توصیهای قابل تأمل از حضرت امیر(سلام الله علیه) به مسئولان
امام على عليهالسلام خطاب به كارگزارانش:
أدِقُّوا أقْلامَكُمْ وَ قارِبُوا بَيْنَ سُطوركُمْ وَ أحْذِفُوا عَنّي فُضُولَكُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعاني، وَ إيّاكُمْ وَالإكْثار؛ فَإنَّ أمْوالُ الْمُسْلِمينَ لا تَحْتَمِلُ الاْءضْرَارَ. حديث
➖ قلمهاى خود را نازك كنيد و سطرها را نزديك بههم گيريد و زيادتى كلمات را حذف كنيد و مقاصد و منظورها را در نظر بگيريد!
➖ برحذر میدارم شما را از پرحرفى و پرنويسى؛ زيرا اموال مسلمانان نمیتواند اين گونه خسارتها را تحمل كند.
بحارالأنوار، ج ۷۶، ص ۴۹
سکانسهایی از شیعه واقعی در اندیشه امام محمدباقر (علیه السلام)-1
سکانس اول: تقویت تقوا و پارسایی
در اندیشه امام محمدباقر (علیهالسلام) اولین و مهمترین گام برای اثبات شیعهگری، قبولی در امتحان و آزمون «تقوا و پارسایی» است. این مطلب در روایت امام محمدباقر (علیهالسلام) اینچنین منعکس شده است: «وَ قَالَ ع مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ؛[۲] شيعيان ما نيستند جز آنان كه پرهيزگارى از خداى را در پيش گيرند و فرمانش برند». در واقع بر خلاف ساده انگاری و سادهاندیشی برخی افراد که صرف ادعای مسلمانی و شیعهگری را عامل و ابزار نجات میدانند، با بررسی معارفی که از حضرات معصومین (علیهمالسلام) برای جامعه بشری بهیادگارمانده خلاف ادعاهای رایج را میتوان برداشت کرد؛ چرا که خود اهلبیت (علیهمالسلام) پیشگامان تقوا، پارسایی و الگوی عبودیت و بندگی حقتعالی بوده و بیشترین رفتار پرهیزکارانه را در زندگی مادی از خود نشان دادهاند، از طرفی یک شیعه واقعی باید رفتار و سبک زندگی خود را مطابق اولیای راستین دین و امامان معصوم (علیهمالسلام) سامان دهد. در روایت بسیار زیبای دیگری از امام محمدباقر (علیهالسلام) اینچنین وظیفه محبان و شیعیان راستین مشخص شده است: «یَا جَابِرُ بَلِّغْ شِيعَتِي عَنِّي السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يُتَقَرَّبُ إِلَيْهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ يَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِيُّنَا وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ لَمْ يَنْفَعْهُ حُبُّنَا؛[۳]… از جابر جعفى از حضرت باقر (عليه السّلام) فرمود: اى جابر سلام مرا بهشيعيان من برسان و بهآنان اعلام كن كه بين ما و خدا قرابت و خويشاوندى نيست و راه تقرب بهخدا فقط اطاعت و فرمانبرى از اوست. اى جابر هر كس كه اطاعت خدا نموده و ما را دوست بدارد او ولىّ و دوست ما است و كسى كه معصيت خدا را كند محبت ما سودى بهحالش ندارد».
سایت معاونت فرهنگی تبلیغی دفتر تبلیغات
سالروز تبعيد دسته جمعي علماي بزرگ شيعه از عراق به ايران
تبعيد دسته جمعي علماي بزرگ شيعه از عتبات عالياتِ عراق به ايران (1302 ق)
✍️ پس از پايان جنگ جهاني اول و تسلط انگلستان بر امور كشور عراق، علماي نجف طي فتواهايي، حضور آنان را محكوم كرده و عليه انتخابات فرمايشي عراق كه تحت نظر انگليس بود، احكامي صادر كردند. اين عمل آنان با خشم مقامات انگليسي مواجه شد از اينرو با اصرار استعمارگران، حاكمان عراق دستور تبعيد علماي بين النهرين به ايران را صادر كردند.
? آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزا حسين ناييني، و سي تن ديگر از بزرگان ديني، از جمله علماي تبعيد شده بودند.
? اين تبعيد، واكنش شديد علماي ايران را در برداشت و تجمعات اعتراضآميزي در تهران و شهرستانها بر پا گرديد. پس از مدتي علماي تبعيدي وارد قم شده و مورد استقبال گرم مردم و روحانيون قرار گرفتند. دولت ايران به اين هتك حرمت نسبت به فقها اعتراض كرد و از دولت عراق خواست به هر نحو ممكن، از آنان اعاده حيثيت شود.
? درنتيجه، حكومت عراق، نمايندگان ويژهاي را به تهران فرستاد تا درباره بازگشت آقايان مراجع، مذاكره كنند وقرار شد هر كدام كه مايل بودند بدون قيد و شرط به عراق برگردند. سرانجام اين بازگشت به وضع آبرومندي انجام گرفت
علامه امینی و داستان شفایافتن زن سنی ...!
یک جوان سنی(اهل سنت) آمد پیش علامه امینی و گفت:
مادرم دارد می میرد!
علامه گفت:
من که طبیب نیستم!
جوان گفت:
پس چه شد آن همه کرامات اهل بیت شما …؟؟؟
علامه امینی با شنیدن این حرف،
تکه کاغذی برداشت و چیزی داخل آن نوشت و آن را بست.
سپس آن را به جوان داد و گفت این را بگیر و ببر روی پیشانی مادرت بگزار…
ان شالله که خوب می شوند…
اما به هیچ وجه داخل آن را نگاه نکن.
جوان کاغذ را گرفت و رفت…
چند ساعت بعد دیدند جمعیت زیادی دارند می آیند…
علامه پرسید چه خبر شده است؟
شاگردان گفتند: آن جوان به همراه مادر و طایفه اش دارند می آیند
گویا مادرش شفا یافته است…
سپس آن زن داستان را چنین تعریف کرد:
زن گفت:
من درحال مرگ بودم و فرشتگان آماده ی انتقال من به آن دنیا بودند…
ناگهان مرد نورانی بزرگواری ( با وقار و شکوه غیرقابل وصفی) تشریف آوردند و به ملائک دستور دادند که من را رها کنند…
و فرمودند: به آبروی علامه امینی ، او را شفا دادیم…
سپس اطرافیان اصرار کردند و از علامه پرسیدند که:
در آن کاغذ چه نوشته بودید؟
علامه گفت: چیز خاصی ننوشتم . باز کنید نگاه کنید..
کاغذ را باز کردند و دیدند علامه فقط این 3 جمله را نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
از عبدالحسین امینی
به مولایش امیرالمومنین(علیه السلام)
اگر امینی آبرویی پیش شما دارد، این مادر را شفا دهید
والسلام…
واقعا عجب ماهی هست ذی الحجه..
عجب ماه باعظمتی است ذی الحجه
حضرت موسی (علی نبینا وآله و علیه السلام) به طور می رود
حضرت فاطمه سلام الله علیها، به خانه امیرالمومنین علی سلام الله علیه می رود
حضرت ابراهیم با فرزندش اسماعیل به قربانگاه می روند
پیامبراسلام حضرت محمدصلی الله علیه واله با مولاامیرالمومنین علی علیه السلام به غدیر می روند
و سیدالشهدا امام حسین سلام الله علیه با همه هستیش به کربلا می روند
سی سال سلامم بوی نفت میداد...
یکی از بزرگان میگفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت:
سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟
گفتم: بله!
گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است!
من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟
گفت:
قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی میشود، دیگر سلام علیک او تغییر میکند…
از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت میداد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد.
سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال میکردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.
ــــــــــــــــ
از رسول خدا (صلی الله علیه واله) روایت است کسی که به دو نفر از مسلمانان بخاطر ثروت یا مقامی که یکی از آن دو دارد و دیگری ندارد، دو جور سلام بکند، نصف ایمانش بر باد رفته است.