آیا تعارف کار خوبی است؟
آیا در اخلاق اسلامی چیزی شبیه تعارف وجود دارد؟ و اینکه ما قلباً دوست نداریم کسی مهمان ما شود اما برای احترام از او دعوت کنیم کار درستی است؟
بی گمان شما هم به عنوان یک ایرانی روزانه با مسأله ای به عنوان ادب اجتماعی تعارف آشنا هستید و پیش آمده که به دوستی تعارف کنید که امروز نهار می بایست مهمان شما باشد و یا هنگام ورود و خروج از اداره به یکدیگر تعارف کنید. عبارت هایی چون شما بفرمایید و یا اینکه امروز مهمان ما هستید و یا اینکه اگر نخورید ناراحت می شوم و ده ها از اینگونه تعارفات را شنیده و یا حتی خود به کار برده ایم.
شاید بسیاری از اینها از سر دوستی و محبت و عشق به مخاطب و شنونده باشد و به حقیقت خواستار آن باشید که به راه و روشی، دل دیگران را به دست آورید و نهایت احترام و اکرام را در حق وی ادا کنید ولی بی گمان برخی از این تعارفات اساس و ریشه ندارند. به عنوان نمونه در مناطق شمالی کشاورزان و شالی کاران روزانه هنگام کار برای تقویت بنیه خود بیش از چهار وعده سفره می اندازند و هر رهگذر و کارگر و همسایه ای را به صلای غذا می خوانند. اصلا که واژه ای عربی است به معنای خواندن دیگری از دور برای غذاست. این گونه است که تعارفات حتی در هنگام کار و کشاورزی امری طبیعی است و این همه جز برخاسته از احترام و تکریم همسایگان و رهگذران نیست. اما در همان مناطق سخن از تعارفاتی است که بی اساس و پایه است و ضرب المثل هایی نیز برای آن ساخته شده است.
باید ببینیم آیا این تعارفات در منطق دین پذیرفته است و آیا ما سفارشی از ائمه عزیزمان نسبت به نهی یا ترغیب به آن داریم یا نه؟
متاسفانه یکی از آداب غلط در بین ما ایرانیان تعارفات دروغین می باشد.
آیت الله بروجردی درباره علامه درچهای نقل می کند که:
اغلب غذای ایشان به هنگام ناهار و شام، نان و ماست بود که مختصری نعناء خشک هم به آن اضافه می کردند و کمتر اتفاق می افتاد که غذای پخته مثل آبگوشت داشته باشند. از جمله ویژگی های ایشان آن بود که هنگام غذا خوردن از تعارفات مرسوم خودداری می کردند.
یک روز از ایشان سؤال کردیم که چرا در هنگام غذا خوردن تعارف نمی کنید؟
پاسخ دادند: «در تمام مواقع خوف آن دارم که تعارفم دروغ باشد و خدای ناکرده جزء دروغگویان محسوب شوم؛ چون افرادی که هنگام غذا خوردن بر من وارد شده اند، یا می دانستم که غذا خورده اند و در این صورت تعارف کردن معنایی نداشت؛ یا احتمال می دادم غذای مرا نپسندند و یا اینکه غذای موجود فقط به اندازه خودم بوده و من هم بی اندازه گرسنه بوده ام. به هر حال چون احساس می کنم در این گونه موارد تعارف بنده معنایی ندارد و شائبه دروغ نیز به آن وارد است، از تعارف خودداری می کنم. (کتاب قصه های خواندی از چهره ای ماندنی)
تعارف از نگاه اهل بیت(علیهم السلام)
روزی امام صادق(علیه السلام) به همراه فرزندش اسماعیل در مجلسی بودند، یکی از دوستان آن حضرت وارد شد و سلام کرد و سپس نشست، وقتی حضرت از جای برخواستند که از مجلس خارج شوند، آن شخص نیز از جای برخواست و به اتّفاق امام(علیه السلام) به راه افتاد، در راه همراه امام بود، تا اینکه به درب خانه ی امام رسیدند، امام(علیه السلام) بدون اینکه به آن شخص تعارف کنند از او جدا شده و وارد خانه شدند، در این هنگام اسماعیل به حضرت عرض کرد: ای پدر چرا به آن شخص تعارف نکردید و نفرمودید داخل منزل شود؟! حضرت فرمود: آمدنش در خانه موردی نداشت(یعنی آمادگی پذیرش او را نداشتم) اسماعیل گفت: اگر تعارف می کردید او خودش نمی آمد. حضرت فرمود: دوست ندارم که خداوند نام من را جزء کسانی ثبت فرماید که در تعارف زیاده روی می کنند.(یعنی تعارف های دروغین می کنند)(بحارالانوار، ج72، باب العرض علی اخیک، ص457)
اما این نکته نیز قابل ذکر است که اگر تعارف همراه دروغ و امر حرام دیگری نباشد و در عرف احترام به مؤمنین و بزرگترها محسوب شود جزء مطالب ذکر شده نمی باشد.
منبع: تبیان