بهبود تصورات ذهنی برای رسیدن به آرامش
انسان هایی که زیبا و امیدوارانه میاندیشند، سلامت میمانند. انسان هایی که منفی و مأیوسانه میاندیشند، نه تنها در بسیاری از عرصههای زندگی ناکام میمانند، بلکه از نظر سلامتی هم مشکل خواهند داشت.
کیفیت زندگی انسان، به کیفیت افکار تولید شده در کارگاه تولید فکر او بستگی دارد.
چکیده : انسان هایی که زیبا و امیدوارانه میاندیشند، سلامت میمانند. انسان هایی که منفی و مأیوسانه میاندیشند، نه تنها در بسیاری از عرصههای زندگی ناکام میمانند، بلکه از نظر سلامتی هم مشکل خواهند داشت.
تکنیک بهبود تصورات ذهنی
خیلی از مواقع ناراحتی و ناآرامی ما ناشی از دیگران یا وضعیت بیرونی نیست، بلکه ناشی از افکار و تصورات و بینش خود ماست. همه انسانها بی آن که آگاه باشند، پیوسته تصاویر ذهنی متفاوتی را در خود نگاه میدارند. این تصاویر ممکن است مثبت یا منفی باشد. وقتی که تصاویر منفی باشد، احساس ناآرامی و وقتی که تصاویر مثبت باشد، احساس آرامش میکنیم.
لذا ترس از آینده، ترس از ناکامی و افکار منفی را کنار بگذارید، زیرا این افکار منفی؛ شما را ناراحت و ناآرام میکند. ویلیام جیمز روانشناس مشهور میگوید: «ایمان و باور ما در ابتدای هر مسؤولیت دشواری، تنها عاملی است که موفقیت نهایی را تضمین میکند.» وقتی انتظار بهترین پیشامد را دارید، در واقع نیرویی مغناطیسی از مغزتان خارج میشود که براساس قانون جاذبه، بهترینها را جذب میکند. اگر انتظار بدترین پیشامدها را داشته باشید، از مغزتان قدرت دافعهای رها میکنید که سبب میشود بهترینها از شما بگریزد.[1]
آثار تفکرات انسان در زندگی او
دکتر علیرضا آزمندیان بنیانگذار تکنولوژی فکر در ایران میگوید: «دنیای انسان دنیای خلق اندیشههای اوست. آدمی هر پدیدهای را که در دنیای واقعیات خلق میکند، ابتدا در کارگاه ذهن خود به صورت یک اندیشه تولید میکند. زندگی انسان ما حصل لحظه لحظههای تفکر اوست. انسان هایی که زیبا و امیدوارانه میاندیشند، سلامت میمانند. انسان هایی که منفی و مأیوسانه میاندیشند، نه تنها در بسیاری از عرصههای زندگی ناکام میمانند، بلکه از نظر سلامتی هم مشکل خواهند داشت.»[2] «هر انسان به طور متوسط در طول شبانهروز حدود 60000 رشته فکر تولید میکند که این افکار، زندگی او را میسازد. به عبارت دیگر کیفیت زندگی انسان، به کیفیت افکار تولید شده در کارگاه تولید فکر او بستگی دارد. فکر عامل اعتماد به نفس و خودباوری است. فکر، عامل ایجاد احساس عشق یا تنفر است. فکر، عامل دوستی ها و دشمنی هاست. فکر عامل غم یا شادی است. فکر عامل موفقیت ها و شکست هاست. فکر عامل نیکی ها و بدی هاست. آرامش و اضطراب میتواند حاصل کیفیت لحظه لحظههای اندیشه یک انسان باشد.»[3]
ناپلیون هیل از پیشگامان بحث تکنولوژی فکر در آمریکا، معتقد است «زندگی توأم با ثروت و آرامش ذهن، اغلب به سراغ کسانی میآید که از نگرش ذهنی مثبت برخوردارند. او میگوید از همین نوع نگرش ذهنی است که موفقیت یا شکست، آرامش ذهن یا تنش عصبی و گرایش به سوی سلامتی یا بیماری آغاز میشود. افکار ماهیت خاص خودشان را دارند، چنانچه یک نفرین به صورت نفرین و یک دعا به صورت دعا به شما باز میگردد. و لذا توصیه میکند: افکار مثبت ساطع کنید تا دنیا اثرات مثبتی، به مراتب بزرگتر را برای کمک به شما منعکس کند.»[4]
هیل میگوید: «ذهن انسان آنچه را بتواند باور کند، میتواند به دست هم بیاورد. این رازی است که در گذشت زمان شناخته شده است. رازی که بر دستاوردها و موفقیت های امروز بشر حاکم است. او میگوید زمانی که باور کنید از سلامت کامل برخوردار خواهید بود، واقعاً به سلامت کامل دست خواهید یافت. اگر باور کنید که به آرامش خاطر دست خواهید یافت، واقعاً به آرامش خاطر و نتایج حیرتانگیزش دست خواهید یافت. در ادامه میگوید: البته با آرزو کردن به جایی نمیرسیم. آرزو، باور نیست. آرزو در ذهن حالتی سطحی دارد. مثل این که بگویید ای کاش فلان مقدار پول داشتم، ای کاش میتوانستم فلان کار را بکنم. اما باور در اعماق ذهنتان ایجاد میشود و بخشی از وجود شما میگردد.
به همین دلیل است که باور حقیقی و عمیق میتواند ترشحات غددتان و محتوای جریان خونتان را تغییر بدهد و همین طور تغییرات فیزیکی دیگری که علم پزشکی نمیتواند آن را توجیه کند. باوری که طول موج شناخته نشدهاش را از اعماق ذهنتان به اعماق ذهن شخص دیگری میفرستید، بخش زیادی از قدرت شخصیتی و قدرتهای دیگر را توجیه میکند.»[5]
ارتباط تفکرات و روح انسان
نوع تفکرات و حالات ذهنی ما نه تنها تأثیر مستقیم در حالات روحی ما دارند و میتوانند راحتی و آرامش و یا اضطراب و نگرانی را برایمان به ارمغان بیاورند، بلکه با تأثیرات مستقیمی که بر جسم ما دارند، میتوانند با بیمار یا سالم نمودن بدنمان، بار دیگر بستر نگرانی و ناآرامی و یا راحتی و آرامش ما را فراهم سازند. در این مورد دکتر جمبالسکی میگوید: «قرن ها تمایل بشر بر آن بوده است که سلامت را صرفاً مربوط به جسم بداند. پزشکان و بیماران هر دو فقط متوجه بدن و ناراحتی های آن بودهاند. در طب غرب، تأکید و توجهی به ابعاد ظریف درونی و روحی بیمار نبود. هنگامی که من دانشجوی پزشکی بودم، جامعه پزشکی مایل نبود به طور جدی به نگرشهای بیمار (شامل افکار و احساسات موجود در ذهن او) بپردازد، چیزی که نقش مهمی در بیماری و بهبود بازی میکند. اما در دهههای اخیر تحقیقات بسیاری در این زمینه شده است. به نظر میرسد هیچ بیماری شناخته شدهای وجود ندارد که در نتیجه افکار و احساسات ما به وجود نیامده باشد و دیگر این که نگرش های ما در تواناییمان جهت بهبود بیماری و سلامت دارای نقشی اساسی است.
از سال 1950 میلادی علم پزشکی متوجه حالت ذهن و روح و تأثیر آنها بر سلامت یا گسترش بیماری شده است. جالب توجه است که بدانیم بیش از 50% بیماران پزشکان داخلی، دارای ناراحتی های جسمانی نیستند. مطالعات اخیر نشان میدهد که بیش از 80% بیماران پزشکان عمومی، بدون استفاده از شیوههای پزشکی، درمانپذیر هستند. یکی از مراکز پزشکان سان فرانسیسکو گزارش کرده است که بخش عمدهای از بیماران که «نگرانهای سالم» نامیده میشوند، کسانی هستند که هیچ گونه ناراحتی جسمانی ندارند و فقط به دنبال درمان ناراحتی های ناشی از نگرانی خویش هستند.»[6]
پی نوشت :
[1]- نورمن وینسنت پیل، مثبتدرمانی، ص 135.
[2]- علیرضا آزمندیان، تکنولوژی فکر، ص 42.
[3]- همان، صفحات 44 تا 46.
[4]- ناپلیون هیل، بیندیشید و در آرامش ثروتمند شوید، صفحات 47 تا 57.
[5]- همان، ص 221.
[6]- جرالد جمبالسکی، فکرت را عوض کن زندگیت عوض میشود، ص 84.
منبع : برگرفته از کتاب “روانشناسی آرامش”
تربیت دینی فرزندان
داشتن فرزند خوب است، اما بهتر از آن داشتن فرزندی است که تربیت دینی داشته باشد. باید فضای خانواده خود را آرام و محیطی امن برای تربیت فرزندتان قرار دهید تا بتوانید راحت تر اعتقادات دینی را به فرزند خود آموزش دهید.
تربیت دینی برای فرزندان، سعادت و عاقبت بخیری را به دنبال دارد و ثواب آن برای والدین نیز خواهد بود.
مقدمه
فرزندان، شیرینی زندگی و نعمت بزرگ خداوند برای انسانها هستند که زندگی پدر و مادر را سرشار از عشق و علاقه میکنند، به شرطی که در امر تربیت آنها کوشا باشند. این فرزندان حقوقی دارند که پدر و مادر وظیفه دارند آنها را رعایت کنند. یکی از مهمترین حقوق ها این است که فرزند را با خداوند و اهل بیت آشنا سازند.
فطرت وجودی فرزندان (تمام فرزندان عالم) پاک است و مانند یک پارچه سفید هستند که رفتارهای پدر و مادر باعث میشود این فطر آلوده شود یا اینکه تمیز و پاک بماند. چون پدر و مادر هستند که با اعتقادات خود باعث شکل گرفتن اعتقادات و باورهای فرزندشان میشوند. امام سجاد (علیهالسلام) در رابطه با وظیفه پدر و مادر می فرمایند: تو (پدر) نسبت به فرزند خود مسئول هستی که او را نیکو تربیت نمایی و او را به سوی پروردگارش رهنمون سازی.. [1]
توجه: خوب تربیت کردن فرزندان به معنای این است که برای راحتی خودتان دارید سرمایه گذاری میکنید. از هر پدر و مادری سوال کنیم که آیا دوست دارید در زمان پیری(آن زمانی که نیاز به محبت دارید) فرزندتان به شما بی محلی کند و احترام نگذارد؟ قطعا جوابها این خواهد بود که دوست نداریم….
فرزندانی که خوب تربیت شده باشند و تربیت آنها از نوع دینی باشد، رفتارهای بهتری با والدین خود دارند. تربیت دینی برای فرزندان، سعادت و عاقبت بخیری را به دنبال دارد و ثواب آن برای والدین نیز خواهد بود.
روزی پیامبر و یارانش از قبرستان بقیع میگذشتند که پیامبر فرمود شتاب کنید. در برگشت هم یاران خواستند شتاب کنند که حضرت فرمود عجله نکنید. زیرا در هنگام رفتن، مرده ای را عذاب میکردند ولی در وقت برگشت عذاب را از او برداشتند. زیرا او فرزندی به جای گذاشت و در این فرصت به تعلیم علم دینی (بسم الله الرحمن الرحیم) پرداخت و بخاطر همین، خداوند او را بخشید. [2]
نکته: عزت و احترام در دنیا و آخرت را میتوانید در خوب تربیت کردن فرزند تان داشته باشید. در دنیا با رفتارهای خوب خودش سبب سرافرازی شما میشود و در وقت گرفتاری هم کمک کار شما و عصای روز پیری شما خواهد بود. بعد از مرگ شما هم ذخیره ای است تا ثمرات کارهای خوب او برای شما هم ارسال گردد. پس در تربیت دینی فرزندتان کوشا باشید.
زمان شناس باشید:
اگر توانستید در زمان کودکی این نهال نو پا را رشد دهید، دیگر مشکل چندانی ندارید. اما برای کسانی که به سن بالاتر رسیدن باید بگوییم که بهترین زمانها را برای انتخاب تربیت دینی داشته باشید و آن زمان زمانی است که فرزند شما شاداب و سرحال است.در این حالت احتمال پذیرش بیشتر است تا زمانی که فرزند شما خشمگین و ناراحت است. امام رضا (علیه السلام) فرمودند :همانا برای دلها روی آوردن و پشت کردنی است؛ نشاط و فترتی است؛ پس زمانی که قلبها روی میآورند، بصیر هستند و میفهمند و زمانی که پشت میکنند، ملول و خسته میشوند. پس در هنگام نشاط و اقبال آنها را در یابید و در هنگام پشت کردن و فترت رها کنید. [3]
موضوع شناس باشید:
بعد از اینکه زمان مناسبی را برای صحبت کردن انتخاب کردید باید در همان فرصت مناسب، مسائل دینی مرتبط با هر موضوعی را به او آموزش دهید. مثلا؛ زمانی که فرزند شما غیبت کرد و میخواهید او را از این کار منع کنید. نباید در مورد مال مردم خوردن صحبت کنید. بلکه درباره همان موضوع در زمان مناسب با او صحبت کنید. و زمانی که شاد است به او بگویید که برای این شاد بودنش از خداوند تشکر کند.
توجه: باید به اقتضای سن فرزندتان توجه داشته باشید و با او مانند یک دانشمند علوم دینی رفتار نکنید.
آغاز تربیت کودک از چه زمانی است؟
میتوان دوران تربیت کودک را به چند بخش تقسیم بندی کرد:
دوره اول: قبل از انعقاد نطفه که بستگی به پدر و مادر دارد که دارای چه روحیات و خلقیات بودند.
دوره دوم: زمان بارداری مادر است که در این دوران از چه غذاهای تغذیه میکند و چه رفتارهای نشان میدهد، چون تمام این ها روی رفتار فرزند او نمایان خواهد شد.
دوره سوم: از ابتدای خلقت که در روایت ها بیان شده در گوش راست او اذان بگویید و در گوش چپ او اقامه بگویید و کام او را با تربت کربلا یا آب فرات باز کنید. همه این سه دوره ای که گفتیم به صورت غیر مستقیم، بیان کننده آموزش دینی است که در ضمیر ناخودآگاه او تاثیر میگذارد.
دوره چهارم: از سن 2،3 سالگی شروع میشود که این دوران به صورت مستقیم در امر تربیت او تاثیر گذار است. امیرالمومنین درباره آغاز تربیت به امام حسن می فرماید: هنگامی که کودک و دارای نیت سالم و پاک بودی، بر ادب آموختن تو همت گماشتم. [4]
توجه: کودکانی که در دوران کودکی، با ایمان به خداوند و باورهای دینی تربیت میشوند، آزاده قوی و نیرومند تری نسبت به دیگران دارند؛ در هنگام مشکلات کمر خم نمیکنند و خود را بازنده نمیدانند، بلکه تلاش میکنند و با توکل به خداوند از آن مشکل پیروز بیرون میآیند. فرزندانی که تربیت دینی داشته باشند برای آرامش والدین خود تلاش میکنند و همیشه سعی دارند تا آنها را خوشحال سازند.
پی نوشت :
[1] مکارم الاخلاق، صفحه 421
[2] محمدعلی کریمینیا، الگوهای تربیت کودکان و نوجوانان (رهنمودهای مهم تربیتی در قالب تمثیل و حکایت) قم: پیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، سال چاپ: 1376، چاپ دوم، صفحه 206
[3] مستدرک الوسائل ،جلد 3،صفحه 55
[4] نهج البلاغه، نامه 31، صفحه 338
راسخون
بخشهای سه گانه ارتباطات گفتاری را بشناسید
کلامی
واضح است که ادای کلمات در قالب گفتار روی میدهد. به همین دلیل بیشتر مردم فقط بر عنصر کلامی ارتباط متمرکز هستند؛ در صورتی که ارتباط کلامی تنها بخشی از کل پیام است.
آوایی
این بخش در ارتباطات بسیار مهم است و شامل لحن گفتوگو، افت و خیز آن و تشدید آوا در گفتوگو است.
بصری
این بخش شامل حرکت، زبان بدن و صورت است. تصاویر بصری، پیامهای آگاهانه و ناخودآگاهی را منتقل میکنند. زبان بدن هم میتواند باعث افزایش اثربخشی کلام و یا تضعیف آن شود.
از سکوت هوشمندانه استفاده کنید
در ارتباط با دیگران سعی نکنید گفتوگوی پیوسته و مداوم داشته باشید. وقفه گهگاهی میتواند شما و فرد مقابل را به تفکر درباره گفتوگو و ارتباط وادار کند. از سوی دیگر، بعضی افراد برای فرار از سکوت اقدام به صحبت کردن بدون فکر میکنند که این مسئله میتواند باعث ناراحتی و سوء تفاهم در ارتباط شود. پس گاهی سکوت نجات دهنده است.
تمرکز بر گفتوگو و جلوگیری از پرت شدن حواس از بهترین راهها برای ارتباط موثر است
مسائل را حل نشده باقی نگذارید
باقی ماندن مسائل پیچیده و حل نشده ممکن است باعث بروز سوء تفاهم و اختلال در رابطه شود. اگر نمیتوانید فورا یا طی یک جلسه مسائل و سوء تفاهمهای ایجاد شده را برطرف کنید، سعی کنید برای رفع آنها قرار ملاقات بعدی بگذارید. باقی ماندن مشکلات حتی ممکن است باعث شود که حرفهای صادقانه و درست طرف مقابل دچار سوء برداشت شود.
بدانید که همه چیز وابسته به شما نیست
فراموش نکنید که شما فقط یک سوی ماجرا هستید و همه چیز وابسته به شما نیست. ممکن است شما صراحت و آگاهی کافی را در رابطه داشته باشید، اما طرف مقابل فاقد آنها باشد. در چنین شرایطی تلاشهای شما برای برقراری ارتباط موثر بیفایده خواهد بود و فقط باعث آزار و خستگی شما خواهد شد. بهترین رابطهها آنهایی هستند که بر مبنای شفافیت و صداقت شکل گرفته و تداوم پیدا میکنند.
نکات: اگر متوجه شدید کسی با دیگران بد رفتاری می کند، به او تذکر دهید. مبارزه با ظلم و امر به معروف و نهی از منکر بهترین کار است. هر زمان که واجب بود، این کار را انجام دهید.
چیستی جنبش عصر جدید
همانطور که گفته شد معنویت عصرجدید (New Age Spirituality) که مهمترین ویژگی آن روحانیتگریزی و ترویج «ولگردی معنوی» است، در پوشش عرضه کالاهای فرهنگی از دهه 1980 در غرب ترویج شده و گسترش یافته است. پیروان این جریان که عمدتاً در غرب امروزه خود را «معنویتگرایان بدون مذهب» (sbnr) مینامند، در قالب فعالیتهای ورزشی، درمانی، خیریه، اجتماعی و بیش از همه در قالب بازار داد و ستد کالاهای فرهنگی به فعالیت مشغولند. این پدیده را محققانی مانند جرمی کارت و ریچارد کینگ، فروکاهش دین به معنویت و زمینهسازی برای خرید و فروش آن در بازار میدانند که در نتیجۀ روحانیتزدایی از دین است و در نهایت به غلبه آرم بر دیانت (به عنوان فعالیت جدی و ساختارمند) میانجامد.
ووتر هنیگراف، یکی از مختصصان تحلیل جنبش عصر جدید، در مقاله «جنبش عصر جدید» که در دائرةالمعارف جنبشهای دینی نوظهور چاپ شده است؛ در تعریف این جنبش چنین میگوید:
«جنبش عصرجدید (NEW AGE MOVEMENT (NAM))، اصطلاحی فراگیر است که در مورد طیفی وسیع از گروهها، جوامع و شبکههایی به کار برده میشود که درگیر فرایند تحول آگاهی میباشند که به ظهور عصر دلو، یعنی دورهای از تاریخ منجر خواهند شد که خورشید به نشانه برج دلو در اعتدال بهاری قرار خواهد داشت. از دیدگاه برخی از دستاندرکاران عصر جدید، این عصر تقریباً اتفاق افتاده است؛ ولی از دیدگاه دیگران این عصر در حدود 300 سال است که هنوز خاموش میباشد».
جنبش عصر جدید، یک جنبش تلفیقی است که طیف گستردهای از باورها و اعمال را در خود جای داده است. هنیگراف در این زمینه میگوید: «جنبش عصر جدید شامل طیفی وسیع از عقاید مربوطه به الوهیت خود، شفابخشی، مغناطیس حیوانی، تفکر نوین معنوی، پتانسیل انسانی، احیای شرک باستان، ادیان ابتدایی و بومی و همچنین ادیان شرق است».
البته هنیگراف برای جنبش عصر جدید دو مرحله قائل است. مرحله اول این جنبش مربوط به دهۀ 70 میلادی است که وی آن را عصر جدید خاص میداند. در این مرحله جنبش عصر جدید، یک جنبش هزارهگراست که به دنبال آمادهسازی افراد برای ورود به عصر جدید، یعنی عصر دلو است که در آن همه چیز بر مبنای سیالیت بوده و دیگر ارزشهای عصر حوت که مبتنی بر جزمیت است؛ اعتبار خود را از دست میدهد. جنبش خاص عصر جدید جماعتگرا، انگلیسی، ایدهآلیستی و مبتنی بر ستارهشناسی خاص است؛ اما از دهۀ 80 میلادی این جنبش در آمریکا گسترش مییابد و فردمحور و مبتنی بر توسعه فردی و شکوفایی استعدادهای افراد میشود. در این مرحله است که این جنبش به سمت بازار میرود و تلاش میکند از مکانیزم آن برای بازتولید عقاید خود استفاده کند. آنچه امروزه معنویت سیال یا معنویت بیسامان نامیده میشود، همین مرحله عام جنبش عصرجدید است.
یکی از عقاید جنبش عصرجدید که بسیار در فروش کالاهای این جنبش نیز به چشم میآید، اعتقاد به کلبودگی جهان (Holism) است. این عقیده که از آن با عنوان فرضیه گایا (gaia) نیز یاد میشود، چنین میگوید که «سیاره زمین، نظامی کامل و خودکفا میباشد و همراه با ساکنان خود، یک موجود زنده واحد را تشکیل میدهد». این کلگرایی، زمینهای است برای ادعاهای درمانی که در پس فروش سنگهای تزئینی، وسائل ماساژ و یا انرژیدرمانی(گواصا، جیدرولر، اسماج، پالوسانتو، کاسه تبتی و …) و همچنین وسایل مربوط به سلامتی کلنگر وجود دارد.
باورهای جنبش عصرجدید
رویکرد تلفیقی و التقاطی جنبش عصرجدید به جهان، باعث شده این جنبش طیفی گسترده از عقاید و باورها را در خود جای دهد؛ اما با این حال میتوان برخی از عقاید برجسته آن را فهرست کرد. یکی از مقالات علمی در معرفی این جنبش به زبان فارسی، در دانشنامه دینبریل چاپ شده است. هر چند نویسنده مدخل عصرجدید در دانشنامه دینبریل اذعان دارد که نمیتوان فهرستی کامل از عقاید این جنبش ارائه کرد، اما تلاش میکند رئوس اصلی این عقاید را به شکل زیر بیان کند:
1. کلیت هستی همچون تودهای پهناور و عظیم از اشیاء مادی است که آن را نمیتوان به عنوان شبکۀ معنایی مرتبط و بههمپیوسته تصور کرد.
2. اساس کیهان ماده نیست؛ بلکه امری نامرئی است که میتوان از آن به عنوان آگاهی یا انرژی یاد کرد.
3. هر یک از ما انسانها بارقهای از آن انرژی یا آگاهی را در خود داریم که میتوانیم با تکیه بر آن، واقعیات را تغییر بدهیم و جهان خودمان را بسازیم.
4. انسانها علاوه بر کالبد مادی دارای دو بخش دیگر، یعنی ذهن و روح نیز هستند. بنابراین هنگام بیماری باید برای هدایت و ترمیم هر سه عنصر درونی خویش کوشش نمود، نه اینکه به ترمیم اختصاصی کالبد پرداخت.
5. هر کدام از ما در مسیر سفری برای تکامل روح هستیم؛ سفری که پس از مرگ کالبد مادی هم پایان نمییابد و در طی زندگیهای دیگر ادامه خواهد داشت (تناسخ).
6. برای شناخت و درک دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم و یا جایگاهی که در این عالم داریم، راههای بهتری از ادراکات عقلانی نیز وجود دارد. شاید بتوانیم بینش معنوی را در سوسوی دریافتهای درونی خویش به دست آوریم. حالاتی نَبَوی (پیشگویانه) وجود دارد که میتوان با آنها از طریق موجودات پیشرفتۀ متعالی یا بخش ملکوتی وجود خودمان به معرفت دست یابیم. انواع راهبردهای مختلف مانند ستارهشناسی یا طالعبینی با کارتهای تاروت، میتواند همین عملکرد را داشته باشد.
7. بینشهای مشابه در باب ساختار کائنات و شخص خودمان به وسیلۀ شماری از فرهنگهای باستانی، از مصر گرفته تا هند و سرخپوستان آمریکا، مورد تأیید و تصدیق قرار گرفتهاند.
8. چنین بینشهایی با جدیدترین پیشرفتهای علمی غرب بهویژه دانش مکانیک کوانتوم نیز تأیید شده است.
9. معنویت امری برای قبول تعالیم و آیینهایی نیست که دیگران تدوین کردهاند؛ بلکه یک طلب و تجسس فردی است که مبنای آن اساساً بر تجربیات شخصی استوار است (و یا باید باشد).
10. ما میتوانیم به صورت فردی یا گروهی با داشتن چنین دیدگاههای معنوی دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنیم.
این مدخل از دانشنامه دینبریل دربارۀ ریشههای این عقاید چنین میگوید:
«جنبش عصرجدید انواع فرهنگهای کهن همچون مصر، هند، چین، تبت، بومیان آمریکا و حتی قارۀ افسانهای آتلانتیس را به عنوان منابع اعتقادات و باورهایشان نشان میدهند. البته کسانی که مدعی اصول نهایی این جنبش شدهاند، این آیین و روشها را متعلق به خود میدانند. از طرف دیگر مطالعات محققانه بیشتر به نمایاندن جنبش عصر جدید، به عنوان ترکیبی برگزیده از مهمترین انواع تفکرات غربی تمایل دارد. سه منشأ پیچیده، مرموز و برجستۀ این جنبش را میتوان ذهنیت تئوسوفی (عرفان)، جریانهای فکری جدید در آمریکا و روانشناسی معنویشدۀ کارل گوستاو یونگ دانست».
همایون همتی نیز در کتاب عرفان عصر جدید خود که شاید تنها کتاب مستقل به زبان فارسی درباره این جنبش باشد، عقاید آن را چنین فهرست میکند:
ظهور عصرجدید، محصول سکولاریزاسیون بوده است.
عصر جدید، یک جهانبینی ملغمه از افکار گوناگون است که به صورت «فرقه» عمل میکند.
خدا، منشأ ارزشها و حقیقت مطلق حاکم بر جهان نیست.
عصر جدید، معنا و کمال را در دین جستوجو نمیکند.
باید از همۀ جنبههای زندگی لذت برد.
ترویج آزادی جنسی برای همه و همجنسبازی.
الوهیت همۀ موجودات و همۀ انسانها و نفی خداشناسی.
طبیعت (زمین و کیهان) واقعیتی مستقل، خوب، زیبا و غنی است. ما نیز بخشی از طبیعتیم.
از آنجا که ما خودمان وجود خودمان را میسازیم، هیچ چیز شرّ و بدی که ما را تهدید کند؛ وجود ندارد.
عیسی مسیح و هیچ کس، پسر خدا نیست و همه، خدا هستند. تفکر عصرجدید هر چند از ادیان شرقی و علوم غریبه استفاده میکند، ولی یک جریان سنّتی نیست.
رهبر جهانی کریست یا میترا، هدف اصلی نهضت جهانی عصرجدید است.
نهضت عصرجدید به قدری فراگیر و گسترده است که از ورزش تا موسیقی، هنر و تعلیم و تربیت تأثیر گذاشته است.
عصر جدید در پی استقرار یک نظم جدید جهانی است.
عصر جدید به همۀ ادیان گشوده است و ترکیبی از همۀ ادیان است.
خود خداست، ردّ یهوه و مسیحیت و عقیده به دجّال.
تفکر عصرجدید به هیچگونه مرجع اعتبار خارجی اعتقاد ندارد (فقط خدای درون).
خودِ فرد، ملاک حقیقت است و هیچ حقیقت عینیای وجود ندارد.
خدا آفریدگار نیست؛ بلکه خود بخشی از آفرینش است، نه جدا از آن. عصرجدید عقیده به مونیسم (وحدت انگاری طبیعی) را از ادیان شرق وام گرفته است، تنها یک ذات در جهان وجود دارد و بقیه همۀ جزئی از آن هستند.
در عصرجدید هیچگونه مفهومی از گناه وجود ندارد. چون خدا وجود ندارد، گناهی هم وجود ندارد.
رستگاری در عصرجدید بستگی به انسانها دارد. اگر کل انسانها به حقیقت برسند، جهان هم پاک میشود و به حقیقت میرسد.
بر اساس عصر جدید، تمایز بین خیر و شرّ رد شده است.
در آثار عصر جدید شیطان بهعنوان موجود شریر، به کلی غایب است. در عوض او موجودی قدرتمند و نورانی و حاکم بشریت توصیف شده است.
عصر جدید معتقد به تناسخ است.
انقلاب ارتباطات، رنسانس و رفورماسیون، از علل پیدایش عصرجدید هستند.
تأثیر تکامل داروینی (جهانبینی عصرجدید تکاملگرایانه است).
ضعف مسیحیت و برنامههای کلیسا در پاسخ به عطش معنوی انسان معاصر.
نسبیگرایی، اساس مهم تفکر عصرجدید است.
تعالیگرایی و پیشرفت فردی، جای خدا را در عصر جدید گرفته است.
نوستالژی برای مناسک باستانی و حکمت کهن، یکی از دلایل قبول عصر جدید است.
مجموعهای از اموری که در مسیحیت تحت عنوان بدعت شناخته شدهاند، در عصر جدید حضور دارند و مجازند.
عصر جدید، ماهیت شبکهای دارد و منحصر به یک تشکیلات یا سازمان خاص نیست.
بر پایۀ عصر جدید فرقههایی ساخته شده است، پس خودش یک فرقۀ واحد نیست؛ بلکه منبع الهام فرقههاست و ماهیت فرقهای دارد.
عصر جدید، میل به ترکیب همه چیز دارد و لذا کلگرا و کلنگر است.
آنچه در عصر جدید، جدید است؛ تلفیق عناصر معنوی باطنی و سکولار است. عناصر معنوی، سکولار، جادو، درمانگری (یوگا، کابالیسم، انرژی، روانکاوی، محیطزیست و…).
عصر جدید تغییر از فیزیک نیوتنی به کوانتومی و از تفکر عقلانی به مدرنیته و از عواطف و احساسات به تفکر شهودی و از مردمحوری به زنمحوری است.
طبق جهانبینی عصر جدید، عالم پر از فرشتهها و قوای روحانی است و از طریق احضار روح، میتوان با آنها تماس گرفت.
عصر جدید ادعا میکند که کلیدهای ارتباط با عناصر جهان را در اختیار فرد قرار میدهد تا او چگونگی صدای وجود خودش را بشنود و خودش را با آن هماهنگ سازد.
طبق مبانی عصرجدید باید از استادان الهامشده پیروی کرد.
با نگاهی اجمالی به اعتقادات بیان شده و نظری تطبیقی به معنویت اسلامی، میتوان لیستی از آموزههای این جنبش فراهم کرد که میتواند با آموزههای اسلامی التقاط یابد و یا به جای آموزههای معنویت اسلامی تبلیغ شود:
معنویت اسلامی
جنبش عصرجدید
راهکارهایی برای تقویت قدرت نه گفتن
یکی از مهارت های لازم برای هر انسانی که در جامعه زندگی می کند، مهارت و فن پاسخ منفی دادن نسبت به تقاضاهای غیر متعارف دیگران است. اگر توانایی و مهارت لازم را در پاسخ منفی نسبت به درخواست های دیگران نداشته باشیم، زمانی به خود می نگریم که در مقابل این درخواست اشتباه و بی راهه، پاسخ مثبت گفته و مسیر زندگی مان به کلی تغییر یافته است. با ما همراه باشید.
پیدا کردن ریشه و علل اصلی عدم توانایی نه گفتن در شما موجب می شود که راحت تر بتوانید مشکل را در خود حل کنید.
مقدمه
شنیدن واژه «نه» از طرف دیگرانی که با آنها در ارتباط هستیم، می تواند بسیار ناراحت کننده باشد. حتی اگر خودمان بخواهیم واژه «نه» را برای دیگران به کار ببریم، بسیار استرس زا و اضطراب آور است. یکی از مهارت های لازم برای هر انسانی که در جامعه زندگی می کند، مهارت و فن پاسخ منفی دادن نسبت به تقاضاهای غیر متعارف دیگران است. اگر توانایی و مهارت لازم را در پاسخ منفی نسبت به درخواست های دیگران نداشته باشیم، زمانی به خود می نگریم که در مقابل این درخواست اشتباه و بی راهه، پاسخ مثبت گفته و مسیر زندگی مان به کلی تغییر یافته است. در ادامه شش راه برای تقویت قدرت «نه» گفتن شرح داده شده است.
راهکارهایی برای تقویت قدرت نه گفتن
1) قبل از پذیرفتن درخواست دیگران، به مفید و مضر بودن آن فکر کنیم
به عنوان مثال یکی از دوستان تان از شما در خواست می کند که بعد از ظهر برای یک مهمانی به خانه آنها بروید یا از شما می خواهد به یک رستوران رفته و با او همراه شوید. شما باید از خود بپرسید که وقتی که برای این دوست اختصاص می دهید، چقدر در روند زندگی تان مفید است و آیا به سلامت شما ضربه ای وارد میکند یا خیر. یکی از تصورات غلطی که هر فرد می تواند با خود داشته باشد، این است اگر پاسخ منفی به اطراف یان نسبت به خواسته های غیر منطقی آنها دهد، شاید مرا به چشم یک فرد خود خواه ببینند.
اگر به خودتان اهمیت دهید، متوجه می شوید این پاسخ منفی نه تنها خودخواهی تلقی نمی شود، بلکه برای ادامه مسیر زندگی تان و جایگاه شما در جامعه کاملا مفید و ضروری است و شما با این پاسخ منفی می توانید جایگاه تان را در جامعه بهبود بخشید. لازم به ذکر است که قبل از اینکه شما بخواهید دیگران را دوست داشته باشید، می بایست خودتان را دوست داشته باشید. زیرا کسی که به خودش اهمیت نمی دهد، مطمئنا نمی تواند برای دیگران ارزش بالایی در نظر بگیرد.
2) از فکر خودخواه شدن نترسید
شاید پیش خودتان فکر کنید که با نه گفتن به دیگران، به فردی خودخواه تبدیل می شوید که لازم است بگوییم این طرز تفکر سالم نبوده و موجب می شود که میزان ارتباط شما با اطرافیان تان کمتر شود. فرد خودخواه همیشه و بدون دلیل و منطق به دیگران جواب منفی می دهد و فقط به خود و منافعش فکر می کند. دائما به خود بگویید که خودخواه نبوده و در پی رسیدن به اهداف خودخواهانه نیستید.
اگر درخواست غیرمنطقی کسی را رد کردید و او شما را خودخواه خواند، بهتر است رابطه تان را با آن فرد کاهش دهید. کسی که به راحتی می تواند با رد شدن درخواستش به شما برچسب خودخواه دهد، مطمئنا نمی تواند فرد دلسوزی برای ادامه دوستی و ارتباط با شما باشد. با نگاهی به گذشته و تمام جواب های مثبتی که به دیگران داده اید، می توانید بفهمید که خودخواه نیستید و فقط در این شرایطی که قرار گرفته اید جواب نه را برای فرد مورد نظر استفاده کرده اید.
3) نمی توانیم همه را از خود راضی نگه داریم
در گام بعدی در مسیر آموختن مهارت پاسخ منفی به دیگران، شما باید بیاموزید که هیچگاه نمی توان همه اطرافیان یا دوستان از ما نسبت به کارهای مان و یا تصمیماتی که روزانه داریم راضی باشند؛ باید یک مرز برای خود ترسیم کنید. یکی دیگر از تصورات غلط این است که شما فکر کنید دوستی تان و یا احترامی که دیگران برای شما قائل هستند، با پاسخ منفی و نه گفتن نسبت به درخواست های خارج از شان و نامتعارف از دست می رود؛ این تصور کاملا غلط است.
اگر سعی کنید به این فکر باشید که احتمال دارد با پاسخ مثبت شما به این خواسته غیر منطقی اطرافیان، ممکن است باعث سو استفاده از شما گردد. در صورت ادامه همین روش می تواند شما را فردی بی ثبات و بدون مدیریت بر روی زندگی شخصی کند. اگر این باور را داشته باشید که لازم نیست همه افراد تحت هر شرایطی از ما راضی باشند، با اعتماد به نفس بالاتری به درخواست و پیشنهاد دیگران پاسخ منفی خواهید داد.
4) دلایل نه گفتن به دیگران را در خودتان را پیدا کنید
پیدا کردن ریشه و علل اصلی عدم توانایی نه گفتن در شما موجب می شود که راحت تر بتوانید مشکل را در خود حل کنید. بهتر است که تمرکز خود را بر روی کیفیت روابط خود با اطرافیان و خانواده در دوران کودکی خود قرار دهید. بهتر است به ویژگی ها و مزایای پاسخ منفی بیشتر تمرکز کنید. بر خی از افراد به پاسخ منفی نسبت به درخواست و پیشنهاد اطرافیان با نگاه منفی می نگرند.
شما باید این تصور را داشته باشید که اگر به برخی از درخواست ها پاسخ منفی دهید، این قابلیت را خواهید داشت که به برخی دیگر از وقایع و رویداد های زندگی پاسخ مثبت بگویید و مجال برای دیگر امور روزمره و شاید هم مفیدتر فراهم گردد. یکی دیگر از ویژگی ها و مزایای مفیدی که پاسخ منفی به همراه دارد، این است که تا حدودی آرامش برای شما به همراه خواهد داشت. سعی کنید دلایلی که بخاطرش پاسخ منفی نمی گویید را کشف کنید. برخی از انسان ها نسبت به پاسخ های منفی که دیگران دارند حس غم وجودشان را فرا می گیرد و از پاسخ منفی نسبت به دیگران ترس و واهمه دارند.
5) با حس عذاب وجدان خود کنار بیایید و نه بگویید
یکی دیگر از روش های راضی کردن افراد برای انجام کاری که دوست داریم برای ما انجام دهد، فعال کردن حس عذاب وجدان در طرف مقابل است. زیرا اگر این حس فعال شود، قدرت استدلال و منطق در او کمرنگ خواهد شد و همین موجب می شود که راحت تر به درخواست های ما پاسخ مثبت دهد. بعضی وقت ها با روش هایی، برخی از انسان های سودجو سعی می کنند شما را غرق فریب کنند تا شما تمرکز لازم را از دست دهید و نسبت به در خواست غیر متعارف شان پاسخ مثبت دهید.
وقتی از روش های سودجویانه این افراد مطلع باشید، سعی می کنید فریب اینگونه افراد را نخورید. برخی اوقات با بی احترامی سعی میکنند نسبت به خواسته هایشان، پاسخ مثبت دهید. در این حالت آرامش و خونسردی خود را حفظ کرده و با اعتماد به نفس کامل به خواسته های شان پاسخ منفی بگویید. برخی اوقات با بهانه یا ناله های بی مورد تلاش دارند که از احساسات شما سو استفاده کنند تا شما با خواسته و اشتیاق خودتان به آنها پاسخ مثبت دهید. در این شرایط شما قبل از هرگونه پاسخ، سعی کنید کمی تامل کنید و سپس به آنها پاسخ مثبت دهید. همین وقفه کوتاه برای تفکر فرصت مناسبی است تا به صورت هیجانی پاسخ ندهید.
6) به چاپلوسی دیگران توجه نکنید
تعریف های بی مورد و گاهی چاپلوسانه اطرافیان از شما، این حس را در وجودتان ایجاد می کند که خودتان داوطلبانه به خواسته و درخواست شان پاسخ مثبت دهید. در این گونه مسائل هم سعی کنید سریع اقدام به پاسخ نکنید و مانند تکنیک قبل که گفتیم، وقفه کوتاهی میان درخواست دیگران و پاسخ از طرف شما در نظر بگیرید. برای مثال به شما می گویند تا به امروز کسی را در دنیا ندیدم که این مهارت را به این خوبی و با اعتماد به نفس انجام دهد. در صورتی که می دانید بسیاری از افراد قادر به انجام آن هستند و این گونه صحبت ها، تملقی بیش نیست که پیشنهاد می کنیم از این افراد دوری کنید.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - -راسخون
ریشه های افکار و تصورات منفی
منفی نگری به صورت یک عادت ذهنی مخرب در وجود فرد پدیدار می شود. چنانچه فرد در جهت کنترل و رهایی از این افکار اقدام نکند، به تدریج خود را در غرق شده در منجلاب افکار منفی می بیند. لازم به ذکر است که شکل گیری…
اتفاقات آزار دهنده و تجربیات منفی در طی زندگی، از دلایل مهم و اصلی ایجاد تصورات منفی در ذهن افراد به شمار می روند.
مقدمه
بدون تردید، منفی نگری، از جمله چالش های جدی ابعاد شخصیتی انسان ها به شمار می رود. منفی نگری، تفکر فرد را بشدت درگیر خود ساخته و در صورت ادامه یافتن این روند، بستر مناسب برای شکل گیری اختلالات روانی مانند افسردگی را فراهم می آورد. در حال حاضر و متاثر از مشکلات و معضلات موجود در بدنه اقتصادی کشور، شاهد موجی فراگیر از افکار و باورهای منفی در ابعاد مختلف جامعه هستیم.
با شیوع و گسترش شبکه های مجازی، به ویژه شبکه های اجتماعی و موج منفی به راه افتاده به لطف این شبکه ها، توده های بیشتری از مردم با این معضل دست به گریبان هستند. بدون اغراق، نداشتن اعتماد به نفس، اضطراب، بی اعتمادی و برخورداری از افکار تیره و تار، به مثابه یک آفت سمی و مهلک تلقی می شود. هجوم افکار منفی و عدم کنترل و مدیریت آن، همانند بختک بر روی تمام ابعاد زندگی فرد سایه می افکند.
شایان ذکر است که در صورت بروز فکر منفی در ذهن انسان، برای از بین بردن این فکر، نیاز به تولید چهار فکر مثبت می باشد. در غیر این صورت، افکار منفی همچون ویروسی آلوده در سریع ترین زمان، تمام وجود فرد را به سیطره خود در می آورد. شیوع تصورات منفی علاوه بر تحت شعاع قرار دادن زندگی شغلی و کاری فرد، سبب سوق پیدا کردن نگاه او به سمت منفی نگری می شود.
بدون اغراق، همه افراد در معرض افکار منفی قرار می گیرند. تصورات منفی به صورت غیرارادی یا ارادی، به ذهن فرد خطور پیدا می کنند و سبب آزار دادن و اذیت شخص می شوند. بر همین اساس، تصورات منفی و منفی نگری، فکر و جسم فرد را تحت شعاع خود قرار می دهد.
ریشه های افکار و تصورات منفی
ریشه یابی منفی نگری و تصورات منفی
بطور کلی، منفی نگری به صورت یک عادت ذهنی مخرب در وجود فرد پدیدار می شود. چنانچه فرد در جهت کنترل و رهایی از این افکار اقدام نکند، به تدریج خود را در غرق شده در منجلاب افکار منفی می بیند. لازم به ذکر است که شکل گیری الگوی رفتاری و شخصیت انسان، متاثر از افکار موجود در ذهن او می باشد.
در شکل گیری و تعیین ذهنیت افراد مؤلفه های مختلفی نظیر دوستان، خانواده، ژن و هرگونه عامل اکتسابی و وراثتی دیگر، تاثیر گذار و مؤثر هستند. افکار منفی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و وجود این افکار در ذهن فرد با ایجاد بسیاری از اختلالات روحی و روانی ارتباط مستقیم دارد. تفکر منفی علاوه بر کاهش اعتماد به نفس فرد، مهارت های ذهنی و عملکرد شخص را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
تصورات منفی با رخنه کردن به ادراک فرد ضمن آسیب رساندن، اثرات مخربی را بر روی ذهن فرد از خود برجای می گذارند. به همین جهت، تصورات منفی در وجود فرد بیش از پیش بسط و گسترش پیدا می کند. برای رها شدن و نجات یافتن از منفی نگری، تشخیص آن یکی از راهکارهای مؤثر درمانی به شمار می آید. تصورات منفی به عنوان نوعی از بیماری های فکری، با مراجعه به روانشناس متخصص درمان می شود. بطور معمول، روانشناس ضمن ریشه یابی علل منفی نگری فرد، با استفاده از روش های تشخیصی، علل و عوامل اصلی آن را شناسایی نموده و راهکارهای درمانی مناسب و مثمر ثمر را به شخص ارائه می نماید.
مقاومت در برابر افکار منفی، سبب تقویت الگوی تفکر فرد شده که نتیجه آن تقویت منفی نگری می شود. غالباً هنگامی که فرد تلاش می نماید که به مسئله خاصی فکر نکند، در حقیقت به فکر کردن در مورد آن موضوع بیشتر می پردازد.
ریشه های افکار و تصورات منفی
ریشه های اصلی منفی نگری و افکار منفی
در ایجاد تفکر منفی و منفی نگری، عوامل و مؤلفه های مختلفی نقش دارند. اما اتفاقات آزار دهنده و تجربیات منفی در طی زندگی، از دلایل مهم و اصلی ایجاد تصورات منفی در ذهن افراد به شمار می روند. اگر در رفتار کودکان دقیق شده باشیم، درمی یابیم که تجارب منفی در ذهن آنها هیچ محلی از اعراب نداشته و کودکان غالباً در افکار خود تصاویر مثبت و عاری از منفی حک می نمایند.
با گذشت زمان و به وجود آمدن تجارب ناراحت کننده و اتفاقات ناگوار، افکار مرتبط با اتفاقات رخ داده در ذهن فرد حک شده و با هر بار اهمیت دادن به آن، علاوه بر پر رنگ تر شدن، ذهن فرد را بیشتر به خود مشغول می سازد. اضطراب شدید، افسردگی، تنگناهای مالی، فشارهای خانوادگی، شکست های عاطفی، برخورداری از ذهنیت منفی در مورد زندگی، شکست های تحصیلی و شغلی، از دیگر عوامل اصلی منفی نگری به شمار می روند.
ریشه های افکار و تصورات منفی
راهکارهای پاکسازی ذهن از منفی نگری
یکی از راهکارهای مفید برای دوری از منفی نگری، استفاده از تکنیک توقف فکر می باشد. این تکنیک بوسیله روانشناس به فرد آموزش داده می شود. در این روش، در ابتدا فرد به صورت ارادی در جهت تولید افکار منفی بر می آید تا بدین طریق میزان اضطراب خود را افزایش دهد. سپس با استفاده از یک نشانه مانند برخورد خودکار به میز، بی درنگ افکار مثبت را بر افکار منفی غالب می سازد. با ادامه این روند، فرد ضمن از بین بردن منفی نگری، افکار مثبت و سازنده را در ذهن خود جاری می سازد. خلاقیت به خرج دادن فرد، دور شدن از محیط های منفی و قدم زدن نیز در برطرف ساختن منفی نگری بسیار مؤثر است.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب