انتظار فرج دو گونه سازنده و ویرانگر است
شهید آیت الله مطهری (ره) : انتظاری که سازنده است تحرک بخش است و تعهدآور است و انتظاری که ویرانگر است باز دارنده است و فلج کننده است و نوعی اباحی گری محسوب می شود. انتظار ویرانگر این است که قیام مهدی موعود ماهیت انفجاری دارد فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها و تبعیض ها و اختناق ها و حق کشی ها ناشی می شود. بنابراین هر اصلاحی محکوم است زیرا تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی است دست غیب ظاهر نمی شود و بر عکس هر فساد و هر گناه و هر ظلم و هر حق کشی به عنوان این که مقدمه اصلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند پس کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار ترویج و اشاعه فساد است! این گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی بغض و عداوت می نگرد زیرا آنان را تأخیر اندازان و ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئ»؛ «خداوند به مؤمنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد دینی را که برای آنان پسندیده است مستقر سازد دوران خوف آنان را به دوران امنیت کند (دشمنان آنان را نابود سازد). بدون ترس و واهمه خداوند خود را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گردن ننهند و چیزی در عبادت و یا طاعت شریک حق نسازند».
بنابراین می بینیم هیچ یک از دانشمندان و فقیهان شیعه تکلیف امر به معروف و نهی از منکر را در عصر غیبت حضرت ولی عصر(عج) ساقط ندانسته اند. از دیگر دلایل اشتباه بودن چنین برداشتی آن است که مخالف با سیره و سنّت معصومین(علیهم السلام) می باشد چرا که اگر قرار بود برای رسیدن به عدل و قسط راهی جز گسترش فساد نباشد خود ائمه معصومین علیهمالسلام به گسترش ظلم و جور دامن میزدند و مردم را به چنین مسیری توصیه نمی کردند و حال آنکه هم در گفتار و روایات متعددی به این فریضه الهی تشویق مینمودند و مورد حمایت قرار میدادند. که بارزترین نمونه آن قیام امام حسین(ع) در برابر ظلم و فساد حکومت یزید بود.
منبع: صاحب نیوز
سخنرانی مکتوب شب چهارم محرم
عبد اللَّه بن جعفر: بخدا اگر من در خدمت حسین بودم هر آینه دوست میداشتم از او دور نشوم تا در کنارش کشته شوم.
طفلان حضرت زینب علیها السلام
عبد اللَّه بن جعفر (پسر عموى آن حضرت و شوهر خواهرش، زینب علیها السلام) دو فرزند خود عون و محمد را بنزد حضرت فرستاد و نامه نیز بوسیله آن دو براى او فرستاد که در آن چنین نوشته بود:
اما بعد من ترا بخدا سوگند دهم که چون نامه مرا خواندى از این سفر بازگردى، زیرا من بر تو ترسناکم از این راهى که بر آن میروى از اینکه هلاکت تو و پریشانى خاندانت در آن باشد، و اگر امروز تو از میان بروى روشنائى زمین خاموش خواهد شد، زیرا تو چراغ فروزان راه یافتگان و آرزو و امید مؤمنان هستى، و براهى که میروى شتاب مکن تا من بدنبال این نامه خدمت شما برسم و السلام.
عبد اللَّه (این نامه را فرستاد و از آن سو) بنزد عمرو بن سعید رفته از او درخواست کرد امان نامه براى حسین علیه السّلام بفرستد و او را آرزومند سازد که از این راه باز گردد، پس عمرو بن سعید نامه براى آن حضرت نوشت و در آن نامه او را امیدوار به نیکى و صله کرد و بر جان خویش آسوده خاطر ساخت، و آن نامه را بوسیله برادرش یحیى بن سعید فرستاد، پس یحیى و عبد اللَّه بن جعفر بآن حضرت رسیده و پس از آنکه پسران خود را فرستاده بود (خود نیز آمده) و نامه عمرو بن سعید را باو دادند و در بازگشت آن حضرت کوشش بسیار کردند، سید الشهداء علیه السّلام فرمود: همانا من رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را در خواب دیدم و مرا بآنچه بدنبال آن میروم دستور فرمود، آن دو گفتند: آن خواب چه بوده؟ فرمود: آن را براى کسى نگفته و نخواهم گفت تا خداى خویش را دیدار کنم، پس همین که عبد اللَّه بن جعفر از بازگشت او ناامید شد بدو فرزند خویش عون و محمد دستور داد ملازم آن جناب باشند و بهمراهش بروند، و در رکابش شمشیر زنند، و خود با یحیى بن سعید بمکه بازگشت .(۱)
مرحوم جزایری در خصائص الزینبیه :
قابل توجه است که عبد الله بن جعفر با آن ارادتی که به سید الشهداء داشته است نمی توان گفت که بدون امر حضرت از یاری ایشان سر باز زده است. بنابراین شاید آن حضرت برای حفظ بقیه بنی هاشم که در مکه و مدینه بوده اند ،عبد الله را امر نموده است که باز گردد، چرا که یزید باآن پستی و شقاوت راضی نبوده که یک نفر از بنی هاشم به روی زمین باقی بماند و چون عبد الله بن جعفر به واسطه فضایل و جود و سخایش نزد همه مورد قبول بوده است ودارای نفوذ کلام بوده ، امام حسین علیه السلام او را جهت حفظ بنی هاشم از همراهی خود نهی فرموده ، چنان چه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در غزوه تبوک علی را در مدینه به جا گذاشت ودر نظر داشت تا به واسطه ی وجود او ، اهل مدینه از شر منافقین در امان بمانند .همچنین مؤید این مطلب آنست که عبد الله دو فرزند چون جان شیرین خود را فدا نمود. آیا ممکن است کسی که دو فرزند خود رادریغ ننموده است از جان خود دریغ نماید؟! (۲)
صفحات: 1· 2
اطعام عزاداران
پ آیت الله بهاءالدینی (رحمةالله علیه) میفرمودند که اطعام و غذای در مجالس روضه و محافل معنوی، خود اطعام #موضوعیت دارد، نه طریقیت!
❗️ لذا ایشان به #اطعام داشتن مجالسشان تاکید میکردند، و در مجلس ختم صلواتشان حتما اطعام داشتند.
? استاد عابدینی حفظهالله
فاصله حرف تا عمل
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
اَلنّاسُ عَبیدُ الدّنیا، وَ الدّینُ لَعِقٌ عَلی ألسِنَتِهِم یَحوطونَهُ بِهِ ما دَرَّت مَعایِشُهُم، فَاِذا مُحِصّوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدّیانونَ؛
مردم بنده ی دنیایند و دین، چیزی است که بر زبانشان می چرخد و تا وقتی زندگی هاشان به خوبی می گذرد، دم از دین می زنند. پس هر گاه با بلا آزموده شوند، دینداران اندک می شوند.
تحف العقول، ص ۲۴۵
شرح حدیث:
میان ادّعا و عمل گاهی فاصله بسیار است.
در شرایط عادی و امنیت، بسیارند آنان که از حق خواهی و عدالت دم می زنند و خویشتن را مسلمان می دانند، ولی وقتی پای زیان و ضرر به میان آید، تنها گروه اندکی در میدان می مانند و به حق وفاداری نشان می دهند.
سخن بالا را سیدالشهداء(علیه السلام) با توجه به این نکته بیان فرمود که هزاران نامه دعوت از کوفیان دریافت کرده بود که همه مدعی بودند اگر پیش ما بیایی و رهبری ما را بر عهده بگیری، حاضریم در رکاب تو با آل ابوسفیان مبارزه کنیم و بنی امیه را از بین ببریم.
ولی وقتی نماینده ی امام، مسلم به عقیل در کوفه بود و شرایط بحرانی پیش آمد و ابن زیاد، سختگیری و دستگیری و تهدید و تطمیع را شروع کرد، چه تعداد از آنان به مسلم بن عقیل وفادار ماندند؟ مگر مسلم، غریب و تنها نماند و به شهادت نرسید؟
وقتی امام حسین(علیه السلام) به کربلا آمد و در محاصره ی کوفیان قرار گرفت، آن همه خطبه خواند و «هَل مِن ناصر» گفت و یاور طلبید، ولی چه شد که آن مدعیان مسلمانی نه تنها یاری اش نکردند، بلکه به رویش شمشیر کشیدند و او را شهید کردند!
مدعیان سست ایمان و منافقان، از ایمان و دین دم می زنند، اما وقتی خطر پیش آمد و صحنه ی آزمون فراهم شد، مردود می شوند و باطنشان آشکار می گردد.
از خدا بخواهیم در صحنه های آزمون دین، ما را موفق بدارد.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی
درباره زیارت امام حسین (علیهالسلام)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ قالَ سَمِعتُ اَبا جَعفَرٍ وَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلامُ) یَقولانِ اِنَّ اللَّهَ تَعالیٰ عَوَّضَ الحُسَینَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مِن قَتلِهِ اَن جَعَلَ الاِمامَةَ فی ذُرّیَّتِهِ وَ الشِّفَاءَ فی تُربَتِهِ وَ اِجابَةَ الدُّعاءِ عِندَ قَبرِهِ وَ لا تُعَدُّ اَیّامُ زائِریهِ جائِیاً وَ راجِعاً مِن عُمُرِه. قالَ مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ فَقُلتُ لِاَبی عَبدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) هَذَا الجَلالُ یُنالُ بِالحُسَینِ (عَلَیهِ السَّلامُ) فَما لَهُ فی نَفسِهِ فَقالَ اِنَّ اللَّهَ تَعالیٰ اَلحَقَهُ بِالنَّبِیِّ (صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) فَکانَ مَعَهُ فی دَرَجَتِهِ وَ مَنزِلَتِهِ ثُمَّ تَلا اَبو عَبدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) وَ الَّذینَ آمَنوا وَ اتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمانٍ اَلحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم.(۱)
عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ قالَ سَمِعتُ اَبا جَعفَرٍ وَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلام)
هم از این بزرگوار این را شنیده، هم از آن بزرگوار.
یَقولانِ اِنَّ اللَّهَ تَعالیٰ عَوَّضَ الحُسَینَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مِن قَتلِهِ اَن جَعَلَ الاِمامَةَ فی ذُرّیَّتِه
[امام باقر و امام صادق (علیهما السّلام) میفرمودند همانا خداوندِ متعال به حسین (علیه السّلام) در برابر کشته شدنش پاداش داد که امامت در فرزندانش و شفا در خاکش و اجابت دعا در نزد قبرش باشد و اینکه روزهایی که زائرینش [برای زیارت] میآیند و میروند از عمرشان محسوب نمیگردد.]
اینها البتّه بخشی از پاداشها است؛ وَالّا پاداشی که خدای متعال به شهید معمولی میدهد -فرض کنید در میدان جنگ یک تیری میخورَد یا آن روز یک شمشیری میخورد و میافتاد، شهید بود- این را خدای متعال میگوید «اَحیاّْءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ فَرِحینَ بِماِّ ءاتٰهُمُ اللهُ مِن فَضلِه! وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم»؛(۲) [وقتی] خدای متعال دربارهی یک شهید معمولی این جور حرف میزند، خب اَجر شهیدی مثل حسینبنعلی (علیه السّلام) که شهادت او قابل مقایسهی با هیچ شهادتی نیست، یعنی ما در تاریخ سراغ نداریم، بنده سراغ ندارم که این جور مصیبتها و این جور سختیها را [کسی] تحمّل کند برای آن هدف عالی، هدف بلند، اصلاً قابل مقایسه نیست با اجر یک شهید معمولی. از جملهی این اجرها و پاداشها این [چیزهایی] است که در این روایت آمده است. نه اینکه خیال کنیم اجر حسینبنعلی (علیه السّلام) فقط همینها است؛ از جمله اینها است که خیلی هم مهم است. یکی اینکه حضرت فرمود خداوند متعال «عَوَّضَ الحُسَینَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مِن قَتلِهِ اَن جَعَلَ الاِمامَةَ فی ذُرّیَّتِه»؛ امامت، این پرچم برافراشته، این خورشید درخشان در طول همهی تاریخ، در نسل این بزرگوار قرار داده شد، از اولاد او قرار داده شد.
وَ الشِّفَاءَ فی تُربَتِه
خاک قبر او را کسی مصرف کند، شفا است، دوا است، درمان است؛ خاک، خاک است امّا این خاک به برکتِ مجاورتِ آن پیکرِ مطهّر، یک چنین خاصیّتی دارد که شفا است.
وَ اِجابَةَ الدُّعاءِ عِندَ قَبرِه
این هم یکی؛ در کنار قبر حسینبنعلی (علیه السّلام) شما دعا کنید، دعایتان مستجاب است. [واقعاً] دعا کنید؛ لقلقهی لسان نباشد؛ بخوانید و بخواهید خدا را، خدای متعال وعده کرده است که اجابت خواهد کرد. اینهایی که میروند این راه را پیاده طی میکنند و میرسانند خودشان را به آنجا در این پیادهروی اربعین -این حادثهی عجیبی که این سالها پدید آمده است- واقعاً یک موهبت بزرگ الهی را خدای متعال در اختیار اینها گذاشته.
وَ لا تُعَدُّ اَیّامُ زائِریهِ جائِیاً وَ راجِعاً مِن عُمُرِه
این هم یکی؛ اگر خدای متعال مثلاً فرض کنید که ده هزار روز به شما عمر داده باشد، این چند روزی که در حال رفت و آمد به سمت قبر این بزرگوار هستید، جزو اینها حساب نمیشود؛ این اضافهی بر آن تعداد روزهایی است که خدای متعال مقدّر کرده که عمر شما باشد؛ این جزو آنها نیست، از عمرتان حساب نمیشود؛ این اضافه است، سرریز عمر است.
قالَ مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ فَقُلتُ لِاَبی عَبدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) هَذَا الجَلالُ یُنالُ بِالحُسَینِ (عَلَیهِ السَّلام) فَما لَهُ فی نَفسِه
محمّدبنمسلم میگوید وقتی حضرت این را فرمودند، گفتم این جلالت، این عظمت، این مقام عالی، به برکت امام حسین داده میشود به این و آن. اینکه «شما اگر تربتش را مصرف کنید، بخورید، شفای شما است»، به شما یک لطفی شده است. به برکت امام حسین، این جلال و این کرامت و این عظمت داده شده است به اینها. وقتی خدای متعال به خاطر او به دیگران این جلال و عظمت را، این کرامت را لطف میکند، پس به خود او چه میدهد؟
فَقالَ اِنَّ اللَّهَ تَعالیٰ اَلحَقَهُ بِالنَّبِیِّ (صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه)
اجر خود او این است که او ملحق به پیغمبر است. خلاصهی همهی کرامتهای الهی در عالم وجود، وجود پیغمبر اکرم است؛ خدا او را در قیامت، در بهشت، به پیغمبر ملحق میکند.
فَکانَ مَعَهُ فی دَرَجَتِهِ وَ مَنزِلَتِه
در روز قیامت، امام حسین در درجهی پیغمبر و در منزلت پیغمبر قرار میگیرد.
ثُمَّ تَلا اَبو عَبدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) «وَ الَّذینَ آمَنوا وَ اتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمانٍ اَلحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم»
یکی از مصادیق این آیه این مورد است.
۱). امالی طوسی، مجلس یازدهم، ص ۳۱۷؛ «محمّدبنمسلم میگوید: شنیدم که امام باقر و امام صادق (علیهما السّلام) میفرمودند همانا خداوندِ متعال به حسین (علیه السّلام) در برابر کشته شدنش پاداش داد که امامت در فرزندانش و شفا در خاکش و اجابت دعا در نزد قبرش باشد و اینکه روزهایی که زائرینش [برای زیارت] میآیند و میروند از عمرشان محسوب نمیگردد. محمّدبنمسلم میگوید: پس به امام صادق (علیه السّلام) عرضه داشتم این همه بزرگی و احترام به واسطهی [بزرگداشت] حسین (علیه السّلام) به دست میآید ولی به خودش چه خواهد رسید؟ فرمود: همانا خداوند او را به پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله) ملحق میگرداند و پیوسته با او در درجه و جایگاه او همراه خواهد بود. آنگاه امام صادق (علیه السّلام) این آیه را تلاوت فرمود: و کسانی که گرویده و فرزندانشان آنها را در ایمان پیروی کردهاند، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهیم کرد.»
۲) سورهی آلعمران، بخشی از آیهی ۱۶۹ و بخشی از آیهی ۱۷۰؛ «… زندهاند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند؛ به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و برای کسانی که از پیِ ایشانند و هنوز به آنان نپیوستهاند شادی میکنند که بیمی بر ایشان نیست …»
#گهرهای_حسینی
غوغای سلام فرمانده در کربلا
? اجرای سلام_فرمانده با حضور مطرحترین خوانندگان این سرود از ایران و عراق و لبنان.
تمام بینالحرمین مملو از جمعیت حاضر برای اجرای این سرود عظیم بود.