مطلوبیت کثرت نسل در اسلام
از ديدگاه اسلام طلب فرزند و كثرت نسل مطلوبيت ذاتي دارد. یعنی با قطع نظر از شرايط اجتماعي و سياسي مربوط به فرد و جامعه مطلوبيت دارد و ريشه در جنبه معنوي و فرامادي حيات انسان دارد.
از ديدگاه اسلام طلب فرزند و كثرت نسل مطلوبيت ذاتي دارد. یعنی با قطع نظر از شرايط اجتماعي و سياسي مربوط به فرد و جامعه مطلوبيت دارد و ريشه در جنبه معنوي و فرامادي حيات انسان دارد.
مكتب اسلام براي يك فرد موحّد و گوينده “لااله الاالله” به عنوان هدف آفرينش او و نيز به دلیل تأثيري كه اين امر در سعادتمندي معنوي پدر و مادر در جایگاه مخاطبان اصلي اين دستور الهي دارد، ارزش قائل است.
علامه طباطبايي; آن را به عنوان نقش نسل مسلمان در ساختن جامعهاي توحيدي عاري از شرك و فساد معرفي كرده و تحقق آن را مهمترين مقصد شريعت و دين دانسته است.[۱]
از دیدگاه متون ديني، فرزند شايسته، نعمتي از نعمتهاي الهي و گلي از گلهاي بهشت است. امام صادق} فرمود: «إن الولد الصالح، ريحانة من رياحين الجنه؛[۲] فرزند صالح، گلي ازگلهاي بهشت است».
فرزند مايه زينت زندگي،[۳] يار و مددکار انسان،[۴] يادگار و جانشين پدر و مادر در دنيا[۵] و سبب آمرزش و نيکبختي والدين در حيات اخروي[۶] است. وجود اين مقدار تأکيد و ترغيب کافي است تا انگيزه توليد نسل و داشتن فرزند را در انسان تقويت کند.
در ادله و متون ديني، نسبت به تکثير نسل و کثرت مواليد، سفارش و ترغيب شده است. در وسائلالشیعی بابی با عنوان: «بَابُ اسْتِحْبَابِ الِاسْتِيلَادِ وَ تَكْثِيرِ الْأَوْلَادِ» گشوده شده و روایاتی در کتب روایی ذکر شده است که به پارهاي از آنها اشاره ميشود.
امام صادق} از قول رسول خدا, فرمود: «اکثرو الولد، أکاثر بکم الأمم غداً؛[۷] فرزندان خود را زياد کنيد تا فردا به واسطه [کثرت] شما بر ديگر امم افتخار نمايم». نيز در صحيفه عبداللهبنسنان آمده است که امام صادق} فرمود: مردي نزد رسول خدا, آمد و گفت: اي پيامبر خدا، من دختر عمويي دارم که زيبايي و حسن دين او را ميپسندم؛ ولي او نازا است. پيامبر, فرمود: با او ازدواج نکن؛ زيرا حضرت يوسف} هنگام ملاقات با برادرش از او پرسيد: برادر، چگونه توانستي پس از من با زنان ازدواج کني؟ پاسخ داد: پدرم به من فرمان داد که اگر ميتواني فرزنداني داشته باشي که زمين را از تسبيح سنگين نمايند، ازدواج کن. امام} فرمود: فرداي همان روز مردي نزد پيامبر, آمد و همان پرسش را مطرح کرد. پيامبر, فرمود: «تزّوج سوآء ولوداً، فانّي مکاثر بکم الأمم يوم القيامه قال: فقلت لأبي عبدالله} ما السوآء؟ قال: القبيحه؛[۸] با زن سواء که فرزند زياد ميآورد، ازدواج کن؛ زيرا من در روز قيامت به فراواني مسلمانان بر ديگر امتها تفاخر ميکنم، راوي ميگويد: از امام} سؤال کردم: سوآء چيست؟ امام} فرمود: زن زشتمنظر». این حدیث از جوانب مختلف بر مطلوبیت فراوانی اولاد دلالت میکند:
الف) تشویق به ازدواج با ولود؛
ب) محبوببودن سنگینی زمین به وسیله تسبیحکنندگان؛
ج) تعلیل به تفاخر بر امتها در روز قیامت به انبوه جمعیت مسلمانان.
در روايت آمده است: «ما يمنع المؤمن أن يتّخذ اهلاً لعلّ الله يرزقه نسمه تثقّل الأرض بلا اله الّا الله؛[۹] چه چيز مانع آن است که فرد مؤمن، همسر اختيار کند؟ شايد خداوند از اين راه فرزندي به او ببخشد که زمين را با گفتن لاالهالاالله سنگين نمايد». در برخي از احاديث انسان برای داشتن فرزندان فراوان، به ازدواج تشويق شده است، امام صادق} از پيامبر خدا, نقل ميکند که فرمود: «ازدواج نماييد؛ زيرا من در روز قيامت به فزوني شما بر ساير امتها افتخار ميکنم».[۱۰] از مجموع احاديث گذشته، ميتوان مطلوبيت زيادنمودن فرزند را استنباط کرد.
ممکن است گفته شود احادیث دیگری داریم که با روایات قبلی تنافی دارد؛ اما در مقابل رواياتي وارد شده كه به صراحت به کاهش نسل سفارش دارند، از جمله حديثي معروف از اميرالمؤمنين علي} که ميفرمايد: «قلة العيال أحد اليسارين؛[۱۱] كمي جيرهخوار يكي از دو دست است». اين حديث كنايه از اين است كه فرزند و عيال كم يكي از اسباب آسايش زندگي انسان است.
در پاسخ توجه به چند نكته ضروری است:
۱. واژه عیال مطلق است و همسر و فرزندان را دربرمیگیرد. پس این روایات با روایاتی که دلالت بر محبوبیت ازدیاد فرزند میکنند، مقید میشوند.
۲. آنچه از این روایت استفاده میشود، تشویق به کمنمودن اهل و عیال نیست؛ بلکه راهنمایی به این نکته است که زیادی عیال سخت و مشکلزا است و این مضمون با مستحببودن ازدیاد اولاد و تلاش برای خانواده و تحمل مشکلات تنافی ندارد. همانطوری که بخشیدن آنچه نزد انسان محبوب است و یا ایثار مال، با ضیق معیشت، مشکل و سخت است، با این حال انفاق مستحب و پسندیده میباشد.
۳. شرايط زمان و مكان و محيط بر تكثر و قلت نسل دخالت دارند. اگر اين شرايط مستعد و آماده باشند، بيترديد زيادي نسل مطلوب خواهد بود؛ اما اگر اين شرايط مهيا نباشد، برعكس قلت نسل مطلوب است؛ مثلا اگر در يك زماني تربيت بچه و تعذيه و مراعات بهداشت آن آسان باشد، آن وقت فرزند زياد نه تنها ايرادي ندارد، بلكه مورد پسند هم ميباشد؛ اما اگر تربيت و تغذيه و رعايت بهداشت مشكل و دشوار باشند، در اين صورت بايد به تعداد کم آن بسنده شود.
بنابراین لازمه جمع بين روایت اين است كه شرايط زمان و مكان در نظر گرفته شود.
پرسش دیگری که ممکن است مطرح شود این است که قرآن کریم از اولاد، تعبیر به فتنه و دشمن نموده است. چگونه میتوان افزایش فرزند را کاری محبوب و پسندیده به شمار آورد؟
دارا بودن فرزند از نعمتهایی است که خداوند از لطف خود به بندگانش عطا کرده است. مثل اینکه در قرآن میفرماید: «و یمددکم باموال و بنین؛[۱۲] تا خدا شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند». ولی پدر و مادر به واسطه آنها در معرض امتحان هستند؛ پس آیات قرآن بر دو مطلب دلالت دارد که با هم تنافی ندارند:
الف) خداوند با عطاکردن اولاد، بربندگانش منت نهاد.
ب) مردم را از جاذبه کورکنندهای که در فرزندان نهفته است و سبب انحراف والدین از راه درست میشود، برحذر داشت.
نقش فرزند در خانواده
وجود فرزند در خانواده، در زمینههای مختلف میتواند نفشآفرینی کند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱.تقویت عزت نفس
براساس آموزههای دینی، احساس عزت نفس در خانوادههای دارای فرزند بیش از خانوادههای بدون فرزند است. رسول خدا, میفرماید: «ما من قوم ولد فيهم مولود ذكر إلا حدث فيهم عز لم يكن؛[۱۳] در هيچ خانوادهاى پسرى زاده نشده، مگر آنكه عزّتى يافتند كه پيش از آن نداشتند». این تعبیر به صراحت نقش فرزند در ایجاد و تقویت عزت نفس والدین را نشان میدهد.
۲. احساس مفید بودن
فرزندداشتن با احساس شایستگی و مثمر بودن در ارتباط است. به همین دلیل است که در روایات، داشتن فرزند به ثمره وجود والدین تعبیر شده است. امام سجاد} میفرماید: «أَمَّا حَقُّ وَلَدِكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْكَ وَ مُضَافٌ إِلَيْكَ».[۱۴] باید بدانی که او از تو و ثمره وجود توست.
پیامبر, میفرماید: «إِنَّ الْوَلَدَ الصَّالِحَ رَيْحَانَةٌ مِنْ رَيَاحِينِ الْجَنَّةِ؛[۱۵] فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است». در این تعبیر نمادین، خانواده به گلستان و فرزندان به گلهای زیبای آن تشبیه شدهاند. بدیهی است که داشتن ثمرات نیکو عامل دلگرمی والدین و تداوم حیات مشترک آنها بوده و احساس مثمر بودن و اعتماد به نفس را در آنها به وجود میآورد.
۳. نشاط و سلامت روانی والدین
پژوهشها نشان داده است که یکی از بزرگترین عوامل شادیآفرین برای والدین، اولین ملاقات آنها با فرزندان سالم خویش پس از تولد بوده است. همزمان با تولد فرزند، زن و شوهری که صاحب فرزند شدهاند، پدر و مادر خطاب میشود بنابراین آنها زندگی خود را معنادارتر از گذشته مییابند. بعدها نیز شنیدن الفاظ «مامان» و «بابا» از زبان کودک برای آنها لذّتبخش است. همانگونه که تولد فرزندان میتواند سبب نشاط و سلامت روانی والدین شود، نگاه به چهره فرزند نیز میتواند نشاط وصف ناشدنی برای والدین به ارمغان آورد و سبب سلامت روانی آنان شود. از دیدگاه امام علی} فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است؛ بنابراین میفرماید: «الانس فی ثلاثه، الزوجه الموافقه و الولد الصالح و الاخ الموافق؛[۱۶] انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و همرأی انسان باشد».
۴. توسعه اقتصادی و برکت در خانواده
بعضی از افراد، تشويق به افزايش جمعيت را فراخوان زايش فقر دانستهاند. نگرانی از فقر همواره در بین خانوادهها وجود داشته است. بكربنصالح مىگويد: در نامهاى به ابوالحسن} نوشتم: پنجسال است كه از بچهدار شدن خوددارى مىكنم و زن من بچهدار شدن را ناپسند مىشمارد و مىگويد: به دلیل كمتوشگى، تربيت او دشوار است، نظر شما چيست؟حضرت} براى من نوشت: «اطْلُبِ الْوَلَدَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْزُقُهُمْ؛[۱۷] فرزنددار شوید که خداوند روزی آنها را میدهد».
اسلام تشکیل خانواده و فرزندآوری را نه تنها باعث مشکلات معیشتی در خانواده نمیداند؛ بلکه توسعه معیشتی را پس از ازدواج و صاحب فرزندشدن به واسطه تلاش و برکت همراه آن، تضمین کرده است. یکی از آموزههایی که در روایات بر آن تأکید شده این است که فرزند سبب برکت در خانواده است. برکت عبارت است از فراوانی، رونق، فزونی، سعادت و نیکبختی.
۵.دستگیری از والدین به هنگام پیری
از دیگر مزایای داشتن فرزند، تحققبخشیدن به امیدهای والدین در دوران سالمندی و پیری آنها است؛ زیرا داشتن فرزند میتواند «امید به زندگانی» را در والدینی که دارای فرزند هستند، افزایش دهد. زکریا} به هنگام پیری از خداوند درخواست فرزند کرد: «رَبِّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ ذُرِيَّةً طَيِّبَةً اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاء؛[۱۸] بارالها، به من ذريه و فرزندانى پاكيزه از نزد خود ببخش، به درستى كه تو شنونده دعايى».
ابراهیم} از نداشتن فرزند اندوهگین بود؛ از خدا فرزند خواست: «رب هب لى من الصالحین. فبشرنا بغلام حلیم؛[۱۹] پروردگارا! به من از صالحان [فرزندان صالح] ببخش، پس ما او را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم».
ابراهیم شکر این نعمت را به جا مىآورد و مىفرماید: «الحمدلله الذى وهب لى على الکبر اسماعیل و اسحاق ان ربى لسمیع الدعا؛[۲۰] حمد خداى را که در پیرى، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، همانا پروردگار من شنونده و اجابتکننده دعاست. امام حسن عسگری} فرموده است: فنعم العضد الولد: من کان ذا عضد یدرک ظلامته ان الذلیل الذی لیست له عضد؛[۲۱] چه خوب پشتیبانی است فرزند. کسی که دارای پشتیبان باشد، آنچه با ستم از او باز گرفتهاند، باز میستاند و خوار کسی است که پشتیبان نداشته باشد».
امام سجاد} فرمود: «من سعادة الرجل ان یکون له ولد یستعین بهم؛[۲۲] از [نشانههای] سعادت مرد، داشتن فرزندی است که کمک کار او باشد».
۶. دریافت حمایت معنوی پس از مرگ
وجود فرزندان نه تنها شالوده زندگی دنیوی را استحکام میبخشد؛ بلکه عامل مؤثری در رشد و تعالی معنوی والدین بعد از مرگ نیز خواهد بود. اسحاقابنعمار از امام صادق} نقل میکند که شخصی گفت: در داشتن فرزند بیرغبت بودم تا توفیق وقوف در عرفات نصیبم شد. در کنارم جوانی را دیدم که دعا میکرد و اشک میریخت و میگفت: «والدی، والدی فرغَبنی فی الولد حین سمعت ذلک؛[۲۳] خداوندا پدر و مادرم، پدر و مادرم، با شنيدن دعاى او نسبت به پدر و مادرش، شوق پيدا كردن فرزند در من پديد آمد».
رسول خدا, میفرماید: «خَمْسَةٌ فى قُبُورِهِمْ وَ ثَوابُهُمْ يَجْرى اِلى ديوانِهِمْ : مَنْ غَرَسَ نَخْلاً ، وَ مَنْ حَفَرَ بِئْراً ، وَ مَنْ بَنى لِلّهِ مَسْجِداً ، وَ مَنْ كَتَبَ مُصْحَفاً ، وَ مَنْ خَلَّفَ اِبْناً صالِحاً؛[۲۴] پنج نفر از دنيا رفتهاند؛ ولى پرونده آنان بسته نشده و دائم به آنان ثواب مىرسد: كسى كه درختى كاشته، چاه آبى براى بهرهبردارى مردم حفر كرده، مسجدى ساخته، قرآنى نوشته، فرزند شايستهاى از او به جا مانده».
[۱]. المیزان؛ ج۴ ص۱۸۹چاپ بیروت.
[۲]. کافي، ج ۶، ص ۳.
[۳]. کهف: ۴۶.
[۴]. اسراء: ۶.
[۵]. وسائل الشيعه، ج ۲۱، ص ۳۵۶.
[۶]. همان، ص ۳۵۹.
[۷]. کافی، ج ۶، ص۲.
[۸]. همان، ج۵، ص۳۳۳.
[۹]. وسائلالشیعه، ج۲۰، ص۱۴.
[۱۰]. من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص۳۸۳.
[۱۱]. فيض الاسلام، نهج البلاغه، كلمه قصار ۱۳۵.
[۱۲]. نوح: ۱۲.
[۱۳]. مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص ۱۳۰.
[۱۴]. منلايحضرهالفقيه، ج۲، ص ۶۲۲.
[۱۵]. کلینی، كافي، ج ۶، ص۴.
[۱۶]. غرر الحکم، ج ۲، ص ۱۴۱.
[۱۷]. کلینی، كافى، ج۶، ص۳.
[۱۸]. آل عمران: ۳۸.
[۱۹]. صافات: ۱۰۰-۱۰۱.
[۲۰]. ابراهیم: ۳۹.
[۲۱]. مجلسی، بحارالانوار،ج۵۱، ص۱۶۲.
[۲۲]. کلینی، کافی، ج۶، ص۱.
[۲۳]. همان، ص۳.
[۲۴]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۹۷.
معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.