چرا پدرش بیشتر از بقیه دخترا، او را دوست می داشت؟
اين سوال كه پيامبر اسلام با آنكه چند فرزند دختر داشت چرا حضرت زهرا را بيشتر دوست مي داشت و به او بيشتر اعتبار مي داد. سوالي است كه درباره حضرت معصومه عليها سلام نيز صادق است كه چرا حضرت موسي بن جعفر عليه السلام با داشتن دختران بسيار به حضرت معصومه عليها سلام توجه مي كرد و در ميان آنها اين دختر به آن همه مقامات نايل شد. پاسخش اين است که در آيات قرآن و گفتار پيامبر و امامان به طور مكرر معيار, داشتن علم، تقوا و جهاد و ساير ارزشهاي والاي انساني است
براستي كه حضرت معصومه عليها سلام همچون جده اش حضرت زهرا سلام الله عليه در معيارهاي ارزشي اسلام يكه تاز عرصه ها و در علم و كمالات و قداست گوي سبقت را از ديگران ربوده بود. وي تافته اي ملكوتي و جدا بافته و ساختار وجودي او از ديگران ممتاز بود.همان گونه كه پيامبر (ص) در شان حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: «فداها ابوها»؛ پدرش به فدايش باد، حضرت موسي بن جعفر عليه السلام نيز در شان حضرت معصومه عليها سلام فرمود: «فداها ابوها»حضرت معصومه عليها سلام همنام حضرت فاطمه زهراست دراين نام رازها نهفته است. يكي از رازها اين بود كه در علم و عمل از رقباي خود پيشي گرفته و ديگر اين كه از ورود شيعيان به آتش دوزخ جلوگيري مي نمايد.
بزرگ بانوی قم
«السلام عليك ايتها الطاهرة الحميدة البرة الرشيدة التقية الرضية المرضية»؛ سلام بر تو اي بانو پسنديده نيك سرشت، اي بانوي رشد يافته، پاك طينت، پاك روش، شايسته و پسنديده. بدين لحاظ و مقامات عالي معنوي آن بانوست كه حضرت رضا عليه السلام در فرازي از زيارتنامه معروفش به ما آموخته كه در كنار مرقدش خطاب به او بگوييم:«يا فاطمه اشفعي لي في الجنة فان لك عندالله شانا من الشان».
(اي فاطمه! در بهشت از من شفاعت كن چرا كه تو در پيشگاه خداوند داراي مقامي بس ارجمند و والا هستي).امام صادق عليه السلام سالها قبل از ولادت حضرت معصومه عليها سلام در توصيف قم سخن گفته و آن مكان را حرم خاندان رسالت خوانده بود. آنگاه فرمود :به زودي بانويي از فرزندانم به سوي آن كوچ كند كه نامش فاطمه دختر موسي بن جعفر است و با شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت مي شوند.
جایگاه کریمه اهل بیت علیهم السلام
امام رضا علیه السلام در روایتى دیگر مىفرماید:
هر كس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در «قم» زیارت كند كه ثواب زیارت مرا در مىیابد.(1)
دیگر حضرت معصومه سلام الله علیها «كریمه اهل بیت» است. این لقب نیز بر اساس رؤیاى صادقانه یكى از بزرگان، از سوى اهلبیت به این بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى این رؤیاى صادقانه بدین شرح است :
مرحوم آیة اللّه سیّدمحمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آیة اللّه سید شهاب الدین مرعشى (ره) بسیار علاقهمند بود كه محل قبر شریف حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب كرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت كرد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام مشرّف شد.
امام به ایشان فرمودند:
«عَلَیْكَ بِكَرِیمَةِ اَهْل ِ الْبَْیت ِ»؛ یعنى به دامان كریمه اهل بیت چنگ بزن.
ایشان به گمان این كه منظور امام علیه السلامحضرت زهرا سلام الله علیها است، عرض كرد: «قربانت گردم، من این ختم قرآن را براى دانستن محل دقیق قبر شریف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زیارتش مشرّف شوم.» امام فرمود: «منظور من، قبر شریف حضرت معصومه در قم است.» سپس افزود:«به دلیل مصالحى، خداوند مىخواهد محل قبر شریف حضرت زهرا سلام الله علیها پنهان بماند؛ از این رو قبر حضرت معصومه سلام الله علیها را تجلّىگاه قبر شریفحضرت زهرا سلام الله علیهاقرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه سلام الله علیها داده است.» مرحوم مرعشى نجفى هنگامى كه از خواب برخاست، تصمیم گرفت رخت سفر بربندد و به قصد زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها رهسپار ایران شود. وى بىدرنگ آماده سفر شد و همراه خانوادهاش نجف اشرف را به قصد زیارت كریمه اهلبیت ترك كرد.(2)
پینوشتها:
1- زبدة التصانیف، ج 6، ص 159، به نقل از كریمه اهل بیت، ص 3.
2-کریمه اهلبیت، ص 43.
فضیلت و زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها
دعا و زيارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهايي، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زيارت، جامي است زلال از معنويت ناب دركام عطشناك زندگي؛ و زيارت حرم معصومه (سلام الله علیها)، بارقه اميدي در فضاي غبارآلود زمانه، فرياد روح مهجور در هنگامه غفلت و بي خبري، و نسيمي فرحناك و برخاسته از باغستان هاي بهشت است. زيارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس مي دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نوميدي باز مي دارد و به تلاش بيشتر دعوت مي كند. زيارت مزار با صفاي كريمه اهل بيت (س)، سبب مي شود كه زائر حرم، خود را نيازمند پروردگار ببيند، در برابر او خضوع كند، از مركب غرور و تكبر- كه سرچشمه تمامي بدبختي ها و سيه روزي هاست- فرو آيد و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالميان قرار دهد. بر همين اساس است كه براي زيارت آن حضرت، پاداش بسيار بزرگي وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در اين باره از امام جواد (ع) نقل شده كه فرمود: ?هر كس عمه ام را در قم زيارت كند، بهشت از آن اوست?
منبرکوتاه: کورمحشور می شوند یعنی چه؟
امام حسن عسکری علیه السلام:
فَاعْلَمْ یَقِیناً یَا إِسْحَاقُ أَنَّهُ مَنْ خَرَجَ مِنْ هَذِهِ الدُّنْیَا أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِیلًا ؛
اى اسحاق بدان ، هر كه از این جهان كور بیرون رود در آخرت نیز كور و گمراه محشور می شود.
خود حضرت این عبارت (1) را توضیح داده و می فرماید:
اى اسحاق ، مراد از کوری ، نابینایى دیدگان نیست ؛ بلكه مراد كورى دلهاى درون است(2) و این ، معنای همان سخنی است که خداوند از زبان ستمگران در قیامت نقل می کند: رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِیراً ؛ پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختى و حال آنكه من در دنیا بینا بودم؟
خداوند به او پاسخ می دهد: كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى(3) ؛ تو در دنیا آیات ما را ندید گرفتی و به آن توجه نکردی ؛ به همان گونه امروز، خودت از نگاه رحمت الهی ندید گرفته می شوی و از آن بی بهره خواهی بود.
خلاصه هر کس در دنیا چشم به معارف و نمادهای دین بست و از آن روگردان شد به مرور چشم باطن و حقیقت بین او کور می شود و همین امر در قیامت ظهور کرده و فرد به شکل نابینا محشور می گردد.
سخنی از حضرت آیت الله جوادی آملی دامت برکاته
ایشان در توضیح این معنا می فرمایند: کسانی که در دنیا چشم بر مسجد و حسینیه و سایر مراکز دینی و فرهنگی بستند و جز به ابتذال و مظاهر بی دینی چشم ندوختند در قیامت هم چشمشان از دیدن بهشت و مظاهر رحمت الهی محروم خواهد ماند و جز جهنم و مظاهر غضب الهی را نخواهد دید(4) و این است معنای کوری در قیامت برای مجرمان و در طرف مقابل کسانی که عکس اینها عمل کردند و جز به مظاهر دین چشم ندوختند و چشم از حرام الهی بستند در قیامت جز بهشت و رحمت الهی را نخواهند دید.(5)
بزرگترین خواری و فلاکت نصیب چه کسانی می شود؟
امام عسکری علیه السلام در ادامه نامه به سرنوشت کسانی اشاره می کند که برخورد گزینشی با قرآن دارند؛ همانهایی که تنها بخشهایی از این کتاب را قبول دارند و به سینه می زنند که نفع دنیایی آنها را تامین می کند و یا حداقل اصطحکاکی با دنیای آنها نداشته باشد؛ اما نسبت به بقیه قرآن اظهار کفر می کنند و از قبول آن چه رسمی و چه غیر رسمی سر باز می زنند.
حضرت در خطابی متکی بر آیه 85 سوره بقره می نویسد:
تَكُونُونَ مِمَّنْ یُؤْمِنُ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ یَكْفُرُ بِبَعْض فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ وَ مِنْ غَیْرِكُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ طُولُ عَذَابٍ فِی الْآخِرَةِ الْبَاقِیَةِ وَ ذَلِكَ وَ اللَّهِ الْخِزْیُ الْعَظِیم
یا از آنان هستید (مبادا از افرادی باشید) كه به برخى از كتاب (قرآن) ایمان دارند و به برخى دیگرش كافرند؟ كسى كه چنین كند، خواه از شما باشد، خواه از غیر شما، جز خواری در زندگانى دنیا و طول عذاب در آخرت پایدار، نصیبى نخواهد داشت و به خدا سوگند! بدترین خواری و فلاکت همین است.
توضیح: نمونه بارز این افراد کسانی هستند که دم از مذهب و قرآن می زنند؛ ولی بر علیه قانونی از قوانین قطعی قرآن ؛ مانند قصاص ، حجاب و احکامی که چندان موافق طبعشان نیست قد علم کرده و از پذیرش آن سر باز می زنند.(8) در نهایت تلاش می کنند با توجیهاتی نظیر نبود مصلحت ، تغییر زمان و زمانه و مانندآن، احکام قرآن را بر وفق خواست خود توجیه کنند.
حقیقت و فلسفه دستورات الهی
امام عسکری علیه السلام در ادامه نوشتند:
اِنَّ اللَّهَ بِمَنِّهِ وَ رَحْمَتِهِ لَمَّا فَرَضَ عَلَیْكُمُ الْفَرَائِضَ لَمْ یَفْرِضْ ذَلِكَ عَلَیْكُمْ لِحَاجَةٍ مِنْهُ إِلَیْكُمْ ؛ اینكه خداوند به منّت و رحمت خویش کارهایی را بر شما واجب (خواه دستور و خواه نهی) کرد به سبب نیاز خودش به اجراى آن کارها از جانب شما نبود.
بَلْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ ؛ بلكه رحمتى از سوى او برای شما بود.
توضیح: رحمت بودن اوامر و نواهی الهی از آنجا روشن می شود که هر انسانی با رعایت این دستورات است که می تواند به سعادت دنیا و آخرت برسد و اگر نبود این برنامه که از آن به نام دین یاد می کنیم بشر تا ابد در گمراهی می ماند و روی سعادت نمی دید.
آنگاه امام علیه السلام به گوشه ایی از چرایی این احکام اشاره کرد و فرمود:
لِیَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ لِیَبْتَلِیَ ما فِی صُدُورِكُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِكُمْ ؛ خداوند عمل به این احکام را واجب کرد تا پاك را از ناپاك جدا كند و آنچه در درون نهفته دارید بیازماید و نیز آنچه را که با عمل در جان خود ذخیره کرده اید بپالاید.
لِتُسَابِقُوا إِلَى رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لِتَتَفَاضَلَ مَنَازِلُكُمْ فِی جَنَّتِه ؛ این واجبات سبب می شود تا با عمل به آن برای رسیدن به رحمت الهی از یکدیگر سبقت بگیرید و جایگاه و درجه شما در بهشت الهی یکی برتر از دیگری شود.
پی نوشت ها:
1. امام علیه السلام این عبارت را که بر گرفته از آیات 72 سوره اسراء است ، با آیه 46 سوره حج توضیح می دهد،
2. یعنی همان چشم باطنی که با گناه و اصرار بر آن کور شده و از دیدن حقایق و نیز مشاهده مظاهر رحمت الهی محروم می شود.
3. آیات 125-126 سوره طه
4.آیاتی که دلالت بر بینا بودن جهنمی ها و آیاتی که دلالت بر کور بودن آنها می کند با این توضیح قابل جمع و فهم خواهند بود.
5. جلسه تفسیر ایشان
6. جبهه ملی در اوایل انقلاب با ضد انسانی خواندن لایحه قصاص مردم را به راهپیمایی بر علیه آن فراخواندند. ر.ک به صحیفه امام ج14 ص448
اقتباس از تبیان
داستانی از امام حسن عسکری علیه السلام
فرق بین شیعه و دوست
در کتاب تفسیر منسوب به امام عسکری علیهالسلام و نیز در کتاب مرحوم قطب الدین راوندی – به نقل از دو نفر از راویان حدیث به نام یوسف بن محمد و علی بن سیار – آمده است:
شبی از شب ها به محضر مبارک حضرت ابومحمد، امام حسن عسکری علیهالسلام وارد شدیم.
همچنین والی شهر که علاقه ی خاصی نسبت به حضرت داشت، به همراه شخصی که دست های او را بسته بودند، وارد منزل امام علیه السلام شد و اظهار داشت: یا ابن رسول الله! این شخص را از دکان صراف در حال سرقت و دزدی گرفته ایم.
و چون خواستیم او را همانند دیگر دزدان شکنجه و تأدیب کنیم، اظهار داشت که از شیعیان حضرت علی علیه السلام و نیز از شیعیان شما است و ما از تعذیب او خودداری کردیم و نزد شما آمدیم تا ما را راهنمائی و تکلیف ما را نسبت به این شخص روشن بفرمائی.
حضرت فرمود: به خداوند پناه میبرم، او شیعه علی علیه السلام نیست، او برای نجات خود چنین ادعائی را کرده است.
سپس والی آن سارق را از آن جا برد و به دو نفر از مأمورین خود دستور داد تا آن سارق را تعذیب و تأدیب نمایند، پس او را بر زمین خوابانیدند و شروع کردند بر بدنش شلاق بزنند؛ ولی هر چه شلاق می زدند روی زمین می خورد و به آن سارق اصابت نمی کرد.
بعد از آن، والی مجددا او را نزد امام حسن عسکری علیه السلام آورد و گفت: یا ابن رسول الله! بسیار جای تعجب است، فرمودی که او از شیعیان شما نیست، اگر از شیعیان شما نباشد پس لابد از شیعیان و پیروان شیطان خواهد بود و باید در آتش قهر خداوند متعال بسوزد.
و سپس افزود: با این اوصاف، من از این مرد معجزه و کرامتی را مشاهده کردم که بسیار مهم خواهد بود، هر چه مأمورین بر او تازیانه میزدند بر زمین میخورد و بر بدن او اصابت نمی کرد و تمام افراد از این جریان در تعجب و حیرت قرار گرفته اند.
در این موقع امام حسن عسکری علیه السلام به والی خطاب نمود و فرمود: ای بندهی خدا! او در ادعای خود دروغ میگوید، او از شیعیان ما نیست، بلکه از محبین و دوستان ما می باشد.
والی اظهار داشت: از نظر ما فرقی بین شیعه و دوست نمیباشد، لطفا بفرمائید که فرق بین آنها چیست؟
حضرت فرمود: همانا شیعیان ما کسانی هستند که در تمام مسائل زندگی مطیع و فرمان بر دستورات ما باشند و سعی دارند بر این که در هیچ موردی معصیت و مخالفت ما را ننمایند.
و هر که خلاف چنین روشی باشد و اظهار علاقه و محبت نسبت به ما نماید دوست ما میباشد، نه شیعه ی ما.
سپس امام علیه السلام به والی فرمود: تو نیز دروغ بزرگی را ادعا کردی، چون که گفتی معجزه دیده ام؛ و چنانچه این گفتار از روی علم و ایمان باشد مستحق عذاب جهنم می باشی.