هفت توصیه خدا به پیامبر(صل الله عليه وآله)
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِْخلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانيَةِ وَ اَن اَعْفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعْطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَنْ قَطَعَنى و اَن يَكونَ صَمْتى فِكْرا وَ نَظَرى عِبَرا
پیامبر اسلام فرمودند: پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه به من ظلم نموده، بخشش به كسى كه مرا محروم كرده، رابطه با كسى كه با من قطع رابطه كرده، و سكوتم همراه با تفكّر باشد و نگاهم براى عبرت باشد.
كنزال فوائد،ج2،ص۱۱
موهبتهای خدا به خاتم انبیاء-1
سیمرغ فهم هیچکس از انبیا نرفت
آنجا که تو به بال کرامت پریدهای
هر یک به قدر خویش به جایی رسیدهاند
آنجا که جای نیست به جایی رسیدهای
یتیمی پیامبر اسلام
اشاره
تاریخ گواهی میدهد که: زندگانی رهبر عالیقدر اسلام خاتم انبیاء محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله)، از آغاز کودکی تا روزی که به رسالت برگزیده شد؛ همراه با یک سلسله حوادث بوده است.
1. یتیمی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)
اوایل دوران کودکی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بود[1]، پدرش عبدالله در بازگشت از سفر بازرگانی شام، در شهر یثرب (مدینه) وفات کرد و در همانجا دفن شد.[2] قبر ایشان تا حدود 30 سال پیش در جنوب غربی مسجد النبی(صلی الله علیه و آله)به فاصله سه ستون از غرب تا باب السلام در دارالنابغه، زیارتگاه مردم بود که آل سعود به بهانه توسعه حرم، نابودش ساخت و گفتند: به بقیع منتقل شده است.
حلیمه سعدیه، پس از دو سال شیردادن به محمد(صلی الله علیه و آله)سه سال دیگر او را نگهداشت تا از هوای پاک صحرا استفاده کند و از مرض «وبا» که در شهر مکه وجود داشت، مصون بماند، در اواخر سال پنجم یا اوایل سال ششم عمر آن حضرت بود که وی را به مادرش «آمنه» تحویل داد.[3]
حدود یک سال در کنار مادرش زندگی کرد، شش ساله بود که همراه مادرش (آمنه) و امّ ایمن (کنیز پدرش عبدالله) با کاروانی به یثرب سفر کردند که هم قبر عبدالله را زیارت کنند و هم با خویشاوندان پدر دیدار نمایند.[4] و پس از یکماه توقف در یثرب هنگام بازگشت به مکه، در روستایی به نام «ابواء» مادرش (آمنه) وفات کرد و در همانجا دفن شد؛ امّایمن، آن حضرت را که شش ساله بود، به مکه آورد و به جدّش (عبدالمطلب) تحویل داد.[5]
عبدالمطلب، فرزندزاده خود را به خوبی نگهداری میکرد و او را مورد تفقّد و نوازش فوقالعاده قرار میداد، ولی از عمر محمد(صلی الله علیه و آله)بیش از هشت بهار نگذشته بود که جدّش (عبدالمطلب) نیز وفات کرد و کفالت او را به ابوطالب که با عبدالله از یک مادر بودند، سپرد.[6]
ابوطالب و همسرش فاطمه بنت اسد، او را بیش از فرزندان خویش دوست میداشتند؛ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)نیز در بزرگی و پس از بعثت، از زحمات آنان قدردانی میکرد، حتی هنگام وفات فاطمه بنت اسد در مدینه، محزون شد و فرمود: «اَلْیَومَ مَاتَتْ اُمِّی؛ امروز مادرم وفات کرد.» آن حضرت پیراهن خود را کفن او قرار داد و پیش از دفن، در قبر او خوابید.[7]
اشاره قرآن به یتیمی محمد(صلی الله علیه و آله)
در قرآن کریم در سوره «ضُحَی» ضمن بیان موهبتهای الهی به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)به یتیمی او نیز تصریح شده است؛ از آنجا که این سوره به نکتههای مهمی اشاره دارد، ابتدا متن و ترجمه آن را میآوریم، سپس به برخی از نکتههای آن اشاره خواهیم کرد.
]بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * وَ الضُّحی * وَ اللَّیْلِ إِذا سَجی * ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی * وَ لَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی * وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی * أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوی * وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدی * وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنی * فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ * وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ * وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ[؛ «قسم به روز (در آن هنگام که آفتاب برآید و همهجا را فرا گیرد)، * و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد * که خداوند هرگز تو را وا نگذاشته و مورد خشم قرار نداده است! * و مسلّماً آخرت برای تو از دنیا بهتر است! * و بهزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی! * آیا او تو را یتیم نیافت و پناه نداد؟! * و تو را گمشده یافت و هدایت کرد، * و تو را فقیر یافت و بینیاز نمود، * حال که چنین است یتیم را تحقیر مکن، * و سؤال کننده را از خود مران، * و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن!.»
این سوره، با دو سوگند آغاز شده، بعد برای تسلّی به پیامبر(صلی الله علیه و آله)بشارت داده که خدا تو را رها نساخته و هرگز رها نخواهد ساخت (اگر چند روزی وحی قطع میشود، مصلحتی دارد و دلیل بر خشم و رها ساختن نیست)، سپس به او نوید میدهد که خدا آنقدر به تو عطا میکند که خشنود شوی.
و در مرحله بعدی (از آیه ششم تا هشتم) که در حقیقت استدلال برای مطلب قبلی است ( با استفهام انکاری که همراه با تأکید است)، گذشته زندگانی محمد(صلی الله علیه و آله)را در نظر او مجسم میسازد و با یادآوری سه موهبت از مواهب الهی اعلام میکند که تو همیشه مشمول رحمت الهی بودهای و هستی! اوّلین موهبت خدای مهربان بر تو این است: در عین حالی که در کودکی یتیم شده و پدر و مادر خود را از دست داده بودی، ولی مانند یتیمهای دیگر مقهور و رها شده نبودی، بلکه همیشه مورد عنایت و توجه خاص خدا بودی که خدای حکیم، عبدالمطلب و بعد از او ابوطالب و همسرش را مأمور نمود که به بهترین وجه از تو حمایت نمایند و تا آخر عمرشان به تو خدمت کنند.
و در بیان موهبت دوم میفرماید: «خدا تو را گمشده یافت و هدایت کرد» یعنی تو هرگز از نبوت و رسالت آگاه نبودی، و ما این نور را در قلب تو افکندیم که به وسیله آن، انسانها را هدایت کنی. همین مضمون در آیه دیگر نیز آمده است که میفرماید: ]مَا کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَ لاَ الْإیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا[؛[8] «تو [پیش از این] نمیدانستی کتاب و ایمان چیست (و از محتوای قرآن آگاه نبودی)؛ ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میکنیم.»
و در بیان سومین موهبت میفرماید: «تو فقیر بودی، خدا تو را غنی و بینیاز نمود.»؛ یعنی توجّه «خدیجه» آن زن مخلص باوفا را بهسوی تو جلب نمود تا ثروت سرشارش را در اختیار تو و اهداف بزرگت قرار دهد.[9]
نباید کسی گمان کند که بیان این امور سهگانه در این سوره، از مقام شامخ رسول خدا(صلی الله علیه و آله)میکاهد، و یا توصیفی منفی از سوی خدا درباره او میباشد، هرگز چنین نیست، بلکه در حقیقت بیان الطاف الهی و اکرام و احترام او نسبت به این پیامبر بزرگ است؛ هنگامیکه محبوب، از الطاف خود نسبت به عاشق دلباخته سخن میگوید، خود عین لطف و محبّت است و دلیل بر عنایت خاص اوست، به همین دلیل است که عاشق با شنیدن این الفاظ از محبوب، روحش تازه میشود و جانش صفا مییابد و قلبش غرق آرامش و سکینه میگردد.[10]
پس از بیان موهبتهای سه گانه فوق، بهعنوان نتیجهگیری از آنها، سه دستور مهم صادر میکند و میفرماید: «پس یتیم را تحقیر مکن، سؤال کننده (مالی و علمی) را از خود مران، و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن.»
اگر چه مخاطب این دستورات سهگانه، شخص رسول الله(صلی الله علیه و آله)است، ولی بدیهی است که شامل همگان میشود.
آیات این سوره، ضمن اینکه موهبتهای خدا به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)را شرح داده و به دنبال آن سه، دستور صادر کرده است، این نکته را نیز منعکس میکند که: او در کودکی یتیم بود، و در شرایط سخت زندگی میکرد.
آری، یک رهبر الهی باید مرارتهای زندگی را بچشد، سختیها را لمس کند، و با تمام وجودش تلخیها را احساس کند، تا بتواند ارزیابی صحیحی از قشرهای محروم جامعه داشته باشد و از حال مردمی که در درد و رنج غوطهورند، با خبر باشد.
نه تنها پیامبر اسلام، که شاید همه انبیاء، پرورشیافتگان رنجها و محرومیتها بودهاند، و نه تنها انبیاء، که همه رهبران راستین و موفق چنین بودهاند، و باید چنین باشند؛ زیرا آنکس که در میان ناز و نعمت پرورش یافته، در کاخهای مجلل زندگی کرده، و هر زمان هر چه میخواسته در اختیارش بوده، چگونه میتواند درد محرومان را درک کند، منظره خانه فقرا و کاشانه یتیمان را در نظر مجسم سازد و به کمک آنها بشتابد؟![11]
لازم به یادآوری است: همانگونه که در سوره «ضحی» سه نوع موهبت بزرگ الهی بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)بیان شده، در سوره «الم نشرح» نیز که در واقع مکمّل این سوره است، سه نوع موهبت دیگر آمده است، و مطالب این دو سوره چنان ارتباط با همدیگر دارند که آنها را به منزله یک سوره قرار داده است، لذا در روایات متعدد آمده است که: این دو سوره در نماز یک سوره به حساب میآید، همانطوری که دو سوره «فیل» و «قریش» یک سوره محسوب میشوند؛ یعنی اگر کسی بخواهد یکی از این سورهها را در نماز بخواند، باید اول سوره «ضحی» را بخواند و پس از آن سوره «الم نشرح» را و «بسم الله» را هم در هر دو بگوید. و سوره «فیل» و «قریش» نیز همین حکم را دارند.[12] البته بدیهی است در مسائل فقهی، هر فرد باید به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند.
پینوشت:
[1]. اقوال مربوط به زمان وفات عبدالله که آیا قبل از ولادت پیامبر بود یا بعد از آن، در مقاله پیشین گذشت.
[2]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، دار الصادر، بیروت، چاپ 1385 ق، ج2، ص10.
[3]. مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن حسین مسعودی، دار الهجرة، قم، چاپ دوم، 1409 ق، ج2، ص275؛ بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج15، ص401.
[4]. چون مادر عبد المطلب به نام «سَلْمی بنت عمرو» اهل یثرب و از قبیله بنی نجار بود. (دلائل النبوّة و معرفة احوال صاحب الشریعة، ابو بکر بیهقی، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1405 ق، ج1، ص188).
[5]. سیره ابن اسحاق (کتاب السیر و المغازی)، محمد بن اسحاق، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلمی، قم، چاپ اول 1410 ق، ص65، مروج الذهب، مسعودی، ج2، ص275، دلائل النبوه، بیهقی، ج1، ص4188، سیره حلبی (لسان العیون فی سیرة الامین المأمون)، ابوالفرج حلبی، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ دوم، 1427 ق، ج1، ص154.
[6]. سیرةحلبی، ج1، ص164 و 165؛ بحار الانوار، مجلسی، ج15، ص406 و 407.
[7]. تاریخ یعقوبی، ابن واضح (احمد بن ابی یعقوب)، مؤسسه آل البیت، قم، بیتا، ج2، ص11 ـ 14.
[8]. شوری/52.
[9]. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ 1392 ق، ج20، ص444 و 445؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ 1383 ش، ج27، ص120 ـ 124. در تفسیر آیات فوق، اقوال دیگری نیز هست که متعرّض آنها نشدیم.
[10]. تفسیر نمونه، ج27، ص125.
[11]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، ج27، ص 129 و 130.
[12]. ر.ک: وسائل الشیعة شیخ حرّ عاملی، آل البیت، قم، چاپ اول، 1409 ق، ج6، ص54 ـ 56، ابواب القراءة، باب 10: باب أنّ الضحی و ا لم نشرح سورة واحدة وکذا الفیل و لایلاف فاذا اقرأ احدیهما فی رکعة من الفریضة قرأ الأخری معها.
دستاوردهای اخلاقی فتح مکه-1
تبیین ارزش ها و ضد ارزش های جامعه اسلامی:
یکی از شاخصه های پراهمیت در پیشرفت اسلام «اخلاق نیک» و «کلام پرجاذبه» پیامبر(صلّی الله علیه و آله) بود. این خُلق بدان حدّ عظیم بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به سزایی داشت: اخلاق پیامبر(صلّی الله علیه و آله)، مجاهدات علی(علیه السلام) و ثروت خدیجه کبری(سلام الله علیها).
علاوه بر اینکه اشرف مخلوقات عالم، ارزش های اخلاقی را بسیار ارج می نهاد، خود نیز در سیرۀ عملی اش مجسمۀ فضایل و ارزش های والای انسانی بود. در سیرۀ آن حضرت صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجود دارد که هر کدام نشانگر قطره ای از اقیانوس عظیم حسن خُلق آن حضرت است. نمونۀ بارز آن را در فتح مکه می توان دید و به حق از دستاوردهای عظیم این واقعه برای جوامع انسانی، خصوصاً اسلامی در تمام دوران تاریخ است و امروز نیز از نیازهای اصلی جامعۀ ما می باشد.
حضرت در مواجهه با مردم مکه در مواقع مختلف بعد از فتح، به تبیین ارزش ها و ضد ارزش ها پرداخت که در این مطلب و چند مطلب بعدی به بعضی از موارد آن با عنوان دستاوردهای اخلاقی فتح مکه می پردازیم.
1. مساوات
در جامعۀ عرب جاهلی، قبیله تنها شالودۀ حیات و بقای اجتماعی به شمار می رفت و تفاخر به قبیله و فامیل از شاخصه های اصلی آن ها بود. حضرت طی خطبه ای در مسجدالحرام برای مخدوش ساختن این اصل موهوم چنین فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَ اللَّهَ قَدْ أَذْهَبَ عَنْكُمْ نَخْوَةَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ تَفَاخُرَهَا بِآبَائِهَا، أَلَا إِنَّكُمْ مِنْ آدَمَ(علیه السلام)وَ آدَمُ مِنْ طِينٍ، أَلَا إِنَّ خَيْرَ عِبَادِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَاه ؛[1] ای مردم! خداوند در پرتو اسلام، افتخارات دوران جاهلیت و مباهات به وسیلۀ انساب را از میان شما برداشت. همگی ما از آدم به وجود آمده ایم و او نیز از گل آفریده شده است، پس بهترین مردم کسی است که از گناه و نافرمانی خدا چشم بپوشد.»
حضرت در این فراز، تقوا را جایگزین فخر فروشی ها کرد و فخر فروشی به واسطه نسب و حسب را محکوم کرده، فضیلتی را به عنوان «عربیت» و «قرشیت» را پنداری بیجا برشمرد.
حضرت در فرازی دیگر از سخنان خود، مردم را اینگونه به دو دسته تقسیم فرمود:
«انما الناس رجلان مؤمن تقی کریم علی الله و فاجر شقی هین علی الله؛[2] مردم در پیشگاه خداوند دو دسته اند: گروهی پرهیزکار که در پیشگاه خداوند گرامی اند و گروهی متجاوز و گنه کار که در نزد خدا ذلیل و خوارند.»
پیامبر(صلّی الله علیه و آله) که می داند این پیروزی مقدمه ای است بر پیروزی های بعدی بر اقوام و ملت های دیگر، اصل «مساوات» را طرح نمود تا به امت اسلامی هشدار دهد که ارزش های دروغین جایگزین ارزش های واقعی نشوند و رنگ، پوست، زبان و قبیله جایگزین تقوا نگردد.
حضرت در فراز دیگر می فرماید: «إِنَ النَّاسَ مِنْ عَهْدِ آدَمَ إِلَى يَوْمِنَا هَذَا مِثْلُ أَسْنَانِ الْمُشْطِ لَا فَضْلَ لِلْعَرَبِيِّ عَلَى الْعَجَمِيِّ وَ لَا لِلْأَحْمَرِ عَلَى الْأَسْوَدِ إِلَّا بِالتَّقْوَى؛[3] مردم در روزگار گذشته و حال مانند دانه های شانه مساوی و برابرند؛ عرب بر عجم و سرخ بر سیاه برتری ندارند؛ بلکه ملاک فضیلت تقوا و پرهیزگاری است.»
حضرت با بیانات خویش تمام امتیازات پوچ و تعصبات نژادی و قومی را که تا عمق جان مردم رسوخ کرده بود، از میان برداشت، و پیام همیشگی اسلام را که همان نوید «مساوات» بود، ابلاغ فرمود و فضیلت آدمی را در مبارزه با هواها و هوس ها و خویشتن داری در برابر گناه دانست.
به یقین امروز جهان، بیش از پیش به این پیام انسانی نیازمند است، جهانی که تبعیض ها، منشأ بسیاری از ظلم ها، جنایت ها و بی عدالتی هایش شده است. جهانی که علی رغم متمدن بودنش، به قهقرا برگشته و تبعیض ها و بی عدالتی هایش به اوج خود رسیده است و اعلامیۀ حقوق بشرش نیز دستاویزی برای ظلم و استعمار استعمارگران شده است.
2. اخوت اسلامی
اخوت و برادری یکی از مهم ترین ارکان دعوت پیامبر(صلّی الله علیه و آله) بود که پیوسته بدان سفارش می فرمود و قرآن کریم نیز بدان تأکید دارد و می فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة»؛[4] «همانا مؤمنین با یکدیگر برادرند.»
طبع بشر به گونه ای است که در دوران قدرت و پیروزی، حسّ بی نیازی دارد، لذا پیامبر(صلّی الله علیه و آله) در ماجرای فتح مکه که مسلمانان در معرض چنین آفت اخلاقی قرار گرفته بودند، بر ضرورت «اخوت» سفارش و فرمود: «وَ المُسلُمُ اَخُ المُسلِم وَ المُسلِمُونَ اِخوَۀٌ وَ هُم یَدٌ وَاحِدٌ، عَلَی مَن سَوَاهُم؛[5] مسلمان برادر مسلمان است، و تمام مسلمانان برادر یکدیگرند و در برابر اجانب حکم یک دست (یک مشت گره کرده) را دارند.»
دستاوردی که این کلام نورانی در پی داشت، حفظ جامعۀ نوپای اسلامی از آفت های اخلاقی بود و مسلمانان را به عنوان یک امت واحده در برابر دشمنان بیمه کرد و امروز نیز جامعۀ اسلامی به این تأکید نورانی نبوی(صلّی الله علیه و آله) محتاج است.
پی نوشت:
[1]. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ هفدهم، 1370 ش، ج2، ص340.
[2]. همان، ص341.
[3]. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج2، ص342.
[4]. حجرات/ 10.
[5]. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج2، ص343.
معنای خاتمیت از منظر قرآن
«ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبيين 1) »
با پايان يافتن حجة الوداع در سال ده هجری و بازگشت پيامبر، مدينه خود را برای وداعی ديگر آماده می كرد; وداعی جانسوز با رسول اكرم صلی الله عليه و آله آخرين فرستاده الهی و پايان بخش سلسله پيامبران.
اين انتظار تلخ در 28 صفر سال 11 هجری به سرانجام رسيد و امت اسلامی را به داغی ابدی نشاند. در ميان چنين غم و اندوهي، يگانه عاملی كه می توانست جامعه مسلمانان را از هجران فقدان رسول خدا برهاند و به آينده ای اطمينان بخش اميدوار سازد، بشارت های خداوند و رسول اكرم صلی الله عليه و آله مبنی بر جاودانه بودن دينی بود كه پيامبر خاتم آورده بود. اينك كه در آستانه سالروز رحلت رسول خاتم قرار گرفته ايم، مناسب است با نظاره خورشيد بی غروب دين اسلام، پرده از راز خاتميت محمد مصطفی صلی الله عليه و آله كنار بزنيم و دل های اندوهگين خود را با ترسيم آينده ای درخشان برای اسلام تسلی بخشيم.
پايان يافتن سلسله پيامبران با بعثت رسول اكرم صلی الله عليه و آله از ضروريات اسلام است و ازاين روی نياز به استدلال ندارد. با اين حال می توان هم به آيات و هم به روايات در اين مورد استناد كرد. صريح ترين آيه عبارت است از:
«ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبيين » ; 2) «محمد صلی الله عليه و آله پدر هيچ يك از مردان شما نيست ولی رسول خدا و پايان بخش انبياء است ». البته در مورد اين آيه دو اشكال مطرح شده است كه عبارتند از:
1- خاتم به معنای انگشتری است.
2- انبيا پايان يافته اند نه رسولان.
در پاسخ بايد گفت: خاتم به معنای وسيله پايان بخش به چيزی است 3) و هر پيامبری كه مقام رسالت داشت، نبی هم هست و با پايان يافتن سلسله انبياء، سلسله رسولان هم پايان می يابد و هر چند مفهوم نبی اعم از رسول نباشد اما از حيث مورد، نبی اعم از رسول است.
شهيد مطهری رحمه الله در ذيل اين آيه می نويسد:
«لحن آيه مورد بحث خود می رساند كه قبل از نزول اين آيه نيز پايان يافتن نبوت به وسيله پيامبر اسلام در ميان مسلمين امری شناخته شده بوده است. مسلمانان همان طوری كه محمد را رسول الله می دانستند، خاتم النبيين نيز می شناختند. اين آيه فقط يادآوری می كند كه او را با عنوان پدر خوانده فلان شخص نخوانيد. او را با همان عنوان واقعی اش كه رسول الله و خاتم النبيين است بخوانيد. در اين آيه به جوهر و هسته مركزی انديشه ختم نبوت اشاره می كند.» 4)
پی نوشت :
1) احزاب / 40.
2) احزاب / 40 در مورد فرزند خواندگی زيد بن حارثه است.
3) نمونه اين نوع استفاده سوره يس، آيه 65 است.
4) مجموعه آثار شهيد مطهري، ج 3، ص 156.
ما در این غم با مردم دلاور و مرزبانان دلیر استان کرمانشاه شریک هستیم.
حضرت آیت الله خامنهای(مدظله العالي) رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب (سهشنبه1396/8/23) در جلسهای با حضور رؤسای قوای سهگانه و تنی چند از مسئولان کشور با ابراز تأسف عمیق از حادثه بسیار تلخ زلزله کرمانشاه و با تقدیر از حضور مسئولان در مناطق زلزلهزده و همدردی با مردم تأکید کردند: این همدردیها باید در عرصه عمل و کمک به مردم با قوت ادامه پیدا کند تا از مشکلات و رنج مردم بکاهد.حضرت آیت الله خامنهای(مدظله العالي) با اشاره به دادغدار شدن مردم کرمانشاه در این حادثه گفتند: ما در این غم با مردم دلاور و مرزبانان دلیر استان کرمانشاه شریک هستیم.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: مصیبت و فقدان عزیزان تلخ و سخت است اما امیدواریم خداوند متعال سکینه و آرامش خود را بر دلهای خانوادههای داغدار نازل، و چشمان آنان را به لطف و رحمت خود روشن کند.
ایشان، جاریشدن خون محبت و همیاری در رگهای جامعه اسلامی را از تأثیرات اینگونه حوادث دانستند و گفتند: این حوادث همه را به حضور در صحنههای همیاری وارد میکند و امیدواریم در اثر این محبت و برادری، برکات الهی شامل حال مردم دلاورِ سرزمین پهلوانپرور کرمانشاه و همه ملت ایران شود.
حضرت آیت الله خامنهای(مدظله العالي)، حادثه تلخ اخیر را آزمایشی الهی و میدانی برای ادای وظیفه مسئولان برشمردند و افزودند: در این دو روز مسئولان از جمله رئیسجمهور محترم با حضور در میان مردم مصیبتزده با آنان همدردی کردند و امیدواریم این همدردیها در عرصه عمل و کمک به مردم نیز با قوت ادامه یابد و از مشکلات و درد و رنج مردم با توجه به هوای سرد و در پیشبودن فصل دشوار سرما بکاهد.
منبع: پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري-۲۳ /آبان/ ۱۳۹۶
چرا انسان ها پس از اسلام به پيامبر جديد نياز ندارند؟
خداوند متعال در آیه چهلم از سوره احزاب رسول گرامی اسلام را خاتم پیامبران معرفی کرده است؛ حال این سؤال پیش می آید که چرا انسان ها پس از اسلام به پیامبر جدید نیاز ندارند که در این نوشتار به بیان دلیل آن خواهیم پرداخت.
«ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً/ محمّد، پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست، بلكه رسول خدا و خاتم پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است. «احزاب/ 40»
* نکته ها
در اين آيه هم كلمه «رسول» و هم كلمه «نبىّ» آمده است. «رسول» صاحب كتاب و «نبىّ» خبر دهنده است، يا آنكه «رسول» پيامآور و «نبىّ» انجام دهنده رسالت است. «1»
«خاتَمَ» به معناى نگين انگشتر است كه در قديم با حك كردن نام خود بر روى آن، پايان نامهها و دستورها را با آن مُهر مىكردند. خاتم و در اينجا كنايه از آخرين پيامبر بودن است.
گرچه در قرآن آيات فراوانى بيانگر جهان شمولى و جاودانگى آيين حضرت محمّد صلى الله عليه و آله است، مانند: «لِلْعالَمِينَ نَذِيراً» «2»، «لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» «3»، «كَافَّةً لِلنَّاسِ» «4» و در روايات، حديث متواتر «لا نبى بعدى» و حديث معروف «حلال محمد حلال ابدا الى يوم القيامة» «5» و دهها حديث ديگر بر اين مطلب تأكيد كردهاند، ولى اين آيه روشنترين دليل بر خاتميّت پيامبر اسلام است.
اين آيه تنها آيهاى است كه هم نام پيامبر و هم رسالت پيامبر را در قالب دو عنوان ذكر كرده است: «مُحَمَّدٌ»، «رَسُولَ اللَّهِ»، «خاتَمَ النَّبِيِّينَ»
* چند سؤال
1. چرا پس از اسلام انسانها به پيامبر جديد نياز ندارند؟
پاسخ: دليل اصلىِ تجديد نبوّتها و آمدن پيامبران جديد، دو چيز بوده است: يكى تحريف دين سابق، به گونهاى كه از كتاب خدا و تعاليم پيامبر پيشين امور بسيارى تحريف شده باشد و ديگرى تكامل بشر در طول تاريخ كه مقتضى نزول قوانين جامعتر و كاملتر بود.
امّا پس از پيامبر اسلام، اين دو امر واقع نشده است. زيرا اوّلًا قرآن، بدون آنكه كلمهاى از آن تحريف شود، در ميان مردم باقى است و ثانياً جامعترين و كاملترين قوانين در آن مطرح شده و بر اساس علم خداوند، تا روز قيامت هيچ نيازى براى بشر نيست، مگر آنكه حكمش در اسلام بيان شده است.
2. چگونه نيازهاى متغيّر انسان با خاتميّت دين سازگار است؟
پاسخ: انسان در مراحل تحصيلى خود تا درجهى اجتهاد و دكترى به استاد نياز دارد، پس از آن به مرحلهاى مىرسد كه مىتواند بدون استاد، نيازهاى خود را از مطالبى كه آموخته به دست آورد. باب اجتهاد باز است و مىتوان قوانين مورد نياز را از قواعد كلّى استنباط كرد. البتّه بر اساس اصولى كه فقها براى استخراج احكام تدوين نمودهاند.
3. چرا رابطه بشر با عالم غيب قطع شد؟
پاسخ: وحى نازل نمىشود ولى رابطه با غيب همچنان باقى است، امام معصوم عليه السلام حضور دارد و فرشتگان الهى بر او نازل مىشوند، «6» امدادهاى غيبى به انسانهاى شايسته مىرسد؛ حتّى افراد عادى اگر متّقى باشند نور الهى پيدا مىكنند و خداوند راه حقّ را به نحوى به آنان نشان مىدهد. اتَّقُوا اللَّهَ … يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً «7»
* پیام های آیه
1- پسرخوانده هرگز پسر نيست و پدرخوانده نيز پدر نيست تا ازدواج او با همسر مطلّقهى پسرخواندهاش جايز نباشد. «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ»
2- حكم مادرى همسران پيامبر براى مردم، (كه در آيه 6 مطرح شد) دليل حكم پدرى آن حضرت نيست. ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ …
3- خاتميّت پيامبر اسلام، بر اساس علم و حكمت الهى است. «خاتَمَ النَّبِيِّينَ- اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً»
پاورقی:
1. معجمالفروق اللغوية.
2. فرقان، 1.
3. انعام، 19.
4. سبأ، 28.
5. كافى، ج 1، ص 58 یا جلد 7 - صفحه 376
6. بنگريد به اصول كافى بحث امامت.
7. حديد، 28.
منبع: تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 377
انتهای پیام 313/35
پنج توصیه تربیتی از رهبر معظم انقلاب مدظله العالي
* بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند
«در منزل خودِ من، همهی افراد، بدون استثناء هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه می کنم؛ تا خوابم میآید، کتاب را می گذارم و می خوابم. همهی افراد خانهی ما، وقتی می خواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر می کنم که همهی خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.» ۱۳۷۴/۲/۲۶
* فرزندان در سنین پایین باید عادت به کتابخوانی کنند
«آنچه که همیشه برای انسان می ماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه می توانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راه های مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛ مسئلهی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند.» ۱۳۹۱/۷/۲۰
* مسئولان از خوابشان هم خواهند زد …
«حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسألهی کودک و نوجوان را آنچنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال می کنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند.» ۱۳۷۷/۲/۲۳
*تهاجم فرهنگی حقیقتی در میان جوان، نوجوان و حتی کودک ایرانی
«تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ می خواهند بر روی ذهن ملت ما و بر روی رفتار ملت ما -جوان، نوجوان، حتی کودک- اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جملهی همین است؛ این اسباببازیهایی که وارد کشور می شود از جملهی همین است … الان آموزش زبان انگلیسی خیلی رواج پیدا کرده… همهی کتابهای آموزش که خیلی هم با شیوههای جدید و خوبی این کتابهای آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقلکنندهی سبک زندگی غربی است.» ۱۳۹۲/۹/۱۹
*دسترسی بیگانگان به کودکان ما جای نگرانی است
«در واقع دسترسی کودک ما، یک منبع فرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایتکنندهی فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست… ناگهان مشاهده می کنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانههای گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم!» ۱۳۷۷/۲/۲۳
تسلیت مدیر حوزههای علمیه خواهران به مصیبتدیدگان زلزله غرب کشور
به گزارش پایگاه خبری اطلاع رسانی حوزه های علمیه خواهران، متن این پیام به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حادثه تلخ و اندوهبار زلزله در کشورهای عراق و ایران که موجب درگذشت تعدادی از مردم مسلمان و مصدومیت جمعی از آن ها گشت را تسلیت عرض میکنم.
انشاءالله صبر و شکیبایی در این حادثه از سوی مصیبتدیدگان و ایثار و مجاهدت سایر مردم و نهادهای مربوطه در کمک و مساعدت به آسیبدیدگان در پیشگاه حضرت حق ماجور خواهد بود.
بیشک تمام دستگاههای مسئول و مردم شریف ایران اسلامی در لبیکگویی به خواست مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به یاری این عزیزان خواهند شتافت.
محمودرضا جمشیدی
مومنین مجاز هستنداز سهم امام (عليه السلام) به مردم زلزله زده کمک کنند
پیام حضرت آیت الله صافی گلپایگانی بمناسبت حادثه دردناک زلزله در ایران و عراق به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
“الذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا لله وإنّا إلیه راجعون”
حادثه دردناک زلزله در بخش بزرگی از کشور ما و عراق، موجب تأسف و تأثر فراوان گردید.
متأسفانه در این مصیبت غمبار تعداد زیادی از هموطنان عزیزمان، جان خود را از دست داده و به لقاءالله پیوستند.
مصیبت بسیار سنگین است و فقط لطف و فضل الهی میتواند آن را جبران نماید.
اینجانب با تسلیت این واقعه اندوهبار به خانوادههای مصیبت دیده و مردم شریف استان کرمانشاه، از خداوند متعال، رحمت و غفران برای جان باختگان، و شفای کامل برای مجروحان مسئلت دارم، و از دولت محترم و نهادهای مردمی و انقلابی و مردم شریف ایران میخواهم با هر وسیلهی ممکن، مصدومان و گرفتاران این حادثه را کمک و یاری نمایند، و مؤمنین مجاز هستند از سهم مبارک امام علیه السلام کمک کنند.
ان شاء الله تعالی همه در پیشگاه خداوند متعال مأجور باشند.
لطف الله صافی
۲۴ صفر ۱۴۳۹ ه.ق
انقلاب اسلامى ایران متأثر از قیام امام حسین و فرهنگ عاشورا
عاشورا و انقلاب اسلامى
به چه دلیل ادعا مى کنید که انقلاب اسلامى ایران متأثر از قیام امام حسین و فرهنگ عاشورا است؟ نقش آن در پیدایش، پیروزى و تداوم انقلاب اسلامى چیست؟
از دیدگاه بسیارى از اندیشمندان و متفکرانى که در زمینه تبیین علل و عوامل پیروزى انقلاب اسلامى ایران، نظریه پردازى نموده اند، عامل مذهب از قوى ترین و اصلى ترین عواملى است که در پیدایش و پیروزى انقلاب اسلامى نقش بسزایى ایفا نموده است.[110]
میشل فوکو فیلسوف مشهور فرانسوى و نظریه پرداز پست مدرنیسم، در تحلیل و بررسى عوامل انقلاب اسلامى از «معنویت گرایى سیاسى» نام مى برد.
به نظر او، روح انقلاب اسلامى در این حقیقت یافت مى شود که ایرانیان از خلال انقلاب خود در جست و جوى ایجاد تحوّل و تغییر در خویش بودند. هدف اصلى آنان ایجاد یک تحول بنیادین در وجود فردى و اجتماعى، حیات اجتماعى و سیاسى و در نحوه تفکر و شیوه نگرش بود…
آنان راه اصلاح را در اسلام یافتند. اسلام براى آنان هم دواى درد فردى و هم درمان بیمارى ها و نواقص جمعى بود.[111]
آصف حسین در کتاب «ایران اسلامى: انقلاب و ضد آن» بر این نکته تأکیددارد که باید مطالعه انقلاب با توجه به عنصر ایدئولوژى، نقش اپوزیسیون اسلامى، مشروعیت، آموزش ها و خصوصاً رهبرى صورت گیرد.[112]
حامد الگار نیز در کتاب «ریشه هاى انقلاب اسلامى»؛ سه عامل «تشیع، رهبرى امام خمینى(ره) و طرح اسلام به عنوان یک ایدئولوژى» را به عنوان ریشه هاى انقلاب مطرح مى کند.[113]
از سوى دیگر مرورى بر ادبیات سیاسى رایج در روند وقوع انقلاب اسلامى، شعارها، سخنرانى ها و بیانیه هاى انقلابیان و رهبران نهضت، بیانگر این واقعیت است که از میان عناصر مذهبى، «فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین»، نقش بسزایى در این زمینه ایفا نموده است. مؤلفه هاى فرهنگ و تعالیم عاشورا عبارت اند از:
1. فرهنگ شهادت،
2. فرهنگ مبارزه مستمر حق با باطل،
3. فرهنگ طاغوت ستیزى و طاغوت زدایى،
4. اصل پیروى از رضاى خدا و مصالح مسلمین،
5. فرهنگ پیشگیرى از جرم و فساد قبل از وقوع آن در فرهنگ نظارت عمومى و امر به معروف و نهى از منکر.[114]
این مؤلفه ها در پیدایش و پیروزى انقلاب اسلامى، نقش و تأثیر بسزایى داشته و حفظ و تداوم انقلاب اسلامى نیز در گرو حرکت در این چارچوب مى باشد. اکنون جهت آگاهى بیشتر بحث را در چند محور با کمى تفصیل بیشتر پى مى گیریم:
یک. تأثیر فرهنگ عاشورا در پیدایش انقلاب اسلامى
1. تأثیر بر اهداف و انگیزه هاى انقلابیان
هدف و انگیزه مردم ایران از انقلاب اسلامى، نابودى ظلم، استبداد و استکبار و بر پایى حکومت عدل الهى و اجراى احکام اسلامى به عنوان «معروف» و جلوگیرى از وابستگى به اجانب و بیگانگان به عنوان «منکر» بود. اینها همان انگیزه و هدف امام حسین از قیام عاشورا بود آنجا که مى فرماید: «انما خرجتُ لطلب الاصلاح فى امة جدّى ارید ان آمر بالمعروف و انهى عن المنکر و اسیر بسیرة جدّى و ابى على ابن ابى طالب ».
اگر یزید بن معاویه تجاهر به فسق و فجور داشت، خاندان پهلوى نیز همان گونه عمل مى کردند و به عنوان نمونه باید گفت: اسلام زدایى را تا آنجا رساندند که به طور رسمى تاریخ هجرت پیامبر اکرم را به تاریخ شاهنشاهى تبدیل کردند:
امام راحل(ره) درباره تأثیر عاشورا بر اهداف و انگیزه هاى انقلاب اسلامى مى فرماید: «حضرت سید الشهدا به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد»[115].
برخى از علماى اسلامى بر این عقیده اند که مهم ترین انگیزه امام حسین از این قیام، ایجاد حکومت اسلامى بوده است. امام خمینى(ره)، در این زمینه مى فرماید: «زندگى سیدالشهدا، زندگى حضرت صاحب، زندگى همه انبیاى عالم، همه انبیا – از اول، از آدم تا حالا – همه شان این معنا بوده است که در مقابل حکومت جور، حکومت عدل را مى خواستند درست کنند».[116]
ازاین رو یکى از مهم ترین شعارهاى انقلابیون انقلاب، این بود:
«نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه»
2. تأثیر بر رهبرى انقلاب
وجود رهبرى حسین گونه همچون امام خمینى، یکى از مهم ترین تأثیرات نهضت عاشورا در پیدایش انقلاب اسلامى بود.
مردم ایران، صلابت، شهامت، شجاعت، قاطعیت، سازش ناپذیرى و روح حماسى حضرت امام حسین را در شخصیت امام خمینى(ره) متجلى مى دیدند و شرایطى که امام حسین براى رهبر و حاکم جامعه اسلامى توصیف مى نمود، در او مى یافتند.
شعار انقلابیان «خمینى، خمینى تو وارث حسینى» مبیّن این امر است.
3. تأثیر بر شیوه مبارزه
در فرهنگ مکاتب مادى نباید مشت به نبرد با درفش برود؛ اما مردم ایران تحت تأثیر نهضت عاشورا، روحیه شهادت طلبى امام حسین و اصحابش را در خاطره ها مجددا تکرار مى کردند. هنگامى جوانان انقلابى با شعارهاى «اللّه اکبر» و «توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد …» با تانک ها و مسلسل هاى رژیم ستم شاهى مقابله مى نمودند، امام راحل مى فرمود:
«کیفیت مبارزه را اینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدرى که همه جا را در دست دارد، با یک عده معدود باید چه طور باشد، اینها چیزهایى است که حضرت سیدالشهدا به ملت آموخته است».[117]
مردم از فرد ستیزى به دور بوده و تحت تأثیر رأفت اسلامى و با الهام از سیره امام حسین با دشمنان خود (مانند حر بن یزید ریاحى و…) با شعار «گل در مقابل گلوله»، فریاد مى زدند: «ارتش ایران حسینى شده، رهبر ایران خمینى شده».[118]
4. تأثیر از طریق ایام و اماکن عزادارى
ایام عزادارى امام حسین و اماکن – از قبیل مساجد، تکایا و خیمه هاى عزادارى امام حسین- به عنوان مهم ترین زمان و مکان براى فعالیت نیروهاى انقلاب و بیدارى مردم از مفاسد حکومت پهلوى و سازمان دهى آنان براى راهپیمایى، تظاهرات و فعالیت هاى انقلابى، محسوب مى گردید.
اساساً در طول دو ماه محرم و صفر در سال اوج گیرى انقلاب اسلامى، نقطه اوج آن؛ یعنى، همان تاسوعا و عاشوراى حسینى بود که به کلى پایه هاى اسلامى رژیم ستم شاهى لرزید.
سران ساواک در تحلیل هاى درون سازمانى خود گفته بودند: اگر ما بتوانیم ماه محرم را به خوبى پشت سر بگذاریم، رژیم پهلوى ماندنى است و همه دیدیم که بعد از اربعین حسینى در سال 1399 ه.ق رژیم 2500 ساله شاهنشاهى در کمتر از یک ماه ساقط شد.[119]
دو. تأثیر فرهنگ عاشورا در پیروزى انقلاب اسلامى
با مرورى بر مقاطع سرنوشت ساز در پیروزى انقلاب اسلامى، مشخص مى شود که نقطه آغازین آنها از ایام عزادارى امام حسین و با الهام از آموزه هاى نهضت عاشورا بود:
1. قیام 15 خرداد – که نقطه عطفى در تاریخ انقلاب شمرده مى شود – به دنبال سخنرانى شدیداللحن حضرت امام(ره) در بعدازظهر عاشورا (13 خرداد 1342) به وقوع پیوست. ایشان در مورد قیام 15 خرداد فرمود:
«ملت عظیم الشأن در سالروز این قیام فاجعه انفجارآمیزى که مصادف با 15خرداد 42 بود، با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمى و شور انفجارى آن نبود، معلوم نبود چنین قیامى بدون سابقه و سازماندهى، واقع شود».[120]
2. 17 شهریور نیز یکى از مقاطع مهم انقلاب بود که تحت تأثیر عاشورا و فرهنگ آن شکل گرفت: «17 شهریور مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا و شهداى ما مکرر شهداى کربلا و مخالفان ملت ما مکرر یزید و وابستگان او هستند».[121]
3. اعلامیه تاریخى امام خمینى(ره) در روز 21 بهمن 1357 مبنى بر شکستن کودتا و حکومت نظامى رژیم – که تصمیم داشتند رهبران اصلى انقلاب را دستگیر کرده، و به زعم خویش به انقلاب براى همیشه پایان دهند – عملاً نوعى حماسه عاشورایى محسوب مى شد.
مردم تحت تأثیر اعلامیه و فرمان حسین زمان خویش، به خیابان ها ریخته و توطئه هاى رژیم را درهم شکستند.
امام راحل در این زمینه مى فرماید:
«اگر قیام حضرت سیدالشهدا نبود، امروز هم ما نمى توانستیم پیروز بشویم. تمام این وحدت کلمه اى که مبدأ پیروزى ما شد، براى خاطر این مجالس عزادارى مجالس سوگوارى و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد».[122]
سه. تأثیر فرهنگ عاشورا بر حفظ و تداوم انقلاب اسلامى
فرهنگ عاشورا نه تنها عامل پیدایش اصل انقلاب و زمینه ساز پیروزى آن در مراحل مختلف بوده است؛ بلکه همین فرهنگ عامل اساسى حفظ و تداوم انقلاب اسلامى نیز محسوب مى گردد.
اگر انقلاب اسلامى بخواهد بر مبناى آن فرهنگى که شکل گرفته است تداوم یابد؛ باید توجه مستمرى به همان فرهنگ داشته باشد: روحیه شهادت طلبى، آزادگى و شرف، عزت نفس، مبارزه با فروع ظلم و ستمگرى، مخالفت با تخطّى از احکام اسلام و … در عرصه هاى مختلف سیاست خارجى و روابط با دیگر کشورها و نیز عرصه سیاست داخلى – از سیاست گذارى در ابعاد مختلف اقتصادى، اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و غیره گرفته تا بخش هاى اجرایى و … .
همه باید پایبند به آموزه هاى نهضت امام حسین و فرهنگ عاشورا باشند. اگر انقلاب اسلامى توانسته است از کلیه توطئه ها جان سالم به در برد؛ اگر جنگ تحمیلى هشت ساله – که از سوى تمامى قدرت هاى جهانى پشتیبانى مى شد – نتوانست این انقلاب مردمى و اسلامى را از پاى درآورد؛ اگر تهدیدهاى دشمنان اسلام، امپریالیسم تبلیغاتى، محاصره اقتصادى، کودتاى نظامى و … هیچ کدام کوچک ترین خللى در عزم و اراده نظام اسلامى وارد نکرده است، همه و همه به دلیل همان فرهنگ عاشورایى ملت ایران بوده است.[123]
امام خمینى(ره) در این زمینه مى فرماید:
«این محرّم را زنده نگه دارید. ما هر چه داریم از این محرم است. از این قتل سیدالشهدا است و شهادت او است. ما باید به عمق این شهادت و تأثیر این شهادت در عالم برسیم و توجه کنیم که تأثیر او هم امروز هم هست.
اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزادارى و اجتماعات سوگوارى نبود، کشور ما پیروز نمى شد. همه در تحت بیرق امام حسین قیام کردند. الان هم مى بینید که در جبهه ها وقتى که نشان مى دهند آنها را، همه با عشق امام حسین است که دارند جبهه ها را گرم نگه مى دارند».[124]
ایشان در جاى دیگر مى فرماید:
«فداکارى حضرت سیدالشهدا است که اسلام را براى ما زنده نگه داشته است … باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این نهضت ها را حفظ کنید».[125]
[110]. به عنوان نمونه ر.ک: زنجانى، عمید، انقلاب اسلامى ایران و ریشه آن؛ روحانى، سید حمید، نهضت امام خمینى ؛ محمدى، منوچهر، تحلیلى بر انقلاب اسلامى؛ دوانى، على، نهضت روحانیون ایران؛ کدیور، جمیله، رویارویى انقلاب اسلامى ایران و آمریکا و … .
[111]. میشل فوکو، ایرانى ها چه رؤیاى در سر دارند؟ ترجمه حسین معصومى همدانى.
[112]. به نقل از ضیافت هاى نظرى بر انقلاب اسلامى «مجموعه مقالات» عبدالوهاب فراتى، ص297.
[113]. همان.
[114]. هاشم هاشم زاده هریسى، اصول فرهنگ و تعالیم عاشورا، چکیده مقالات گنگره بین المللى امام خمینى(ره) و فرهنگ عاشورا؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى ، ص189.
[115]. قیام عاشورا در کلام و بیان امام خمینى ، ص55.
[116]. همان، ص38.
[117]. صحیفه امام، ج17، ص56.
[118]. کواکیان، مصطفى، هفت قطره از جارى زلال اندیشه امام خمینى ، ص 229.
[119]. راهپیمایى عظیم مردم ایران در روز اربعین برابر با 29/10/1357 بود که پس از 23 روز در 22/11/1357 انقلاب اسلامى پیروز شد.
[120]. صحیفه امام، ج16، ص 290.
[121]. همان، ص346.
[122]. صحیفه امام، ج 16، ص 346.
[123]. هفت قطره، همان، ص235.
[124]. صحیفه امام، ج 17، ص 58.
[125]. همان، ج 15، ص 331 و 230 و جهت مطالعه درباره تأثیرات فرهنگ عاشورا بر انقلاى اسلامى ر.ک: فراتى، عبدالوهاب، ضیافتى نظرى بر انقلاب اسلامى مجموعه مقالات، ص 91؛ فصلنامه حکومت اسلامى، سال هشتم، شماره اول بهار 82، (ش 28)، ص 396.
منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسش ها و پاسخ ها «ویژه محرم»