دوست بد کیست؟
دوستان، بخش مهمی از زندگی مردم هستند. دوستان خوب، کیفیت زندگی را افزایش میدهند و به شما کمک میکنند جنبه مثبت وقایع را ببینید. آنها در مواقع سختی و خوشی در کنار شما هستند؛ اما دوستی منفی به شما آسیب رسانده و باعث میشود احساس کنید مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاید. تشخیص دوستیهای بد میتواند باعث شود که خصوصیتهایی که افراد نامناسب را به سمت شما جلب میکند، در خودتان تغییر دهید.
آیا میتوانید خودتان باشید؟
نباید لازم باشد به خاطر این که مورد پذیرش دوستتان واقع شوید، روش صحبت کردن، لباس پوشیدن و اعمال خود را تغییر دهید. یک دوست بد میخواهد شما را تغییر دهد تا به شکل او، یا تصور او از چیزی که شما باید باشید، در آیید. او به دنبال شناختن شما نیست. اگر متوجه شدید وقتی با دوستتان هستید، بیشتر وقتتان را با حرفهای بیاساس و بیارزش میگذرانید، احتمالاً ارتباط ضعیفی بین شما وجود دارد. این وضعیت نشانه این است که باید تغییراتی را ایجاد کنید. حرفهای بیاساس ممکن است دامنگیر شما شده و به شما احساس بدی نسبت به خودتان بدهد.
عدم امنیت و حسادت
یک دوست بد، در اهداف شما مداخله کرده و دوست ندارد موفقیتتان را ببیند. علت آن، عدم احساس امنیت او است. گاهی اوقات نیز احساس حسادت عمیق او، مانع ارتباط واقعی و احساس شادی برای دوستی که سخت تلاش کرده تا رویاهایش را به واقعیت تبدیل کند، میشود. حتی او ممکن است تا جایی پیش برود که سعی کند شما را با تشویق به رها کردن اهدافتان و ایجاد احساس بد درباره خودتان، از مسیرتان منحرف کند. وقتی در یک رابطه دوستی، معمولاً یک طرف از خود میگذرد و طرف مقابل، خودخواهانه رفتار میکند، این رابطه، محکوم به فناست.
به مرور زمان اگر متوجه شدید پس از صرف زمان با دوستتان احساس بدی دارید یا خصوصیات منفی دارید که پیش از این نداشتهاید، ممکن است وقت آن رسیده باشد که دوستیتان را دوباره ارزیابی کنید.
ویژگیهای منفی
دوستان میتوانند ویژگیهایشان را به هم منتقل کنند. به همین دلیل، مهم است که دقت کنیم با چه افرادی وقتمان را میگذرانیم. به مرور زمان اگر متوجه شدید پس از صرف زمان با دوستتان احساس بدی دارید یا خصوصیات منفی دارید که پیش از این نداشتهاید، ممکن است وقت آن رسیده باشد که دوستیتان را دوباره ارزیابی کنید. دوست بد، اغلب ویژگیهای بدی در شما ایجاد و یا القا میکند. دوست بد میخواهد شما را در مشکلات خودتان گرفتار کند.
رضایت خاطر
دوستی که از شما استفاده میکند، شما را گرفتار میکند و انرژی شما را هدر میدهد، برای شما مناسب نیست. دوست بد کسی است که فقط زمانی به سراغ شما میآید که افسرده یا گرفتار است و به کمک شما نیاز دارد تا احساس بهتری پیدا کند و پس از آن به دنبال کار خود میرود تا دفعه بعد که همین اتفاق میافتد. مثال دیگر دوست بد، کسی است که همیشه باید از او تعریف کرد و نمیتوان در مورد هیچ مسئلهای در دوستی با او بحث نمود. مشکلات از سمت او هرگز حل نمیشوند، اما او بدون هیچ مشکلی به ایرادهای شما اشاره میکند.
چهارشنبه سوری قرآنی!!!!
شاید از خواندن این نوشته خیلی تعجب کردهاید که منظور از چهارشنبه سوری قرآنی چیست؟ ما که تا به حال این اصطلاح را نشنیده بودیم و به گوشمان نخورده بوده است؟ چهارشنبه سوری که قرآن به آن اشاره کرده است مختص به یک روز و آن هم آخرین چهارشنبه از هر سال نیست بلکه این مراسم را میتوان در همه روزهای سال اجرا کرد، اما اینکه چطور یک چهارشنبه سوری قرآنی را در زندگی خود اجرا کنیم نیازمند گوش فرا دادن به نسخههای طلایی قرآن کریم است.
چهارشنبه سوری که در میان ما مرسوم است با چهارشنبه سوری که قرآن به آن توصیه کرده است بسیار فرق دارد:
1ـ چهارشنبه سوری مرسوم خطرات زیادی در پی دارد اما چهارشنبه سوری قرآنی هیچ گونه خطری ندارد.
2ـ چهارشنبه سوری مرسوم جامعه را سرشار از ناامنی میکند اما چهارشنبه سوری قرآنی جامعه را لبریز از امنیت میکند.
3ـ چهارشنبه سوری مرسوم پشیمانیهای زیادی را به دنبال دارد اما در چهارشنبه سوری قرآنی افراد مشتاقند تا بار دیگر این مراسم را اجرا کنند.
4ـ چهارشنبه سوری مرسوم بغض و کینه و نفرت تولید میکند اما در چهارشنبه سوری قرآنی همه کینهها فراموش میشود.
شاید از خواندن این نوشته خیلی تعجب کردهاید که منظور از چهارشنبه سوری قرآنی چیست؟ ما که تا به حال این اصطلاح را نشنیده بودیم و به گوشمان نخورده بوده است؟
چهارشنبه سوری که قرآن به آن اشاره کرده است مختص به یک روز و آن هم آخرین چهارشنبه از هر سال نیست بلکه این مراسم را میتوان در همه روزهای سال اجرا کرد، اما اینکه چطور یک چهارشنبه سوری قرآنی را در زندگی خود اجرا کنیم نیازمند گوش فرا دادن به نسخههای طلایی قرآن کریم است.
مراحل چهارشنبه سوری قرآنی عبارتند از:
ـ اشتباهات خود را بسوزانید:
هر فردی در زندگی خواه ناخواه اشتباهاتی را مرتکب شده است و این اشتباهات همانند چوبهای تنومندی در زندگی انبار شده است و موجب بسیاری از مشکلات برای خود و اطرافیان میشود برای سوزاندن این اشتباهات و برگزاری یک مراسم چهارشنبه سوری اشتباهات خود را جبران و از انجام مجدد آن توبه کنید:
(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ یُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ یُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید، به درگاه خدا توبه اى راستین كنید، امید است كه پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید و شما را به باغ هایى كه از زیر [درختان] آن جویبارها روان است درآورد) [تحریم، 8]
ـ کینهها و نفرتها را بسوزانید:
اگر کینه و نفرتی در وجود شما نسبت به دوستان و آشنایان وجود دارد سعی کنید هر از چند گاهی یک مراسم چهارشنبه سوری بگیرید و همه کینه ها و نفرت ها را کاملا بسوزانید با این کار زندگی به کام شما بسیار شیرین می شود و همیشه دعا کنید که:
(وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَۆُفٌ رَحیمٌ؛ و در دلهایمان نسبت به كسانى كه ایمان آوردهاند [هیچ گونه] كینه اى مگذار. پروردگارا، راستى كه تو رئوف و مهربانى) [حشر، 10]
خداوند متعال یکی از بهترین اعمال برای سوزاندن گناهان و بدی ها و زشتی ها از وجود انسان ها را کمک به مستمندان و فقیران می داند و در یکی از آیات الهی اینگونه می فرماید: إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُۆْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَكُمْ وَ یُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَیِّئاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ؛ اگر صدقهها را آشكار كنید، این، كارِ خوبى است، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مى زداید، و خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است.
ـ بدیها را به وسیله خوبیها بسوزانید:
اگر در زندگی افرادی به شما بدی کرده اند، این بدیها را با خوبی کردن متقابل به آنها از بین ببرید تا در سایهسار این لطف و بزرگواری شما افراد نیز از بدیهای خود شان نسبت به شما پشیمان شوند:
(وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَكَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ؛ و نیكى با بدى یكسان نیست. [بدى را] به آنچه خود بهتر است دفع كن؛ آنگاه كسى كه میان تو و میان او دشمنى است، گویى دوستى یكدل مى گردد) [فصلت، 34]
آیا تعارف کار خوبی است؟
آیا در اخلاق اسلامی چیزی شبیه تعارف وجود دارد؟ و اینکه ما قلباً دوست نداریم کسی مهمان ما شود اما برای احترام از او دعوت کنیم کار درستی است؟
بی گمان شما هم به عنوان یک ایرانی روزانه با مسأله ای به عنوان ادب اجتماعی تعارف آشنا هستید و پیش آمده که به دوستی تعارف کنید که امروز نهار می بایست مهمان شما باشد و یا هنگام ورود و خروج از اداره به یکدیگر تعارف کنید. عبارت هایی چون شما بفرمایید و یا اینکه امروز مهمان ما هستید و یا اینکه اگر نخورید ناراحت می شوم و ده ها از اینگونه تعارفات را شنیده و یا حتی خود به کار برده ایم.
شاید بسیاری از اینها از سر دوستی و محبت و عشق به مخاطب و شنونده باشد و به حقیقت خواستار آن باشید که به راه و روشی، دل دیگران را به دست آورید و نهایت احترام و اکرام را در حق وی ادا کنید ولی بی گمان برخی از این تعارفات اساس و ریشه ندارند. به عنوان نمونه در مناطق شمالی کشاورزان و شالی کاران روزانه هنگام کار برای تقویت بنیه خود بیش از چهار وعده سفره می اندازند و هر رهگذر و کارگر و همسایه ای را به صلای غذا می خوانند. اصلا که واژه ای عربی است به معنای خواندن دیگری از دور برای غذاست. این گونه است که تعارفات حتی در هنگام کار و کشاورزی امری طبیعی است و این همه جز برخاسته از احترام و تکریم همسایگان و رهگذران نیست. اما در همان مناطق سخن از تعارفاتی است که بی اساس و پایه است و ضرب المثل هایی نیز برای آن ساخته شده است.
باید ببینیم آیا این تعارفات در منطق دین پذیرفته است و آیا ما سفارشی از ائمه عزیزمان نسبت به نهی یا ترغیب به آن داریم یا نه؟
متاسفانه یکی از آداب غلط در بین ما ایرانیان تعارفات دروغین می باشد.
آیت الله بروجردی درباره علامه درچهای نقل می کند که:
اغلب غذای ایشان به هنگام ناهار و شام، نان و ماست بود که مختصری نعناء خشک هم به آن اضافه می کردند و کمتر اتفاق می افتاد که غذای پخته مثل آبگوشت داشته باشند. از جمله ویژگی های ایشان آن بود که هنگام غذا خوردن از تعارفات مرسوم خودداری می کردند.
یک روز از ایشان سؤال کردیم که چرا در هنگام غذا خوردن تعارف نمی کنید؟
پاسخ دادند: «در تمام مواقع خوف آن دارم که تعارفم دروغ باشد و خدای ناکرده جزء دروغگویان محسوب شوم؛ چون افرادی که هنگام غذا خوردن بر من وارد شده اند، یا می دانستم که غذا خورده اند و در این صورت تعارف کردن معنایی نداشت؛ یا احتمال می دادم غذای مرا نپسندند و یا اینکه غذای موجود فقط به اندازه خودم بوده و من هم بی اندازه گرسنه بوده ام. به هر حال چون احساس می کنم در این گونه موارد تعارف بنده معنایی ندارد و شائبه دروغ نیز به آن وارد است، از تعارف خودداری می کنم. (کتاب قصه های خواندی از چهره ای ماندنی)
تعارف از نگاه اهل بیت(علیهم السلام)
روزی امام صادق(علیه السلام) به همراه فرزندش اسماعیل در مجلسی بودند، یکی از دوستان آن حضرت وارد شد و سلام کرد و سپس نشست، وقتی حضرت از جای برخواستند که از مجلس خارج شوند، آن شخص نیز از جای برخواست و به اتّفاق امام(علیه السلام) به راه افتاد، در راه همراه امام بود، تا اینکه به درب خانه ی امام رسیدند، امام(علیه السلام) بدون اینکه به آن شخص تعارف کنند از او جدا شده و وارد خانه شدند، در این هنگام اسماعیل به حضرت عرض کرد: ای پدر چرا به آن شخص تعارف نکردید و نفرمودید داخل منزل شود؟! حضرت فرمود: آمدنش در خانه موردی نداشت(یعنی آمادگی پذیرش او را نداشتم) اسماعیل گفت: اگر تعارف می کردید او خودش نمی آمد. حضرت فرمود: دوست ندارم که خداوند نام من را جزء کسانی ثبت فرماید که در تعارف زیاده روی می کنند.(یعنی تعارف های دروغین می کنند)(بحارالانوار، ج72، باب العرض علی اخیک، ص457)
اما این نکته نیز قابل ذکر است که اگر تعارف همراه دروغ و امر حرام دیگری نباشد و در عرف احترام به مؤمنین و بزرگترها محسوب شود جزء مطالب ذکر شده نمی باشد.
منبع: تبیان
علل قطع سیم اتصال آدم ها از یکدیگر چیست؟
خیلی از اوقات در زندگی انسان هایی را دیده ایم که از ارتباطات خیلی به قول ما عاشقانه، صمیمی و پر محبت برخوردار بوده اند اما بعد از مدتی ارتباطشون رو قطع می کنند و همه چیز رو رها می کنند.
به نظر شما چه چیزی باعث می شود که یک آدم، کلا از آدم های دیگر ببرد و همه را رها کند؟ با اینکه در فطرتش این وجود دارد که در جمع باشد و اجتماعی زندگی کند!
علل قطع ارتباطات، می تواند مختلف باشد؛
در روایتی از معصوم چهار عمل به عنوان قطع کننده روابط، شمرده شده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: ان أردت أن یصفو لک ود أخیک فلا تمازحنه و لا تمارینه و لا تباهینه و لا تشارنه»؛ اگر می خواهی دوستی برادرت با تو صاف و زلال و بی آلایش بماند، با او شوخی، جدل، مفاخره و مخاصمه نکن.
اولین عامل قطع، شوخی کردن است.
دومین عامل قطع، جدل کردن است.
سومین عامل قطع، فخر کردن است.
چهارمین عامل قطع، کشمکش کردن است. (بحار الانوار، ج 75، ص 350)
در ادامه به مبحث شوخی می پردازیم.
سۆال:
با توجه به این روایت یعنی نباید با دیگران شوخی کنیم چون شوخی یکی از عوامل قطع ارتباط است؟ چطور؟
با اینکه به ما می گویند که شوخی کردن پسندیده است و از اخلاق پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بوده است؟
در حدیثی که ذکر شد، شوخی کردن به عنوان عامل قطع ارتباط معرفی شده است. در بعضی احادیث هم عکس این مطلب، در مورد شوخی گفته شده است مثلا: یونس شیبانی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت پرسید: است شوخی و مزاح کردن شما با یکدیگر؟ گفتم: اندک است. حضرت با لحنی عتاب آمیز فرمود: با هم مزاح و شوخی ندارید؟ فان المداعبة من حسن الخلق»؛ شوخی و مزاح، بخشی از خوشرفتاری و حسن خلق است و تو می خواهی از این طریق، سرور و شادی بر دل برادرت وارد کنی، پیامبر هم با افراد شوخی می کرد، می خواست آنها را شادمان سازد. (بحار الانوار، ج 16، ص 298)
علت بیان این تعبیرهای در ظاهر ضد، از طرف حضرات معصومین علیهم السلام این است که موارد و مصادیق شوخی ها فرق می کنه و احادیث هر دسته، ناظر به برخی از موارد مزاح و شوخی است؛ مثلا بعضی از احادیث که از شوخی کردن منع می کنند، ناظر به کثرت شوخی و افراط کردن در آن هستند و از طرف دیگر احادیثی که به این امر تشویق می کنند، ناظر به شوخی با حد و اندازه هستند و …
از موضوع های مرتبط با حسن خلق، موضوع مزاح است. البته شوخی به اندازه ای که موجب زدودن اندوه از دل مومن و شاد کردن او باشد و به گناه، زیاده روی، جسارت و سخنان زشت نیانجامد، پسندیده است. سخنان پیشوایان دین در این باره مبیّن همین امر است.
حد و مرز همسایگی تا کجاست؟
در هر چیزى حد و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازه گذشت، صفحه برمىگردد و اوضاع، به گونه اى دیگر مىشود. تحمل نسبت به آزار و زحمت آفرینى همسایه نیز این گونه است. گاهى مزاحمت به حدى مىرسد كه پایان خط است و حریم ها و حرمت ها دیگر فرو مىریزد، چون خود همسایه مردم آزار، حریم نگه نداشته است.
در تاریخ است كه مردى خدمت پیامبر رسید و از آزار همسایه اش شكایت كرد. حضرت فرمود: برو و تحمل كن. بار دوم كه به شكوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومین بار، شكایت از همسایه كرد، حضرت رسول چنین راهنمایى و سفارش كرد: «روز جمعه، وقتى مردم به سوى نماز جمعه مىروند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده، تا همه آنان كه به نماز مىروند، این صحنه را ببینند. وقتى علت را مىپرسند، ماجرا را به آنان بگو.» آن مرد نیز چنان كرد. همسایه مردم آزار (كه آبروى خود را در خطر دید) بى درنگ به سوى او شتافت و ملتمسانه از او خواست كه وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست كه دیگر آن گونه رفتار نكند. (سفینةالبحار، ج1، ص191 (واژه جار)، كافى، ج2، ص668)
این نتیجه بى پروایى و قدرنشناسى نسبت به لطف ها و مداراهاست.لطف خدا هم با انسان خطاكار مدارا مىكند، ولى … «چون كه از حد بگذرى، رسوا كند». از حلم و بردبارى دیگران نباید سوءاستفاده كرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بى عرضگى آنان گذاشت.
حد و حق همسایه
محدوده رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته، تنها به همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمىشود و تنها به پرهیز از آزار هم خلاصه نمىگردد.
سركشى، رسیدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و یارى،عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، همدردى و … از جمله امورى است كه بر عهده هر همسایه است و این ها نشانه فتوت و جوانمردى است. پیشواى جوانمردان، على بن ابى طالب(ع) فرمود: «من المروة تعهد الجیران» (غررالحكم، ج7، ص49)؛ رسیدگى به همسایگان از مروت و جوانمردى است. حضرت امام باقر(ع) نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهل بیت، یكى هم همین را دانسته و فرموده است: اگر این حق و حد و حریم كه اسلام بیان كرده است، مسؤولانه شناخته و رعایت شود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بى سرپرست و رنج دیدگان دست از همه جا كوتاه و آبرومندانى كه صورت خود را با سیلى سرخ نگه مىدارند یافت نخواهد شد.
«و التعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسكنة و الغارمین و الایتام …» (كافى، ج2، ص74)؛ از نشانه هاى پیروان ما، رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهیدست و بدهكاران و یتیمان است. چگونه انسان شرافتمند و باوجدان مىتواند آسوده و با شكم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، درحالى كه در همسایگانش محرومان تهیدست، یتیمان بى سرپرست،گرسنگان بینوا و بدهكاران درمانده باشند و او بتواند گرهى بگشاید، امابى تفاوت باشد؟ اینجاست كه كلام نورانى پیامبر خدا، بر تارک تاریخ مىدرخشد كه فرمود: هر كس سیر بخوابد، در حالى كه همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است. «ما آمن بى من باتشبعانا و جاره المسلم جایع» (سفینةالبحار، ج1، ص192) آرى، مسلمانى به عمل است، نه به ادعا وشعار!
این حقوق و رعایت ها به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هرطرف است. امام صادق (ع) از رسول اكرم(ص) نقل مىكند كه فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب مىشود. (كافى، ج2، ص669، باب «حد الجوار»).
امام باقر(ع) نیز فرمود: «حد الجوار اربعون دارا من كل جانب من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه وعن شماله» (همان). كه مضمونش همان حد و حریم همسایگى تا چهل خانه ازچهار طرف است.
اگر این حق و حد و حریم كه اسلام بیان كرده است، مسؤولانه شناخته و رعایت شود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بى سرپرست و رنج دیدگان دست از همه جا كوتاه و آبرومندانى كه صورت خود را با سیلى سرخ نگه مىدارند یافت نخواهد شد. سخن رادر این بخش، با كلامى از محدث بزرگوار، مرحوم «شیخ عباس قمى» به پایان مىبریم، كه چنین نوشته است:«… در زمینه معاشرت نیكو با همسایه، حدیث بسیار است و «حسن جوار» هم تنها پرهیز از همسایه آزارى نیست. بلكه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است. همچنین از امور مربوط به «خوش همسایگى»، ابتدا كردن به سلام،عیادت در هنگام بیمارى، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگ ها و مصیبت ها، تبریک و تهنیت گفتن در شادی ها و اعیاد، چشم پوشى از لغزش ها، سرک نكشیدن به رازها و امور پنهانى همسایه، کوتاهی نكردن از كمک هایى كه مورد نیاز او است، حتى اگر مىخواهد چوبى (و تیرآهنى) بر دیوارت بگذارد، یا ناودانى را بر خانه تو بگذارد و ز این گونه امور … کوتاهی نكنى و سخت نگیرى … .» (سفینةالبحار، ج1، ص192 «حسن الجوار»).
چند نکته فرهنگی برای استفاده از موبايل
فعال کردن حالت سكوت موبایل در اماكن عمومي، رعايت حرمت اماكن مقدس با خاموش کردن موبایل هنگام ورود به این مکانها، خودداری از مكالمه هنگام رانندگي یا هنگام ملاقات با دوستان و آشنايان و همنشینی و همصحبتی با آنها، استفاده از تلفن همراه آن هم به مدت طولاني يا بازي با گوشي نوعي بیتوجهی به مخاطب، اهانت و بیاحترامی به او حساب میآید؛ بنابراين در چنین شرایطی، نخست، براي پاسخگويي به گوشي از فرد همراهتان اجازه بگيريد.