موسی مبرقع فرزند امام جواد(ع)
ابوجعفر، معروف به «موسی مبرقع»، از رجال عالی نسب شیعه و از بزرگان سادات رضوی، فرزند امام جواد علیه السلام و برادر امام هادی علیه السلام از طرف پدر و مادر، مادرش ام ولد (کنیز) بود و «سمانه مغربیه» نام داشت. وی همیشه بر چهره خود نقاب داشت. از این رو، او را «مبرقع» لقب داده اند. ولادت او معلوم نیست، اما به سال 296 ه در قم وفات کرد. درباره میزان علم و دانایی او چیزی در منابع نیامده، اما از پرسش هایی که یحیی بن اکثم، قاضی مأمون، از وی داشته است، به دست می آید که وی به احکام دین و فقه آشنا بوده است. وی در زمان متوکّل عباسی زندگی می کرد و متوکّل سعی داشت برادرش امام هادی علیه السلام را به دربار خود بکشاند، اما موفق نشد. از این رو، به پیشنهاد بعضی از درباریان، او را، که همچون برادرش امام هادی علیه السلام معروف به «ابن الرضا» بود، به دربار فراخواند. هدف متوکّل در این کار، تخریب چهره خاندان امام رضا علیه السلام بود. امام هادی علیه السلام ، که از این موضوع مطّلع شد، وی را از رفتن منع کرد، اما او نپذیرفت و (بر اساس سیاست متوکّل عبّاسی) سه سال در خدمت متوکّل بود و از ندیمان وی به شمار می آمد. پس از آن، در سال 256 ه از کوفه وارد قم شد، اما اهل قم، یعنی طایفه جلیل القدر «اشعریه» وی را نشناختند و او را بیرون کردند و او بناچار به کاشان منتقل شد و در آنجا مورد تکریم احمد بن عبدالعزیز بن دلف العجلی (م 280 ق) قرار گرفت. پس از چندی اهل قم قدر او را دانستند و وی را به قم بازگرداندند و از اموالشان برای او خانه خریدند و بخشی از سهم باغات و مزارع خویش را به وی اختصاص دادند. سپس خواهران او زینب (م. ح 260 ق)، ام محمّد و میمونه (از دختران امام جواد علیه السلام ) نزد وی به قم آمدند و پس درگذشت آنان، در کنار مرقد مطهّر فاطمه معصومه علیهاالسلام ، دختر امام موسی کاظم علیه السلام ، مدفون شدند. وی تا آخر عمر در قم اقامت داشت تا اینکه در شب چهارشنبه هشتم ربیع الثانی سال 296 ه وفات کرد و فرماندار قم، عبّاس بن عمرو الغنوی، بر او نماز گزارد و سپس در منزل خودش و به قولی در منزل محمّد بن ابی خالد اشعری ملقّب به «شنبوله» دفن شد. پس از مرگ او، همسرش بریهیه وفات کرد و در کنار شوهرش مدفون گشت.
از فرزندان او، احمد بن موسی شاه چراغ و محمّد بن موسی (م 315 ق) هستند که سادات رضوی از نسل احمد می باشند و هم اکنون خاندان ملقّب به «برقعی» که در اطراف قم و ری پراکنده اند، منسوب به او هستند و بسیاری از احفاد او در محله «چهل اختران» قم مدفون می باشند.
علاّمه نوری طبرسی (م 1320 ق) درباره احوال وی و همچنین ذریّه اش، کتاب جامعی با عنوان البدر المشعشع فی احوال ذرّیّة موسی المبرقع نوشته است که شرح حال کامل او در آنجا آمده است. همچنین کتاب دیگری به زبان فارسی با نام ترجمة موسی المبرقع تألیف شیخ محمّد کجوری طهرانی (م 1353 ق) نوشته که حجم آن بیش از کتاب سابق است.
گفتنی است لقب او با ابوحرب یمانی مبرقع مشترک است. از این رو، نباید این دو را یکی دانست. ابوحرب یکی از اصلاح طلبانی بود که بر پادشاه فلسطین خروج کرد و مردم را به سوی امر به معروف و نهی از منکر دعوت نمود و سرانجام، در سال 227 ه کشته شد