معرفی کتاب شهید نوید صفری توسط بانوی طلبه اراکی
در نمایشگاه کتاب امسال کاملا اتفاقی فهمیدم کتابی از روایات زندگی شهید صفری چاپ شده است. از بین چند کتابی که سفارش دادم تنها کتابی که وقتی رسید، خواندنش را شروع کردم همین کتاب بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
اسم شهید را قبلا شنیده بودم؛ خیلی وقت پیش در یک کانال یا گروه بود. عکس نوشتهای از اسم و عکس شهید و چند خط از قول شهید:
“و بدانید هر کس چهل روز عاشورا بخواند و ثواب را هدیه بفرستد حتماً تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران میکنم”
طبق عادت که همه چیز را سریع(خصوصاً در فضای مجازی) قبول نمیکنم، ابتدا نپذیرفتم؛ البته بیخیال ماجرا هم نشدم. در گوگل سرچ کردم و چند سایت را بررسی کردم؛ ظاهراً درست بود. زندگی نامه مختصری از شهید را هم خواندم، برایم جالب بود که ایشان به کجا رسیده که انقدر مطمئن (البته با ذکر به اذن خدا) میگوید حاجات را روا میکند.
به مادرم پیشنهاد چله زیارت عاشورا را دادم برای اینکه یک عروس خوب نصیبش شود. شاید باور کردنی نباشد اما روزهای آخر چله مصادف شد با خواستگاری دختر خوبی که حالا عروسمان است.
در نمایشگاه کتاب امسال کاملا اتفاقی فهمیدم کتابی از روایات زندگی ایشان چاپ شده است. از بین چند کتابی که سفارش دادم تنها کتابی که وقتی رسید، خواندنش را شروع کردم، همین کتاب بود.
کتاب، مجموعا ۱۳ روایت دارد؛ از زبان پدر، دوست، مادر، خواهر و همسر شهید. در روایات مختلف با آنها همراه میشوی، با آنها میخندی و گریه میکنی. درعین اینکه به رفتنش افتخار میکنی، به شدت دلتنگش میشوی. در صفحات پایانی چند عکس چاپ شده از شهید، زیبایی کتاب را دوچندان میکند.
کتاب زیبایی بود و قلم نویسنده را دوست داشتم. مثل بعضی کتابهای زندگینامه شهدا خیلی رویایی و فانتزی نوشته نشده است. نویسنده بخوبی شخصیت شهید را ترسیم کرده، در عین اینکه بسیار والاست اما ممکن است یک شهید هم نمازش قضا شود!
ارادتم به شهید بسیار بیشتر شد. از خدا میخواهم زیارت قبر مطهر خودش و شهیدان دیگری که در کتاب ذکر شده بود، نصیبم شود.
یادم میآید زمانی که خواندن کتاب را تمام کردم، چله زیارت عاشورا را شروع کردم.
حوزه نیوز
پاسخ رئیس دانشگاه قم به سخنان یک استاد دانشگاه علیه حجاب
به چه دلیل اگر هر کس آنگونه که شخصاً دوست دارد، در انظار عمومی ظاهر شود، سلامت روان «جامعه» تأمین میشود؟ آیا اگر کسی صرفاً بر اساس خواستههای شخصی خود در جامعه ظاهر شود و هیچ احترامی برای دیگران و هنجارهای آنان قائل نباشد، اساساً جامعهای باقی میماند که شما از سلامت روان آن سخن بگویید؟
به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم در مطلبی به سخنان دکتر خدایاری فرد پاسخ داد که متن آن بدین شرح است:
چند روزی است که کلیپی از سخنرانی جناب دکتر خدایاریفرد، در دفاع روانشناسانه از بیحجابی در حال پخش است.
همه سخن وی این است:
«تا زمانی که کسی با چادر و روسری میآید، این خودش است و کسی که بدون چادر و بدون حجاب میآید این هم «خودش» است و این، برای سلامت روان اجتماع بیشتر به نفع جامعه است تا اینکه یک چیز دیگری از خودمان به نمایش بگذاریم.»
روح استدلال این استاد محترم این است که حکومت باید اجازه دهد مردم آنگونه که هستند در انظار عمومی ظاهر شوند و الا اگر آنها را بر غیر خواستهشان اجبار کند، نه تنها هرگز موفق نخواهد شد، سلامت روان اجتماع را نیز به خطر خواهد انداخت!
در این رابطه چند سؤال از این استاد محترم میپرسم:
۱⃣. به چه دلیل اگر هر کس آنگونه که شخصاً دوست دارد، در انظار عمومی ظاهر شود، سلامت روان «جامعه» تأمین میشود؟ آیا اگر کسی صرفاً بر اساس خواستههای شخصی خود در جامعه ظاهر شود و هیچ احترامی برای دیگران و هنجارهای آنان قائل نباشد، اساساً جامعهای باقی میماند که شما از سلامت روان آن سخن بگویید؟
۲⃣. انسانها را تا کجا مجاز میدانید «همانگونه که هستند» در اجتماع ظاهر شوند؟ آیا جنابعالی به عنوان یک روانشناس، برای این خودگرایی و فردگرایی در عرصه زیست اجتماعی حد و مرزی قائل هستید؟ آیا در همه عرصهها، توصیه روانشناختی جنابعالی این است که برای تأمین سلامت روان جامعه، افراد لازم است آنگونه که هستند ظاهر شوند؟ مثلا در رانندگی، در عمل به مقررات اجتماعی، قوانین مدنی، جزایی، کیفری و امثال آنها نیز همین توصیه را دارید؟ اگر خیر، چرا؟ چه تفاوتی میان آن قوانین و هنجارها با قانون حجاب وجود دارد؟
۳⃣. این مبنای روانشناختی جنابعالی چه نسبتی با توصیههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی اسلام دارد؟
۴⃣. آیا اگر هر کسی همانگونه که هست و همانگونه که دوست دارد در اجتماع ظاهر شود، نظم و انضباط و حقوق اجتماعی تأمین میشود؟ اگر خواست کسی با خواست شما در تعارض بود، حق تقدم با کدامیک است؟ اگر کسی دوست داشت که به هنگام رانندگی مرتب بوق ماشین خود را آن هم با صدایی گوشخراش به صدا درآورد، آیا دیگران حق دارند که جلوی او را بگیرند یا خیر؟ آیا اگر جلوی او گرفته شود، سلامت روان او به خطر نمیافتد؟ اگر فی المثل دانشجوی شما دوست داشت با رکابی و شلوارک و قلیان در کلاس شما حاضر شود، آیا شما به او اجازه میدهید؟
۵⃣. آیا از منظر روانشناسی جنابعالی، انسانها هیچ وظیفهای نسبت به دیگران و نسبت به جامعه ندارند؟ فقط و فقط باید «آنگونه که هستند» ظاهر شوند؛ حتی اگر به قیمت ایجاد بیثباتی خانوادگی دیگران تمام شود؟ آیا آدمیان نسبت به هنجارهای اجتماعی هیچ مسئولیتی ندارند؟
۶⃣. اگر خواستههای فردی کسی، نه تنها هیچ سود و منفعتی برای جامعه نداشته باشد؛ بلکه آسیبهای جنسی و جسمی هم بر جامعه وارد کند باز هم سلامت روان اجتماع را در آن میبینید که هر کس خودش باشد؟
و دهها پرسش دیگری که «این زمان بگذار تا وقت دگر.»
حوزه نیوز
ارزش عفت و پاکدامن
امام علی علیه السلام:
مَا المُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ العَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلاَئِکَةِ
کسی که در راه خدا جهاد کند و شهید شود، اجرش بزرگتر از کسی نیست که بتواند گناه کند و عفّت ورزد.
انسان پاکدامن نزدیک است که فرشته ای از فرشتگان خدا شود.
نهج البلاغة : الحکمة ۴۷۴
تکنیکهای عملیات روانی
تکنیکهای پلیدی که رسانه معاند برای دور کردن ذهن مخاطب از جنایتهای اشرار و ضد انقلاب به کار میبرند. آنها حتی حاضرند به آنچه قبول ندارند نظیر اسلام و پیامبر اسلام استناد کنند تا به اهداف و مطامعشان برسند.
تکنیکهای پلیدی که رسانه معاند برای دور کردن ذهن مخاطب از جنایتهای اشرار و ضد انقلاب به کار میبرند. آنها حتی حاضرند به آنچه قبول ندارند نظیر اسلام و پیامبر اسلام استناد کنند تا به اهداف و مطامعشان برسند.
حوزه نیوز
مجموعه فایل چندرسانه ای/ویژه رحلت امام خمینی ره
تنظیم ساعت ها با ورود امام
یکی از شاگردان حضرت امام می گوید: دریکی از سفرهایمان به عراق در صحن حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نشسته بودیم و با عدهّ ای از فضلا صحبت می کردیم، وقتی صحبت تمام شد، آقایان می خواستند بروند، ساعت را که نگاه کردند، اختلاف ساعات پیش آمد. در ضمن ساعت حرم نیز که ساعتی عربی بود وقتی متفاوت با ساعت های مارا نشان می داد. اختلاف ساعت های ما هم با کمی اختلاف 5 دقیقه و 7 دقیقه راکم وزیاد نشان می داد. در همان حال یکی از اساتید نجف که آنجا حضور داشتند با حالت هیجانزده ای گفت: ساعت هایتان را میزان کنید، الان ساعت دقیقاً 3 از شب است. با تعجّب به ایشان نگاه کردیم و گفتیم چطورمگه، گفتند: ایشان که می رود (و اشاره به حضرت امام کردند) هرشب در همین ساعت قدم داخل صحن می گذارند و بعد ما ساعت هایمان را میزان کردیم. این مطلب می فهماند که امام چقدر در وقت دقیق و منظّم بودندکه حتی ورود ایشان خودش ساعت است
حجه الاسلام سید عبدالمجید ایروانی، همان، با اندکی تصّرف، ج 5، ص 22.
. . . و آن روز قلب ملت از کار ایستاد
بدیهی است رهبری و هدایت هر انقلابی پس از پیروزی به مراتب مشکلتر از دوره های پیش از پیروزی زیرا تا زمان حصول پیروزی انگیزه های فراوانی برای وحدت کلمه به منظور استیلا یافتن بر دشمن مشترک وجود دارد. حتی افراد و گروههایی یافت می شوند که به رغم عدم خلوص کافی، برای دستیابی به اهداف خاص خود، ضمن قلمداد دادن خود به همراهی و همفکری با مردم، در مبارزه شرکت می کنند و معارضه آشکاری با رهبری مبارزه و انقلاب ندارند، اما پس از پیروزی انقلاب، به دلیل سهم خواهی که از خصلتهای افراد و گروههای ناخالص است نغمه های جدایی آنها ساز می شود و این روند در برخی موارد به شکل گیری توطئه های گوناگون علیه انقلاب و رهبری آن منجر می گردد.
چنین واقعیتی را در انقلاب اسلامی ایران نیز شاهد بودیم که نمونه های بارز آن توطئه ها و کارشکنیهای منافقین، ملی گراها و دیگر گروههای وابسته به شرق و غرب بود. از سوی دیگر قدرتهای استعماری نیز به ستیز با انقلاب پرداختند و با تحمیل جنگ ناخواسته، محاصره اقتصادی تبلیغات مسموم و اعمال فشارهای سیاسی به دشمنی با انقلاب و مردم مسلمان ایران پرداختند اما رهبریهای خردمندانه و هوشیارانه امام خمینی (س) و مقاومت بی نظیر مردم تمام نقشه های شیطانی مستکبران عالم علیه انقلاب را نقش بر آب ساخت.
رحلت جانگداز امام خمینی (س) این توهم پوچ را در دشمنان قسم خورده انقلاب به وجود آورد که انقلاب اسلامی از مسیر خود منحرف می شود و توده ها به بی تفاوتی کشیده خواهند شد، اما از آنجا که انقلاب اسلامی ایران، ریشه در اعماق قلوب مردم داشت، هیچ گاه تصور خام مخالفان اسلام و انقلاب و مردم، مصداق نیافت و مجلس خبرگان، یک روز پس از ارتحال امام، با انتخاب یکی از فرزندان رشید اسلام و شاگرد خلف و شایسته امام خمینی - حضرت آیت الله خامنه ای - بر تداوم راه رهبر راحل، مهر تایید زد و امروز همه جهان بر این نکته اعتراف دارند که پایانی برای انقلاب اسلامی متصور نیست و ایران اسلامی به عنوان تنها ملجا و مامن محرومان و پشتیبان مستضعفان شناخته شده است.
امروز هر ایرانی مسلمان و آزاده بر خود می بالد که کشورش در شمار مستقل ترین و آزادترین ممالک دنیاست و رهبرش راهی را می پیماید که بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران، از نخستین روزهای قیام به پیروان راستین و وفادارش نشان داده است.
انتظار فرج از نیمه خرداد می کشم؟
این مصراع از شعر امام ره با بیانی لطیف و آینده نگری ایشان ممکن است به دو حادثه در زندگی امام ره اشاره داشته باشد . یک اشاره آن به قیام پانزده خرداد و قیام مردم مسلمان ایران و مبارزه برای سرنگونی رژیم ستمشاهی و برقراری حکومت اسلامی است در حقیقت آن اسراری که در نیمه خرداد نهفته بود هیچ کس نظیر شخص امام(ره) قادر به رمزگشایی و بازخوانی آنها نبود. او بود که با گره زدن آغاز انقلاب (15 خرداد 42) به پایان آن (14 خرداد 68)، و با مسافرت ابدی خویش مهر تضمین و بیمه جاوید را بر آن نهاد تا این بار مردم مسلمان ایران درفش آزادی و استقلال را هرگز بر زمین نگذارند و به دست مبارک صاحب اصلی اش بسپارند.به راستی نیمه خرداد چه سری داشت که زن و مرد و پیر و جوان را یکپارچه ساخت و به صحنه آورد؟!بی شک در تاریخ ایران، ملت حماسی و قهرمان ما قیام های بسیاری را تجربه نموده بودند اما هیچ یک از آنها همچون قیام پانزده خرداد نقطه عطف تاریخ ما نگشته بود.چرا که در دیگر قیام ها و جنبش های مردمی ما، ظلم ستیزی و طاغوت زدایی وجود داشت اما تاکنون رایحه امامت از آنها استشمام نشده بود! اما این بار بوی امامت را از طریق یکی از اسلاف و اخلاف صالح ائمه اطهار علیهم السلام به مشام می رسید و هر انسانی را مدهوش می ساخت در گذشته رابطه میان مردم و علما نهایتا رابطه اجتهاد و تقلید بود.
همچنانکه این رابطه، پیشتر از آن (اوایل غیبت کبری) رابطه گوینده و شنونده بود. اما هم اینک که خمینی کبیر ظهور نمود، شمایی از ظهور آن عزیز و رایحه خوش حجت خدا را از عرش به فرش آورد و واقعیت آن انقلاب نهایی را به همگان باورانید!
یکی دیگر از اسرار قیام پانزدهم خرداد که امام امت در همان آغاز حرکت برای برخی فاش ساخته، آن بود که این جنبش، پانزده سال بعد به بار می نشیند و نتیجه می بخشد زیرا گفته بود؛ قیام گران انبوه و هواداران من، هم اکنون در پشت پدران خود یا در شکم مادرانشان هستند!
و سر دیگراین مصراع اشاره به زمان رحلت ایشان در چهارهم خرداد است در واقع امام ره با این شعر خبر از رحلت خویش در نیمه خرداد دادند و این حاکی از روح بلند و الهی ایشان بود که جز اولیا ی خدا از زمان مرگ خویش خبر ندارند .
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم!
قطعه شعری عرفانی از دیوان شعر امام خمینی(ره) منتشر میشود.
به گزارش مشرق، امام خمینی(ره) از جمله علمایی بودند که با شعر و غزل انس داشتند و در این راستا دیوانی از ایشان نیز منتشر شده است. یکی از اشعار عارفانه حضرت امام روحالله( ره) که چند ماه قبل از فوتشان سرودهاند، بازخوانی میشود.
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بی داد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم
شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا
باصفا منت آن را که به من داد کشم
عاشقم، عاشق روی تو ، نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد ،کشم
در غمت ای گل وحشی من، ای خسرو من
جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم
مُردم از زندگی بی تو که با من هستی
طرفه سرّی است که باید برِ استاد کشم
سال ها میگذرد، حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
(امام خمینی (ره)، 1367)
درس های ارزشمند از امام رضا (علیه السلام)
1. ابوسعید خراسانى حکایت کند:
روزى دو نفر مسافر از راه دور به محضر امام رضا علیه السلام وارد شدند و پیرامون حکم نماز و روزه از آن حضرت سؤال کردند؟
امام علیه السلام به یکى از آن دو نفر فرمود: نماز تو شکسته و روزه ات باطل است و به دیگرى فرمود: نماز تو تمام و روزه ات صحیح مى باشد.
وقتى علّت آن را جویا شدند؟
حضرت فرمود: شخص اوّل چون به قصد زیارت و ملاقات با من آمده است ، سفرش مباح مى باشد؛ ولى دیگرى چون به عنوان زیارت و دیدار سلطان حرکت نموده ، سفرش معصیت است .(1)
سفره طعام:
2. در بین مسافرتى که امام رضا علیه السلام از شهر مدینه به سوى خراسان داشت ، هرگاه ، که سفره غذا پهن مى کردند و غذا چیده و آماده خوردن مى شد، حضرت دستور مى داد تا تمامى پیش خدمتان سیاه پوست و … بر سر سفره طعام حاضر شوند؛ و سپس حضرت کنار آن ها مى نشست و غذاى خود را میل مى نمود.
اطرافیان به آن حضرت اعتراض کردند که چرا براى غلامان سفره اى جدا نمى اندازى ؟!
امام علیه السلام فرمود: آرام باشید این چه حرفى است ؟! خداى ما یکى است ، پدر و مادر ما یکى است و هرکس مسئول اعمال و کردار خود مى باشد.(2)
3. محمّد بن سنان گوید :
چند روزى پس از آن که امام موسى کاظم علیه السلام رحلت نمود و امام رضا علیه السلام جاى پدر، در منصب امامت قرار گرفت و مردم در مسائل مختلف به ایشان مراجعه مى کردند.
به حضرت عرض کردم : یا ابن رسول اللّه ! ممکن است از طرف هارون به شما آسیبى برسد و بهتر است محتاط باشید.
امام علیه السلام اظهار داشت : همان طور که جدّم ، رسول اللّه صلى الله علیه و آله فرمود: چنانچه ابوجهل ، مویى از سر من جدا کند، من پیغمبر نیستم ، من نیز مى گویم : اگر هارون مویى از سر من جدا کند من امام و جانشین پدرم نخواهم بود.(3)
4. یکى از اصحاب امام رضا علیه السلام به نام معمّر بن خلاد حکایت نماید :
هر موقع سفره غذا براى آن حضرت پهن مى گردید، کنار آن سفره نیز یک سینى آورده مى شد.
پس امام علیه السلام از هر نوع غذا، مقدارى بر مى داشت و داخل آن سینى قرار مى داد و به یکى از غلامان خود مى فرمود که تحویل فقرا و تهى دستان داده شود.
سپس به دنباله آن ، این آیه شریفه قرآن :
فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (سوره بلد: آیه 11)
را تلاوت مى نمود؛ و مى فرمود: خداوند جلّ و على مى داند که هر انسانى براى کسب مقامات عالیه بهشت ، توان آزاد کردن غلام و بنده را ندارد.
به همین جهت ، اطعام دادن و سیر گرداندن افراد را وسیله اى براى ورود به بهشت قرار داده است .(4)
5 - سلیمان بن جعفر - که یکى از اصحاب حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام است - حکایت کند:
یکى از نوادگان امام سجّاد علیه السلام - به نام علىّ بن عبیداللّه - مشتاق دیدار و زیارت امام رضا علیه السلام بود، به او گفتم : چه چیزى مانع از رفتن به محضر شریف آن حضرت مى باشد؟
پاسخ داد: هیبت و جلالت آن بزرگوار مانع من گردیده است .
این موضوع سپرى گشت ، تا آن که روزى مختصر کسالتى بر وجود مبارک امام علیه السلام عارض شد و مردم به عیادت و ملاقات آن حضرت مى آمدند.
پس به آن شخص گفتم : فرصت مناسبى پیش آمده است و تو نیز به همراه دیگر افراد به دیدار و ملاقات آن حضرت برو، که فرصت خوبى خواهد بود.
لذا علىّ بن عبید اللّه به عیادت و دیدار امام رضا علیه السلام رفت و با مشاهده آن حضرت بسیار مسرور و خوشحال گردید.
مدّتى از این دیدار گذشت و اتّفاقا علىّ بن عبیداللّه روزى مریض شد؛ و چون خبر به امام علیه السلام رسید، حضرت جهت عیادت از او حرکت نمود؛ و من نیز همراه آن بزرگوار به راه افتادم ، چون وارد منزل او شدیم ، حضرت مختصرى کنار بستر او نشست و از او دلجویى نمود.
و پس از گذشت لحظاتى که از منزل خارج شدیم ، یکى از بستگان آن شخص گفت : همسر علىّ بن عبیداللّه بعد از شما وارد اتاق شد و جایگاه جلوس حضرت رضا علیه السلام را مى بوسید و بدن خود را به وسیله آن محلّ تبرّک مى نمود.(5)
پی نوشت ها:
1. تهذیب شیخ طوسى : ج 4، ص 220، ح 17.
2. روضه کافى : ج 8، ص 192، ح 296.
3. روضه کافى : ج 8، ص 214، ح 371.
4. بحارالا نوار: ج 49، ص 97، ح 11، به نقل از کافى و محاسن برقى .
5. اختیار معرفة الرّجال : ص 495، ح 485، بحارالا نوار: ج 49، ص 22، ح 15.
بلاغ