چرا مالک اشتر الگوی سلحشوران شیعه است؟
پس از شهادت حاج قاسم همهجا صحبت از این بود که سردار ما مالک اشتر زمان است، اما در هیچ منبعی به بررسی تطبیقی شخصیت سردار با مالک اشتر نپرداخته بودند.
چرا مالک اشتر الگوی سلحشوران شیعه است؟
به گزارش جهان نيوز به نقل از مهر، متفکران آزاده در کشورهای متعدد پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به زعامت و رهبری امام خمینی (ه)، این انقلاب را احیا کننده اسلام در عصر حاضر دانسته و با این ویژگی آن را معرفی کردند. استنادات تئوریک این انقلاب به قرآن و سیره اهل بیت (ع) بوده و هست. پس از پیروزی انقلاب بود که تاریخ اسلام مورد توجه جدی پژوهشگران و مورخان قرار گرفت تا واکاوی آنها طرحی نو در توجه امروزین ما به اسلام دراندازد.
توجه به صدر اسلام و دقت در سیره پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) و همچنین طریق سیر و سلوک اصحاب پیامبر و اصحاب خاص حضرت امیرالمومنین (ع) باعث شد تا بسیاری از شخصیتها در عصر جدید نیز الگوی معرفتی خود را از میان اصحاب پیامبر (ع) و حضرت امیر (ع) برگزینند. مالک اشتر نخعی یکی از این شخصیتهاست.
مالک اشتر به مثابه یک الگو
مالک از سرداران رشید اسلام و از سرسپردهترین یاران امیرالمومنین بود که ولایتمداری او شهره تاریخ است. به شهادت شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (جلد ششم) سردار سلحشور اسلام آنقدر در پذیرش ولایت و سرسختی نسبت به دشمنان ولایت (اسلام) استوار بود که حضرت درباره او در نامهای به محمدبن ابیبکر نوشت: «… مردی را که به ولایت و حکمرانی مصر فرستاده بودم (مالک اشتر) مردی بود که خیرخواه ما و نسبت به دشمنانمان قاطع و سرسخت بود. خدای رحمتش کند که روزگارش را به پایان رساند و به دیدار حق شتافت. ما از او راضی هستیم. خداوند از او راضی باشد و ثواب دو چندان به او بدهد.»
توجه به صدر اسلام و دقت در سیره پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) و همچنین طریق سیر و سلوک اصحاب پیامبر و اصحاب خاص حضرت امیرالمومنین (ع) باعث شد تا بسیاری از شخصیتها در عصر جدید نیز الگوی معرفتی خود را از میان اصحاب پیامبر (ع) و حضرت امیر (ع) برگزینند اعتماد امیرالمومنین به مالک اشتر و ویژگی سرسپردگی و ولایتپذیری این چهره تابناک در تاریخ تشیع، آنچنان زیاد بود که حضرت همیشه در مواقع بحرانی و حساسترین برههها مالک را به میدان میفرستاد. در این باره سندی در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید وجود دارد: «امام پس از ماجرای حکمیت در جنگ صفّین، در نامهای خطاب به مالک اشتر نوشت: «انّک ممّن استظهر به علی اقامة الدّین… تو از کسانی هستی که پشت گرمی من در استوارسازی دین هستند و سرکوبی غرور تبه کاران و نگهبانی مرزهای پر خطر به عهده توست.»
شیخ مفید در «الاختصاص» نیز نامه حضرت به مردم مصر را درج کرده است: «یکی از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در ایام خوف و هراس، نمیخوابد و در لحظات دشوارِ مقابله با دشمن، از نبرد روی بر نمیگرداند. کسی که بر تبه کاران فاجر، از شعلههای آتش، سختتر و سوزانتر است؛ یعنی مالک اشتر را. پس گوش به فرمان او باشید و در راه حق از او اطاعت کنید، چرا که او یکی از شمشیرهای برّان الهی است که نه کند میشود و نه از اثر میافتد…»
ولایتپذیری مالک
مالک اشتر مدام در مأموریتهای مهمی بود که از طرف حضرت به او محول میشد. اینکه حضرت به خطاب به دیگران فرمود که کاش دو نفر مثل مالک را داشتم به دلیل قلت یارانی چون او بود. مأموریت مصر که در نهایت به شهادت مالک انجامید نیز به دلیل فتنه عظیمی بود که در آن دیار اتفاق افتاد که تنها به دست توانای مالک حل میشد. فرمانی که حضرت در پی اعزام او به مصر نوشت و اکنون به نام «عهدنامه مالک اشتر» مشهور است از مهمترین منابع درباره آداب حکومت از دیدگاه اسلام است.
همچنین در منابع داریم که پس از رسیدن خبر شهادت مالک اشتر به امیرمومنان امام علی (ع) ایشان بسیار محزون شدند و سخن مهمی را بیان کردند که در حکمت ۴۴۳ کتاب شریف نهج البلاغه آمده است: «و آن حضرت هنگامی که خبر مرگ مالک اشتر (رحمه الله) به او رسید، فرمود: مالک، مالک چه بود! به خدا سوگند، اگر کوه بود کوهی بلند و بیهمتا بود و اگر صخره بود صخرهای سخت بود که هیچ ستوری بر آن برنمیآمد و هیچ مرغی به اوج آن نمیرسید… فراق ابدی او، پارهای از وجودم را قطع کرد.»
ادامه دهندگان راه مالک اشتر
قصه سرسپردگی مالک به ولی زمان و رشادتهایش در طول تاریخ سرخ شیعه نقل محافل بود و حتی مادران شیعی کودکان خود را از هنگام طفولیت با قصه این سردار آشنا میکردند تا مگر آنکه نوری از مالک نیز در فرزندان آنها تابیده شود. به همین دلیل نیز مالک الگوی بسیاری از سلحشوران شیعه بود. در عصر حاضر نیز سردار سلیمانی را با مالک اشتر مقایسه کرده و او را تکرار کننده مالک دانستهاند. شاید خود سردار سلیمانی نیز مالک اشتر را الگوی خود قرار داده بود، به هر روی این ایده در پژوهشها، خاطرات و اشعار شاعران درباره سردار مشهود است.
یکی از کتابهایی که توانسته به همسنجی شخصیت دو سردار بزرگ اسلام یعنی مالک اشتر و قاسم سلیمانی بپردازد، «مالک زمان: داستانهایی برگرفته از سخنان امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر و خاطرات سرباز اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی» است. این کتاب با ایده پردازی و تألیف و تدوین محمد جواد عمادی برای نخستین بار در پاییز امسال (۱۳۹۹) با شمارگان ۱۰ هزار نسخه، ۱۲۰ صفحه قطع پالتویی و بهای ۱۲ هزار تومان توسط نشر شهید ابراهیم هادی منتشر شد و پس از مدت کوتاهی به چاپهای مجدد رسید.
در این کتاب بیشتر از ۴۰ خاطره از سردار سلیمانی (خاطرات بیان شده توسط خود سردار و یا خاطرات دیگران درباره او) روایت شده است. خاطره اول تا پنجم پس از پنج روایت تاریخی مشابه از مالک اشتر ارائه شدهاند و خاطرات بعدی نیز هرکدام با بخشی از فرمانهای حضرت امیرالمومنین به مالک و یا دیگران و همچنین برخی از سخنان حضرت مورد همسنجی قرار گرفتهاند.
کتاب بدون آنکه زبان غامض و یا روش و رویکرد پژوهشی پیچیدهای داشته باشد، به خوبی توانسته با همسنجی طریق سیر و سلوک مبارزاتی سردار سلیمانی با مالک اشتر نخعی، یک صورتبندی کاربردی از «مکتب سلیمانی» را برای عموم مخاطبان، بویژه نوجوانان و جوانان ارائه دهد.
محمدجواد عمادی درباره ایده این کتاب به مهر گفت: سال گذشته، همزمان با ایام ترور و شهادت سردار سلیمانی، در حوزه امتحانی را درباره فرمان حضرت امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر داشتیم. در آن روزها همه جا صحبت از این میشد که سردار سلیمانی مالک اشتر زمان بودند، اما چرا این سخن برای مردم تبیین نشده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم با پژوهش روی شخصیت مالک و بیان ویژگیهایش و همسنجی آنها با شخصیت سردار سلیمانی نشان دهم که ویژگیهای مالک اشتر در شخصیت سردار نیز تبلور یافته است. به همین دلیل شروع به جمع آوری خاطرات سردار سلیمانی کردم.
نظامیان طراز اسلامی
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا فقط پنج خاطره از سردار با روایتهای زندگی مالک اشتر تطبیق داده شده است، اشاره کرد: پژوهش زیادی در منابع تاریخی کردم و تقریباً اکثر منابعی را که درباره تاریخ زمان امیرالمومنین (ع) بود دیدم، اما صرفاً همین روایتها را از مالک پیدا کردم. متأسفانه روایتهای چندانی از مالک اشتر در منابع وجود ندارد. همین پنج روایت را با خاطرات حاج قاسم سلیمانی تطبیق دادم و به نتایج شگفت آوری رسیدم.
در ایام شهادت سردار همه جا صحبت از این میشد که سردار سلیمانی مالک اشتر زمان بودند، اما چرا این سخن برای مردم تبیین نشده بود عمادی اضافه کرد: من برای نگارش کتاب «مالک زمان» عموم کتابها و پژوهشهای منتشر شده درباره سردار سلیمانی را مطالعه کردم. دنبال منبعی بودم که بگوید فرماندهان امیرالمومنین چه طرازی دارند و واجد چه خصوصیاتی هستند، اما کمتر به آن برخوردم. جای خالی یک کتاب که به بررسی تطبیقی زندگی سردار با اتفاقات صدر اسلام و بویژه دوران حیات امیرالمومنین (ع) بپردازد، خالی بود و به همین دلیل من این بررسی تطبیقی را انجام دادم. ایده کار هم پس از مطالعه نهج البلاغه و نامه حضرت (ع) به مالک به ذهنم رسید و تألیف کتاب نیز ۹ ماه زمان برد. خدای را شاکرم که به نظر مخاطبان کار متفاوتی درباره حاج قاسم سلیمانی بود و اکنون نیز پس از گذشت سه ماه از چاپ نخست، این کتاب به شمارگان ۴۰ هزار نسخه رسیده است.
خاطرات سردار را با دقتی علمی انتخاب کردم
عمادی در بخش دیگری از این گفتوگو در پاسخ به این سوال که «خاطرات سردار را چگونه انتخاب کرده و آیا نقل قولها درباره سردار سلیمانی را بدون چون چرا پذیرفته است یا خیر؟» اشاره کرد: خاطرات حاج قاسم را از مستنداتی که پس از شهادت سردار منتشر شدند، انتخاب کردم. بیشتر این خاطرات از زبان شخصیتهای نزدیک به سردار از جمله حسین امیرعبداللهیان و همچنین همرزمان و نزدیکان او در جبهههای جنگ نقل شدهاند. تعدادی از خاطرات را نیز نپذیرفتم و از آنها استفاده نکردم. از جمله اینکه پس از شهادت سردار یکی از خبرگزاریها خاطرهای را کسی نقل کرده بود مبنی بر اینکه سردار در فتنه ۸۸ به عنوان مأمور امنیتی حضور داشت، اما همه مستندات نشان میداد که مأموریت حاج قاسم سلیمانی فقط خارج از کشور بود و شخصیتهای موثق نیز بر این امر صحه گذاشته بودند. دانش و بینشهای حوزه تاریخ شفاهی را در انتخاب خاطرات سردار به کار بردم.
منبع: جهان نیوز
حضور سرزده رهبر انقلاب و حاج قاسم در مراسم بلهبرون
«چرا من باید شفیع شما باشم؟» بعد به حاج قاسم اشاره کردند و ادامه دادند: «مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خداوند از من بالاتر و بیشتر است. ایشان شهید زنده است و خودش شفیع شما میشود.»
به گزارش جهان نيوز، سال ۱۳۸۴ مقام معظم رهبری به استان کرمان سفر کردند. ایشان تاکید داشت حاج قاسم در این دیدارها همراه ایشان حضور داشته باشد. در سفرهایی که حضرت آقا به استانها داشتند، برنامه طوری ترتیب داده شد تا ایشان با چند خانواده شهید دیدار کنند. از طرفی به دلیل رعایت مسائل امنیتی، این دیدارها به اطلاع خانوادهها نمیرسید و ۱۵ دقیقه قبل از ورود ایشان خانوادهها مطلع میشدند.
یکی از این دیدارهایی که در آن سفر تدارک دیده شد، دیدار با خانواده یکی از فرماندهان گردانهای شهید لشکر ۴۱ ثارالله بود. طبق روال، آن خانواده دقایقی قبل از حضور حضرت آقا خبردار شدند. اما وقتی وارد مجلس شدیم، دیدیم جمعیت حاضر بیش از حد انتظار است. تصورمان این بود که خانواده شهید خیلی سریع حضور حضرت آقا را به بستگان اطلاع داده است و آنها هم فوری خودشان را رساندهاند، اما اشتباه میکردیم. دلیل حضور بستگان مراسم «بله برون» دختر همان شهید با فرزند یکی دیگر از شهدای لشکر ثارالله علیهالسلام بود. آن شب یکی از اعضای خانواده شهید آمد و در گوش حاج قاسم، مطلبی گفت. حضرت آقا از حاجی پرسیدند: «داستان چیست؟» حاج قاسم جواب داد: میگویند که جواب خانواده دختر مثبت است و درخواست دارند اگر امکانش هست شما خطبه عقدشان را بخوانید.
حضرت آقا قبول کردند. وقتی ایشان خطبه را قرائت کردند از دختر خانم پرسیدند: «آیا به بنده وکالت میدهید تا شما را به عقد آقای فلانی در بیاورم؟» دختر خانم در جواب گفت: «اگر قول میدهید در آخرت شفیعم باشید، بله به شما وکالت میدهم».
حضرت آقا گفتند: «چرا من باید شفیع شما باشم؟» بعد به حاج قاسم اشاره کردند و ادامه دادند: «مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خداوند از من بالاتر و بیشتر است. ایشان شهید زنده است و خودش شفیع شما میشود.»
*خاطرهای به نقل از محمد حسین نجات با تیتر « چرا من شفیع شوم؟» منتشر شده در کتاب «متولد مارس»
جهان نیوز
5 روز تا آسمانی شدن
6 روز تا آسماني شدن...
توصیههای حاج قاسم به عزاداران حضرت زهرا(سلام الله عليها)
حاج قاسم با تاکید بر برگزاری جلسات عزاداری برای حضرت زهرا(س) گفت: اینجا نشستید ذکری بگویید، همان طور که نشستید و آرام آرام گوش میدهید ذکری را نذر کنید؛ برای یک چیزی، برای گرفتاری خودتان.
توصیههای حاج قاسم به عزاداران حضرت زهرا(س)
به گزارش جهان نيوز، سردار سرافراز اسلام سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی تاکید زیادی به برگزاری جلسات عزاداری حضرت فاطمه(س) داشت به طوری که منزل شخصی خود در کرمان را وقف عزاداری و ترویج سیره و .. آن حضرت کرده بود.
این سردار بزرگ جهان اسلام برای برگزاری جلسات اهل بیت(ع) اهتمام ویژهای داشت به طوری که شخصا در این جلسات حضور پیدا میکرد، مقابل درب ورودی بیتالزهرا(س) میایستاد، به عزاداران خوشآمد میگفت و …
توصیههای صمیمی و پدرانه حاج قاسم در باب آداب حضور عزاداران در جلسات عزاداری از زبان این شهید بزرگوار شنیدنی است.
هنوز صدای حاج قاسم در مراسم فاطمیه سال گذشته در کرمان و در بیتالزهرا(س) در گوشم است، حاجی شروع به سخنرانی کرد ناخودآگاه صدایش را ضبط کردم، هر چند وقت یکبار گوش میدادم و این روزها که نیست هر روز.
حاج قاسم سال گذشته در توصیه به عزاداران فاطمی در بیتالزهرا(س) کرمان این گونه گفت: مجلس حضرت زهرا(س) جای عمه چطوره؟ عمو چطوره؟ همسایه چکار کرده؟ چیچی خریدی؟ نیست.
مجلس حضرت زهرا(س) است.
باید به آن دقت کرد، باید احترام کرد، باید توجه کرد؛ همان جا که نشستی.
همه اصرار من در برگزاری این مجلس این است که مجلس عبادت و عبودیت باشد.
به همین دلیل باید به نماز اول وقت در این جلسات توجه شود، به همه موضوعاتی که در آن گفته میشود توجه شود.
من حریصم.
من آنجا مینشینم و گوش میدهم.
اینجا نشستید ذکری بگویید، همان طور که نشستید و آرام آرام گوش میدهید ذکری را نذر کنید؛ برای یک چیزی، برای گرفتاری خودتان.
اما حرفهایی که مربوط به جلسه عزادار حضرت زهرا(س) نیست، مربوط به مجلس و جلسه عبادت نیست، نباید در این جلسه گفته شود. بگذارید برای وقت دیگری.
از این جلسه که بیرون رفتید وقت فراوان است، تماس بگیرید با همدیگر صحبت کنید، حرف بزنید، احوالپرسی کنید. هم مستحب است هم لازم و ضروری.
اما نه در این جلسه.
این جلسه، جلسه گوش دادن است.
این جلسه، جلسه توجه کردن، تفکر کردن و ذکر گفتن است.
منبع: تسنیم
ماجرای عنایت حضرت زهرا(س)به حاج احمد کاظمی
شهید احمد کاظمی از شهدایی است که در پرتو عنایات ائمه به ویژه فاطمه زهرا سلامالله علیها به جایگاهی رفیع دست یافت.
ماجرای عنایت حضرت زهرا(سلام الله عليها) به شهید کاظمی
به گزارش جهان نيوز، وقتی انسان وصیتنامه شهدای دفاع مقدس و حتی شهدای مدافعان حرم را مطالعه میکند، به این حقیقت دست مییابد که رمز پیروزی رزمندگان اسلام و ثبت جاودانگی آنها در تاریخ به ارتباط وثیق آنها با ائمه اطهار علیهمالسلام ارتباط باز میگردد؛ در واقع شهدا همانهایی هستند که تمام توان نظامی و رزمی خویش را در گروی اتصال به اهل بیت وحی به ویژه بانوی مکرم اسلام حضرت زهرا سلامالله علیها میدانستند.
مسئلهای که متأسفانه کمتر به آن پرداخته میشود.
از این منظر، شهدای بزرگوار ما نخبگانی هستند که با بهره از صفات فاطمی و نوشیدن از کوثر فاطمی سلامالله علیها، توان خویش را در راستای تحقق اهداف اسلام و آرمانهای انقلاب و نابودی دشمنان دین به کار گرفتند. فهم این موضوع، فکر انسان مؤمن نسبت به اهل بیت وحی و فاطمه زهرا (س) را از سیاهههای صفحات تاریخ به حضوری عینی و اثرگذار در عالم و آدم سوق میدهد.
در این راستا مطالعه تجربههای معنوی این شهدای بزرگوار و مطالعه کیفیت توسل و ارتباط ایشان با ائمه علیهمالسلام و حجت ایشان یعنی حضرت زهرا سلامالله علیها ضمن آنکه نگاه انسان را جهتی توحیدی میدهد، فرد را با رمز رستگاری و پیروزی رزمندگان بیشتر آشنا میکند.
شهید احمد کاظمی از شهدایی است که در پرتو عنایات ائمه به ویژه فاطمه زهرا سلامالله علیها به جایگاهی رفیع دست یافت. در بخشی از کتاب “مهر مادر” یکی از همرزمان این شهید نقل میکند:
ارادت عجیب به حضرت زهرا (س) داشت، در هر پست و مقامی بود مجلس عزای فاطمیه را برپا میکرد و خودش هم مانند خادمان، در کنار در میایستاد و خوش آمد میگفت. در نیروی هوایی که بود مسجد حضرت زهرا (س) را در پادگان ولیعصر (عج) راهاندازی کرد.
وقتی به فرماندهی نیروی زمینی انتخاب شد در مراسم رسمی پشت تریبون رفت و خدا را به حق حضرت زهرا (س) قسم داد و گفت «من دوست داشتم در نیروی هوایی شهید شوم ولی انشاءالله در نیروی زمینی دوران شهداتم فرا برسد.»
علت این همه عشق و علاقهاش به حضرت زهرا (س) را دوستان قدیمی او میدانستند. یکی از آنها میگفت «اوایل سال 1361 در عملیات بیتالمقدس در خدمت حاج احمد بودیم. او فرمانده تیپ نجف بود. نیروها خیلی به او علاقه داشتند.
در حین عملیات به سختی مجروح شد، ترکش به سرش خورده بود. با اصرار او را به بیمارستان صحرایی بردیم. شهید کاظمی میگفت «کسی نفهمد من زخمی شدم. همین جا مداوایم کنید. میخواست روحیهی نیروها خراب نشود.»
دکتر گفت «این زخم عمیق است، باید کاملاً مداوا و بعد بخیه شود» به همین دلیل بستری شد. خونریزی او به قدری زیاد بود که بیهوش شد. مدتی گذشت، یک دفعه از جا پرید!
گفت «بلندشو، باید برویم خط» هر چه اصرار کردیم بیفایده بود. بالاخره همراه ایشان راهی مقر نیروها شدیم. در طی راه از ایشان پرسیدم: شما بیهوش بودی، چه شد که یکدفعه از جا بلند شدی؟ هر چه میپرسیدم جواب نمیداد.
قسمش دادم که به من بگویید که چه شد؟ نگاهی به چهرهی من انداخت و گفت «میگویم، به شرطی که تا وقتی زندهام به کسی حرفی نزنی.»
بعد خیلی آرام ادامه داد «وقتی در اتاق خوابیده بودم، یک باره دیدم خانم فاطمه زهرا (س) آمدند داخل اتاق، به من فرمودند: چرا خوابیدی؟ گفتم: سرم مجروح شده، نمیتوانم ادامه دهم. حضرت زهرا (س) دستی به سر من کشیدند و فرمودند: بلند شو، بلند شو، چیزی نیست، برو به کارهایت برس.»
وقتی حاج احمد به منطقه برگشت در جمع نیروها گفت «من تا حالا شکی نداشتم که در این حنگ ما برحق هستیم، اما امروز روی تخت بیمارستان این موضوع را با تمام وجود درک کردم.»
منبع: تسنیم