نکته هایی درباره پژوهش و نگارش
1. به هيچ وجه، در تحقيقات و تاليفاتمان بر «مسموعات » و «منقولات » - هر چند مشهور و معروف نيز باشند - تكيه نكنيم مگر آنكه خودمان آنها را در منابع قابل اعتبار بيابيم تا اين حديث شريف شامل حالمان نگردد: «لاتحدث الناس بكل ما سمعت به فكفي بذلك كذبا؛ هر چه را شنيدي به مردم نگو؛ زيرا همين براي دروغ بودن بس است. »( نهج البلاغه، نامه 69.)
2. بكوشيم كه فضاي تحقيقات و تاليفاتمان را حقيقتا از «تحقيق » و «تاليف » به معناي درست و فراگير و با همه ويژگيهاي آن پر سازيم و با «تحقيق بازي » و «تاليف سازي » آلوده نسازيم و مانند معماران بساز و بفروش، ما نيز «بچاپ و بفروش » نشويم و «ملاي رومي » چه دُر سُفته است كه گفته است:
علم تقليدي بود بهر فروخت // چون بيابد مشتري خوش برفروخت
مشتري علم تحقيقي حق است // دائما بازار او پر رونق است
لب ببسته مست در بيع و شري // مشتري بي حد كه الله اشتري
شايان توجه است اين نكته مهم را در داوريهايمان نيز به خاطر داشته باشيم كه هماره پر برگي يك تحقيق و پرفروشي يك تاليف به معناي پرباري و پركاري آن و پرجوشي و پركوشي اين نيست و حتي پر عنواني فهرست منابع - تا چه رسد به پر عنواني فهرست مطالب و فهرست تاليفات - نيز هماره به معناي پرمايگي و پرانديشگي آن نيست.
3. بكوشيم كه روحيه «نگرش تحقيقي » و «نگارش تحليلي » را در خود زنده كنيم و روز به روز آن را بپرورانيم. براي به دست آوردن چنين روحيه اي مي توانيم اين كارها را انجام دهيم:
يك. مطالعه كتابها و منابعي كه با نگرشي تحقيقي و نگارشي تحليلي نوشته شده اند. از اين رو، محقق كسي است كه در تحقيقات خويش به كتابها و منابع دست چندم و حتي گاه به كتابها و منابع دست دوم نيز مراجعه نمي كند. مثلا يكي از محققان مي گفت: «من در تحقيقاتم حتي به كتاب شريف «بحارالانوار» - جز در موارد ضرورت و اضطرار - نيز استناد نمي كنم، بلكه به مصادر و مآخذ اوليه اي كه محدث بزرگ و بزرگوار شيعه، مرحوم علامه مجلسي - اعلي الله مقامه الشريف - خود به آنها استناد كرده است مراجعه مي نمايم و اصل حديث را در آنجا مي يابم و سپس با شرايطش به آن استناد مي كنم »
دو. در زندگي علمي، همنشين شدن و نشست و برخاست كردن با كساني كه در مسائل فكري و علمي، تحقيقي مي نگرند و تحليلي مي نگارند. از اين جهت، محقق كسي است كه در زندگي علمي خويش، با كساني كه در انديشه و انديشيدن، «مقلد» هستند، نمي نشيند و «ملاي رومي » چه خوش سروده است:
از محقق تا مقلد فرقهاست // كاين چو داوود است و آن ديگر صداست
منبع گفتار اين سوزي بود // وان مقلد كهنه آموزي بود
سه. مطالعه زندگي و روش علمي كساني كه مقلدانه نمي انديشيده اند و محققانه مي نوشته اند. بدين رو، زندگي و روش علمي «علامه اميني » ، «علامه طباطبائي » ، «علامه مطهري » و «علامه جعفري » - رضوان الله عليهم اجمعين - مي تواند الگويي پسنديده در اين زمينه ها باشد. يا مثلا گفته اند: «يكي از محققان در كتاب دائرة المعارف خويش مي خواسته اند متراژ پل قديمي و سمبليك اهواز را بنويسند. بدين منظور، هياتي را از تهران به اهواز مي فرستند تا دقيقا متراژ آن را محاسبه نمايند و آن گاه در دائرة المعارف خود بنگارند. » مطالعه شيوه تحقيق و تاليف چنين انسانهايي، روحيه دقت و تحقيق را در انسان تقويت مي كند.
چهار. حضور داشتن در جلسات و شركت كردن در مجالس علمي كه با نگرشي تحقيقي و تحليلي تشكيل مي شوند. بدين جهت، محقق كسي است كه در زندگي علمي اش، به جلسات و مجالس غيرعلمي و جلسات و مجالسي كه عنوان علمي دارند، اما روشي غيرتحقيقي و غيرتحليلي نيز دارند، پا نمي گذارد.
پر روشن است كه اين سخن و اين پيشنهادها، موضوعات و مسائلي را كه اساسا بايد با روشي تقليدي و نه تحقيقي بدانها دست يافت، شامل نمي شوند.