اعمال ماه ربیعالثانی
برای ماه ربیعالثانی همانند سایر ماههای قمری اعمال مستحبی توصیه شده است، از مهمترین اعمال ماه ربیعالثانی؛ چنانچه در تمام ماههای قمری در کتابهای دعا ذکر شده دعا و نماز در اول ماه است.
از مهمترین اعمال ماه ربیعالثانی؛ چنانچه در تمام ماههای قمری در کتابهای دعا ذکر شده است؛ دعا و نماز در اول ماه است. دعای سیدبن طاووس دعایی است که قرائت آن در روز اول ربیعالثانی توصیه شده که در آن آمده است: «اللّهُمَّ أَنْتَ إِلهُ کلِّ شَیءٍ، وَ خالِقُ کلِّ شَیءٍ وَ مالِک کلِّ شَیءٍ وَ رَبُّ کلِّ شَیءٍ، أَسْأَلُک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی، وَ الْغایةِ وَ الْمُنْتَهی، وَ بِما خالَفْتَ بِهِ بَینَ الْأَنْوارِ وَ الظُّلُماتِ، وَ الْجَنَّةِ وَ النّارِ، وَ الدُّنْیا وَ الاخِرَةِ، وَ بِأَعْظَمِ أَسْمائِک فِی اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ، وَ أَتَمِّ أَسْمائِک فِی التَّوْراةِ نَبْلًا وَ أَزْهَرِ أَسْمائِک فِی الزَّبُورِ عِزّاً، وَ أَجَلِّ أَسْمائِک فِی الانْجِیلِ قَدْراً، وَ أَرْفَعِ أَسْمائِک فِی الْقُرْآنِ ذِکراً، وَ أَعْظَمِ أَسْمائِک فِی الْکتُبِ الْمُنْزِلَةِ وَ أَفْضَلِها، وَ أَسَرِّ أَسْمائِک فِی نَفْسِک، الَّذِی لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ. وَ أَسْأَلُک بِعِزَّتِک وَ قُدْرَتِک وَ بِالْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ ما حَمَلَ، وَ بِالْکرْسِی الْکرِیمِ وَ ما وَسِعَ، أَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تُبِیحَ لِی مِنْ عِنْدِک فَرَجَک الْقَرِیبَ الْعَظِیمَ الْأَعْظَمَ، اللَّهُمَّ أَتْمِمْ عَلَی إحْسانَک الْقَدِیمَ الْأَقْدَمَ، وَ تابِعْ إِلَی مَعْرُوفَک الدّائِمَ الْأَدْوَمَ، وَ انْعِشْنِی بِعِزِّ جَلالِک الْکرِیمِ الْأَکرَمِ.»
بنابر مطلب بیان شده در کتاب شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان گرفتن روزه و زیارت خصوصا زیارت «امام حسن عسکری (ع)» در این ماه فضیلت فراوان دارد، زیرا در این ماه ولادت «امام یازدهم (ع)» قرار دارد. در کتاب علامه مجلسی «زادالمعاد» نیز این روز، روز شریف و بسیار مبارکی معرفی شده است و دعا و نماز را از جمله اعمال ارزنده و با فضیلت روز میلاد امام حسن عسکری(ع) ذکر کردهاند.
از جمله اتفاقهای مهم این ماه میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) است که در چهارمین روز از ماه ربیعالثانی متولد شده است، وی از اصحاب امام جواد(ع) و امام هادی(ع) بوده و روایات زیادی از ائمه(ع) نقل کرده است.
دهمین روز از این ماه مصادف با سالروز وفات حضرت معصومه(س) است. فاطمه ثانی، همچون نگینی درخشان در آسمان ایران میدرخشد. آن حضرت جایگاه ممتاز ویژهای در میان اهل بیت(ع) دارد و ائمه معصومین(ع) توجه و عنایت خاصی به ایشان دارند. بهگونهای که امام جواد(ع) فرموده است: «هرکس قبر عمّهام حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند، اهل بهشت خواهد بود».
مضمون و پیام نمازجمعه
جامعه ایران نیاز داشت که از سوی مقام معظم رهبری اعلام موضع رسمی و نیز روحیهبخشی نماید و فضای جنگی و نگرانی موجود را بشکند.
با توجه به اتفاقات اخیر و حملات سنگین اسرائیل به مناطق مسکونی ضاحیه بیروت و ترورهای پیاپی رهبران حزبالله و سپس اقدام ایران در پاسخ قابل انتظار به این اقدامات، منطقه در وضعیت ملتهبی قرار داشت و همچنان نیز این التهاب دیده میشود و ناظران مترصدند که واکنش نهایی اسرائیل و غرب را ببینند. واکنشی که ابتدا تصور میرفت بهسرعت انجام خواهد شد؛ ولی معلوم شد که اسرائیل بدون هماهنگی با ایالاتمتحده نمیتواند اقدام مستقلی کند؛ بنابراین، دنبال انجام هماهنگیهای لازم با آمریکاییها هستند.
این پاسخ میتواند تحریککننده باشد و شرایط را حاد و بحرانیتر کند. همچنین، میتواند به معنای آتشبس اعلامنشده باشد. در هر حال، جامعه ایران نیاز داشت که از سوی مقامرهبری اعلام موضع رسمی و نیز روحیهبخشی نماید و فضای جنگی و نگرانی موجود را بشکند.
از این نظر، نمازجمعه دیروز معنادار و در ادامه نماز قبلی ایشان بود که در سال۱۳۹۸ و پس از حمله موشکی به عینالاسد و در پاسخ به ترور سردار سلیمانی برگزار شد.
محتوای خطبهها نیز غیرمنتظره نبود. خطبه اول، متمرکز بر ضرورت اتحاد مردم و کشورهای اسلامی بود. طبیعی است وحدت فراملی مستلزم وجود اتحاد در سطح جامعه است. به عبارت دیگر، مستلزم وجود وحدت در سطح و درون حکومت و نیز وحدت حکومت با مردم، و بالاخره مردم با یکدیگر است. متاسفانه رفتار روزهای گذشته تندروهای داخلی بهروشنی مغایر با این رویکرد بود و بیش از اینکه در زمین وحدت بازی کنند، دنبال دشمنی و نفرتپراکنی داخلی بودند.
خطبه دوم نیز در دفاع از کلیت جنبش فلسطین و حزبالله و ضرورت پیگیری پیام آنان بود و اینکه این شیوه سرکوب مردمی که زندگی و سرزمین خود را از دست رفته میبینند، نتیجهای نخواهد داشت. فراتر از این دو مضمون کلی، محتوای خطبههای این نماز نشان داد که ایران دنبال ادامه تنش و جنگ نیست. البته یکی از شروط لازم برای پرهیز از جنگ و تنش، داشتن قدرت از جمله قدرت نظامی آن است.
همچنین پرهیز از جنگ مستلزم وجود رویکردهای دیپلماتیک مؤثر است. به نظر میرسد آنچه که خطر جنگ را افزایش میدهد، فقدان ایدههای سازنده سیاسی بر روی میز خاورمیانه است. در واقع، دیر یا زود چنین ایدههایی تولید خواهد شد و روی میز قرار داده میشود؛ ولی تا آن روز هرکس دنبال تغییر صحنه بازی به سود خودش است تا بلکه امتیازات بیشتری به دست آورد، غافل از اینکه همین امتیازخواهیها است که کار را به بنبست رسانده است.
تردیدی وجود ندارد که اگر با تداوم جنگ و سرکوب و ترور و تحقیر میتوانستند پیروز نهایی شوند، تا حالا مسئلهای در جهان باقی نمانده بود. مشکل این است که حتی پیروزیهای نظامی هم اگر پیوستهای سیاسی منصفانهای نداشته باشند، بهسرعت شکست میخورد و جامعه و منطقه را ملتهب و آماده درگیری میسازد. تجربه غرب از جنگ جهانی اول و به تسلیم وادار کردن آلمان، پیش روی همگان است.
همین تجربه بود که توانستند از آن درس بگیرند و در جنگ جهانی دوم به گونه دیگری رفتار کنند. اکنون صهیونیسم با پشتوانه مظلومنمایی به دلیل هلوکاست میکوشد که با به گروگان گرفتن مردم منطقه و کل جهان اهداف نامشروع خود را پیش ببرد؛ درحالیکه قدرتهای بسیار قویتر از آن هم، نتوانستهاند چنین اهدافی را محقق کنند. چه شاهدی بهتر از مقایسه امروز با سال گذشته است؟ علیرغم تلفات بسیار سنگینی که به مردم منطقه و رهبران جنبش مقاومت وارد شده است، ولی سال گذشته راهحل دودولتی در دستور کار کشورهای ذیربط نبود؛ درحالیکه امسال جز اسرائیل حتی ایالات متحده آن را یگانه راهحل میداند.
نمیدانیم روزهای آینده چه خواهد شد؛ ولی امیدواریم پیام ایران شنیده و ماجراجوییهای اسرائیل متوقف شود.
هم ميهن 1403/07/14
بهشت جهنمی
آیت الله جوادی آملی: اگر انسان در روز قیامت[با شفاعت یا توبه در دنیا یا….] وارد بهشت شود ودرآنجا از نعمات بهشتی ها متنعم باشد، ولی زمانی درخواست کند که میخواهم امام حسین(علیه السلام) را ببینم و درجواب بگویند شما [به خاطر کم بودن اعمال شایسته در دنیا] در مرتبه و جایگاهی نیستید که حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را ببینید؛ چنین بهشتی برای انسان از جهنم بدتر است.
تحت تاثیر چهار شخصیت هستم!
شهید سیدحسن نصرالله خود را از پیروان امام موسی صدر و همزمان تحت تأثیر شخصیتهایی چون امام خمینی و حضرت آیتالله خامنهای میدانست و در این خصوص می گفت:
«باید اعتراف کنم که بسیار تحت تأثیر امام موسی صدر هستم. البته اگر بخواهم دقیقتر بگویم باید بگویم که من تحت تأثیر چهار شخصیت بزرگ هستم: حضرت امام خمینی (ره)، حضرت امام موسی صدر، رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای و شهید بزرگوار سیدمحمدباقر صدر. نه تنها من بلکه همه جوانان مجاهد و انقلابی لبنان تحت تأثیر این چهار شخصیت عظیم و بزرگوار هستند… من میتوانم ادعا کنم که با تفکر و نوع نگاه حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیتالله خامنهای به موضوعات مختلف بهطور کامل آشنایی دارم و از طرف دیگر یک کار مطالعاتی گسترده روی اندیشهها و آثار امام موسی صدر انجام دادهام. به اعتقاد من هیچ تفاوت و اختلاف اساسی میان تفکر و آراء امام خمینی (ره) و امام موسی صدر وجود ندارد.»
هنیئاً لک الشهادة یا سید حسن…
حکم امام خمینی به سید مقاومت
پیش از ظهر روز ششم آبان ۱۳۶۰ شمسی یاران جنبش امل به همراه سید حسن نصرالله در جماران به حضور امام خمینی رحمةاللهعلیه رسیدند. همان روز سید حسن نصرالله، حکم اجازه اخذ وجوهات شرعیه را در ۲۱ سالگی از امام دریافت نمود.این در حالی بود که امام خمینی رحمةاللهعلیه به ندرت چنین شرایطی را برای کسی ایجاد کرده بود شیخ صبحی طفیلی از سران مقاومت، هفت سال بعد (۱۴ آبان ۱۳۶۷) و شهید سید عباس موسوی اولین دبیر کل حزب الله، نیز در ۲۰ بهمن ۱۳۶۶ اجازه تصرف در امور حسبیه و شرعیه را به امر امام پیدا کردند.
در حکم امام خمینی آمده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین و الصلوة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
و بعد، جناب حجت الاسلام آقای حاج سید حسن نصرالله (دامت افاضاته) از طرف اینجانب مجازند در تصدی امور حسبیه و اخذ وجوه شرعیه و مصرف مظالم عباد و زکوات و کفارات در مصارف مقرره شرعیه و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف آن در مخارج خودشان به نحو اقتصاد و در مورد مازاد بر مخارج نیز مجازند نصف آن را در خارج سادات عظام کثرالله امثالهم و ترویج شریعت مقدسه صرف نموده و نصف دیگر را ارسال دارند.
واوصیه - ایده الله تعالی بما اوصی به السلف الصالح من ملازمه التقوی و التجنب عن الهوی و التمسک بعروة الاحتیاط فی امور الدین و الدنیا و ان لانیسانی من صالح دعواته و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی»
شهید نصرالله درباره آخرین دیدار خود با امام می گفت: «من با همان جمع پنج شش نفر وارد شدم. گاهی که تنها می آمدم ایران، از امام وقت می خواستم، با وجود اینکه در سالهای آخر حیات ملاقات های حضرت امام سخت بود، ایشان مرا می پذیرفتند و من مسائل خودمان را مطرح می کردم و جواب می گرفتم. اخرین دیداری که من با امام (ره) داشتم، چند ماه قبل از وفات امام بود. گزارشی از اوضاع لبنان تقدیم کردم و مسائل را شرح دادم. اخرین دستاوردهای جنبش مقاومت اسلامی در جنوب لبنان را بیان کردم. فکر می کنم من در ماه شعبان خدمتشان رسیدم و حضرت امام مدتی بعد از ماه مبارک رمضان فوت کردند. در آن دیدار علیرغم وضعیت جسمی و شرایط شان، مطالب را با توجه و حوصله شنیدند.»
او در سالهای پس از رحلت امام، موفق شد به ایران بیاید و دوباره مشغول درس و بحث حوزوی شود. سید حسن در این خصوص می گوید: «علی رغم مسئولیت هایی که در حزب برعهده داشتم و تقریباً تمام وقت مرا می گرفت، تصمیم گرفتم درسم را ادامه بدهم هر چند که در پی اشغال گسترده و هجوم سراسری اسرائیل ناچار شدم درسم را موقتاً کنار بگذارم، ولی هفت سال بعد در سال ۱۹۸۹ شرایط دوباره برای ادامه ی تحصیلی مناسبب شد و از این رو با موافقت حزب برای پایان تحصیلاتم به قم رفتم و به طور طبیعی حتی در آن شرایط هم شایعه پردازان دست از کار نکشیدند و طبق معمول حرفهای نادرستی نقل می کردند و می گفتند آقای نصرالله به خاطر اختلاف و درگیری با مدیران حزب از لبنان رفته است.»
طلبگی سیدمقاومت
آغاز طلبگی
در آن ایام شوق تحصیل علوم دینی لحظهای سید حسن جوان را آرام نمیگذاشت. او که بسیار تحت تاثیر اندیشه امام موسی صدر بود به قشر روحانیت علاقمند شد و برای همین تصمیم گرفت که همانند ایشان به دروس طلبگی مشغول شود و در آینده با حضور در جایگاه روحانیت و راهنمایی اخلاقی مردم، آنها را با دین خدا آشنا کند. او وارد حوزه علمیه «امام علی علیه السلام» در شهر بعلبک شد و مقدمات علوم دینی را نزد اساتید آن حوزه فرا گرفت. مؤسس این حوزه امام موسی صدر بود که آن وقت به مدیریت شهید سید عباس موسوی اداره میشد.در مدت حضور در جنوب لبنان با «سید محمد غروی» امام جمعه شهر شیعه نشین صور آشنا شد. وی سید حسن را به تحصیل در حوزه علمیه نجف تشویق کرد و سرانجام سید عازم حوزه علمیه نجف شد.
سید حسن در این خصوص می گوید: «من در شانزدهم یا هفدهم دسامبر سال ۱۹۷۶ با سیدعباس موسوی آشنا شدم.وقتی به نجف رسیدم ۱۶ ساله بودم و نخستین بار بود که به خارج از لبنان سفر میکردم. بعد از اینکه به منزل آقای عباس موسوی رفتیم، با آقای آیت الله محمدباقر صدر ملاقات کردم. آقای محمدباقر صدر یک سری سوالات در مورد لبنان و تحصیلم از من پرسید و از آقای عباس موسوی خواست که همه امور مسکن، زندگی و تحصیل من را تنظیم کند و مبلغی نیز به من داد.سیدعباس موسوی بسیار باهوش، حاضر و در کار و تحصیل جدی بود، تقدیر ما این بود که در منزل شهید محمدباقر صدر و هنگامی که ایشان طلاب را به حضور خود نمیپذیرفتند، نزد ایشان رفتیم. این نشاندهنده جایگاه سیدعباس موسوی نزد محمدباقر صدر بود.لحظاتی بعد به دفتر ایشان که دفتری ساده و متواضعانه بود، رفتیم و این اولین بار بود که ایشان را میدیدم، سلام کردیم و نشستیم. من واقعاً دستپاچه شده بودم اما ایشان خیلی متواضع و با لبخند با ما برخورد کرد و به همین علت لحظاتی بعد فضا برای من عادی شد.ایشان درباره امام موسی صدر از من سوال کرد و قرار بود این جلسه پنج دقیقه بیشتر طول نکشد، اما نیم ساعت با هم صحبت کردیم. ایشان به سیدعباس نگاه کرد و گفت که شما از طرف من وکیل هستید و کارهای تحصیلی ایشان را مرتب کنید.سیدمحمد باقر صدر یک فقیه و اندیشمند و بزرگترین مدرس حوزه بود، ایشان از من پرسید که پول همراه دارم یا نه و من خجالت نکشیدم و گفتم که پولم تمام شده است. ایشان پولی به سیدعباس داد و گفت: این پول، عمامه و عبا و هزینههای تحصیلی ایشان است.»
سید حسن نصر الله پس از بازگشت به لبنان، قبل از هر چیز علاقه داشت تحصیلات حوزوی خود را ادامه دهد. مدتی نگذشته بود که سید عباس موسوی با همکاری تعدادی از علمای دینی لبنان، حوزه علمیه امام منتظر عجل الله فرجه الشریف را در شهر بعلبک تاسیس نمود.این حوزه از جمله مراکز نمونه به شمار میرفت و نقش بسیار مؤثر تبلیغی در منطقه بقاع و سایر مناطق همچون بیروت و جنوب لبنان داشت. سید حسن نصرالله در این حوزه هم در سطوح بالاتر درس میخواند و هم به طلاب جدید درس میداد.