عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق
کتاب حاضر که به قلم فقیه وارسته، حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی دامت برکاته به رشته تحریر درآمده، پیرامون آثار این ماه عظیم سخن می گوید.
این کتاب آکنده از نکات جالب و جذاب تفسیری، حدیثی، تربیتی و اخلاقی است و خواننده، مطالب نافع و سودمندی را درباره ماه مبارک رمضان و آثار این ماه به دست می آورد.
قلم کتاب، روان و مطالب آن دارای چینش منطقی و دقت علمی خوبی است و مستندات به خوبی با ذکر آدرس ذکر شده اند و کثرت استفاده از آیات و روایات و حکایات اسلامی از ویژگی های برجسته این اثر است.
اثر مزبور مشتمل بر شانزده باب است که عبارتند از:
درباره باب اول: فضیلت ماه مبارک رمضان در خطبه رسول خدا صلی الله علیه وآله، باب دوم درباره روزه، ندای الهی است که شرحی بر آیه ۱۸۳ سوره بقره است. باب سوم درباره ماه رمضان، ماه نزول قرآن است که در آن مطالب متنوعی درباره قرآن آمده است… و سرانجام باب شانزدهم درباره عید سعید فطر است.
سعادت دنیا و آخرت در گرو عمل به قرآن
سخنرانی تلویزیونی رهبرمعظم انقلاب مدظله العالی در پایان محفل انس با قرآن کریم - اول رمضان المبارک ۱۴۴۱
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
تبریک حلول ماه رمضان به همهی مسلمانان جهان
خیلی تشکّر میکنیم از برادران عزیزی که این برنامه را ترتیب دادند و تنظیم کردند و ما را امروز محظوظ کردند از تلاوت آیات کریمهی قرآن؛ و صمیمانه تشکّر میکنم از همهی قرّاء محترمی که امروز تلاوت کردند؛ حقیقتاً لذّت بردیم، استفاده کردیم، بهرهمند شدیم از این تلاوتها، و همچنین از مجری محترم که جلسه را بخوبی اداره کردند.
اوّلاً حلول ماه مبارک رمضان را تبریک عرض میکنیم به همهی کسانی که این سخن را میشنوند و همهی برادران مسلمان در سرتاسر جهان؛ و امیدواریم که خداوند به ما توفیق بدهد که بتوانیم حقّ این ماه را ادا کنیم. ماه، ماه قرآن است؛ که در آیهی کریمهی قرآن هم وقتی که نام ماه رمضان آورده شده، ذکر میشود «اَلَّذیِ اُنزِلَ فیهِ القُرءان»(۲). این یک خصوصیّت بسیار مهمّ این ماه عزیز و شریف است.
سعادت دنیا و آخرت در گرو عمل به قرآن
بنده مطالبی را یادداشت کردهام، برای اینکه دربارهی قرآن عرض بکنم، منتها وقت نیست، وقت خیلی کم است؛ مختصری را عرض میکنیم. ما دربارهی قرآن بارها گفتهایم، بارها شنیدهایم که قرآن کتاب زندگی است. واقع قضیّه هم همین است: قرآن کتاب زندگی است. اگر آحاد بشر قواعد زندگی را با قرآن تطبیق بکنند، سعادت دنیا و آخرت نصیب آنها خواهد شد. مشکل ما این است که این کار را نمیکنیم؛ مشکل ما این است که ما زندگی را با قواعد قرآن تطبیق نمیکنیم؛ مثل کسی که به پزشک مراجعه میکند و نسخهی پزشک را میگیرد لکن به آن نسخه عمل نمیکند. این مراجعهی به پزشک بدون عمل کردن به نسخه اثری نخواهد داشت؛ امروز وضع ما این جوری است.
بفرمایید بهشت..
امام سجاد علیه السلام در روایتی به ثمرات کلام و سخن زیبا اشاره کرده اند.
امام زین العابدین علیه السلام:
اَلْقـَوْلُ الْحـَسـَنُ یـُثـْرِی الْمـالَ وَ یـُنـْمِی الرِّزْقَ وَ یُنْسی فِی الاَْجَلِ وَ یُحَبِّبُ اِلَی الاَْهْلِ وَ یُدْخِلُ الْجَنَّةَ.
کـلام زیـبـا، مـال و ثـروت را زیـاد مـی کـنـد؛ روزی را افـزایـش می دهد؛ مرگ را به تأخیر می اندازد؛ آدمی را محبوب خانواده اش می سازد و او را وارد بهشت می کند.
بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۱۰
اینگونه برای فرزندان دعا کنیم
یکی از ویژگی هایی که نماد محبت والدین به فرزندان است دعا برای آنها می باشد؛ اما بعضا شاهد بوده ایم که پدر و مادر درخواست های مادی و دنیایی و یا در یک کلام سعادت دنیوی را برای فرزند خویش خواسته اند اما در دعاهای خود توجهی به سعادت اخروی و معنوی فرزندان نداشته اند.
خداوند در قرآن می فرماید: «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَذُرِّیّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُن وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماما (۱) / و [عبادالرحمان] کسانی اند که می گویند: پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه ی روشنی چشمان [ما] باشد، و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان».
با دقت در این آیه می بینیم که یکی از ویژگی های عبادالرحمان و بندگان خوب خداوند این است که از خداوند طلب فرزند و همسری می نمایند که مایه ی چشم روشنی آنها باشد.
منظور از روشن شدن چشم با دیدن زن و فرزند این است که انسان از ناحیه ی آن ها هیچ نگرانی و اضطرابی نداشته باشد و وقتی چشمش به آن ها می افتد دلش شاد گردد.
علاقه ی به همسر و فرزند از ویژگی های فطری انسان است اما در عین حال انسان باید به این ویژگی فطری جهت بخشد.
توجه به سعادتمندی همسر و فرزند از ویژگی های خاص انبیاء الهی بوده است و در قرآن نیز نمونه هایی از این توجه را می بینیم.
به عنوان مثال در رابطه با حضرت ابراهیم علیه السلام اینگونه آمده است که وقتی ایشان با فرزندشان اسماعیل مشغول ساختن خانه ی کعبه بودن دعا کردند و چنین گفتند:
رَبَّنا وَاجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَک؛ (۲) پروردگارا، ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده، و از نسل ما امتی که تسلیم فرمانت باشند [پدید آور].
در واقع با این دعا حضرت ابراهیم علیه السلام خواستار نسلی شدند که مطیع اوامر الهی باشد و بدین طریق برای فرزندان خویش دعا می فرمودند.
یکی از ویژگی هایی که نماد محبت والدین به فرزندان است دعا برای آنها می باشد؛ اما بعضا شاهد بوده ایم که پدر و مادر درخواست های مادی و دنیایی و یا در یک کلام سعادت دنیوی را برای فرزند خویش خواسته اند اما در دعاهای خود توجهی به سعادت اخروی و معنوی فرزندان نداشته اند؛ لذا با نظر به قرآن باید والدین به این امر خطیر نیز توجه نمایند و در کنار تلاش برای هدایت و اصلاح فرزندان در دعاهای خود نیز سعادتمندی دنیوی و اخروی آنان را نیز مدنظر قرار دهند.
حضرت ابراهیم حتی زمانی که به مقام امامت نائل شدند باز هم از دعا برای ذریه و فرزندان خویش دست برنداشتند و برای آنها نیز دعا کردند.
یکی از قرارهای معنوی که والدین می توانند خود را مقید کنند که همیشه به آن اهتمام ورزند این است که بعد از هر نماز، دعای خیری برای فرزندان خویش داشته باشند و توفیق بهره های معنوی را از خداوند مهربان برای فرزندانشان خواستار شوند تا ان شاءالله فرزندان نیز مایه ی چشم روشنی آن ها گردند.
پی نوشت ها:
۱. فرقان (۲۵)، ۷۴.
۱. بقره (۲)، ۱۲۸.
خبرگزاری رسمی حوزه
تشكر رهبرانقلاب از مردم قم جهت حضور پر شور در انتخابات
تصميم بگيريم تا شاد شويم...
آیا پیش میآید گاهی از خودتان بپرسید شادی چیست و من چقدر شادم؟! سالهاست که ما عجیب درگیر روزمرگیهای زندگی شدهایم و مدام سرمان در چرتکه انداختن و تامین معاش است و این تنها ما نیستیم و البته که این خاصیت زندگی ماشینی و شهری و پر هزینه و پر مشغله ای است که ماحصل سبک مدرن زندگی است و ما با آن خو گرفتهایم. در واقع ناخواسته در مسیر این نوع زندگی قرار گرفتهایم و این جریان ما را با خود به پیش میبرد. اغلب از این جریان و این سرعت نالانیم و کمتر پیش میآید کمی بایستیم و درنگ کنیم و با خود بیاندیشیم که آیا نمیشود کمی این فضای پر تنش و پردغدغه را تلطیف کرد؟ واقعیت این است که میشود و بیتردید میشود. این لطافت وقتی رخ مینماید که ما به"شادی” فکر کنیم. همین ابتدا بگوییم که اگر به شادی به چشم قضیه “فیثاغورث” نگاه میکنید بیراهه میروید. شادی آن قدر پیچیده نیست و معما هم نیست به دنبال حل آن باشید و قضیه ریاضی هم نیست که بخواهید آن را اثبات کنید. شادی لابهلای همین روزمرگیهاست که باید آن را پیدا کنید و اگر نیست آن را بسازید. به همین راحتی.
شادی یک حس درونی و سرشار از رضایتمندی است. کمی با خودتان خلوت کنید چه وقت هایی حالتان خوب است، همان وقت شما شادید و درون پر از آرامشی دارید که باید قدرش را غنیمت بشمارید. قرار نیست همیشه قهقهه شادی سر بدهیم. نه اینکه قهقهه بد باشد اما کمتر پیش میآید فرد در چنین موقعیتهایی قرار بگیرد. مهم این است که ما بتوانیم حس شادی را تداوم ببخشیم و خودمان را به کرات در چنین موقعیتی قرار دهیم. تحقیقات نشان داده است افراد شاد در مواجهه با استرس و بیماری ها بهتر عمل میکنند. همین طور کمتر دچار بیماری می شوند و نگرش شان به زندگی بهتر است.
اما چه طور خودمان را در موقعیت هایی قرار بدهیم که شادی آور است؟
سفر کنید. حتی یک روزه و حتی چند ساعته. چارچوب ذهنیتان را در مورد سفر بشکنید که سفر یعنی یک مسافرت چند روزهی پر هزینه که سالی یک بار یا چند سال یک بار پیش میآید. اولویت های هزینهای را بازنگری کنید. مثلا خرید لباسهای گران شما را شاد میکند یا خرید لباس کم قیمت تر و اندوختن بخشی از درآمد با هدف رفتن به سفر؟
بخشی از هزینه هایی که ما در زندگی می کنیم به خاطر آسایش و آرامش و لذت بردن ما از زندگی نیست، بلکه به خاطر دیگران است. اگر واقع بینانه و منطقی باشیم میشود بخشی از هزینه های زائد را حذف کرد و آن را پسانداز برای روزهای سفر. سفر را هم میشود با مدیریت درست، کم هزینه اداره کرد. کافی است درباره سفر ارزان قیمت و چگونگی استفاده بهینه از پول مان در سفر کمی جست و جو و مطالعه کنید.
به دیگران کمک کنید تا حس شادی در شما موج بزند. کمک میتواند مالی و غیرمالی شود. گاهی به دوست صمیمیتان کمک کنید، مثلا در تمیز کردن خانهاش و یا در نگهداری چند ساعته از کودکش، اگر نیاز به کمک شما دارد. به افراد مسن در خانواده و فامیل و همسایه یاری برسانید. مثلا میتوانید خریدشان را انجام بدهید. هر از گاهی برای خانوادهای که از وضعیت دشواری مالی شان خبر دارید آذوقه مختصری در کنار خریدهای بی شمار خودتان تهیه کنید و بیبهانه به دستشان برسانید.
با کودکان همراه باشید. با آنها بازی کنید و مثل آنها برای ساعتی کودک باشید. اسباب خنده آنها شوید تا شادی آنها در شما هم رخنه کند. از دنیای جدی و پرحساب و کتاب کمی فاصله بگیرید و با آنها همراه باشید.
با دوستانتان قرار ملاقات بگذارید. با آنها به کافی و خرید و استخر و … بروید. بودن در کنار دوستانتان یعنی فتح باب خاطرات خوش گذشته و یادآوری آنها شما را خوشحال می کند.
هر لحظه و هرکسی ممکن است خاطر ما را مکدر کند. ما در روز با آدمهای مختلفی از خانواده و دوست و همکار گرفته تا همسایه و … روبه رو میشویم. ممکن است حرف و عمل برخی برای ما ناخوشایند باشد و موجب ناراحتی ما شود. روی فکر و ذهن خودمان کار کنیم و با خودمان قرار بگذاریم که نباید به این راحتی روح و روان ما دچار ناراحتی شود. بنابراین گذشت را خوب تمرین کنیم و به سهولت از دیگران بگذریم تا آرامش درون ما دچار تلاطم نشود. از ناراحتیهای کوچک و بزرگ زود چشم بپوشیم، چرا که گذشت خود به تنهایی شادی آور است.
با گل و گیاهان هم همنشینی کنیم. چند گلدان همیشه در خانه و یا محل کارمان داشته باشیم. رسیدگی به آنها و تماشای مداوم شان ما را سرزنده میکند و حس خوب شادی برای ما به ارمغان میآورد.
همه داراییمان (مادی و غیر مادی)را برای روزهای آینده که نمیدانیم کی و کجاست و آیا ما در آن روزهای آینده زندهایم یا نه اندوخته نکنیم. کمی آیندهنگری و دوراندیشی حتما لازم است، ولی زندگی در حال و آنطور که ما را خوشحال میکند و رضایت برای مان تدارک میبیند ضروریتر است. زندگی با همه دشواریهایش شیرینی و شادیهای زیادی هم دارد. آنها را هم ببینیم. کمیخوش بین و مثبت اندیش باشیم. از پشت شیشه عینک خوش بینی چیزهای خوبی عایدمان میشود، ولی قطعا از پشت عینک بدبینی زندگی سختتر میگذرد. برای شاد بودن و رضایت از زندگی میشود بهانههای زیادی ساخت. فقط کافی است تصمیم بگیریم شاد باشیم آن وقت اسبابش را هم فراهم میکنیم.
منبع: سایت بصیرت