حدیث الآفات
آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته:
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در حدیثی در نهج الفصاحة در ضمن نُه جمله، آفات صفات اخلاقی را بیان کرده است و می توان نام این حدیث را «حدیث الآفات» گذاشت.
آفة الشّجاعة البغى و آفة الحسب الافتخار و آفة السّماحة المنّ و آفة الجمال الخيلاء و آفة الحديث الكذب و آفة العلم النّسيان و آفة الحلم السّفه و آفة الجود السّرف و آفة الدّين الهوى.[1]
1. آفت شجاعت این است که انسان به دیگری ظلم کند.
2. کسی که شخصیت خانوادگی دارد و دارای حسب و نسب خوبی است آفتش به این است که به این حسب افتخار کند.
3. آفت بخشش، منت گذارن است. منت گذاشتن بخشش را کالعدم می کند.
4. دیگر اینکه کسی دارای جمال و زیبایی است ولی مبتلا به خودپسندی می شود.
5. همچنین آفت حدیث، کذب است. اگر انسان در حدیثی دروغ اضافه کند او دیگر محدث خوبی نخواهد بود.
6. آفت علم هم به نسیان و فراموشی است. یعنی انسان باید کاری کند که اگر عالم به چیزی شد آن فراموش نکند به این گونه که یا آن را یادداشت کند و یا تکرار نماید و به هر حال آن را از دست ندهد.
7. آفت حلم و بردباری به این است که کارهای سفیهانه ای را انجام دهد.
8. آفت جود و بخشش به اسراف است. کسی که اسراف کند جود و بخشش خود را از بین می برد.
9. آفت دین نیز پیروی از هوای نفس است.
شرح این حدیث قطعا به اندازه ی یک کتاب بالغ می شود زیرا هم صفات اخلاقی را بیان می کند و هم صفات رذیله ای که آن ها را از بین می برند.
1399/09/03
[1] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص155، حدیث 1
نماز اول وقت در سخنان آیت الله حق شناس (ره)
شیطان این دشمن دیرینه انسان، تمام تلاش خود را برای گمراه نمودن انسان انجام خواهد داد و لحظه ای از فعالیت دست نخواهد کشید.
نماز اول وقت ، بینی شیطان را که به خاطر سجده نکردن بر آدم از درگاه الهی مطرود گشت ، به خاک می مالد و موجب تقویت ایمان و دوری از شیطان می شود .
نماز اول وقت را جدّی بگیریم!
روز اوّل یک مقداری از درس او را فهمیدم، از آنجا که پروردگار راضی به این کار نبود، روز دوم چیزی از درس نفهمیدم ! ( پروردگار به لحاظ لطف لایتناهی سلب شوؤن از من کرد ) به استاد گفتم: آقا! اگر شما علامه دهر هم باشید ؛ بنده در این درس شرکت نخواهم کرد!
خدا می خواهد شما را امتحان کند . وقت نماز اول وقت یک مشتری می آید و شیطان شما را فریب می دهد ، هم مشتری از دست می رود و هم نماز اول وقت !
نماز اول وقت و مراقبه ، عوامل دوری شیطان
شیطان دائماً مراقب شماست ، ولی به کسانی که نمازشان را در اول وقت می خوانند ، کمتر نزدیک می شود. شیطان می فهمد که چه کسی در مقام مراقبه است و همین که ببیند از حالت مراقبه خارج شد ، به او نزدیک می شود . شیطان میفهمد که چه کسانی در مقام مراقبه هستند و چه کسانی از یاد خدا روی بر گردانند.
سایت دلدادگان
عاجزترین مردم
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم در روایتی کوتاه و پر معنا می فرماید: أعجز النّاس من عجز عن الدّنیا و أبخل النّاس من بخل بالسّلام.[1]
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دنیای خودش را سامان دهد و بخیل ترین انسان ها کسی است که در سلام کردن بخل بورزد.
از آنجا که معروف است انسان بهتر است تارک دنیا باشد و به قیامت اقبال داشته باشد بعضی راه افراط را طی می کنند و حال آنکه روایات متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه تأمین دنیا از لوازم وجودی انسان است. بنا بر این چنین نیست که انسان طرفدار زهد که به معنای تارک دنیا بودن است باشد. انسان نباید تارک دنیا و تارک فعالیت برای دنیا باشد.
از جمله در روایتی آمده است که جمعی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم تارک دنیا شدند و به عبادت روی آوردند. وقتی خبر آنها به حضرت رسید آنها را فرا خواند و فرمود برنامه ی دین من چنین نیست و انسان باید مشغول به کار باشد.
داستان معروف امیر مؤمنان ع با آن دو برادر هم جالب است که یکی از آن دو بیمار شده بود و حضرت نزد او رفت و دید خانه ی وسیعی دارد فرمود این بیش از نیاز توست ولی اگر محرومان به این خانه راه داشته باشند اشکالی ندارد. بعد او شکایت کرد که برادر من ترک دنیا کرده است. حضرت او را فرا خواند و با تعبیر تندی با او سخن گفت و فرمود: ای دشمن جان خود! اگر بر خودت رحم نمی کنی چرا به زن و فرزند خودت رحم نمی کنی: یَا عُدَیَ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِکَ الْخَبِیثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَک.[2]
و یا روایت است که معصوم علیه السلام می فرماید: لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لِدِینِهِ أَوْ تَرَکَ دِینَهُ لِدُنْیَاهُ.[3]
این روایات نشان می دهد که انسان باید هر دو جنبه را در نظر بگیرد و این گونه نباشد که مقدس مآب شود و زهد پیشه کند و فعالیت در زندگی را ترک کند. رهبانیّت جزء اسلام نیست.
ما نیز باید مردم را دعوت کنیم که راه افراط و تفریط را نپیمانند و تصور نکنند که آخرت به معنای رها کردن فعالیت و کسب و کار است. این در حالی است که کسب و کار، خود نوعی عبادت محسوب می شود و انسان با این کارها موجب تقویت اسلام و جامعه ی مسلمین می گردد و با همین فعالیت هاست که انسان ها از فقر و ناتوانی خلاص می شوند.
عبارت دوم در کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم این است که بعضی از افراد در سلام کردن یک سری قیود را در نظر می گیرند مثلا می گویند که کوچکتر ها باید به بزرگتر ها سلام کنند و یا شاگرد به استاد و یا فقیر به غنی. این قیدها در اسلام وجود ندارد. حتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم گاه به کودکان هم سلام می کرد. سلام یک نوع اظهار تواضع و ادب است و هیچ هزینه ای هم ندارد. حال اگر کسی از این کارِ راحت، سر باز زند از بخیل ترین افراد است زیرا گاه انسان از کاری که هزینه بردار است دوری می کند ولی اگر از کاری که هیچ هزینه و مؤونه ای ندارد بخل ورزد او دیگر خیلی بخیل است.
1399/11/06
[1] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص219، حدیث 337.
[2] نهج البلاغه، صبحی صالح، ص324.
[3] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج78، ص321، ط بیروت.
تجربه تاریخ
شهيد مرتضى مطهّرى، نخستين انديشمند شيعى است كه به نقش زنان در حادثه عاشورا پرداخته است.
وى در كتاب حماسه حسينى، نهضت عاشورا را نهضتى مذكّرـمؤنّث (مردانه ـ زنانه) مى داند و مى گويد: «تاريخ كربلا، يك تاريخ و حادثه مذكّر ـ مؤنّث است. حادثه اى است كه مرد و زن، هر دو، در آن نقش دارند؛ ولى مرد، در مدار خودش و زن، در مدار خودش».
طبق تحلیل شهید مطهری، امام حسین(ع) برای تک تک اعضای خانوادهاش رسالتی عظیم قائل بود و به همین دلیل آنها را با خود همراه میکند. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «امام(ع) همان کاری را کردند که پیامبر اکرم(ص) در روز مباهله انجام دادند و تمام خانواده را برای دفاع از حق به میدان آوردند».
در بررسی واقعهی عاشورا در مییابیم که علاوه بر خاندان پیغمبر(ص) زنان زیادی در این میان حماسه آفرینی کردهاند. یکی از این بزرگان، «دُلهَم» همسر «زهیر بن قین» است. زهیر یکی از مریدان عثمان بود. او امیرالمومنین(ع) را عامل مرگ عثمان میدانست و طبق تاریخ از خون خواهان خلیفه سوم به حساب میآمد. این عقیده سبب شده بود تا زهیر از امام حسین(ع) فاصله بگیرد و تمام سعی خود را میکرد تا در مسیر بازگشت از حج با کاروان امام حسین(ع) مواجه نشود. اما دلهم محبت اهل بیت رسول الله(ص) را در دل داشت. محبت قلبی او به امام حسین(ع) همسرش را از تاریکی نجات داد. وقتی قاصد امام به خیمهی زهیر آمد و او را به نزد اباعبدالله(ع) فراخواند، زهیر برای رفتن تعلل میکرد. دلهم همسرش را ترغیب به رفتن نمود و به او گفت: «دعوت فرزند رسول الله را چگونه رد می¬کنی؟». این سخن دلهم لایههای سفید وجود زهیر را بار دیگر نمایان کرد. وی به نزد امام حسین(ع) رفت. روایت معتبری از محتوای سخنان امام با زهیر وجود ندارد. اما وقتی زهیر نزد دلهم بازگشت تغیّر قلبیاش برای دلهم مشهود بود. برخی میگویند در همان زمان زهیر دلهم را رها کرد تا او آسیبی نبیند ولی با توجّه به کلام ابن سعد و ابن عساکر که دلهم پس از شهادت زهیر، غلامش شجره را برای تکفین وی فرستاد، میتوان گفت، دلهم همراه زهیر بوده و سرنوشتش به اسرای کربلا گره خورده است.
واکنش دلهم به دعوت امام حسین(ع)، سرنوشت زندگیشان را تغییر داد و سعادتی بزرگ نصیبشان کرد. زهیری که به خیمهی امام(ع) رفته بود، شیفتهی امام شد و به یاران امام پیوست. شب عاشورا که امام حقش را از همه برداشت و گفت میتوانید بروید، نرفت. مردانه ایستاد و خطاب به امام حسین(ع) گفت: «به خدا سوگند دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد».
زهیر فرمانده جناح راست حضرت بود. زهیر مدافع خیام بود. زهیر در هنگام نماز ظهر عاشورا، سپر تیغ و نیزههایی شد که به سمت امام پرتاب میکردند. زهیر در میدان نبرد دلیرانه در راه حق جنگید و تا ابد در تاریخ ماندگار شد. رستگاری زهیر ریشه در شیفتگی دلهم به اهل بیت پیامبر داشت و قبولی حج آنها جز با فدا شدن در راه سیدالشهدا(ع) ممکن نبو
درس اخلاق-استاد همتیان
گزیده متنی بخشی از محتوای این درس اخلاق:
امام سجاد(علیه السلام) به یکی از یارانشان به نام اباخالد فرمودند: کسانی که در زمان غیبت ولی عصر باشند و منتظر ظهور حضرت باشند از بهترین اصحاب این عالمند. از اهل هر زمان و از اصحاب هر پیغمبری بهترند.
دلیلی که امام آوردند اینکه فرمودند: خداوند عقولی به اهل این زمان داده و فهم هایی عنایت کرده که غیبت آن حضرت برایشان به منزله ی مشاهده است. یعنی انقدر به آن حضرت باور و یقین دارند و مطمئن هستند و لو اینکه به ظاهر آن حضرت از چشمشان پنهان است ولی مثل این است که او را مشاهده می کنند.
در آخر حدیث می فرمایند اینها افراد مخلص خدا هستند حقبقتا و شیعیان ما هستند صادقانه و دعوت کننده به دین ما هستند در پنهان و آشکار.
اگر ما این باور را در خود ایجاد کنیم و آن را به طلاب عزیز منتقل کنیم، آن استادی که بر کرسی تدریس نشسته آن مدیری که مدرسه ای را مدیریت می کند آن طلبه ای که وارد اردوگاه حضرت می شود، اگر چنین باوری را داشته باشد که امام عصر ارواحنا فدا با او اینگونه حرف می زند.
امام صادق امام سجاد ائمه علیهم السلام با او اینگونه سخن می گویند. این بهترین عامل و انگیزه برای ما طلبه ها می شود. بهترین ره توشه برای دلخوشی ماست. اما اگر خدایی ناخواسته اگر این باور را نداشته باشیم یک فضای سرد و افسرده ی مرده و یک حالت پژمردگی برما غالب می شود که این بدترین حالت برای یک طلبه است.
برگزاری مراسم زیارت عاشورا با سخنرانی اقای حججی
در ایام شهادت جانسوز امام هادی علیه السلام مراسم زیارت عاشورا همراه با سخنرانی طلبه فاضل جناب آقای حججی زیدعزه در نماز خانه مرکز برگزار شد
جناب آقای حججی در این مراسم، به مقام بالای امامت اشاره نمودند که فایل صوتی سخنرانی به پیوست تقدیم می گردد
لیله الرغائب به چه معناست؟
کلمه «رغائب» جمع «رغیبه» به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است و نیز به معنای عطا و بخشش بسیار است و معنای اول «لیله الرغائب» یعنی شبی که توجه به عبادت و بندگی در آن فراوان است و انسان در این شب تمایل زیادی به رفتن به در خانه خداوند و ارتباط و انس با خالق خویش دارد.
معنای دوم، «لیله الرغائب» یعنی شبی که در آن عطاء و بخشش خداوند فراوان است و انسانها با رو آوردن به درب پر مهر خداوندی و خاکساری در برابر عظمت حق، شایسته دریافت عطا و بخشش بی کرانه حضرت حق میگردند و بر اساس روایاتی که درباره فضیلت و برکت این شب مطرح شده است هر دو معنا درست و صحیح تلقی میشود.
فضائل شب آرزوها و لیله الرغائب
در این شب فرشتگان از آسمان به زمین خاکی سرازیر میشوند و ساکن زمین میشوند و پیغامبر نیتهای پاک بندگان خداوند هستند؛ بنابراین ضمن تاکید بر اعمالی که مربوط به چنین شبی است، فرصت نیت خواستههای به حق و آرزوهای دست یافتنی را نمیتوان از دست داد، این شب اهمیت و بزرگی شب جمعه و ماه رجب را در خود جمع کرده است.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز در بیان عظمت و اهمیت ماه رجب میفرمایند: خداوند متعال در آسمان هفتم فرشتهای به نام داعی قرار داده است هرگاه ماه رجب فرا رسد آن فرشته دعوت کننده هر شب تا به صبح گوید: خوشا به حال کسانی که به ذکر الهی مشغولند خوشا به حال کسانی که با میل و رغبت تمام رو به سوی درگاه خدا آرند و خداوند میفرماید: من همنشین کسی هستم که با من همنشین باشد و مطیع کسی هستم که فرمان مرا ببرد و آمرزندهام کس را که از من طلب آمرزش کند این ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من و رحمت هم از آن من است. هر کس مرا در این ماه بخواند پاسخ مثبت دهم و هر کس از من چیزی بخواهد به او عطا کنم و هر کس از من هدایت جوید هدایتش کنم و من این ماه را وسیله ارتباط بین خود و بندگانم قرار دادهام پس هر کس به آن چنگ زند به من میرسد.
رسول خدا (ص) من باب فضیلت و برکت ماه رجب در روایتی دیگر فرمودهاند:
«وَ لَکِنْ لَا تَغْفُلُوا عَنْ أَوَّلِ لَیْلَةٍ جُمُعَةٍ فِیهِ [منه ] فَإِنَّهَا لَیْلَةٌ تُسَمِّیهَا الْمَلَائِکَةُ لَیْلَةَ الرَّغَائِبِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ إِذَا مَضَی ثُلُثُ اللَّیْلِ لَمْ یَبْقَ مَلَکٌ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا یَجْتَمِعُونَ فِی الْکَعْبَةِ وَ حَوَالَیْهَا وَ یَطَّلِعُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ اطِّلَاعَةً (إقبال الأعمال (ط - القدیمة)،ج ۲، فصل فیما نذکره من عمل أول جمعة من شهر رجب…..، ص :۶۳۲)
از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که فرشتگان آن را “لیلة الرغائب” مینامند. این نامگذاری به این جهت است که هنگامی که مقداری از شب گذشت، هیچ فرشتهای در آسمانها و زمین نمیماند مگر اینکه در کعبه و اطراف آن جمع میشوند.»
خبرگزاری ایمنا
داشتن الگو و سرمشق مناسب
از منظر امام هادی علیه السلام، وقتی کودک متولد میشود، استعداد فطری و آمادگی ذاتی برای یادگیری و تربیت را دارد و میبایست یک الگوی تربیتی صحیح را برای او ایجاد کرد تا از مشاهده رفتار آنان، به ویژه از والدین، الگو گیرد و از آنان تبعیت کند و اگر چنین الگویی فرا روی فرزند نباشد، مسلماً تربیت او دچار انحراف خواهد شد. امام هادی علیه السلام در مرحله اول، قرآن و اهل بیت علیه السلام را به عنوان بالاترین الگوی تربیتی معرفی میکند و چنین میفرماید:
«… فَاوَّلَ خیر یعَرفُ تَحقیقه مِنَ الکِتابَ و تَصدیقه و التماسِ شَهادته علیه خبرٌ وَرَدَ عَنْ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وَ وُجِدَ بموافِقَه الکتاب و تَصدیقَهِ بَحیثُ لا تخالفه أقاویلهم حیثُ قال صلی الله علیه و آله و سلم: انّی مُخلِفُ فیکُم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی لَن تضلّوا ما تمسّکتم بهما و اَنَّهُما لَنْ یفتِرقا حَتَّی یردا عَلَی الحوض؛ فلَمَا وَجْدنا شواهد هذا الحدیثَ فی کتاب الله نَصاً مِثلَ قوله جلَّ و َعَزَّ )اِنَّما ولیکُم الله وَ رَسُوله و الَّذینَ امَنوُا الذینَ یقیمون الصلاه و یؤتونَ الزکاه و هُم راکِعونَ وَ من یتَوَلَ الله و رَسوُلَه وَ الذینَ آمنوا فِاِنَّ حزب الله هُم الغالبونَ ….؛ نخستین خبری که حقانیت و صدق آن از قرآن به دست میاید و میتوان کتاب خدا را بر آن گواه گرفت، حدیثی است که بر طبق کتاب خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است و اختلاف کلمهای در آن نیست که فرمود: من در میان شما دو چیز گران بها میگذارم: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم را که هر گاه به آن تمسّک جویید، گمراه نمیشوید و این دو هیچ گاه از هم جدا نشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، و ما چون شواهد صدق این حدیث را به صراحت در قرآن مییابیم که میفرماید: ولی و صاحب اختیار شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردند ؛ همان کسانی که نماز را به پا میدارند و زکات را در حال رکوع میپردازند و هر کس خدا و پیامبر او و کسانی را که به او ایمان آوردند(اهل بیت علیه السلام را ولی خود بگیرد، پیروز است؛ زیرا حزب خدا پیروز و سعادتمند است».
امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره، ائمه معصوم را به عنوان بهترین سرمشقهای انسانهای هدایتجو میداند و چنین میفرماید:
«السلام علی ائمه الهدی و مصابیح الدجی و اعلام التُّقُی و ذَوی النُّهی و اولی الحجی و کَهف الوری و وَرثَه الانبیاء و المَثَل الاعَلی و الدَعوَهَ الحسنی و حجج الله علی اهل الدنیا و الاخره و الاولی…؛سلام بر پیشوایان هدایت و چراغهای ظلمت و نشانههای پرهیزکاری و صاحبان خرد و دارندگان عقل و پناه مردم و وارثان انبیا و نمونه و سرمشق برتر و دعوت کنندگان نیکو و محبتهای خدا بر اهل دنیا و آخرت و سرای نخستین».
امام هادی علیه السلام سرپیچی از الگوهای هدایت و نداشتن سرمشق جامع را موجب هلاکت و نابودی انسان معرفی میکند و چنین میفرماید:
«من اتاکم نجی ..وَ مَن یأتِکم هَلَکَ وَ ضَلَّ مَنْ فارَقَکُم و فاز مَنْ تَمسَّکَ بِکُم…؛ هر کس به سوی شما اهل بیت علیهم السلام بیاید، نجات مییابد، هر کس از شما دوری کند، هلاک میشود…، و هر کس از شما جدا شود به ضلالت سوق داده شود، هر کس به شیوه و راه شما تمسّک جوید، به فلاح و رستگاری میرسد».
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
متن روضه ویژه شهادت امام هادی علیه السلام-حاج محمود کریمی
پول می داد امام هادی علیه السلام می گفت برید زیارت حسین علیه السلام،حالا من روضه رو می برم کربلا و عاشورا ،اونجایی که امام هادی دوست داره،اینقده روضه از امام هادی داریم،دریای روضه اش خیلی وسیعه
اهل دردم غم هادی دارم
سامرایی است دل بی تابم
زنده ی فیض مدام یارم
مرده ی یک نفس سردابم
امشب از خویش برون می آیم
تا به چشمان پرآبش گریم
گاه برآه دل شعله ورش
گاه بر قبر خرابش گریم
کینه اهرمن تیره سرشت
بامدار طبق نور چه کرد
فتنه ی قوم پلید ابلیس
با جمال پسر حور چه کرد
دست تذویر دوباره بی رحم
آتش کینه ی خود را افروخت
در پس پرده ی تنهایی خود
مردی از نسل سلابت می سوخت
رفته رفته اثری سخت نمود
زهر در جان شریف آقا
در تب و تاب شد و سوسو زد
شمع چشمان شریف آقا
خاک بر فرق من از این جمله
همه چو بسمل به قفس پرپر زد
پسرش پاره گریبان گریان
در عزاداری او بر سر زد
جگر زهر چشیده یعنی
آب گردیدن گل در آتش
هر که از نسل علی شد مسموم
ناله زد فاطمه؛ مادر؛ آتش
تا نمانده به تن و دیده پر آب
سینه سوزان و لبش خشک ولی
زمزمه کرد و به سینه کوبید
که فدای تو حسین بن علی
روش تمرین، تکرار و عادت دادن عملی
شیوههای تربیتی امام هادی علیه السلام – روش تمرین، تکرار و عادت دادن عملی
از شیوههای دیگر تربیتی امام هادی علیه السلام این بود که آن حضرت سعی میکرد افراد را به رفتار پسندیده، ایجاد نظم و انضباط در زندگی تسلط بر نفس عادت دهد و با اجرای برنامههای مستمر همراه با تمرین و تکرار، رفتارهای شایسته را به صورت ملکه در راه و رسم زندگی فردی و اجتماعی افراد به منصه ظهور درآورد. به تعبیر دیگر، امام هادی علیه السلام، با تکرار کارهای شایسته همچون: نماز، روزه، صدقه، امر به معروف و نهی از منکر و… ، قصد داشت چنین کردارهایی را جزء لاینفک زندگی افراد جامعه، قرار دهد؛ چنان که در مورد این شیوه تربیت آن حضرت چنین میخوانیم:
«عن علی بن ابراهیم عن یحیی بن عبدالرحمن بن خاقان قال رایتَ اباالحسن الثالث علیه السلام سَجَدَ سَجدة الشُکر، فاَفتَرَش ذِراعیه فالصَقَ جُؤجُؤه و بَطُنه بالارض فَسألَتُه عَنَ ذلک فقال علیه السلام کَذا نُحِبُّ…؛ یحیی بن عبدالرحمن میگوید: امام هادی علیه السلام را دیدم که سجده شکر انجام میداد و دو ساعد دست خود را پهن کرده و سینه و شکم خود را به زمین چسبانده بود. در این باره از او سؤال کردم، فرمود: این گونه دوست داریم».
امام هادی علیه السلام، برای تربیت صحیح، افراد را به تکرار و مداومت بر اعمال خوب تشویق میکردند؛ چنان که در روایتی چنین آمده است که:
«عن محمد بن ریان قال: کتَبتُ الی اباالحسن الثالث علیه السلام ، اسألُه اِنْ یعلِمَنی دعاءً لِلشدائِدِ والنوازلُ و المهمّات و قضاء حوائج الدُنیا و الاخرة و اَن یخُصَّنی کما خَصَّ آباءَهُ موالیهم . فَکَتَب اِلی الزم الاستغفارَ…؛ محمد بن ریان میگوید: به امام هادی علیه السلام نامه نوشتم و از او خواستم که برای سختیها و حوادث و حوایج مهم و برآوردن حاجات دنیا و آخرت، دعایی به من بیاموزد؛ همان گونه که پدران بزرگوار او به شیعیان خود میآموختند. امام در پاسخ نوشت: ملازم استغفار باش و بر آن مداومت کن».
یا در مورد تربیت عملی آن حضرت چنین آمده است که:«کافور خادم میگوید: امام هادی علیه السلام به من فرمود: فلان سطل را در فلان جا قرار بده تا با آن برای نماز وضو بگیرم و مرا از پی کاری فرستاد و فرمود: چون برگشتی این کار را انجام بده تا چون برای نماز برخاستم، آماده باشد، ولی من فراموش کردم. شب سردی بود، امام با ناراحتی مرا صدا زد، با خود گفتم: انالله، چگونه بگویم فراموش کردم… . با ترس خدمت حضرت رسیدم، فرمودند: تو مگر عادت مرا نمیدانی که من جز با آب سرد وضو نمیگیرم؟ اما تو آب را برایم گرم کردهای و در سطل ریختهای. عرض کردم: سرورم! سوگند به خدا، نه سطل را آنجا گذاشتم و نه آب را. حضرت فرمودند: الحمدلله. سوگند به خدا، ما نه آسان گرفتنی را ترک کردهایم و نه هدیهای را پس دادهایم. سپاس خدا را که ما را از بندگان مطیع خود قرار داد و برای کمک به بندگانش، توفیق عطا کرد…».
هیات رزمندگان اسلام