شارلی ابدو؛ از نژادپرستی تا توهین به رهبران ادیان
نشریه شارلی ابدو، مجله طنزچپگرای فرانسوی است که تاکنون با نقد و تمسخر ادیانی مانند مسیحیت و بهویژه اسلام توانسته خود را بر سر زبانها بیندازد.
نشریه شارلی ابدو، مجله طنزچپگرای فرانسوی است که تاکنون با نقد و تمسخر ادیانی مانند مسیحیت و بهویژه اسلام توانسته خود را بر سر زبانها بیندازد. این مجله که پیشتر با نام هاراگیری (خودکشی) منتشر میشد، به واسطه توهین به رهبرانی چون ناپلئون و ژنرال شارل دوگل تعطیل شد؛ پس از چند سال با نام شارلی ابدو دوباره منتشر شد و این بار توهین به مذاهب و رهبران را در دستور کار خود قرار داد.
توهین به مکرون نه، به ادیان آری
شارلی ابدو که به دلیل سطح پایین و نداشتن مخاطب تا سال۱۹۹۲ بارها تعطیل شد پیشینه توهین به مکرون را نیز در کارنامه خود دارد. شکایت مکرون از عوامل انتشار یک کاریکاتور که در آن، وی را در زمان کرونا به هیتلر تشبیه کرده بودند نشان داد قانون فرانسه تنها در مقابل رئیسان جمهور خود پاسخگو است و هتک حرمت به مقامات ارشد این کشور در مقوله آزادی بیان قرار نمیگیرد اما توهین به سایر ادیان و رهبران آن مشمول قانون آزادی بیان میشود.
در حالی که بسیاری از مردم ادیان مختلف برای یکدیگر احترام قائلاند و توهین به رهبران ادیان را جایز نمیدانند؛ در این نشریه، اهانت به پاپ نیز رایج است و کاریکاتورهای متعدد و موهنی علیه این رهبر مسیحیان منتشر شده است. شارلی ابدو حضرت عیسی مسیح که از پاکترین انسانهاست را مورد توهین قرار داده و پس از آن نیز به مقام شامخ زن پاکدامن هستی، حضرت مریم عذرا هتک حرمت کرده و در سال۲۰۱۵ نیز با انتشار کاریکاتوری موهن، به ساحت رسولاکرم(ص) بیاحترامی کرد.
شماره ویژه زنان ایران
ریس، مدیرمسئول شارلی ابدو (یا شارلی هبدو) در سرمقاله شماره ویژه زنان ایران یادآوری میکند این نشریه در ماه گذشته یک «مسابقه کاریکاتور رهبر جمهوری اسلامی» به راه انداخت. از میان ایرانیانی که در مسابقه شرکت کردهاند هشت اثر برگزیده در صفحات دوم و سوم نشریه دیده میشود. شارلی ابدو خود اذعان میکند: «همه شرکتکنندگان در این مسابقه، برنده جایی در جهنم شدهاند…». این فراخوان کاریکاتور در بحبوحه اغتشاشات ایران انجام و نتیجه آن نیز به صورت بسیار توهینآمیز منتشر شد و در بسیاری از خبرگزاریهای ضد انقلاب نیز درست پس از سخنان تأثیرگذار رهبری با بانوان ایران زمین انتشار یافت.از عکس توهینآمیز روی جلد شارلی ابدو که عکسی بسیار کریه از یک زن برهنه است گرفته تا توهینهای مکرر به رهبر معظم انقلاب همگی نشان داد هدفگیری و انتقام گستردهای علیه ارکان مختلف نظام، از رهبر معظم انقلاب تا ریاستجمهوری و زنان ایرانی در دستور کار این نشریه قرار دارد.
رویکرد نژادپرستانهای که پنهان نماند
این نشریه خط مشی خود را ضد نژادپرستی و ضدمذهبی میداند اما واقعیت نشان داده روال و خط مشی سیاستگذاری آن چنین نبوده است. باوجود ادعای فعالیت علیه هولوکاست، شاهد بودیم نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در واکنش به اعتراضات مردمی در توهین به رسولاکرم(ص) در راهپیمایی موسوم به «همبستگی» در پاریس شرکت کرد. صرفنظر از اینکه پشت پرده حمله دو فرد مسلح در تاریخ ۷ ژانویه ۲۰۱۵ به دفتر نشریه و حمله مهاجم سوم به یک فروشگاه یهودی چه کسانی بودهاند باید گفت این نشریه برای رسیدن به اهداف خود دست روی اهداف اسلام ناب گذاشته و این کار را با توهین به پیامبر ختمی مرتبت(ص) آغاز کرد و سپس با هتک حرمت به رهبر انقلاب ادامه داد. اما پرسش اینجاست چرا این نشریه در نقد اسلام کاریکاتوری هیچگاه به صورت جدی سراغ داعش نرفته و تنها اهداف سیاسی را پیگیری کرده است.
هزینهسازی برای توهینکنندگان
بیتفاوت نبودن و ضرب شست نشان دادن موجب جلوگیری از تکرار چنین رویهای از سوی این نشریه هتاک خواهد شد. اگر مسلمانان و حتی جامعه مسیحی در قبال هتک حرمت امثال این فکاهینامهها، واکنش جدیتری نشان داده بودند کار به اینجا نمیرسید. درباره ایران، واکنش وزارت خارجه در پاسخ به اقدامات موهن این نشریه بسیار ضعیف بود. بهجز احضار نیکلاس رش، سفیر فرانسه در تهران و چند محکومیت ساده از سوی آقای سخنگو و تعطیلی انجمن ایرانشناسی فرانسویها اقدام دیگری انجام نشد. البته وقتی وزارت خارجه بیش از یک سال است که سفارت ما در پاریس را با سرپرست اداره میکند، چنین اقدام حداقلی بعید نیست
توهین به رهبر انقلاب آنقدر وقیحانه بود که این موضوع حتماً باید به مجامع بینالملل کشیده میشد و فرانسه را با توجه به شرایط متزلزل دولت مکرون، از طریق دیپلماسی تحت فشار قرار میدادیم. برگزاری تجمع جلو سفارت فرانسه، برگزاری نمایشگاه حقوق بشر دوگانه فرانسه و اقدامات فرهنگی و برگزاری جلسات با استادان حامی جمهوری اسلامی در رایزنی فرهنگی ایران در فرانسه نیز مؤثر است. همچنین طراحی رویداد کاریکاتور علیه مکرون و هماندیشی هنرمندان و کاریکاتوریستهای داخلی و خارجی نیز بسیار راهگشا خواهد بود. خیزش مسلمانان جهان و آزادگان سراسر عالم در حرکت علیه نژادپرستی نیز بسیار پراهمیت است.
منبع: سایت بصیرت
السلام علیک یا عزیزه الزهرا
السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَهَ الزَّهرَاءِ عَلَیهَا السَّلام وَ السَّلامُ عَلَى أَولَادکِ الشُّهَدَاءالعَبَّاس قَمَرُ بَنِی هَاشِم و بَاب الحَوَائِج
سِمَتِ مادری، برای شخصیتی همچون عباس بن علی که پرچمدار صحرای سوزان کربلا بود، افتخارِ بزرگی است که نصیب بانوی شایسته ای همچون ام البنین شده است. فرزندی همچون ابوالفضل العباس باید در دامان مادری پاک طینت و نیکو سیرت پرورش یافته باشد که چنان رشادت ها و شجاعت های بی نظیری را از خود بر جای گذارد که تاریخ همتای او را به خود ندیده یا به ندرت دیده است.
رهروان فاطمی که پای در جای پای ام البنین “مادر چهار شهید و معلم علم دار کربلا” گذاشتند و چون او فاطمه وار هستی خود را بر سر دفاع از ولایت و اسلام به درگاه خدا ارزانی داشتند.
سالروز وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها) را تسلیت عرض می کنیم و روز تکریم مادران و همسران شهدا را گرامی می داریم.
کرامت حضرت ام البنین(علیها السلام)
حضرت ام البنین (س) از زنان بزرگواری است که درگاهش پناهگاه بی کسان و ناامیدان است. از این رو، نزد مسلمانان و شیعیان و دل باختگان آل الله، منزلتی والا دارد و کرامت هایی از او نقل کرده اند آیت الله العظمی حاج سیدمحمود حسینی شاهرودی می فرمود:
من در سختی ها، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت عباس(ع) جناب ام البنین(س) می فرستم و حاجت می گیرم. (ربانی خلخالی، 1378: 140).
آیت الله العظمی سیدمحمد شیرازی می فرمود:
شخصی در عالم مکاشفه، حضرت قمر بنی هاشم را می بیند و عرض می کند: آقا! من حاجتی دارم؛ به چه کسی متوسل شوم تا حاجتم روا شود؟ حضرت می فرماید: به مادرم ام البنین(علیها السلام). (ربانی خلخالی، 1378: 142).
نویسنده کتاب ام البنین (علیها السلام)؛ نماد از خودگذشتگی می نویسد:
خانواده ای ترک زبان و حنفی مذهب به محله ما آمده بودند در میان آنان خانمی بود به نام وزیره که ده سال از ازدواجش می گذشت، ولی هنوز بچه دار نشده بود. اهل محل به او گفتند: چرا به حضرت ام البنین(س) متوسل نمی شوی؟ گفت: این کار سودی ندارد. به او گفتند: هرکس از غذای سفره ام البنین(س) بخورد او را در پیشگاه خدا واسطه قرار دهد، خداوند دعایش را می پذیرد. تو نیز چنین کن، شاید خداوند دختری به تو عطا کند و به مبارکی ام البنین(علیها السلام)، نام او را فاطمه بگذاری. او گفت: می پذیرم به شرط آنکه این مطلب میان من و شما باشد و شوهر و خانواده ام از آن آگاه نشوند.
فردا وزیره با نگرانی و هراس، درحالی که صورت خود را با مقنعه ای پوشانده بود، به مجلس روضه ای در منزل حاجیّه ام عبدالامیر آمد. نخستین مرحله از ذکر مصیبت ام البنین(س) پایان رفته بود و ناله و گریه زن ها بلند بود. با دیدن حالت گریه زنان، دل وزیره نیز شکست و غم هایش افزونی یافت. روضه خوان پس از شرحی درباره فضایل ام البنین(علیها السلام)، برای بهبودی بیماران دها کرد. آنگاه سفره ام البنین(س) پهن شد. وزیره، کمی از خوراکی ها را برداشت و درحالی که اشک هایش جاری بود، از منزل خارج شد. او و شوهرش آن غذای متبرک را خوردند.
یک ماه پس از این رویداد، رنگ چهره وزیره به زدی می گرایید، به گونه ای که کارهایش را به سختی انجام می داد. شوهرش او را نزد پزشک برد. پزشک می گوید: ناراحتی های او نشانه بارداری است. دوران بارداری گذشت و او دختری به دنیا آورد؛ دختری به دنیا آورد؛ دختری که مانند شمعی به خانه تاریک آنان روشنی بخشید. وزیره می خواست برای تبرک به نام ام البنین (س) نام نوزاد را فاطمه بگذارد، ولی خویشاوندان شوهرش مخالفت کردند و نام نوزاد را بشری گذاشتند و وزیره به خاطر سوگندی که یاد کرده بود، کفّاره پرداخت. (عبدالامیر الانصاری، 1375: 42).
بعد از درگذشت همسر اوّل آمدن همسر دوّم در خانه معمولاً با درگیری ها، بگو مگوها و تبعیض هایی میان همسر دوّم و فرزندان همسر اوّل همراه است. این درحالی است که آمدن ام البنین(س) در خانه امام علی (ع) نه تنها اختلافی ایجاد نکرد، بلکه بر مهربانی در خانه و همدلی افراد خانواده افزود.
پاسداشت نهضت عاشورا
سنگینی مصیبت امام حسین(ع) و لزوم پاسداری از نهضت عاشورا و رساندن پیام آن به آیندگان اقتضا می کرد که بازماندگان و وابستگان این حادثه، آن را با هر روش ممکنی زنده نگاه دارند. یکی از این راه ها، برپایی مراسم سوگواری و عزای عمومی بود.
ام البنین(س)یکی از کسانی بود که این وظیفه مهّم را برعهده گرفت و آن را به انجام رسانید. از ویژگی های بسیار مهم ایشان ام البنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیه خوانی و نوحه سرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسل های آینده برساند. بی شک، این موضوع افزون بر بار سیاسی، بارِ عاطفی نیز داشته است. همانگونه که اشاره شد، ام البنین(س) سخنوری توانا و شاعری خوش بیان بود. (کحّاله، 1404ق: ج4، 40؛ امین، 1403ق: ج8، 389). وی به همراه فرزند عباس عبیدالله در بقیع حاضر می شد و بر شهیدان کربلا نوحه سرایی می کرد. (اصفهانی، 1372ق: 90).
نویسنده کتاب ابصارالعین، شعر زیر را از شرح الکامل ابوالحسن اخفش نقل می کند و آن را از سروده های ام البنین(س)در ماتم فرزندش (عباس) می داند:
یا مَن رَأی العباس کَ رَّ علی جماهیر النَّقَد
وَ وَراهُ مِن ابناء حی دَر کلٌّ لَیثَ ذی لُبَد
اُنبِئتُ انَّ ابنیِ اُصیبَ بِرَأسِهِ مقطوعُ یَد
وَیلی علی شِبلی اَما لَ برَأسِهِ ضربُ العمد
لَو کانَ سَیفُهُ فی یَدَیهِ لما دَنَا مِنهُ اَحَد
(سماوی، 1341ق: 64؛ امین، 1403 ق: ج8، 389؛ شبّر، 1409ق: ج1، 71؛ ربعی (نقوی)، 1411ق: 26؛ امین، 1398 ق: 114؛ محلّاتی، 1368ق: ج3، 294).
ای کسانی که حمله جانانه عباس(ع) را بر گله های گوسفند دیدید و نیز در پی او، فرزندان حیدر را که هر کدام شیری هستند که دست از یاری اش برنمی دارند. آه! به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس، عمود آهنین زدند، درحالی که دست در بدن نداشته است. وای بر من! که بر سر فرزندم عمود فرود آمد. اگر فرزندم عباس(ع)، دست در تن و شمشیر در کف داشت، چه کسی را یارای آن بود که به او نزدیک شود؟
بدین سان ام البنین(س) برای حسین(ع) و فرزندانش عزاداری می کرد و حتی فرزند خردسال عباس (ع) را نیز به همراه می برد. او چنان سوگمندانه نوحه سر می داد که همگان را به گریه وا می داشت. درباره درست بودن اسناد این اشعار به ام البنین(علیها السلام)، باید گفت: به یقین بنابر آنچه گفته شد ام البنین(س) در هنگامه عاشورا زنده بود و به بقیع نیز آمده است. البته درباره اینکه اشعار یاد شده را او سروده باشد، سند محکمی در دست نیست.
گفتنی است ابیات دیگری را نیز به ام البنین(س) نسبت داده اند، مانند این موارد
لا تدعُوَنِّی وَ یَک ام البنین تُذکِّرینی بلیوث العرین
کانت بنونَ لی اُدعَی بهِم و الیومَ اَصبَحتُ و لا من بَنین
اَربعۀٌ مِثلَ نسُورُ الرّبی قد وَاصلُوا الموتَ بقَطعِ الوَتینِ
تنازَعُ الحِرصانَ اَشلائَهُم فَکُلّهُم اَمسُوا صَریعاً طَعین
یا لَیتَ شِعربی اَکَما اَخبَروا بِاَنَّ عبّاساً مَقطُوعَ الیَدَین
(سماوی، 1341ق: 64؛ امین، 1398 ق: 114؛ امین، 1403ق: ج8، 389؛ شبّر، 1409ق: ج1، 71؛ الحائری، بی تا: 432). ای زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین(س) مخوانید و مادر شیران شکاری ندانید.
من فرزندانی داشتم که به سبب آنها مرا ام البنین(س) می گفتند، ولی اکنون دیگر برای من فرزندی نمانده و همه را از دست داده ام. ام البنین (س) با این حرکت پرشور خود به بیان حماسه عاشورا و دلیری و شجاعت فرزندان خود، نمایاندن مظلومیت حق وحقیقت، بازگو کردن تاریخ کربلا واعتراض به حکومت جابرانه وظالمانه یزید و امویان دست زد.
ولایت دوستی و ولایت پذیری
عشق و محبت به ولایت با جان او آمیخته بود. او علی (ع) را نه تنها به عنوان همسر، بلکه به عنوان برادر رسول خدا و حجت خدا در میان مردم می دید و همسان به فرزندان معصوم او می نگریست. صفا و صمیمیت در محبت ایشان به مقام ولایت، موج می زد. هرگاه حسنین را بیمار می دید، دست مهربانی بر سرشان می کشید و همچون مادر از آنان پرستاری می کرد. با سخنان مهربانه اش، دل هایشان را آرامش می داد و در برابر آنان فروتنی می کرد. هرگاه با آنان روبه رو می شد، به ایشان لبخند می زد. (سویج، 1377ق: 50).
هنگام وداع با پسرانش وقتی که همراه اباعبدالله به سوی مکّه و کربلا حرکت می کردند، با روی باز از آنان استقبال کرد. پاسداری از وجود حسین را به آنان سفارش فرمود و فداکاری در راه حسین را به آنان گوشزد کرد. (عبدالامیر انصاری، 1375: 24). به راستی، برای او آسان بود که داغ جانسوز چهار فرزندش را ببیند، ولی حسین به سلامت باشد؛ پسرانش در راه حسین قطعه قطعه گردند، وی حسین بماند. از این رو، وقتی بشیر خبر شهادت شهیدان کربلا را آورد، ایشان نخست نه از فرزندانش، بلکه از حسین پرسید و سراغ حسین را گرفت و گفت: «فرزندانم فدای حسین باد». (عبدالامیر انصاری، 1375: 26).
وفاداری در سیره حضرت ام البنین علیهاالسلام
وفا صفتی ارزنده و ستودنی است و در هر کسی باشد، او را گرامی و عزیز می گرداند. وفاداری و پای بندی به عهد و پیمان، فضیلتی بزرگ است که حتی در میان صفت های دیگر، خودنمایی می کند و منزلتی والا دارد؛ زیرا آراسته شدن به وفاداری و ملکه شدن آن در روح و روان آدمی، مستلزم پاکی و مراقبت همیشگی و پیروزی بر همه زشتی ها و وسوسه های شیطانی است.
اگر آنچه وفا به آن مربوط می شود، اسلام، امامان معصوم(ع) و خاندان وحی باشند، صفت وفا ارزشی آسمانی به خود می گیرد. ام البنین(علیها السلام) در خاندانی پرورش یافت که وفاداری به ارزش های انسانی در آن فضیلتی سترگ شمرده می شد. از این رو، این خوی خدایی با وجود او درآمیخت و ملکه وجودش گشت. ایشان نیز این صفت را در محضر مولاعلی پروراند و در وجود فرزندانش جاری ساخت. ام البنین (س) همچنان که در زندگانی علی (ع) و فرزندانش، کمال وفا را در حقّ آنان نگاه داشت، پس از شهادت امیرالمؤمنین نیز بر این وفاداری باقی ماند. بدین جهت، پس از شهادت جانسوز علی با هیچ مرد دیگری ازدواج نکرد. (ابن شهرآشوب، بی تا: ج3، 305). همین حس ایمان و وفاداری در وجود ابالفضل تجسم یافت؛ هنگامی که آب گوارا در کف داشت، به یاد لب تشنه بردار، آب را فرو ریخت. (مدرسی، 1382، 15؛ سالکی، ۱۳۸۲: 56).