أَیْنَ الرَّجَبِیُّون
خلاصهای از فضائل و اعمال ماه رجب
منزلگاه رجب شعبان و رمضان همواره مورد توجه سالکان الی الله بوده است؛ ادعیه و اعمال وارد شده در این ماه روشنی چشم عرفا و راهگشای طریق الی الله است. حضرت آیتالله بهجت قدسسره نیز در طول عمر مبارک خود، روزه دو ماه رجب و شعبان را به روزه ماه رمضان متصل میکردند و درباره ادعیه این ماهها میفرمودند: «شیعه را با داشتن این همه ادعیه مأثوره از اهلبیت علیهمالسلام غرق در نور میبینیم».
ایشان طلاب و عموم مردم را به بهره از این نور فرا میخواندند و آنها را به مطالعه کتاب اقبالالاعمال سیدبنطاووس قدسسره تشویق میکردند. ایشان میفرمودند: «هر کس که [کتاب] اقبال سیدبنطاووس را نداشت، اساتید ما او را رفیق خود نمیشمردند. هر مقدار از اقبال که مطالعه کردنی است، مطالعه و هر مقدار که عمل کردنی است، به هر اندازه حال دارید عمل کنید». در ادامه اشارهای کوتاه درباره ماه رجب از این کتاب آمده است.
تجلیل ماه رجب از دیدگاه عقل
… ماهها همانند مرحلهها و منازلی هستند که انسان آنها را بهسوی مرگ و منازل بعد از آن طی میکند. بنابراین شایسته است بنده در هر منزلگاهی از ماهها و روزها که وارد میشود، به اندازه تفضّلهایی که خداوند ـ جلجلاله ـ از اکرام و انعام خود ارزانی میدارد، از آن تجلیل کند.
بنابراین ای خوانندۀ محترم! بعد از گذشت ماه «ربیعالاول» ـ که روز تولد سرورمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در آن واقع شده بوده و دارای فضیلت کاملی است که یادآور شدیم ـ هیچ منزلی برتر از ماه رجب نیست که به فزونی اعمال و بهرهمندیها مشرف شده باشد … .
فضیلت و آداب ویژۀ شب اول ماه رجب از دیدگاه عقل
… احادیث روشن و عمل استوار شیعه در این نکته اتفاق نظر دارند که شب اول ماه رجب، یکی از چهار شبی است که در طول سال، با انجام عبادات و مراقبۀ خداوندِ آگاه از نهانیها احیا میشود … .۱
فضیلت غسل در اول، وسط و آخر ماه رجب
در برخی کتابهای دربردارندۀ اعمال عبادی آمده است که پیامبر اکرم ـ علیه افضلالصلوات ـ فرمود: «هرکس ماه رجب را درک کند و در اول، وسط و آخر آن غسل کند، همانند روزی که انسان از مادر متولد میشود، از گناهان بیرون میآید».
دعای بعد از نماز عشای شب اول ماه رجب
امام باقر علیهالسلام میفرماید: پس از نماز عشای شب اول ماه رجب، این دعا را بخوان و سپس حاجاتت را از خدا بخواه: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ مَلِيكٌ وَ أَنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرٌ [قدير] وَ أَنَّكَ مَا تَشَاءُ مِنْ أَمْرٍ يَكُنْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكَ لِيُنْجِحَ بِكَ طَلِبَتِي اللَّهُمَّ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ وَ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَنْجِحْ طَلِبَتِي.
نماز دو رکعتی برای هر شب ماه رجب
عبدالحمان بن محمد بن علی حلوانی در کتاب «التحفة» نقل کرده است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «هرکس در ماه رجب ۶۰ رکعت نماز ـ در هر شب ۲ رکعت و در هر رکعت از آن، سوره «فاتحه الکتاب» را ۱ بار و سوره «قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُون» را ۳ بار و سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» را ۱ بار ـ بخواند و هرگاه سلام نماز را گفت، دو دست خود را به آسمان بلند کند و بگوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ آلِه.»؛ آنگاه دو دست خود را بر روی خود بکشد، خداوند سبحان دعای او را مستجاب نموده و پاداش هفتاد حج و عمره را به او عطا میکند».
اخلاص، زمینۀ برخورداری از پاداشهای یاد شده برای نمازها و روزههای مستحبی
توجه به این نکته ضروری است که تمامی فضایل و پاداشها و نیکیهایی که در این کتاب برای نمازِ شبهای ماه رجب و شعبان و روزۀ این دو ماه ذکر شده است، همگی مشروط به اخلاص است و یک از موارد رعایت اخلاص نزد خواص این است که نیت انسان از عمل، تنها تحصیل پاداشهای یاد شده نباشد؛ بلکه غرض او از انجام این عبادات آن باشد که ربّالارباب را از آن جهت که زیبنده است خردمندان او را بپرستند، عبادت کند و این گردنۀ دشواری است که ایمنی از آن بعید است.
نیز از جمله موارد اخلاص این است که از عمل خویش، احساس عُجب و خودپسندی نکنی و بر آن اعتماد نکنی؛ زیرا اگر دربارۀ عملکرد خداوند جلجلاله با تو، پیش از آنکه دنیا را برای مصلحت تو آباد کند و تو را بیافریند و نیز دربارۀ اینکه حضرت آدم علیهالسلام را پیش از زمان عبادت تو آفرید و نیز تمامی آنچه را که بدان نیاز داری برای تو فراهم کرد بیندیشی، پی میبری که اعمال تو نسبت به بخششهای خداوند جلجلاله از هیچ جایگاهی برخوردار نیست.
زیارت رجبیه
جدم شیخ طوسی رحمهالله به سند خود از حسینبنروح رضیاللهعنه نقل میکند که فرمود: هر گاه در ماه رجب به هر یک از مشاهد رفتی و خواستی زیارت کنی، با این عبارت زیارت کن: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِيَائِهِ فِي رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَيْنَا مِنْ حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَبَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَب… .۲
عمل شب جمعۀ اول ماه رجب، «لَیْلَهُ الرَّغَائِب»
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دربارۀ فضایل ماه رجب میفرماید: «… لیکن از شب جمعۀ اول این ماه غفلت مورزید؛ زیرا این شب، شبی است که فرشتگان آن را «لَیْلَهُ الرَّغَائِب» (شب دستیافتن به امور مورد رغبت و علاقه) مینامند؛ زیرا زمانیکه یکسوم از شب جمعۀ اول این ماه سپری میشود، هیچ فرشتهای در آسمانها و زمین باقی نمیماند مگر آنکه در کعبه و پیرامون آن گرد میآیند و خداوند بر آنها اشراف نموده و نظر افکنده و خطاب به آنها میگوید: «ای فرشتگان من! هر حاجتی دارید از من بخواهید». فرشتگان میگویند: «پروردگارا! حاجت ما از تو این است که روزهدارانِ ماه رجب را بیامرزی». خداوند –تبارکوتعالی - میفرماید: چنین کردم».
برای آگاهی بیشتر از اعمال این ماه، به کتاب اقبالالاعمال، باب اعمال ماه رجب مراجعه فرمایید.
توصیه های امام خامنه ای درباره استفاده از ماه رجب
از ماه رجب قدردانی کنید
باید همه به یکدیگر تبریک عرض کنیم [این] توفیق الهی را که توانستیم بار دیگر وارد ماه رجب بشویم. ماه رجب یک فرصت تقرّب به ارزشهای الهی و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازی است.
این ایّامی که در روایات ما بهعنوان ایّام برجسته معرّفی شدهاند، اینها همه فرصتند؛ هر فرصتی هم نعمت است و هر نعمتی هم نیازمند شکر و سپاس است. شکر و سپاس نعمت هم این است که انسان نعمت را بشناسد، بر طبق اقتضای این نعمت رفتار کند، از آن بهره ببرد، نعمت را از خدا بداند و آن را در راه خدا به کار ببرد؛ ماه رجب از این نعمتها است. بعد هم ماه شعبان است که آن هم نعمت دیگری است و این دو ماه از نظر کُمَّلین و اهل توحید و اهل معنا مقدّمهی ماه رمضانند؛ و ماه رمضان ماه عروج است، ماه رفتن به معراج است، ماه تزکیه است، ماه تصفیه است که همهی ما به اینها احتیاج داریم.
از ماه رجب قدردانی کنید؛ در این ماه توسّلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه میتوانید بیشتر کنید؛ به یاد خدا باشید و کار را برای خدا انجام بدهید؛ این تلاشی که میکنید، این زحمتی که میکشید، برای خدا قرار بدهید.
۱۳۹۴/۰۲/۰۶
از برکات ماه رجب استفاده کنیم
برکات ماه رجب منحصر به این ولادتها نیست؛ توصیه میکنم خودم را و شما را که از برکات ماه رجب استفاده کنیم با تقویت پیوند و ارتباط قلبی با خدای متعال. اگر آحاد ما رابطهی خودمان را با خدا تقویت کنیم، بسیاری از معضلات، مشکلات، نابسامانیها، ناهنجاریها به خودیِ خود مرتفع خواهد شد.
۱۳۹۴/۰۲/۰۹
اوّلین دشمن ما غفلت است
ماه رجب است؛ و در این سرود پر مغز و زیبایی هم که شماها خواندید، اشارهی به ماه رجب، ماه توسّل، ماه توجّه و دعا شده بود. در این ماه شریف، مؤمنین که دعا میخوانند، از خدای متعال اینجور میخواهند: اَللهُمَّ فَاهدِنی هُدَی المُهتَدینَ وَ ارزُقنی اجتِهادَ المُجتَهِدینَ وَ لا تَجعَلنی مِنَ الغافِلینَ المُبعَدین. چقدر حائز اهمّیّت است هر سه فِقره! فقرهی آخر هم که مغفرت است که اساس همهی کارها است: وَ اغفِر لی یَومَ الدّین. هدایتِ هدایتیافتگان و تلاش تلاشگران آن چیزی است که در این دعا از خدای متعال میخواهید.
شما تأمّل بفرمایید اگر همین دو عامل در من و شما باشد، همهی مشکلات حل خواهد شد؛ هم هدایت هدایتیافتگان الهی نصیب ما بشود، هم تلاش تلاشگران تاریخ بشریّت در رفتار ما، در گفتار ما، در منش ما محسوس باشد.
در آن فقرهی سوّم، آسیب مورد اشاره قرار گرفته است: وَ لا تَجعَلنی مِنَ الغافِلینَ المُبعَدین. غفلت بزرگترین آسیب است؛ غفلت از مسیر، غفلت از هدف، غفلت از توان، غفلت از فرصت، غفلت از دشمن، غفلت از وظیفهای که امروز بر دوش من و شما است؛ غفلت. بزرگترین دشمن ما غفلت است. اوّلین دشمنی که ما را در مقابل دشمنان دیگرمان به خاک مینشاند، غفلت است؛ وَ لا تَجعَلنی مِنَ الغافِلینَ المُبعَدین. نتیجهی این غفلت دور شدن است؛ دور شدن از خدا، دور شدن از هدف، دور شدن از کامیابی. مضامین دعاها معرفت است، توحید است، درس زندگی است؛ ببینید دعاها اینها است. با این توجّه دعاها را بخوانیم و از این فضای این ماه بهره ببریم.
گفتاری از آیتالله تهرانی| همه ادیان به برکات ماه رجب اعتقاد داشتهاند
مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی در اولین روز ماه رجب سال ۱۳۹۱، سخنانی ایراد کردند که نشان از اهمیت این ماه دارد. این سخنان، آخرین گفتههای ایشان پیرامون اهمیت و جایگاه ویژهی ماه رجب است:
در روایات داریم ماه رجب شهر الله است. ماه شعبان، ماه پیغمبر اکرم است. ماه رمضان هم ماه امت است. در بین زمانهایی که در به اجابت رسیدن دعاها تأثیر زیادی دارد، ماه رجب است. عجیب این است که این اختصاص به اسلام هم ندارد؛ یعنی ماه رجب قبل از اسلام نیز در ارتباط با حوائج، عظمت داشته است! مردم در زمان جاهلیت هم منتظر بودند که ماه رجب بیاید، حاجتهایشان را حالا روی همان عقیدههای خودشان در ماه رجب بخواهند. چون میگفتند: در ماه رجب بخواهیم به اجابت میرسد و به حاجتهایمان میرسیم. در جاهلیت که از اسلام خبری نبود هم اینطور بوده است. میخواهم بگویم ماه رجب، در تاریخ یک سابقه این چنینی دارد.
اگر شما به دعاهای ماه رجب مراجعه کنید میبینید که روی این مسئله خیلی سفارش شده است. در دعاهای ماه رجب هم زیاد مسئله حوائج مطرح شده است، «یا مَن یملِکُ حَوائِجَ السائِلینَ»؛ اولین دعا در اعمال روزهای این ماه است. در مورد دعاهایی که بعد از نماز آمده «یا مَن أَرجُوهُ لِکُلِ خَیرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِندَ کُلِ شَرٍ یا مَن یعطِی الکَثِیرَ بِالقَلِیلِ یا مَن یعطِی مَن سَأَلَهُ یا مَن یعطِی مَن لَم یسأَلهُ وَ مَن لَم یعرِفهُ تُحَنُناً مِنهُ وَ رَحمَه»؛ دعاهایی که در ماه رجب وارد شده غالباً در ارتباط با حوائج است.
در یک روایتی ازپیغمبر اکرم دارد که فرمود: «إِن اللهَ تَعَالَى نَصَبَ فِی السمَاءِ السابِعَهِ مَلَکاً»؛ خداوند در آسمان هفتم فرشتهای را نصب فرموده است «یقَالُ لَهُ الداعِی»؛ اسمش داعی است. داعی یعنی جارچی. «فَإِذَا دَخَلَ شَهرُ رَجَبٍ ینَادِی ذَلِکَ المَلَکُ کُل لَیلَهٍ مِنهُ إِلَى الصبَاحِ»؛ وقتی ماه رجب وارد میشود فرشتهای که در آسمان هفتم است هر شب از ماه رجب تا به صبح ندا میدهد: «طُوبَى لِلذاکِرِینَ طُوبَى لِلطائِعِینَ»؛ این حرف او است، «و یقُولُ اللهُ تَعَالَى»؛ این ملک میگوید: ای مردم! میدانید امشب خدا دارد چه میگوید؟ «أَنَا جَلِیسُ مَن جَالَسَنِی»؛ من همنشین کسی هستم که با من بنشیند. «وَ مُطِیعُ مَن أَطَاعَنِی»؛ چه تعبیر عجیبی! من اطاعت میکنم از کسی که از من اطاعت کند. هر چه بخواهی به تو میدهم. «وَ غَافِرُ مَنِ استَغفَرَنِی»؛ هر که از من طلب غفران کند، او را میآمرزم. «الشهرُ شَهرِی»؛ ماه ماه من است. ماه رجب ماه خدا است. «وَ العَبدُ عَبدِی»؛ بنده هم بنده من است، هیچ کسی را طرد نمیکند. «وَالعَبدُ عَبدِی وَالرحمَهُ رَحمَتِی»؛ رحمت، رحمت من است. «فَمَن دَعَانِی فِی هَذَا الشهرِ أَجَبتُهُ»؛ هر که در این ماه من را بخواند، من جوابش را میدهم. «وَمَن سَأَلَنِی أَعطَیتُهُ»؛ هر که در این ماه از من درخواستی کند به آن عطا میکنم. «وَ مَنِ استَهدَانِی هَدَیتُه»؛ هر که از من طلب هدایت کند، هدایتش میکنم. «وَجَعَلتُ هَذَا الشهرَ حَبلًا بَینِی وَ بَینَ عِبَادِی» من این ماه را ریسمانی قرار دادم بین خودم و بنده خودم. «فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَی»؛ چه تعبیر بالایی است!
اگر کسی در ماه رجب اعتصام به این ماه پیدا کند، یعنی به این حَبل و به این ریسمان اعتصام پیدا کند، این به من میرسد؛ یعنی بهترین موقعیتها برای ما فراهم آمده است. میخواستم بگویم این ماه را قدر بدانید، این ماه مقدمه است برای ماه مبارک رمضان. همه چیز در آن هست و مهمتر از همه اینکه خدا این ماه را وسیلهای قرارداده است که ما بتوانیم خودمان را به خدا برسانیم، خودمان را تطهیر کنیم. همه چیز در این روایت بود. لذا میخواستم به دوستان سفارش کنم که از این ماه غفلت نکنید! این دعاهایی را که در ماه رجب وارد شده است بخوانید! اینها خیلی مؤثر است. به خصوص از نظر اعمال و رفتارتان یک کاری کنید که خودتان را مهذب کنید، تطهیر کنید، آماده کنید برای ماه مبارک رمضان که «دُعِیتُم فِیهِ إِلَى ضِیافَهِ اللهِ»، است. بیایید در این ماه، خودتان را برای مهمانی خدا آماده کنید. انشاءالله موفق باشید!
رحلت يادگار امام حجت الاسلام و المسلمين «حاج سيداحمد خميني» (1373 ش)
حجةالاسلام و المسلمين حاج سيداحمد خميني در 24 اسفند سال 1324 شمسي در بيت علم و عرفان و فضيلت و مجاهدت، در شهر مقدس قم ديده به جهان گشود. پس از پايان دوره دبيرستان و به هنگام تبعيد والد معظمش حضرت امام خميني(ره) به نجف اشرف، به تحصيل علوم اسلامي پرداخت و مدارج علمي را پيمود. حاج سيد احمد پس از شهادت برادر بزرگوارش آيت اللَّه سيدمصطفي خميني، مسؤوليت اصلي ارتباط امام امت با ياران انقلاب را به عهده گرفت و تا پيروزي انقلاب اسلامي و پس از استقرار نظام اسلامي، اين ارتباط را كاملاً حفظ نمود و در تمامي لحظات در كنار حضرت امام بود. ايشان در پاريس، علاوه بر مقابله با جريانهاي سياسي منحرف از خط امام و برنامهريزي دقيق براي تنظيم امور بيت و دفتر امام در نوفل لوشاتو، رسالتي مهم بر عهده داشت كه تجربه كافي آن را قبلاً طي سالهاي مبارزه در ايران آموخته بود. اين رسالت مهم، برقراري ارتباطهاي گسترده و لازم بين اقشار مختلف جامعه انقلابي ايران و رهبري انقلاب در خارج از كشور بود. ايشان پس از ورود به كشور و پيروزي انقلاب اسلامي، همانند گذشته، زمينه هاي لازم را براي هدايت امور انقلاب و تنظيم بيت و دفتر امام و تامين شرايط براي ارتباطهاي گسترده امام با مردم و مسؤولان كه روزانه در نوبتهاي متوالي به ديدار امام ميشتافتند، فراهم مينمود. وي به عنوان رييس دفتر امام، بخشي از مسؤوليتهاي خطير ايشان را برعهده گرفت و در خلال اين مدت، با قوت و به خوبي، از ايفاي وظايف محوله برآمد. همچنين با شروع جنگ، كسب اطلاعات دقيق روزمره از آخرين وضعيت جنگ و آخرين اخبار از شرايط سياسي و اجتماعي جامعه و موضعگيري افراد و گروهها در قبال جنگ، تنظيم و جمعبندي اطلاعات و رساندن به موقع اين اخبار به حضرت امام، مسؤوليتي بود كه مرحوم حاج احمد خميني آن را با مديريت عالي خود انجام ميداد. ايشان پس از رحلت جانگداز حضرت امام خميني (ره)، به عضويت مجلس خبرگان رهبري و نمايندگي مقام معظم رهبري در شوراي عالي امنيت ملي كشور برگزيده شد و توليت مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني را برعهده گرفت و بسياري از كتابها و نوشتارهاي امام را به زيبايي منتشر نمود. ارتباط حاج سيداحمد با مقام معظم رهبري بسيار گرم و زبانزد همگان بود و از ياران صدّيق رهبر انقلاب و مورد احترام همه ملت ايران بود. اين روحاني مجاهد سرانجام پس از چند روز بيماري حاد، در 26 اسفند 73 در 49 سالگي دار فاني را وداع گفت و پس از اقامه نماز ميت توسط حضرت آيت اللَّه خامنه اي، طي مراسم باشكوهي در جوار مزار پدر ارجمندش مدفون گرديد.
منبع
سرگذشت مرحوم سيد احمد خميني «يادگار يار»
برخي انتقام امام را از احمد آقا گرفتند
چندنکته درس آموزدر باره خدا ناباوری استیون هاوکینگ
عقیده خدا ناباوری استیوِن ویلیام هاوکینگ را می توان در گزاره های ذیل به تصویر کشید: هاوکینگ خود را یک بی خدا میدانست و علاوه بر رد وجود خدا، اعتقاد به جهان آخرت و زندگی پس از مرگ را هم داستانهای کودکانه میشمارد.
هاوکینگ درباره وجود خدا میگوید:
«پیش از آنکه ما علم را بفهمیم، طبیعی بود که به خلقت جهان توسط خدا باور داشته باشیم. اما امروز علم توضیح متقاعدکننده تری ارایه میکند.»
هاوکینگ که در کتاب پرفروش تاریخچه مختصر زمان به بازخوانی ذهن خدا اشاره کرده بود:
«اگر ما بتوانیم فرضیههای لازم برای توضیح هر پدیده و مادهٔ موجود در هستی را کشف کنیم این کشف یک پیروزی نهایی برای خرد انسانی است بدین معنی که ما میتوانیم فکر خدا را بخوانیم.»
بعداً در پاسخ به این پرسش که اگر به وجود خدا باور ندارد، دلیل اشاره اش به «بازخوانی ذهن خدا» چه بوده، توضیح میدهد:
«منظور من از بازخوانی ذهن خدا این بود که ما هر چیزی را که خدا میتوانست بداند، میدانستیم اگر خدایی وجود داشت؛ اما خدایی وجود ندارد. من یک بی خدا هستم.»
در کتاب طرح عظیم نیز به این موضوع اشاره میکند که برای توضیح عالم هستی نیازی به یک آفریدگار نیست. همچنین وی به صراحت عنوان کردهاست که اعتقاد به وجود بهشت یا حیاتِ پس از مرگ در حقیقت «افسانهای» است برای مردمانی که از مرگ میهراسند. او با صراحت میگوید که پس از آخرین فعالیت مغز انسان، دیگر حیاتی برای آن وجود ندارد.
هاوکینگ در مصاحبهای در سال ۲۰۱۴ با نشریه الموندو، بهطور قطع وجود خدا را انکار کرده و میگوید:
«ال موندو [به معنای جهان در اسپانیایی] حاصل پدیدههای علمی قابل توضیح است.» و
«طبیعی است که پیش از درک دانش به خلق هستی به دست یک خداوندگار باور داشته باشیم. اما اکنون و در این عصر، دانش توضیحی مجابکنندهتر در اختیار ما قرار میدهد.» سپس خبرنگار «ال موندو» بازهم از نظریه پیشینِ هاوکینگ در کتاب «تاریخچه مختصر زمان» مبنی بر «کمک دانش به درک اندیشه خداوندگار توسط بشر» پرسیدهاست. هاوکینگ در پاسخ توضیح داد:
«منظور من در آنجا این بود که اگر بر همه چیز عالم شویم، به درک اندیشه خداوند نیز نائل خواهیم آمد، با این قید که اساساً خدایی وجود داشته باشد، که این چنین نیست. من خداناباور هستم.»
نقد شبهه انکار خداوند
در نقد این دست از تفکرات هاوکینگ چند نکته را متذکر می شوم:
نکته اول:
میان اعتقاد به مبدأ و اعتقاد به معاد رابطه گسست ناپذیر وجود دارد؛ به این معنا که اگر کسی به خداوند معتقد باشد، امکان ندارد که معاد را انکار کند؛ زیرا باور دارد که خدای معتَقد او حکیم و عادل است و اقتضای حکمت و عدالت با پایان پذیری جهان پس از مرگ سازگاری ندارد.
به عبارت روشن تر، اگر معاد نباشد، آفرینش جهان لغو خواهد بود؛ چنان که اگر معاد نباشد، هیچ گاه نیکوکاران و بدکاران در دنیا پاداش و کیفر نخواهند دید و این امر با عدالت الهی ناسازگار است.
از دیگر سو، اگر کسی به خداوند معتقد نباشد، معنا ندارد که به معاد باور داشته باشد؛ زیرا او به آفریننده ای باور ندارد تا در کنار فرآیند آفرینش، بازگشت جهان را میسر سازد.
بنابر این، نباید تعجب کرد که آقای هاوکینگ و سایر خداناباوران در کنار بی اعتقادی به خدا از بی اعتقادی نسبت به معاد سخن گفته و آن را داستان کودکانه تلقی کنند.
پس برآیند تفکر امثال آقای هاوکینگ در حقیقت انکار دو چیز نیست، بلکه انکار یک امر؛ یعنی انکار خداوند است.
نکته دوم:
اگر در گفتار آقای هاوکینگ دقت شود، مهم ترین استدلال او در انکار خداوند «علم بسندگی» در تحلیل همه رخدادهای هستی است.
باری، مهم ترین سخن او این جمله است: «طبیعی است که پیش از درک دانش به خلق هستی به دست یک خداوندگار باور داشته باشیم. اما اکنون و در این عصر، دانش توضیحی مجابکنندهتر در اختیار ما قرار میدهد.»
چنین تحلیلی از رویایی علم با دین از سده شانزدهم میلادی و با پایان پذیرفتن قرون وسطی و عصر تطاول دینِ ادعایی کلیسا علیه دانش و با ظهور رنسانس آغاز شد.
نخستین کسی که بر بی نیازی علم از دین تاکید کرد و مدعی شد که با علم می توان همه رخدادهای عالم را تفسیر کرد، فرانسیس بیکن (۱۵۶۱ - ۱۶۲۶) بود.
فرانسیس بیکن معتقد بود که «علم بر انسان و جهان تسلط دارد» و «بر طبیعت نمیتوان مسلط گشت مگر آنکه از قوانین آن آگاهی یابیم» و در رد اندیشه کلیسا چنین عنوان کرد که «اگر انسان ذهن خود را معطوف به ماده کند در حدود آن کار میکند و از حدود ماده تجاوز نمینماید».
بعدها هر کسی که در مسیر دئیست ها حرکت کرد، همین شعار را تکرار کرد و مدعی شد هر چه به گذشته برگردیم، جهل و نادانیِ انسان در تحلیل رخدادهای طبیعی، او را به باور به وجود خداوند و امور متافیزیک کشانده و اساساً دین را محصول جهل آدمی دانستند!
نقدخودبسندگی علم
در نقد خودبسندگی علم در تحلیل رخدادهای هستی و تلازم آن با انکار متافیزیک چند نکته را باید یادآور شد:
نکته یک؛
باید از آقای هاوکینگ و هم کیشان او پرسید:
اگر علم به انکار متافیزیک می انجامد و جایی برای خدا باقی نمی گذارد، چرا بسیاری از دانشمندان بزرگ و تحول آفرین بشر در گذشته و حال خداباور بوده و پرده برداشتن علم از اسرار هستی را به معنای انکار متافزیک ندانستد؟!
آیا دین داری و خداباوری دانشمندان بزرگی همچون سقراط، افلاطون، ارسطو، کپلر، نیوتن، گالیله، پاسکال، نیوتون، ماکس پلانک، چارلز داروین، کوپرنیک، دکارت و … قابل انکار است؟!
آیا این سخن از انیشتین نیست که گفت: “دین بدون علم کور است و علم بدون دین لنگ است.”
آیا آقای هاوکینگ اطلاع ندارد که دانشمندانی همچون آلیستر مک گراث در انگلستان و آلوین پلانتینگا در آمریکا؛ یعنی دانشمندانِ معاصر نه تنها علم را منافی با باور به خداوند ندانستند، بلکه به نقد اندیشه های امثال او روی آوردند؟!
آقای آلوین پلانتینگا که برخی او را فیلسوف قرن می دانند، چنان در دین داری اندیشه استوار و بی بدیلی دارد که در کتاب خود «فلسفه دین» بر این نکته پای می فشارد که اساساً وجود خداوند نیاز به استدلال و برهان ندارد!
خدایا! چه دنیای شگفتی است و تو چه قدر ساکت و ناظر نشسته ای؟
یک نفر مثل آقای هاوکینگ در انگلستان منکر وجود خداوند است و دیگری در سوی دیگر جهان آمریکا؛ یعنی آقای آلوین پلانتینگا معتقد است که وجود خداوند چنان واضح و آشکار است که از هر گونه برهان و استدلال بی نیاز است!
آیا آقای هاوکینگ اطلاع ندارد که دانشمندی همچون آنتونی فلو در همین انگلستان پس از عمری انکار خداوند، در سایه تحقیقات علمی در باره «دی ان ای» در اواخر عمر به خداباوری روی آورد و با تدوین کتاب هایی در تایید دین باوری، از گذشته خود توبه کرد؟! نکته دو؛
حوزه کاری علم چنان که هر اندیشمند راست اندیش بر آن تاکید کرده و از موضوع، غایت و ابزار آن می توان دریافت، ماده و فیزیک و عالم ماده است؛ یعنی درست همان زمینه ای که آقای هاوکینگ در آن تبحر داشته و جزو نوابغ این عرصه شناخته می شود.
از این جهت همان گونه که برخورد تحکم آمیز با علم و ممنوع کردن آن؛ آن گونه که در قرون وسطی رواج داشت، مطرود و منفور است، ورود علم به عرصه ای فراتر از موضوع و توان آن؛ یعنی عالم متافیزیک نیز مردود و باطل است.
به عبارت روشن تر، علم چراغی فراسوی هر اندیشمندی می افروزد تا کرانه های گسترده عالم ماده را به تماشا نشیند، اما ابزاری که علم در اختیار دارد؛ همچون حس و تجربه هرگز نمی تواند در باره ورای این عالم اظهار نظر نماید تا چه رسد به آن که آن را انکار کند.
به یاد سخن نغز امام صادق (ع) افتادم که خطاب به زندیق و فردی خدا ناباور فرمود:
« ِ أَ تَعْلَمُ أَنَّ لِلْأَرْضِ تَحْتاً وَ فَوْقاً قَالَ نَعَمْ قَالَ فَدَخَلْتَ تَحْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَمَا يُدْرِيكَ مَا تَحْتَهَا قَالَ لَا أَدْرِي إِلَّا أَنِّي أَظُنُّ أَنْ لَيْسَ تَحْتَهَا شَيْءٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَالظَّنُّ عَجْزٌ لِمَا لَا تَسْتَيْقِنُ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَ فَصَعِدْتَ السَّمَاءَ قَالَ لَا قَالَ أَ فَتَدْرِي مَا فِيهَا قَالَ لَا قَالَ عَجَباً لَكَ لَمْ تَبْلُغِ الْمَشْرِقَ وَ لَمْ تَبْلُغِ الْمَغْرِبَ وَ لَمْ تَنْزِلِ الْأَرْضَ وَ لَمْ تَصْعَدِ السَّمَاءَ وَ لَمْ تَجُزْ هُنَاكَ فَتَعْرِفَ مَا خَلْفَهُنَّ وَ أَنْتَ جَاحِدٌ بِمَا فِيهِنَّ وَ هَلْ يَجْحَدُ الْعَاقِلُ مَا لَا يَعْرِف»
وقتی حتی میزان اطلاعات انسان حتی نسبت به جهان مادی پنج درصد از کل دانش است، چگونه می تواند در باره انکار عالم متافیزیک سخن بگوید؟!
نکته سه؛
انکار خداوند بیشتر از زمانی پیدا شد که چارلز داروین نظریه فرگشت و انتخاب طبیعی را در باره جانوران مطرح کرد که به گمان خداناباوران به معنای اداره درونی عالم و عدم نیاز آن به خداوند است.
با صرف نظر از آن که نظریه داروین تا چه میزان می تواند قطعی تلقی گردد و اساساً می تواند خوداتکایی عالم در دائره فراتر از جانداران را تفسیر کند، باید اذعان کرد که این نظریه با فرض پذیرش به هیچ وجه به معنای انکار خداوند نیست؛ چنان که داروین خود بارها بر این نکته تاکید کرد و کلیسا در دهه هشتاد میلادی رسماً از اعلام ارتداد داروین عذرخواهی کرد.
راز این امر آن است که نظریه فرگشت و انتخاب طبیعی یا نظریه گوی بیلیارد اگر هم اثبات گردد، پیام نهایی آن اداره درونی عالم است، چنان که از آن به عنوان ساعت کوک شده از پیش، تعبیر می کنند.
حال باید پرسید اگر غایه القصوای دستاوردهای علمی بر اساس نگاه خدا ناباوران خوداتکایی عالم در اداره خود باشد، آیا این امر به معنای انکار خداوند به معنای آفریننده آن است؟!
پیداست که پاسخ از هر جهت منفی است.
این که ساعتی از قبل کوک شده می تواند خود را اداره کند، به هیچ روی آن را ازسازنده اش بی نیاز نمی کند؛ زیرا بالاخره ساعت از عدم پدید نیامده و باید نخست آفریده شده باشد تا کوک شدن آن قابل تصور گردد.
به عبارت روشن تر، کسانی که خدا را باور دارند برای او دو نقش اساسی قائل اند:
1. آفرینش هستی؛
2. اداره هستی.
همه آن چه دئیست ها و خداناباوران در باره قدرت و کارکرد علم می گویند، اداره خوداتکای عالم است که اگر هم درست باشد، به هیچ وجه نمی تواند آفرینش هستی توسط خداوند را مورد انکار قرار دهد.
البته خداوند بارها از زبان پیامبران به مردم اعلام فرمود که او افزون بر آفرینش عالم، اداره آن را برعهده دارد.
یک نمونه واضح آن آیه شریفه «اقرأ باسم ربک الذی خلق» است که در همان ابتدای نزول قرآن بر ربوبیت و اداره هستی توسط خداوند در کنار آفرینش عالم تاکید شده است.
قرآن در آیاتی همچون «أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ؛ آیا چیزی را که می کارید دیده اید؟ آیا شما می رویانیدش یا ما رویاننده ایم؟» به زیبایی بر این نکته تاکید کرده است که شما اگر با تکیه به علم به تحلیل طبیعی رخدادهای عالم می پردازید، نباید دست پنهان الهی را انکار کنید.
خواجه پندارد که روزی، ده دهد!
او نمی داند که روزیِ ده دهد
سخن آخر:
کاش آقای هاوکینگ بسان دانشمندانی همچون آنتونی فلو در آخر عمر دست از کفر و الحاد می کشید و بسیاری از افراد را به ورطه تاریک بی دینی دعوت نمی کرد!
او اینک از میان ما رفته و به حکم آیاتی همچون «لَّقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» پرده از چشمان او کنار رفته و به قول جان هیک بی نیاز از هر گونه استدلال و برهانی همه اسرار و حقایق متافیزیک را با چشم خود نگران است.
البته به او خواهند گفت که این همه آن حقایقی است که تو به جای اذعان به آنها در سایه لطف الهی که شامل حال تو بود، به انکار آن پرداختی!
راستی، آقای هاوکینگ چگونه می تواند بار گناه سنگین به گمراه کشاندن بسیاری از جهانیان را حتی پس از سال ها از گذار عمر بر دوش کشد؟!
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار!
منبع: خبرگزاري رسمي حوزه-25/12/96