کتاب المراقبات؛ بخش ماه محرم الحرام
کتاب شریف المراقبات، تألیف عالم ربّانی و عارف گرانقدر مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی است. این عالم بزرگوار در تبریز زاده شد و برای پیمودن راه علم و کمال به نجف اشرف مهاجرت کرد. آنجا علاوه بر کسب درجة اجتهاد در علوم حوزوى، در اخلاق و عرفان نیز تحت تربیت نادرة دوران و عارف عظیم الشأن آیت الله ملاحسینقلی همدانی درجات عالی را طی کرد که نوشتار او گوشهای از این روحیة لطیف معنویاش را به نمایش میگذارد. آن عارف بزرگوار، تألیفات متعددی در اخلاق و عرفان دارد که از جمله کتاب شریف المراقبات است.
این کتاب که به منظور مراقبت از اوقات شریف و قابلاستفاده در طول سال نوشته شده است، همراه نکات مفید دیگر و تذکرات اخلاقی مؤلف که از ضمیر روشن و پاک او برمیخیزد، حلاوتی به کام خواننده میچشاند که در سایر کتب، کمتر تجربه میکند. مرحوم مؤلف، پس از مقدمهاى، در دوازده فصل به هر کدام از ماههای قمری (از محرم تا ذیحجه) میپردازد و در خاتمه با تذکراتی اخلاقی کتاب را به پایان میبرد.
در بخشی از کتاب آمده است که:
مراقبات ماه محرم الحرام
سزاوار است حال دوستان آل محمد - كه رحمت خدا بر آنان باد - بحكم دوستى و وفا و ايمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول كريم ، در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماى خود، آثار اندوه و درد اين مصيبتهاى بزرگ و دردناك را آشكار نمايند. بايد مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن و نوشيدن و حتى خوابيدن و گفتن بدست مى آيد ترك نموده و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است . نبايد احترام خود و نزديكانشان باشد و لازم است كه خدا و پيامبر و امامش - رحمت خداوند بر آنان باد - را بيش از خود، فرزندان و نزديكانش دوست داشته باشد.
خداوند متعال مى فرمايد: «بگو اگر پدران و پسران خود را بيش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست داريد، منتظر باشيد تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده (و شما پشيمان و زيانكار شويد»).
يكى از فرزندان كوچكم در دهه اول محرم فقط نان خالى و بدون خورش مى خورد. و تا جائى كه مى دانم كسى به او نگفته بود كه اين كار را انجام دهد و گمان مى كنم سرچشمه اين كار دوستى باطنى او بود.
حال اگر كسى نتواند در تمام دهه اول اين كار را انجام بدهد، بايد در روز تاسوعا، عاشورا و شب يازدهم نان خالى بخورد. و در روز عاشورا، تا عصر خوردن ، آشاميدن و حتى سخن گفتن - مگر آن كه لازم باشد - و ديدار با برادران دينى را ترك كرده و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهد. و نيز در دهه اول ، هر روز امام حسين (عليه السلام ) را با زيارت عاشورا زيارت نمايد. و اگر مى تواند مراسم عزادارى آن حضرت را در منزل خود با نيتى خالص برپا نمايد، بايد همين كار را بكند. و اگر نمى تواند، در مساجد يا منازل دوستانش به برپايى اين مراسم كمك كرده و اين مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزديك شده و از خودنمايى دور شود. و هر روز مقدارى از اوقات خود را در مكانهاى عمومى به عزادارى بپردازد.
جاماندگان کربلا: 1- هرثمة بن ابی مسلم
«إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظيمٌ» (تغابن/15) اموال و فرزندانتان فقط وسيله آزمايش شما هستند؛ و خداست كه پاداش عظيم نزد اوست!
مال و فرزند امانت الهی است در دست انسان تا سکوی پرواز انسان به قله بندگی شود. عاشوراییان پیمانه بندگی را پر کردند. هر چه داشتند در راه محبوبشان فدا کردند. ام وهب فرزندش را روانه میدان شهادت کرد و گفت: «زمانی از تو راضی میشوم که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت برسی» و سالار شهیدان امام حسین (ع) اکبر و اصغرش را شاکرانه برای حفظ دین خدا فدا نمود. محبت فرزند اینگونه سکوی پرواز انسان می شود. اما چه بسا همین محبت موجب می شود که انسان حق را زیر پا بگذارد و حق این نعمت را به جا نیاورد. محبت فرزند آزمون دیگری بود که برخی را زمین گیر نمود تا نتوانند با امامشان آسمانی شوند.
هرثمة بن سلیم(ابی مسلم)
هرثمه، به همراه سپاهیان امام علی (ع) در جنگ صفین شرکت کرد . در بازگشت، سپاه امام (ع) در کربلا توقف نمود . هرثمه می گوید: «پس از برپایی نماز صبح، حضرت امیر (ع) مشتی از خاک کربلا را برداشت و آن را بویید و فرمود: ای خاک! همانا از تو مردمی محشور می شوند که بدون حسابرسی وارد بهشت می گردند»
هرثمه یکی از نیروهای اعزامی «عبیدالله بن زیاد» به کربلا بود، او می گوید: «هنگامی که به سرزمین کربلا رسیدیم، به یاد آن حدیث افتادم، بر شترم نشستم و به سمت امام حسین (ع) رفتم. پس از عرض سلام، حدیثی که از پدر والای ایشان شنیده بودم بازگو کردم، امام فرمود: «با ما هستی یا بر ضد ما؟»
گفتم: «نه با شما هستم و نه بر شما! دخترانم را در شهر نهادم و از ابن زیاد بر ایشان نگرانم»
حضرت در پاسخ فرمود: «برو! تا آن که قربانگاه ما را نبینی و صدای ما را نشنوی، قسم به آن که جان حسین در دست اوست، اگرکسی امروز صدای ما را بشنود و به یاریمان نشتابد، هر آینه خداوند او را با صورت در دوزخ می افکند » [1]
هرثمه امام حسین (ع) را بخاطر نگرانی از تعرض ابن زیاد به دخترانش تنها گذاشت در حالیکه می دید سید الشهداء (ع) همسر و فرزندان و همه عزیزانش را به صحرای کربلا آورده است. دختران هرثمه عزیز تر از اولاد فاطمه (س) نبودند.او حق را شناخت اما فقدان توکل و نگرانی اش نسبت به دخترانش او را از یاری امام حسین (ع) بازداشت.
بشیر بن عمر حضرمی
این آزمون برای بشیر بن عمر حضرمی نیز پیش آمد. آزمونی که سربلند از آن بیرون آمد. به او اطلاع دادند پسرت در مرز “ری” اسیر شده است.گفت: «حساب کار او را به خدا وامیگذارم. دوست ندارم او اسیر باشد و من زنده بمانم».
وقتی امام حسین این سخن او را شنید، فرمود: «خدا تو را رحمت کند. بیعتم را از تو برداشتم برو و برای رهایی فرزندت تلاش کن».
بشیر گفت: «درندگان مرا زنده زنده بخورند اگر از شما جدا شوم و شما را با وجود اندک بودن یاران، تنها گذارم و بخواهم سراغ شما را از کاروانها بگیرم» [2]
بشیر فرزندش را به خدا سپرد و در کنار امام ماند و در راه امام حسین (ع) به شهادت رسید.
نویسنده:سید مهدی خدایی
[1]. صدوق، امالي، ص 117
[2]. ابصار العین، ص۱۷۴
عبرتهای عاشورا
آداب ورود به ماه محرم
وقتی برای گریه دلم تنگ می شود
لب با دم حسین هماهنگ می شود
تنها نه دل به یاد تو می سوزد ای حسین !
از روضه هایت آب، دل سنگ می شود
درطول عمر ما، مقاطع زمانی هستند که می توانند اثر شگرفی بر تربیت و تعالی روح ما داشته باشند، البتّه به شرطی که بتوان با شناخت درست آنها حداکثر بهره را از ظرفیت آنها برد. از جمله این زمان ها، ایّام محرم است. چه خوب است در این ایام به بررسی این نکات بپردازیم و با چشمانی باز، بهترین برنامه برای ورود و خروج از این ماه ارزشمند را بیابیم.
چه رویکردی باید نسبت به عزاداری داشته باشیم؟!
با یک نگاه ابتدایی، ماه محرم را می توان ماه گریه و عزاداری نامید. از این زاویه، نکاتی قابل توجّه است؛ از جمله، چرایی عزاداری، روش عزاداری و… امّا ما در اینجا می خواهیم توجّه خود را معطوف به عزادرای پویا جلب کنیم و اینکه چه رویکردی باید نسبت به عزاداری داشته باشیم؟!
امام رضا(علیه السلام) حال و هوای پدر بزرگوارشان در ماه محرم را اینگونه به تصویر می کشند: إِنَّ أَبی إِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا یُری ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَبةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ؛ هرگاه ماه محرّم فرا میرسید، پدرم(موسی بن جعفرعلیه السّلام ) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت. (أمالی صدوق(ره)؛ ص111) بی شک، عنصر اوّلیه در امامت امامان معصوم، الگو بودن آنها برای سبک زندگی همه ماست که یکی از مؤلّفه های آن، غم و اندوه در ماه محرم است. پس، قطعاً ورای این گریه ها باید مطلبی باشد که دل ایشان را به درد می آورد و از ما خواسته اند که ما نیز احساس درد کنیم. دردی که منجر به هدایت و اصلاح امور است! چرا که در غیر اینصورت، فایده ای بر آن مترتّب نخواهد بود.
چهل اصل تبلیغی و قرآنی به مبلغان در آستانه محرم
استاد قرائتی در نامه ای خطاب مبلغان، گفت: اصولی را که باید در تبلیغ در آستانه محرم مراعات کرد، متذکر میشوم؛ تمام این اصول برخاسته از آیات قرآن است.
استاد قرائتی در این نامه خطاب مبلغان نوشت: اصولی را که باید در تبلیغ در آستانه محرم مراعات کرد، متذکر میشوم. تمام این اصول برخاسته از آیات قرآن است. از خوانندگان عزیز انتظار است هر کدام در ترویج این پیامهای قرآنی سهم خود را ایفا کنند و به سایر همکاران برسانند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
«الحمد لله رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
سلام علیکم
اصولی را که باید در تبلیغ در آستانه محرم مراعات کرد، متذکر میشوم. تمام این اصول برخاسته از آیات قرآن است. از خوانندگان عزیز انتظار است هر کدام در ترویج این پیامهای قرآنی سهم خود را ایفا کنند و به سایر همکاران برسانند.
۱. دفاع از مظلوم حتی اگر کافر باشد، لازم است. قرآن میفرماید: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» (تکویر، ۹-۸) و آنگاه كه از دختر زنده به گور شده پرسيده شود، كه به كدامين گناه كشته شده است؟ این فریاد برای دختران کافری است که به خاطر جاهلیت پدران زنده به گور میشدند.
۲. فریاد به نفع مظلوم برای مؤمنین نیز در سورهی بروج آمده است که خداوند میفرماید: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُود» (بروج، ۴) (اخدود به معنای گودی است که کفار ایجاد کردند و آن را پر از آتش نموده و مؤمنین را در آن میانداختند و آنان نگاه میکردند) این جنایت را قرآن با همین آیه محکوم میکند. آری عزاداری امام حسین فریاد به نفع مظلوم در مقابل ظالم است.
۳. در قرآن میخوانیم: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهِيم» (مریم، ۴۱) «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَم» (مریم، ۱۶) معلوم میشود که خاطرات بزرگان را باید زنده نگاه داشت.
۴. مبلغین باید بدانند که هدایت کار خداست. خداوند به پیامبرش میفرماید: «إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي» (قصص، ۵۶) (اى پيامبر!) همانا تو نمىتوانى هر كه را دوست دارى هدايت كنى (و به مقصد برسانى)، بلكه اين خداوند است كه هر كس را بخواهد هدايت مىكند و هدایت همیشه برای همه هست و آن را باید از خدا بخواهیم. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيم»
۵