منبرمجازی: آیا وفای به عهد مهمتر از نماز است.؟
روزی مردی قصد سفر کرد ،پس خواست پولش را به شخص امانت داری بدهد.
به نزد قاضی شهر رفت و به او گفت: به مسافرت می روم، می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو پس بگیرم.
قاضی گفت: اشکالی ندارد پولت را در آن صندوق بگذار… پس مرد همین کار را کرد.
وقتی از سفر برگشت، نزد قاضی رفت و امانت را از خواست.
قاضی به او گفت: من تو را نمی شناسم.
مرد غمگین شد و به سوی حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد…
حاکم گفت: فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر.
در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد، حاکم به او گفت: من در همین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء امانتداری ندیده ام.
در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت: ای قاضی من نزد تو امانتی دارم. پولم را نزد تو گذاشته ام. قاضی گفت: این کلید صندوق است، پولت را بردار و برو.
بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم صحبت کنند.
حاکم گفت:
ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با دادن کشوری به تو!
حالا با چه چیزی کشور را از تو پس بگیریم؟
و بدین ترتیب دستور به برکناری وی داد.
به زیادی نماز، روزه و حجشان نگاه نکنید
به راستی سخن و دادن امانتشان نگاه کنید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
لاتَنظُروا إِلى كَثرَةِ صَلاتِهِم وَصَومِهِم وَ كَثرَةِ الحَجِّ وَالمَعروفِ وَطَنطَنَتِهِم بِاللَّيلِ، وَلكِنِ انظُروا إِلى صِدقِ الحَديثِ وَأَداءِ المانَة»
- «به زيادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نكنيد، بلكه به راستگويى و امانتدارى آنها توجه كنيد - بحارالأنوار، ج75، ص 114، ح5»
و نیز روایت امام صادق علیهالسلام که فرمودند:
«لا تنظروا الی طوع رکوع الرجل و سجوده، فان ذلک شی ء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا الی صدق حدیثه و اداء امانته»
- «به رکوع و سجده های طولانی افراد نگاه نکنید، زیرا ممکن است به آن عادت کرده باشند و برای او یک امر عادی شده باشد، و اگر آن را ترک کنند وحشت کنند، بلکه راستگویی و امانتداری او را بنگر.» ( تفسیر نور الثقلین ، ج 1، ص .496 اصول کافی ، ج 2، ص 105 )
با مرور کوتاه در تاریخ در می بابیم که، غصب خلافت به خاطر ترک نماز نبود، اتفاقاً چه اهل سقیفه و چه اتباع و طرفداران آنها، همه اهل نماز بودند، بلکه به خاطر شکستن عهدی بود که در غدیر خم با خدا و رسول او بسته بودند.
کمی جلوتر آمدم، دیدم آن مصیبتها که بر وجود نازنین امام حسن مجتبی علیهالسلام وارد شد نیز به خاطر ترک نماز نبود، بلکه به خاطر شکستن عهدی بود که مردم به هنگام خلافت با او بسته بودند و نیز معاهدهای بود که معاویه امضایش کرد، بر مفاد آن متعهد شد و سپس پاره کرد و گفت: هر چه عهد بستم، اکنون زیر پای من است و صدای اعتراضی هم از نمازگزاران در نیامد. یعنی با عهد شکنی او همسو و موافق شدند.
فاجعهی کربلا نیز به خاطر ترک نماز نبود، اتفاقاً حتی در ظهر عاشورا، هر دو طرف نماز خواندند؛ بلکه به خاطر عهد شکنی کوفیان بود. وگرنه از یزید و یزیدیان که انتظار دیگری نمیرفت، ولی اگر کوفیان نمازخوان عهد شکنی نمیکردند، این فجایع اتفاق نمیافتد.
به فجایع امروز در سطح جهان مینگرم و میبینم که همه به خاطر «دروغگویی و عهدشکنی» است.
نماز و وفای به عهد:
موضوع این نیست که آیا نماز مهمتر از رعایت عهد است و یا وفای به عهد مهمتر از نماز است، بلکه موضوع این است که اساساً ملاک مقبولیت نماز، همان وفای به عهد است.
اهل نماز، مشخصههایی دارند که در قرآن کریم بیان شده است. از جمله آن که: از منکر و فحشا به دور هستند – از شهادت دادن در جایی که لازم باشد خودداری نمیکنند و شهادت به صدق میدهند و پای آن نیز میایستند – از زنا و حتی مقدمات آن به شدت اجتناب میکنند – در نماز خاشعاند … و به پیمان و عهدی که میبندند، پایدار، استوار، وفادار و صبور هستند. ده آیه سوره اول المؤمنون را بخوانیم، همه تبیین صفات و ویژگیهای مؤمن و اهل نماز واقعی است، تا این که میفرماید:
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ - و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مىكنند
وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ - و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مىنمايند
اُوْلَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ - آنانند كه خود وارثانند.
پس، وفای به عهد، وفای به عهد و وفای به عهد – و اولین عهد ما که عهدی بر مبنای عقل، فطرت و وحی است، با خداوند متعال میباشد که در هیچ لحظه و موضوعی، بندهی شیطان نشویم، شیطان و شیاطین انس و جنّ را دشمن آشکار خود بدانیم و فقط خدا را بندگی و پرستش نماییم، که صراط مستقیم همین است:
«اَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * و َأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» (یس، 60 و 61)
ترجمه: اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست * و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست