دیندار دراستی باشید نه وراثتی
دین اسلام گرفتار اشرار شده، اشراری که از سقیفه روی کار آمدند و با تمام نقایص و جهالتهایی که داشتند امام بر حق را کنار گذاشته و رهبری امت را به عهده گرفتند تا جایی که به جهالت و گمراهی کشانده شدند. اوج این ضلالت و گمراهی در دستگاه بنی امیه با ظهور معاویة بن ابی سفیان و یزید بن معاویة بن ابیسفیان بود.

امیر المؤمنین علی علیه السلام در نامه 53 به مالک اشتر با توصیف نابودی دین اینگونه می فرمایند که این دین گرفتار اشرار شده، اشراری که از سقیفه روی کار آمدند و با تمام نقایص و جهالت هایی که داشتند امام بر حق را کنار گذاشته و رهبری امت را به عهده گرفتند تا جایی که به جهالت و گمراهی کشانده شدند. اوج این ضلالت و گمراهی در دستگاه بنی امیه با ظهور معاویة بن ابی سفیان و یزید بن معاویة بن ابی سفیان بود.
این جهت گیری در جامعه سبب می شود که در دوران علی (ع) حفاظت از دین در گرو سکوت و در دوران حسین (ع) در عدم سکوت و شمشیر کشیدن انجام شود، چنانچه داریم امام حسین (ع) استراتژیک حرکت خود را حفظ دین معرفی می کنند؛ و بعد در خطبه ای این گونه طلب یاری می کنند؛ هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، چرا که من ـ به خواست خداوند ـ فردا صبح حرکت خواهم کرد).(1)
بعد می بینیم که آن 60 هزارنامه ای که پای هر نامه آن 120 هزار مهر و تأیید از مردم و دعوت کنندگان امام به کوفه بود، به امام پشت می کنند و تنها عده ای که به نقل مشهور 72 تن بودند، برای یاری امامشان ثابت قدم و پایدار می مانند و حاضر شدند از جانشان که عزیزترین سرمایه آدمی است در راه دفاع از امام نثار کنند.
یارانی که حضرت سید الشهدا در فرمایشی در رابطه با آن ها فرمودند: شایسته تر، وفادارتر و بهتر از اصحاب خودم کسی را نمی شناسم. و نیز در زیارت ناحیه مقدسه درباره این بزرگواران فرموده اند؛ سلام بر شما ای بهترین یاوران (به تعبیری حضرت بیان می کنند که اصحاب من از مالک اشتر و تمام صحابی ائمه برتر هستند و نظیر ندارند)
در این فرصت بر آن هستیم در مثلث؛ خاندان اهل بیت، اصحاب و خود امام حسین (ع)، در رابطه با چند ویژگی اصحاب امام گذری داشته باشیم تا بتوانیم این ویژگی ها را در خود تسرّی داده تا در زمانی که قرار است برای مولا و امام زمانمان جانفشانی کنیم، همچون 2000 نفری که در تاریخ آمده شب عاشورا بعد از صحبت های امام منوط بر اینکه “فردا من و هر کسی که با من است کشته می شود، حکومت و پاداش و مزد دنیوی در کار نیست، هر که می خواهد برود” همه رفتند جز تعداد قلیل، اماممان را تنها نگذاریم.
اصحاب و یاران سید الشهدا 4 دسته تقسیم می شوند
اصحاب اولی؛ کسانی که در خروج از مکه با امام بودند؛ مثل عابس بن شبیب شاکری، حجاج بن مسروق جعفی، بریربن خضیر همدانی، عمربن جناده.
گرروه دوم، اصحاب طریق هستند؛ کسانی که در بین راه مکه و کربلا به امام پیوستند؛ مثل نافع بن هلال بجلی، مسلم بن کثیر ازدی، زهیر بن قین بجلی،ابوثمامه صائدی، یزید بن زیاد بن مهاصر کندی.
گروه سوم از اصحاب کربلا، خود به سه دسته تقسیم می شوند؛
یا افرادی از کوفه بودند که آمدند و ملحق می شوند؛ مثل دو پیرمردی به نام های مسلم بن عوسجه یا حبیب بن مظاهر
عده ای هم از جدا شدگان از لشگر عمر سعدبودند که به امام ملحق شدند؛ در رأسشان حر بن یزید ریاحی و 30 نفر دیگر هستند.
گروه دیگر بعد از واقعه عاشورا (فردای عاشورا تا روز یازدهم) و به تعبیری بعد از شهادت امام پیوستند؛ مثل هفهاف بن مهند راسبی که وقتی آمد و اوضاع را دید، شمشیر برداشته و به لشگر ابن سعد حمله کرده، عده ای را به درک رساند و و در نهایت به شهادت رسید.
گروه چهارم اصحاب بنی هاشم هستند که صحبت در رابطه با شناخت حقیقت این شخصیت ها از لسان ناقص ما بر نمی آید؛ اصحابی چون قمر بنی هاشم، حضرت قاسم و علی اکبر.
خصایص ویژه اصحاب امام حسین(ع)
اولین خصیصه این بود که آن ها تفقّه در دین داشتند. آگاه در دین و دین فهم بودند. دین را وراثتی نداشتند، دراستی داشتند. دین را آموخته بودند.
این گونه نبودند که چون پدرانشان مسلمان باشند، این ها هم بدون هیچ تفقه و دلیلی ادامه دهنده این راه باشند.
نکته ای که در دینداری وراثتی باید توجه شود این است که این نحو مسلمانی و ایمان تا زمانی جواب می دهد که همه چیز خوب باشد اما همین که مقداری از آسایش و زندگی آن ها اوضاعش تغییر کند به همه چیز بد بین و بی اعتماد می شود. چرا که این دین آگاهنه نیامده و با یک نسیم هم از بین می رود.
چنانچه دربیانی امام حسین (ع) می فرمایند: به راستى كه مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى كه دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران كم مىشوند.(2)
در بیانی امام باقر (ع) نیز می فرمایند: مؤمن از کوه سخت تر است. از کوه کم می شود اما از دین مؤمن چیزی کاسته نمی گردد.(3)
کسی که دین را دراستی می آموزد عوض نمی شود دچار تغییر کمی و کیفی نمی شود.
در رکاب امیرالمؤمنین نمازخوان ها بودند اما خبری از دین آگاهان نبود. عده ای بودند که در مقابل معاویه ایستادند اما ناگهان دسیسه هایی شیطانی قرآن را به نیزه کردند و چون اینان بطن عمیقی از دین و آگاهی را در خود نداشتند نتوانستند دین و قرآن حقیقی را تشخیص دهند و آن جا بود که فریب خوردند و مقابل علی رسیدند.
اما در مقابل می بینیم که لشگر و یاران سید الشهدا نمازخواندن های عمر سعد را هم می دیدند ولی به نماز آن ها توجهی نداشتند چون فهم دین داشتند، می فهمیدند و آگاهی داشتند که نماز آن ها نماز واقعی نیست و آن وقت است دور امامشان حلقه زده و محافظت می کنند تا امامشان نماز بخواند.
یادمان باشد منشأ تدین آگاهانه، تفکر و آموزش است تا بتوان دین را دراستی یاد گرفت، چرا که دین وراثتی مقطعی بوده و امروز با این همه شبهه کارساز نیست.
دو اصل اعتقادی و عملیاتی
دومین ویژگی یاران امام حسین(ع) تولی و تبری است. که این دو تنها در ناحیه قلب و اعتقاد قلبی کارساز نیست، در بیانی امام باقر(ع) می فرماید: به ولایت و سرپرستی ما نمی رسد مگر به واسطه عمل، نه فقط حرف. این دوست داشتن و اعلام برائت را باید هم در قلب و هم در لسان و هم عمل نشان داد. اینکه به حسب زبان یا علی می گویم اما در رفتار سر سفره دشمنان باشم، این تعریف و جایگاهی ندارد.
در تعبیری از امام صادق (ع) داریم ایمان را این گونه تعریف می کنند؛ هَلِ اَلْإِیمَانُ إِلاَّ اَلْحُبُّ وَ اَلْبُغْضُ . در حقیقت این اصل ایمان است و کسی که در مرز دین حب و بغضی نداشته باشد اصلا دینی ندارد؛ چرا که شاخصه اصلی دینداری و ایمان و ولایت حضرت حق، تولی و تبری است.
چگونه می توان به ولایت الله رسید؟
در بیانی قرآن کریم می فرماید: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا؛ خدا سرپرست اهل ایمان است. اهل ایمان باید چگونه عمل کنند تا تحت سرپرستی حق باشند؟ امام حسن عسگری پاسخ را از قول پیغمبر اكرم این گونه می فرمایند: روزی حضرت به یكی از اصحابشان فرمودند: ای بنده خدا! تو به ولایت الهی دسترسی پیدا نمی كنی، مگر آن كه برای خدا دوست بداری و برای خدا دشمن بداری! (4)
چرا که اگر کسی تحت سرپرستی خدا نباشد، طاغوت و شیطان سرپرستی او را بر عهده خواهند گرفت. بنابر این با نماز و روزه زیاد کسی به ولایت حضرت حق نمی رسد مگر اینکه تولی و تبری داشته باشد.
دوستدار و دشمن چه کسی باشیم؟
رسول اکرم (ص) مسیر حب و بغض را برای ما بیان می کنند؛ ولایت على بن ابیطالب (علیه السلام) ولایت خداست، دوستی او عبادت خداست، پیروی او فریضه (و واجب) خداست، دوستان او دوستان خدایند، دشمنان او دشمنان خدایند و جنگ با او جنگ با خداست و صلح و آشتی با او آشتی با خداوند عزوجل است.(5)
آخرت هرکسی پیامد عمل او در دنیاست
خصوصیت سوم اصحاب سید الشهدا آزاد و رها بودن آن ها از تعلقات دنیوی بود، به طوری که هیچ وابستگی به دنیا نداشتند. آن ها مصداق کاملی از آیات قرآن کریم بودند و در حدی به دنیا اهمیت می دادند که جهت گیری برای رسیدن به اخرت باشد؛ چرا که به این اصل باور داشتند که آخرت هر چه باشد پیامد عمل در دنیا است. اگر بهشتی می شویم نتیجه این است که در دنیا خوب و بهشتی عمل کردیم و اگر جهنمی شدیم نشان می دهد که دنیا را خراب کرده ایم.
بنابر این دنیا تنها وسیله ای است برای آباد کردن آخرت. چنانچه در قرآن کریم، آیه 77 سوره قصص، ضمن توصیه ای می فرماید که نصیبت را از دنیا فراموش نکن و از طرفی هم متذکر می شود؛ به دنیا جوری وارد نشو که به آخرت ضرر برساند؛ به عبارتی نه دو دستی به آن بچسب و نه آن را رها کن. بهره را داشته باش. این میزان از بینش باعث می شود که هر وقت لازم باشد از دنیا چشم بپوشی چون دنیا برایتان وسیله برای رسیدن به اخرت تعریف شده است نه هدف.
چنانچه در روایتی داریم که پیامبر (ص) می فرمایند؛ اگر دنیا در نزد خداوند به اندازه بال پشه اى مى ارزید، چیزى از آن را به كافر و منافق نمى داد.(6)
یا در بیانی دیگر فرمودند؛ ناز و نعمت دنیا در نزد خداوند ، كمتر و كوچك تر از فضله یك پشه ریز است. اگر دنیا در نظر خداوند به اندازه بال مگسى ارزش داشت، نه مسلمانى به آن مى رسید و نه كافرى از آن بهره اى مى یافت. (7)
این بینش و نگاه به دنیا داشتن، حقیقت زهد است؛ فراموش نکنیم که زهد نداری نیست؛ عدم وابستگی است، رهایی است رهایی انسان ها از دنیا که البته در این میان می تواند فردی ثروتمند باشد اما وابسته به دنیا نباشد و از طرفی دیگری فرد دیگری یک وجب از مال دنیا داشته باشد اما تعلق به دنیا نداشته باشد.
اما اینکه چگونه می توان به این بینش رسید؟ اصلا زهد در چه کسی پیدا می شود؛ آیا کسی که زیاد نماز و روزه دارد، زاهد است؟ امام صادق (ع) در بیانی به زیبایی پاسخ این سؤال را می فرمایند؛ در مناجات موسى علیه السلام آمده است كه : اى موسى بندگان شایسته من باندازه دانششان در دنیا زهد ورزیدند، و دیگران باندازه نادانیشان بدان رغبت كردند.(8)
بنابر این زهد به زیادی نماز و روزه نیست، به نوع نگاهی است که انسان ها به دنیا دارند.
واین گونه بود که 72 تن از یاران حقیقی سید الشهدا پای در رکاب مولایشان ایستادند چرا که این ها توانستند دنیا را کنار بگذارند کاری که افرادی چون عمر سعد نتوانستند.
پی نوشت:
1- ملهوف (لهوف)، ص 126 و بحارالانوار، ج 46، ص 366 و 367.
2- تحف العقول، ص 245.
3- الکافی، ۲ / ۲۴۱ / ۳۷ .
4- بحار/ 27/54.
5- الأمالی (للصدوق)، النص، ص: ۳۲
6- تحف العقول : ص 40، بحار الأنوار : ج 72 ص 52 ح 72 ؛ كنز العمّال : ج 3 ص 213.
7- الخَلاق : النَّصیب (المصباح المنیر : ص 180 «خلق»)/ تاریخ المدینة : ج 2 ص 557 عن الشعبی.
8- اصول كافى جلد 4 صفحه 5.
منابع:
بیانات حجت الاسلام علوی تهرانی در محرم 96
پایان نامه “هوی پرستی و بررسی ریشه های آن از دیدگاه قرآن و سنت"؛ نوشته محدثه ملائی امام زاده
پایان نامه “آثار تربیتی، سیاسی و اجتماعی تولی و تبری"؛ نوشته نیکویی، علی
کتاب مراحل اخلاق در قرآن کریم؛ نوشته جوادی آملی، عبدالله
مقاله “تاثیرات اجتماعی فهم نادرست از دین"؛ نوشته ملکیان، مصطفی که در شماره 29 مجله بازتاب اندیشه، منتشر شده است.
تبیان
طریقۀ صحیح نذر کردن برای مراسم امام حسین علیه السلام

حضرت آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته به استفتائی پیرامون «طریقه صحیح نذر» پاسخ گفتند که تقدیم حضور علاقمندان می گردد.
* طریقۀ صحیح نذر کردن برای مراسم امام حسین علیه السلام
پرسش:
طریقه نذر صحیح براى مراسم عزاداری حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) چگونه است؟
پاسخ:
باید نذر کنند که براى رضاى خدا به مراسم حسینى، فلان کمک را مى کنند، و نذر براى پرچم و امثال آن صحیح نیست، بلکه باید براى خدا به نیت کمک به عزاى صاحب پرچم یعنى امام حسین(علیه السلام) و یارانش باشد.
صبر بر فشارها و کناره نگرفتن از امام و ولی
افرادی هم در جریان قیام سیدالشهداء (ع) گوشهگیری کردند و با آن حضرت همراه نشدند، نه مشکل طمع مال داشتند و نه مشکل بیماردلی؛ یعنی انسانهای بدی نبودند، اما بهخاطر ضعف تحلیل و ضعف مبانی دینیشان اهل شک بودند و در مواقع حساس نمیتوانستند تصمیم درست را بگیرند.

ویژگی آمران به معروف و ناهیان از منکر
ویژگی های آمران به معروف و ناهیان از منکر
فردی که می خواهد امر به معروف کند (آمر) یا نهی از منکر نماید (ناهی) در صورتی موفّق خواهد بود که ویژگی های زیر را داشته باشد ، البته این سخن به این معنا نیست ، که اگر این خصوصیات را نداشت ، امر به معروف و نهی از منکر واجب نخواهد بود .
1- شناخت :
آمر و ناهی باید نسبت به معروف و منکر و مسایل پیرامون آن از شناخت کافی بهره مند باشد.
2- اخلاص :
هر چند در امر به معروف و نهی از منکر ، قصد تقرّب به خداوند و اخلاص معتبر نیست ، امّا اگر آمر و ناهی ، امر و نهی را به قصد خشنودی و رضایت پروردگار و اصلاح فرد انجام دهد ، به عمل ، رنگ عبادت داده است .
3- خیرخواهی
4- پایبندی به ارزش ها :
آمر به معروف و ناهی از منکر ، خود باید به معروف ها عمل کند و از منکرها پرهیز نماید ، تا سخن او در دل ها مؤثّر افتد .
5- احترام به فهم و شخصیت دیگران :
6- نگوییم تو اهل جهنّمی و ما اهل بهشت ؛ با احترام و ادب سخن بگوییم . در تذکّر دادن
لازم است به کرامت ، شخصیّت و انسانیّت مخاطب احترام بگذارم .
7- مهربانی :
آمر و ناهی ، در امر و نهی خود ، از روی دل سوزی و مهربانی با مخاطب خود ، به گفت و گو بپردازد نه از موضع کبر و غرور یا برخورد خشونت آمیز ، او همانند انسانی درد آشنا و کسی که به کمک دیگران می شتابد ، به دنبال درمان مناسب و مؤثّر باشد.
امام علی u فرموده اند : یَنبغی لِلعاقِل اَن یُخاطِبَ الْجاهِلَ مُخاطبة الطَّبِیب الْمَرِیض ،
سزاوار است ، انسان خردمند ، در برخورد با شخص جاهل ، همان گونه که پزشک یا مریض به گفت و گو می پردازد ، گفت و گو کند .
خداوند متعال ، هنگامی که به موسی و هارون ، مأموریت می دهد ، تا نزد فرعون بروند و او را به توحید فرا خوانند ، فرموده است :
فَقُولا لَه قَوْلا لَیِّنا ، با او به نرمی (و از سر مهربانی) سخن بگوئید .
8- صبوری و بردباری
آمر و ناهی ، ممکن است از سوی مخاطبان خود ، گاهی با نامهربانی روبرو شود ، برخی به استهزاء و تمسخر و اهانت وی بپردازند و برخی به زد و خورد اقدام کنند و مشکلاتی را پدید آورند ، آمر و ناهی از این پیشامدها نباید هراسی به خود راه دهد یا در ادامه راه خود دچار تردید گردد ، بلکه با حلم و بردباری ، این فریضه بزرگ الهی را چون پیامبران و پیشوایان دینی ، جامه عمل بپوشاند ، به یقین ، خداوند ، چنین افرادی را کمک خواهد نمود .
9- گذشت و برخورد کریمانه
آمر و ناهی اگر با استهزاء و اهانت از سوی دیگران مواجه شود با بزرگواری برخورد نماید و خصلت عفو و گذشت را در خود به کمال رساند .
10- ساده امّا هنرمندانه
11- پرهیز از خودپسندی
اگر خداوند به آمر و ناهی ، توفیق داده است ، تا واجب ها را انجام دهد و از گناهان پرهیز کند، آمر و ناهی باید آن را سرمایه سعادت و کمال خود قرار دهد و خودبینی و خودپسندی را ، به خود راه ندهد و گمان نکند که او فردی صالح و شایسته و برگزیدة خداوند است و دیگران اهل گناه و دوزخ .
12- عدم کنجکاوی
13- عدم اصرار
شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر
عالمان و دانشمندان اسلامی ، در کتاب های خود ، چهار شرط را آورده اند ، که اگر همه این شرایط چهارگانه وجود داشت ، امر به معروف و نهی ازمنکر واجب می شود ، در غیر این صورت ، واجب نخواهد بود . امّا آن چهار شرط عبارت اند از:
علم و آگاهی به معروف و منکر
فردی که امر به معروف و نهی از منکر می کند ، باید بداند آن کاری را که مخاطب ترک کرده معروف است ، تا او را به انجام معروف وادار کند و نیز بداند کاری را که آن شخص انجام می دهد منکر است، تا او را از آن عمل نهی کند .
احتمال تأثیر
شخصی که امر به معروف و نهی از منکر می کند ، در صورتی که بداند یا احتمال بدهد ، که امر و نهی او در مخاطب ، تأثیرگذار خواهد بود ، باید او را امر به معروف و یا نهی از منکر کند.
استمرار گناه
در صورتی که فردی ، در حال انجام گناهی است، که از نظر زمانی تداوم می یابد و یا اینکه گناهی را انجام داده ، ولی بنا دارد برای بار بعدی نیز آن را تکرار کند . امّا اگر خود آن فرد از گناه دست بردارد و یا نشانه های اطمینان آوری از انصراف او از گناه وجود دارد ، نهی او لازم نیست .
امر و نهی ، مشکل ساز نباشد
اگر فردی که امر و نهی می کند ، بداند که از سوی مخاطب ، پیامدهای خطرناکی برای او پدید خواهد آمد و ضرری بر جان و مال و یا آسیبی بر آبروی او وارد خواهد شد، امر و نهی بر او واجب نیست و هم چنین است، اگر این خطر و ضرر برای بستگان و دیگر مؤمنین پیش آید.
نکته : ضررهای پیش پا افتاده و ناچیز ، مقصود نیست .
مراحل امر به معروف و نهی از منکر
شهید نشدن حضرت زینب (سلام الله علیها) در کربلا

چرا خداوند نخواست که حضرت زینب(س) در روز عاشورا به شهادت برسند؟
هر حادثه تاریخی ماندگار، علاوه بر عامل ایجادکننده آن(علت محدثه)، نیازمند به علتی است که باعث تداوم و جاودانگی آن در طول تاریخ گردد(علت مبقیه).
حادثه عاشورا یک علت و عامل پدیدآورنده داشت و آن جانبازی و شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یاران با وفاری آن حضرت(ع) بود،البته حادثه عاشورا دو چهره داشت یک چهره نورانی و درخشان که در آن تمام کمالات و فضایل انسانی متجلی شد و آن عبارت است از فداکاری و از خودگذشتگی اباعبدالله الحسین(ع) و یاران با وفای ایشان ویک چهره تاریک و پلید داشت که در آن تمام رذالتها و پستیها و زشتیهای دنیا پرستان در آن متبلور و مجسم گردید.
این حادثه تاریخ برای جاودانگی و زنده ماندنش، نیازمند راویان و روایتگرانی بود که خود شاهد عینی این حادثه از نزدیک بودند تا پیامها و رشادتها و اهداف این حادثه را به غائبان و نسلهای بعدی منتقل کنند.
زینب سلام الله علیها با حضرت سجاد علیه السلام این نقش مهم روایتگری و بیدارکردن وجدانهای خفته و غبارگرفته را به نحو احسن ایفاء کردند.
این نقش آفرینی در چند محور بررسی می شود:
1. تبیین و نقل خود رویدادها و حوادث جانگدازی که هر انسان با فطرت و با وجدانی را بیدار و هوشیار می نمود.
2. تبیین اهداف و مقاصدی که امام حسین(ع) با یارانشان به خاطر زنده نگه داشتن آنها به مقام رفیع شهادت نایل شدند.
3. خود حضور فیزیکی و صرف شرکت انسان های غم دیده و مصیبت زده در کاخ عبیدالله و کاخ یزید، خود گواهی عینی بر حقانیت و مظلومیت اهل بیت عصمت علیهم السلام بود که می توانست تأثیر روانی شگرفی در ناظرین داشته باشد.
4. زینب سلام الله علیها نقش پرستار و تسلی دهنده و پناهگاه عاطفی نسبت به یتیمان و کودکان و حتی نسبت به حضرت سجاد علیه السلام را به خوبی ایفاء نمود، اگر این نقش عاطفی و پشتوانه روحی نبود، شاید این حادثه آن طور که باید و شاید تأثیرگذار نمی بود.
بنابراین زینب سلام الله علیها با ایفای این چهار نقش عمده و با سخنرانی های آتشین و علی وار خود، عامل بقاء و استمرار حرکت عاشورا گردید و این از حکمت ها و مصلحت های الهی بود که زینب علیها سلام همراه این کاروان باشد تا بعدا نقش روایتگری آن را به خوبی انجام دهد.
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
ضرورت پاسخ به شبهات و رعایت سطح مخاطب
حضرت آیت الله سیستانی دامت برکاته در پیام خود به مبلغان ماه محرم فرمودند: سخنران مجالس حسینی باید سطح فکری مخاطب را در نظر بگیرد و در پاسخ دادن به شبهات نیز با آگاهی وارد این عرصه شود.

حجت الاسلام و المسلمین کشمیری نماینده آیت الله سیستانی و رئیس مرکز امام علی(ع) لندن در این نشست خطاب به مبلغان و علما و ائمه جماعت گفت: ماموریت و مسئولیت شما در عصر کنونی بسیار سنگین است؛ چراکه امروز پرچمداران گمراهی و تاریکی افکار و پیام های مسموم و ضد اسلام خود را در پایگاه ها و شبکه های اجتماعی و مجازی منتشر کرده اند و ما و شما وظیفه داریم با قدرت در براب این شبهات بایستیم و با روش های علمی و دقیق و با استناد به قرآن و سنت و استفاده از مناظرات معصومین (ع) به آن پاسخ دهیم و در این زمینه و در ماه محرم یکی از منابع مهم که باید مورد استفاده مبلغان واقع شود سخنان امام حسین (ع) به ویژه سخنرانی ایشان در مدینه است که در آن فرمود: «من برای سرکشی و قدرت طلبی و ظلم و فساد قیام نمی کنم …» تا آخرین خطبه ایشان در روز عاشورا که این سخنرانی ها بیانگر اهداف امام حسین و نهضت ایشان است.
وی افزود: علاوه بر اینها یکی از منابع مفید دیگر در این زمینه سخنان و تالیفات بزرگان شرق و غرب درباره امام حسین (ع) و توجه به توصیه های حضرت آیت الله سیستانی درباره تبلیغ است که شایسته است مورد توجه و اهتمام مبلغان قرار گیرد.
ما در این زمینه از محضرت حضرت آیت الله سیستانی درخواست کردیم توصیه های پدرانه خود را به عموم سخنرانان مجالس حسینی در ماه محرم بیان کنند و ایشان نیز توصیه هایی را که نشان دهنده ضرورت اهتمام به حفظ دین و جایگاه منبر حسینی است بیان فرمودند که این سخنان حاوی دو نکته است:
توصیه های حضرت آیت الله سیستانی به مبلغان ماه محرم
نکته اول درباره نقش منبر حسینی در ایام محرم است. رسالت منبر علاوه بر ذکر مصیبت های اهل بیت(ع)، نشر دین و تحکیم دین در جان و روح مسلمانان و بیان معارف قرآنی و دفع شبهات با ادله محکم و قانع کننده و تربیت نفوس بر اساس تقوا و ارزش های برتر است و این همان جایگاه و ماموریتی است که خداوند عزوجل بر عهده پیامبرش(ص) گذاشت و ایشان اولین کسی است که در اسلام بر فراز منبر رفت و قرآن را برای ما تفسیر کرد و خداوند متعال در این زمینه فرمود: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ».
این آیه اشاره می کند که رسالت پیامبر که منبر وسیله رساندن آن به مردم بود؛ چیزی نیست جز تحکیم دین از راه پاکسازی جان و روح انسان ها از تاریکی ها و آلودگی ها و بیماری های روحی و اخلاقی و ارائه معارف قرآنی و کاشتن حکمت در دل های انسان ها.
هدف برتر و والای قیام اصلاحی سیدالشهدا (ع) نیز حفظ دین و تحکیم آن در برابر سیره و روش ضد اسلامی اموی بود که امام حسین(ع) در برابر این جریان خطرناک ضد اسلامی ایستاد و تمام رسالت و جانفشانی او برای حفظ دین از نابودی و انحراف بود و به نظر من اگر فداکاری عظیم امام حسین(ع) در آن شرایط سخت نبود، اثری از اسلام باقی نمی ماند و امروز نیز منبر حسینی امتداد قیام امام حسین و عاشورا است و وظیفه ای جز حفظ دین و دفاع از آن ندارد.
نکته دوم:
یکی از روشن ترین مصادیق حفظ و تحکیم دین در عصر حاضر ایستادگی در برابر شبهات ضد دینی و دفاع از معارف اصیل و ارزش های اخلاقی در برابر این شبهات است؛ اما پیش از آن باید چند امر در این زمینه رعایت شود:
1. سخنرانی که بنا به دفع شبهه دارد، باید در این زمینه متخصص و با تجربه و دارای اطلاعات کافی باشد؛ زیرا در غیر این صورت چه بسا فساد وارد شدن او به این عرصه بیشتر از منفعت آن باشد و البته منبر دینی یکی از مهم ترین وسائل برای دفع شبهات اعتقادی است که پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع) از منبر علاوه بر بیان معارف وآموزش دین برای پاسخ دادن به شبهات نیز استفاده می کردند؛ شبهاتی که یا در ذهن برخی مسلمانان بود و یا اینکه تحت تاثیر افکار وارداتی به جامعه اسلامی وارد می شد و از اینجا است که اهمیت منبر حسینی روشن می شود که در واقع همان امتداد رسالت و منبر پیامبر و امام علی صلوات الله علیهما و آلهما است و شایسته است که صاحب منبر نیز از آمادگی و کفایت لازم برخوردار باشد.
2. شبهات دو نوع هستند: برخی رایج و مشهورند و برخی از شبهات گرچه موجودند، اما مشهور و متداول نیستند و دایره مخاطب محدودی دارند و از این رو لازم است روحانی شبهات متداول و مشهور را پاسخ بدهد و در مورد شبهات خاص و غیر متداول از حکمت به دور است که روحانی و مبلغ بخواهد به این شبهات نیز در میان عموم مردم پاسخ بدهد، بلکه مبلغ باید بدون اشاره به این دسته از شبهات، معلوماتی را در منبر خود ارائه کند که به واسطه آن شبهه دفع شود بدون اینکه ذکری از شبهه به میان بیاورد.
3. بدیهی است که هر مجلسی اقتضائی دارد و از این رو سخنران باید سطح فکری و فرهنگی مخاطب خود را در نظر بگیرد و آن دسته از معارف دینی را مطرح کند که مناسب با سطح شنوندگان و در راستای شبهات موجود در ذهن آنها باشد، زیرا از رسول اکرم (ص) روایت شده که فرمود: ما پیامبران ماموریم به اندازه عقول مردم به آنها سخن بگوییم.
4. لازم است بیشترین استفاده از علوم اهل بیت(ع) که از منابع معتبر و قابل اعتماد به دست ما رسیده استفاده شود و از معصومان علیهم السلام نیز روایت شده که «اگر مردم زیبایی های کلام ما را بدانند از ما پیروی می کنند» و این بدان خاطر است که سخنان اهل بیت(ع) نیز همچون قرآن کریم شامل یک منظومه فکری متکامل و متنوع است و در آن حکمت و اخلاق و معلومات فطری و دفع شبهات وجود دارد که همه اینها موجب نورانی شدن و تقویت اعتقادات دینی مسلمانان هستند و این بدان خاطر است که اهل بیت(ع) بر اساس حدیث ثقلین، همتای قرآن کریم هستند.
سخنرانی مجالس حسینی باید در منبر خود به این نکته توجه داشته باشد و در کنار آن باید به ذکر مصائب اهل بیت (ع) و مصیبت های کربلا نیز اهتمام داشته باشد، زیرا بیان این مصیبت ها تاثیر زیادی در بقای دین و قیام عاشورا در جان ها دارد.
از خدای متعال می خواهیم تمام خطبا را در انجام وظیفه خود به بهترین صورت موفق بدارد و آنها را در راه تحکیم دین و تزکیه نفوس مسلمان یاری کند، إنه سمیع مجیب.
السَّلامُ عَلَی الحُسَین وَ عَلی عَلیّ بنِ الحُسینِ و عَلَی أولادِ الحُسَین و عَلی أصحابِ الحُسینِ و رَحمةُ اللهِ و بَرکاتُه.
پنج نشانه و پنج راهکار به دست آوردن فهم دین
حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری گفت: انجام واجبات تحت هرشرایط، دوم ترک حرام هرچقدر شیرین باشد، خدمت بیشتر به مخلوقات، شکر در برابر مصیبت ها و مشکلات،ایثار وفداکاری تحت هرشرایطی از نشانه های داشتن فهم دین است.
به گزارش خبرگزاری «حوزه» از اصفهان، حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی ماندگاری، صبح امروز در جمع عزاداران حسینی در هیئت رزمندگان اسلام اصفهان اظهار کرد: در جامعه باید به سمت سیستم ارزشیابی برای ارزش های های واقعی و باطنی باشیم.
رئیس مؤسسه روایت سیره شهداء با بیان اینکه یک یاز عرصه هایی که باید به باطن توجه کرد نه ظاهر ، در امر ازدواج است، گفت: فهم ما ما باید باطنی و عمیق باشد و از ظاهر صرف بپرهیزیم، بصیرت و صبر و استقامت از نشانه های فهم دینی است.
وی در توضح راه های به دست آوردن فهم دینی خاطرنشان کرد: پرسش از اهل دین و کارشناسان دینی، تفکر و تامل کردن، تلمذ کردن و شاگردی کردن، تعبد داشتن و توکل و تفوض از خداوند از راهکارهای به دست آوردن فهم دین است.
حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری بیان کرد: اگر فهم داشته باشیم انجام واجبات وترک محرمات بر هر امری می ارزد، لذا امام حسین(ع) براین مبنا شب تاسوعا وعاشورا را ازدشمن برای تعبد وقت گرفت.
وی تصریح کرد:امروز متاسفانه ارزش های جامعه ما تغییر کرده،اگر جوان امروز برای گرفتن امضا از فلان بازیکن وبازیگر چه سختی هایی می کشد، ولی برای نماز صبح حاضر نیست بلند شود، این نشان از تغییر سیستم ارزشیابی جوانان ما در زندگی است.
رئیس مؤسسه روایت سیره شهداء افزود: فهم درست از دین یعنی اینکه می ارزد برای دیدار با امام زمان(عج) هر کار وسختی را انجام دهیم، یاران کربلا دراوج فهم درست از دین بودند که ماندند وجان خود را نثار امام زمان(عج) خویش کردند.
وی افزود: شاخصه فهم دین براساس آیات قرآن این است که ببینیم چه میزان در انجام واجبات وترک محرمات حساس هستیم وخود را ملزم به آنها می دانیم.
حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری با تاکید براینکه اگر با خدا رفیق باشیم هیچ بلایی سر ما نمی آید، نماز شب بزرگترین سپر در برابر شیطان است گفت: انجام واجبات تحت هرشرایط، دوم ترک حرام هرچقدر شیرین وارزون باشد، خدمت بیشتر به مخلوقات، شکر در برابر مصیبت ها و مشکلات،ایثار وفداکاری تحت هرشرایطی از نشانه های داشتن فهم دین است.
وی عنوان کرد: شهدای دفاع مقدس ما علی رغم سن کم خود، فهمشان در دین بسیار بالا بود، یاری امام زمان(عج) نیازمند فهم بالای دینی است،فهم حسینی نیازمند عاقبت بخیری است، امروز متاسفانه فهم های ما آبکی و ظاهری است.
منبع خبرگزاری رسمی حوزه- 23/6/97
حسینی باش...

امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
مَن طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَکَلَهُ اللهُ اِلَی النّاسِ؛
هر کس به بهای نارضایتی خدا، مردم را راضی کند، خداوند او را به مردم وامی گذارد.
مستدرک الوسائل، ج12، ص209
شرح حدیث:
از قدیم گفته اند: رضایت همه را نمی توان به دست آورد.
هر کار کنید، برخی خوششان می آید و بعضی ناراحت می شوند، رفتار شما بعضی را خشنود و برخی را ناراضی می کند. به علاوه، گاهی جلب رضای مردم به آن است که حق و انصاف و عدالت را زیر پا بگذارید و خلاف کنید، تا خواسته های نادرست آنان را تأمین نمایید.
پس باید به فکر جلب رضای کسی بود که رضایت او کارساز است و آخرت و عاقبت و بهشت و جهنم انسان به دست اوست؛ یعنی خدا.
هیچ سزاوار نیست که برای خشنود کردن مردم، خدا را به خشم آوریم.
در تاریخ، بسیار بوده اند کسانی که برای رضای سلاطین و به خاطر پسند ارباب زر و زور، از حق چشم پوشیده و به باطل گرویده اند. مگر «عمر سعد»، به خاطر رضایت «ابن زیاد» با حسین بن علی(علیه السلام) نجنگید؟ مگر ابن زیاد، برای تأمین رضایت اربابش یزید، از کوفه لشکری عظیم برای نبرد با سیدالشهداء (علیه السلام) نفرستاد؟ آخر کار هم دچار خشم الهی شد و همان گونه که امام فرموده است، خداوند، آنان را به مردم واگذاشت. مردمی که به دستور یزید و ابن زیاد به جنگ حسین(علیه السلام) آمده بودند، روزی هم با نفرت و لعنت از آنان یاد می کردند و از کرده ی خویش پشیمان بودند.
در هر کاری باید جانب رضای خدا را گرفت، نه پسند مردم را.
کسی که حساب خود را با خداوند، صاف و پاکیزه کرده باشد و رضای الهی را در کارها در نظر بگیرد، خداوند هم به او عزّت دنیا و سربلندی و سعادت آخرت عطا می کند.
ممکن است کسانی در دنیا با جلب رضایت مردم از راه حلال و حرام و راست و دروغ، به مقام و موقعیتی برسند، ولی دوام نخواهد داشت.
معیار حساب آخرت، رضای خالق است، نه پسند خلق!
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی.
سوگواری فرشتگان و اشک های بهشتی

سابقه عزادارى و سوگوارى بر مظلوميت خاندان پيامبر عليهم السّلام بسيار ديرينه است و خود پيامبر و على و فاطمه و… عليهم السّلام و فرشتگان و كرّوبيان و جنّ و انس بر مظلوميّت (آل اللّه ) گريسته و مجالس عزا و گريه برپا كرده اند. حتى انبياى گذشته هم اشكى ريزان و دلى سوزان و توسّل و توجّهى به خاندان عصمت و اسوه هاى شهادت داشته اند.
*آتش عشقِ حسينى
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله :
اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ عليه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منينَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
براى شهادت حسين عليه السلام ، حرارت و گرمايى در دلهاى مؤ منان است كه هرگز سرد و خاموش نمى شود.
جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 556
*فرشتگان سوگوار
قالَ الصّادقُ عليه السّلام :
اَرْبَعَةُ الا فِ مَلَكٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السّلام شُعْثٌ غُبْرٌيَبْكُونَهُ اِلى يَوْمِ القِيامَةِ.
چهار هزار فرشته نزد قبر سيدالشهدا عليه السّلام ژوليده و غبارآلود، تا روز قيامت بر آن حضرت مى گريند.
كامل الزيارات ، ص 119
*اشكهاى ارزشمند
قال الصّادق عليه السّلام :
… رَحِمَ اللّهُ دَمْعَتَكَ، اَما اِنَّكَ مِنَ الَّذينَ يُعَدُّوَنَ مِنْ اَهْلِ الْجَزَعِ لَنا وَالَّذينَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا و يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا، اَما اِنّكَ سَتَرى عِنْدَ مَوْتِكَ حُضُورَ آبائى لَكَ… .
امام صادق عليه السّلام ، به (مسمع ) كه از سوگواران و گريه كنندگان بر عزاى حسينى بود، فرمود:
خداى ، اشك تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش ، تو از آنانى كه از دلسوختگان ما به شمار مى آيند، و از آنانى كه با شادى ما شاد مى شوند و با اندوه ما غمگين مى گردند.
آگاه باش ! تو هنگام مرگ ، شاهد حضور پدرانم بر بالين خويش خواهى بود.
وسائل الشيعه ، ج 10، ص 397
*وعده امام حسین به عزاداران
قالَ الحسينُ عليه السّلام :مَنْ دَمِعَتْ عَيناهُ فينا قَطْرَةً بَوَّاءهُ اللّهُ عَزَّوَجَلّ الجَنَّةَ.
چشمان هر كس كه در مصيبتهاى ما قطره اى اشك بريزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد.
احقاق الحق ، ج 5، ص 523
*شعر خوانى در ايّام عزا
قالَ الرّضا عليه السّلام :
يا دِعْبِلُ! اُحِبُّ اَنْ تُنْشِدَنى شِعْراً فَاِنَّ هذِهِ الا يّامَ اَيّامُ حُزْنٍ كانتْ عَلَينا اَهْلِ الْبَيْتِعليهم السّلام .
امام رضا عليه السّلام به دعبل (شاعر اهل بيت ) فرمود.اى دعبل ! دوست دارم كه برايم شعرى بسرايى و بخوانى ، چرا كه اين روزها (ايام عاشورا) روز اندوه و غمى است كه بر ما خاندان رفته است .
جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567
* ماه سوگوارى اهل بیت
قال الرّضا عليه السّلام :
انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكاً وَ كانَتِ الْكِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّى يَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ، فَاِذا كانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ كانَ ذلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكائِهِ … .
هرگاه ماه محرّم فرا مى رسيد، پدرم (موسى بن جعفرعليه السّلام ) ديگر خندان ديده نمى شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى يافت تا آن كه ده روز از محرّم مى گذشت ، روز دهم محرّم كه مى شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود.
*سیراب از آب کوثر
قالَ الصّادقُ عليه السّلام :
ما مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ لَنا اِلاّ نُعِّمَتْ بَالنَّظَرِ اِلَى الْكَوْثَرِ وَ سُقِيَتْ مِنْهُ.
هيچ چشمى نيست كه براى ما بگريد، مگر اينكه برخوردار از نعمتِ نگاه به (كوثر) مى شود و از آن سيرابش مى كنند.
جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 554
*نَفَسهایی که حکم تسبیح دارند
قالَ الصّادقُ عليه السّلام :
نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبيحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ كِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبيلِ اللّهِ. ثَمَّ قالَ اَبُو عَبدِاللّهِ عليه السّلام :
يَجِبُ اَنْ يُكْتَبَ هذا الْحَديثُ بِالذَّهَبِ.
نَفَس كسى كه بخاطر مظلوميّت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .
سپس امام صادق عليه السّلام افزود:
اين حديث را بايد با طلا نوشت !
امالى شيخ مفيد، ص 338
*دعای امام صادق برای عزادارن اهل بیت
قال الصّادق عليه السّلام :
اَللّهم … وَ ارْحَمْ تِلْكَ الاَعْيُنَ الَّتى جَرَتْ دُمُوعُها رَحْمَةً لَنا وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْقُلُوبَ الَّتى جَزَعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنا وَ ارْحَمِ الّصَرْخَةَ الّتى كانَتْ لَنا.
امام صادق عليه السّلام بر سجّاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بيت ، چنين دعا مى كرد و مى فرمود:
خدايا … آن ديدگان را كه اشكهايش در راه ترحّم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهايى را كه بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فريادها و ناله هايى را كه در راه ما بوده است ، مورد رحمت قرار بده .
بحارالانوار، ج 98، ص 8
* آسمان چهل روز گریه کرد
عَنِ الصّادقُ عليه السّلام :يا زُرارَةُ! اِنَّ السَّماءَ بَكَتْ عَلَى الْحُسَيْنِ اَرْبَعينَ صَباحاً.
اى زراره ! آسمان چهل روز، در سوگ حسين بن على عليه السّلام گريه كرد.
جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 552
حجت الاسلام والمسلیمن جواد محدثی