعین است كه سفارشهای بسیاری از سوی معصومان نسبت به آن وارد شده است. ما در این نوشتار بر آنیم در دو فصل، به معرفی زیارت اربعین و شرح برخی فرازهای زیارتنامه اربعین بپردازیم
مقدمه
نماز، زیارت خداست[1] و حج و عمره، زیارتِ خانه اوست و زیارت امام، دیدار با خلیفه خدا و آینه تمامنمای هستی است. نماز دارای آثاری است كه نهی از فحشا و منكر یكی از رهاوردهای بیشمار آن است،[2] و حج دارای فوایدی است كه آزادگی از رجسِ شرك و رهایی از پلیدی دشمنان الهی، از بركات آن است؛ اما زیارت سالار شهیدان را ثمراتی برتر از حج است[3] و همردیف نماز از آن یاد شده است.[4]
یكی از برترین زیارتهای آن حضرت، زیارت اربعین است كه سفارشهای بسیاری از سوی معصومان نسبت به آن وارد شده است. ما در این نوشتار بر آنیم در دو فصل، به معرفی زیارت اربعین و شرح برخی فرازهای زیارتنامه اربعین بپردازیم.
فصل اول: معرفی زیارت اربعین
1. زیارت اربعین، از علامات مؤمن
زیارت اربعین به نقل از صفوان جمّال از امام صادق(ع) روایت شده كه یكی از مهمترین دعاها برای زیارت امام حسین(ع) است. در فضیلت این زیارت، همین بس كه از آن به عنوان یكی از نشانههای مؤمن یاد شده است. امام حسن عسكری(ع) درباره آن فرمود: «علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین و زیارة الأربعین و التختّم فی الیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرّحمن الرّحیم».[5]
مواردی كه درباره این روایت آمده، همگی از مختصات شیعیان است؛ زیرا 51 ركعت نماز،[6] به شكلی كه از پیامبر نقل شده است، از مختصات شیعیان است و فقط شیعه است كه سجده بر خاك دارد و نیز غیر شیعه یا بسم الله الرحمن الرحیم را نمیگویند یا آهسته تلفظ میكنند. همچنین شیعه است كه انگشتر به دست راست كردن و نیز خواندن زیارت اربعین حسینی را مستحب میداند.
2. اهمیت زیارت اربعین
اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست كه از نشانههای ایمان است، بلكه طبق روایت امام حسن عسكری(ع) در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. بر پایه این روایت، همانگونه كه نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه كربلا نیز ستون ولایت است.
به دیگر سخن، بر اساس فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله ، عصاره قرآن كه دین خداست، ستونی دارد و آن نماز است[7] و بر اساس روایت امام عسكری(ع)، عصاره عترت نیز ستونش زیارت اربعین است و این دو ستون در كنار هم ذكر شده است؛ ولی مهم آن است كه دریابیم چگونه نماز و زیارت اربعین، انسان را متدین میكنند.
درباره نماز، ذات اقدس الهی، معارف فراوانی را ذكر كرده است. مثلاً فرموده به طور فطری انسان، موحّد است، ولی طبیعت او هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و در حوادث شیرین، از خیر جلوگیری میكند، مگر انسانهای نمازگزار،[8] چرا كه آنان میتوانند این خوی سركش را تعدیل كنند و از هلوع، جزوع و منوع بودن به درآیند و مشمول رحمتهای خاص الهی باشند. همچنین زیارت اربعین نیز انسان را از جزوع، هلوع و منوع بودن باز میدارد.
آثار زیارت انسانهای كامل و معصوم (ع)
زیارت انسانهای كامل و معصوم(ع) رهاوردها و میوههای فراوانی دارد كه اجتهاد در فهم دین و جهاد در تبیین دین، اجرای دستورات الهی، دفاع و حمایت از اركان اسلام از جمله این رهاوردها و بركات به شمار میآیند و نمونههای اینگونه بركات را میتوان از اوصاف كمالی آنان در زیارتنامههای آنان دید، آنجا كه میگوییم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اتَّبَعْتَ الرَّسُولَ وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلَاوَتِه.»[9] بر این اساس، كسی كه به زیارت آنان میرود، چنین ویژگیهایی را طلب میكند و از چنین كمالاتی بهرهمند میشود.
3. ویژگی عدد اربعین در آیات و روایات
از بعضی آیات و روایات استفاده میشود كه عدد چهل خصوصیتی دارد كه در اعداد دیگر نیست. در قرآن آمده است كه جریان میقات حضرت موسی(ع) با خدای سبحان، چهل روز به طول انجامید.[10] بنیاسراییل نیز به دلیل ناسپاسی در برابر نعمتهای الهی و تلاشهای حضرت موسی(ع)، به مدت چهل سال در بیابان سرگردان شدند.[11]
در احادیث نقل شده است در جریان آفرینش حضرت آدم(ع)، سرشت طینت او به دست خداوند، به مدت چهل روز ادامه یافت[12] یا پیكر شریف آن حضرت، چهل سال باقی ماند، سپس روح در آن دمیده شد[13] و نیز محدّثان شیعه و سنّی درباره تأثیر حفظ چهل حدیث از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل كردهاند اگر كسی چهل حدیث نافع برای امت، نه برای شخص خود حفظ كند یا از راه تبیین آن برای مردم یا از راه پیاده كردن عملی آن در جامعه آن را حفظ كند، روز قیامت، فقیه محشور میشود.[14]
حدیث معروفی نیز از طرق متعددی از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره اخلاص نقل شده است كه فرمود: «هر كس به مدت چهل روز اخلاص بورزد، خداوند چشمههای حكمت را از قلبش به زبانش جاری میسازد».[15]
همچنین غالب انبیای الهی در چهل سالگی به رسالت مبعوث شدهاند و در نماز شب سفارش شده است كه چهل مؤمن را دعا كنید و همسایگان را تا چهل خانه گرامی بدارید. اینها نشان میدهد كه عدد چهل از برجستگی خاصی در اسلام برخوردار است.
4. عدد چهل درباره امام حسین(ع)
در روایات چنین آمده است: زمین در سوگ انبیا و اولیای الهی و بندگان مؤمن كه بر روی آن خدا را عبادت كردهاند، چهل روز میگرید، ولی در شهادت امام حسین(ع) آسمان و زمین، چهل روز خون گریه كردند. البته اشك یا خون را در اینگونه از روایات نباید بر اشك یا خون ظاهری حمل كرد، چنانكه نباید آن را انكار كرد.
گفتنی است گرامیداشت یاد درگذشتگان در همه ملل و ادیان، رسمیت دارد و بعضی با گذشت یك ماه و بسیاری نیز پس از چهل روز از متوفای خود تجلیل میكنند. در میان مسلمانان، به ویژه شیعیان، پس از شهادت امامان معصوم(ع) در نخستین اربعین آنان مراسم گرامیداشت انجام میشده است؛ ولی شهادت امام حسین(ع) این ویژگی را دارد كه هر ساله، اربعین حسینی تا قیامت ادامه خواهد داشت.
فصل دوم: بررسی بخشهایی از زیارت اربعین
1. اهداف قیام حسینی در زیارت اربعین
«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة.»[16] در زیارت اربعین میخوانیم كه قیام وجود مبارك حسین بن علی(ع) برای دو هدف بود و آن حضرت برای این دو خون جگر خود را داد:
1. نجات مردم از جهل و با فرهنگ كردن مردم؛
2. به در آوردن مردم از ضلالت و گمراهی عقلی.
به استنادِ حدیث «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْن»،[17] هدف حسین بن علی(ع) همان هدف پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است. بر اساس قرآن و نهجالبلاغه، هدف رسالت انبیای الهی، دو چیز است: یكی عالم كردن مردم و دیگری عاقل كردن آنها به وسیله تهذیب نفس. كسانی كه جاهلند، دستور خدا را نمیدانند و كسانی كه عالمند، ولی بر اثر نداشتن عقل به دانش خود عمل نمیكنند، توان تربیت خود یا دیگران را ندارند. ازاینرو، انبیا برای تعلیم و تزكیه مردم مبعوث شدند كه خوبیها را به مردم بشناسانند و عملاً آنان را برای رسیدن به نیكی و سعادت هدایت كنند.
امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید: «خدای سبحان به دست پیامبر گرامی دو كار كرد؛ مردم را بافرهنگ و باسواد كرد و آنها را از گمراهی به درآورد».[18]
رهبران الهی به مردمان، اندیشه ناب و انگیزه صحیح میبخشند و بخششهای علمی و معنوی، والاترین بخششهاست. ازاینرو، معصومان(ع) فرمودند: «پیامبر از بخشندهترینِ مردمان بود؛[19] زیرا مائده و سفره معنوی را گشود و غذای آماده را بر آن چید. آنگاه جامعه انسانی را به زندگی جاوید فرا خواند. حسین نیز از پیامبر بود و همانند او عمل كرد».
2. كرامت در زیارت اربعین
«أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّكَ وَ ابْنُ وَلِیِّكَ وَ صَفِیُّكَ وَ ابْنُ صَفِیِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ».[20]
اكرام در برخی اقسام خود، معادل جود و هبه و… است، ولی ممكن است انسان وارسته در حال تهیدستی نیز كریم باشد، ولی جواد و وهّاب نیست؛ زیرا كَرَمداری كه دِرَم ندارد، بالفعل كریم است؛ گرچه بالفعل جواد و واهب و… نیست.
همانطور كه كرامت از شئون عقل عملی است، مانند جود و سخا و هبه، از شئون عقل نظری نیز به شمار میآید؛ مانند معرفت و درایت و شهود. همچنین انسانی كه به مقام نبوت نایل آمده، كرامت خاصی نصیب وی شده و خداوندی كه وی را به نبوّت رسانده، نسبت به او اكرام كرده است. سیدالشهدا(ع) فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْمَدُكَ عَلَی أَنْ أَكْرَمْتَنَا بِالنُّبُوَّةِ وَ عَلَّمْتَنَا الْقُرْآنَ وَ فَقَّهْتَنَا فِی الدِّین».[21]
3. امام حسین(ع) وارث پیامبران
«وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاء.»[22] امام حسین(ع) وارث پیامبران الهی است و نهضت او ادامه و همسو با جنبش آنان است. این مطلب، افزون بر زیارت اربعین، در زیارت وارث نیز آمده است.[23]
امام حسین(ع) عملاً برای اثبات اینكه نهضت او مانند قیام موسای كلیم است، در حركت از مدینه تا كربلا گام به گام، آیاتی را كه درباره حضرت موسی(ع) نازل شده بود، قرائت میفرمود.[24] ایشان با این كار به مردم فهماند كه من وارث موسای كلیم هستم و یزید به جای فرعون نشسته است و منافقان همانند پیروان فرعونند. شما تا زمانی كه با پیامبر بودید و از او پیروی میكردید، از رحمت خداوند برخوردار بودید. اكنون اگر از رهبران الهی پیروی نكنید، همچون بنیاسراییل سرگردان خواهید شد.
4. حسین(ع) سید همه سادات
«جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَةِ.»[25] قرآن كریم سخن همه انبیای الهی و كتابهای آنان را تصدیق میكند، ولی بر آنها هیمنه و سیطره دارد و اگر در امتهای پیشین انبیایی بوده است، آورنده قرآن سید و خاتم آنان است و اگر در گذشته خلفای الهی بودهاند، خلیفه پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله كه در دامان قرآن تربیت شده است، سید و سالار خلفاست.
همچنین اگر در امتهای پیشین، كسانی به مقام ولایت یا امامت بار یافتهاند، اهل بیت(ع)، سید آنان هستند. اكنون روشن میشود كه اگر كسی از میان اهل بیت، شربت شهادت بنوشد، سید شهدای پیشین است و در این میان امام حسین(ع)، جایگاه ویژهای دارد.
بر این اساس، «سیدالشهدا» فقط بزرگِ شهدای كربلا نیست؛ زیرا این مقام برای امام حسین(ع) بسیار كوچك است؛ بلكه آن حضرت، سید و بزرگ همه انبیا و خلفایی است كه در گذشته به شهادت رسیدند و نیز سید همه شهیدان غیر معصوم گذشته و آینده است.
5. رهبریِ قائدانه امّت
«وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَة.»[26] رهبری پیامبران الهی، قائدانه است و نه سائقانه. قائد به كسی گفته میشود كه پیشوا و پیشرو قافله است و دیگران را جذب میكند و به دنبال خود میكشاند، ولی سائق آن است كه زیردستان خود را همچو چوپان از پشت سر میراند.
اولیای الهی زمانی مردم را به راهی فرا میخوانند كه خودشان، پیشاپیش آن را پیموده باشند. چنانكه امیر مؤمنان علی بن ابیطالب(ع) فرمود: «ما هرگز به شما دستوری ندادیم، مگر آنكه خود پیشتر آن را انجام دادهایم.»[27] كسی كه با حركت در پیشاپیش كاروان، خطرها را به جان میخرد و به پیشواز زندان، شكنجه، مهاجرت و شهادت میرود، آنگاه امت را به دنبالهروی از خویش فرا میخواند و سخنش نفوذ و اثر ژرفی بر پیروان خواهد داشت؛ ولی رهبران سیاقی خود حركت نمیكنند و خویشتن را به خطر نمیاندازند، بلكه از عقب قافله، دیگران را به حركت و قیام سوق میدهند و رهنمود آنان نفوذی نخواهد داشت.
6. جهاد برای صبّار و شكور كردن جامعه
«فَجَاهَدَهُمْ فِیكَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّی سُفِكَ فِی طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُه».[28]
امام حسین(ع) نه تنها خود در تمامی مراحل قیام صبّار و شكور بود، بلكه با سخنان خود تلاش كرد كه جامعه را به صبر و شكر دعوت كند. لازمه این كار، بیرون راندن محبت دنیا از دل است؛ زیرا تا انسان دلبستگی به دنیا دارد، حوادث و كاستیهای مادی او را خواهد لرزاند و هیچگاه صبور و شكور نخواهد بود. ازاینرو، سالار شهیدان در نامهها و خطبههای خود علاقه به دنیا را از مردم میزدود و اشتیاق به شهادت و جاودانه شدن را در دلهای آنها زنده میكرد تا آنان بتوانند صبّار و شكور باشند.
گاهی آن حضرت این آیه را قرائت میفرمود: «هر جا باشید، مرگ خواه ناخواه شما را در مییابد و میمیرید.»[29] اگر با مرگ شرافتمندانه نمیرید، با بیماریهای غیر شرافتمندانه رخت بر میبندید و اگر طیّب و طاهر نشدید، مردار میشوید.
انسان باید میوه شاداب خود را به مهمانش اهدا كند؛ وگرنه میپوسد. میوه روی درخت یا چیده شده از آن، برای ابد نمیماند و امكان خلود در این مرحله، محال است. ازاینرو، هر انسانی كه در این دنیاست، باید خود را در راه خدا صرف كند و اگر در این راه، یعنی فی سبیلالله مصرف نشود، میپوسد.
بر این اساس در زیارت اربعین میگوییم: «… و كسانی كه دنیا فریبشان داده بود به پشتیبانی هم با شما جنگیدند و آخرت خود را به بهایی بسیار اندك فروختند».[30]
7. نصیحت و موعظه دشمنان
«فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ».[31]
حسین بن علی(ع) در شرایطی قیام كرد كه بر اثر طغیانِ حاكمان و جهل علمی و جهالت عملی توده مردم، قسمت مهم خاورمیانه مبتلا به انحراف عقیده و سوءخلق و رفتار تبهكارانه بود و محرومیت از تبلیغ صالحان و نفوذ طالحان ددمنش، منشأ همه این تباهیها شد.
حضرت سیدالشهدا در روز عاشورا فرمود: «سرّ اینكه نصایح من در شما اثر نمیكند و رهنمود مرا نمیپذیرید، این است كه شكمهای شما با حرام پر شده است»،[32] و غذای حرام ممكن نیست با اندیشه صحیح و حلال جمع شود.
8. شهادت در پرتو پیروزی حق
«أَشْهَدُ أَنَّكَ… عِشْتَ سَعِیداً وَ مَضَیْتَ حَمِیداً وَ مِتَّ فَقِیداً مَظْلُوماً شَهِیدا».[33]
همانطور كه از نامهها، پیامها و خطبههای ایشان استنباط میشود، قیام حضرت امام حسین(ع) مبنای خاصی داشت. ایشان بر این باور بود كه در نظام هستی، حق پیروز است؛ خواه از قدرت مادی برخوردار باشد خواه نباشد و باطل، محكوم به شكست است. امویان نیز بر این باور بودند كه قدرت مادی دارند، پیروزند؛ خواه با حق همراه باشند یا نه.
این دو طرز فكر كه همواره بوده و هست، از دو نوع جهانبینی سرچشمه میگیرد. كسی كه جهان را در ماده خلاصه میكند و اصالت را به ماده میدهد، هر جا جریان طبیعت بیشتر حضور داشت، آنجا محور قدرت تلقّی میشود؛ ولی كسی كه جهانبینی را بر اساس حقیقت هستی تنظیم كرده است، اصالت را به معنا میدهد و در محور حق حركت میكند. بر این اساس، همیشه در برابر انبیای الهی، افرادی قیام میكردند كه بر این باور بودند: «قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلی»[34] یعنی كسی پیروز خواهد شد كه از نظر مادی برتر است. در برابر چنین تصوری، انبیای الهی باور داشتند كه: «قد أفلح من تزكّی»،[35] یعنی آنكه پاكیزه و مهذّب است، پیروز خواهد شد.
9. وراثت از امام حسین(ع) عامل نصرت دین و اصلاح جامعه
«وَ نُصْرَتِی لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ لَكُم».[36]
رهبران الهی میكوشند جامعه انسانی را وارث حسین بن علی(ع) كنند. اگر جامعهای وارث حسین بن علی(ع) باشد، میراث همه انبیا را نیز به اندازه خود خواهد داشت؛ چون یكی از شعارهای رسمی هنگام برخورد با یكدیگر در مراسم سوگ سالار شهیدان، این است: «عَظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ(ع) وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِیِّهِ وَ الْإِمَامِ الْمَهْدِیِّ مِنْ آلِ مُحَمَّد».[37]
بخش نخست عبارت یاد شده، آن است كه ما در سانحه سنگین كربلا اندوهگین و مصیبتزدهایم. خداوند اجر همه را افزون كند. بخش دوم شعار این است كه خداوند ما را جزو كسانی قرار دهد كه برای خونخواهی سالار شهیدان و گرفتن خونبهای حسینی، موفق به قیام هستند!
ما وقتی میتوانیم خونبهای حسین بن علی(ع) را بگیریم كه وارث او باشیم؛ چون اگر وارث او نباشیم، خونبها به ما ارتباطی ندارد؛ یعنی اگر كسی نسبت به مقتولی یا شهیدی بیگانه باشد، حق ندارد برای خونخواهی او انتقام بگیرد. پس طبق این شعار و دعا، ما جزو وارثان حسین بن علی(ع) بوده و آماده خونخواهی آن حضرت هستیم.
بنابراین، راهیان طریق حسین بن علی(ع) كه جزو وارثان او هستند، میتوانند به خونخواهی شخصیت حقوقی سالار شهیدان به مبارزه با ظلم بپردازند، نه اینكه فقط مصرفكننده نهضت حسینی باشند.
بسیاری از افراد بر این باورند كه ما فقط مصرفكننده نهضت كربلاییم، مانند داروخانهای كه محصولاتش برای همه مردم سودمند است، اما خواص بر این اعتقادند كه ما هم مصرفكننده این نهضتیم تا به صلاح رسیم و هم باید تولیدكننده نهضتهای اسلامی باشیم تا مصلح شویم.
10. حركت به سوی لقای الهی
سالار شهیدان، امام حسین(ع) نیز مانند پیامبران الهی، خود از پیش میرفت و دیگران را به حركت فرا میخواند. آن حضرت در روز هشتم ذیالحجه (روز ترویه) در میان زائران بیتالله فرمود: امروز قربانگاه ما سرزمین كربلا و جامه احرام ما كفن است. باید برای نجات اسلام، جان خویش را قربانی كنیم. تنها آنان كه جان خود را بر كف دست نهادهاند، با من همراه شوند؛ نه آنان كه امید نام و نان و پیروزی ظاهری دارند. كسانی با من همراه شوند كه وطنشان لقاءالله است. «مَنْ كَانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ مُوَطِّناً عَلی لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنِّی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ».[38]
به همین دلیل، همراهان و یاریكنندگان آن حضرت را بهترین اصحاب میشناسند و در پایین قدوم حضرت آرمیدند و ما بر همه آنان پس از سلام بر امام حسین(ع)، سلام میگوییم: «فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَ عَلی أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِین».[39]
منابع
٭ قرآن كریم.
٭ نهجالبلاغه، قم، دارالهجره.
اللهوف، سید ابن طاووس، تهران، جهان، 1348.
عوالیالئالی (جلد 4)، ابن ابیجمهور احسائی، قم، انتشارات سید الشهدا(ع)، 1405 ه .ق.
المحاسن (جلد 1)، احمد بن محمد بن خالد برقی، قم، دارالكتب الإسلامیة، 1371 ه .ق.
وسائلالشیعة، شیخ حر عاملی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، 1409ه .ق.
التوحید، شیخ صدوق، قم، جامعه مدرسین، 1398، ه .ق.
التهذیب (10 جلد)، شیخ طوسی، تهران، دارالكتب الإسلامیه، 1365.
الارشاد (2 جلد در یك مجلد)، شیخ مفید، قم، انتشارات كنگره جهانی شیخ مفید، 1413 ه .ق.
بحارالانوار، علامه مجلسی، لبنان، مؤسسه الوفاء بیروت، 1404 هـ..ق.
تفسیر الصافی، ملا محسن فیض كاشانی، تهران، الصدر، 1415 هـ.ق.
كافی، محمد بن یعقوب كلینی، تهران، دارالكتب الإسلامیه، 1365 ه .ق.
مستدركالوسائل، محدث حسین نوری، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، 1408 ه .ق.
[1]. «مَعْنَى قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ فِی الْإِقَامَةِ أَیْ حَانَ وَقْتُ الزِّیَارَة». التوحید، شیخ صدوق، ص240
[2]. «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر». عنکبوت: 4
[3]. «بَابُ تَأَكُّدِ اسْتِحْبَابِ زِیَارَةِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ». نک: وسائلالشیعة، حرعاملی ج14، ص49، باب 37
[4]. التهذیب، شیخ طوسی، ج6، ص52.
[5]. «نشانههای مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامه نمازِ پنجاه و یك ركعت، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست كردن، سجده بر خاك نمودن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم». همان
[6]. مراد از نماز پنجاه و یك ركعت، همان هفده ركعت نماز واجب روزانه به اضافه نمازهای نافله است كه جبرانكننده نقص و ضعف نمازهای واجب است.
[7]. «إن رسول الله قال الصلاة عمود الدین». المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، ج1 ، ص286
[8]. «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً ، ِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً اِلاَّ الْمُصَلِّینَ». معارج: 19 ـ 22
[9]. «شهادت میدهم که شما نماز را به پا داشتید و زکات را پرداخت نمودید و امر به معروف و نهی از منکر کردید و پیروی از پیامبر نمودید و قرآن را به درستی تلاوت کردید». کافی، کلینی، ج4، ص574
[10]. نک: اعراف: 142.
[11]. مائده: 26.
[12]. «خمّرت طینة آدم بیدی أربعین صباحاً». عوالیاللئالی، ابن ابی جمهور احسائی، ج4، ص9
[13]. تفسیر صافی، ملامحسن فیض کاشانی، ج1، ص95.
[14]. «مَنْ حَفَظَ علی أمّتی أربعین حدیثاً ینتفعون بهابعثه الله یومالقیامة فقیهاً عالماً». بحار الانوار، مجلسی، ج2، ص156
[15]. «مَنْ أَخْلَصٌ لله أربعین یوماً فجّر الله ینابیع الحكمة من قلبه علی لسانه». همان، ج67، ص249
[16]. التهذیب، شیخ طوسی، ج6، ص113.
[17]. بحارالانوار، مجلسی، ج43، ص261، باب 12.
[18]. «فهَداهُم به من الضّلالة و أنقذهم بمكانه من الجهالة». نهجالبلاغه، خطبه 1، مبعث النبی
[19]. بحارالانوار، مجلسی ج16 ، ص190.
[20]. التهذیب، شیخ طوسی، ج6، ص113.
[21]. الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص91.
[22]. التهذیب، شیخ طوسی، ج6، ص113.
[23]. مستدركالوسائل، حسین نوری، ج10، ص299.
[24]. نک: قصص: 21.
[25]. التهذیب، شیخ طوسی، ج6، ص113، زیارت اربعین.
[26]. همان.
[27]. «إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ عَلَی طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَی قَبْلَكُمْ عَنْهَا». نهجالبلاغه، خطبه 1
[28]. التهذیب، شیخ طوسی، ج6، ص113، زیارت اربعین.
[29]. نک: نساء: 78.
[30]. «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَس». التهذیب، شیخ طوسی، ج6، ص113، زیارت اربعین
[31]. التهذیب، ج6، ص113، زیارت اربعین.
[32]. «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَی قُلُوبِكُم». بحارالانوار، ج45، ص8
[33] التهذیب، ج6، ص113، زیارت اربعین
[34]. نک: طه: 64.
[35]. نک: اعلی: 14.
[36]. التهذیب، ج6، ص113، زیارت اربعین.
[37]. وسائلالشیعه، حرعاملی، ج14، ص509، باب استحباب البكاء لقتل الحسین.
[38]. «هر كسی كه خون خود را به قصد لقای الهی بذل میكند، همراه ما بیاید كه اگر خدا بخواهد، صبح حركت میكنم». اللهوف، ابن طاووس، ص60
[39]. التهذیب، ج6، ص113، زیارت اربعین.