آثار و برکات زیارت معصومان علیهم السلام
فواید زیارت معصومان علیهم السلام بر کسی پوشیده نیست، تا آنجا که تاریخ نیز گواه آن است و داستانهای شگفت آن، نشانه هایی از آثار و برکات زیارت معصومان علیهم السلام به شمار می رود. زیارت باعث تقرب روحی زائر با زیارت شونده می شود، و از این رهگذر، زائر، شخصیت الهی خویش را می یابد. یکی دیگر از فواید زیارت، حاجت دهی و شفا بخشی است که در پرتو لطف معصومان، به دست می آید، علاوه بر آن، زیارت، خود مصداق ذکر و یادآوری اهل بیت علیهم السلام و رنجها و مجاهدتهای ایشان در راه اسلام است که باعث تقویت روحیه ظلم ستیزی و صفای باطن در زائر است.
صفحات: 1· 2
ارزش تفکر در کلام امام رضا سلام الله علیه
توصیه های رهبر انقلاب به زائرین امام رضا سلام الله علیه
1-به حضور امام توجه کنید
شرط اوّل قبولی زیارت این است که با حضرت «ملاقات» کنید؛ یعنی رفتنِ حرم و آمدن، صِرف رفتن به یک مکان و بیرون آمدن نباشد؛ آنجا یک موجودی و یک روح والایی حضور دارد؛ به این حضور توجّه بکنید.
2-با امام حرف بزنید
«به چشم دیدن» لازمهی ملاقات نیست؛ او هست و سخن شما را میشنود، حضور شما را میبیند، شخص شما را میبیند، با او حرف بزنید؛ این شد زیارت. زیارت یعنی همین ملاقات.
صفحات: 1· 2
مولودی ولادت امام رضا (ع) با نوای سید رضا نریمانی + صوت
در این فایل صوتی، مولودی خوانی به مناسبت میلاد امام رضا “علیه السلام” با نوای سید رضا نریمانی را میشنوید. شده دم لب من یا سلطان یا سلطان / ترانه شب من یا سلطان یا سلطان / تو امید بودنی یا سلطان یا سلطان / تویی شور و تب من یا سلطان یا سلطان …
فایل صوتی مداحی زیبا ولادت امام رضا علیه السلام
داستان- پاداش زیارت
آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آیتالله شیخ مرتضی حائری برایش نماز لیلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بین مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم یک سوره یاسین قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هدیه کردم .
چند شب بعد او را در عالم خواب دیدم. حواسم بود که از دنیا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعریف کردن…
وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
صفحات: 1· 2
دارالشفاست مرقد سلطان دین رضا
دارالشفاست مرقد سلطان دین رضا
باید که رو به جانب دارالشفا کنیم
باشد سزا که بر در طب الرضا رویم
وانگاه درد خویش در آنجا دوا کنیم
ما را اگر بساحت قدسش اجازه داد
آنجا ولا برای همه دست و پا کنیم
مهمان شویم جمله بدار الضیافهاش
بر خوان او نشسته دمی را صفا کنیم
بالجمله روز از شعف و شب ز روی جد
خود را در آستان رضا جابجا کنیم
چون پیروی بساحت کیوان رسید گفت
باید به پیروان علی اقتدا کنیم
طلوع آفتاب هشتمین فروغ امامت
روز پنج شنبه یازدهم ربیع الاول سال 153 هجری و پنج سال بعد از شهادت ششمین فروغ امامت در شهر مدینه حضرت امام رضا(علیه السلام) دیده به جهان گشود. البته شیخ کلینی زمان این ولادت با سعادت را سال 148 هجری ذکر کرده و این خبر را صحیحتر دانسته است.(1)
آن روز که این وجود مبارک بدنیا آمد، نسیمی از نور، زمین را از عطر میلادش روشن ساخت، عرشیان و فرشتگان مقدم مُنورش را گلباران کردند، آسمان شادمان و آیینه بندان و زمین زیر چتر خورشیدی در انتظار در آغوش کشیدن مردی از تبار رسول اکرم(صلی الله علیه واله) پر تپش شده بود و آن روز خجسته نه تنها مدینه، حجاز که جهان اسلام مواج از شفافی عشق شده و آسمان نورافشان گردید. لحظهها بر قدوم این نوزاد کرنش نمودند. از اوج ملکوت تا سطح زمین، از کوه تا دشت، از بالا تا پایین با تابندگی جذّاب مهتاب و درخشش ستارگان، چراغانی شده بود. نور و سرور در حجاز خیره کننده، دلانگیز و دلپذیر بود، روزی که خورشید هشتم بامداد سعادت و ابتهاج را اعلام داشت، فراز ملکوت لبخند میزد. مردمان نیز شکر گزار بودند چرا که مشیّت الهی بر این تعلق گرفته تا بر جهانیان منّت بگذارد و فروغی درخشان را به گیتی بیاورد. شخصیتی مشعشع و مقدس که نمیتوان او را در قالب الفاظ و مفاهیم محدود وصف کرد.
صفحات: 1· 2
توصیه ابرار، 1- با زبان خودتان با امام رضا حرف بزنین ولو 2 دقیقه...
روش برخورد با مردم از نگاه آقا امام رضا(علیه السلام)
کتاب «چهل داستان و چهل حديث» اثری از آقای عبدالله صالحی است که برای هر کدام از 14 معصوم در کتابی مستقل، به بیان داستان های گوناگون پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.
* روش برخورد با مردم
مرحوم شيخ طوسى رضوان اللّه تعالى عليه در كتاب رجال خود آورده است:
در يكى از روزها، عدّه اى از دوستان امام رضا عليه السلام در منزل آن حضرت گرد يكديگر جمع شده بودند و يونس بن عبدالرّحمن نيز كه از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصيّت هاى ارزنده بود، در جمع ايشان حضور داشت .
هنگامى كه آنان مشغول صحبت و مذاكره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند.
امام عليه السلام ، به يونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هيچ گونه عكس العملى از خود نشان ندهى؛ مگر آن كه به تو اجازه داده شود.
آن گاه اجازه فرمود و اهالى بصره وارد شدند و بر عليه يونس ، به سخن چينى و ناسزاگوئى آغاز كردند.
و در اين بين حضرت رضا عليه السلام سر مبارك خود را پائين انداخته بود و هيچ سخنى نمى فرمود؛ و نيز عكس العملى ننمود تا آن كه بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد حضرت خارج گشتند.
بعد از آن ، حضرت اجازه فرمود تا يونس از اتاق بيرون آيد.
يونس با حالتى غمگين و چشمى گريان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت :
ياابن رسول اللّه ! من فدايت گردم ، با چنين افرادى من معاشرت دارم ، در حالى كه نمى دانستم درباره من چنين خواهند گفت ؛ و چنين نسبت هائى را به من مى دهند.
امام رضا عليه السلام با ملاطفت ، يونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى يونس ! غمگين مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگويند، اين گونه مسائل و صحبت ها اهميّتى ندارد، زمانى كه امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هيچ جاى نگرانى و ناراحتى وچود ندارد.
اى يونس ! سعى كن ، هميشه با مردم به مقدار كمال و معرفت آن ها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آن ها بيان نمائى .
و از طرح و بيان آن مطالب و مسائلى كه نمى فهمند و درك نمى كنند، خوددارى كن .
اى يونس ! هنگامى كه تو دُرّ گرانبهائى را در دست خويش دارى و مردم بگويند كه سنگ يا كلوخى در دست تو است ؛ و يا آن كه سنگى در دست تو باشد و مردم بگويند كه درّ گرانبهائى در دست دارى ، چنين گفتارى چه تأثيرى در اعتقادات و افكار تو خواهد داشت ؟
و آيا از چنين افكار و گفتار مردم ، سود و يا زيانى بر تو وارد مى شود؟!
يونس با فرمايشات حضرت آرامش يافت و اظهار داشت: خير، سخنان ايشان هيچ اهميّتى برايم ندارد.
امام رضا عليه السلام مجدّدا او را مخاطب قرار داد و فرمود:
اى يونس، بنابراين چنانچه راه صحيح را شناخته ، همچنين حقيقت را درك كرده باشى ؛ و نيز امامت از تو راضى باشد، نبايد افكار و گفتار مردم در روحيّه، اعتقادات و افكار تو كمترين تأثيرى داشته باشد؛ مردم هر چه مى خواهند، بگويند.