زینب کبری (سلام اللَّه علیها) نمونه حضور زن در مسائل مهم تاریخ
در جمهوری اسلامی روز پرستار را با ولادت حضرت زینب کبری (سلام اللَّه علیها) برابر قرار دادهاند؛ این هم معنای بزرگی دارد. زینب کبری یک نمونهی برجستهی تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکی از مهمترین مسائل تاریخ نشان میدهد. اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثهی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد. حادثهی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصهی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامیِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعیِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری؛ نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است. این حادثه نشان داد که زن در حاشیهی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددی به این نکته ناطق است؛(۱) لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثهی زنده و ملموس است که انسان زینب کبری را مشاهده میکند که با یک عظمت خیرهکننده و درخشندهای در عرصه ظاهر میشود؛ کاری میکند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزی تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او میزند و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری است. زینب (سلام اللَّه علیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.۱۳۸۹/۰۲/۰۱
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران نمونه کشور
به آمریکا ظلم نمی کنیم و زیربار ظلم هم نخواهیم رفت/ قرارداد با آمریکا را خلاف مصلحت مملکت می دانم
مـا نـمـى خـواهيم به آمريكا ظلم بكنيم و نمى خواهيم زير بار ظلم آمريكا برويم. كـارهـائى كـه كـرده انـد، ظـلم بـه مـا بـوده كـه آن را تـحـمل نخواهيم كرد. ما روابط دوستانه با همه ملت ها داريم و دولت ها هم اگر با ما طور احترام رفتار كنند، احترام متقابل را داريم .
مخالفت های امام خمینی(ره) با رژیم شاهنشاهی، از سوژه های رسانه های گوناگون دنیا در سال های پیش از انقلاب اسلامی ایران بود که در این راستا مصاحبه هایی با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران انجام شده است.
* مصاحبه امام خمينى(ره) با خبرنگار آمريكايى در تاريخ 10/9/57
سـؤال: حـضرت آيت الله خمينى ! شما در بيانيه خودتان به مردم ايران خطاب كرده ايد كه در اول محرم كه از فردا آغاز مى شود، با هر وسيله ممكن براى سرنگونى رژيم اقدام بكنيد منظور شما از (با هر وسيله ممكن) چيست
جـواب: اعـتصابات است ، تظاهرات است ، نطقها و بيانات سر منبر است. ماه محرم ماهى است كه مردم آماده اند براى شنيدن مطالب حق و الان مطلب حق ما قضيه اى است كه در پيش داريم كـه آزادى و اسـتـقـلال اسـت و مـاه مـحـرم را مـعـيـن كـرديـم كـه راجـع بـه ايـن مـسـائل صحبت بكنند و مجالسى داشته باشند و اگر چنانچه منع كردند، آنها بريزند در خيابانها و تظاهر كنند.
سؤال: آواى شما به گوش ميليونها نفر از طرفداران شما در ايران مى رسد؟
جـواب : مـردم ، طـرفـدار من هستند و اين مسائل ، مسائلى مردمى است كه مربوط به خودشان است. آنها خود را موظف مى دانند. مطالب ما را به همه جا برسانند.
سؤال: چگونه مطالب شما به دست مى رسد؟ آيا يك سلسله مراتبى در فرماندهى وجود دارد كه آنها مطمئن باشند كه اين مطالب، فرمايشات خود حضرتعالى است ؟
جـواب : مردمى مورد اطمينان هستند كه به ما اتصال دارند و ما به آنها اطمينان داريم و به وسيله آنها مى رسد.
سـؤال : چـنـانـچـه روشهاى مسالمت آميز و روشهاى سياسى كنونى به نتيجه نرسيد، آيا شما دستور خواهيد داد كه طرفداران شما بجنگند و واقعا اسلحه بردارند؟
جـواب : مـا حـتـى الامـكـان مـيـل داريـم كـه بـا مسالمت تمام شود و با همين ترتيب ملت ايران مشغول هـسـتـنـد كه مهم ترين آن ، اعتصابات و تظاهرات است كه در ماه محرم زيادتر خواهد شد و اگر چنانچه به نتيجه نرسيد، ممكن است كه تجديد نظر كنيم .
سـؤال : حـتى اگر چنانچه اين به معنى اين باشد كه طرفداران خودتان را بفرستيد در جلوى گلوله هاى شاه ؟
جواب : البته طرفداران ما نمى خواهند جلوى گلوله هاى بروند آنها مى خواهند حق خودشان را اسـتـيـفا كنند و مسالمت هم مى كنند، لكن آن شاه است كه امر مى كند به كشتن آنها و براى احقاق حق ، اين امرى است ضرورى .
سـؤال : شـاه در ايـن مـاه هـاى اخير كوشش زيادى به كار برده تا به طرق مختلف با يك مـصـالحـه اى بـا شـمـا و مـخـالفـيـن خودش كنار آيد، آيا به نظر حضرتعالى ، زمان اين مـصـالحـه فـرا نـرسيده است تا بتوانيد جلوى كشتار تعداد زيادى از طرفداران خويش را بگيريد؟
جـواب : اگـر او راسـت مـى گـويـد كـه مـى خـواهـد مـصـالحـه كـنـد، بـه خـواسـت مـلت عـمـل كـند و آن اين است كه او برود و مشغول كار ديگرى بشود لكن او درست نمى گويد و نـمـى خـواهـد مـصـالحـه كـنـد، او مـى خـواهـد اغـفـال كـنـد مـردم را و بـعـد از آن بـدتـر از اول رفتار كند.
سـؤال : دولت شـاه گـفـته است كه ما در دو شهر ايران مقاديرى اسلحه كشف كرده ايم آيا اين به اين معنى است كه شما و طرفدارانتان اسلحه جمع كرده ايد؟
جـواب : طـرفـداران مـا مـشـغـول هـسـتـنـد بـراى مـهـيـا شـدن در مقابل ظلم لكن حالا دولت ايران راست بگويد، من نمى دانم .
سؤال : حضرت آيت الله ! آيا خود شما مطلع هستيد كه طرفدارانتان مسلح شده اند؟
جواب : به ما گفته اند كه مى خواهيم مهيا بشويم و من هم اجازه مهيا شدن داده ام .
سؤال : از كجا شما اين اسلحه ها را به دست مى آوريد؟
جواب : نمى دانم .
سـؤال : ايـنجور به من تفهيم شده كه بعضى از اين اسلحه ها از جبهه آزدايبخش فلسطين مى آيد، آيا اين حقيقت دارد؟
جواب : اطلاعى ندارم .
سؤال : آيا باعث تعجب شما نخواهد شد كه اين اسلحه ها از طرف فلسطينى ها آمده باشد؟
جواب : نمى دانم .
سؤال : آيا اين درست است كه شما طرفدار اهداف جبهه آزدايبخش فلسطين هستيد؟
جواب : ما طرفدار مظلوم هستيم هر كسى در هر قطبى كه مظلوم باشد، ما طرفدار آنها هستيم و فـلسطينى ها مظلوم هستند و اسرائيلى ها به آنها ظلم كرده اند از اين جهت ما طرفدار آنها هستيم .
سـؤال : اگـر چـنـانـچـه شـاه بـرود و دولت مـورد نظر حضرتعالى بيايد روى كار، چه تغييراتى در مورد روابط دولت شما با اسرائيل رخ خواهد داد؟
جـواب : ما اسرائيل را رد خواهيم كرد و هيچ رابطه اى با او نخواهيم داشت ، او دولت غاصب است و با ما دشمن .
سؤال : اين به اين معنى است كه اسرائيل از ايران نفت دريافت نخواهد كرد؟
جواب : نخواهد كرد.
سـؤال : اگـر دولت مـورد نظر شما بيايد سر كار، چه تغييراتى در روابط دولت شما با آمريكا بوجود خواهد آمد؟
جـواب : مـا نـمـى خـواهيم به آمريكا ظلم بكنيم و نمى خواهيم زير بار ظلم آمريكا برويم. كـارهـائى كـه كـرده انـد، ظـلم بـه مـا بـوده كـه آن را تـحـمل نخواهيم كرد. ما روابط دوستانه با همه ملت ها داريم و دولت ها هم اگر با ما طور احترام رفتار كنند، احترام متقابل را داريم .
سؤال : امريكائى ها چه بلائى به سر شما آورده اند كه شما به آنها اعتراض مى كنيد؟
جـواب : دولتهاى امريكائى ، بزرگترين خيانتى كه به ما كردند اين است كه اين دودمان پـهـلوى را بـه مـا تحميل كردند و مخازن ما را به دست اين دودمان برده اند و به جاى آن ، چـيـزى كـه به درد ملت بخورد نداده اند. ارتش ما را تحت حمايت خودشان قرار داده اند كه بـر ضـد مـلت قـيـام كـنـنـد و پـايـگـاه هـائى درسـت كـرده انـد در ايـران كـه مـخـالف بـا اسـتـقـلال مـا بـوده اسـت و مـا بـا بـودن حـكـومـت ايـن شـاه هـيچ وقت نمى توانيم زندگى و آمـريـكـاسـت كـه از او پشتيبانى مى كند و الان هم رئيس جمهورى آمريكا پشتيبانى خودش را مـكـرر اعـلام مـى كـنـد. يـك مـلتـى كـه بـراى احـقـاق حـق خـودش ، بـراى آزادى و اسـتـقـلال قـيـام كـرده اسـت ، رئيـس جمهور آمريكا تعبير مى كند كه اينها مردم پست و رذلى هـسـتـنـد و ايـن منطق آقاى كارتر است و ما از ملت آمريكا مى خواهيم كه به اين آقاى كارتر بگويند كه ملتى كه مظلوم است ، ملتى كه تحت فشار است ، ملتى كه آزادى و همه آزادى هـا از او سلب شده ، ملتى كه استقلال ندارد، ملتى كه كشته مى دهد، ملتى كه ظالمين بر او غـلبـه كرده اند، اينها مى خواهند براى خود احقاق حق بكنند، فرياد مى زنند ما آزادى مى خواهيم ، ما استقلال مى خواهيم ، آيا يك چنين چيزى پستى و رذلى است كه كارتر تعبير مى كـنـد؟ مـا امـيـدواريـم كـه روسـاى خـودشـان را مـؤ اخـذه كـنـنـد. مـا مـيـل نـداريـم كه در بين ملتهاى مسلمان ، ملت آمريكا به نحوى بشود كه از نظرها بيفتد و ملت آمريكا را يك ملت ظالم بدانند، در صورتى كه اگر ملت آمريكا با ما همراهى كند، از آنها تشكر هم خواهيم كرد.
سـؤال : قراردادهاى نظامى به مبلغ 22 ميليارد دلار بين ايران و آمريكاست ، اگر چنانچه دولت شما بر سر كار بيايد، شما به اين قراردادها چكار خواهيد كرد؟
جـواب : ما اينها را خلاف مصالح مملكت مى دانيم . يكى از جناياتى كه شاه به ما كرده اين اسـت كـه ايـنـطـور قـراردادهـايـى كـه بـر خـلاف مصلحت ملت ما بوده است بسته و ما كليه قـراردادى باشد كه انصاف داشته باشد و براى ما فائده اى داشته باشد آن قرارداد را تصويب مى كنيم .
سؤال : چه قراردادهائى مفيد هستند و چه قراردادهائى مفيد نيستند؟
جـواب : ايـن مـسـاله اى نـيـست كه من حالا بتوانم بگويم چه قراردادهائى مفيدند. هر كس مى داند اين قراردادها را كه بسته اند نفت ما را گرفته و در ازاى آن ، اسلحه هاى كه به هيچ وجه به درد ما نمى خورد. داده اند. اين نوع قراردادها مضرند براى ملت ما. قرارداد مفيد اين است كه قراردادى مى بندند چيزهائى كه براى ايران مفيد است . بدهند چيزهائى كه براى زراعت و صـنـعـت ايـران مـفـيـد است ، بدهند آن چيزهائى كه اصلا فائده اى براى ايران ندارد اينها قراردادهاى غير مفيد هستند.
سـؤال : ازهـارى راجـع بـه پايگاه هاى نظامى صحبت كرده؛ شما در صورت قدرت يافتن مى خواهيد دولت اين پايگاه ها را ببندد؟
جـواب : ايـن پـايـگـاه ها بر خلاف مصلحت ماست البته بعدها كارشناس ها در اين امر بايد نظر بدهند.
سـؤال : آيـا اخـيـرا از طـرف آمـريـكـائى هـا يـا از طـرف مـقامات رسمى آمريكا هيچ گونه تماسى با شما وجود داشته است ؟
جواب : خير، ابدا
سؤال : آيا دولت آمريكا كوشش مى كند كه شما را نديده بگيرد؟
جواب : نمى دانم
سؤال : براى رياست دولت ايران ، به ما اينجور گزارش داده اند كه شما آن كس را كه بعدا بايستى از طرف شما كانديدا بشود، انتخاب كرده ايد، قويا چنين است ؟
جواب : در نظر داريم كه انتخاب كنيم .
سـؤال : آيـا شـمـا تـصـور مى فرمائيد يا مورد توجه داريد كه دولت مورد نظر شما از طريق يك خونريزى هاى عظيم بخصوص در ماه آينده روى كار بيايد؟
جواب : خير، ابدا، ما ميل به خونريزى نداريم ، ما مى خواهيم مطلب با مسالمت تمام بشود.
منبع: صحیفه نور/ جلد چهارم
تقويم تاريخ انقلاب اسلامي
اشاره: انقلاب اسلامي ايران رويدادها و خاطرات تلخ و شيرين بسياري دارد؛ از 28 مرداد 1332 که يادآور کودتاي ننگيني است که شيريني نهضت ملي شدن صنعت نفت را در کام ملت ايران تلخ کرد،تا 22 ديماه 57، که پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان شيرين ترين خاطره در ذهن ملت ايران نقش بسته است.
انقلاب اسلامي ايران تقويمي دارد که در آن روزهايي ثبت شده است که براي مردم ايران گاه شيرين و گاه تجلي خاطرات تلخ مي باشد، اما بايد اين واقعيت را بپذيريم که اگر همين روزهاي تلخ و شيرين در تقويم انقلاب اسلامي ايران ثبت نمي شد، امروز نمي توانستيم جشن پيروزي انقلاب اسلامي را شاهد باشيم.
در اين نوشتار برآنيم تا با بررسي برخي از وقايع مهم در طول سال هاي 1332 تا 1357 به حقيقت انقلاب اسلامي ايران برسيم و انقلابي را درک کنيم که به گفته جيمي کارتر، رئيس جمهوري آمريکا به زمان قيام اسلامي مردم ايران: نه فقط سازمان جاسوسي آمريکا بلکه هيچ سازمان اطلاعاتي ديگر در جهان نيز قادر به پيش بيني رويدادهاي آن نبود.
وقايع انقلاب از کودتاي 28 مرداد تا پيروزي انقلاب اسلامي
در اين مقوله ما تنها به برخي از وقايع مهم انقلاب اسلامي از کودتاي 28 مرداد 1332 تا 22 بهمن 1357؛ سالروز پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، نگاهي گذرا داريم:
کودتاي 28 مرداد سال 1332
آمريكا و انگليس طراحان اصلي اين کودتاي ننگين بودند که 28 مرداد 1332 را به عنوان يکي از تلخ ترين روزها در تاريخ ايران به ثبت رساندند.
اجراي نقشه كودتا در 25 مرداد شكست خورد اما سستي مصدق و دلايل مختلف ديگر باعث شد كه در 28 مرداد 1332 كودتا عملي شود و سرلشكر فضلالله زاهدي مجري طرح كودتا به جاي مصدق نخست وزير شود و شيريني نهضت ملي شدن صنعت نفت در كام ملت ايران تلخ گردد و باعث حاكميت 25 سال ديكتاتوري محمدرضا شاه با حمايت مستكبرين و خصوصا آمريكا گردد.
16 آذر 1332 روز دانشجو
نيكسون، معاون رييس جمهوري وقت آمريكادر آذر 1332 راهي ايران گرديد تا نتيجه كودتايي را كه سازمان جاسوسي آمريكا، سيا، رهبري كرده بود از نزديك مشاهده كند.
دانشجويان در اعتراض به سفر نيکسون، تظاهرات پرشوري عليه رژيم كودتا برپا كردند. صبح 16 آذر 1332، گارد براي اولين بار وارد صحن دانشگاه شد و ماموران گارد با حمله به دانشجويان بيپناه، سه تن از آنان به نامهاي مصطفي بزرگ نيا، مهدي شريعت رضوي و احمد قندچي را به شهادت رسانند.
در واقع مي توان 16 آذر 1332 را به عنوان يکي از مهمترين حرکتهاي سياسي دانشجويان در تاريخ ايران به شمار آورد.
16 مهر 1340، تصويب قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي
در اين قانون قسم به قرآن و شرط مسلمان بودن براي نمايندگان مجلس حذف شده بود و همين باعث اعتراض علماي اسلام و مردم مسلمان گرديد.
8 آذر 1341، لغو قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي
با اعتراض علماي اسلام از جمله آيتالله روحالله خميني و آيتالله حائري و ديگر علما و حضور گسترده مردم در پشتيباني از علماي اسلام پس از مكاتبات و تظاهرات و اعتراضات ، دولت خائن ا سدالله علم قانون فوق را ملغي اعلام كرد.
19 دي 1341، اعلام انقلاب سفيد
رژيم پهلوي و در رأس آن محمدرضا در جهت خواستهاي استعمارگرانه آمريكا و همچنين تغيير فكر مردم ايران دستورالعمل ديكته شده استكبار را كه در كشوهاي ديگر به اجرا درآمده بود به عنوان انقلاب سفيد به مردم ايران عرضه نمود و آن را به رفراندم گذاشت.
1 فروردين 1342، اعلام عزاي عمومي در عيد نوروز
امام خميني برا ي جوابگويي به اقدامات شاه و اطرافيانش عيد نوروز سال 1342 را عزاي عمومي اعلام كرد مردم مسلمان ايران با برافراشتن پارچه سياه به نداي او لبيك گفتند و روحانيون از خطرات دولت براي اسلام صحبت كردند.
2 فروردين 1342، فاجعه خونين هجوم به مدرسه فيضيه
رژيم به خوبي به نقش روحانيت در مبارزات مردم واقف بودند بنابراين با طرح توطئه اي به مدرسه فيضيه حمله کردند تا به گمان خود روحانيت و حوزه را وادار به عقب نشيني و سکوت در برابر نيات و اهداف سوء خود نمايند، اما با رهبري هوشيارانه و جامع حضرت امام خميني (ره) اين جنايت هولناک به عنوان لکه ننگي بر دامان رژيم در تاريخ ثبت شد و اين تاريخ، نقطه عطفي در مبارزات روحانيت و مردم مسلمان بر عليه رژيم گرديد.
15 خرداد 1342، دستگيري حضرت امام خميني و قيام خونين ملت ايران
سخنراني تاريخي حضرت امام خميني (ره) در 13 خرداد (عاشوراي) 1342 که پرده از جنايات شاه و اربابان آمريكايي و اسرائيلي او برداشته بودند، باعث شد تا در سحرگاه 15 خرداد عوامل رژيم شاه به خانه حضرت امام خميني (ره) يورش بردند و ايشان را دستگير کنند. در اعتراض به دستگيري حضرت امام، مردم شهرهاي مختلف ايران به قيام دست زدند که توسط ارتش شاه به خاک و خون کشيده شد و در اين روز حدود 15 هزار نفر مسلمان انقلابي به خاك و خون كشيده شدند و بدين ترتيب تاريخ ايران اسلامي در روز 15 خرداد ورق خورد و فصل جديدي در رويارويي مستضعفان با مستكبران گشوده شد. جريان 15 خرداد هر چند ظاهرا با سركوب خونين به نفع شاه تمام شد اما در حقيقت ماهيت رژيم ستمشاهي را بيش از پيش براي همگان آشكار كرد و نقطه آغازي براي توفان عظيم انقلاب اسلامي گرديد.
4 آبان 1343، سخنراني امام خميني عليه کاپيتولاسيون
حضرت امام سخنان خود را با آيه استرجاع (انا لله و اناليه راجعون) شروع کردند و بدين طريق نشان دادند که مصيبت بزرگي با تصويب طرح کاپيتولاسيون بر اسلام و مسلمين وارد آمده است و اعلام عزاي عمومي کردند: «ايران ديگرعيد ندارد، عيد ايران را عزا كردند…و چراغانى كردند، عزا كردند و دسته جمعى رقصيدند…استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى كردند، پايكوبى كردند. اگر من به جاى اينها بودم اين چراغانىها را منع مىكردم. مىگفتم بيرق سياه بالاى بازارها و…خانهها بزنند، چادر سياه بالا ببرند! »
حضرت امام خميني (ره) در اين سخنراني نتايج سياسي- اجتماعي طرح کاپيتولاسيون را اين چنين خاطرنشان ساختند: « … دولت با كمال وقاحت از اين امر ننگين طرفداري كرد، ملت ايران را از سگهاي آمريكايي پستتر كردند. اگر چنانچه كسي يك سگ آمريكايي را زير بگيرد، بازخواست از او ميكنند؛اگر شاه ايران يك سگ آمريكايي را زير بگيرد بازخواست ميكنند؛ و اگر چنانچه يك آشپز آمريكايي شاه ايران را زير بگيرد، مرجع ايران را زير بگيرد، بزرگترين مقام ايران را زير بگيرد، هيچ كس حق تعرض ندارد …».
حضرت امام در ادامه سخنراني کوبنده خويش از روحانيون، ملت هاي مسلمان، رهبران اسلامي و روساي جمهوري کشورهاي اسلامي خواستند که به داد ملت ايران و اسلام برسند: «والله گناهكار است كسى كه داد نزند، والله مرتكب گناه كبيره است كسى كه فرياد نزند»
13 آبان 1343، تبعيد امام خميني به تركيه
سخنراني کوبنده حضرت امام عليه طرح کاپيتولاسين از سوى رژيم شاه بدون پاسخ نماند.پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقيم آمريكا قرار شد كه امام از ايران تبعيد شود. بنابراين در شب 13 آبان 1343 صدها كماندو به همراه مزدوران ساواك به منزل امام در قم حملهور شدند ايشان را دستگير و به تهران منتقل كردند و سپس با يك هواپيماي نظامي ايشان را به تركيه تبعيد كردند و اين آغاز هجرت حضرت امام بود.
20 مهر 1350، آغاز جشن هاي 2500 ساله شاهنشاهي
20 مهر 1350 با قرائت خطابه محمدرضا پهلوي در برابر مقبره كوروش هخامنشي در پاسارگاد، جشنهاي 2500ساله شاهنشاهي آغاز شد. هدف اصلي شاه از برپايي اينگونه جشن ها، بزرگ جلوه دادن عظمت دستگاه شاهي و شخص خود بود.
امام خميني (ره) كه هنگام برگزاري جشنهاي 2500 ساله، در تبعيد عراق بودند، مخالفت خود را با برگزاري اين جشن اعلام کردند و طي پيام ها و سخنراني هاي خود نکاتي را متذکر شدند:
ـ چرا كارشناسان اسرائيلي براي اين تشريفات دعوت شدهاند؟
ـ شاهنشاهي ايران از اول كه زائيده شده تا حالا روي تاريخ را سياه كرده است.
ـ برملت است كه با جشنهاي دوهزار و پانصد ساله مبارزه منفي كند.
ـ به حكومت ايران بگوييد كه آقا از اين جشن دست برداريد.
1 آبان 1356، شهادت آيتالله سيدمصطفي خميني
در نيمه شب اول آبان 1356، آيتالله سيد مصطفي خميني، به شكل مرموزانهاي به شهادت رسيد. شهادت ايشان، نهضت اسلامي ايران را جان تازهاي بخشيد و به شكل انقلابي فراگير درآورد و حضرت امام خميني (ره) ، شهادت ايشان را از الطاف خفيه الهي دانستند.
19 دى 1356، قيام خونين قم
رژيم شاه که مي خواست با توهين به ساحت حضرت امام خميني (ره) ، چهره ايشان را به عنوان رهبر نهضت مخدوش کند اقدام به چاپ مقاله اي در روزنامه اطلاعات کرد که در اين مقاله بطور صريح، بي حجابي فضليت و حجاب، كهنه پرستي و ارتجاع معرفي و به ساحت مقدس امام خميني، اهانت و قيام 15 خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سياه معرفي شده بود.
در اعتراض به چاپ اين مقاله قيام خونين قم شکل گرفت که نيروهاي رژيم با مشاهده حركت عظيم مردم تصميم به حمله گرفتند و تيراندازي شروع شد و در اين روز عده زيادي از طلاب و مردم قم به شهادت رسيده و يا مجروح شدند.
29 بهمن 1356، قيام مردم تبريز در چهلم فاجعه قم
روز 29 بهمن 1356، كه مصادف با چهلم فاجعه 19 دي قم بود، در بسياري از شهرها و نقاط كشور، مجلس ختم و سوگواري برگزار شد. در شهر تبريز نيز قرار بود مردم در مسجد قزللي (ميرزاآقايوسف مجتهد) تجمع كنند. مردم در مقابل اين مسجد اجتماع كردند. سرگرد مقصود حق شناس، رييس كلانتري بازار به همراه عدهاي مأمور، به مردم اعلام كرد كه متفرق شوند و با توهين به مسجد از ورود مردم جلوگيري کرد. جواني غيرتمند به نام محمد تجلي از اين توهين برافروخته ميشود و با وي گلاويز ميشود كه حق شناس با اسلحه كمرياش اين جوان 22 ساله را به شهادت ميرساند.
مردم خشمگين جنازه خون آلود شهيد را برداشته و در خيابانها به راه ميافتند و بتدريج راهپيمايي گستردهاي شكل ميگيرد.
يحيي ليقواني رييس ساواك تبريز با توجه به گسترش قيام مردمي با تهران تماس ميگيرد و شاه به جمشيد آموزگار دستور حفاظت از مناطق مهم و سركوب شديد مردم را ميدهد. شوراي امنيتي استان، دستور استقرار يگان ها و ادوات نظامي از جمله تانك و نفربر را در سطح شهر ميدهد كه با مقاومت و پايمردي مردم تبريز، اين شهر از خون جوانان، بازاريان، دانشجويان، مردان و زنان، رنگين شده و پس از فاجعه خونين قم، جنايت ديگري بر جنايت هاي رژيم افزوده ميشود.
8 فروردين 1357، قيام مردم يزد به مناسبت اربعين شهداي تبريز
با نزديك شدن چهلم شهداي تبريز جوشش مخصوصي در مردم ايران مشاهده مي شد. در اين ميان قيام مردم يزد در روز هشتم فروردين 57 كه تا 12 فروردين هم ادامه داشت جلوه بيشتري داشت . مردم يزد در روز نهم فروردين پس از جلسه بزرگداشت شهداي تبريز در روضه محمديه اين شهر به خيابانها ريختند و با شعارهاي انقلابي به مراكز فساد و فحشا و نيز اماكن دولتي حمله كردند.
فرداي آن روز آيت ا… صدوقي از علماي شهر يزد مردم را به تعطيل عمومي و اجتماع در مسجد جامع شهر يزد دعوت كرد و در يك سخنراني در آن اجتماع با شكوه خواستار بازگشت امام خميني (ره ) از تبعيد و آزادي زندانيان سياسي و سرنگوني رژيم شدند و در پايان مراسم مردم به خيابانها ريخته و تظاهرات ديگري عليه رژيم انجام دادند كه با حمله ماموران رژيم و به خاك و خون كشيدن مردم برگ سياه ديگري در كارنامه رژيم پهلوي ثبت شد.
17 شهريور 1357، فاجعه خونين جمعه سياه
با گسترش دامنه انقلاب و تظاهرات مردمي در شهرهاي مختلف دولت جمشيد آموزگار مجبور به استعفا شد و محمدرضا شاه، جعفر شريف امامي را که از سران فراماسونري و 15 سال رييس مجلس سنا بود به قصد كنترل اوضاع ، مأمور تشكيل كابينه جديد كرد. رژيم شاه با اين تغيير و تحول و اعلام سياست آشتي ملي و احترام به روحانيت، سعي داشت اوضاع را كنتر ل كرده و از خشم و نفرت عمومي بكاهد؛ اما، هوشياري حضرت امام خميني (ره) باعث شد كه ايشان طي پيامي خطاب به ملت ايران نقشه رژيم را رسوا و مردم انقلابي را بيش از پيش آگاه و خروشان نمايند. به اين ترتيب در 13 شهريور 1357 كه مصادف با روز عيد فطر بود راهپيمايي تاريخي و عظيمي برپا شد. اين تظاهرات در روز 16 شهريور ماه بار ديگر تكرار شد و در بين مردم اعلام شد كه صبح روز بعد، يعني 17 شهريور ماه در ميدان و خيابان ژاله (شهدا) تجمع صورت خواهد گرفت.
در اولين ساعات جمعه 17 شهريور ماه، رژيم شاه توسط ارتشبد غلامعلي اويسي فرماندار نظامي تهران اعلام حكومت نظامي كرد؛ اما مردم در ميدان ژاله (شهداي كنوني) تجمع كردند و ناگهان با ديدن تانكها و زرهپوشهاي نظامي و مأموران مسلسل به دست حكومت نظامي غافلگير شدند. مأموران مسلح پس از چند بار اخطار از زمين و هوا جمعيت را ناجوانمردانه هدف رگبار قرار دادند و مردم بيگناه را به خاك و خون كشيدند. عده زيادي از مردم در اين روز توسط دژخيمان رژيم به شهادت رسيدند، اما اين حادثه نقطه عطفي جهت افزايش خشم و اعتراض عمومي مردم و رسوايي بيش از پيش رژيم گرديد و در تاريخ ننگين ستمشاهي به عنوان جمعه سياه و جمعه خونين براي هميشه باقي ماند.
دراهميت اين روز تاريخي همين بس که حضرت امام خميني (ره) فرمودند:« 17 شهريور مكرر عاشورا و ميدان شهدا مكرر كربلا و شهداي 17شهريور مكرر شهداي كربلا و مخالفان ملتها مكرر يزيد و وابستگان او هستند»
13 مهر 1357، هجرت امام خميني از نجف به پاريس
روز 13 مهر 1357، روز شروع هجرتي تاريخي بود. امام پس از جلوگيري کويت از ورود به اين کشور به پاريس هجرت کردند و در دهكدهاي به نام «نوفل لوشاتو» اقامت كردند
اقامت حضرت امام خميني (ره) در فرانسه بر خلاف تصور رژيم شاه، باعث تسريع در انقلاب شد و هر روز سيل خبرنگاران و عكاسان و … به ديدار امام ميشتافتند؛ به طوري که، اين دهكده كوچك به كانون مهمترين اخبار جهان تبديل شد.
13 آبان 1357، روز دانشآموز
در حالي كه انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني به روزهاي سرنوشت سازي نزديك ميشد، صبح روز 13 آبان 1357، دانشآموزان در حالي كه مدارس را تعطيل كرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حركت كردند تا صداي اعتراض خود را به گوش همگان برسانند. اما رژيم پهلوي براي سرکوب اين تظاهرات شروع به تيراندازي کرد و جوانان و نوجوانان بيگناه، يكي پس از ديگري، در خون خود غلتيدند. در اين روز، 56 تن شهيد و صدها نفر مجروح شدند.
22 دى 1357، تشكيل شوراي انقلاب
با اوج گيري نهضت اسلامي در سال 1357، حضرت امام که از فرداي انقلاب آگاه بودند و نيک مي دانستند که دست هايي در پشت پرده درکارند تا بعد از پيروزي انقلاب به صحنه وارد شوند و همه چيز را به نفع خود رقم زنند در 22 دي 1357، فرمان تشكيل شوراي انقلاب را صادر كردند تا نهضت انقلابي خود را به سرمنزل مقصود برسانند.
26 دى 1357، فرار شاه از ايران
روز 26 دي 1357، روزي است که هرگز ياد و خاطره آن از ذهن مردم ايران فراموش نخواهد شد، مردم ايران در اين روز توانستند طاغوت پرنخوت را که 37 سال به زور بر آنها حکومت کرده بود مجبور به فرار کنند.
12 بهمن 1357، بازگشت امام خميني به ميهن و آغاز دهه فجر انقلاب
حضرت امام خميني (ره) پس از 15 سال هجرت، در روز 12 بمهمن 1357، پا بر خاک ميهن اسلامي گذاشتند و به انتظار ملت ايران پايان دادند. ملت ايران در اين روز پرشکوه ترين استقبال تاريخ را رقم زدند به گونه اي که خبرگزاري هاي غربي نيز به اين واقعيت اعتراف کردند.جمعيت استقبال كننده در طول 33 كيلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا كه مقصد بعدي امام بود. بين 4 تا 8 ميليون نفر تخمين زده ميشد.
19 بهمن 1357، روز نيروي هوايي ارتش
از شكنندهترين ضربات بر پيكر رژيم شاهنشاهي، حركت شجاعانه پرسنل نيروي هوايي ارتش در 19 بهمن 1357 بود كه بحق ميتوان آن را از ايام الله ناميد.
در اين روز، نظاميان متعهد نيروي هوايي، با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامي در مدرسه رفاه و بيعت با حضرت امام، سندي از افتخار، حماسه، رشادت و ايمان را در برگهاي زرين انقلاب اسلامي به ثبت رسانيدند. اين حماسه حضور و بيعت قاطعانه ارتش، طليعه خجسته پيوند ارتش با ملت مسلمان و انقلابي بود.
تصوير بيعت پرسنل نيروي هوايي ارتش به هنگام بيعت و سلام نظامي در مقابل امام خميني كه در روزنامههاي فرداي آن روز چاپ شد، دژخيمان رژيم را بيش از پيش نا اميد و امواج خروشان انقلابي مردم را فزونتر كرد.
22 بهمن 1357، پيروزي انقلاب اسلامي ايران
در روز 22 بهمن 1357، تاريخ نهضت اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني (ره) به نقطه عطف خود رسيد. در اين روز سرانجام مبارزات مردم مسلمان به بار نشست و پادشاهي 2500 ساله و ظلم و استبداد بيش از 50 ساله رژيم پهلوي در ايران، ريشه كن شد و به خواست الهي حكومت جمهوري اسلامي تأسيس شد.
منبع: پايگاه اطلاع رساني تاريخ معاصر ايران
امام راحل به تلویزیون سراسری ایتالیا پاسخ داد: روابط ایران با آمریکا چگونه خواهد بود؟
سـؤال: روابط آينده ايران با آمريكا چگونه خواهد بود؟ جـواب: روابـط مـا بـا آمـريـكـا و هـمـچـنـيـن بـا سـايـر كـشـورهـاى جـهان بر اساس احترام مـتـقـابـل خـواهـد بـود. مـا بـراى امـريـكـا حـق تـعـيـيـن سـرنـوشـت خـودمـان را قـائل نـخـواهـيـم بـود.
مخالفت های امام خمینی(ره) با رژیم شاهنشاهی، از سوژه های رسانه های گوناگون دنیا در سال های پیش از انقلاب اسلامی ایران بود که در این راستا مصاحبه هایی با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران انجام شده است.
* مصاحبه امام خمينى(ره) با تلويزيون سراسرى ايتاليا در تاريخ 11/9/57
سـؤال: شـمـا بـيش از پيش به صورت مركز اتحاد همه نيروها در آمده ايد، چرا چنين شده اسـت؟ و چـرا شـاه نـمـى تـواند اين وضع را كنترل كند؟
جواب : در ايران آنچه وجود دارد فقط نيروهاى اقشار و طبقات ملت است كه همه در جهت از بين بردن رژيم شاه بيش از پيش مـتـحـد شـده انـد و مـرا نـيـز بـه عـنـوان يـك خـادم خـود تـلقـى مـى كـنـنـد. مـلت در طـول سـاليـان گـذشـتـه ، مـاهـيـت شـاه را بـه خـوبـى شـنـاخـته است و بيش از اين فريب اعـمـال و اقـوال او را نـمـى خـورد. بـنـابـرايـن مـلت در مـقـابـل شـاه مـتـحـدا قـيـام كـرده و شـاه ديـگـر قـادر بـه كنترل اوضاع نيست .
سـؤال : وضـع كـنـونـى بـه كجا مى انجامد؟ چه راه خروجى را پيشنهاد مى كنيد؟ جمهورى اسـلامـى چـيست؟ جواب : نهضت اسلامى كنونى ايران به عنوان اولين هدف ، از بين بردن سـلطـنـت را قـرار داده و براى آرامش در ايران و ثبات منطقه جز اين راهى نيست . ملت براى آيـنـده مـمـلكـت و جـايـگـزينى اين رژيم بايد راه و رسمى را انتخاب كند كه مورد موافقت و عـلاقـه مـجـمـوع جـامـعه باشد و اين جمهورى اسلامى است . اساس كار يك جمهورى اسلامى تامين استقلال مملكت و آزادى ملت ها و مبارزه با فساد و فحشا و تنظيم و تدوين قوانين است كـه در هـمـه زمـيـنـه هـاى اقـتصادى ، سياسى ، اجتماعى و فرهنگى با توجه به معيارهاى اسـلامـى ، اصـلاحـات لازم را بـه عـمـل آورد كـه ايـن اصـلاحـات بـا مـشـاركـت كـامـل هـمـه مـردم خـواهـد بـود و هـدفـش قبل از هر چيز، از بين بردن فقر و اصلاح شرايط زندگى براى اكثريت قاطع مردم ماست كه از همه جهت مورد ظلم واقع شده اند.
سـؤال: آيـا عـلايـقـى از طـرف نيروهاى نظامى نسبت به حركت شما ابراز شده است ؟ آيا فكر مى كنيد كه ارتش ، بيشتر بى طرف شده است ؟ يا حتى امكان جهت دادن پيدا كرده است ؟ آيا فكر مى كنيد كه خطر آن هست كه يك كودتاى نظامى به جاى جمهورى اسلامى ، جاى شاه را بگيرد؟
جـواب : در تـحـليـل نـهـايـى ، ارتـش نـيز از همين مردم است و از هم اكنون نيز مشكلاتى در داخـل آن ايـجـاد شـده اسـت . امـيـد مـا آن اسـت كـه ارتـشـيـان بـه خود آمده و به صفوف مردم بـپـيـوندند. به هر صورت ايجاد يك كودتاى نظامى چيزى را تغيير نمى دهد و تا روزى كه يك جمهورى اسلامى واقعى ايجاد نگردد، مبارزات مردم ادامه خواهد يافت .
سـؤال : آيا فكر مى كنيد كه جنگ داخلى در ايران صورت بگيرد؟ آيا خونريزى به نفع مردم است ؟
جـواب: ايـن سلطنت است كه خون هاى مردم بيگناه را مى ريزد و تمامى دولت هاى جهان نيز از آن پـشـتـيـبـانـى كرده اند. حال ، مردم نيز قيام كرده اند و اين حق مسلم آنهاست كه با اين رژيـم بـه هـر تـرتـيـب مـبـارزه كـنند تا بتوانند در آينده از هر گونه خونريزى بيهوده جلوگيرى نمايند. اصولا جنگ داخلى موقعى صورت مى گيرد كه مردم به دو دسته تقسيم شده باشند ولى مردم ايران يكپارچه عليه شاه و براى ايجاد يك جمهورى اسلامى متحدند و بنابر اين هيچ گونه امكان جنگ داخلى در ايران وجود ندارد.
سؤال : آيا فكر مى كنيد كه استعفاى شاه ضرورت دارد؟ آيا امكان مصالحه اى وجود دارد و آيا ديدار فرستاده هاى او را رد كرده ايد؟
جواب : از بين رفتن سلطنت ضرورت دارد و هيچ نـوع مـصـالحـه اى بـا رژيـم فـعـلى امـكـان پـذيـر نـيـست و تا كنون نيز كسى به عنوان فرستاده رژيم فعلى به ما مراجعه نكرده است و در صورت مراجعه نيز پذيرفته نخواهد شد.
سـؤال : فـكـر مى كنيد تلاش هاى شاه در برگرداندن ايران به يك جامعه صنعتى مدرن بايد ادامه يابد و يا تعديل گردد؟ ايران چگونه بايد منافع ارضى خود را بسيج كند؟ آيـا فـكـر مـى كـنـيد كه ايران بايد از فروش گاز به شوروى و نفت به غرب خوددارى كند؟
جـواب : آنچه در سلطنت پهلوى و بخصوص در زمان شاه حاضر انجام شده است جز از بين بـردن اقـتـصـاد و صـنـعـت و كـشـاورزى چـيـزى نـبـوده اسـت، تـلاش آنـهـا را نـوسـازى و تـبـديـل ايـران بـه يك جامعه صنعتى ناميده اند. آنچه مورد نظر ماست يك نوسازى واقعى مبنى بر نيازهاى اساسى اكثريت قاطع و فقير مردم است. از منابع ارضى ، با توجه به نيازهاى جامعه ما به طور كامل و در رابطه با ساير ملت هاى جهان استفاده خواهد شد. آنچه در زمينه اقتصادى مورد نظر ماست ، جلوگيرى از غارت منابع ملت ماست ، نه قطع رابطه اقتصادى با كشورهاى جهان و درست در بين چهارچوب يك معامله عادلانه است كه نفت و گاز نيز به خريداران آن عرضه خـواهـد شد و مهمتر آنكه منافع حاصله از فروش منابع ارضى بايد به مصرف پيشرفت هـاى اقـتـصـادى مـا بـرسـد و در ايـن جـهـت مـا قـطـعـا بـا جـهـان صـنـعـتـى در رابـطـه كـامل خواهيم بود ولى حق تصميم گيرى براى جهتى كه اقتصاد ما انتخاب خواهد كرد، به عهده خود ما خواهد بود.
سـؤال : روابط آينده ايران با آمريكا چگونه خواهد بود؟ آيا دولت رئيس جمهور كارتر، اثـر نـهـضت اخير را در ايران درك كرده است ؟ آيا فكر مى كنيد كه روابط ايران و آمريكا بايد تغيير كند و در چه جهت ؟
جـواب : روابـط مـا بـا آمـريـكـا و هـمـچـنـيـن بـا سـايـر كـشـورهـاى جـهان بر اساس احترام مـتـقـابـل خـواهـد بـود. مـا بـراى امـريـكـا حـق تـعـيـيـن سـرنـوشـت خـودمـان را قـائل نـخـواهـيـم بـود. آنچه تا به حال دولت هاى گذشته در آمريكا و اكنون دولت آقاى كـارتـر انـجـام داد و مـى دهـد، نـشـان مـى دهـد كـه هـنـوز بـه تـمـام وسـايـل متوسل مى شوند كه اين سلطنت را براى تامين منافع خودشان حفظ كنند و لذا هنوز حـالت خـصـمـانـه نـسـبـت بـه نـهـضـت اسـلامـى كـنـونـى دارنـد، تـا وضـع بـه ايـن مـنـوال اسـت نـظـر مـا نـيـز نسبت به سياست آمريكا، نظرى منفى است و البته ما حساب ملت آمـريـكـا را بـا دولت آمـريـكا جدا كردند و مى كنيم و از ملت آمريكا مى خواهيم كه از نهضت اسلامى ايران پشتيبانى كنند. روابط فعلى ايران و آمريكا، روابط ارباب و نوكرى است كـه قـطـعـا بـايـد بـه يـك رابـطـه سـالم تـغـيـيـر پـيـدا كـنـد.
سـؤال : آيا فكر مى كنيد سال هاى تبعيدى شما مى رود كه پايان يابد؟
جواب : براى من مكان مهم نيست بلكه هدفم مبارزه در راه رهائى مردم از قيد و بند استعمار و استبداد است ، چه در داخل و چه در خارج ايران باشد.
منبع: صحیفه نور/ جلد چهارم
به مناسبت سالروزشهادت شهيد نواب صفوي
ویژگیهای تبلیغی شهید نواب صفوی
بیان ویژگیها و سجایای اخلاقی با خاطرات و مصداقهای مشخص، بهترین معیار برای شناختن یک مبلغ اسلامی است. وقتی سخن از شجاعت شهید نواب میشود، مصداق آن را میتوان در خاطرات بزرگانی چون علامه جعفری(ره)، و نفوذ کلامش در گفتار رهبرمعظم انقلاب(حفظه الله)، استعداد مرجعیت و توانایی علمی رهبر فداییان اسلام را در سخنان علامه امینی(ره)، و تهجد و عبادتش را در خاطرات آیت الله شیخ ابوالقاسم خزعلی(ره)، و خطابه شورانگیزش را در مقاله استاد محمدرضا حکیمی به نظاره نشست.
لينك مقاله” ویژگی های تبلیغی روحانی شهید سيدمجتبي نواب صفوی”
مختصری از تاریخچه زندگی حضرت موسی مبرقع
او ابو جعفر موسی مبرقع پسر محمد (امام جواد) بن علی (امام رضا) بن موسی بن جعفر (ع) است که در ربیع الثانی سال 296 هـ.ق. از دنیا رفت.[1]
صاحب کتاب عمدة الطالب درباره وی می گوید: موسی مبرقع پسر امام جواد (ع) که مادرش کنیز بود در قم از دنیا رفت و در قم مدفون شد.به فرزندان وی رضویون می گویند که آنها نیز در قم بودند، مگر تعداد کمی از آنها.
حسن بن علی قمی در کتاب تاریخچه قم به نقل از کتاب رضائیه تألیف حسین بن محمد بن نصر می نویسد: اولین کسی که از سادات رضویه به شهر قم کوچ کرد، در سال 256 هـ . ق ابو جعفر موسی بن محمد بن علی (موسی بن مبرقع) بود. او همیشه پوشیه و نقاب بر چهره داشت.
بزرگان عرب به او پیغام فرستادند که از شهر خارج شو، هنگامی که نقاب از چهره برداشت کسی او را نشناخت. پس از آن موسی مبرقع از قم به شهر کاشان مهاجرت کرد و در آن جا احمد بن عبدالعزیز بن دلف عجلی به او خوش آمد و خیر مقدم گفت، لباس های فاخر و گرانبها بر وی پوشانده اسب های خوب به او هدیه داد و برای او هر سال مستمری (حقوق) به مقدار هزار مثقال طلا تعیین کرد .
بعد از خروج موسی مبرقع از قم حسین بن علی بن آدم و شخص دیگری از رؤسای عرب وارد قم شدند و مردم قم را به خاطر اخراج موسی مبرقع سرزنش کردند. در نتیجه بزرگان عرب را در طلب او به کاشان فرستادند و موسی مبرقع را به شهر قم بازگرداندند. از او عذر خواهی نمودند، اکرامش کردند، از مالشان برایش منزل خریداری نمودند، از قریه های هنبرد، اندریقان و کارچه برایش سهامی در نظر گرفتند. بیست هزار درهم به وی دادند و برایش زمین های فراوانی خریدند. پس این تاریخ خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران امام جواد (ع) به او ملحق شدند و زمانی که از دنیا رفتند در کنار حضرت معصومه دختر موسی بن جعفر دفن شدند.
اما موسی مبرقع تا هنگام مرگ یعنی شب چهارشنبه 22 ربیع الثانی سال 296 در قم اقامت داشت و در شهر قم به دیار باقی شتافت و در منزل مسکونی خویش دفن شد که امروزه که یکی از زیارتگاه های معروف قم است.[2]
در کتاب شجره طیبه آمده است:
مخفی نماند موسی مبرقع در زیارتگاه مشهور به چهل اختران در محله ای معروف به موسویان (موسویین) دفن است. در آنجا دو زیارتگاه کوچک و بزرگ است که فاصله بین آنها حدود 15 قدم است. در زیارتگاه کوچک صورت دو قبر وجود دارد که یکی از آنها مقبره موسی مبرقع و دیگری قبر احمد بن محمد بن احمد بن موسی مبرقع است.[3]
موسی مبرقع دارای دو فرزند به نام های محمد و احمد بود.[4]
زرکلی می گوید: موسی مبرقع ( متوفای 296ه=908م) پسر محمد (امام جواد) پسر امام رضا پسر موسی بن جعفر، از بزرگان شیعه بود. به فرزندان موسی مبرقع رضویون می گویند او در کوفه زندگی می کرد و در سال 256 هـ. ق به قم مهاجرت نمود و در همان جا از دنیا رفت. برای میرزا حسین نوری (محدث نوری)[5] کتابی است با نام (البدر المشعشع فی احوال ذریة موسی المبرقع) که زندگی نامه موسی مبرقع ، هجرتش به قم و فرزندانش را به تفصیل بیان کرده است.[6]
[1] اعیان الشیعة، ج 10، ص 194.
[2] بحار الانوار، ج 50، ص 161.
[3] اعیان الشیعة، ج 10، ص 195.
[4] همان.
[5] صاحب کتاب مستدرک الوسائل.
[6] زرکلی، الاعلام، ج 7، ص 327، به نقل از الذریعة، ج 3، ص 68.