مستمع، صاحبسخن را پای گوشی می آورد
نسل جدیدی از منبریها در پنج شش سال اخیر ظهور کردهاند که محصول شبکههای اجتماعی و سلبریتی این فضا هستند. آنها فایلهای صوتی و تصویری سخنرانیهای خود را که اغلب در جمعهای محدودی ایراد میکنند، در این شبکهها منتشر کرده و اغلب از موسیقیهای ملایم و تدوینهای معمولی صدا و تصویر برای جذاب شدن کار خود بهره میگیرند. اگر ببینند پامنبری (فالوئر) کمی دارند یا دست به تبلیغ و ارسال این منبرها به گروههای مختلف میزنند و یا از امکان خرید عضو استفاده میکنند.
پامنبریهای این ژانر نیز ویژگیهای خاص این شبکهها را دارند. آنها چون امکان درج نظرات صریح خود را پای این منبرها دارند و از اقشار مختلف جامعه هستند، تأثیر مستقیمی بر تعیین محتوای منبرهای بعدی دارند.
در منابر سنتی، واعظ از طریق مواجهه مستقیم با بعضی از پامنبریها میتواند از بازخورد سخنان خود مطلع شود. همچنین تعداد کسانی که در جلسات وی حضور مستمر دارند حکایت از رونق خطابههای وی دارد. اما در منابر مجازی، او از طریق تعداد بازدید و لایک و کامنتها بازتابهای دقیقتر و گستردهتری دریافت میکند. مواجهه میان منبری و پامنبری در مجالس سنتی توأم با حفظ آداب و شؤون خاص همان مجالس است، ولی نظرات پامنبریهای مجازی اغلب بدون هیچ آداب و ترتیب خاصی است و آنان هرچه دل تنگشان میخواهد میگویند. خشونتهای کلامی و جر و بحثهای کمثمر که مشخصه مرسوم این فضاهاست، ناخودآگاه منبریها را برای جلب نظر بیشتر پامنبریها به سوی سخنان عامهپسند، هیجانی، افشاگرانه، اعتراضی و غالبا زرد سوق میدهد.
منبریها در چنین فضاهایی اگر سخنان علمی و مستدل بزنند و دغدغه معرفت و شناخت دینی داشته باشند و بازارگرمی خاصی نکنند قادر به افزایش اعضای کانال و صفحه و یا لایک گرفتن از پامنبریهای خود نخواهند بود. اینجاست که قاعده تناسب عرضه و تقاضا خود را بر این منابر تحمیل میکند و محتوایی مطابق تقاضای پامنبریها و طبق فرمول لایک و بازدید آنها عرضه میشود. از آنجا که فضای این شبکهها و کانالها به شدت عامهپسند است، محتوا را نیز به پایینترین سطح کیفی ممکن تنزل میدهد تا طبق قاعده منطقی «تبعیت نتیجه از اخسّ (نازلترین) مقدمات»، نتیجه چنین منابری اغلب منجر به تولید دانش و شناخت دینی و فرهنگی خاصی نشود.
اما آیا گریزی از این وضعیت داریم؟ به نظر میرسد که دنیا به سمت سادهسازی ابزاری و محتوایی پیش میرود. آدمها همانقدر که دوست دارند تحرک جسمی کمتری داشته باشند، از فعالیت ذهنی زیاد هم گریزانتر میشوند. جامعه ما هم مستثنی از این روند جهانی نیست. ما در آینده شاهد رونق بیشتر چنین منابری خواهیم بود و مشتاقان دانش و شناخت دینی نیز وسوسه خواهند شد که کمتر ذهن خود را خسته کنند. جامعه پرتنش، خسته و سرگردان، آبستن چنین منبریها و پامنبریهایی است.
منبع: روزنامه جامعه فردا شماره دوم 7 آبان1396