*تعاونــــــوا علی البـــــر*
☘دستگیری از مستمندان و انفاق به نیازمندان از زیباترین خصلت های نیکوی مؤمنان است و به همین دلیل، موردتوجه فراوان در متون دینی واقع شده است؛ به گونه های که می توان آن را در کنار نماز، برجسته ترین عبادت مورد تأکید قرآن دانست. مهم ترین آثار فردی انفاق عبارت است از: برکت و افزونی مال، دوری از بلا، تزکیه و طهارت نفس، آمرزش گناهان و.. برجسته ترین آثار اجتماعی آن شامل رفع فقر از چهره ی جامعه ی اسلامی و استقرار عدالت اقتصادی و اجتماعی، پیشرفت و پویایی نظام اقتصادی، صیانت جامعه از تباهی و گسترش فساد می باشد.
☘دراین باره امام کاظم (علیهالسّلام) می فرماید: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمیشود.
💫رسول خدا ( صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر کس یک نیاز مؤمنی را روا سازد، خداوند حاجتهای فراوان او را روا سازد که کمترین آن بهشت باشد.
*گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به یاری می گیری،
بدان که دست دیگرت در دست خداست*
ریشه بی عفتی، قانع نبودن به حلال الهی ست
🔹پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
أمّا العَفافُ فيَتَشَعَّبُ مِنهُ. عفاف حقیقتی است که از آن 9 چیز منشعب می شود. با از بین رفتن عفت، این 9 اصل مهم زندگی هم آسیب می بینند و از بین می روند:
الرِّضا. اولین مسئله، خوشنودی و اطمینان نفس است. در جامعه بی عفت، رضایت نیست. هیچکس، دیگری را قبول ندارد.
والاستِكانَةُ. یکی از ویژگیهای دیگری که از عفاف منشعب می شود، آرامش است.
والحَظُّ. با از بین رفتن عفاف، حض و بهره افراد از بین می رود. کار خیر انجام می شود، اما بهره و اثرش کم می شود. کارهای خیر فرد بی عفاف بی ثمر می شود.
والرّاحَةُ. راحتی و آسایش هم با بی عفتی از بین می رود.
والتَّفَقُّدُ. وقتی عفاف و پاکدامنی باشد، دلسوزی و حس همگرایی وجود دارد.
والخُشوعُ. جامعه پاکدامن و عفیف، خشوع و تواضع دارد. جایگاه بزرگتر و کوچکتر حفظ می شود.
والتَّذَكُّرُ. در جامعه ای که عفت نباشد، مردم متنبّه نمی شوند. مردم جسور می شوند. اگر بی حجابی و بی عفتی کنترل نشود، و این ویژگی بین مردم گسترش پیدا کند، قابل کنترل نخواهد بود. آخر این مسیر، وضعیت فعلی جوامع غربی است.
والتَّفَكُّرُ. جامعه ای که عفیف نباشد، اهل تفکر و تعقل هم نخواهد بود. قدرت تفکر وقتی از بین رفت، تمام جوانب زندگی مردم تحت تأثیر قرار می گیرد. فکر درست کار نمی کند. عاقلانه عمل نمی کند. دشمن خوب فهمیده از کجا به جامعه ما ضربه بزند.
والجُودُ والسَّخاءُ. جود و بخشش هم با بی عفتی از بین می رود. عفت که از بین رفت، خلوص و ایثار و ازخودگذشتگی هم نیست، که سخاوت وجود داشته باشد.
فهذا ما يَتَشَعَّبُ لِلعاقِلِ بِعَفافِه رِضىً بِاللّه ِو بِقِسمِهِ. پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله می فرماید پس به رضای الهی راضی و قانع باشید. کسانیکه بی عفتی می کنند، به حلال الهی قانع نیستند که به سمت حرام رو می آورند.
🔹دشمن مستقیما کانون قوام خانواده یعنی عفاف را نشانه گرفته. در برابر نگاه دقیق و عمیق خدا به خانواده، دشمن هم کانون حملاتش را خانواده قرار داده. همه در برابر حفظ عفت جامعه مسئولند. بعضی جاها حضور محجبه ها برای تغییر فضا لازم است. بعضی جاها تذکر لازم است. الان ابتدای راه است. خیلی از کسانیکه بی حجابی را انتخاب کرده اند، الان متذکر می شوند و برمیگردند. اما اگر بی عفتی رواج و ادامه پیدا کند، حل مشکل سخت می شود.
حجت الاسلام احمدپناهیان
مقدس مآب های کج فهم

یکی دیگر از جریانات عصر امام صادق(ع)، ابراز داشت: از جمله جریاناتی که در عصر آن امام همام اتفاق افتاد، وجود مقدس مآب های کج فهم و نفهم بود که توسط دولت بنی عباس پشتیبانی می شدند و در مقابل امام صادق(ع) جبهه گیری می کردند. این محقق حوزوی به «سفیان ثوری» اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: این شخص یکی از آن مقدس مآب های کج فهم بود که روزی امام را با لباس کتان در مسجدالحرام دید و پیش خود فکر می کرد امام(ع) لباسی گران قیمت بر تن کرده است؛ نزد امام آمد و گفت: پیامبر رضی الله عنه، امام علی(ع) و دیگر امامان چنین لباسی به تن نکرده بودند. امام صادق(ع) در جواب او فرمودند: نبی مکرم اسلام رضی الله عنه در یک زمان بسیار سخت زندگی می کردند و بعد از امام علی(ع) وضعیت مسلمانان مقداری فرق کرد و بهتر شد و هنگامی که وضع بهتر شود، چه کسی بهتر است که از منابع خدایی استفاده کند؟ (قل من حرّم زینة الله) بگو چه کسی زینت خدا را حرام کرده است؟
سپس امام فرمود: این پیراهن که به خیال تو قیمتی است را به خاطر مردم، تنم کردم و این پیراهن زیرین پشمینه را برای خودم به تن نمودم؛ اما تو پیراهن پشمینه را برای فریب مردم به تن کردی؛ اما پیراهن زیرین تو خوب و تمیز است و حال باید گفت؛ عمل چه کسی ریایی است؟
امام جعفرصادق(ع)در زمان امامت خود با اتهاماتی نیز روبرو بوده است که در جلسات مختلف از خود رفع اتهام کرده و پاسخ های مناسبی به آنان داده اند، مانند اتهام دانستن علم غیب و یا اتهام بیعت گرفتن از مردم که از سوی منصور به ایشان زده شده بود.
منبع: مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
#صهبای_رشد/ویژه شهادت امام صادق علیه السلام
#صهبای_رشد؛ سفارش اما صادق علیه السلام به همه مردم
روضه بسیارسوزناک بنی فاطمه-شهادت امام صادق علیه السلام
شهادت جانسوز و مظلومانه شیخ الائمه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را محضرحضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، نائب برحقش امام خامنه ای مدظله العالی و همه شیعیان حضرتش تسلیت عرض می نماییم
آیا واقعاً امام صادق چهار هزار شاگرد پرورش داد؟
این تعداد با توجه به محدودیتهای حکومتی و شهری مدینه، قابل پذیرش است؟

پاسخ:
آنچه در نقلها آمده آن است که چهار هزار نفر از ایشان نقل قول کردهاند نه آنکه مانند شاگردانی به صورت مرتب خدمت ایشان میرسیدند.
با این وجود، باید به نکات ذیل توجه کرد:
1. زمان امامت امام صادق(ع)، دوران طلائی شیعه میباشد. به جهت درگیریهایی که بین دو جریان اموی و عباسی وجود داشت، فضای اجتماعی کمی بازتر شده و موقعیتی به وجود آمد که امام توانست در آن، شاگردان بسیاری را تربیت کند و روح تازهای در کالبد شیعه بدمد.
2. برخی از مورخان و محدثان بیان داشتهاند که چهار هزار نفر از امام صادق(ع)، روایت نقل کردهاند: » محدثان اسامی راویان ثقهای که با وجود اختلاف نظرات و اعتقاداتشان، از امام صادق(ع) نقل میکردند را چهار هزار نفر دانستهاند».[1]
همانگونه که از این نقل به دست میآید، تعداد کسانی که از ایشان نقل قول کردهاند، چهار هزار نفر بودهاند و این لزوماً بدان معنا نیست که تمام این افراد، شاگرد حضرتشان(به معنای واقعی کلمه) بوده باشند بلکه ممکن است بسیاری از آنان تنها مدت بسیار کوتاهی امام را دیده و از ایشان خبر نقل کردهاند.
3. در علم حدیث، ناقل(نقل کننده) و منقول عنه( کسی که خبر از او نقل میشود) را شاگرد و استاد نیز میگویند؛ لذا این احتمال وجود دارد که آنچه به عنوان وجود چهار هزار شاگرد برای امام صادق(ع) عنوان میشود، از این اصطلاح نشأت گرفته باشد. بنابر این داشتن چهار هزار شاگرد برای امام صادق(ع) بر اساس این اصطلاح خاص است ولی دلیلی در وجود این تعداد شاگرد (به معنای رایج شاگرد بودن) وجود ندارد.
4. طبیعی است که شاگردان آن حضرت را هر تعداد بدانیم، تأثیری در شخصیت، مقام و ارزشمندی آن امام همام برای ما ندارد و ما در هر صورت ایشان را در بالاترین درجه و مقام میدانیم.
[1]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 247، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، النص، ص 284، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ سوم، 1390ق.
منبع:سایت اسلام کوئست-بلاغ
متن شعر شهادت امام صادق(علیه السلام)

حتی قلم ز شرح چنین غصه قاصر است
قبر امام تولیتش دست کافر است
حین قدم زدن به امامت سلام کن
کمتر بایست! زائر این خاک عابر است
ما شیعه ی حلاوت یک قال صادقیم
نَقل حدیث اوست که نُقل منابر است
شیخ الائمه، عالم آل محمد اوست
یعنی یمی که یک نم از آن، علم جابر است
فرموده حضرتش که “نوحوا علی الحسین”
بانی گریه اوست اگر روضه دایر است
در شیوه ی جسارت ابن ربیع ها
نسل علی و فاطمه بودن مؤثر است
آتش، طناب، کوچه و مأمور بد دهن
دشمن چه در شکنجه ی معصوم ماهر است
بانوی پا به ماه ندارد به خانه اش
حداقل از این جهت آسوده خاطر است
هرجا دری یا جگری سوخت شک نکن
آتش بیار شهر مدینه مقصّر است…
شاعر:
مرضیه نعیم امینی
آیا امام صادق(ع) در مورد امام زمان(عج) فرمودند که اگر من در دوران او بودم تمام عمرم را به او خدمت میکردم؟

پاسخ:
این روایت در کتاب الغیبه نوشته اندیشور قرن چهارم«ابو عبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر کاتب نعمانى»، نقل شده که از راویان بزرگ شیعه و دارای اعتقادی صحیح بوده و در بغداد دانش آموخته و در شام درگذشته است.[1]علی بن احمد البندنیجی عن عبید الله بن موسى العلوی عن الحسن بن معاویة عن الحسن بن محبوب عن خلاد بن الصفار قالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللهِ(ع) هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ فقالَ: «لَا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیَّامَ حَیَاتِی».[2]
خلّاد بن صفّار گفت: از امام صادق(ع) سؤال شد: آیا قائم(ع) متولّد شده است؟! فرمود: «نه، و اگر من در دورانش بودم همه عمر به خدمتش میایستادم».
مقدسی شافعی (متوفای 685 ق) و از مؤلفان اهلسنت، همین سخن را از زبان امام حسین(ع) نقل کرده است[3] که احتمالاً به جهت آن است که ایشان به دلیل آشنا نبودن با روایات شیعه، گمان کرده که مراد از «ابا عبد الله» در حدیث، امام حسین(ع) است در حالیکه «ابا عبد الله» در بیشتر روایات شیعه، کنیه امام صادق(ع) میباشد.[4]
عصر طلایی ائمه (علیهم السلام)
زمان امام صادق(ع)، زمان تزلزل حکومت بنی امیه و فزونی قدرت بنی عباس بود و این دو گروه مدتی در حال کشمکش و مبارزه بایدیگر بودند.

در راستای فلسفه وظیفه الهی، ائمه ( ع) برای تحقق حکومت اسلامی جدیت و تلاش فراوانی داشتند. امام صادق(ع) تلاش خود را با مساعی علمی سخت کوشانه آغاز، و حوزه فکری و ثمر بخش خویش را که بزرگان فقها و متفکران از آن بیرون آمدند در صفوف امت، افتتاح کرد. زمان امام صادق(ع)، زمان تزلزل حکومت بنی امیه و فزونی قدرت بنی عباس بود و این دو گروه مدتی در حال کشمکش و مبارزه بایدیگر بودند.
ینیامیه در این مدت، گرفتار مشکلات سیاسی فراوان بودند، لذا فرصت فشار و اختناق نسبت به شیعیان را نداشتند.
عباسیان چون از دستیابی به قدرت در پوشش شعار طرفداری از خاندان پیامبر و گرفتن انتقام خون آنان عمل می کردند فشاری را طرف آنان مطرح نبود. از این رو این دوران، دوران آرامش و آزادی نسبی امام صادق(ع) و شیعیان بود و آن حضرت از این فرصت استفاده کرده و انقلاب فرهنگی وسیعی را آغاز کرد.
او فکر و دانش اهل بیت را گسترش داد و زمینه ترویج احکام و بسط کلام شیعی را فراهم ساخت که مذهب شیعه به نام او به عنوان مذهب جعفری شهرت یافت. امام صادق(ع) مانند سایر اجداد طاهرش پرجم مبارزه با ظلم را هیچ گاه بر زمین نگذاشت و از مظلومین حمایت می نمود. اما شکل مبارزه امام ( ع) مبارزه با شمشیر نبود.
او قلم و زبان خویش را در این مسیر به کار می گرفت و گاه که سکوت خود را می شکست آشکارا خلافت عباسی را به نقد می کشید.
آن حضرت علاوه بر نهضت علمی و فکری که در جامعه ایجاد نمود، اهتمام خاصی به نظام رهبری و امامت اصیل اسلامی داشت.
حمایت های پیدا و پنهان امام صادق(ع) از نهضت های اصیل و عدم همکاری آن حضرت با قیام ها، نشان دهنده مواضع دقیق و الهی در برابر حکومت های سیاسی زمان است. و اینکه چرا امام ( ع) به این پیشنهادها جواب مثبت نداد و از زمینه های خلافت و نیروها استفاده نکرد دو مورد را می توان نام برد. از جمله عدم صداقت و خلوص پیشنهاد دهندگان و نداشتن یاران مخلص. و با اوضاع و شرایط اجتماعی آن زمان حرکت سیاسی خود را در راستای یک نهضت علمی و فرهنگی آغاز کرد.
بلاغ
