چهل نَم از يک يَم
به مناسبت هزارو چهارصدمین سال شهادت امیرمومنان:
از شگفتآورترين رخداد روزگار اين است: بعد از رحلت رسول اکرم(ص) حضرت فاطمه(ع) مردم مدينه را به ياري امير مؤمنان(ع) دعوت کرد، مردم قيام نکردند، بعد از خلافت امير مؤمنان(ع) زني مردم را به کشتن آن حضرت دعوت کرد، قيام عمومي شروع شد ـ العجب ـ.
حضرت آیت الله جوادی آملی در پیامی به مناسبت یک هزار و چهارصدمین سال شهادت امیرالمومنین(ع) به ویژگی های این امام همام پرداخته اند که به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم و ايّاه نستعين
چهل نَم از يک يَم
هزار و چهارصد سال قبل امامي ملکوتي به نام امير مؤمنان حضرت علي بن ابيطالب عليه افضل صلوات المصلين شهيدانه به لقاي پروردگار نائل آمد که هويت معصومانه آن امام همام، نه متزمّن بود و نه متمکّن، لذا هماره مظهر معبود خود خواهد بود، هرچند گوينده: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» غريمي است که حق او ادا نخواهد شد؛ ليکن نمي از يم چشيدن، دمي مغتنم براي تشنگان کوثر ولايت است.
يکم. «لَمْ تَرَهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْعُقُولُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ» ؛ خدا را فقط با قلبِ متحقق به ايمان ميتوان شناخت نه با حسّ بصر.
دوم. «لَمَّا رَأَيْتُهُ قَدِ اخْتَارَ لِي دِينَ مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ عَلِمْتُ أَنَّ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِهَذَا لَيْسَ يَنْسَانِي فَأَحْبَبْتُ لِقَاءَهُ» ؛ وقتي که ديدم خدا دين فرشتهها و پيامبران را براي من اختيار نمود، دانستم مرا فراموش نميکند، لذا دوستدار ديدار او شدم.
سوم. «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» ، «سَلُونِي عَمَّا شِئْتُم»، «سَلُونِي فَإِن عِنْدِي عِلْمَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِين» ، «فَاسْأَلُونِي عَمَّا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَمَّا كَانَ عَلَى عَهْدِ كُلِّ نَبِيٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ» ، «وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْت ُ وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِ رَسُولِ اللَّهِ 6» ؛
چهارم. حضرت امير مؤمنان به منزلت نفس حضرت ختمي نبوت6 است. آيه بِهال با عبارت ﴿وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُم﴾ مؤيد آن تنزيل و مصحّح: «إِنَّمَا أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْك» خواهد بود.
پنجم. ولايت امير مؤمنان مايهٴ کمال ايمان و اتمام نعمت الهي است: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي﴾.
ششم. امير مؤمنان6 با خوابيدن در بستر رسول گرامي6 و نزول ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ﴾ به کمال ايثار باريافت.
هفتم. امير مؤمنان با اطعام سهمي از افطار مختصر خود و اهل بيت به اسيري که مشرکانه به قصد کشتن مسلمانان آمد و اسير شد جريان حقوق بشر را رقم زد.
هشتم. امير مؤمنان حقمدار بود، چنانکه حق نيز علي محور بود: «يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُمَا دَار» ؛ حق فعلي در مدار علي ميگردد، هرچند علي از حق بالذات خلق شده است.
نهم. امير مؤمنان قطب خلافت الهي بود: «إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى» .
دهم. امير مؤمنان در اثر تنهايي و تقيّه، خلافت غير خود را امضا کرد: «لَوْ كَانَ لِي بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَمِّي حَمْزَةُ وَ أَخِي جَعْفَرٌ لَمْ أُبَايِعْ كَرْها».
يازدهم. در ميدان جنگ با مرکب ساده جهاد ميکرد و ميگفت: «أَنَا لَا أَفِرُّ مِمَّنْ كَرَّ عَلَيَّ وَ لَا أَكِرُّ عَلَى مَنْ فَرَّ مِنِّي».
دوازدهم. دربِ قلعه خيبر را کند و نيز بت بزرگ هُبَل را از بالاي کعبه به تنهايي به زمين انداخت.
سيزدهم. بيت المال را هر از چندي جاروب ميکرد و در آن نماز شکر اقامه مينمود که حقوق امت را ادا کردم.
چهاردهم. همانند حضرت ختمي نبوت در فتح مکه بعد از پيروزي در جبهههاي حق عليه باطل اعلان عفو عمومي ميکرد مگر در مورد خطر.
پانزدهم. در جنگ با ياغي اموي و باغي نفاق و طاغي کفر که قبلاً آب را به روي علويان بسته بودند، با سلطه بر آب اجازه بستن آن را نداد و فرمود: «كَفَي بِالسَّيْف».
شانزدهم. اصحاب ادب، صحابهٴ فصاحت و ارباب بلاغت جملگي بر آناند که: «کلامُ عليٍّ دُونَ كَلَامِ الْخَالِقِ وَ فَوْقَ کَلامِ الْمَخْلُوقينِ».
هفدهم. دشمنان سياسي، نظامي و مانند آن را سرکوب ميکرد؛ ولي بيآبرو نميکرد؛ تنها دنيا را با سه طلاق از يکسو و پوشيدن جامهاي آن چنان و کفشي اين چنين، بيآبرو کرد: «لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا» .
هجدهم. مقال اصلي و رسمي امير مؤمنان پرهيز از بيراهه رفتن و راه ديگران را بستن بود: «لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَب».
نوزدهم. تحرّز جدّي از دو صفت در برابر مخالفان حق: «مَا عَلَيَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ الْغَيَّ مِنْ إِدْهَانٍ وَ لَا إِيهَانٍ» . از وهن و دهن پرهيز داشتند.
بيستم. در صيانت بيت المال حريمي خاص داشت که هيچ کسي به آن حرم آشنا نبود. داغ کردن دست برادر خود عقيل در اثر درخواست نابجا بود.
بيست و يکم. فتنهشناسي از يکسو و کور کردن چشم آن از سوي ديگر از خصوصيتهاي آن حضرت بود: «أَنَا فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ» .
بيست و دوم. تثليث طريق عبادت: 1. ترس از دوزخ؛ 2. طمع به بهشت؛ 3. صلاحيت ذاتي معبود و طريق محبت بدون ترس و طمع از ويژگيهاي امير مؤمنان بود.
بيست و سوم. تبيين حقيقت مرگ و اينکه مردن، هجرت از جايي به جاي ديگر است و انس وافر به مرگ داشتن، از ويژگيهاي آن حضرت بود.
بيست و چهارم. همگان ميدانند من لحظهاي دستور خدا و پيامبر را رد نکردم و در هيچ امري نافرماني ننمودم.
بيست و پنجم. از شگفتآورترين رخداد روزگار اين است: بعد از رحلت رسول اکرم6 حضرت فاطمه مردم مدينه را به ياري امير مؤمنان دعوت کرد، مردم قيام نکردند، بعد از خلافت امير مؤمنان زني مردم را به کشتن آن حضرت دعوت کرد، قيام عمومي شروع شد ـ العجب ـ.
بيست و ششم. کلام امير مؤمنان اين است که سر مطهر رسول اکرم6 هنگام رحلت روي سينه من بود و غسل و نماز آن حضرت را به عهده داشتم؛ فرشتگان کمک ميکردند و از گوشم صداي صلوات آنها قطع نميشد.
بيست و هفتم. امير مؤمنان دَرِ مدينه علم و دَرِ مدينه حکمت نبوي6 و به فرموده حضرت ختمي نبوت (ص): «أَقْضَاكُمْ عَلِيٌّ» ، بود.
بيست و هشتم. اثر ذاتي عمل، مختص عامل است و اثر تَبَعي آن به غير ميرسد: قال: «ما أحسَنت الي احدٍ» فرفع الناس رؤوسهم تعجّباً فقال: ﴿إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها﴾ ، يعني حرف لام مفيد اختصاص است.
بيست و نهم. سرّ عدم استجابت دعا، اشتغال دل به غير خداست: «لِأَنَّ قُلُوبَكُمْ خَانَتْ بِثَمَانِ خِصَال».
سيام. امير مؤمنان (عليهالسلام) نامهاي براي شيعيان خود نوشت و مرقوم داشت: «فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ﴾ وَ هُوَ اسْمٌ شَرَّفَهُ اللَّهُ تَعَالَى فِي الْكِتَابِ، وَ أَنْتُمْ شِيعَةُ النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، كَمَا أَنَّ مِنْ شِيعَتِهِ إِبْرَاهِيم، اسْمٌ غَيْرُ مُخْتَصٍّ وَ أَمْرٌ غَيْرُ مُبْتَدَع».
سي و يکم. خردمندْ زمان و زمانهشناس و مالک گفتار و نوشتار و … است: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه».
سي و دوم. «وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُه» . امير سخن فرمانرواي سکوت هم خواهد بود. کلام نمادي از فعل است؛ يعني ما فرمانروايان قيام و قعود، اعتراض و اعراض، معارضه و متارکه و بالأخره تمام فعل و ترک ما تحت رهبري ملکوتي ما انجام ميگيرد و معصومانه است.
سي و سوم. «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِ هَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا».
سي و چهارم. در پاسخ به سؤال: کَيفَ کانَ حُبُّکم لِلرَسُول6، فرمود: «کانَ وَ الله احبّ الينا مِن أموالِنا و أولادِنا وَ أمَّهاتِنا و آبائِنا و مِن الماء البارد علي الظمأ» .
سي و پنجم. يَا كُمَيْلُ نَحْنُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ وَ قَدْ أَسْمَعَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ6 وَ قَدْ جَمَعَهُمْ فَنَادَى فِيهِمْ … أَنَّ الْقُرْآنَ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ وَ أَنَّ وَصِيِّي هَذَا وَ ابناي وَ مَنْ خَلَفَهُمْ مِنْ أَصْلَابِهِمْ حَامِلًا وَصَايَاهُمْ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ … يَا كُمَيْلُ فَإِذَا كُنَّا كَذَلِكَ فَعَلَامَ تَقَدَّمَنَا مَنْ تَقَدَّم.
سي و ششم. «أُقْسِمُ لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ6 يَقُولُ لِي قَبْلَ وَفَاتِهِ بِسَاعَةٍ مِرَاراً ثَلَاثاً يَا أَبَا الْحَسَنِ أَدِّ [أداء] الْأَمَانَةَ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ فِيمَا جَلَّ وَ قَلَّ حَتَّى الْخَيْطِ وَ الْمِخْيَط» .
سي و هفتم. فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ﴾- قَالَ هُوَ الرَّجُلُ الَّذِي يَقْضِي لِأَخِيهِ الْحَاجَةَ- ثُمَّ يَقْبَلُ هَدِيَّتَهُ . نه محتاج هديه دهد و نه قاضي حاجت هديه را قبول کند.
سي و هشتم. اهل برزخ از زمان ميگذرند: «أَيُّ الْجَدِيدَيْنِ ظَعَنُوا فِيهِ كَانَ عَلَيْهِمْ سَرْمَداً».
سي و نهم. «قَوَاعِدُ الْإِسْلَامِ سَبْعَةٌ: فَأَوَّلُهَا الْعَقْلُ وَ عَلَيْهِ بُنِيَ الصَّبْرُ وَ الثَّانِي صَوْنُ الْعِرْضِ وَ صِدْقُ اللَّهْجَةِ وَ الثَّالِثَةُ تِلَاوَةُ الْقُرْآنِ عَلَى جِهَتِهِ وَ الرَّابِعَةُ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ وَ الْخَامِسَةُ حَقُّ آلِ مُحَمَّدٍ6 وَ مَعْرِفَةُ وَلَايَتِهِمْ وَ السَّادِسَةُ حَقُّ الْإِخْوَانِ وَ الْمُحَامَاةُ عَلَيْهِمْ وَ السَّابِعَةُ مُجَاوَرَةُ النَّاسِ بِالْحُسْنَى».
چهلم. هاتف غيب در رثاي علي بن ابيطالب، امير مؤمنان اعلان داشت: «الا تهدمت ارکان الهدي و انفصمت العروة الوثقي قتل عليّ المرتضي (عليهالسلام)».
اللهم تقبّل منّا و بلّغ ثواب ذلک إلي من هو عِدل القرآن و هم أهل بيت الوحي (عليهمالسلام) و انصر الإسلام و أهله.
بيستم رمضان المبارک 1440
جوادي آملي
[پای سفره معنوی ماه مبارک رمضان]- ویژه روز بيستم ودوم ماه مبارک رمضان
قرآن آنلاين؛ همراه با متن،صوت قاريان مختلف ،ترجمه و تفسير ( به زبان هاي مختلف اسپانيايي-انگليسي و…) |
حديث روز: الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: مَن لَم يُغفَرْ لَهُ في شهرِ رمضانَ لَم يُغفَرْ لَهُ إلى مِثلِهِ مِن قابِلٍ إلّا أن يَشهَدَ عَرَفَةَ كسى كه در ماه رمضان آمرزيده نشود، تا رمضان آينده آمرزيده نگردد مگر آنكه در عرفه حاضر شود. وسائل الشيعة، ج 7، ص 219، روايت 3 |
دعاي روز: |
شرح دعاي روز: اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ؛ خدایا درهای فضلت را به روی من باز کن نتیجه اعمال را می بینیم شخص عوامی بود دعا را بر عکس خواند یعنی « اللهم عاملنا بعدلک» تا اینکه سر یک مسئله ای محکوم به اعدام شد، آن شخص با خود گفت چرا من محکوم به اعدام شده ام ؟!از طرف خداوند به پیامبر زمان آن شخص الهام شد که به او بگو، در گذشته جانداری را به نا حق کشته ای و او را اعدام نمودی تو خودت از ما خواستی که با عدلمان با تو معامله کنیم، و ما هم با عدلمان با تو معامله کرده ایم. [3] لذا در قرآن آمده است که: « ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِک » [4] هر پیش آمدی که بر سر شما می آید بخاطر اعمال بد خودتان هست « و یعفوا عن الکثیر» تازه خیلی از امور بد شما را خدا ندیده می گیرد. و این ندیده گرفتن خیلی از کارهای بد ما از سوی، خدا فضل اوست و اگر بخواهد مو به مو محاسبه کند عدل اوست. از خدا بخواهیم که با فضل خودش با ما برخورد کند. وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ این گونه نباشیم به مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی گفتند: شخصی می خواهد شما را ببیند، نزدیک ظهر هم بود و ایشان قصد داشت استراحت کند، ولی ماخوذ به حیا شد و گفتند: بگوئید بیاید؛ آن شخص که وارد شد ایشان دیدند آن شخص تازه وارد قیافه علمایی هم دارد و تصور کرد از مراجع تقلید هستند؛ و احوال پرسی کردند مرحوم اصفهانی سوال کردند : شما اهل کجایی؟ مرد گفت: اصفهان شیخ: در آنجا مشغول چه کاری هستید؛ تدریس دارید، منبر می روید و …؟ گفت: خیر شیخ : کتاب می نویسید؟ گفت: خیر شیخ: طلبه پروری می کنی؟ گفت: خیر شیخ: پس چکار می کنی گفت: سالی یک مرتبه «نعش» می شوم مرحوم اصفهانی فهمید که او تعزیه خوان هست، سالی یک مرتبه روز عاشورا روی تختی می خوابد و نقش جنازه را بازی می کند و مردم روی او پول می ریزند و خرج سالش را در می آورد ، باز خدا پدر و مادر این شخص را بیامرزد که حداقل نعش می شود، بعضی ها نعش هم نمی شوند! وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ خدایا برکاتت را بر من نازل کن، علامه مجلسی چه عمر با برکتی داشت؛ فقط صد و ده جلد بحار الانوار نوشت و …، طلبه ها کاری کنید که عمر با برکت داشته باشید؛ به پیش نمازی تنها قناعت نکنید؛ اهل کار باشید، ملا بشوید. وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّین
اللهم افتح لی فیه [فی هذا الیوم ] أبواب فضلک و أنزل علی فیه [فی هذا الیوم ] [من ] برکاتک و وفقنی فیه لموجبات مرضاتک و أسکنی ببرکته بحبوحة جنانک [فیه بحبوحات جناتک ] یا مجیب دعوة المضطرین [برحمتک یا أرحم الراحمین ] [2] - شرح اصول کافی ، ملا صالح مازندرانی ج 10ص 191 عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن عثمان بن عیسی عن سماعة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال: سمعته یقول: اصبروا علی طاعة اللّه و تصبّروا عن معصیة اللّه، فإنّما الدّنیا ساعة فما مضی فلیس تجد له سرورا و لا معزز قطعا و أما المسی ء من أهل الایمان فهو بین خوف و رجاء ان عذب فهو عدل و ان رحم فهو فضل، اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک (نگارنده گوید: ظاهرا این عبارت اخیر جز روایت نیست و در مجامع روایی دیگر بدون بخش اخیر آمده است و به نظر می رسد دعایی است از طرف شارح و مشهور در لسان قوم گردیده است هر چند مضمون آن در احادیث فراوانی یافت می گردد) [3] - مصدری یافت نشد [4] - سوره نساء آیه 79 ترجمه :آنچه از نیکیها به تو می رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می رسد، از سوی خود توست. منبع: سایت حوزه |
پادكست صوتي زيبا سخنان عرفانی «امام خمینی رحمه الله عليه با عنوان «مهمان شدن انسان ها در ماه مبارک رمضان» بیانات «مقام معظم رهبری» با عنوان «رمضان را قدر بدان»؛ سخن روز کلیپ تصویری ماه رمضان: روزه خاص چه روزه ای است؟ - شهید مطهری رحمه الله عليه
|
شرح دعاي سحر/ امام خميني رحمه الله عليه؛ قسمت؛ 1 -2-3–4-5--6--7-8-9–قسمت آخر |
شرح دعاي ابوحمزه ثمالي/ حضرت آيت الله جوادي آملي دامت بركاته؛ قسمت؛ 1 - 2 –3- 4 -5-6–7–8 -9-10-11-12– |
شرح دعای روز نوزدهم | گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟
براى بهره گيرى بيشتر از بركات مادّى و معنوى ماه مبارك رمضان ، نبايد تنها به روزه گرفتن اكتفا كرد، بلکه بايد از گناهان اجتناب نمود و با خودسازى و مراقبت و دورى از آلودگى ها، جان خويش را در معرض وزش نفحات رحمانى و عنايات ويژه سبحانى قرار داد.
دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
«اللهُمَّ وَفِّرْ فيهِ حَظّى مِنْ بَرَكاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبيلى الى خَيْراتِهِ، وَلاتَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ، يا هادِياً الَى الْحَقِّ الْمُبينِ ؛ خدايا در اين روز بهره ام را از بركاتش فراوان گردان، و راهم را به نيكى هايش آسان كن، و از پذيرش فضايل آن محرومم مكن، اى هدايت كننده به سوى حقيقت آشكار». [1]
تشریح کلام امام صادق علیه السلام دربارۀ اهمیت روزۀ ماه مبارک رمضان و تبیین الزامات بهره گیری از آثار و برکات آن ماه عظیم، مفهوم شناسی «حسنه» و نسبت آن با مفهوم ایمان از جمله مهمترین فرازهای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان به شمار می آید.
ضرورت شناخت ماه خدا
خوشبخت و سعادتمند كسانى هستند كه ارزش والاى اين ماه را بشناسند و از بركاتِ بى پايان آن بهره گيرند و مشكلات معنوى و مادّى خود را به بركت روزه ها و عبادات در اين ماه حل كنند.[2]
زیبایی شناسی کلام امام صادق علیه السلام دربارۀ روزه
امام صادق عليه السلام در روایتی مى فرمايند:«نَوْمُ الصَّائِمِ عِبادَةٌ وَ صَمْتُهُ تَسْبيحٌ وَعَمَلُهُ مُتَقَبَّلٌ وَدُعاؤُهُ مُسْتَجابٌ ؛ خواب روزه دار عبادت، و سكوتش تسبيح و عملش پذيرفته و دعايش مستجاب است».[3]،[4]
تأمل در کلام نورانی آن حضرت نشان می دهد وقتى خواب روزه دار عبادت باشد بيدارى او به طريق اولى عبادت خواهد بود.[5]هم چنین اگر سكوت فرد روزه دار تسبيح است؛ ذكر و تسبیح فرد روزه دار به طريق اولى فضيلت است.[6]
خداوند كه ميزبان ما در اين ماه است چون رحمتش عام و بىپايان است هميشه آماده پذيرايى مىباشد و عمل ناچیز مان را می پذیرد[7]؛ اجابت دعا نیز از آن جهت است که شخص روزه دار حضور قلب بيشترى دارد و هر چه توجّه انسان به خداوند بيشتر باشد ضريب اجابت دعايش هم بالاست.[8]
گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟
براى بهره گيرى بيشتر از بركات مادّى و معنوى ماه مبارك رمضان ، نبايد تنها به روزه گرفتن اكتفا كرد،[9]بلکه بايد از گناهان اجتناب نمود و با خودسازى و مراقبت و دورى از آلودگى ها، جان خويش را در معرض وزش نفحات رحمانى و عنايات ويژه سبحانى قرار داد.[10]
باید دانست براى رسيدن به رشد و تعالی و كمال مطلوب، همه اسباب و وسائل در این ماه مبارک آماده است.[11] لیکن متأسفانه بسيارند كسانى كه به ظاهر در مسير اطاعتند ؛ ولى بر اثر سستى و كاهلى، نتيجه مطلوبى از روزه داری عايدشان نمى شود.[12]
خداوند؛ منشأ خیر و نیکی
ريشه تمام خيرات و بركات ، ذات پاك حق تعالى است،[13]چرا که انواع نعمت هاى الهى، که در زمين و آسمان، در خلقت بشر، و در دنيا و آخرت آمده است، همه[14] از وجود پر بركت پروردگار افاضه مى شود.[15]
لیکن برخی غافلان به غير خدا توجه می کنند و براى حل مشكلات و دفع زيان و ضرر و جلب منفعت به معبودهاى ساختگى پناه مى برند، حال آنکه تا جز به خدا دل نبندیم و جز او را مبدء خير و بركت و نجات، در اين عالم نشناسیم، نمی توانیم در طريق مسير معرفة اللّه گام نهیم و به مقصدنهایی نایل آئیم.[16]
حسنه چیست؟
«حسنه»مفهوم وسيعى دارد كه همه اعمال نيك را در بر مى گيرد، از جمله ايمان به خدا و پيامبر اسلام و ولايت ائمه (ع) كه در رأس هر كار نيك قرار دارد و مانع از آن نيست كه اعمال صالح ديگر نيز در مفهوم این واژه جمع باشد.[17]
شرط قبولی اعمال
شرط قبولى اعمال «ايمان» است،كه نشانه آن اطاعت از فرمان خدا و رسول اوست؛ زیرا شرك موجب حبط اعمال است.[18]
از سوی دیگر وقتى انسان ولايت خداوند و رسولش را پذيرفت، ديگر خودسرانه و با هوى و هوس كار نمى كند، بلكه سعى مى كند در خط ولايت حركت كند؛ زيرا اعمال نيك داراى شرايط، موانع، مقدّمات و مقارناتى است كه اگر طبق نظر امامان معصوم عليهم السلام انجام نشود عمل نيك منظور نخواهد شد.[19]
سخن آخر: (گونهشناسی هدایت الهی)
واژه هادی در فراز پایانی دعا، به عنوان يكى از صفات افعال الهى؛ اشاره به مسأله راهبرى هدایت الهی در تمام شئون حيات مادى و معنوى، ظاهرى و باطنى، تكوينى و تشريعى است.[20]
پی نوشت:
[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.
[2] همان ؛ ص696.
[3] بحارالانوار، ج 96، ص 253؛ الفقيه، ج 2، ص 64؛ روضة المتّقين، ج 3، ص 230.
[4] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 2 ؛ ص122.
[5] همان؛ص123.
[6] همان.
[7] گفتار معصومين(ع) ؛ ج2 ؛ ص122
[8] همان.
[9] كليات مفاتيح نوين ؛ ص696.
[10] همان ؛ ص696.
[11] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص631.
[12] همان ؛ ج 10 ؛ ص320.
[13] تفسير نمونه، ج 23، ص: 187.
[14] همان ؛ ص186.
[15] همان؛ ص 187.
[16] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج3 ؛ ص129.
[17] تفسير نمونه، ج 15، ص: 573.
[18] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 4 ؛ ص242.
[19] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص319.
[20] پيام قرآن، ج 4، ص: 410
سحری سهوی بعد اذان
فلسفه احیا گرفتن شبهای قدر چیست؟
پرسش
آیا احیا گرفتن در شب قدر به سبب شهادت حضرت علی(ع) است؟ یا به سبب نزول قرآن در شب قدر؟ اگر دوم است چرا بیدار میمانیم؟ چرا امام علی(ع) را در یکی از شبهای قدر به شهادت رساندند؟
پاسخ اجمالی
شب قدر، یکی از زمانهای مهمی است که در قرآن بسیار مورد تأکید قرار گرفته و مقام و جایگاه والایی برای آن گفته شده است. در سوره قدر، علت اهمیت و جایگاه ویژه این شب، نزول قرآن[1] و نزول فرشتگان،[2] بیان شده است. قرآن این شب را سر تا سر مملوّ از سلامت معرفی کرده است.[3] همچنین در این شب، سرنوشت انسانها تعیین میشود.[4] به جهت تعیین سرنوشت انسانها در این شب و وجود خیرات و برکات فراوانی که بیارتباط با نزول فرشتگان و روح نیست، احیای این شب و بیدار ماندن و انجام عبادات مورد سفارش قرار گرفته است. نقل شده است: «پیامبر گرامی اسلام(ص) شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، خانواده خود را از خواب بیدار میکرد و بر صورت کسانی که خواب بودند آب میپاشاند». در احوال حضرت فاطمه زهرا(س) نیز نقل شده است: «ایشان نمیگذاشت کسی در این شب بخوابد. او به همین مقصود، به خانواده خود غذای کم میداد و از روز قبل آن، خود را برای آن شب آماده میکرد و میفرمود: محروم و بیبهره کسی است که از خیر و برکت این شب محروم بماند».[5]
با توجه به آیات قرآن و روایاتی که درباره شب قدر وارد شده، چنین به دست میآید که نزول فرشتگان و روح، در شب قدر هر سال اتفاق میافتد. در این شب، امور مربوط به یک سال آینده، توسط فرشتگان در زمان پیامبر بر خود ایشان و بعد او بر جانشینان بر حقش که حضرت علی(ع) و یازده فرزند معصوم او است نازل شده و اکنون نیز بر امام زمان(ع) نازل میشود.[6]
بنابراین، شهادت امام علی(ع) در یکی از شبهای قدر، علت احیای این شب نیست، هر چند که وقوع این حادثه در شب قدر، بر اهمیت این شب افزوده است.
شهید مطهری درباره علت به شهادت رساندن امام علی(ع) در شبهای قدر میگوید: «ابن ملجم یکى از آن نه نفر زُهّاد و خشکه مقدسهاست که میروند در مکه و آن پیمان معروف را میبندند و میگویند همه فتنهها در دنیاى اسلام معلول سه نفر است: على، معاویه و عمرو عاص. ابن ملجم نامزد میشود که بیاید على(ع) را بکشد. قرارشان کِى است؟ شب نوزدهم ماه رمضان. چرا این شب را قرار گذاشته بودند؟ نادانى را ببین! اینها شب نوزدهم ماه رمضان را قرار گذاشتند، گفتند چون این عمل ما یک عبادت بزرگ است، آنرا در شب قدر انجام بدهیم که ثوابش بیشتر باشد».[7]
[1]. قدر، 1.
[2]. قدر، 4.
[3]. قدر، 5.
[4]. دخان، 4.
[5]. ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج 1، ص 282، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 247، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 16، ص 612، تهران، صدرا.
اعمال شب قدر و فضیلت آن
شب قدر از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سورهای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است.
در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسانها و روزیها، عمرها و امور دیگر مشخص میشود. ملائکه در این شب بر زمین فرود میآیند، نزد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میروند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه میدارند. شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.