مکاشفه بزرگ صدر المتالهین در حرم فاطمه معصومه
استاد آیة الله جوادی آملی دامت بركاته: اگر انسان کتابی و یا مطلب علمی را در شهری که از نظرآب و هوا و موقعیت اقلیمی از قم بهتر است، مطالعه کند؛ بعدعین همان کتاب و یا مطلب را در جوار رحمت بارگاه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم مطالعه کند، می بیند که برکات دیگری نصیب انسان می شود، و حقایق بالاتری برای انسان کشف می گردد. این حقیقت برای جناب صدر المتالهین نیز پیش آمده است. زیرا ایشان، هنگامی که در کهک زندگی می کرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشرف می شد. در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد. او خود در این زمینه می گوید: مسأله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است ک تا کنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود. دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. «کنت حین تسوید هذا المقام به کهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر؛» هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم. از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر علیهما السلام مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مسأله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید.
کرامت حضرت معصومه (علیها السلام)نسبت به جوان نخجوانی
حضرت آیت الله مكارم شیرازی دامت بركاته میفرمود: «بعد از فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوریهای مسلمان نشین، مردم شیعه نخجوان تقاضا كردند كه عدهای از جوانان خود را به حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند.
مقدمات كار فراهم شد و استقبال عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفری كه معدل بالایی داشتند و جامعترین آنها بودند برای اعزام به حوزه علمیه انتخاب شدند. در این میان جوانی كه با داشتن معدل بالا، به سبب اشكالی كه در یكی از چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، مسؤول مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم بدرقه از كاروان علمی، مسؤول فیلمبرداری دوربین را روی چشم معیوب این جوان متمركز كرده و تصویر برجستهای از آن را به نمایش میگذارد. جوان با دیدن این منظره بسیار ناراحت و دل شكسته میشود. وقتی كاروان به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساكن شدند، این جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت میشود و در همان حال خوابش میبرد. در خواب عوالمی را مشاهده كرده و بعد از بیداری میبیند چشمش سالم و بی عیب است.
او بعد از شفا گرفتن به مدرسه بر میگردد. دوستان او با مشاهده این كرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعتها مشغول دعا و توسل میشوند. وقتی این خبر به نخجوان میرسد، آنها مصرانه خواهان این میشوند كه این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد كه باعث بیداری و هدایت دیگران و استحكام عقیده مسلمین گردد.»
فروغی از كوثر، ص 57.
منبركوتاه- چه کنم تا در زندگی زمین نخورم
قال الله الحكيم في محكم كتابه الكريم:
أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ ۚ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
انسان چون پر کاهى در برابر تندباد حوادث قرار دارد، و هر زمان به سوئى پرتاب مى شود، ممکن است این پر کاه به برگى یا شاخه شکسته اى اتصال پیدا کند، ولى تندباد هر دو را با خود مى برد، و حتى اگر پنجه بر درختى بیفکند گاهى طوفان درخت را نیز از ریشه بر مى کند،
همه ما در زندگیمان بارها شکست خورده ایم. برخی دوباره کمر راست کرده ایم و به راهمان ادامه داده ایم و بسیاری دیگر برای همیشه مأیوس و نا امید شده ایم. گاهی انسان در پی راه حلی می گردد که هنگام شکست و زمین گیر شدن بتواند دوباره برخیزد و به راه خود ادامه دهد و شکست خود را جبران نماید. اما شاید از آن مهمتر این سوال است که چه کنم که اصلاً در زندگی شکست نخورم؟
پاسخ را با یک مثال ساده بیان خواهم کرد. تصور کن در اتوبوس ایستاده ای. با هر ترمزی که راننده محترم می گیرد همه کسانی که مثل تو ایستاده اند به جلو پرتاب می شوند. در این شرایط اگر کسی دستش را به دستگیره ای نگرفته باشد حتما به زمین خواهند خورد. حتی گاهی با وجود اینکه دستگیره را گرفته اند ممکن است به خاطر شدت حرکت اتوبوس دستگیره از دستشان رها شود و زمین بخورند.
زندگی هم مثل همین اتوبوس در حال حرکت است. پستی و بلندی مسیر ممکن است انسان را زمین بزند در این شرایط انسان باید به دستگیره محکمی چنگ بزند تا خودش را حفظ کند.
آن دستگیره چیست؟
تنها دستگیره ای که میتوان به آن اعتماد کرد خداست. انسان باید به خدا ایمان و اعتماد داشته باشد و تنها راهی را برود که او فرمان داده است. این راه, راه امن است
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (بقره 256)
در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.
بله. پروردگار انسان که خیر و صلاح او را می خواهد هر گز کسانی را که به او تمسک کنند گمراه نمیکند.
وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (22لقمان)
كسى كه روى خود را تسليم خدا كند در حالى كه نيكوكار باشد، به دستگيره محكمى چنگ زده (و به تكيهگاه مطمئنى تكيه كرده است)؛ و عاقبت همه كارها به سوى خداست.
اطمینان و واگذاشتن امور به قادر متعال از جمله صفات برجسته بندگان حق تعالی است. آنچه از تشویشها، دو دلیها، تردیدها ونگرانیها نسبت به آینده جلوگیری میکند و به انسان قوّت دل، اراده و گرمی در کارها میبخشد، توکّل برخدا و اطمینان به اوست.
آيت الله قاضي(ره): « مرحوم آيت الله قاضي از نقطه نظر عمل آيتي عجيب بود. اهل نجف و بالاخص اهل علم از او داستانهائي دارند. در نهايت تهيدستي زندگي مي نمود. با عائله سنگين و چنان غرق توكل و تسليم و تفويض وتوحيد بود كه اين عائله به قدر ذرهاي او را از مسير خارج نمي كرد. جناب حاج احمد انصاري ـ فرزند آيت الله ميرزا جواد آقا انصاري (ره) ـ نقل مي كردند كه جناب آيت الله سيد عباس قوچاني وصي مرحوم آيت الله علي آقا قاضي براي اينجانب نقل كرد كه مرحوم علي آقا قاضي معمولاً در حال تردد بين نجف و كوفه بودند و من مطمئن بودم كه ايشان پولي در بساط ندارد و برايم هميشه جاي سؤال بود كه مخارج اين رفت و آمد بين نجف و كوفه چگونه تأ مين مي شود تا اينكه يك روز كه ايشان عزم كوفه را داشت از خانه خارج شدند ومن مخفيانه پشت سر ايشان راه افتادم … ايشان از ميان بازار عبور كرد تا به ترمينال رسيد و مستقيم رفت كه سوار ماشين شود، ناگهان ديدم كه درست هنگامي كه مرحوم قاضي پايش را روي پلة ماشين گذاشت سيدي به سرعت آمد و مقداري پول به قاضي داد. ايشان برگشت نگاهي به پشت سر كرد لبخندي زد و به من فهماند اگر انسان صبر كند و توكل نمايد، خداوند اينگونه مي رساند.»[اسوة عارفان ـ گفته ها و ناگفته ها دربارة مرحوم قاضي ره ـ ص64 ]
16 آذر به بهانه اعتراض به حضور امريكاييها؛
كشتار دانشجويان معترض به حضور آمريكائيان در دانشگاه تهران (1332ش)
بعد از كودتاي 28 مرداد 1332، رژيم شاه كه توانسته بود با كمك اربابان بر اريكه قدرت بازگردد، درصدد برآمد تا پايههاي حكومت خود را تثبيت كند، اما غافل از اين كه مردم در اولين فرصت، خشم و انزجار خويش را نشان خواهند داد. سه ماه و نيم بعد، نيكسون، معاون رييس جمهور آمريكا، راهي ايران گرديد تا نتيجه سرمايه گذاري 21 ميليون دلاري سازمان جاسوسي سيا را كه در راه كودتا و سرنگوني دولت مصدق هزينه كرده بود، از نزديك مشاهده كند. در اعتراض به اين سفر، دانشجويان دانشگاههاي تهران، تظاهرات پرشوري عليه رژيمِ كودتا برپا كردند كه اين اعتراضات در روز پانزدهم آذر، به خارج از دانشگاه كشيده شد. صبح روز 16 آذر 1332، گارد شاهنشاهي براي اولين بار وارد صحن دانشگاه شد تا فرياد مخالفان را در گلو خفه كند. به دنبال آن، تعدادي از مأموران نيروي ويژه گارد شاهنشاهي رژيم پهلوي، سه نفر از دانشجويان معترض به نامهاي: مصطفي بزرگنيا، احمد قندچي و مهدي شريعت رضوي را به شهادت رساندند. رژيم، در روز بعد بدون توجه به اين جنايت خود، دكتراي افتخاري حقوق را در اين دانشگاه به نيكسون اعطا كرد. از آن تاريخ، به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اين روز به عنوان روز دانشجو نام گرفته است.
سخنرانی کوتاه/حرم همه اهل بیت علیهم السلام اینجاست
توصیه پدری دلسوز، به فرزندان دانشجو
عزیزان دانشجو و جوانهای خوب و باصفا و سالم! تا آنجا که در توان و قدرت شماست، در محیط دانشگاه یکپارچگی خود را حفظ بکنید و نگذارید نامهای گوناگون، به معنای جهت گیری های گوناگون تلقی شود و نیروهایی که باید به سمت دشمن بایستند و موضع بگیرند، روبه روی هم قرار گیرند؛ مواظب این خطر باشید (23/ 03/ 68)
حرف من به دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید؛ دشمن را خوب بشناسید؛ مبادا از شناسایی دشمن غفلت کنید. غریبه هایی را که در لباس خودی خودشان را در همه جا داخل می کنند بشناسید؛ دستهای پنهان را ببینید. هیچ کس به خاطر غفلت ستایش نمی شود.
دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق به ماست؛ متعلّق به این کشور است. دشمن است که می خواهد با نام دانشجو یا با نام نفوذ در میان دانشجویان، فساد و تباهی کند؛ خود دانشجویان بایستی هوشیارانه متوجّه باشند.( 21/ 04/ 1378)
محیط دانشگاه ها بسیار مهم است. در محیط دانشگاه ها، خانمهای دانشجو و استاد باید بکوشند روحیه و فرهنگ اسلامی را ترویج کنند. اجازه ندهید به کسانی اگر خدای نکرده در دانشگاه های کشور هستند که نسبت به حجاب اسلامی یا زنان و دانشجویان دختر مسلمان بی احترامی کنند. اجازه ندهید که این ها بتوانند افکار فاسد را منتشر کنند. محیط دانشگاه باید محیط اسلامی باشد؛(71/9/25)
هرگونه تدریسی که در یک کلاس، ناشی از بی حوصلگی، ناشی از کم وقتی، ناشی از بی اهتمامی و بی اعتنایی به درس، بی اعتنایی به دانشجو، بی اعتنایی به وقت و ساعت انجام بگیرد، مناسب شأن دانشگاه امروزِ کشور ما نیست.25/ 02/ 1386
برداشت و توقّع بنده و نظام اسلامی از جماعت دانشجو این است که فکر می کنیم دانشجو یک روشن فکر تمام عیارِ مسلمان است؛ متدین است.07/ 09/ 1381
وفات كريمهي اهلبيت
امام صادقعليه السلام :
إنَّ لَنا حَرَماً و هُوَ بَلَدَةُ قُمَّ و سَتُدفَنُ فيهَا امْرَأةٌ مِن أولادِي تُسَمّي فاطِمَةَ ، فَمَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ
ما را حرمي است و آن “قم” است ، و به زودي بانويي از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد . هر كس او را زيارت كند ، بهشت بر او واجب شود
بحار الأنوار ، ج ۶۰ ، ص ۲۱۶ .
امام صادق عليه السلام :
و تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِيعَتي الجَنَّةَ بِأجمَعِهِم
همه شيعيان من با شفاعت او (فاطمه معصومه عليها السلام) وارد بهشت خواهند شد
بحار الأنوار ، ج ۶۰ ، ص ۲۲۸ .
امام رضاعليه السلام :
مَن زارَها بِقُمَّ كَمَن زارَني
هر كس (حضرت معصومهعليها السلام) را در قم زيارت كند ، چنان است كه مرا زيارت كرده است
كامل الزيارات ، ص ۵۳۶ .
امام رضا عليه السلام :
مَن زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الجَنَّةُ
هر كس او را با شناخت زيارت كند ، بهشت پاداش او خواهد بود
بحار الأنوار ، ج ۱۰۲ ، ص ۲۶۶ .
امام جواد عليه السلام :
مَن زارَ قَبرَ عَمَّتي بِقُمَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ
هر كس قبر عمّهام (حضرت معصومهعليها السلام) را در قم زيارت كند ، بهشت پاداش او است
كامل الزيارات ، ص ۵۳۶ .
چرا پدرش بیشتر از بقیه دخترا، او را دوست می داشت؟
اين سوال كه پيامبر اسلام با آنكه چند فرزند دختر داشت چرا حضرت زهرا را بيشتر دوست مي داشت و به او بيشتر اعتبار مي داد. سوالي است كه درباره حضرت معصومه عليها سلام نيز صادق است كه چرا حضرت موسي بن جعفر عليه السلام با داشتن دختران بسيار به حضرت معصومه عليها سلام توجه مي كرد و در ميان آنها اين دختر به آن همه مقامات نايل شد. پاسخش اين است که در آيات قرآن و گفتار پيامبر و امامان به طور مكرر معيار, داشتن علم، تقوا و جهاد و ساير ارزشهاي والاي انساني است
براستي كه حضرت معصومه عليها سلام همچون جده اش حضرت زهرا سلام الله عليه در معيارهاي ارزشي اسلام يكه تاز عرصه ها و در علم و كمالات و قداست گوي سبقت را از ديگران ربوده بود. وي تافته اي ملكوتي و جدا بافته و ساختار وجودي او از ديگران ممتاز بود.همان گونه كه پيامبر (ص) در شان حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: «فداها ابوها»؛ پدرش به فدايش باد، حضرت موسي بن جعفر عليه السلام نيز در شان حضرت معصومه عليها سلام فرمود: «فداها ابوها»حضرت معصومه عليها سلام همنام حضرت فاطمه زهراست دراين نام رازها نهفته است. يكي از رازها اين بود كه در علم و عمل از رقباي خود پيشي گرفته و ديگر اين كه از ورود شيعيان به آتش دوزخ جلوگيري مي نمايد.
بزرگ بانوی قم
«السلام عليك ايتها الطاهرة الحميدة البرة الرشيدة التقية الرضية المرضية»؛ سلام بر تو اي بانو پسنديده نيك سرشت، اي بانوي رشد يافته، پاك طينت، پاك روش، شايسته و پسنديده. بدين لحاظ و مقامات عالي معنوي آن بانوست كه حضرت رضا عليه السلام در فرازي از زيارتنامه معروفش به ما آموخته كه در كنار مرقدش خطاب به او بگوييم:«يا فاطمه اشفعي لي في الجنة فان لك عندالله شانا من الشان».
(اي فاطمه! در بهشت از من شفاعت كن چرا كه تو در پيشگاه خداوند داراي مقامي بس ارجمند و والا هستي).امام صادق عليه السلام سالها قبل از ولادت حضرت معصومه عليها سلام در توصيف قم سخن گفته و آن مكان را حرم خاندان رسالت خوانده بود. آنگاه فرمود :به زودي بانويي از فرزندانم به سوي آن كوچ كند كه نامش فاطمه دختر موسي بن جعفر است و با شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت مي شوند.
جایگاه کریمه اهل بیت علیهم السلام
امام رضا علیه السلام در روایتى دیگر مىفرماید:
هر كس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در «قم» زیارت كند كه ثواب زیارت مرا در مىیابد.(1)
دیگر حضرت معصومه سلام الله علیها «كریمه اهل بیت» است. این لقب نیز بر اساس رؤیاى صادقانه یكى از بزرگان، از سوى اهلبیت به این بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى این رؤیاى صادقانه بدین شرح است :
مرحوم آیة اللّه سیّدمحمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آیة اللّه سید شهاب الدین مرعشى (ره) بسیار علاقهمند بود كه محل قبر شریف حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب كرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت كرد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام مشرّف شد.
امام به ایشان فرمودند:
«عَلَیْكَ بِكَرِیمَةِ اَهْل ِ الْبَْیت ِ»؛ یعنى به دامان كریمه اهل بیت چنگ بزن.
ایشان به گمان این كه منظور امام علیه السلامحضرت زهرا سلام الله علیها است، عرض كرد: «قربانت گردم، من این ختم قرآن را براى دانستن محل دقیق قبر شریف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زیارتش مشرّف شوم.» امام فرمود: «منظور من، قبر شریف حضرت معصومه در قم است.» سپس افزود:«به دلیل مصالحى، خداوند مىخواهد محل قبر شریف حضرت زهرا سلام الله علیها پنهان بماند؛ از این رو قبر حضرت معصومه سلام الله علیها را تجلّىگاه قبر شریفحضرت زهرا سلام الله علیهاقرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه سلام الله علیها داده است.» مرحوم مرعشى نجفى هنگامى كه از خواب برخاست، تصمیم گرفت رخت سفر بربندد و به قصد زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها رهسپار ایران شود. وى بىدرنگ آماده سفر شد و همراه خانوادهاش نجف اشرف را به قصد زیارت كریمه اهلبیت ترك كرد.(2)
پینوشتها:
1- زبدة التصانیف، ج 6، ص 159، به نقل از كریمه اهل بیت، ص 3.
2-کریمه اهلبیت، ص 43.