سیره معاشرت خانوادگی رسول الله علیه و آله
سیره وسلوک رفتارخانوادگی پیامبر گرامی اسلام همچون سیره دیگر آن حضرت الگو برای همه مسلمین وپیروان خواهد بود، چرا که سلوک خانوادگی رسول الله صلی الله علیه وآله برچند پایه واصل استوار بود که زندگی باطراوت وشادابی را به وجود می اورد.
اصل اول؛ درسیره عملی نبوی در معاشرت خانوادگی((همکاری با اعضای خانواده)) است.به این معنا درسیره عملی ونظر رسول الله(ص) درمحیط جزیره العرب که مرد سالاری به معنای واقعی کلمه حاکم بود وارزشی برای زن جز تولید مثل، قایل نبودند نه تنها چنین نگاه باطلی را پس زده ومی فرمود:(جعل قره عینی فی الصلاه ولذتی فی النسا :روشنی چشم من نماز،ولذتم در زنان قرار داده: مستدرک،ج۵،ص۳۲۱).
متن شعر شهادت امام رضا(علیه السلام)
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، شعر شهادت امام رضا(علیه السلام)
غریبانه
چون جام ِزهر غریبانه سر کشید
فریاد زدخدا و عبا را به سر کشید
پنجاه وچند سال موسا به کوچه ها
پنجاه وچند مرتب آه از جگر کشید
با سینهای که آتش از آن شعله میکشید
آری نفسنفس زدنش تا سحر کشید
او بود وخاکِ حجره و یک ناله ی ضعیف
گاهِ سحربه جانب جانانه پر کشید
در انتظارآمدن میوه ی دلش
پا را بهسویِ قبله چنان محتضر کشید
سینه زناندریده گریبان پسر رسید
دستی بهرویِ ماهِ کبودِ پدر کشید
شمسُالشموس رویِ زمین اوفتاده و
فریادِ ایپدر, ز دلِ خود قمر کشید
آه از دمیکه زینبِ کبرایِ غم نصیب
آمد تن ِامام زمانش به بَر کشید
با دستِزخم خورده یِ خود دختر ِ علی
تیر ِشکسته از تن ارباب در کشید
گُل ماندهبود در وسط تیغ و نیزه ها
آمد زپایِ ساقه یِ یاسش تَبَر کشید
مجتبی روشن روان
اطلاعیه مراسم عزاداری به صورت آنلاین
ذکر بزرگی که آیت الله بهجت قدسسره توصیه کردند
ذکر بزرگی که آیت الله بهجت قدسسره توصیه کردند!
از حضرت آیتالله العظمی بهجت قدسسره درخواست کردم:
«یک ذکر خیلی بزرگ یادم بدهید.»
گفتند: ذکری یادتان بدهم که از جواهرهای همۀ کوههای دنیا و مروارید همه دریاها قیمتیتر باشد؟
گفتم: بله! و منتظر یک ذکر عریض و طویل خاص بودم؛ که گفتند:
استغفار… استغفار… استغفار!
اگر بدانید در این استغفار چه گنجهایی نهفته است؛ روح را صیقل میدهد، راهها باز میشود و حاجتها برآورده میشوند..
به شیوه باران، ص۵٩ ( جلد سوم از مجموعه ۵ جلدی داستان هایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیتالله بهجت قدسسره)-ضیاء الصالحین
مهمتر از دعا برای تعجیل فرج
مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او میباشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛
لذا حضرت امیر علیهالسلام در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میپرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛
آیا دین من سالم خواهد بود؟».(عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۲۶۶؛ امالی صدوق) یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را ـ که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال میکند.
این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: «یا أَللهُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمتگستر، ای مهربان، ای گرداننده دلها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار».(بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۸؛ ج۹۲، ص۳۲۶؛ اعلامالوری، ص۴۳۲؛ کمالالدین، ج۲، ص۳۵۱؛ مهجالدعوات، ص۳۳۲)
در محضر بهجت، ج۲، ص۱
اشک جریانسازو اشک جریانسوز؛
«کُلَّمَا اجْتَمَع َ إِلَیْه ِ مِنْهُم ْ جَمَاعَۀ ٌ قَرَأ َ عَلَیْهِم ْ کِتَاب َ الْحُسَیْن ِ بْن ِ عَلِیٍّعلیه السلام و َ هُمْ َ یَبْکُون»
هربار که جماعتی از مردم کوفه گرد او حلقه میزدند، حضرت مسلم علیه السلام، نامه امام حسین علیه السلام را برای آنها میخواند و آنها گریه میکردند…
سعد بن عبیده می گوید:
«إن َّ أشْیاخَنا مِن ْ أَهْل ِ الْکُوفَۀ ِ لَوُقُوف ٌ عَلَى تَل ٍّ یَبْکُون»
شیوخ و بزرگان کوفه در بالای تپه ای ایستاده بودند و بر مظلومیت حسین گریه میکردند ومیگفتند: اَللّهُم َأنْزِل ْ عَلْیِه َنَصْرَک
سعد بن عبیده که خود در سپاه عمر سعد بود برآشفت و به آنها گفت:«یاُ أعداء َ اهلل ِ أال تَنزِلُون َ فَتَنصُرُونَه»! ای دشمنان خدا چرا فرود نمیآ یید و او را یاری نمیکنید؟ بنابراین اگر صرف گریه کارساز بود که خود ِ دشمن هم در روز عاشورا گاهی گریست! «َ و َ هُم ْ یَبْکُون» گریه کردند ولی یاری نکردند.
جنس اشک در روضه ها و جلسات ما باید اشکی باشد که حرکت و تحول ایجاد کند.
گریز: َ
«فَقَالَلَه ُ مُحَمَّد ُ بْن ُ الْأَشْعَث ِ لَک َ الْأَمَانُ… إِنَّک َ لَا تُکْذَب ُ و َ لَا تُغَر فَاجْتَمَعُوا حَوْلَه ُ و ُانْتَزَعُوا سَیْفَه ُ فَکَأَنَّه ُ عِنْد َ ذَلِک َ أَیِس َ مِن ْ نَفْسِه ِ و َ دَمَعَت ْ عَیْنَاه ُثُم َّ قَال َ هَذَا أَوَّلِ الْغَدْر»
محمد بن اشعث به حضرت مسلم( علیه السلام) گفت: تو در امان هستی و آنها دور حضرت مسلم (علیه السلام) جمع شدند و شمشیرش را از او گرفتند.
گویا در همین هنگام بود که از نجات خویش ناامید شد و چشمانش پر از اشک گردید. سپس فرمود: این آغاز نیرنگ[شما] بود.
برداشت:َ
فَاجْتمَعُوا حَوْلَهُ؛
این شیوه کوفیان است که شخص بی پناه و مجروحی که دیگر توانی در بدنش نمانده را محاصره کنند و با کنایه و طعنه به او زخم زبان بزنند .
« در هنگام مبارزه هم همین روش را پیش گرفتند. سربازان بر پشت بام خانه رفتند و از آنجا او را سنگ باران کردند و دسته های نی را آتش زده و بر سر و رویش پرتاب می کردند.»
با حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) هم با همین شیوه مبارزه کردند او را نیز محاصره کردند «ٍو َ حَمَلُوا عَلَیْه ِ مِن ْ کُل ِّ جَانِب؛ و از همه جهت به او حمله کردند. آنها حتی با کودکان و بانوان هم همین گونه برخورد می کردند. وقتی حضرت سکینه
(سلام الله علیها) در قتلگاه بدن پدر را در آغوش کشید تاریخ می نویسد بازهم دسته جمعی آمدند:
«فَاجتَمَعَت ْ عِدَّة ٌ مِن َ الْأَعْرَاب ِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْه؛ عده ای از اعراب جمع شدند و او را از بدن پدر جدا کردند».
منابع:
……………………………………….
1. أنساب األشراف للبالذری،ج۳
2. اإلرشاد، ج۲
3. اللهوف على قتلى الطفوف