اجتماع عظیم اربعین؛ فرصت مقابله با اسلام هراسی
تا چند دهه پیش اربعین سالار و سرور شهیدان حضرت ابا عبدا… حسین (ع) بدینگونه که امروزه با شکوه و عظمت خاص خود و راهپیمایی ده ها میلیونی عاشقان و شیفتگان حضرتش برپا میشود، برگزار نمیشد و خیل عظیم عاشقان و دلدادگان آن امام همام در مراسم چهلمین روز شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایشان و بهویژه حضرت اباالفضل العباس (ع) رنگ و بوی خاص و ویژه ای به خود گرفته است. در دهه اخیر که نوع نگاه به اربعین تغییر کرده است و اربعین نه به عنوان یک مساله تاریخی - مذهبی بلکه به عنوان یک مساله روز سیاسی- عبادی مورد توجه قرار میگیرد. اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی با عنایت خاصی موضوع اربعین را بررسی میکنند و استراتژیستها از زاویه نگاه خودشان اربعین را مورد توجه قرار میدهند و عالمان دینی نیز این بار به اربعین از نگاه ظرفیتهای این مناسبت برای تبلیغ دین چشم دوختهاند. حتی گروهی اربعین را از علائم ظهور تفسیر کردهاند. چراکه در روایات آمده است در آستانه ظهور پرچمهای سیاهی به اهتزاز در میآید و این پرچمهای سیاه همان پرچمهای مشکی عزاداران ابا عبدالله الحسین(ع) است که در ایام اربعین به اهتزاز درمیآید. این همه تغییر در نگاه به اربعین از این روی است که هرساله و با آغاز ماه صفر از گوشه و کنار جهان، مشتاقان ابی عبدا…الحسین (ع) رو سوی کربلا مینمایند تا این بار و در نقطهای دیگر از زمین شاهد تحقق «یأتوک رجالا و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق» باشیم. اجتماع عظیمی که در اربعین صورت میگیرد دارای ویژگیهای متعددی است اما حداقل این چند ویژگی برای فعالان فرهنگی قابل توجه و تأمل است.دلسوزان فرهنگ با در نظر گرفتن این ویژگیها میتوانند از فرصت اربعین برای ایجاد تغییرات دائمی در میان مخاطبان خود بهره ببرند.
1- اجتماع عظیم اربعین فرصتی برای تأمل درباره حادثه عاشورا است. شیعیان و علاقهمندان اهل بیت(ع)، در شهرهای خود و در ایام محرم مصائب اهل بیت(ع) را میشنوند و با دلایل حادثه کربلا و پیامدهای آن آشنا میشوند اما پیاده روی اربعین فرصتی است برای فکر کردن به همه آن مطالب. حضور در سرزمینی که آن اتفاقات ناگوار و جانسوز رخ داده است زمینهای برای همذات پنداری است. در این تجربه حسی و عاطفی، زائران گاهی خود را در مقام یاران امام حسین(ع) تصور میکنند و گاهی نیز خود را در موقعیت سپاهیان عمر سعد فرض مینمایند. این همذات پنداری سبب میشود که زائران هرآنچه را که برشخصیتهای واقعه کربلا گذشته است بیشتر درک کنند؛ ترسها، غمها، شادیها وامیدوارهای آنان را در درون خود احساسکنند و از این رهگذر تجربه حسّی عمیق را تا انتهای مسیر با خود داشته باشند. این تجربه که برآمده از عقلانیت و عاطفه و حماسه است توشه معنوی و سیاسی ارزشمندی برای یکایک شرکتکنندگان در مراسم اربعین است و در تعمیق باور دینی آنان و ارتقای سطح اخلاق و معنویت آنان بسیار مؤثر است. حضور در مراسم اربعین برای یادآوری این واقعیت است که مسأله عاشورا با شهید شدن، دفن کردن واسارت گرفتن و بعد رهایی اسیران خاتمه پیدانکرد و این مسأله ادامه دارد؛ یعنی تلاش برای برقراری حکومت دینی و رفع نابسامانیها در جامعه و تشکیل جامعه مطلوب دینی و فریاد ندای آزادیخواهی و حقطلبی و ظلمستیزی باید ادامه پیدا کند و نباید تحت هیچ شرایطی متوقف شود.
2- شرکتکنندگان در پیادهروی اربعین از نظر موقعیت اجتماعی به دو دسته تقسیممیشوند؛ یا زائرالحسین هستند و یا خادم الحسین؛ عدهای پا در مسیر گذاشتهاند و قصد زیارت دارند و جمعی نیز در این مسیر حضور دارند تا از آن زائران پذیرایی کنند و به آنان خدمت نمانید. در آنجا نه سن و سال مطرح است و نه موقعیت شغلی و نه میزان درآمد و نه قومیت و ملیت. ملاک تمایز میان شرکت کنندگان در این اجتماع، فقط در این است که گروهی خادم هستند و جمعی دیگر مخدوم. اما نه خادم از خدمتش احساس حقارت میکند و نه مخدوم از این که دیگری به او خدمت میکند احساس فخر و بزرگی.آنچه انسان درمسیر حرکت به سوی سالارشهیدان مشاهده میکند، رفتاری متضاد باخودخواهی وخودپرستی است. انسان در این مسیر به جای خودخواهی، فقط ایثار و دیگرخواهی میبیند، ازخودگذشتن و برای دیگران خدمت کردن را میبیند. اخوت اسلامی و دینی در اجتماع عظیم اربعین تحقق مییابد. خواسته خداوند از همگان اعتصام به حبل الله است و حبل الله بنابر روایات محبت امام علی(ع) و اولادشان(ع) است و ما در پیادهروی اربعین شاهد تحقق خواست الهی هستیم؛ این که همه زیر پرچم امام حسین(ع) گرد آمدهاند و به نام امام حسین(ع) تمام عوامل تفرقه را از خود دور کردهاند و برادرانه در کنار هم هستند و ندای وحدت سرمیدهند.
3- پروژه اسلام هراسی سالهاست که در غرب کلید خورده است و عوامل این پروژه اعم از رسانهای، سیاسی، اقتصادی و… می کوشند چهرهای منفی از اسلام ارائه نمایند. به هر حال غرب بر اساس نظریه جنگ تمدنها بر این باور است که نبرد نهایی میان اسلام و غرب است و اگر غرب اقدام مؤثری علیه اسلام انجام ندهد، باید شاهد نابودی خود باشد. شکلگیری داعش و رفتارهای وحشیانه آنان یا حوادثی مانند حادثه یازده سپتامبر یا حوادث اخیر فرانسه همگی این ذهنیت را بیش از پیش در ذهن مخاطب غربی تثبیت میکند که اسلام دینی خشونتآمیز است و پیروانش به دنبال نابودی دیگران هستند. این طرز تفکر نادرست در صورتی از ذهن شهروند غربی زدوده میشود که در فضای واقعی رفتارهایی مهربانانه از مسلمانان ببیند و بتواند خود با چشم خویش مشاهده نماید که مسلمانان نسبت به دیگران خشن نیستند. اجتماع عظیم اربعین فرصتی است برای آنکه مسلمانان چهره رحمانی اسلام را به جهانیان نمایش دهند. در مراسم عظیم اربعین افرادی با ادیان و مذاهب گوناگون شرکت میکنند و هیچ کسی فردی را به خاطر دین و مذهب و عقیدهاش سرزنش نمیکند و به او بیحرمتی نمینماید. برجسته کردن مراسم اربعین و نشان دادن صحنههای حضور پیروان ادیان و مذاهب گوناگون در این مراسم اسلامی کمک میکند که چهره منفی ارائه شده از اسلام از اذهان مخاطبان رسانههای غربی زدوده شود.
4- اجتماع اربعین علاوه بر اینکه چهره رحمانی اسلام را به جهانیان عرضه میکند، جهان را با امام حسین(ع) آشنا میسازد. اجتماع ده ها میلیونی علاقهمندان به امام حسین(ع) بیتردید مردم جهان را به شناخت حضرتش(ع) تشویق خواهد کرد چرا که برای آنان این سوال مطرح میشود که این حسین(ع) کیست که این همه انسان چنین برای بزرگداشتش به تکاپو افتادهاند. اربعین فرصتی است برای شناساندن امام حسین(ع) و معارف ایشان به جهانیان و مسلماً اگر به صورتی دقیق از حضرتش(ع) به عالم معرفی شود آنگاه همه شیفته ایشان خواهند شد. آنتوان بارای مسیحی سالها پیش گفت: « اگر امام حسین(ع) ازآن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی برمیافراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا مینمودیم و مردم را با نام امام حسین(ع) به مسیحیت فرا میخواندیم.» و اربعین فرصتی است برای اینکه مردم را با نام امام حسین(ع) به اسلام و تشیع فراخوانیم. فقط کافی است امام حسین (ع) را آنگونه که شایسته و بایسته است معرفی کنیم آن وقت خواهیم دید که چه تحول انفسی در جهان رخ میدهد. شاهد این ادعا اینکه گیبون (مورخ انگلیسی) گفته است: « باآنکه مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، معذلک مشقات و مشکلاتی که حضرت حسین (ع) تحمل نموده، احساسات سنگین دلترین خواننده را برمیانگیزد، چندان که یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت درخود مییابد.»
5- از دیدگاه صاحبنظران حوزه امنیت، منبع اصلی اقتدار ، قدرت نرم است. قدرت نرم آنگونه که تعریف شده است بر توانایی شکل دادن به ترجیحات دیگران استوار است. توان شکلدهی به ترجیحات و اولویت ها با مقوله های نامحسوس و ناملموس مانند جاذبههای شخصیتی، فرهنگی، ارزشها و نهادهای سیاسی و سیاستهای جذابی مرتبط است که مشروع و اخلاقی تلقی میشوند و اربعین فرصتی است برای شیعه که قدرت نرم خود را به جهانیان نشان دهد. این اجتماع عظیم اربعین با توجه به ویژگیهایی که دارد مانور قدرت نرم شیعه است، چرا که این اتفاق در عراقی رخ میدهد که بخش قابل توجهی از مناطقش آلوده به حضور بعثی - تکفیری های داعش است که شرارت و جنایت فراوانی را در پرونده سیاه خود داشته و به هیچ ضابطه و هنجار قانونی و اخلاقی پایبند نیستند. این گروه در حمله به شیعیان و مناسک و اماکن مقدس آن از هیچ جنایتی فروگذار نکرده و راهپیمایان احتمال هرگونه خطری را از ناحیه این گروهک تروریستی تصور میکنند، ولی به حضور در راهپیمایی و مراسم روز اربعین اصرار دارند. همچنین جمعیت حاضر در این مراسم شیعیان از کشورهای مختلف جهان و اهل سنت و مسیحیان هستند. چنین حضوری باعث ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان تشیع و اسلام و قوت قلب شیعیان و مظلومان در جهان خواهد بود. مسلما وقتی دشمن بداند که جمعیتی حدود02میلیون بدون توجه به تهدیدات پا در این مسیر میگذارد و حاضر است جان بدهد اما در این مسیر باشد درخواهد یافت که نمیتواند به راحتی اهداف خویش را تعقیب کند. شیعیان نیز در سرتاسر جهان وقتی این خیل عظیم جمعیت شیعیان را میبینند که فریاد هیهات منا الذله را سر میدهند و حاضرند تا پای جان در راه ابی عبدا… الحسین(ع) بایستند روحیه مضاعفی خواهند یافت.
داستان اربعین با همین چند ویژگی تمام نمیشود. خوان نعمتی که امام حسین(ع) برای بشر گسترانده است آنچنان سرشار از نعمت است که تا قیام قیامت قابل استفاده است. اما هر کسی در حد توان و لیاقت خود امکان بهرهگیری از این دریای نعمت را دارد. امید اینکه بتوانیم از این همه فیض و لطف امام حسین(ع) توشه مناسب برگیریم و در راه امام حسین(ع) و در مسیر اهداف ایشان تلاش نماییم.
عذر خواهی دیگران را بپذیریم
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ إِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمِينِكَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى يَسَارِكَ فَاعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَاقْبَلْ مِنْه.
امام سجاد(علیه السلام) فرمود: اگر کسی در سمت راست تو از تو بدگویی کند و بالافاصله در سمت چپ تو از تو عذرخواهی کند، پوزش او را بپذیر.
مشکاة الانوار اثر علی بن حسن طبرسی، ص229
ویژه نامه هفته پدآفند غیرعامل
خانوادهی سالم، انتقال فرهنگ
گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی:
انتقال فرهنگها و تمدنها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در یک جامعه و انتقالش به نسلهای پیدرپی، به برکت خانواده انجام میگیرد.1
اساس ازدواج و مهمترین مصلحت ازدواج، عبارتست از تشکیل خانواده. علت هم این است که اگر خانواده سالمی در یک جامعهای وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد و مواریث فرهنگی خودش را به صورت صحیح منتقل خواهد کرد. در آن جامعه تربیت کودکان به بهترین وجه صورت میپذیرد. لذاست که در آن کشورها و جوامعی که خانواده دچار اختلال میشود معمولاً اختلالات فرهنگی –اخلاقی به وجود میآید.2
اگر نسلها بخواهند فرآوردههای ذهنی و فکری خود را به نسلهای بعدی منتقل کنند و جامعه از گذشته خودش بخواهد سود ببرد، این فقط با خانواده ممکن است. در محیط خانواده است که اول بار همهی هویت و شخصیت یک انسان بر اساس فرهنگ آن جامعه شکل میگیرد و این پدر و مادرند که به طور غیرمستقیم و بدون اینکه خود آنهاتصنعی به کار ببرند، به طور طبیعی محتوای ذهن و فکر و عمل و معلومات و اعتقادات و مقدسات و اینها را به نسل بعدی منتقل میکنند.3
پاورقی:
1. خطبهی عقد مورخهی ۲۶/۱/۱۳۷۷
2. خطبهی عقد مورخهی ۱۶/۱/۱۳۷۸
3. خطبهی عقد مورخهی ۱۵/۱۰/۱۳۷۹
نقش الگویی والدین در تشویق فرزندان به نماز
برای آموزش و جذب فرزندان به نماز، روش های گوناگونی وجود دارد که می توان به فراخور سن و وضع روحی ایشان آنها را به کار گرفت. در این میان، نقش الگویی ارشادگران اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا از روش های بسیار راه گشایی است که خدای تعالی در قرآن برای هدایت انسان ها بارها به شکل مستقیم و غیرمستقیم بهره گرفته است. حکایت های وارد شده از پیامبران در قرآن جملگی از این مقوله است. منظور از تربیت الگویی این است که: «مربی بکوشد نمونه رفتار و کردار پسندیده خود را به طور عملی (مستقیم یا غیرمستقیم) در معرض دید متربی قرار دهد و بدین گونه موقعیت اجتماعی او را دگرگون کند».
به یقین، در میان الگوها نقش پدر و مادر از همه مؤثرتر است. والدین نخستین و اثرگذارترین الگوی عملی فرزندان هستند، بیشترین زمان را با آنان می گذرانند و بیشترین نقش را در شکل گیری شخصیت فرزندان دارند. به همین دلیل، فرزندان همواره در حال همانندسازی از رفتار والدین خود هستند. شیوه رفتاری امام خمینی رحمه الله در تربیت دینی فرزندان، نمونه جالبی از تربیت الگویی است. فریده مصطفوی دختر امام می گوید:
کارهای دینی به ما دیکته نمی شد. در خانواده وقتی ما رفتار امام را می دیدیم، خود به خود در ما تأثیر می گذاشت و همیشه سعی می کردیم که مثل ایشان باشیم، ولو اینکه مثل ایشان نمی شدیم. از نظر تربیتی، خود ایشان برای ما یک الگو بودند. وقتی کاری را به ما می گفتند انجام ندهید و ما می دیدیم ایشان در عمرشان آن کار را نمی کنند، به طور طبیعی ما هم انجام نمی دادیم.
به هر حال، والدین برای آنکه الگوی شایسته و نیکوی فرزندان باشند، باید عامل به نماز باشند؛ دانش و منش تربیتی داشته باشند و در آموزش احکام و معارف نماز کوشا باشند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی معاونت فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیرحضوری
غروب خورشید فقاهت
شب پانزدهم ماه رجب سال 1317 ق، شب مبارک و فرخنده ای برای جهان اسلام بود. در آن شب، آیت اللّه حاج سید علی اکبر خویی، از علمای بزرگ و نامی شهرستان خوی، صاحب فرزندی شد که سالیان بعدْ ده ها سال بر کرسی تدریس در مهم ترین حوزه علمی آن زمان تکیه زد و با پرورش صدها عالم و مجتهد و تألیف ده ها کتاب و تأسیس مراکز علمی و فرهنگی متعدد، در رأس مرجعیت قرار گرفت. این عالم فرزانه، کسی نبود جز آیت اللّه سید ابوالقاسم خویی که یکی از پэم داران موفّق علوم اسلامی در زمان معاصر گردید.
بشارت ولادت
چند ماه بود که آیت اللّه سید علی اکبر خویی در انتظار فرزند به سر می برد. روزی هنگام تدریس در حوزه عملیه خوی، ناگهان آقاسلمان، یکی از شاگردانش سراسیمه وارد کلاس درس شد و به استاد گفت: خوابی دیده ام که پیامی برای شما دارد. دیشب در عالم رؤیا حضرت علی علیه السلام را دیدم که فرمود: به سید علی اکبر بگو «حمل عیالش پسر است، اسم او را ابوالقاسم گذاشتم و برای او مقام و منزلت بلندی خواهد بود». سرانجام در 15 رجب 1317ق، نوزادی که همه منتظرش بودندْ چشم به جهان گشود و پدرش بنا بر آن رؤیا، نام او را ابوالقاسم نهاد.
عزیمت به نجف
سیدابوالقاسم دوران کودکی را در دامان پرمهر و محبت پدر و مادر، در فضایی آکنده از معنویت پشت سرنهاد. او علوم مقدماتی را تا 13 سالگی در زادگاه خویشْ و نزد پدر بزرگوارش آیت اللّه سید علی اکبر خویی فراگرفت. او در سال 1330 ق، همراه برادر بزرگ تر خویش سید عبداللّه به نجف عزیمت کرد و مشغول تحصیل در حوزه علمیه آن جا شد. سیدابوالقاسم به دلیل هوش و حافظه قوی، در مدت کوتاهی توانست ادبیات عرب، منطق و درس های مقدماتی فقه و اصول را فراگیرد و در 21 سالگی، در درس خارج آیت اللّه شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی، معروف به شیخ الشریعة حضور یابد و خوشه چین علوم و معارف دینی گردد.
هوش و ذکاوت
سید ابوالقاسم از دوران کودکی و نوجوانی، در میان دوستان و خویشاوندان به ذکاوت و استعداد سرشار معروف بود و در اندک زمانی، گوی سبقت را از همگان ربود. استاد اوسید عبدالعزیز طباطبایی نقل می کند: «زمانی ایشان در حالی که 15 سال بیش تر نداشت، در صحن مقدس امیرالمؤمنین به حضور آیت اللّه سید محمد کاظم یزدی رسید و از مسأله ای پرسش نمود. مرحوم سید پاسخی داد، امّا آقای خویی قانع نشد و گفت: «شما در کتاب عُروة خلاف این را می فرمایید». مرحوم سید پس از رجوع به کتاب، صحبت آقای خویی را تصدیق نموده، به پدرشان فرمود: «قدر این بچه ات را بدان؛ او آینده درخشانی خواهد داشت».
اساتید آیت اللّه خویی
آیت اللّه خویی درباره استادان بزرگوار خود در فقه و اصول چنین می گوید: «من درس خارج را در محضر تعدادی از استادان بزرگ آن زمان آموختم، ولی در میان آنانْ از پنج نفر نام می برم که خداوند روح آن ها را قرین رحمت فرماید:
آیت اللّه شیخ فتح اللّه معروف به شیخ الشریعه، آیت اللّه شیخ مهدی مازندرانی، آیت اللّه شیخ ضیاء الدین عراقی، آیت اللّه شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی و بالاخره آیت اللّه شیخ محمد حسین نائینی». ایشان در ادامه می فرمایند: «من از دو استاد اخیر بیش تر بهره بردم و یک دوره کامل از اصول را نزد آنان فراگرفتم. مرحوم نائینی آخرین استاد بزرگوار من بود که تا آخر عمرْ ملازم محضر گهربار او بودم».
اساتید اخلاق آیت اللّه خویی
آیت اللّه خویی در کنار تحصیل علم، به تهذیب نفس و خودسازی می پرداخت. فرزانه خوی عرفان را از آقاشیخ مرتضی طالقانی، آقاسید عبدالغفار مازندرانی و عارف بی بدیلْ آیت اللّه العظمی سید علی آقا قاضی طباطبایی فراگرفت و آنانْ در سیر و سلوک معنوی و شکل گیری شخصیت های عرفانی آیت اللّه خویی نقش زیادی داشتند. ایشان درباره آن دوران می فرماید: «من در ایامی که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینیه بودم، بیش تر مقیّد به آداب و سنن و اوراد و اذکار بودم و در مجلس پر فیض مرحوم آیت اللّه علی قاضی شرکت می کردم و از انفاس قدسیه آن بزرگوار بهره می بردم».
علاقه به تدریس
آیت اللّه خویی، از دوران جوانی به تدریس و بحث و گفت و گوهای علمی علاقه فراوانی داشت.
در علاقه آیت اللّه خویی به بحث و مباحثه علمی همین بس که چه بسا ساعاتی با طرف مقابل به بحث و گفت و گو می پرداخت و ذرّه ای احساس خستگی نمی کرد.
شیوه مناظره
روش آیت اللّه خویی در بحث و مناظره علمی، همان روش سقراط بود که در برابر طرفِ بحث و گفت و گوی خودْ به ظاهر تسلیم گردیده، گفتار و رأی وی را می پذیرفت و سپس مانند یک نفر شاگرد که در مقام دانش پژوهی است، اشکالات را به عنوان سؤال علمی پیش می کشید و طرف او نیز بدون توجه و از روی سادگی، به سوالات وی پاسخ می داد و حقایقی را به زبان می آورد که گفتار سابق خود را نقض می کرد و بدین روش، در تناقض گویی و بن بست قرار می گرفت و راهی جز اعتراف به اشتباه و جهل خویش نداشت.
روش تدریس
روش گفتار و بیان آیت اللّه خویی، واقعا اعجاب انگیز بود، چون ایشان به نکات و دقایق ادبی زبان عربی کاملاً احاطه داشت. درس وی فشرده ای از آرا و مبانی آقاضیاءالدین عراقی، میرزای نائینی، مرحوم کمپانی و نظرات خود ایشان بود. ایشان درس خود را با بحث و استدلال بر ردّ و قبول مبانی دیگرانْ و بیان جذّاب و تحلیلی عجین می کرد، و به حقْ در حقایق و مبانی اصولی که در طول ادوار مختلفْ بر آن ها اتفاق شده بود و خدشه ناپذیر می نمود، انقلاب و دگرگونی پدید می آورد. در لابلای درس ایشانْ نظریات جدید، ابتکار در مبانی، خروج از آرای پیشینیان، تعمق و تحقیقْ و دقت و ژرف نگری و پژوهش موج می زد. جمع همین ویژگی های علمی بود که آیت اللّه خویی را این چنین کم نظیر نمود.
شاگردان آیت اللّه خویی
حقیقتا نمی توان شاگردان و خوشه چینان حوزه درس آیت اللّه خویی، این عالم بزرگوار و این بزرگْ مدرّس حوزه علمیه نجف را به شمار آورد. در طول قریب به هفتاد سال تدریس، انبوهی از فضلا و علما از محضر درس ایشان بهره گرفته اند و همانند ستارگان درخشانی، در افق آسمان جهان اسلام پراکنده گشته اند.
از این میان، می توان از آیات عظام و مجتهدان چون مقام معظم رهبری، شهید سید محمد باقر صدر، میرزا جوادآقا تبریزی، سید علی سیستانی، محمد تقی بهجت، محمد تقی جعفری، سید موسی شبیری زنجانی، حسین وحید خراسانی و ناصر مکارم شیرازی یاد کرد.
آثار
شاید یکی از موفق ترین مراجع عصر اخیر از نظر تألیف و تصنیف و تقریر، آیت اللّه خویی باشد؛ زیرا علاوه بر کتاب های گران مایه و پرمحتوایی که خود ایشان به رشته تحریر درآورد، به همان مقدار و بلکه بیش تر، فارغ التحصیلان مکتب فقهی و اصولی و تفسیری ایشانْ کتاب هایی نگاشته اند و نشر داده اند.
آیت اللّه خویی از نگاه رهبر معظم انقلاب
مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای، درباره شخصیت علمی و معنوی آیت اللّه خویی می فرمایند: «ما به ایشانْ نه از دید یک مرجع، بلکه از دید یک محقق، مؤلف و مُدرّس نگاه می کنیم. اگر شما به زندگی این بزرگوار نگاه کنید، می بینید که حداقل در سه رشته علمی و درسیِ مهمْ دارای فرآورده های تحقیقی هستند که یکی فقه، دیگری اصول و سومی رجال است. این همه کتاب فقهی و اصولی که شاگردان ایشان نوشته اند، همه از کلمات ایشان است، علاوه بر آن چه از قلم خود ایشان مستقیما صادر شده است».
خدمات اجتماعی
فقهای عالی قدر و مراجع بزرگوار، هرکدام با توجه به دامنه نفوذ و اقتدار احترام خویش، در جامعه به ایجاد آثار ماندگار خدمات مختلف اجتماعی همت گماشته اند. آیت اللّه خویی نیز در سلسله نور و رحمت فقاهتْ فرد شاخص و چهره بسیار ممتازی است که ده ها اثر ماندگار و بنای خیر و جاودان از او به یادگار مانده است. احداث کتاب خانه، مدرسه، مسجد، بیمارستان، مؤسسه خیریه و دارالایتام در ایران و نقاط مختلف جهان، از جمله کشورهای عراق، لبنان، هندوستان و به ویژه انگلستان و آمریکا، از خدمات آن مرجع بزرگ جهان اسلام است.
عشق به عبادت و ولایت
آیت اللّه خویی در کنار تحصیل و تدریس، هرگز از اهمیت عبادت، زیارت، دعا و ذکر غافل نبود و سال های پربرکت عمر خویش را با اُنس به همین ادعیه و زیارات گذراند. با وجود این که ایشان از برجسته ترین مُدرّسان حوزه علمیه نجف بود و بیش تر اوقات خویش را صرف مطالعه و تحصیل و تدریس می کرد، ولی عشق و علاقه به پرودرگار متعال، شب های چهارشنبه او را به مسجد سهله ـ ده کیلومتری نجف ـ می کشانید و چنان از شمیم عطر عبادت سر مست می شد که چهل شب چهارشنبه پشت سرهم در آن مسجد بیتوته کرده تا صبح با مولا و خالق خویش راز و نیاز می کرد. جذبه ولایت اباعبداللّه الحسین علیه السلام او را چنان شیدای خویش می کرد که گاه چهل شب جمعه به کربلا می رفت. آیت اللّه خویی هر روز پیش از درس به حرم مطهر حضرت علی علیه السلام مشرف می شد و همین ارتباط با پروردگار و ائمه اطهار علیهم السلام را رمز پیشرفت و موفقیت خویش می دانست.
ساده زیستی
آیت اللّه خویی این مرجع بزرگْ در زندگی، بی آلایش و ساده بود و از تجمّل و رفاه دوری می کرد و سفره هایش را غذایی ساده تشکیل می داد. او در صرف وجوهات شرعی، کاملاً احتیاط و تا حدامکانْ از استفاده وجه شرعی در مصارف شخصی، خوددای می کرد. ایشان از جوانی تا سنین بالا که مرجعیت والا و عظیمی پیدا کرد، زیّ طلبگی و زندگی ساده و بی پیرایه خود را از دست نداد.
دستگیری از ضعیفان
از ویژگی های اخلاقی آیت اللّه خویی، این بود که هر جا احساس می کرد عده ای به کمک و رسیدگی نیاز دارند، بدون درنگ به یاری آنان می شتافت و مؤیّد این مطلبْ مؤسسات خیریه ایشان در ایران و کشورهای مختلف جهان است. اهتمام ایشان به زندگی فقیران و یتیمانْ به ویژه در ماه های رمضان و ذی الحجه بیش تر می شد. آیت اللّه خویی با وجود تمام مشکلات، سсرستی بسیاری از خانواده های اُسرا، مفقودان و شهیدان جریانات عراق را به عهده گرفته بود.
وقت شناسی
آیت اللّه خویی تا نیمه شب بیدار می ماند و مطالعه می کرد. سپس کمی خوابیده و پس از آنْ یک ساعت و نیم به اذان صبح مانده بیدار می شد و به تهجّد و قرائت قرآن می پرداخت. ایشان اوقات شبانه روز خود را به تدریس، مطالعه، عبادت، جواب به استفتاءات، تألیف کتاب و نمازجماعت تقسیم کرده بود و از کم ترین زمانْ بیش ترین بهره ها را می برد.
تجلیل از علم
آیت اللّه خویی به علم و دانش عشق می ورزید. او از کودکی و نوجوانی، با علم و دانش خو گرفته بود و از این رو، برای علم و عالم احترام فراوانی قائل بود. گاه در مناسبت های مختلفْ از شاگردان فاصل خود مانند شهید صدر و علاّمه محمد تقی جعفری نام برده و مقام فضل و دانش آنان را می ستود. آیت اللّه خویی به استاد خود مرحوم میرزای نائینی بسیار علاقه مند بوده، احترام خاصی برای ایشان قائل می شد. هنگامی که علما به نجف می آمدند، ایشان خود به دیدار آن ها می شتافت.
مبارزات سیاسی
آیت اللّه خویی در طول سال های پُربار عمر خویش، همواره با حکومت های ظلم و ستم در حال مبارزه و پیکار بود. ایستادگی ایشان در برابر مکتب های مادّی گری و الحاد، بر هیچ یک از صاحبان خرد پوشیده نیست؛ از آن جمله، فتوای تاریخی ایشان در مبارزه با مکتب خانه سرخ کمونیستی را می توان نام برد. آیت اللّه خویی از جمله عالمان و مجتهدانی بود که در شکل گیری و آگاهی مردم در انقلاب اسلامی و دفاع از پرچم دار انقلاب، امام خمینی رحمه الله نقش عمده ای ایفا نمود. او بارها با صراحتْ مخالفت خود را با اسرائیل غاصب بیان داشته، از حق مسلّم فلسطینیانِ مظلوم دفاع می کرد.
جنگ ایران و عراق
آیت اللّه خویی در زمان جنگ تحمیلی و سختی ها و کمبودهای حاصل از این تجاوز نابرابر، به جواز صرف وجوهات شرعی در خوراک و پوشاک رزمندگان اسلام فتوا داد. البته در این راستا، رژیم بعث عراق نیز با تبعید، اسارت و به شهادت رسانیدن اطرافیان و نزدیکان ایشان، این عالمِ بزرگ را تحت فشار قرار می داد که از آن جمله، به شهادت رساندن برجسته ترین شاگردشْ سید محمدباقر صدر را می توان نام برد، ولی آیت اللّه خوییْ استوار و با تمام شجاعتْ در برابر این مصیبت ها و سختی ها ایستادگی می کرد.
استقبال از امام خمینی رحمه الله
زمانی که رژیم شاهنشاهی دیگر نتوانست وجود بابرکت و با نفوذ رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی رحمه الله را در کشور تحمل کند، ایشان را به نجف اشرف تبعید کرد. هنگام ورود سرسلسله دار قیام مردمی ایران بر ضد شاه به نجف، آیت اللّه خویی، تعدادی از فضلا و علما را به دیدار امام فرستاد و خود نیز همان روز اول و پس از اتمام درس، به دیدار امام شتافت. آیت اللّه خویی در پاسخ افرادی که از انگیزه این همه عزت و احترام به شخصیت امام خمینی رحمه الله می پرسیدند، فرمود: «ایشان با دیگران فرق می کند، لذا دیدن او هم با دیگران باید فرق داشته باشد».
نقش آیت اللّه خویی در انقلاب اسلامی ایران
مقام معظم رهبری مدظله العالی، درباره آگاهی و همراهی موثر آیت للّه خویی با انقلاب اسلامی می فرماید: «ایشان یکی از نخستین کسانی بود که پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی رحمه الله ، حوزه علمیه نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و کوششی ارجمند در همراهی با حرکت عظیم روحانیت و مردم ایران مبذول داشتند. [ایشان] در نهضت خونین عراق در رمضان 1411 ق، قطب اصلی نهضتْ و مرکز صدور حکم قیام اسلامی بود».
غروب خورشید فقاهت
آیت اللّه خویی، این مرد فرزانه، پس از 94 سال زندگی پربار با برجا نهادن خدمات بزرگ دینی و ده ها اثر جاویدان، با تحمل فشارها و دردها، در هشتم صفر 1413 ق، به دیدار معبود شتافت. او که هم چون جدّش موسی بن جعفر علیه السلام به طاغوت زمان گرفتار شده بود، پس از وفات همانند مادر مظلومه اش فاطمه زهرا علیهاالسلام ، غریبانه به خاک سپرده شد. رژیم بعث عراق، حتی در نجف اشرف هم اجازه تشییع جنازه نداد و آن مرجع بزرگ، در نیمه های شب و با حضور مأموران امنیتی رژیم بعث و تعداد بسیار اندکی از شاگردان و خانواده اش، پس از اقامه نماز توسط آیت اللّه سید علی سیستانی، غریبانه و مظلومانه، در صحن شریف مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام در مسجد خضراء که جایگاه درسش بود، به خاک سپرده شد.
پیام تسلیت
پس از ارتحال مرجع جهان اسلام، حضرت آیت اللّه خویی، شخصیت های علمی و سیاسی کشوهای مختلف جهان از جمله ایران، با پیام های تسلیت و اعلام عزای عمومی، در غم و فراق این عالم عامل به سوگ نشستند. مقام معظم رهبری در بخشی از پیام تسلیت خود این گونه فرمودند: «عمر طولانی و پربرکت این مرد بزرگ که نزدیک به یک قرن امتداد یافت، سرشار از آزمایش های الهی و نمایشگر سعی و تلاش یک انسان مؤمن و پرهیزکار است».
منبع : حوزه نیوز