نماز جمعه تاریخی تهران از نگاه یک طلبه غیرایرانی
رهبر انقلاب از سوره ابراهیم یک آیه را می خواند و من از اینکه اسمم ابراهیم است و به زبان آقا این اسم جاری شد خوشحال شدم، فارغ از اینکه در واقع آقا اسم سوره ابراهیم را آورد است؛ نه اسم بنده را …
پنجشنبه شب بود؛ هرچقدر میخواستم بخوابم، خوابم نمی برد؛ حس می کردم اگه بخوابم صبح برای رفتن دیر می شود و ممکن است در مصلای تهران جا پیدا نکنم؛ چون میخواستم امام امت را از نزدیک زیارت کنم و تجدید بیعتی انجام کنم .
صبح جمعه شد؛ نماز خواندم و به سمت تهران حرکت کردم. ساعت نه و نیم صبح به مصلای تهران رسیدم. حدسم درست بود؛ مترو پر از عاشقان بود که با ندای درود و سلام به سمت مصلی حرکت میکردند؛ دیگر کم کم ناامید می شدم که برسم به داخل مصلی.
دوران پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را از نزدیک ندیدم؛ یعنی اصلا آن زمان نبودم که ببینم؛ اما در فیلمها آن زمان را دیده بودم و این جمعه احساس کردم برگشتیم به دوران پیروزی انقلاب اسلامی.
تهران بو و عطر شهدا را میداد؛ هر گروهی از کنار ما رد می شدند صلوات میفرستادند و شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر می دادند و با شوق و ذوق به طرف مصلی حرکت میکردند؛ همه ی مردم یک هدف داشتند آنهم دیدار حضرت یار و تجدید بیعت.
بعد از تحویل دادن وسایل همراه به طرف ایستگاه بازرسی رفتم اما شلوغی به نحوی بود که اصلا صف تکان نمی خورد؛ یک ساعت در صف بازرسی بودیم، مردم عجله داشتند که بروند داخل و جایی را پیدا کنند که بتوانند رهبر معظم انقلاب را ببینند.
گوشیها و دیگر وسایل را به امانتداری داده بودیم و کمی به جلوتر رفتیم؛ صدای سربازی آمد که می گفت آقایان حتی خوراکی هم نمی توانید به داخل ببرید؛ بعضی ها پسته و بادام با خود آورده بودند؛ به آنها که نگاه کردم، گفتم اینها برمی گردند چون دستانشان پر از خوراکی است؛ اما حدسم اشتباه بود؛ جعبههای خوراکی را باز کرده و میان مردم توزیع کردند؛ چون به هر نحوی می خواستند خود را به داخل مصلی برسانند.
به بازرسی رسیدیم؛ سربازان با لبخند به مردم خوش آمد می گفتند و بازرسی میکردند؛ از یک سرباز سوال کردم داخل مصلی پر شده؟ گفت فکر کنم پر شده باشد … جوابش آب یخی بود که بر سرم فرود آمد.
دیدم طلاب جامعه المصطفی از کشورهای مختلف با پرچم کشورهای خودشان آمده بودند. جالب بود سوال کردم چرا با پرچم!؟ جواب قانع کننده و جالبی دادند؛ گفتند امروز مردم ایران آمدند تا تجدید بیعت کنند و به آقا بگویند که با شما ایستادهایم و ما هم آمدهایم که بگوییم ای ولی امر مسلمین جهان؛ شما فقط متعلق به ایران اسلامی نیستید؛ ما هم آمدیم تجدید بیعت کنیم و بگوییم تا آخر با شما ایستاده ایم.
با کلی التهاب و اضطراب به سمت مصلی حرکت کردم؛ همه با احترام و محبت به یکدیگر سلام میکردند.
داخل مصلی که رسیدم خدا را شکر پر پر هم نشده بود؛ سعی کردم خودم را جایی برسانم که روبروی آقا باشم و از نزدیک زیارت کنم، با تمام تلاش رسیدم به منزل مقصود.
نریمانی مداحی می کرد، مردم شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر میدادند و همچنان با شعار «ای پسر فاطمه، منتظر شماییم» منتظر ورود آقا بودند.
مردم به عکس سردار قاسم سلیمانی نگاه می کردند و به یکدیگر میگفتند حیف شد …!! داخل مصلا حرف از سردار بود؛ یکی علیه آمریکا رجز میخواند و دیگری با کمال عصبانیت حرفهای او را تأیید می کرد.
نگاه همه به سمت پردهای بود که ایشان می آمدند؛ مداحی تمام شد؛ مجری که آمد مردم خودشان را آماده استقبال ولی خدا کردند، مجری اشاره داد که عاشقان حاضر شوند.
او آمد، از پشت پرده وقتی آقا آمدند همه با شور گفتند؛ این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده” خیلی ها السلام علیک یابن رسول الله” زمزمه کرده و برای آقا دعا می کردند.
مردم با چشمان گریه ایستاده شعار می دادند؛ آقا هم اصرار داشتند که بنشینید، آقا که بسم الله را گفت، مردم نشستند و همراه با سکوت، شروع به گوش دادن حرف های پربار و امیدآفرین رهبر انقلاب کردند.
ایشان از سوره ابراهیم یک آیه را می خواند و من از اینکه اسمم ابراهیم است و به زبان آقا این اسم جاری شد خوشحال شدم، فارغ از اینکه در واقع آقا اسم سوره ابراهیم را آورد است؛ نه اسم بنده را.
آقا از ناشکری و شکرگزاری نعمتهای الهی و عوامل آن گفتند و مردم را آگاه کردند که خداوند چقدر عزت بخاطر انقلاب اسلامی به مردم در سطح جهان داده است.
شاید این جمله رهبری را بنده غیرایرانی خوب میفهمم؛ چون تصمیمات این کشور را مانند کشورم که از بیرون برای او تصمیم می گیرد، اشخاص دیگری نمیگیرد؛ به مردم زور نمیگویند و نه دولتی مانند کشور ما دارد که بخاطر پول، عزت و اقتدار مردم را به بیگانگان فروخته است.
آقا این دو هفته را یوم الله توصیف می کنند و می گویند: یوم الله یعنی آن روزی که دست قدرت خدا را انسان در حوادث مشاهده می کند.
این جمله آقا را هم در کل جهان مشاهده کردیم؛ مگر این دست قدرت خداوند نیست که از هند تا چین و از اروپا تا آفریقا مردمانی که تا بحال حاج قاسم را حتی از دور هم ندیدند، به خیابان ها آورده است و ترور این مرد بزرگ را محکوم کردند.
مگر این دست قدرت خداوند نبود که سپاه اسلام بزرگترین پایگاه شیطان بزرگ را درهم کوبید و او هیچ غلطی هم نتوانست بکند.
و بقول حضرت آقا این که یک ملتی، این قدرت و این توان روحی را دارد که به یک قدرت متکبر زورگوی عالم اینجور سیلی بزند، این نشان دهنده دست قدرت الهی است؛ پس آن روز جزو ایامالله است.
آقا از سردار می گویند؛ سرداری که حامی مستضعفین جهان بود، او را یک ملت میخوانند و قاتلان سردار را تروریست جهان خطاب می کنند.
همه حاضرین وقتی نام حاج قاسم بر لبان حضرت می آیند با حسرت آه می کشند و فریاد می زنند؛ پیرمردی که کنار ما نشسته با صدا کردن نام سردار جوری سینه می زند انگار فرزند جوان خود را از داده است.
آقا به راحتی آب خوردن همه زحمات شبکه های سعودی و آمریکایی را باطل میکنند و میگویند اخیرا چند جوان احساساتی و فریب خورده به خیابان آمدند.
حضرت رهبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را رزمندگان بدون مرز خطاب میکند و به دهن آمریکا و استکبار جهانی می زنند و امثال ما را خوشحال می کنند؛ زیرا مستضعفین جهان، سپاه را یک پشتیبان محکم برای خود میدانند.
اما آقا در این جمعه مخاطب خاص هم دارند؛ این بار چند دقیقه ای به عربی با جوانان انقلابی عربی لب می گشاید و رمز عملیات جبهه مقاومت را برای بیرون راندن آمریکا مخابره میکند و می گویند: «سرنوشت منطقه به آزادی از سلطه آمریکا بستگی دارد».
صحبت های آقا به پایان می رسد و وقت خداحافظی نزدیک می شود.
مردم برای بدرقه حضرت رهبری بلند میشوند و با شعار “اباالفضل علمدار، خامنهای نگهدار” او را بدرقه می کنند.
منبع: خبرگزاري رسمي حوزه
ترجمه خطبه عربي نماز جمعه رهبرانقلاب
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و صلّى الله على محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین.
أودّ فی هذه البرهة الحساسة من تاریخ هذه المنطقة أن یکون لی معکم أیها الإخوة العرب مختصَرٌ من الحدیث.
فی هذه الأیام استشهد قائدٌ إیرانی کبیرٌ و شجاعٌ و مجاهدٌ عراقی طافحٌ بروح التضحیة و الإخلاص بأذرعٍ عسکریة أمریکیة و بأمر الرّئیس الإرهابی الأمریکی. هذه الجریمة لم تُرتکب فی میدان المواجهة، بل جرت بصورة جبانة لئیمة.
القائد سلیمانی کان ذلک الرّجل الذّی یقتحم الخطوط الأمامیة و یقاتل بشجاعة نادرة فی أخطرِ المواقع، و کان العاملَ الفاعل فی دحر عناصر داعش الإرهابیة و نظائرها فی سوریة و العراق.
فرصت فردا را از دست ندهید
فردا جمعه، موعد #حماسه_تجدید_بیعت با #امام_خامنه_ای است. تجدید بیعت یعنی تاکید مجدد مردم بر ایمان به ولایت و «ایجاد انگیزهای جدید برای نصرت و اطاعت از نایب امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف)». چنین بیعتی در این شرایط لازم نیست
تجدید بیعت با امام جامعه، دارای سابقه زیادی در سیره پیامبر اسلام (ص)است. در زمان پیامبر، به عنوان امام و رهبر جامعه، لااقل هفت بار بیعت مشاهده می شود که هرکدام در مقطع خاصی و با هدف خاصی بوده اند که در ادامه به آنها اشاره می شود
1️بيعت اسلام
نخستين بيعت آشكار و رسمى در تاريخ اسلام، «بيعت عشيره» است كه در سال سوم بعثت صورت گرفت و پيامبر خواستار بيعت بنى هاشم بر مبنای پذیرش اسلام شد و تنها امام على(ع) كه كم سن ترين افراد آن خاندان بود، با پيامبر(ص) بيعت كرد
2️ بیعت عقبه اول
در سال 12 بعثت، دوازده نفر از اهل مدينه به مكّه آمدند و در عَقَبه با پيامبر(ص) ملاقات كردند و با ايشان بيعت نمودند تا نخستين حركت سياسى براى تشكيل حكومت اسلامى آغاز گردد
3️ بيعت عقبه دوم
پس از اسلام آوردن تعداد زیادی از مردم مدینه توسط مصعب بن عمير، ، ۷۳ مرد و دو زن از اهالی مدینه، یکسال بعد (سال 13 بعثت) در عقبه با پيامبر(ص) بيعت مجدد كردند تا يك حركت سياسى و نظامى را آغاز کنند.
4بيعت رضا
پس از هجرت پيامبر(ص) به مدينه، ایشان هنگام حركت به سمت جنگ بدر از مسلمانان بيعت گرفت. بيعتی که در حديثى از امام صادق(ع)، «بيعة الرضا» ناميده شده است.(1)
5️بيعت رضوان
اين بيعت در سال ششم هجرى در حديبيّه و در سفرى كه پيامبر(ص) همراه جمعى از مسلمانان براى انجام مناسك عمره رفته بود، انجام گرفت. در پى جلوگيرى مشركان از ورود مسلمانان به مكّه، پيامبر(ص) ياران همراه خود را به اين بيعت فرا خواند . تعداد مسلمانان همراه پيامبر(ص) در اين سفر، از ۱۲۰۰ نفر تا ۱۵۲۵ نفر، گزارش شده است .
6️بيعت پيروزى
پيامبر(ص) پس از فتح مكّه در سال هشتم هجرى، با مردان و زنان، با مفاد جداگانه ای بيعت نمود تا «فرمانبرى از خدا و پيامبر در حدّ توان» و «اسلام ، ايمان و جهاد» یا «اسلام و شهادت» را سرلوحه خود قرار دهند.بر پايه برخى از گزارش ها ، موضوع اين بيعت ، مقاومت تا سر حدّ مرگ و در برخى ، فرار نكردن در نبرد، ذكر شده است
7️بيعت غدير
آخرين بيعت پيامبر(ص) ، بيعت مسلمانان با امام على (ع) در غدير خُم بود که علاوه بر بیعت با حضرت علی(ع)، پیامبر به مسلمانان دستور داد كه به عنوان رهبر آينده خود بر امام علی(ع) سلام دهند
فارغ از اینکه بخواهیم بیعت فردا با رهبر انقلاب را به موارد فوق تطبیق بدهیم، مساله اصلی اینست که همگی تلاش کنیم تا در این بیعت تاریخی حضور داشته باشیم. برخی بزرگان شیعه، تفکیکی میان بیعت در زمان حضور معصوم و در زمان غیبت نکردهاند(2)
برداشتن مقتدرانه گام دوم انقلاب و گرفتن #انتقام_سخت، نیازمند همراهی قلبی و عمیق مردم با حاکمیت است. در فضای موجود، همراهی مردم با «تجدید بیعت با رهبر انقلاب» محقق می شود. نماز جمعه ای که می تواند مانور قدرتی برای نظام بشمار بیاید و جنگ روانی گسترده دشمن را نیز ناکام بگذارد و خون تازه در رگ های نظام اسلامی جاری کند. بنابراین بدون هیچ تردیدی همه را تشویق به حضور در نمازجمعه تهران کنید. بنظرم این یک وظیفه است
(1)دانش نامه عقايد اسلامى: ج۲، ص ۴۰۸ ح ۲۴ .
(2)مکارم، انوار الفقاهة: کتاب البیع، ج۱، ص۵۱۹
سالروز فرار شاه ملعون
امام خمینی رحمه الله عليه:
‼️خدا لعنت کند متفقین را که این محمدرضا حیوان را برما مسلط کردند! ۵۷/۸/۲
‼️آنچه تأسف دارد اینستکه اگر در آن وقت که متفقین آمدند و رضاشاه رفت و پسرش را سر کار گذاشتند، یک نفر از رجال، از علما، یک جمعی از مردم، صدا کرده بودند که ما نمیخواهیم این سلسله را، ما به اینجا نمیرسیدیم، این یکی از غفلتهای بزرگ علما و رجال و سایر اقشار مردم در تاریخ ایران بود، که اگر این غفلت نشده مسیر تاریخ ایران را برگردانده بود و ما حالا ابتلای به این چیزها نداشتیم! ۵۷/۸/۱۶
رهبرمعظم انقلاب مدظله العالي:
‼️محمدرضا مثل یک نوکر و مأمور آمریکا در ایران عمل میکرد، یک نوکر وابسته در راس یک حکومت! ۷۳/۱۱/۱۴
‼️کسانیکه خیال میکنند قدرتشان ابدی است، محمدرضا را ببینند که چگونه خدای متعال نابودشان میکند! ۸۲/۹/۲۵
منبع: كانال اطلاع رساني حوزه انقلابي در ايتا
روایتی از آخرین روز حضور حاج قاسم در دمشق
درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسماً آغاز میکند.
متنی که در زیر میخوانید روایتی است از آخرین روز حضور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در دمشق.
پنجشنبه (۹۸/۱۰/۱۲) ساعت ۷ صبح دمشق با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم، هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
ساعت ۷:۴۵
صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در سوریه حاضرند.
ساعت ۸ صبح
همه با هم صحبت میکنند… درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسماً آغاز میکند… هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛ همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی این بار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.. گفت و گفت… از منشور پنج سال آینده… از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنج سال بعد… از شیوه تعامل با یکدیگر… از… کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی…
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه. آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع کردن صحبتهایش را نمیدهد، اما پنج شنبه اینگونه نبود… بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه….
ساعت ۱۱:۴۰ ظهر
زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!.
ساعت ۳ عصر
حدود هفت ساعت! حاجی هر آنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه… مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خوردویی بیرون منتظر حاجی بود.
حاج قاسم عازم بیروت شد تا سید حسن نصرالله را ببیند….
ساعت حدود ۹ شب
حاجی از بیروت به دمشق برگشته شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سید حسن دیدار کرد و خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند سکوت شد… یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلاً نرین! حاجقاسم با لبخند گفت؛ میترسین شهید بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست! حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم …
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت: میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، میوه _رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته! بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست….
ساعت ۱۲ شب
هواپیما پرواز کرد. ساعت ۲ صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید. به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود…
منبع: خبرگزاري مهر-ستادلشكر فاطميون
اخلاص در بیان صدیقه طاهره
وجود مبارك فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در آن خطبه فدكیه و خطبه ای كه در مسجد ایراد كردند، بعد از شهادت به توحید و بعد از اینكه ذات اقدس الهی را به عظمت ذكر كردند كه خدای سبحان به وحدانیت خود شهادت می دهد، می فرماید من هم شهادت می دهم به وحدانیت ذات اقدس الهی، این كلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» را خدای سبحان معارفی برای او قرار داد «جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِیلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا وَ أَنَارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولُهَا الْمُمْتَنِعُ مِنَ الْأَبْصَارِ رُؤْیتُهُ وَ مِنَ الْأَلْسُنِ صِفَتُهُ وَ مِنَ الْأَوْهَامِ كَیفِیتُهُ»[1] این شهادتی كه صدیقه كبری (سلام الله علیها) می دهد كه من شهادت می دهم به وحدانیت خدا، ناظر به همان است كه در اوایل سورهٴ مباركهٴ «آل عمران» شهادت «أُولُوا الْعِلْم» را ذات اقدس الهی در كنار شهادت خود ذكر كرد.
این بیان نورانی از امام سجاد (سلام الله علیه) بارها به عرضتان رسید كه خدای سبحان برای بزرگداشت مقام علم و عالمان دین، نام عالمان دین را در كنار نام خود ذكر می كند، می فرماید ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ﴾،[2] در آن بیان نورانی امام سجاد (سلام الله علیه) آمده است كه ذات اقدس الهی برای حرمت نهادن به عالم و عالم اسامی علما را در كنار نام فرشته ها و این دو را در كنار نام خود مطرح می كند،[3] می فرماید خدا به وحدانیت شهادت می دهد یك، ملائكه به وحدانیت خدا شهادت می دهند دو، «أُولُوا الْعِلْم» ـ عالمان دین ـ به وحدانیت شهادت میدهند سه، ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ﴾، آنگاه صدیقه كبری (سلام الله علیها) به عنوان بارزترین مصداق «اولوا العلم» شهادت به وحدانیت می دهد، همان طوری كه ملائكه شهادت می دهند و همان طوری كه ذات اقدس الهی در مقام ظهور فعل شهادت می دهد؛ بعد فرمود راه های فراوانی این كلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» دارد، اگر كسی اهل اخلاص بود به حقیقت «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» نزدیك شد، بازگشت این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» عود و رجوع این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» تأویل و ارجاع این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» به اخلاص است «جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِیلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا». اگر این معرفت را شما بخواهید به دل راه بدهید، دل با او صله و رابطه دارد، تنها مفهوم نیست كه ذهن بفهمد، بلكه واقعیت است كه ذهن خود را به او متصل می كند؛ از نظر بحث های حكمت و كلام هم اگر كسی درباره كلمه طیبه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» و علائم توحید، ادله توحید و آثار توحید بحث كند، افكار نورانی و روشنی پیدا میكند؛ هم از نظر مسائل عقلی و علمی روشن می شود، هم از نظر مسائل قلبی و شهودی و یافتن به جایی وصل می شود و هم بازگشت اش اخلاص است «جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِیلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا وَ أَنَارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولُهَا».
[1]. الإحتجاج، الطبرسی، ج1، ص98.
[2]. سوره آل عمران، آیه18.
[3]. بحارالانوار، ج1، ص180.
ايت الله جوادي املي دامت بركاته
امین امام و رهبری
نگاهی به حیات علمی مرحوم آیتالله سیدهاشم رسولی محلاتی
حوزه/ یکی از رموز موفقیت آیتالله رسولی محلاتی در بدست آوردن این همه توفیقات در عرصههای مختلف دینی، علمی و تبلیغی، داشتن نظم در زندگی بود، او هیچگاه وقت خود را به بطالت نمیگذراند و برای هر دقیقه و ساعت برنامه منظم داشت، اُنس او با قرآن فوقالعاده بود، شبها زود استراحت میکرد و در عوض از نیمه شب بیدار بود.
«إِنَّمَا یخْشَیالله مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ.» (سوره فاطر، آیه ۲۸)
براستی از میان بندگان خدا تنها علماء و دانشوران هستند که ترس و خشیت الهی را در دل دارند.
در توصیف علم و دانش و طلب علم در بیان پیامبراکرم(ص) و ائمه هدی(ع) سخن بسیار است، پیامبر گرامی فرمودند: «کُنْ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً أَوْ مُسْتَمِعاً أَوْ مُحِبّاً لَهُمْ وَ لاَ تَکُنِ اَلْخَامِسَ فَتَهْلِکَ» یعنی دانشمند باش یا دانشجو یا از شنوندگان مباحث علمی باش یا دوستدار اهل دانش باش و غیر از اینها درحالت پنجمی نباش که هلاک و نابود میشوی!
همچنین حضرت امام علی(ع) فرمودند: «لاحجاب بین طالب العلم و الجنه الا الروح، فان خرج الروح دخل الجنه» یعنی میان شخص طالب دانش و بهشت، هیچ حایل و مانعی نیست جز روح، پس چون روح هنگام مرگ از کالبد مادی و جسمی مفارقت کند، شخص وارد بهشت میشود!
آیتالله سیدهاشم رسولی محلاتی(رض) یکی از شخصیتهایی است که علیرغم مسئولیتهای طولانی در دفتر امام خمینی(قدسسره) و رهبری معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) و یا مسئولیتهایی چون نماینده ولیفقیه در بنیاد مسکن و یا ریاست شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و دیگر مسئولیتهای خرد و کلان، حقیقتاً یک زندگی و حیات علمی داشت و انتشار بیش از یکصد اثر از ایشان در طول این سالها حاکی از همین حیات علمی است.
ایشان که متولد ۸ اسفند ۱۳۰۸ هستند از سن دوازده سالگی یعنی در سال ۱۳۲۰ وارد حوزه علمیه قم شدند و تا یکسال بعد از تبعید حضرت امام به ترکیه یعنی در سال ۱۳۴۴ از قم به تهران مهاجرت کردند. در مدت زمانی که در قم بودند ابتدا در محضر پدر بزرگوارشان مرحوم آیتالله سیدمحمد رسولی محلاتی که از شاگردان مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری بودند، تلمذ کردند و پس از آن رسائل و مکاسب را در نزد مرحوم آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی و کفایه را نیز در نزد مرحوم آیتالله مجاهدی تبریزی و همچنین آیتالله سیدمحمدباقر طباطبایی سلطانی فرا گرفتند.
سیدهاشم رسولی پس از دروس سطح مدت ۷ سال در درس خارج مرجع بزرگ مرحوم آیتاللهالعظمی سیدحسین بروجردی (اعلیاللهمقامه) شرکت میکند و همچنین به مدت ده سال در درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینی که صبحها و عصرها در مسجد سلماسی تشکیل میشدند، شرکت جستند و همبحثهای ایشان هم در این سالها بزرگانی چون مرحوم شهید آیتالله حاجآقا مصطفی خمینی و حضرات آیات: محمد فاضل لنکرانی، فضلالله محلاتی، ابوالقاسم خزعلی، محمدی گیلانی، سیدجواد علمالهدی و دیگران بودهاند.
پس از مهاجرت به تهران نیز در درسهای مرحوم آیتالله سیداحمد خوانساری در تهران شرکت میکردند و در ایامی هم که بطور کوتاه در نجف اقامت داشتند از محضر درس بزرگانی چون حضرات آیات عظام؛ سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودی، ابوالقاسم خویی و دیگران بهره بردند.
تألیف، تحقیق، تصحیح متون حدیثی و تفسیری، ترجمه و شرح قرآن کریم و بسیاری از تفاسیر و کتب معتبر دیگر که بالغ بر یکصد اثر علمی است، از ابعاد شخصیت علمی ایشان حکایت دارد.
حضرت امام خمینی در اجازه وکالتی که در سال ۱۳۶۷ به ایشان دادهاند به مراتب علم و دانش حضرت آقای رسولی اشاره و چنین مرقوم میفرمایند:
جناب حجتالاسلام آقای حاج سیدهاشم رسولی (دامت افاضاته)
جنابعالی فردی میباشید متدین و درست، دانشمندی هستید محقق و بحمدالله تألیفات خوبی دارید، از دوستان باوفا و قدیمی من میباشید. سالها در زمینههای مختلف زحمت کشیدهاید، من به جنابعالی علاقه دارم و محبتهای بسیار شما را فراموش نمیکنم از آنجا که به شما اطمینان دارم شما را از طرف خود وکیل نمودم تا در تمامی زمینههای شرعی طبق شرع انور عمل کنید، خداوند به شما پاداش خیر دهد. دست خدا به همراهتان. روحالله الموسوی الخمینی. ۱/۱۲/۶۷
مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی صاحب «الذریعه» از آقای سیدهاشم رسولی محلاتی با عناوینی چون: ثقه، معتمد، محقق، مدرس، مورخ و کسی که اکثر عمرش را در راه ترویج شرع مقدس با کوشش و جدیت تمام صرف کرده یاد میکند.
آثار علمی آیتالله رسولی محلاتی عمدتاً در سه بخش تصحیح متون حدیثی و تفسیری، ترجمه و شرح متون و تألیفات شخصی که بیشتر در تاریخ اسلام و زندگانی ائمه اطهار(ع) و کتب اخلاقی و معارف اسلامی است، شامل میشود.
تصحیح تفسیر پنج جلدی «نورالثقلین» اثر فقیه و ادیب قرن یازدهم شیخ عبدالعلی حویزی که یک تفسیر روایی هست ازجمله کارهای علمی ارزشمند آیتالله رسولی محلاتی است که به تشویق و راهنمایی مرحوم علامه طباطبایی(رض) صورت گرفت و معظمله در سال ۱۳۴۰ تقریظی بر آن مرقوم فرمودند و در آن تقریظ از اقدام جناب آقای رسولی بر تصحیح و تنظیم و آمادهسازی این تفسیر برای انتشار تقدیر کردند. سبب آشنایی آقای رسولی محلاتی با علامه طباطبایی(رض) مرحوم حاجآقا مصطفی خمینی(ره) بودند بطوری که ایشان برای خود بنده نقل کردند: من با علامه طباطبایی ابتدا آشنایی نداشتم ولی با مرحوم حاجآقا مصطفی که همدرس و همبحث بودیم روزی ایشان گفت که باید به درس تفسیر جناب علامه طباطبایی برویم و پدرم گفتهاند که ایشان مرد بزرگی است و باید در درس ایشان شرکت کنم و من هم وقتی شنیدم که استاد ما آیتالله خمینی فرزندشان را برای شرکت در درس علامه طباطبایی تشویق و راهنمایی کردهاند، من هم در این درس که صبحها در مسجد سلماسی تشکیل میشد شرکت میکردم و کمکم با ایشان بسیار مأنوس شدم بطوری که استنساخ نسخی از تفسیر المیزان را حضرت ایشان به من سپردند.
تصحیح تفسیر مجمعالبیان اثر مرحوم طبرسی در ده جلد و همچنین تصحیح «تفسیر العیاشی» در ۲ جلد از دیگر آثار علمی و تفسیری است که مرحوم آقای رسولی محلاتی نسبت به احیاء آنها همت گماردند.
تصحیح ده جلد از «مرآةالعقول» علامه مجلسی در شرح احادیث اصول و فروع کافی، تصحیح کتاب «دارالسلام» مرحوم حاج میرزا حسین نوری در ۴ جلد، تصحیح «کشفالغمه» اثر علیابنعیسیاربلی در شرح حال امامان در ۳ جلد، تصحیح «مناقب آلابیطالب» اثر ابن شهرآشوب مازندرانی در فضائل اهلبیت(ع) در چهار جلد و تصحیح «اثبات الهداة»
شیخ حر عاملی در ۷ جلد از دیگر کتب حدیثی است که توسط آقای رسولی محلاتی مورد تحقیق و تصحیح قرار گرفت و در مجموعههای انتشاراتی قم و لبنان منتشر گردید.
آیتالله رسولی محلاتی باتوجه به تسلطی که در ادبیات عرب داشت نسبت به ترجمه کتابها و آثار ارزشمندی در معارف اسلامی همت گماشت که ترجمه «الارشاد» شیخ مفید، «سیرةالنبویه» اثر ابن هشام در زندگانی پیامبر(ص)، ترجمه «مقاتل الطالبین» تألیف ابوالفرج اصفهانی، ترجمه صحیفه علویه و تحفه مرتضویه در مناجاتها و ادعیه منسوب به امیرالمؤمنین(ع)، ترجمه غررالحکم و دررالکلم که حاوی بیش از یازده هزار حدیث از کلمات قصار امیرالمؤمنین(ع) است و دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را در ۲ جلد منتشر کرده است و همچنین ترجمه کل قرآن کریم به همراه شرح و توضیحی بر بعضی از آیات آن و ترجمه ادعیه و زیارات مفاتیحالجنان ازجمله آثار ارزشمند آیتالله رسولی محلاتی در بخش ترجمه متون محسوب میشود.
در بخش آثار تألیفی، انتشار کتابهای تاریخ انبیاء و قصص قرآن در ۲ جلد، زندگانی امیر مؤمنان علی(ع) در ۲ جلد، زندگانی حضرت فاطمه زهرا(س)، زندگانی حضرت امام حسن مجتبی(ع)، زندگانی امام حسین(ع) تدوین خلاصه تاریخ اسلام در ۳ جلد و کتاب تاریخ تحلیلی اسلام در چهار جلد، و تألیف کتاب های: راهنمای بهشت یا بهشتیان از دیدگاه قرآن و حدیث، سخنی درباره دعا، نماز، روز، زکات و قرآن، جنبههای اخلاقی و سیره عملی امام رضا(ع)، شرح تألیفات شیخ طوسی و شروح آنها، وصایاالرسول و الائمه، چهل حدیث، گلچینی از سخنان حکمتآمیز رسول خدا ائمهاطهار(ع)، مبارزه با گناه و کیفر گناه و بالاخره کتابی در شرح آخرین وصیت امیرالمؤمنین در بستر شهادت ازجمله آثار بجا مانده از آیتالله رسولی محلاتی محسوب میشود.
آیتالله رسولی علاوه بر اهتمام در احیاء آثار علمی بزرگان و تدوین کتب ارزشمند، در عرصه تبلیغ و منبر و سخنرانی نیز توفیقات بسیار خوبی داشتند. ایشان در سال ۱۳۴۴ پس از مهاجرت به تهران ابتدا در مسجد امام صادق(ع) واقع در محلّه درخونگاه تهران اقامه نماز داشتند و پس از چندماهی که پدرشان به رحمت خدا رفتند حسبالامر آیتالله سیداحمد خوانساری و بنا به درخواست اهالی امامزاده قاسم شمیران به آنجا میروند و سالیانی طولانی امامت جماعت در آن منطقه را داشتند و پس از انقلاب نیز در مسجد فرشته تهران به طور سه وقت اقامه نماز جماعت داشتند و حداقل دو بار کل قرآن کریم را در مسجد برای مستمعین تفسیر کردند و انجام مسافرتهای تبلیغی و شرکت در همایشهای علمی، حوزوی و فرهنگی از دیگر فعالیتهای مؤثر آیتالله رسولی محلاتی در عرصه تبلیغات دینی بود.
یکی از رموز موفقیت آیتالله رسولی محلاتی در بدست آوردن این همه توفیقات در عرصههای مختلف دینی، علمی و تبلیغی، داشتن نظم در زندگی بود، او هیچگاه وقت خود را به بطالت نمیگذراند و برای هر دقیقه و ساعت برنامه منظم داشت، اُنس او با قرآن فوقالعاده بود، شبها زود استراحت میکرد و در عوض از نیمه شب بیدار بود و به مطالعه و نوشتن و عبادت و قرآن و نماز تا اذان صبح مشغول بود و پس از آن به مسجد برای اقامه نماز میرفت و سپس برای انجام مسئولیتهایش به بیت رهبری میرفت و دوباره به مسجد برای اقامه نماز جماعت ظهر و عصر میآمد و پس از استراحتی مختصر به مطالعه و سپس مجدداً به مسجد میرفت و منبر و وعظی هم معمولاً بعد از نماز مغرب و عشاء داشت و خلاصه زندگانی او منظم و مرتب بود.
بنده چندین بار به ایشان عرض کردم شما با این همه مشاغل علمی و مهم چطور امامت جماعت مسجد را رها نمیکنید!؟ که ایشان پاسخ میداد اصل کار بنده در مسجد است و روحانی باید محور کارش مسجد باشد و ما اگر به مساجد بها بدهیم و ارتباطمان را با مردم در مسجد حفظ کنیم، دینداری مردم هم محفوظ میماند و لذا ایشان در این سن بالا علیرغم همه مشقات با اینکه منزل هم به مسجد نزدیک نبود، واقعاً همت میکرد و هر سه وقت در مسجد حاضر میشد و اینکار را وظیفه خود میدانست، حتی اگر مسافرتی ضروری پیش میآمد آن سفر را بسیار کوتاه میکرد تا مبادا به جماعت مسجد لطمه بخورد، حتی در همین چهار ماه اخیر که کسالتی بر ایشان عارض شد و عمل جراحی کردند، بلافاصله پس از بهبودی نسبی گاهی به مسجد میآمدند گرچه وضع و حال ایشان طوری نبود که اقامه جماعت کنند در عین حال بخاطر حفظ ارتباط خود با مردم و مسجد ساعتی به آنجا میآمدند و دیدارهایی میکردند و میرفتند.
آیتالله سیدهاشم رسولی محلاتی در سال ۱۳۷۴ به سبب نگارش قصص قرآن و تاریخ انبیاء و تصحیح کتب تفسیری «نورالثقلین، مجمعالبیان و العیاشی» در زمره خادمان قرآن کریم معرفی شد و لوح تقدیر خود را از دستان جناب آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیسجمهوری وقت دریافت کرد.
برگزاری نکوداشت آیتالله رسولی محلاتی در اراک تحت عنوان امین امام و رهبری و تقدیر از آثار علمی و حوزوی ایشان در مجامع تفسیری و حوزوی در سالهای گذشته و همچنین بزرگداشت ایشان در آخرین گردهمایی انجمن علمی ارتباطات و تبلیغ حوزه که در سیام آبانماه گذشته با حضور مرجع عالیقدر حضرت آیتالله نوری همدانی در دارالقرآن علامه طباطبایی در قم برگزار شد، نمونههایی از توجه مجامع علمی و حوزوی به آثار گرانقدر آیتالله رسولی محلاتی محسوب میشود.
منبع: خبرگزاري حوزه
مقاله:فرانقش هدایتگری و سیره اجتماعی فاطمه (س)
سیره اجتماعى حضرت فاطمه(سلام الله عليها) را بر اساس تعامل بین شبکه ارتباطات اجتماعى آن حضرت و مؤلفه هاى مؤثر بر منزلت ایشان، مى توان به دست آورد. منزلت ایشان از سه خاستگاه متاثر بود: نخست برخوردارى از سرشتى پاک، دیگرى وابستگى به خانواده اى پاک و برگزیده و سوم شهروندى جامعه اسلامى. شبکه ارتباطات اجتماعى #فاطمه(علیها السلام) را نیز خانواده، خویشاوندان، خواص #صحابه_پیامبر(صلى الله علیه وآله) و صاحب نفوذان مدینه، #زنان مدینه، مراجعه کنندگان براى تقاضاهاى مالى یا علمى و سرانجام توده مردم تشکیل مى داد. هدایتگرى به مثابه یک فرانقش همه نقش ها و ابعاد #سیره_اجتماعى_فاطمه(علیها السلام) را زیرمجموعه خود قرار مى دهد. در این مقاله، بخشى از یافته هاى مربوط به سیره اجتماعى فاطمه(علیها السلام) با محوریت ارائه الگوى زیستى همسان با توده مردم و معطوف به فرانقش هدایتگرى به عنوان درآمدى بر شناخت سیره اجتماعى آن بانوى بزرگوار، مورد بررسى قرار گرفته است.
متن كامل مقاله در ادامه قابل دريافت مي باشد
به نام خدای فاطمه
قالت فاطمه (سلام الله علیها):
منْ أَصْعَدَ إِلَى اَللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ
حضرت فاطمه علیها سلام. بر روی مفهومی به نام (اخلاص) تکیه کرده اند. کلمه ای که نه تنها می تواند وجود آدمی را از آلودگیهای شرک و کفر، تطهیر نمیاد، که می تواند تحول اساسی در نظام زندگی آدمی پدید آورد.
انسان چون به همه قوانین عالم هستی اشراف ندارد و از طرفی می دانیم که در جهانی زندگی می کنیم که از قانون (تاثیر و تاثر) برخوردار است. پس باید انسان به شکلی خود را مدیریت کند، که بتواند بهترین موضع گیری ها را در راستای مصالح زندگی خویش داشته باشد.
عدم اشراف انسان به تمامی قوانین و روابط کل هستی موجب می شود که مواضع غلطی در متن زندگی اختیار نماید.
▪️مادر مهربانی چون فاطمه زهرا علیها سلام با رهنمود فوق، ما را با (عامل تعیین کننده) که نقش اساسی در زندگی ما دارد، آشنا می کنند و آن (اخلاص) است.
اخلاص، یعنی کار و فعالیت و تلاش را فقط و فقط برای خدا انجام دادن.
یعنی فقط و فقط برای خدای سبحان زندگی کردن- یعنی فقط و فقط او را راضی کردن (نه غیر او) در این صورت است که خدای مهربان، که کلید خانه خوشبختی را در دست دارد تمامی زندگی اصیل و با نشاط و با طراوت را به ما هدیه می دهد.
منتظران کوی دوست باور کرده اند، که باید با خدا بود تا خدا راه را به آنها نشان دهد.
▪️شهادت ام ابیها حضرت فاطمه زهرا علیها سلام بر همه منتظران، تسلیت باد.▪️
سردار تا خیالش راحت نشد، نرفت
از صبح تلخترین جمعه، در میان اشک و آه، مدام در دلم به سردار میگفتم: حاج قاسم! چطور دلتون اومد ما رو تنها بگذارید؟ شما که میدونستید پشت همه ما به شما گرمه. شما که میدونستید حتی اسم شما، قوت قلبه برای جبهه مقاومت. شما که دیدید داعش فرصت پیدا کنه، دوباره دندون تیز میکنه. شما که دیدید آقا گفتن حالا زوده برای شهادتتون و ما و ایران و اسلام تا سالها به شما نیاز داریم. شما که… میگفتم و میگفتیم و قلبهایمان ذرهذره در این داغ، ذوب و از کوره آتشفشان چشمهایمان سرازیر میشد.
اما فقط 5روز لازم بود تا سردار، دامنکشان و سَرِ صبر، سری به چهارگوشه ایران بزند و با همان لبخند همیشه شیرینش، از گوشه چشم با آن نگاه مهربانش چشمدرچشم مردم عزیزتر از جانش بدوزد و با آن صدای آرامشبخشش توی گوششان زمزمه کند: من هیچکجا نمیروم. کنارتان هستم.
پیغامش را شاید بعضیهایمان به گوش دل نشنیدهبودیم تا سحرگاه امروز، چهارشنبه، 18 دیماه، بعد از حدود 4 ساعتِ پرالتهاب اما غرورآفرین و شادیبخش از آغاز #انتقام_سخت؛ عملیاتی که درست همان ساعتی کلید خورد که 5 روز قبل، راکتهای جنایتکار، سردار دلها را آسمانی کرد. درست در آن دقایقی که عملیات انتقام مزین به نام شهید «سلیمانی» و متبرک به رمز «یا زهرا(س)» دشمن را در بهت و سکوت خفقانآوری فرو بردهبود، در همان لحظات پرغروری که «بیدارهای خوشاقبال» میان زمین و آسمان مشغول رصد لحظهبهلحظه اخبار عملیات بودند و درحالیکه اشک و لبخندشان در هم آمیختهبود، مینوشتند: «قاسم نبودی ببینی…»، ناگهان خبر رسید: «مراسم تدفین سردار سپهبد شهید سلیمانی تا دقایقی دیگر»…
مات و مبهوت به صفحه تلویزیون خیره شدهبودم که چطور پیکر مطهر سردار، خرامانخرامان روی موج خروشان دستهای عاشقان خستگیناپذیرش میرفت تا در آغوش همرزمانی که یک عمر در فراقشان سوخته بود، آرام بگیرد. این بار هم دلم به جای زبانم به حرف آمد: انگار سردار تا خیالش راحت نشد، با ما وداع نکرد… انگار تا خبر پیروزی به مالک اشتر نرسید، او از لشکر 80 میلیونیاش دل نکَند. این را حتی احمقهای درجهیک آمریکایی هم فهمیدند.
…
پرده اشک میان من و تصاویر مراسم تدفین حائل شده اما از همانجا نگاهم به آن نگاه مهربان و آن لبخند شیرین گره میخورد. انگار صدای سردار در گوش جانم میپیچد که میگوید: به ترامپ گفتهبودم بیا! من حریف تو هستم…
حالا دیگر مراسم تدفین که نه، مأموریت سردار تمام شده، همانطور که خودش میخواست؛ با ادب کردن دشمن و کمی آرام شدن دل داغدارانش. حالا دیگر خداحافظ فرمانده، تا روزی که دوباره در لشکر آخرالزمانی صاحبالزمان (عج) تو را ببینیم.
راستی حاج قاسم عزیزتر از جان! حالا که میروی، این را هم بگویم که شیرینی اولین ثمره انتقام مقتدرانه همرزمانت در پاسخ خون پاک بهناحق ریختهات را چند دقیقه بعد از پایان عملیات چشیدیم؛ سیانان که تا امروز از خلیج نیلگون تا ابد فارسمان با عنوان «خلیج» یاد میکرد، بعد از عملیات پیروزمندانه شهید سلیمانی، مجبور شد برای اولین بار بنویسد: «خلیج فارس»…
و تازه این اول مسیر #انتقام_سخت است.
پايگاه بصيرت