ام البنين؛ الگوي مادران شهيد
وي همسر اميرالمؤمنين عليه السلام است كه پس از شهادت حضرت فاطمه عليها السلام به معرفي عقيل به همسري علي عليه السلام درآمد. نامش فاطمه «فاطمه بنت خرام» از قبيله «بني كلاب» و خواهر «لبيد» شاعر بود. زني با شرافت، از خانوادهاي دلاور بود. او نسبت به فرزندان حضرت زهرا عليها السلام بسيار مهربان بود. ثمره ازدواج او با علي عليه السلام چهار فرزند پسر به نامهاي عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود كه هر چهار فرزندش روز عاشورا در ركاب سيدالشهداء عليه السلام به شهادت رسيدند. 1
«ام البنين» پس از شهادت فرزندانش همه روزه به بقيع ميرفت و بچههاي عباس را نيز به همراه ميبرد و به ياد فرزندان شهيدش مرثيه و نوحه ميخواند. زنان مدينه نيز با ندبه و نوحه سوزناك او جمع ميشدند و ميگريستند. اشعاري هم درباره عباس سروده بود. وقتي زنان مدينه به وي تسليت ميگفتند، ميگفت: ديگر مرا «ام البنين» خطاب نكنيد. چرا كه امروز ديگر آن فرزندانم نيستند و شهيد شده اند. 2
«لاتدعوني ويك ام البنين تذكريني بليوث العرين
كانت بنون لي ادعي بهم واليوم اصبحت ولا من بنين؛
مرا ديگرام البنين نخوانيد. مرا به ياد شيران شكست ناپذير مياندازيد.
من فرزنداني داشتم كه به اعتبار آنان صدا ميشدم اما امروز از پسرانم خبري نيست.»
پي نوشت:
1) همان، ص 55.
2) همان.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره16.
السلام علیک یا عزیزة الزهرا
ما اهل فتنه و انحراف نیستیم مردمسالاری تنها بماند!
به گواهی آنچه در 92 و 96 انجام دادیم و به شهادت آنچه در سالهای اخیر، بلکه در روزهای اخیر علیه فتنه و انحراف نوشتهایم، مختصات رفتار و مشخصات گفتار ما را و نمود عمل و نمودار سخن ما را، اصولی چون تبعیت از قانون، احترام به همه آرای ملت، پذیرش رأی اکثریت ولو هنگام باخت با کمترین فاصله، پرهیز از کشاندن اعتراض به کف خیابان، پیگیری شکایت از مجاری قانونی، مرزبندی با فتنههای دشمنشادکن مولد تحریم، رعایت حرمت نهادهای قانونی، مخالفت قاطعانه با ایدههای متوهمانه و متوحشانهای چون ابطال انتخابات و در یک کلام؛ «پایبندی همیشگی به موازین مردمسالاری» معین کرده است.
ما صرفنظر از اینکه از نتیجه انتخابات، خوشحال باشیم یا ناراحت و حتی صرفنظر از آنکه به فلان و بهمان تصمیم شورای نگهبان، نقد داشته باشیم یا نه، هم سازوکار انتخابات را محترم شمردهایم، هم اصل مسلم مردمسالاری را! اگر سال 88 ناظر بر اصولی که برشمردم، از فردی حمایت کردیم، هرگاه که آن فرد را در تضاد با آن آرمانها ببینیم، قطعا نقدش خواهیم کرد و حتی در صورت لزوم، طردش خواهیم کرد! هر کس میخواهد ما را بشناسد، ملاک و معیارهای ما را بخواند! ما برخلاف دوم خردادیها، هرگز خود را سوم تیری تعریف نکردهایم! و این فخر برای ما بس که با آنکه به نامزد پیروز سوم تیر رأی دادهایم و اگر چه تا سفرهای استانی و وجوه مثبت مسکنمهر و یارانه و روحیه خدمت و کار شبانهروز، با شماری از دولتمردان او رفتهایم، لیکن تا درکات دوزخ منیت و خسارت همزمان در دنیا و آخرت و هرجومرج و منممنم و توهم و توحش و ادعای دروغ تقلب و فتنه و انحراف، هیهات! ما هرگز نمیگوییم چون روز کذا به آقای «الف» رأی دادهایم، پس اگر در گوش 40 میلیون رأی ملت هم زد یا اگر با سیلیزن علیه مردمسالاری همراه شد یا اگر مرز خود را با متوهم متقلب متوحشی روشن نکرد که هنوز انتخابات تمام نشده، شوی پیروزی برگزار میکند، همچنان ناچاریم به حمایت از او! نه! برای ما و به فرموده معصوم، آنچه اصل است «حق» است، نه افراد! ما این روزها با همان سمتوسویی علیه بعضی حرافیها موضع میگیریم که سال 88 علیه عملیات فتنه، موضع گرفتیم! و یومالله «9 دی» موضع گرفتیم! ما در آن چهارشنبه خدایی، اصولی را سردست گرفتیم که همیشه خدا اصول ما هستند! ما آن روز، از قانونگرایی گفتیم و از حرمت انتخابات و از زشتی قانونشکنی و از لزوم دفاع توأمان از کلیت آرای مردم، نیز رأی اکثریت! و این همه را در 92 و 96 و صدالبته این روزها هم از خود بروز دادهایم! این را جریان فتنهگر انحراف، خوب بداند؛ اگر قرار بود ما این سالیان اخیر، ماله روی گفتار ساختارشکن، ضدقانون و خلاف مردمسالاری جماعت بکشیم، سال 88 هم بر رفتار ساختارشکن، ضدقانون و خلاف مردمسالاری جریان منحرف فتنه، ماله میکشیدیم! لیکن «اصول» برای ما، نه بستگی به دیروز و امروز و فردا دارد، نه وابسته است به افراد! و دقیقا سر همین «اصولگرایی» بود و سر همین «مردمسالاری» بود که سال 76 با تمدید ریاستجمهوری مرحوم هاشمی، مخالفت کردیم! بدعتی که البته از یاد نمیبریم؛ با دفاع تام و تمام شماری از حضرات بعدا موسوم به «دوم خردادی» همراه شد! پس دوم خردادیها حتی روز نازنازی خودشان را هم مدیون مبارزه ما و البته نظام با بدعتها هستند و الا در فردای دوم خرداد، مجبور بودند «عالیجناب سرخپوش» را باز هم «رئیسجمهور» ببینند! و این گزاره، صدالبته برای روزهای سوم تیر 84 و 22 خرداد 88 هم صادق است! اگر قرار بود نظام مقدس جمهوری اسلامی، تن به بدعتهای خلاف مردمسالاری بدهد، لاجرم روی چشم میگذاشت آن پیشنهادات بیشرمانه را! عجبا از بیمعرفتی بعضی بیصفتها که هنوز نشناختهاند جمهوری اسلامی را! نظام ما اگر قرار بود امروز برخلاف موازین مردمسالاری عمل کند، ابتدا باید 8 سال پیش در سال 88 تن به مطالبات نویسنده «نامه سرگشاده» علیه سازوکار انتخابات میداد و خب! در آن صورت، رئیسجمهور را نظر «سران فتنه» معین میکرد، نه «رأی اکثریت»! جناب منحرف!
اگر قرار بود من و ما و این نظام 300 هزار شهید، تن به حرف زور بدهیم و تسلیم فتنهگران علیه مردمسالاری و انتخابات و قانون شویم، هرگز 9 دی، در پاسداشت مردمسالاری و انتخابات و قانون، خلق نمیشد! شگفتا از توهم تو! ما که تسلیم زور «نامه سرگشاده» نشدیم؛ در برابر «نامه متوهمانه» بیزور، تسلیم شویم؟! والله اگر قرار بود ما در امتحان مردمسالاری و احترام انتخابات، دست در دست بعضی خواص انصافا دانهدرشت و گردنکلفت، هم از اصل و هم از اسب بیفتیم، اصلا نوبت به تو نمیرسید! از قضا، ما از خود تو هم به خاطر مردمسالاری و اینکه رأی اکثریت بودی، دفاع کردیم، نه بهخاطر خودت! بگذار فاش بگویم؛ ما در مکتب ولایت فقیه آموختهایم که حتی از خمینی و خامنهای هم به خاطر «خدا»دفاع کنیم! ما مفتخریم به وجود رهبرانی که اگر «سوم خرداد» شد، از خدا گفتند و اگر «9 دی» باز هم از خدا! لیکن چه نظرشان با رأی مردم در انتخابات، همخوان بود و چه نه، تنفیذ کردند رأی مردم را! و مردمسالاری را! و انتخابات را! و قانون را! جز این بود، نه جنابعالی «رئیسجمهور سابق»بودی، نه حتی «رئیسجمهور اسبق» توان حمل این سمت را داشت، بر اساس آنچه در سطور میانی این متن نوشتم! نظر ما هم اگر در برخی دوگانهها، نزدیکتر به نظر تو بود، منبعث از خدماتی بود که داشتی و الا اگر قرار بود در همه نظرات و تا هر روز و در هر جا، همراهیات کنیم و در قعر هر منیتی که میلرزی، ما هم با تو بلرزیم، پس چه بود فرق ما با دوم خردادیهای رادیکال که معالاسف رأی و وجدان را با هم دادند؟! نه! ما تکرار نمیکنیم هر چه تو گفتی را! و هر چه تو نوشتی را! بگذریم که مثل چی پشیمان هستند تقلیدکنندگان «تَکرار»! ما از نسل همان پدرانیم که شاید در مدح بازرگان و منتظری و کی و کی، شعار هم داده بودند! و حتی شاید به بنیصدر هم رأی داده بودند! اما بیعتشان، فقط و فقط با «روحالله» بود و خیلی زود پس زدند مسالهسازها را! قسم به نام مقدس شهیدان، اگر قرار بود «مسألهسازی» و «انباشت مسائل»، انقلاب اسلامی و مهمترین ثمره آن یعنی جمهوری اسلامی را تضعیف کند، پدران ما هرگز از زیر برف سنگین پاوه و مریوان، سر به سلامت بیرون نمیگذاشتند؛ خواندن نماز فتح در مسجد جامع خونینشهر، آن هم بدون «سیدمحمد جهانآرا» پیشکش! ما الان، رئیسجمهور سابقی داریم که آخر مسالهسازیاش، نوشتن «نامه متوهمانه» از سرمشق «نامه سرگشاده» است و البته آنقدر کاریکاتوری که بیشتر به کار لو دادن مضاعف خودش میخورد. آن روز «مصطفی چمران» مسائل موجود را با خون مطهر خود در «کربلای دهلاویه» حل کرد! و دیروز همین کار را «مصطفی احمدیروشن» انجام داد، در «کربلای هستهای»! و امروز «مصطفی صدرزاده» در «کربلای شام»! و این انقلاب، فردا و فرداها هم «مصطفی» دارد! و شاید به پشتوانه همین «جمهوری مصطفیها» بود که امام دوراندیش ما در مدح فرزند شهیدش، سخن از «امید آینده اسلام» گفت! که هر مصطفای شهیدی، تداعیگر «مصطفی خمینی» است! که هر شهیدی «یادگار خمینی» است! اگر دیروز، مسائل انقلاب را «حسین فهمیده» حل کرد؛ همان رهبر 13 ساله، امروز هم خون پاک شهیدی جوان و سرجدا، حلالمسائل انقلاب خواهد شد! که سرخی، سیاهی را میشوید! نه! آنقدرها هم غریب نیست انقلاب اسلامی که بعضی متوهمان، توهم زدهاند! ما با قاسم سلیمانی کربلای 5 تسلیم مسألهسازیها نشدیم؛ با قاسم سلیمانی خود کربلا تسلیم مسألهسازیها و مغلوب توطئهها شویم؟! پس به اصول و آرمانهای مردمسالارانه ما اضافه کنید خیبر و بدر پیش رو را! و همراه با بهار، لالههای فتحالمبین را! و اندکی بعد، روز بهشتی دهم اردیبهشت را! و ستارههای الی بیتالمقدس را! چشم ما به رهایی قدس است و سپیده و سحر و نور و ظهور! تو بگذار بعضیها، قند در دل تیتر یک رسانههای انگلیسی آب کنند! و بروند روی جلد معاریو! و اضافه شوند به ناکثانی که نتانیاهو، آنها را سرمایههای اسرائیل در ایران خواند! مسأله اما در این مسألهسازیها نیست! مسأله این است؛ اگر باز هم قرار بود «مالک» از خیمه معاویه به عقب برگردد، هرگز حسین خرازی شرق ابوالخصیب به قاسم سلیمانی غرب آسیا تبدیل نمیشد! فیالحال، رئیسجمهور آمریکا «ترامپ» است؛ بهترین و دقیقترین نماد لیبرال- دموکراسی! و همانقدر دیوانه! و همانقدر وحشی! و سالیانی است هیچ خبری از ژنرال پترائوس در منطقه نیست! و ملک عبدالله هم تأیید شد «خبر مرگش»! پس مسأله این است؛ عبور کرده سردار نیروی قدس سپاه ما، از خیمه معاویه! مدتها پیش! به شهادت اربعین! و به گواهی آن شکوه بیبدیل! ما در آستانه خیمه نور هستیم! و خانه خورشید! چه بدوقتی بعضی ها شب پرست شدهاند!اضافه کنید به اصول ما وصال «مهدی فاطمه» را! که ما در تحقق وعده خدا- همان خدای سوم خرداد و 9 دی- ذرهای تردید نداریم! نه! «اصولگرایی» جریانی مقابل «اصلاحطلبی» نیست، بلکه یک «افتخار» است! افتخار نفروختن حق به افراد! ما فتنهگر یا منحرف نیستیم که «مردمسالاری» تنها بماند! که «قانون و انتخابات و رأی مردم» تنها بماند! که «علی» تنها بماند! ملت ما را با مردم صدر اسلام، اشتباه نگیرید! ما اگر اهل کوفه بودیم، هشتاد و هشت، تسلیم فتنه میشدیم! به تقویم نگاه کنید! چیزی تا خیبر و بدر نمانده! و چیزی تا بهار! بیخود نیست به ما میگویند «راهیان نور»! بیخود نیست «دوکوهه»منتظر است! بیخود نیست کوهها و صحراها و دشتها را دنبال شهادت میگردد حاجقاسم! بیخود نیست امیدواری حضرت ماه! «روزگار جنگ» باشد یا «جنگ روزگار»! دیروز یا امروز! از آن بیسیم که پشتش «همت» بود، جز «روایت فتح»شنیده نخواهد شد؛ «الا ان حزبالله همالغالبون»
منبع: پایگاه خبری تحلیلی صراط- ۰۶اسفند ۱۳۹۶
برخی از مناسبت های مهم امروز
روز امور تربيتي و تربيت اسلامي
نوجوانان و جوانان، نقش مهم و تعيين كنندهاي در ساختن جامعه دارند. استمرار و بقاي هر جامعه نيز مستلزم انتقال مجموعه باورها، ارزشها، رفتارها، گرايشها، دانشها و مهارتها به نسلهاي جديد به وسيله آموزش و پرورش است. همچنين مدرسه، علاوه بر ايفاي نقش انتقال دانش و مهارت فني، به اجتماعي كردن افراد و نيز تطبيق دادن دانشآموزان با هنجارها و نگرشهاي اجتماعي مطلوب و مناسب توجه خاص دارد. بر همين اساس و از آن جا كه مدرسه، نقش مهمي در آموزش و انتقال ارزشها به نسل بعدي جامعه دارد، در دوره نخستوزيري شهيد رجايي و در دوران تصدي شهيد باهنر در وزارت آموزش و پرورش، در 8 اسفند 1359، اقدام به تأسيس ستادهاي امور تربيتي در مدارس كردند تا فرهنگ اسلامي را گسترش دهند و دانشآموزان را به احترام و عمل به ارزشهاي اسلامي ترغيب نمايند و به اخلاق پسنديده شخصيتي، آراسته گردانند. هر ستاد امورتربيتي در مدرسه، از سه عضو تشكيل ميشود. مدير مدرسه يا يكي از معاونين، مربي تربيتي مدرسه و يكي از معلمان يا دبيران مومن كه ضمن موفقيت در انجام وظايف آموزشي، به مباني و روشهاي تربيتي اسلام آشنا باشد. پاسداري از ارزشهاي اسلامي و دستاوردهاي انقلاب، برنامهريزي و ايجاد هماهنگي بين عملكرد عوامل تربيتي، توجه جدي به اهميت نقش معلمان در فعاليتهاي تربيتي و توجه به نقش دانشآموزان در فعاليتهاي تربيتي از جمله اهداف حاكم بر ستادهاي امور تربيتي است. همچنين تلاش در جهت اشاعه فرهنگ اسلامي در بين دانشآموزان، نظارت بر فعاليتهاي آموزشي و پرورشي، نظارت بر برنامههاي انضباطي و اخلاقي مدرسه و برنامهريزي به منظور استفاده بهينه از انجمن اوليا و مربيان به منظور تقويت و توسعه فعاليتهاي پرورشي مدرسه از جمله وظايف ستادهاي امور تربيتي مي باشند.
مناسبت های قمری (۱۰ جمادی الثانی ۱٤۳۹)
عهدنامه امام علي به اهالي نجران (37 ق)
وصول سر مقدس زيد بن علي به مصر (122 ق)
آغاز قیام ابن طباطبا در کوفه (199 ق)
وفات «شيخ فريدالدين عطار نيشابوري» (627 ق)
وفات «مستنسربالله» (640 ق)
وفات آیةالله «مهدی امامی امیری» (1378 ق)
شهادت «فضل الله محلاتی» (1406 ق)
وفات آیةالله «سید احمد فقیه امامی» (1414 ق)
مناسبت های شمسی (۸ اسفند ۱۳۹۶)
وفات «ملا هادی سبزواری» (1251 ش)
سوء قصد به «محمدعلی شاه» (1286ش)
وفات «ملاعبداللَّه بروجردي» (1289ش)
وفات «سیدعلی حجت کوه کمره ای (1319 ش)
تظاهرات زنان ایران درتهران وشهرستانها(1350ش)
پیام امام خمینی به مردم تبریز (1356ش)
اشغال سفارت ایران در برلن شرقی (1356ش)
حمله گارد به دانشجویان دانشکده«امیرکبیر»(1356ش)
پیام امام خمینی به اهالی آذربایجان (1356ش)
وفات استاد «صدرالدين محلاتي» (1359ش)
روز امور تربيتي و تربيت اسلامي (1359)
بمباران شيميايي جبهه ها توسط عراق (1362 ش)
شهادت «حسين خرازي» فرمانده لشگر (1365ش)
وفات «سیدمحمود مجتهد سیستانی» (1372 ش)
وفات «فرج الله سلحشور» ( 1394 ش)
کارگران با بصیرت و غیرت در صحنه بوده اند
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله العالی در دیدار دستاندرکاران کنگره ۱۴ هزار شهید جامعه کارگری کشور که در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ برگزار شده بود، صبح امروز 7/اسفند/96 در محل این همایش منتشر شد.
متن بیانات رهبرمعظم انقلاب اسلامی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
تجلیل و تکریم شهدا از هر قشری و از هر نقطهای از نقاط جغرافیایی کشور، حقیقتاً حسنه و کار برجستهای است، و خود اینکه خدای متعال دلهای شماها را به این سمت کشانده که بیایید مشغول این کار بشوید، زحماتش را بر عهده بگیرید و این گردهمایی و این بزرگداشت را به وجود بیاورید، نشانهی لطف الهی است؛ نشاندهندهی این است که خدای متعال میخواهد سایهی شهیدان بر سرِ این کشور همیشه مستمر و مستدام باشد؛ لکن بعضی از قشرها هستند که تکریم آنها بهخاطر شهادت، یک ارزش مضاعفی دارد. قشر کارگرمان از این قبیلند. بنابراین ما خیلی ممنونیم، متشکّریم از شماها برادران محترم در مجموعهی کارگری کشور که دارید این کار باارزش را دنبال میکنید و شهدای کارگری را معرّفی میکنید.
ما در میدان نبرد -چه نبرد در دفاع هشتساله، چه قبل از آن با گروهکها، چه قبل از آن در دوران انقلاب، و چه بعد از آن در حوادث مختلف که اندکی نبردهای نظامی و اغلب غیر نظامی بوده- جای پای برجستهی کارگران را مشاهده میکنیم. بنده بارها این را در سخنرانیها، خطاب به کارگران عزیزمان گفتهام که ضدّانقلابِ کشور از اوّل چشمش به کارگرها بود بلکه بتواند جامعهی کارگری را بهنحوی علیه جمهوری اسلامی تحریک کند؛ از روز اوّل یعنی از همان روز پیروزی انقلاب، این حالت وجود داشت. خود بنده در جریان امر بهطور محسوس حضور داشتم و خدای متعال اینجور پیش آورده بود که تقریباً بهطور اتّفاقی، بهطور تصادفی، بنده در متن یک جریانِ تحریکاتِ ضدِّ [انقلابی] کارگری قرار بگیرم و برخورد کارگران را با این دشمنان انقلاب ببینم که چطور با بصیرت، با همّت، با تدیّن و پایبندی و تقیّدِ به دین، جواب رد دادند. از آن روز به بعد هم تا امروز همیشه همینجور بود. یکی از کارهای اساسیِ دشمنان ما این است که شاید بتوانند در کارخانههای ما، در مجموعههای کارگری ما، بخصوص مجموعههای بزرگ، یک رکودی، لنگیای از سوی کارگران به وجود بیاورند؛ کارگرها را [به این کار] وادار کنند. و کارگران ما در طول این سالها همیشه مقاومت کردهاند، همیشه ایستادهاند، همیشه با بصیرت، دست دشمن را رد کردهاند؛ و اینها خیلی مهم است.
در میدان جنگ هم همینجور بود؛ حالا اینها [که گفتیم] نبرد غیرنظامی است، در نبرد نظامی هم همینجور بود. هروقت امام (رضواناللهتعالیعلیه) فراخوان میداد، یک بخش عمدهی از این مجموعهی عظیم بسیجی که در این راه حرکت میکردند و از همهجای کشور بهسمت جبههها راه میافتادند، کارگرهای ما بودند. حتّی گاهی کارگرهایی بودند که معاش آنها بسته بود به همین کار روزانه؛ یعنی باید روز کار میکردند تا شب بتوانند نان ببرند خانه؛ زن داشتند، بچّه داشتند، بعضی [سرپرستی] پدر و مادر داشتند، [امّا] بعضی از اینها آنچنان با غیرت و حمیّت دینی و اسلامی با این قضیّه رفتار کردند که همین را کنار گذاشتند، رفتند طرف میدان جنگ. کارهای بزرگی انجام گرفت! یعنی واقعاً تصوّر من این است که اگر ما این چیزها را به چشم خودمان در عرصهی واقعیّت و در زندگی نمیدیدیم، آدم سختش بود باور کند؛ اینهمه [غیرت]؛ جوانِ کارگرِ علاقهمندِ مؤمن، از اندک درآمد زندگی خود بگذرد و به امید خدا رها کند برود بهسمت میدان جنگ برای جنگ! وقتی هم حرف میزنند با او، با منطق جواب میدهد؛ میگوید من باید بروم از کشورم دفاع کنم، از مرز اسلامی دفاع کنم که دشمن مسلّط نشود وَالّا اگر دشمن مسلّط بشود، نه نان، [بلکه] دیگر هیچچیز نخواهیم داشت! واقع قضیّه هم همین است؛ انسان [اینها را] میبیند در استدلالها و حرفهای این جوانان ما. لذا تجلیل و تکریم کارگران شهید، کار بسیار خوبی است و توجّه دادن ذهن عامّهی مردم و افکار عمومی ملّت به فداکاری این قشر در میدان جنگ هم کار برجستهای است.
و این کارهایی هم که اشاره کردید و این برنامههایی که هست،(۱) برنامههای خوبی است منتها توجّه کنید به اینکه جنبههای تشریفاتی و ظاهری و مانند اینها -که گاهی یکمقداری دخالت میکند- دخالت قابل توجّه و مهمّی نداشته باشد؛ نگاه کنید به تأثیر این رفتار و این کاری که شما میکنید در مخاطب؛ یعنی [بهطور] عمده به این توجّه کنید. اگر چنانچه اثر هنری منتشر میکنید یا کتاب مینویسید یا مانند اینها، جوری مشی بکنید که این بتواند در مخاطب اثر بگذارد؛ این مهم است، ظواهر و مانند اینها خیلی مهم نیست. امیدواریم انشاءالله خدای متعال به کارهای شماها برکت بدهد و روح مطهّر شهیدان را از شماها راضی کند و روح امام بزرگوار را از شماها خشنود کند. و انشاءالله بتوانید آن کاری را که باید انجام بدهید، به منصّهی ظهور برسانید و انجام بدهید. انشاءالله موفّق و مؤیّد باشید.
والسّلام علیکم و رحمةالله
۱) اشارهی دبیر کنگره به طرّاحی اهداف کنگره در دو بخش کلّی: تهیّه و تولید آثار ماندگار از شهدا (شامل تدوین و تألیف کتاب، فراخوان شعر، تولید فیلم مستند و فیلم کوتاه، تهیّهی بانک اطّلاعات)؛ ایجاد شور و برانگیختگی در جامعه بویژه جامعهی کارگری (شامل برگزاری یادوارهها، دیدار با خانوادهها و …).
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
برخی از مناسبت های مهم امروز
برخی از مناسبت های مهم امروز
ارتحال عالم جليل القدر «شرف الدين عاملي» (1377ق)
سيدعبدالحسين شرف الدين عاملي در سال 1290 ق در كاظمين ديده به جهان گشود. سالهاي ابتدايى حيات خويش را در كنار پدر به فراگيري ادبيات عرب، صرف، نحو، لغت، معاني و… گذراند. آيات عظام شيخ الشريعه ي اصفهاني، آخوند خراساني، سيدمحمدكاظم يزدي از جمله اساتيد ايشان بودند و مورد تاييد آنها قرار گرفت. شرف الدين در سال 1322 ق راهي جبل عامل لبنان گرديد و به ارشاد مردم و تدريس همت گماشت. وي در سال 1330 ق علما و رهبران جبل عامل را به قيام عليه فرانسويان فراخواند و فتواي جهاد صادر كرد. اين مبارزه، مشكلات فراواني براي او به وجودآورد كه ايشان در راه آرمان خويش، تحمل نمود. سرانجام روح قدسي سيدعبدالحسين شرفالدين در در 88 سالگي از حجاب تن رهايي يافت و به ملكوت اعلي پرواز كرد. بدن پاك ايشان با تجليل فراوان در كنار استادش، سيدمحمدكاظم يزدي، در صحن مطهر اميرالمؤمنين (علیه السلام) دفن گرديد. مهمترين كتاب شرفالدين «المُراجعات» در كلام و عقايد نام دارد.
رحلت حكيم و فقيه بزرگوار آيت اللَّه «ميرمحمد حسين شهرستاني» (1275ش)
آيت اللَّه سيدضياءالدين ميرمحمد حسين بن مير محمدعلي شهرستاني حائري، در حدود سال 1218ش (1256ق) در خاندان اهل علم و از سادات مرعشي مازندراني منتسب به امام سجاد (علیه السلام) در كرمانشاه به دنيا آمد. وي پس از طي مقدمات و سطوح عالي حوزوي، در حلقه درس شيخ محمد حسين اردكاني، فقه و اصول را فرا گرفت و پس از سالياني از استاد به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمد. آيت اللَّه شهرستاني همچنين هيئت و نجوم را از ميرزا باقر يزدي و حساب و هندسه و عروض را از ميرزا عَلاّم هروي حائري آموخت و در اين علوم به تبحر رسيد. ايشان در پنجاه سالگي به زيارت مشهد رضوي رفت و چون به تهران آمد، مورد استقبال مردم واقع شد و تدريس در يكي از مدارس تهران به او واگذار شد. اما ايشان به كربلا بازگشت و علاوه بر تدريس و تاليف، مرجعيت جمعي از شيعيان را برعهده گرفت. اين محقق، اديب و شاعر امامي، از دوازده سالگي شروع به تاليف نمود و در طول حيات علمي خويش، در حدود هشتاد اثر ارزنده از خود به يادگار گذاشت كه برخي از آثار ايشان شامل كتب: الاستصحاب، اصل الاصول، تحقيقُ الاَدِلّة، تَذكِرَةُ النَّفس و لُبابُ الاجتهاد و… ميباشند. آيت اللَّه ميرمحمدحسين شهرستاني حائري سرانجام در ششم اسفند 1275ش (3 شوال 1315ق) در پنجاه و هفت سالگي بدرود حيات گفت و در رواق حسيني، نزديك ديوار شهدا به خاك سپرده شد.
برخی از مناسبت های مهم امروز
شهادت سید محمدتقی موسوی اصفهانی (1308 ش)
نگاهی کوتاه و گذرا بر زندگانی این دلباخته و شیفته حضرت بقیهالله و قضایای تشرفات ایشان آدمی را به خوبی به این نکته واقف میسازد که آن سید شهید و علامه فقید مورد عنایت و کرامت حضرات معصومین(ع) به ویژه حضرت مهدی(ع) بوده و آن بزرگوار توجهی مخصوص به آن مرحوم داشته و وی نیز ارتباطی وثیق و اتصالی عمیق با ساحت مقدس مهدوی(ع) داشته است.مکیالالمکارم
مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(ع) بنا بر آنچه که سید محمدعلی روضاتی در مقدمه کتاب درباره آن نگاشتهاند: «کتابی است ارزنده، ابتکاری و مهم. مؤلف بسیاری از مطالب مربوط به عقیده مهدویت و موضوع حضرت حجت(ع) را تحت عنوان «دعا برای آن حضرت و تضرع به درگاه الهی برای حفظ وجود شریف امام عصر(ع) از ناملایمات و آفات» مورد بررسی قرار داده است».
این کتاب مشتمل بر بحثهای مختلف و بسیار با اهمیت در زمینههای فقه، حدیث، کلام، رجال، تفسیر و حتی فلسفه و ادبیات است که با اسلوبی بدیع و سبکی جالب و نتیجهگیریهایی درست همراه میباشد.
در این کتاب با دلایل عقلی و نقلی ثابت شده که دعا برای امام عصر(ع) از مهمترین وسائل برای رسیدن به مراحل عالی کمال و نیل به درجات برجسته معنوی است و آثار دنیوی بسیاری را نیز در پی دارد.
این اثر به شهادت صاحب نظران، از نظر جامعیت و ژرفاندیشی و بهرهگیری از علوم عقلی و نقلی و استنباطات دقیق و اجتهادات عمیق از آیات و روایات بینظیر بوده و به خوبی میتوان دست عنایت مولا که مؤلف را هدایت و دلالت میکند، دید.
آیتالله صافی گلپایگانی درباره این کتاب مینویسد:
این کتاب گویای حوصله فراوان مؤلف و گستردگی تحقیق و تفکر و تلاش اوست و در موضوع خود بینظیر است و جز این کتاب، در موضوع مهدویت و آداب دعای بر حضرت مهدی(ع) و فواید آن، کتابی سراغ ندارم.
روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي
روز بزرگداشت دانشمند شهير امامي “خواجه نصيرالدين طوسي”
ابوجعفر محمدبن محمد معروف به خواجه نصيرالدين طوسي و ملقب به استاد البشر و محقق طوسي در سال 597 ق در طوس به دنيا آمد. وي در ابتدا علوم عقلي و نقلي و حكمت مشاء را آموخت و در سالهاي بعد رياضيات، فقه، فلسفه، نجوم و ادبيات را خواند به طوري كه در علوم روز به تبحر و استادي تمام رسيد. وي چند سال پس از واقعه حمله سپاهيان چنگيزخان مغول، به قلعه اسماعيليه پناه برد و در آنجا نيز از تاليف و نگارش باز نايستاد. با غلبه سپاه مغول بر اسماعيليان، خواجه نصيرالدين به خدمت هلاكوخان مغول پيوست و با استفاده از نفوذ خود، از كشتار مردم و دانشمندان و تخريب آثار فرهنگي و علمي و غارت شهرها و روستاها جلوگيري نمود. پس از فتح بغداد و سقوط عباسيان، خواجه نصير ماموريت يافت تا رصدخانه مراغه را ترتيب دهد. او جماعتي از رياضيدانان بزرگ گردآورد و كار احداث رصدخانه را در سال 657 ق آغاز كرد. خواجه، با اين كار، عالمان بزرگ زمان را كه پراكنده بودند در يك مكان، جمع كرد و همچنين كتابخانهاي عظيم در محل رصدخانه مراغه احداث نمود. اين عالم سترگ براي تهيه كتابهاي مورد نظر، كتبي از بغداد، شام و شمال آفريقا و اطراف و اكناف ايران فراهم نمود و كتابخانهاي با بيش از چهارصد هزار جلد كتاب، ايجاد كرد. عمر خواجه از اين پس در خدمات علمي گذشت. خواجه نصيرالدين، يكي از بزرگترين بنيانگذاران كلام شيعه و پيشاهنگ بزرگ فلسفه مشّاء بود و ضمن تاييد حكمت ابنسينا، به شرح مشكلات اشارات پرداخت. وي همچنين آثار متعددي را در علوم مختلف به نگارش درآورد كه اخلاق ناصري، تجريد العقايد، ذيج ايلخاني، اوصاف الاشراف، اساسُ الاقتباس و تذكره نصيريه و بيش از شصت اثر ديگر در اصول دين، اخلاق، منطق، هندسه، هيئت، نجوم و عروض و شعر از آن جملهاند. خواجه نصيرالدين سرانجام در سال 672 در 75 سالگي، شانزده سال پس از تاسيس رصدخانه درگذشت و در كاظمين به خاك سپرده شد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی الشیعه و راسخون
نماهنگ/ رو به آسمان
دعای رهبرانقلاب در انتهای مراسم ایام فاطمیه
متن دعای رهبر انقلاب
اللَّهُمَّ املَأ قُلوبَنا حُبّاً لَکَ، وَ خَشیَهً مِنکَ، وَ ایماناً و تَصدیقاً بِکَ، وَ فَرَقاً مِنکَ، وَ شَوقاً اِلَیکَ، یَا ذَا الجَلالِ وَ الاِکرامِ. اَللَّهُمَّ حَبِّب اِلَینا لِقَائَکَ، وَ اجعَل لَنا فِی لِقائِکَ خَیرَ الرَّحمَةِ وَ اَلبَرَکَةَ، و اَلحِقنا بِالصّالِحینَ، وَ لاَ تُؤَخِّرنا مَعَ اَلاَشرارِ، وَ اَلحِقنا بِصَالِحِ مَن مَضىٰ، وَ اجعَلنا مَعَ صَالِحِ مَن بَقِی، وَ خُذ بِنا سَبِیلَ اَلصّالِحینَ، وَ اَعِنَّا عَلىٰ أنفُسِنا بِمَا تُعینُ الصّالحینَ عَلیٰ اَنفُسِهِم، وَ لاَ تَرُدَّنا فِی سُوءٍ اِستَنقَذتَنا مِنهُ، یَا رَبَّ اَلعالَمِینَ. اللّهُمَّ اَعِنّا عَلیٰ ما فیهِ رِضاکَ و نَصرُک وَ اهدِنا اِلَیه، وَ استَعمِلنا لِما تَسئَلُنا غَداً عَنه.[۱]
پروردگارا! این توسّل را، این اظهار ارادت حقیرانهی ما را به خاندان اهل بیت (علیهم السّلام) و به حضرت صدّیقهی طاهره، به کرم و لطفت قبول بفرما. پروردگارا! آن کسانی که در تشکیل این جلسه کمک کردند و مؤثّر بودند، همه را بر سر سفرهی رحمت و فضل خود بنشان؛ آنها را به کرم خودت، از کرم خودت برخوردار بفرما؛ آنها را مشمول لطف بندهی برگزیدهات ــ فاطمهی زهرا (سلام اللّه علیها) ــ قرار بده.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، دعاهایی که در این شبها شد ــ که بخش مهمّی از حاجات این ملّت و حاجات این مردم در همین دعاها است که در این شبها بر زبان گویندگان محترم یا خوانندگان محترم جاری شد ــ همهی این دعاها را به استجابت برسان. مانع استجابت دعا را از وجود ما مرتفع بفرما. گناهانی را که مانع استجابت دعای ما میشود بر ما ببخش و [ما را] بیامرز.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، نظر لطف ولیّت و حجّتت حضرت بقیّةاللّه (ارواحنا فداه) را شامل این جمع بفرما؛ شامل ملّت ایران بفرما؛ شامل شیعیان همهی جهان بفرما؛ شامل مسلمانان همهی عالم بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، به مردم بحرین، به مردم یمن، به گرفتاران در کشورهای گرفتار، به مردم نیجریه، به مظلومانی که در این کشورها گرفتار ظلم دشمنان هستند، همهی اینها را فرج کامل عنایت بفرما؛ گرفتاریهای آنها را برطرف بفرما.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، راههای صلاح و اصلاح را در مقابل ما قرار بده؛ ما را در پیمودن این راهها کمک بفرما، هدایت بفرما. دشمنان اسلام و مسلمین را مخذول[۲] کن؛ دشمنان جمهوری اسلامی را مخذول کن. آن کسانی که در حال طراحی خصمانه نسبت به جمهوری اسلامی هستند ــ که نمونههای کوچکش را شما گاهی در همین حوادث و اغتشاشات میبینید؛ اینها نمونههای کوچک توطئههای دشمن است ــ توطئهی آنها را خنثی کن، ابطال بفرما؛ آنها را به توطئهگران برگردان. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، کسانی که با همهی وجود، با همهی اخلاص، با همهی توان در مقابل این توطئهها میایستند، همهی آنها را مشمول لطف و رحمت خودت قرار بده، کمکشان بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، نیروهای بسیج را، نیروی انتظامی را، سپاه و ارتش را، همهی کسانی را که در این راهها خدمتگزاری میکنند، کمک بفرما.
[۱]. خدایا قلوب ما را از محبّت به خودت، و خشیتت، و ایمان و تصدیق خودت، و هراس از خودت، و اشتیاق به خودت آکنده ساز؛ اى بزرگ و بزرگوار. خدایا ملاقاتت را برای ما دوستداشتنی قرار ده؛ و برای ما در ملاقاتت بهترین رحمت و برکت را قرار ده؛ و ما را به صالحین ملحق کن؛ و ما را به همراهی گناهکاران مینداز؛ و ما را به بندگان صالحِ گذشته ملحق کن؛ و ما را از شایستگان آینده قرار ده؛ و ما را بر راه صالحین نگاه دار؛ و ما را بر [مخالفت] نفسمان یاری کن آنگونه که صالحان را بر [مخالفت] نفسشان یاری کردی؛ و ما را به ورطهی بدیهایی که از آنها خلاصمان کردى برمگردان؛ اى پروردگار جهانیان. خدایا ما را بر آنچه رضایت و نصرت تو در آن است یاری کن و به آن سو هدایتمان فرما؛ و ما را به کارى که فردا از آن مورد سؤالمان قرار میدهى بگمار.
[۲]. خوارشده، ذلیل
منبع: پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی ۱۳۹۶/۱۲/۰۳
برخی از مناسبت های مهم امروز
تخریب حرم عسکریین (علیهماالسلام) توسط تکفیریها (1384 ش)
…حرم مطهر حضرت امام هادی و حضرت امام عسکری علیهماالسلام مورد اهانت و تخریب قرار گرفت و داغی سنگین بر دل شیعیان و همهی مسلمانان ارادتمند به اهل بیت علیهم السلام نهاد. این جنایت که احتمالاً عوامل اجرایی آن از متعصبان متحجر و مزدوران بدبخت و غافل انتخاب شده اند، بی شک به وسیله ی تصمیم گیرانی توطئه گر و با نیات خبیث شیطانی طراحی شده است. این یک جنایت سیاسی است و سررشتهی آن را باید در سازمانهای اطلاعاتی اشغالگران عراق و صهیونیستها جستجو کرد. قدرتهای سلطهگر که اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق را با هدفهای سیطره جویانهی خود در تضاد می بینند، نقشه های شومی در سر می پرورانند که تشدید ناامنی و ایجاد اختلافهای مذهبی از جمله ی آنهاست.
جنایت امروز در سامراء، برگ دیگری بر پروندهی سیه کاریهای اشغالگران عراق افزود. حرم مطهر حضرات عسکریین علیهماالسلام بار دیگر به همت عاشقانهی ارادتمندان اهل بیت علیهم السلام، با شکوهتر از گذشته قامت خواهد افراشت انشاءالله. ولی این جنایت بر پیشانی دشمنان اسلام و مسلمین لکهی سیاه دیگری ثبت کرد که تا مدتهای مدید پاک نخواهد شد.
اینجانب ضمن تسلیت به ساحت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و به پیشگاه حضرت بقیه الله ارواحنا فداه، به خاطر این حادثهی فاجعه بار، به عموم شیعیان در سراسر جهان و به همهی مسلمانان غیور و آگاه و ارادتمندان به خاندان مطهر رسول خدا علیه و علیهم السلام، تسلیت عرض می کنم و یک هفته در کشور عزای عمومی اعلام مینمایم. لازم میدانم مؤکداً از مردم عزادار در ایران و عراق و سایر نقاط جهان درخواست کنم که از هرگونه عملی که به تعارض و دشمنی برادران مسلمان می انجامد جدا پرهیز کنند. یقیناً دستهایی در کار است که شیعیان را به تعرض به مساجد و مکانهای مورد احترام اهل سنت وادار کند. هرگونه اقدامی در این جهت کمک به مقاصد دشمنان اسلام و دشمنان ملتهای مسلمان و شرعاً حرام است.
والسلام علی عبادالله الصالحین- سیدعلی خامنهای- 3 / اسفند ماه / 1384
صدور پیام امام خمینی «منشور روحانیت» (1367 ش)
حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) در پیامی که روز سوم اسفند ماه سال 1367 خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات پیامی صادر کردند ضمن تعیین استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران رسالت حوزههای علمیه را برشمردند. در این پیام که به واقع به عنوان «منشور روحانیت» نام گرفت، بر نقش فقها و علما در بعد خدمات علمی، پشتیبانی و همنشینی با محرومین و مستضعفین، پیشتازی روحانیت در نبرد همیشگی حق علیه باطل، دشمنی استکبار و استعمار با روحانیت و حیلهها و ترفندهای گوناگون آن، صداقت و درستکاری، رعایت همیشگی زی طلبگی، اشاره به سیر مبارزاتی روحانیت بهویژه در انقلاب اسلامی، خطرات و آسیبهای فرا راه روحانیت همچون وجود روحانینماها، مقدسمآبها، متحجرین و کجفهمان، روحانیت درباری، لزوم حفظ وحدت و صمیمیت در عین اختلاف سلائق، نقش روحانیت در جنگ تحمیلی و غیره مطالبی مطرح شده است. این پیام در قالب عباراتی روان با ادبیاتی چنان فاخر و شعفانگیز بیان شده است که خواننده را به نهایت شور و اشتیاق میکشاند و با خود به دنیای علم و حکمت و عرفان و معرفت رهنمون میسازد. (روزنگار زندگی و تاریخ سیاسی اجتماعی امام خمینی، ص 391 و 392)
وفات «آقا نورالدین عراقی» (1301 ش)
مرحوم آخوند خراسانی (۱۲۵۵ ـ ۱۳۲۹هـ . ق) در اجازه اجتهاد ی که به آقا نورالدین داد، وی را این گونه معرفی کرد:
« … از کسانی که پیکر زیبای خود را به حلیه اجتهاد آراستهاند و چهره درخشان خویش را به نور استنباط پیراستهاند و زبده ارباب تدقیق، صاحب نفس زکیه و اخلاق پسندیده از برجستگان همگنان خود، سید بزرگوار و پرهیزگار سید نورالدین فرزند سید محمد شفیع عراقی است که غالب عمر گرانقدر خود را در راه تحصیل علوم شرعی گذرانیده است، تا به جایی که در اثر زحمات چندین ساله، واجد قوه استنباط شده و سزاوار است که در اخذ مسائل، طبق استنباط خود عمل کند و برای دیگران نیز شایستهتر است که در مسایل حلال و حرام به وی رجوع کنند».
آقا نورالدین در درس حاج میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی (متوفا: ۱۳۲۶ هـ . ق) شرکت کرد و تحت تأثیر زهد و پارسایی او قرار گرفت. استادش با وجود پیری و ناتوانی ناشی از سالخوردگی، اشتغالات علمی و تلاش های توانفرسا، در جهت تربیت شاگردان، از انجام مستحبات دریغ نمیورزید.
حاج میرزا حسین تهرانی در اجازه اجتهاد به آقا نورالدین، شاگرد خود را چنین وصف نمود:
« … از کسانی که به مقصود خود رسیده و دو مرتبه ی علوم عقلی و علوم نقلی را به هم ارتباط دادهاند و در عین حال به سعادت علم و عمل نایل گردیده و از دانش خود بهره گرفتهاند، دانشمند، محقق و فاضل متبحّر، دریای ذخیرههای علمی و چراغ فروزان دانش،خاتمة الفضلاء و المتبحّرین، مرد میدان تحقیق و سالک بزرگ راه تدقیق، سید بزرگوار شفیق سید نورالدین سلطان آبادی است، او به دلیل حسن ظنی که به من داشت، از من استجازه نمود، من هم به طریقی که از سابقین خود مجاز بودم، به وی اجازه نقل و تحقیق در مأثر مدوّن مذهب تشیع از کتب اربعه و غیر آن را دادم، امید است که مرا از دعا ی خویش فراموش ننماید».
منبع: پایگاه اطلاع رسانی انهار
وفات «ملاحسینقلی همدانی» (1272 ش)
روایتی از برخورد میرزا جواد آقای تبریزی با ملاحسینقلی همدانی
قدم اول در راه خدا، شکستن خویشتن و خود را فقیر و تهیدستِ مطلق دیدن است. یعنی انسان در عین قدرت و ثروت و علم و برخورداری از مزایا و محاسن و خصوصیات مثبت و در اوج دارایی و توانایی، واقعاً - نه به صورت تعارف - خود را در مقابل خدا، نیازمند و تهیدست و محتاج و کوچک و حقیر ببیند. این، آن روحیهی کمال انسانی است که البته باید با تمرین به اینجاها رسید.
شنیدم مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی معروف - که از بزرگان اولیا و عرفا و مردان صاحبدلِ زمان خودش بوده است - اوایلی که برای تحصیل وارد نجف شد، با اینکه طلبه بود، ولی به شیوهی اعیان و اشراف حرکت میکرد. نوکری دنبال سرش بود و پوستینی قیمتی روی دوشش میانداخت و لباسهای فاخری میپوشید؛ چون از خانوادهی اعیان و اشراف بود و پدرش در تبریز ملکالتجار بوده یا از خانوادهی ملکالتجار بودند. ایشان، طلبه و اهل فضل و اهل معنا بود و بعد از آنکه توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانهی عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی - که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبلهی اهل معنا و اهل دل بوده است و حتّی بزرگان میرفتند در محضر ایشان مینشستند و استفاده میکردند - راهنمایی شد.
روز اولی که مرحوم حاج میرزا جوادآقا، با آن هیأتِ یک طلبهی اعیان و اشراف متعین، به درس آخوند ملاحسینقلی همدانی میرود، وقتیکه میخواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلی همدانی، از آنجا صدا میزند که همانجا - یعنی همان دمِ در، روی کفشها - بنشین. حاج میرزا جواد آقا هم همانجا مینشیند. البته به او برمیخورد و احساس اهانت میکند؛ اما خودِ این و تحمل این تربیت و ریاضت الهی، او را پیش میبرد. جلسات درس را ادامه میدهد. استاد را - آنچنانکه حق آن استاد بوده - گرامی میدارد و به مجلس درس او میرود. یک روز در مجلس درس، او که در اواخر مجلس هم نشسته بود، بعد که درس تمام میشود، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی، به حاج میرزا جوادآقا رو میکند و میگوید: برو این قلیان را برای من چاق کن و بیاور! بلند میشود، قلیان را بیرون میبرد؛ اما چهطور چنین کاری بکند؟! اعیان، اعیانزاده، جلوی جمعیت، با آن لباسهای فاخر! ببینید، انسانهای صالح و بزرگ را اینطور تربیت میکردند. قلیان را میبرد، به نوکرش که بیرون در ایستاده بود، میدهد و میگوید: این قلیان را چاق کن و بیاور. او میرود قلیان را درست میکند و میآورد به میرزا جوادآقا میدهد و ایشان قلیان را وارد مجلس میکند. البته این هم که قلیان را بهدست بگیرد و داخل مجلس بیاورد، کار مهم و سنگینی بوده است؛ اما مرحوم آخوند ملاحسینقلی میگوید که خواستم خودت قلیان را درست کنی، نه اینکه بدهی نوکرت درست کند.
این، شکستن آن منِ متعرض ِ فضولِ موجب شرکِ انسانی در وجود انسان است. این، آن منیت و خودبزرگبینی و خودشگفتی و برای خود ارزش و مقامی در مقابل حق قایل شدن را از بین میبرد و او را وارد جادهیی میکند و به مدارج کمالی میرساند که مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی به آن مقامات رسید. او در زمان حیات خود، قبلهی اهل معنا بود و امروز قبر آن بزرگوار، محل توجه اهل باطن و اهل معناست. بنابراین، قدم اول، شکستن منِ درونی هر انسانی است که اگر انسان، دایم او را با توجه و تذکر و موعظه و ریاضت - همینطور ریاضتها - پَست و زبون و حقیر نکند، در وجود او رشد خواهد کرد و فرعونی خواهد شد.
سخنرانی رهبرانقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم در روز بیستوسوم ماه مبارک رمضان-۱۳۶۹/۰۱/۳۰