قدمی برای ظهور
◾️ وارد منزل امام صادق علیه السلام شد. با شنیدن صدای شیونی که به گریه مادرِ فرزند مرده میمانست، لحظهای ایستاد. صدای گریه قطع نشد. قدم پیش گذاشت و جلوتر رفت؛ امام را دید که بر روی زمین خاکی نشسته و شانه هایش از شدت گریه میلرزد.
▫️ ادب مانع شد تا جلوتر رود. میدانست موقع اش که بشود، امام صدایش میکند. کنجکاو و تشنهی دانستنِ دلیلِ این حال امام بود، پس با تمام وجود به نجوای جانسوز امام گوش کرد:
” فطوبی لمن ادرک ذلک الزمان…” و باز لرزش شانهها.
◾️ “خوش به حال کسی که در آن زمانه است…” گریه اش شدت گرفت: “اگر در زمان او می زیستم، همه ی عمر خدمتش را میکردم…”
▫️ «آقای من، غیبت تو آرامش و خواب و خوراک را از من گرفته، شادی را از دل من برده، غم و اندوهم دائمی شده… و فریاد و فغان و ناله مرا بلند کرده…
? حالا تو گوش کن، حال امام زمانت را. بیش از ۱۰۰۰ سال است که شاهد مرگ کسانی است که دوستشان دارد. با اندوه ما اندوهگین میشود و با بیماریمان بیمار و با گناهانمان آزرده خاطر میشود. قرار بود ما منتظر او باشیم اما حالا او منتظر ماست.
▫️ ما کجا میفهمیم که هر لحظه چه بر او و قلب مبارکش میگذرد. انگار باید امام باشی تا دردهای دل یک امام را بفهمی و مقامش را درک کنی.
? شهادت امام_صادق علیه السلام را خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شیعیان آن حضرت تسلیت عرض می نماییم.
✨