محورهای جنگ روانی رسانههای معاند در روزهای اخیر
عملیات شهادت سید حسن نصرالله نیز به گواه برخی کارشناسان در موقعیت پیشاعملیات، از رخنه امنیتی و به زعم برخی کارشناسان از توانایی تکنولوژیکی بهره برده است. اما آنچه که مطمح نظر این جریده محسوب می شود پیوست رسانهای ماجراست که منجر به اختلال محاسباتی و شناختی در بستر افکارعمومی و بعضا نخبگان و تصمیمگیران میشود.
خبرگزاری حوزه | عملیات نظامی بطور کلی به زعم صاحبنظران و کارشناسان، دارای یک پیوست پیشینی و یک پیوست پسینی است که مکمل جنگ های نوین تلقی میشود. اینطور بیان میکنند که پیش از عملیات نظامی، عملیات اطلاعات و شناسایی اتفاق میافتد و پس از عملیات نظامی نیز یک پیوست رسانهای این جنگ را تکمیل میکند که البته این دو محور در پس و پیش عملیات دارای سهم های متفاوتی هم هستند.
دقت و نفوذ و برد هر عملیاتی به تکمیل این سه محور بستگی دارد که چگونه رقم بخورد. عملیات شهادت سید حسن نصرالله نیز به گواه برخی کارشناسان در موقعیت پیشاعملیات، از رخنه امنیتی و به زعم برخی کارشناسان از توانایی تکنولوژیکی بهره برده است. اما آنچه که مطمح نظر این جریده محسوب می شود پیوست رسانهای ماجراست که منجر به اختلال محاسباتی و شناختی در بستر افکارعمومی و بعضا نخبگان و تصمیمگیران میشود.
۱. خط تضعیف و هراس افکنی:
ترس برادر مرگ است و تولید هراس در ساحت مسئولین یا نخبگان یا افکارعمومی از بارزترین محورهای جنگ روانی است. جریان رسانه های صهیونیستی با اغراق و بزرگنمایی در توانایی های تکنولوژیکی و نظامی و تکرار و القای این عبارت که “حماس و حزب الله دیگر توان بلند شدن ندارند و نفوذ عمیق و آسیب کاری، خط مقدم جبهه را فلج کرده است ” و با کوچکنمایی و سانسور ضربات سنگین جبهه مقاومت بر عمق تلاویو و حیفا و … و بدون اشاره به وضعیت بحرانی سرزمین های اشغالی و حملههای شبانه روزی موشکی و پهبادی از لبنان و عراق و یمن و غزه و دست برتر و چندضلعی مقاومت، سعی بر این دارند که پایگاه مردمی مقاومت را به سمت ناامیدی کشانده و مرکز تصمیم گیری و فرماندهی را به یاس و ضعف و عقب نشینی سوق دهند.
۲. خط تفرقه و گسل سازی:
با این عبارتهای مسموم که “ایران برای انتقام اسماعیل هنیه کاری نکرد و برای شهادت سیدحسن هم معامله ای از پیش صورت داده و کاری نخواهد کرد” یا این خط خبری که “جاسوس ایرانی موقعیت سیدمقاومت را لو داده و با فرماندهان بعدی هم چنین معامله ای خواهد داشت” در صدد هستند که قدرت شبکهای مقاومت را با ایجاد گسل و تفرقه به یک نقاط پراکنده و دور از هم و قابل شکار بدون هزینه تبدیل کنند. زهی خیال باطل که در سطح سازمانی چنین اتفاقی رخ بدهد اما در سطح افکار عمومی نیاز به تبیین دارد که عمق ایدئولوژیک و استراتژیک روابط ایران و حزب الله و مقاومت چقدر قویم و قدیم است.
۳. خط تخریب و وارونهنمایی:
با خط خبری و عبارتهای ناسیونالیستی که “او برای غیرعربها می جنگید و نیروی جمهوری اسلامی بود” یا مثل این خط خبری جعلی و دروغی که “مقر فرماندهیاش جهت ایجاد سپر و پوشش، اطراف مدرسه بین المللی و وسط زندگی مردم بود” و “مردم عزادار در محل حادثه نیز افراد حزب الله بودند” و “شادی افراد محدودی در سوریه و سانسور عزاداری بحرینی ها و عراقی ها و کشمیری ها و هندی ها و پاکستانیها و ایرانی ها در سراسر کشور” سعی در تخریب چهره مجاهد کبیر و خنثی سازی امتداد مردمی حزب الله و بایکوت خشم و مطالبه عمومی علیه رژیم کودک کش صهیونیستی دارند.
این در حالی است که همه لبنان و مردم منطقه و حتی جریان بین المللی از میزان محبوبیت سید حسن نصرالله نزد افکار عمومی و جهان عرب مطلع هستند. اساسا حزب الله سوای قدرت نظامی پیچیده، دارای یک قدرت نرم و جایگاه ویژه در ذهن و قلب مردم لبنان و شیعیان منطقه و حتی مسیحیان و جریان ضدصهیونیستی دنیاست. این توانایی فرهنگی حتی در تولید قدرت نظامی از جذب و تربیت نیروی انسانی تا اشراف و عمق اطلاعاتی به کمربند ایمنی حزب الله کمک کرده است.
علیرضا محمدلو