سخن نگاشت
بيانات رهبر انقلاب در ديدار مردم قم؛ براي مطالعه متن كامل اينجا را كليك نماييد
ويژه نامه حمــــاسه جاويد
روز نوزدهم دی ماه، یادآور حماسه بزرگ و با شکوهی است که برگ دیگری از کتاب زرین انقلاب اسلامی را رقم زد. 19 دی سالروز قیام خونین مردم قم است؛ همان روزی که در تاریکی استبداد و ستم روزنه ها را به سوی روشنایی گشود و روند انقلاب را به گونه ای شکل داد که طومار دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهی در مدت زمان کوتاهی در هم پیچیده شود. این روز بزرگ و به یاد ماندنی را گرامی می داریم و بر شهیدان و ایثار گران این حماسه جاوید درود می فرستیم
براي مطالعه ويژه نامه حماسه جاويد اينجا را كليك نماييد
دیدار مردم قم با رهبر انقلاب
گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار به شرح زیر است:
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سهشنبه) در دیدار هزاران نفر از مردم قم با تجلیل و تحسین حرکت عظیم، پر شور، بهموقع و منسجم ملت در روزهای اخیر، به تشریح ابعاد و لایه های مختلف توطئه دشمنان برای سوءاستفاده از مطالبات به حق مردم پرداختند و با بیان سخنان مهمی خطاب به امریکایی ها، مسئولان کشور و مردم تأکید کردند: ایستادگی و نبرد «ملت با ضد ملت»، «ایران با ضد ایران» و «اسلام با ضد اسلام» همچون چهل سال گذشته ادامه خواهد داشت اما کینه ورزی دشمن نباید موجب شود مسئولان از ضعفها و مشکلات مردم و بویژه طبقات ضعیف غافل شوند.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود، با گرامیداشت سالروز قیام نوزدهم دی سال ۱۳۵۶، مردم قم را شجاع، سرشار از انگیزه و امید و در صراط مستقیم انقلاب دانستند و گفتند: مردم قم امسال همانند سالهای گذشته در راهپیمایی نهم دی شرکت کردند اما هنگامی که قضایای اخیر بوجود آمد، چهار روز بعد یعنی در روز سیزدهم دی، آن حرکت عظیم را آفریدند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه حرف ملت ایران بویژه جوانان در چهل سال گذشته، «ایستادگی در مقابل زورگویی و زیربار قدرتها نرفتن» بوده است، افزودند: ملت ایران همچنان با همان منطق، اهداف والای خود را دنبال می کند اما با انگیزه تر و پرتجربه تر از گذشته شده است و جوانان انقلابی کشور نیز پرتعدادتر از اول انقلابند.
ایشان قضایای روزهای اخیر را شواهد روشنی از این روحیه ملت ایران دانستند و گفتند: ملت ایران از روز نهم دی که این آتشبازیها و شیطنت کاریها آغاز شد، در نقاط مختلف کشور، حرکت خود را آغاز کردند اما هنگامی که دیدند مزدوران دشمن دستبردار نیستند، پی در پی و در روزهای متوالی، راهپیمایی ها تکرار شد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: این راهپیمایی ها حوادث معمولی نیست و این حرکت عظیم، منسجم و مردمی در مقابل توطئه دشمن و با چنین نظم، بصیرت، شور و انگیزه در دنیا بی نظیر است.
حضرت آیتالله خامنهای در توصیف حرکت مستمر ملت، گفتند: این نبرد «ملت با ضد ملت»، نبرد «ایران با ضد ایران» و نبرد «اسلام با ضد اسلام» است که از این پس نیز ادامه خواهد داشت.
ایشان خاطرنشان کردند: البته این مبارزه و ایستادگی و مقاومت موجب نشده است که ملت از دیگر ابعاد زندگی از جمله پیشرفت های علمی و تأمین امنیت و آرامش غافل شود.
حضرت آیتالله خامنهای، ریشه تمام دشمنی ها و توطئه ها بر ضد ملت ایران را «انقلاب اسلامی» دانستند و تأکید کردند: تمام حرکات ناکام دشمن در این چهل سال، در واقع پاتک به انقلاب است، زیرا انقلاب حضور سیاسی دشمن را ریشه کن کرد.
ایشان گفتند: این بار هم ملت ایران با ایستادگی همچون سدی محکم و ملی با قدرت تمام به امریکا و انگلیس و لندن نشینان گفت که نتوانستید و بعد از این هم نخواهید توانست.
رهبر انقلاب اسلامی به میلیاردها دلار هزینه و سالها شبکه سازی و مزدورپروری بدخواهان ملت ایران برای ایجاد مشکل از دورن کشور اشاره کردند و افزودند: مسئولان فعلی امریکا که ساده لوحی آنها در امور سیاسی آشکار است، این بار خود را لو دادند و به شبکه سازی و مزدورپروری اذعان و هزینه های این طراحی را نیز با سرکیسه کردن دولت های وابسته خلیج فارس تأمین کردند تا شاید بتوانند زباله های فراری از ایران را بازیافت و دوباره وارد میدان کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اقدام دشمنان در سالهای اخیر در راه اندازی هزاران شبکه مجازی و دهها کانال تلویزیونی، ایجاد جوخه های ترور و انفجار و اعزام آنها به داخل مرزها، و بمباران گسترده ملت با دروغ، تهمت و شایعه خاطرنشان کردند: همه این تلاشها انجام شد تا شاید بتوانند افکار این ملت بویژه جوانان را تغییر دهند اما نتیجه اش، شهید حججی عزیز و دیگر شهدا بودند که در دفاع از انقلاب سینه سپر کردند.
ایشان افزودند: دشمنان حتی برای نفوذ در برخی ارکان، افرادی را تطمیع کردند و خود نیز مستقیم وارد میدان شدند که دخالت های مسئولان امریکایی را در این چند روز اخیر همه دیدند، اما باز هم نتوانستند و ناکام ماندند.
رهبر انقلاب اسلامی، صمیمانه از ملت ایران قدردانی کردند و گفتند: نه یک بار بلکه هزاران بار از این ملت تشکر می کنم؛ ملت ایران حقیقتاً ملتی رشید، با بصیرت، وفادار، با همت، زمانشناس و لحظه شناس است و می داند که لحظهی حرکت، چه زمانی است.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: دشمنان این پیام ها را می گیرند، اگرچه در تبلیغات به روی خود نمی آورند و صدها اخلال گر را هزاران نفر، و حرکات میلیونی مردم را گروه اندک جلوه می دهند اما صاحبان سیاست متوجه این حرکت و پیام های آن می شوند.
ایشان افزودند: ملت ایران با این حرکت عظیم کار خود را کرد و در دل سیاستگذاران دشمن رعب ایجاد کرد و بصیرت و انگیزه خود را به اوج رساند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تحلیل های مختلفی که در روزهای گذشته از طرف اشخاص و جناح ها در روزنامه ها و شبکه های اینترنتی بیان شده گفتند: همه این تحلیل ها یک نقطه مشترک صحیح داشت و آن اینکه باید بین مطالبات صادقانه و به حق مردم و حرکات وحشیانه و تخریبگرانه یک گروه تفکیک قائل شد و مطالبات و خواسته های مردم را پیگیری کرد.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: اینکه عده ای از حقی محروم بمانند و در جایی جمع شوند و اعتراض کنند، یک مطلب است اما اینکه عده ای از این تجمع سوءاستفاده کنند و به قرآن و اسلام دشنام دهند و به پرچم ایران اهانت کنند و مسجد آتش بزنند، یک مطلب دیگر است.
ایشان افزودند: اعتراض ها یا درخواست های مردمی همواره بوده و اکنون نیز هست؛ در همین یکسال اخیر، برخی از مردم در بعضی شهرها یا در مقابل مجلس به دلیل مشکلات صندوق ها یا برخی مؤسسات مالی، اجتماعاتی داشتند که هیچکس هم با آنها معارضه و مخالفتی ندارد و باید این حرفها گوش داده و رسیدگی شوند و در حد وسع و توان پاسخ داده شود.
حضرت آیتالله خامنهای سپس در تبیین ابعاد قضایای اخیر گفتند: قرائن و شواهد اطلاعاتی نشان می دهد که این قضایا سازماندهی شده بوده و در شکل گیری آن، یک مثلث فعال بوده است.
ایشان افزودند: یک رأس این مثلث، امریکا و صهیونیستها بودند که طراحی را انجام دادند و چند ماه برروی این طراحی کار کردند و بنای آنها این بود که حرکت ها از شهرهای کوچک شروع شود تا به مرکز برسد.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: رأس دوم این مثلث، یکی از دولتهای پولدار خلیج فارس است که هزینه این نقشه را تأمین کرد و رأس سوم نیز، پادوها بودند که مربوط به سازمان آدمکش منافقین هستند و از ماهها قبل آماده بودند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به فراخوان ها، خاطرنشان کردند: در این فراخوان ها، شعار «نه به گرانی» مطرح شده بود که شعاری جذاب بود تا عده ای را بدنبال خود وارد صحنه کنند.
در ابتدای کار هم عده ای با این شعار همراه شدند اما مردم به محض آنکه دیدند، هدف و شعارها تغییر کرد، صف خود را جدا کردند.
ایشان در همین خصوص افزودند: همان افرادی که روز پنجشنبه و جمعه در اجتماع «نه به گرانی» شرکت کرده بودند، بعد از جدا کردن صف خود، در اجتماع عظیم نهم دی به میدان آمدند و برضد امریکا و منافق شعار دادند.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه تبیین قضایای اخیر به برخی حرفها در رسانه های دشمنان اشاره کردند و گفتند: برای سازماندهی و عملیات دو قرار گاه فرماندهی در همسایگی ایران تشکیل شده بود، یکی از این قرارگاهها برای هدایت عملیات در فضای مجازی بود و قرارگاه دوم برای مدیریت اغتشاش ها که هر دو قرارگاه بوسیله امریکایی ها و صهیونیست ها فرماندهی میشد و پیروزی خود را نیز قطعی می دانستند.
حضرت آیتالله خامنهای با سپاسگزاری به درگاه خداوند متعال که دشمنان ملت ایران را از نادان ها قرار داده است، تأکید کردند: برغم مقابله پی در پی مردم، دشمنان هنوز ملت ایران را نشناخته اند و معنای این سد محکمِ ایمان و شجاعت ملی را نفهمیده اند.
ایشان، بیهودهگوییهای اخیر مسئولان امریکایی را ناشی از عصبانیت شدید و شکست اخیر دانستند و گفتند: می گویند حکومت ایران از مردم خود می ترسد! خیر. حکومت ایران متولد این مردم است و نظام اسلامی چهل سال است که به پشتوانه همین مردم در مقابل شما ایستاده است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: می گویند حکومت ایران از قدرت امریکا هراس دارد؛ در پاسخ می گوییم اگر ما از شما هراس داشتیم، چگونه در دهه پنجاه شما را از ایران بیرون ریختیم و در دهه نود نیز شما را از کل منطقه بیرون راندیم.
ایشان به یکی دیگر از گزافهگوییهای مقامات امریکایی مبنی بر نگرانی از نحوه رفتار با معترضان اشاره کردند و افزودند: شما خجالت نمی کشید؟ در یکسال گذشته هشتصد نفر از مردم امریکا به دست پلیس کشته شده اند. در قضیه قیام وال استریت هر کاری که توانستید بر ضد مردم کردید و با هر احتمال و تهمتی، مردم را کشتید؛ آن وقت برای مردم ایران اظهار نگرانی می کنید؟
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با اشاره به ابراز نگرانی مسئولان انگلیس خبیث گفتند: اخیراً در موضوع حمله به مسلمانان انگلیس و دفاع مسلمانان از خود، یک قاضی انگلیسی، احکام بسیار سنگینی داد؛ حالا مسئولان چنین کشوری، دلسوز معترضان شده اند؟
رهبر انقلاب اسلامی، «براندازی نظام جمهوری اسلامی» را هدف مشخص امریکایی ها خواندند و با اشاره به تلاش دولت قبلی امریکا در پنهان کردن این هدف در موضعگیریها و نیز نامه هایی که برای رهبر انقلاب می فرستاد، گفتند: البته رفتار آنها همان رفتار براندازی بود که دولت فعلی، صریح و بدون ملاحظه آن را اعلام می کند.
حضرت آیتالله خامنهای، تلاش برای گرفتن ابزارهای اقتدار ملی ایرانیان را روش اصلی و وسیله امریکاییها برای تحقق «براندازی» برشمردند و افزودند: «عواطف مردم و افکار عمومیِ هم جهتِ با حکومت» و «ایمان و انگیزه جوانان» از جمله ابزارهای اصلی اقتدار ملی است و به همین علت دشمنان درصدد تضعیف و سلب آنها هستند.
«قدرت دفاع موشکی» و «حضور مقتدرانه در منطقه» از دیگر ابزارهای اقتدار ملی ایرانیان بود که رهبر انقلاب یادآور شدند و افزودند: امریکا جرأت نمی کند اسم مذاکره با ما را بیاورد اما یک کشور اروپایی می گوید می خواهیم با ایران درباره حضور منطقه ای آن مذاکره کنیم در حالی که باید از او پرسید شما چرا در منطقه حضور دارید؟
رهبر انقلاب سپس سه نکته اساسی را خطاب به هیأت حاکمه امریکا مورد تأکید قرار دادند: اول: سرِ شما در حوادث اخیر به سنگ خورد و اگر در آینده تکرار کنید باز هم ناکام خواهید ماند. دوم: در این چند روز به ایران خسارت زدید، این کار بی تقاص نخواهد ماند و سوم: این کسی که به گفته خود امریکایی ها تعادل روحی- روانی ندارد، بداند که این دیوانهبازیهای نمایشی، بیجواب نخواهد ماند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به ایستادگی نظام در مقابل زورگویان و دفاع از منافع ملت و کشور افزودند: کسانی که در خارج یا متأسفانه در داخل دوست دارند با امریکایی ها پیوند بخورند و نشست و برخاست کنند، این حرفها را بشنوند و بدانند که نظام جمهوری اسلامی به فضل الهی همه مشکلات را برطرف خواهد کرد.
بخش دیگری از سخنان رهبر انقلاب خطاب به مسئولان کشور و عناصر و فعالان سیاسی بود. ایشان خود را هم مخاطب این سخنان دانستند و در نکته ای بسیار مهم گفتند: دست داشتن دشمن در مسائل اخیر، تحلیل نیست بلکه بر مبنای اطلاعات و خبر بیان شد اما این نباید موجب شود که از ضعف ها و مشکلات خودمان غافل شویم.
رهبر انقلاب تأکید کردند: دشمنان مانند مگس روی زخم ناشی از مشکلات و ضعف ها مینشینند، بنابراین باید زخم را خوب کنید و نگذارید بوجود آید چرا که اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، تبلیغات و فضاسازی بیگانه اثر نمی گذارد و امریکایی ها هم نمی توانند هیچ غلطی بکنند.
حضرت آیتالله خامنهای، «دفاع از حقوق مردم و تلاش برای حل مشکلات آنها» را وظیفه همه مسئولان برشمردند و افزودند: قشرهایی از مردم به خصوص «طبقات ضعیف» تحت فشار هستند و باید همه همت مسئولان صرف حل مشکلات موجود شود.
«شناخت مشکلات جامعه، تمرکز بر حل مسائل اساسی و تقسیم کار برای رفع آنها» توصیه مهم دیگر رهبر انقلاب به مسئولان سه قوه بود.
ایشان با اشاره به تشکیل چندین جلسه با مسئولان و مدیران اصلی کشور درباره آسیب های اجتماعی و اقدام برخی مسئولان در کاهش بعضی از این آسیب ها افزودند: همه بدانند که مشکلِ حلنشدنی و گرهی بازنشدنی در کشور نداریم اما باید در این زمینه آمادهتر، پا بهرکابتر، بیشتر و دقیق تر، کار و تلاش کنیم.
«وحدت و همدلی» دیگر توصیه مؤکد رهبر انقلاب به مسئولان بود.
ایشان افزودند: در این شرایط که دشمنِ لجوج تهدید می کند و درصدد ایجاد مشکلات است، مسئولان و مجموعه های سیاسی باید «هم افزایی» کنند و از تحلیل و تضعیف یکدیگر خودداری کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری صدمات و خساراتی که در سال ۸۸ به علت بی قانونی برخی عناصر، متوجه مردم و ایران شد، افزودند: تسلیم در مقابل قانون همچون همیشه توصیه، تأکید و طلب بنده از همه مسئولان و دستگاهها است.
رهبر انقلاب، «تذکر و انتقاد منصفانه» را لازم و مفید دانستند و در عین حال افزودند: نباید انتقاد و تذکر را با یک کلاغ چهل کلاغ کردن، مبالغه و تعمیم غیرمنطقی، به ابزار شایعه و سیاهنمایی تبدیل کرد.
ایشان افزودند: نباید وجود تعداد اندکی مدیر یا قاضی فاسد را به هزاران مدیر اجرایی یا قاضی شریف تعمیم داد و دل جوانان عزیز میهن را خالی کرد، همچنانکه نباید یکی دو نماینده را که در میان حدود ۳۰۰ نماینده، جور دیگری مشی می کنند، به همه نمایندگان تعمیم داد.
رهبر انقلاب، «تمرکز مسئولان کشور» بخصوص مسئولان اجرایی را بر مسائل کلیدی بویژه اشتغال و تولید و حل مشکل واردات ضروری خواندند و افزودند: این مسائل را بارها به مسئولان اجرایی تذکر داده ایم.
ایشان در همین زمینه افزودند: برخی گله می کنند که رهبری چرا تذکر نمی دهد اما بنده با گزارشهای مردمی و دیگر گزارشها از مسائل اساسی و مشکلات مردم با خبرم و مدام تذکر میدهم؛ بهگونهای که این تذاکرات علنی، یک دهم هشدارها و اوقات تلخی های ما با مسئولان در جلسات غیرعمومی هم نیست.
حضرت آیتالله خامنهای بار دیگر با تأکید بر اهتمام مسئولان براشتغال و رونق تولید داخلی خاطرنشان کردند: بیکاری ریشه اصلی بسیاری از مفاسد است و باید با رونق تولید، آن را حل کرد البته پول پاشیدن بی حساب و کتاب مشکل را حل نمی کند و خوشبختانه مسئولان دولتی در این زمینه ها مشغول کار هستند.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان با تشکر از مسئولان امنیتی، انتظامی و سپاه و بسیج افزودند: در مسئله اخیر باید میان جوان و نوجوانی که تحت تأثیر هیجان فضای مجازی حرفی زده و کاری کرده با کسانی که جزو پادوهای امریکا و ضد انقلاب هستند فرق گذاشت.
رهبر انقلاب افزودند: با کسانی که هیجانی وارد ماجرا شده اند چه دانشجو، چه غیر دانشجو باید صحبت و روشنگری کرد اما کسی که پادوی منافقین است و آدم می کشد حسابش جداست.
بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب مستقیماً خطاب به مردم بود.
ایشان حضور تعیین کننده، بی منت و با بصیرت ملت عزیز را در هنگامه های نیاز کشور موجب جلب رضایت پروردگار کریم خواندند و افزودند: در همه چهل سال اخیر هر جا لازم بوده در انتخابات، راهپیمایی ها و هر صحنه لازم دیگر، مردم سینه خود را سپر کرده اند و به ایران آبرو داده اند.
رهبر انقلاب با اشاره به شایعه پراکنی به عنوان یکی از ابزارهای مهم دشمنان به مردم توصیه کردند: هر موضوعی را مادام که سند درست و مطلب منطقی و معقول ندیده اید، باور نکنید و شایعات دشمن و دیگر حرفهای بی مبنا را منتشر و پراکنده نکنید.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: مردم بدانند مسئولان کشور نخوابیده اند و به قدر وسعشان در حال کار و تلاشند؛ البته جاهایی قصور و تقصیر هم هست.
ایشان با اشاره به روند جاری حل برخی مشکلات گفتند: حل بعضی مسائل دیگر زمان بر است، ضمن اینکه تقریباً همه مسئولان مستقیم یا غیرمستقیم انتخاب خود مردم هستند که باید با ابتکار، به روز بودن و آمادگی های جسمی و عصبی، فعالیت برای حل مشکلات را افزونتر کنند.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه انتخاب مسئولان با رأی مردم افزودند: مردمسالاری دینی را صادقانه و واقعاً قبول دارم؛ به همین علت به هرکسی که مردم رأی بدهند، کمک میکنم همچنانکه درباره همه دولتها از جمله این دولت، این کار را کرده ام و ادامه خواهم داد.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان سخنانشان تأکید کردند: به آینده بسیار روشن کشور امیدوار هستم و می دانم خداوند اراده کرده این ملت را به عالی ترین درجات برساند که به فضل الهی چنین خواهد شد.
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی)
چگونه در کسب و کار دنیا تعادل برقرار کنیم؟
آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت بركاته در کتاب گفتار معصومین(علیهم السلام) به موضوع تعادل در کسب دنیا پرداخته که تقدیم حضور علاقمندان می گردد.
* تعادل در كسب دنيا
قال (عليه السلام): «تَفرَّغوا مِنْ هُمومِ الدُّنيا ما اسْتَطَعْتُم فاِنَّهُ مَنْ أَقْبَلَ عَلَى اللهِ تعالى بِقَلْبِه جَعَلَ اللهُ قُلوبَ الْعِبادِ مُنْقادَةً اِلَيْهِ بِالْوُدِّ وَ الرَّحْمَةِ، وَ كانَ الله اِلَيْهِ بِكُلِّ خَيْر أَسْرَعُ».
از احاديث است كه: «هرچه مى توانيد از سرگرمي هاى دنيا خود را رها كنيد، پس به درستى كه هركس با قلبش متوجّه خدا شود، خداوند محبّت و رحمت مردم را متوجّه او مى كند و خداوند سريع تر از هر چيزى به او خير مى رساند».
مخاطب اين حديث كسانى هستند كه وقتى به آنها گفته مى شود كه چرا در انجام وظايف الهى كوتاهى مى كنيد و عبادت را خوب انجام نمى دهيد، و چرا به كار آخرت نمى پردازيد و فقط غرق در دنيا هستيد؟ در پاسخ مى گويند: چه كار كنيم، گرفتاريم، از كسب و كار مى مانيم.
هموم دنيا در اين حديث به معناى غم و غصّه نيست، بلكه به معناى آن چيزى است كه انسان را مشغول مى كند; بنابراين معناى روايت اين است كه تا آنجا كه مى توانيد از فكرهاى دنيوى فراغت پيدا كنيد و خيال نكنيد كه اگر سراغ آخرت برويد از دنيا باز مى مانيد، چراكه: اوّلا، خداوند به «وُدّ و رحمت» قلوب بندگان را منقاد و مطيع چنين شخصى مى كند، يعنى سيل عواطف مردم به سوى شخصى كه به سمت خدا رفت سرازير مى شود، و آن شخص با اقبال مردم روبه رو مى شود.
ثانياً، اينكه خداوند چنين كسى را به سرعت به خير و سعادت مى رساند.
مردم سه گروهند:
گروه اوّل: كه بيشتر اينگونه اند كسانى هستند كه بيشتر زندگى آنها صرف دنيا مى شود.
گروه دوم: كسانى كه گمان مى كنند دنبال زندگى نرفتن و سربار جامعه شدن فضيلت است.
گروه سوم: كسانى كه معتدل و بر جادّه مستقيم هستند و به مقدارى كه حفظ آبرو كنند و آبروى جامعه اسلامى نرود، دنبال تلاش و فعاليّت مى روند كه در احاديث آمده اين تلاش هم جزء آخرت به حساب مى آيد.
شخصى نزد امام صادق (عليه السلام) آمده و عرض كرد: مى ترسم دنبال دنيا و كسب و كار بروم و دنيا پرست بشوم؟ امام (عليه السلام) فرمود: اين پولى كه بدست مى آورى براى چيست؟ گفت: انفاق فى سبيل الله مى كنم، حج بجا مى آورم، صله رحم مى كنم و خانواده خود را آبرومند نگه مى دارم. حضرت فرمود: اين دنيا نيست كه تو خيال مى كنى، بلكه اين آخرت است، ظاهرا دنبال دنيا هستى؛ ولى هدفت آخرت است.
منبع: گفتار معصومين(عليهم السلام) ، جلد ۱/ آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت بركاته
بیهوده گویی، ریشه ها و راه های درمان آن
یهوده گویی یکی از آفات زبان است که مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی در کتاب اخلاق الاهی به «تعريف بيهوده گويى»، «اقسام بيهوده گويى»، «نكوهش بيهوده گويى از ديد شرع»، «ريشه هاى درونى بيهوده گويى»، «پيامدهاى زشت بيهوده گويى» و «راه هاى درمان بيهوده گويى» پرداخته است که تقدیم علاقمندان می گردد.
فصل چهاردهم: بيهوده گويى
رسول گرامی اسلام(ص): اعظم الناس قدرا من ترك ما لا يعنيه/ ارزشمندترين مردم كسى است كه آن چه را به كار او نمى آيد، ترك كند.
مقدمه
شايسته نيست انسان سرمايه عمر را با سخنان بيهوده و بى فايده از بين ببرد و بايد بكوشد تا از هر لحظه عمر گرانبهايش بهره مند شود و سرمايه زندگانى را به سادگى از دست ندهد. بايد از آن چه مدت كوتاهى در اختيارش گذاشته شده ، بيش ترين استفاده را برده ، براى آخرت خود زاد و توشه اى فراهم آورد؛ بنابراين سخن بيهوده ، حتى براى يك لحظه هم هدر دادن سرمايه است .
بيهوده گويى از آفاتى است كه بيش تر انسان ها به آن مبتلايند و به سبب آن، به وادى آفات ديگر زبان، كشيده مى شوند؛ پس بايد در رفع آن كوشيد و راه را بر گناهان زبان بست .
اين فصل بر آن است كه با بررسى ابعاد گوناگون آفت پيش گفته ، راهى را براى درمان آن ارائه دهد، و موضوع هاى زير در آن مطرح مى شود:
1 -تعريف بيهوده گويى
2 - اقسام بيهوده گويى
3 - نكوهش بيهوده گويى از ديد شرع
4 - ريشه هاى درونى بيهوده گويى
5 - پيامدهاى زشت بيهوده گويى
6 - راه هاى درمان بيهوده گويى .
(1): تعريف بيهوده گويى
مقصود از بيهوده گويى، به زبان آوردن سخنى است كه فايده مجاز و مشروع دنيايى با آخرتى، مادى يا معنوى و عقلايى يا شرعى نداشته باشد. سخن گفتن از آن چه براى گوينده بهره اى ندارد، بيهوده گويى است كه از آن به شهوت كلام نيز تعبير شده است ؛ البته بى فايده بودن سخن براى گوينده ، به معناى بى ارزش بودن آن براى همگان نيست . چه بسا سخنانى كه براى برخى بى فايده ، و براى ديگران سودمند و مفيد است ؛ از اين رو مفيد بودن را مى توان امرى نسبى به شمار آورد؛ اگر چه ممكن است برخى سخنان ، براى همگان بى فايده باشد.
(2): اقسام بيهوده گويى
الف: سخن گفتن درباره موضوع بى فايده
گاه انسان از موضوعى سخن مى گويد كه هيچ فايده اى براى او ندارد؛ اگر چه ممكن است همان موضوع، براى برخى مفيد باشد؛ در اين حال، سخن او از اقسام كلام بى فايده يا بيهوده گويى به شمار مى رود؛ مانند سخن گفتن از رنگ چشم و موى ديگران كه براى بيش تر افراد بى فايده ، ولى براى برخى از مراكز اطلاعاتى ، مفيد است .
ب: سخن اضافى (فضول كلام)
سخن بيش از اندازه لازم و كافى - اگرچه درباره موضوعى سودمند هم باشد-، از اقسام كلام بى فايده به شمار مى رود؛ البته روشن است كه مقصود از آن، توضيح يا تكرارى كه جهت درك بهتر ارائه مى شود نيست؛ زيرا به چنين تكرارى نياز بوده از آن استفاده مى شود.
ج: سخن نابجا
سخن كافى و به اندازه درباره موضوع سودمند و مفيد، اگر بيرون از جايگاه مناسبش گفته شود، از اقسام كلام بى فايده شمرده مى شود. نابجايى سخن ، گاه از عدم تناسب سخن با مخاطب پديد مى آيد؛ ماننده اقامه برهان هاى غامض و دشوار براى عوام ، و گاه از نبود تناسب زمانى ، مكانى و…مخاطب حاصل مى شود؛ مانند سخن گفتن با افرادى كه از فرط خستگى ، توان گوش سپردن به سخنان گوينده را ندارند.
پرسش بى فايده را هم مى توان از اقسام كلام بيهوده به شمار آورد كه در اين قسم نيز گاه از امرى بى فايده ، پرسيده مى شود؛ مانند آن شخص كه پس از كلام امير مؤ منان على (عليه السلام ): سلونى قبل ان تفقدونى/ از من بپرسيد پيش از آن كه مرا در ميان خود نيابيد، از تعداد موهاى سر و صورت خويش پرسيد و گاه از كسى مى پرسد كه به پاسخ گفتن قدرت يا رغبت ندارد. همه اين ها افزون بر اين كه وقت پرسش كننده را از بين مى برد، وقت پاسخ دهنده را نيز هدر مى دهد و او را به زحمت مى اندازد.اين در صورتى است كه آفتى متوجه آن دو نشود و طرح پرسش براى اظهار فضل ، فخر فروشى و تحقير طرف مقابل نباشد؛ وگرنه افزون بر نابودى عمر، انسان را به وادى گناه نيز مى كشاند و بى مقدار مى كند. براى پاسخ دهنده نيز ممكن است پيامد زشتى را به همراه داشته باشد؛ براى نمونه ؛ آن گاه كه روزه دارى را نا آگاهانه به خوردن و آشاميدن فرا مى خوانند و او مى پرهيزد، از او مى پرسند: ((روزه هستى ؟)) با اين پرسش ، چند مشكل براى پاسخ دهنده پديد مى آيد. اگر بگويد روزه نيستم ، دروغ گفته است . اگر بگويد روزه هستم ، از پاداش عبادت پنهانى او كاسته شده است . اگر پاسخ مثبت دهد و از اين پاسخ ، انگيزه لذت و غرور داشته باشد، به ورطه ((ريا)) افتاده و اگر پاسخ ندهد، به پرسش كننده توهين كرده است . همچنين اگر از شخصى چيزى بپرسد كه او نمى خواهد در آن مورد پاسخى دهد و دوست دارد مساءله از ديد پرسش كننده يا ديگران پنهان بماند، در اين جا پرسش كننده نه تنها وقت پربار خود را هدر داده ، بلكه وقت طرف مقابل خود را نيز گرفته و تباه كرده است بدون اين كه نتيجه خاصى از گفتار خود گرفته باشد. به اين ترتيب ، پرسش بى فايده ، از بدترين نوع كلام بى فايده است .
(3): نكوهش بيهوده گويى از ديد شرع
نهاد پاك آدمى، از زيان و كاستى نفرت داشته ، انسان را از هر امر زيانبارى باز مى دارد. از سويى عمر، سرمايه اصلى بشر است كه به تندى سپرى مى شود و راهى براى بازگشت آن نيست . با توجه با اين دو نكته ، خرد آدمى ، به ناپسندى گفتار بيهوده حكم كرده ، گزافه گو را سزاوار نكوهش مى داند. شريعت هم با صحه نهادن بر حكم عقل ، انسان را از اين كار باز مى دارد. روايات موجود در اين زمينه ، اهميت پرهيز از سخن بيهوده را نمايان مى سازد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در حديث طولانى معراج مى فرمايد: (ديدم ) كه دوزخ ، هفت در داشت و بر هر درى سه جمله نوشته شده بود. بر در پنجم نوشته بودند:
…و لا تكثر منطقك فيما لا يعنيك فتسقط من رحمه الله …/ و در آن چه بيهوده است ، بسيار سخن نگو كه از رحمت خدا ساقط مى شوى .
در جاى ديگرى مى فرمايد: من حسن اسلام المرء تركه ما لا يعنيه/ از خوبى اسلام آدمى است كه آن چه را به كارش نمى آيد، ترك كند.
روايت به روشنى ستايش پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از ترك اين رفتار را مى نماياند چرا كه آن را از جمله نيكى ها و محاسن اعتقاد شخص مسلمان شمرده است .
و همچنين به ابوذر غفارى (ره ) فرمود:
الا اعلمك بعمل خفيف على البد ثقيل فى الميزان ؟ قلت : بلى يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) . قال : هو الصمت و حسن الخلق و ترك ما لا يعنيك/ آيا عملى آسان و سبك براى بدن ، و سنگين و پر بها در ميزان اعمال به تو بياموزم ؟ عرض كردم : آرى ، اى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) حضرت فرمود: خاموشى و خوش خلقى و ترك كار بيهوده .
حضرت در اين عبارت بر اهميت و سنگينى اعمال در آخرت اشاره داشته ، بر ترك سخن بيهوده تاءييد مى فرمايد. در جاى ديگر نيز مى فرمايد:
من راءى موضع كلامه من عمله قل كلامه الا فيما يعنيه/ هر كس كلام خود را جزئى از عمل خويش بداند، سخن او كم مى شود، مگر در مواردى كه براى او فايده دارد.
اما على (عليه السلام ) يكى از صفات مؤ منان را دورى از سخن بى فايده بر مى شمرد و از گزافه گويان اظهار شگفتى مى كند:
عجبت لمن يتكلم بما لا ينفعه فى دنياه و لا يكتب له اجره فى اءخراه/ در شگفتم از كسى كه سخنى مى گويد كه در دنيا سودى ندارد و در آخرت اجرى نخواهد داشت .
سخن اضافى - اگر چه درباره امرى مفيد هم باشد - نكوهيده است ؛ زيرا اضافه آن بيهوده است و فايده اى به بار نمى آورد. رسول خدامى فرمايد:
طوبى لمن امسك الفضل من لسانه و انفق الفضل من ماله/ خوشا به حال كسى كه زيادى كلامش را نگاه دارد و زيادى مالش را انفاق كند.
در سخنى از امير مؤ منان على (عليه السلام ) نيز آمده است :
شر ما شغل به المرء وقته الفضول/ بدترين چيزى كه آدمى وقت خود را به آن سرگرم مى كند، كارهاى زيادى است (كه شامل سخن زيادى هم مى شود.)
روزى اميرمؤمنان على (عليه السلام) از كنار مردى كه فراوان سخن مى گفت ، عبور كرد، ايستاد و خطاب به وى فرمود: يا هذا انك تملى على حافظيك كتابا الى ربك فتكلم بما يعنيك ودع ما لا يعنيك/ اى (مرد!) همانا تو (با اين گفتارت) نامه اى را به سوى پروردگارت نزد دو فرشته نگاهبانت ، پر مى كنى [= گفتار بيهوده تو نوشته مى شود]؛ پس ، از آن چه مفيد است ، سخن بگو و چيز بيهوده را رها كن .
سخن نابجا هم، اگر چه درباره موضوعى مفيد باشد، نكوهيده است؛ زيرا افزون بر آن كه فايده اى ندارد، چه بسا كاستى شخص گوينده را نيز در پى داشته است .
سيدالشهدا حضرت حسين (عليه السلام ) به ابن عباس فرمود:
يا ابن عباس لا تتكلمن بما لا يعنيك فاننى اخاف عليك الوزر و لا تتكلمن بما يعنيك حتى ترى له موضعا فرب متكلم قد تكلم بحق فعيب/ اى فرزند عباس ! هرگز از آن چه بى فايده است ، سخن مگو؛ چرا كه من از وزر براى تو مى ترسم و هرگز از آن چه مفيد است ، سخن نگو تا هنگامى كه جايگاهى مناسب براى سخنت ببينى . چه بسا گوينده اى كه به حق سخن گويد (اما در جايگاه نامناسبش )؛ پس بر او عيب گرفته مى شود.
امام صادق (عليه السلام ) نيز در گفتارى مانند همين مى فرمايد:
… ودع كثيرا من الكلام فيما يعنيك حتى تجد له موضعا قرب متكلم بحق فى غير موضعه فعنت/ … و بسيارى از سخنان مفيد را ترك كن تا براى آن ها جايگاهى مناسب بيابى. چه بسا گوينده بحقى كه در جايگاه نامناسب سخن مى گويد و در سختى قرار گرفته، نابود مى شود.
پرسش بى فايده هم امرى نكوهيده است؛ چنان كه يكى از اصحاب امام صادق (عليه السلام ) نقل مى كند نزد امام بوديم كه آسمان رعدى زد.
حضرت فرمود: سبحان من يسبح له الرعد بحمده والملائكه من خيفته فقال له ابو بصير جعلت فداك ان للرعد كلاما فقال : يا ابا محمد سل عما يعنيك ودع ما لا يعنيك/ پاك و منزه است كسى كه رعد به ستايش او، و فرشتگان از ترس او تسبيح مى گويند. ابو بصير عرض كرد: فداى تو شوم . آيا رعد هم سخن دارد؛ امام فرمود: اى ابا محمد! از چيزى كه به كارت مى آيد بپرس و آن چه را به كارت نيايد، رها كن .
(4): ريشه هاى بيهوده گويى
عوامل ذيل ، انسان را به وادى بيهوده گويى مى كشاند:
الف: كنجكاوى بيجا
اشتياق به دانستن چيزى كه براى شخص سودى ندارد يا كاوش در مسائل غير مفيد، از عوامل مهم بيهوده گويى است ، البته اين نبايد با مسأله كسب دانش و فهميدن امور مفيد و نيكو، اشتباه شود. مقصود از اين عامل ، حرص به دانستن چيزهايى است كه فقط سرگرم كننده ولى بى فايده اند؛ مانند دانستن تعداد آجرهاى خانه فلان شخص ، يا پرسش از تعداد موهاى سر خود.
ب: علاقه فراوان و صميميت
شدت علاقه به ديگرى، موجب پيدايش ميل فراوان به سخن گفتن با او مى شود كه اين مى تواند انسان را به بيهوده گويى و پر گويى وا دارد. فرد، در اين حال آن قدر سرگرم سخن گفتن است كه به مفيد بودن يا نبودن گفتارش توجه ندارد.
ج: وقت گذرانى
گاه گوينده به اشتباه گمان مى كند كه وقت اضافى دارد و با سخن گفتن مى تواند اين وقت را پر كند؛ براى همين به سخن گفتن درباره هر چيزى پرداخته ، وقت خويش را هدر مى دهد.
د: حب جاه (جلب توجه)
سخن گفتن گاه براى جاى گرفتن در دل ديگران است كه در اين حال ، فرد با سخن گفتن مى كوشد توجه ديگران را به خود جلب كند تا مردم به ارتباط با او تمايل نشان دهند.
(5): پيامدهاى زشت بيهوده گويى
الف: تباه شدن عمر
كم ترين زيان كلام بيهوده براى شخص متكلم ، تباه شدن عمر او است كه بزرگترين سرمايه زندگى او شمرده مى شود. آن چه انسان در اين جهان به دست مى آورد، به سبب عمر او است . انسان مى تواند از اين بخش زندگانى ، براى جهان آخرت خود توشه بردارد و البته با گفتن سخنان بيهوده كه هيچ فايده دنيايى و آخرتى ندارد، اين فرصت از بين مى رود. اگر زمانى را كه صرف سخنان بيهوده مى كند، به سكوت بگذراند و در سكوتش هم به ياد حق باشد، گنجينه اى بزرگ براى آخرت خويش ذخيره كرده است . افزون بر اين ، انرژى خود را نيز نگاه داشته است .
ب: حقارت در اجتماع
كلام بى فايده و اضافى ، سبب كاستى مقام گوينده مى شود؛ زيرا هر سخنى به صورت معمول مخاطبى دارد و مخاطب با شنيدن سخنان بى ارزش از گوينده ، ارج و منزلت پيش از شنيدن را براى او باور نخواهد داشت .
ج: درخواست پوزش
يكى ديگر از آثار زشت بيهوده گويى، اين است كه چه بسا سخنى بر زبان آورد يا برخوردى كند كه از آن پشيمان شود و به ناچار از مخاطب عذر بخواهد؛ حال آن كه در روايات آمده است : (مؤمن وارد كلامى نميشود يا كارى نمى كند كه پس از آن عذر بخواهد.)
د: زمينه سازى گناهان زبان
سخن بيهوده، زمينه ورود انسان به وادى گناهان زبان را فراهم مى سازد؛ زيرا بيهوده گويى ، از شهوت كلام سرچشمه مى گيرد و اين اشتها به سخن گفتن ، خطرهايى چون غيبت ، دروغ ، فرو رفتن در باطل و … را در پى دارد.كسانى كه شهوت سخن گفتن دارند، بسيار آسان تر از ديگران به گفتار حرام دچار مى شوند. روشن است كه بيهوده گويى و پر گويى ، انسان را به وادى گناه نزديك مى سازد؛ زيرا سخن درست ، اندك است و شخص پر گو براى سخن گفتن ، به نادرست روى مى آورد؛ چنان كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:
من كثر كلامه كثر سقطه و من كثر سقطه كثرت ذنوبه و من كثرت ذنوبه كانت النار اولى به/ كسى كه بسيار سخن گويد، خطايش فراوان مى شود و كسى كه خطايش فراوان شود كار بيهوده اش فزونى مى گيرد و كسى كه بيهوده كارى اش فزونى گيرد، دروغش افزون مى شود و كسى كه دروغش فراوان شود، گناهانش بسيار مى شود …
گويا بيهوده گويان، سخن را جزو رفتار خويش به شمار نمى آورند و براى همين است كه به وادى هولناك گناه كشيده مى شوند.
رسول خدامى فرمايد: من لم يحسب كلامه من عمله كثرت خطاياه و حضر عذابه/ هر كس سخنش را از رفتارش به شمار نياورد، خطاهايش زياد و عذابش حاضر مى شود.
ر: دورى از رحمت الاهى
بيهوده گويى، انسان را از رحمت خداوند دور مى سازد. همان گونه كه گذشت، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در حديث معراج فرمود: بر در پنجم دوزخ نوشته شده بود: درباره آن چه به كارت نيايد [= براى تو بى فايده است ]، بسيار سخن مگو كه از رحمت خدا ساقط مى شوى
س: از دست دادن امور مفيد
هنگامى كه شخص به امور بى فايده سرگرم مى شود، از آن چه مفيد و سودمند است ، باز مى ماند؛ يعنى نه تنها سودى نمى برد، بلكه منفعت هاى بسيارى را از دست مى دهد.
حضرت على (عليه السلام ) مى فرمايد: من اشتغل بما لا يعنيه فاته ما يعنيه/ هر كس خود را به چيزى كه به كارش نيايد سرگرم سازد، آن چه را كه به كارش آيد از دست مى دهد.
ع: نابودى خرد
عقل، انسان را به پيشرفت و كمال فرا مى خواند. سرگرم شدن به امور زايد و بى فايده ، حركتى در جهت خلاف فرمان عقل بوده ، موجب نابودى آن مى شود.
از امام على (عليه السلام ) نقل شده است: ضياع العقول فى طلب الفضول/ ضايع شدن عقل ها، در جست و جوى كارهاى زايد است .
ف: گمراهى
بيهوده گويى موجب نابودى خرد مى شود و با از دست دادن خرد، انديشه به خطا رفته، انسان، راه كمال و سعادت را گم خواهد كرد.
اميرمؤمنان مى فرمايد: وقوعك فيما لا يعنيك جهل مضل/ قرار گرفتن تو در آن چه به كارت نمى آيد، نادانى گمراه كننده اى است .
و: قساوت قلب
دورى از ياد خدا، دل را سخت مى كند، و نتيجه پر گويى در آن چه به كار نمى آيد، كاهش ذكر خدا، و سرانجام آن، قساوت قلب است .
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: لا تكثروا الكلام بغير ذكر الله فان كثره الكلام بغير ذكر الله تقسو القلب ان ابعد الناس من الله القلب القاسى/ سخن در غير ياد خدا را زياد نكنيد. همانا سخن بسيار در غير ياد خدا، دل را سخت مى كند. همانا دورترين مردم از خدا، دل شخص سنگدل است .
ش: خستگى شنونده
بيهوده گويى، افزون بر زيان هاى پيش گفته ، موجب ملامت و خستگى شنونده نيز مى شود كه اين خود، بى ميلى شنونده به هم سخن شدن با بيهوده گو را در پى خواهد داشت .
اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد: اياك و كثره الكلام فانه يكثر الزلل و يورث الملل/ از پرگويى بپرهيز؛ زيرا بر لغزش ها مى افزايد و كسالت و خستگى را به دنبال مى آورد.
(6): راه هاى درمان بيهوده گويى
درمان بيهوده گويى از دو راه علمى و عملى ممكن است .
دقت در پيامدهاى سخن بى فايده و يادآورى مستمر آن ها، سبب ترك اين عادت ناشايست مى شود.
بيهوده گو بايد بداند كه عمر عزيزش بر نمى گردد؛ پس نبايد آن را صرف كار بيهوده كند. اگر شدت علاقه، او را به بيهوده گويى وا داشته است، بداند كه با اين كار عمر دوستش را تباه مى كند؛ در حالى كه مى تواند با سخنان سودمند محبت خويش را ابراز كند.
به يادآوردن ارزش والاى ذكر خدا و انديشه در مبداء و معاد نيز او را بر ضد بيهوده گويى، تشويق و تحريك مى كند. شناخت نقش گفتار در ميان ديگر رفتار، گامى بسيار مهم در ترك بيهوده گويى است. آن گاه كه انسان به اهميت نقش سخن در زندگى آگاه شود، ديگر به گفتار بى فايده روى نخواهد آورد.
امام صادق (عليه السلام ) به نقل از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: من راءى موضع كلامه من عمله قل كلامه الا فيما يعنيه/ هر كس جايگاه سخنش را در ميان رفتارش بشناسد، گفتارش جز در امور مفيد، كم مى شود.
سرگرم شدن به كارهاى مفيد و سودمند، كوششى مناسب براى ترك عادت بيهوده گويى است؛ زيرا پرداختن به بيهوده گويى انسان را از كارهاى سودمند باز داشته است؛ پس براى ترك آن بايد به ضدش عمل كرد.
اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد: من اطرح ما يعنيه وقع الى ما لا يعنيه/ كسى كه آن چه را به كارش آيد كنار گذارد، در آن چه به كارش نيايد [= مفيد نباشد] قرار مى گيرد.
پرداختن به ذكر، دعا، مسائل مفيد علمى و ارشاد و تربيت، از جمله امور مفيدى است كه انسان را از بيهوده گويى دور مى سازد.
منبع: کتاب اخلاق الاهى/ جلد چهارم، آفات زبان/ استاد آيت الله مجتبى تهرانى
تبیین نسبت میان پاداش بهشتیان و جزای جهنمیها با اعمال آنان
مفسر قرآن کریم با بیان اینکه پاداش بهشتیان به اذن الهی بدون حساب و کتاب است، تاکید کرد: قرآن در مورد جهنمیها نیز فرمود که به میزان گناهشان، عذاب خواهند شد،
تبیین نسبت میان پاداش بهشتیان و جزای جهنمیها با اعمال آنان
مفسر قرآن کریم با بیان اینکه پاداش بهشتیان به اذن الهی بدون حساب و کتاب است، تاکید کرد: قرآن در مورد جهنمیها نیز فرمود که به میزان گناهشان، عذاب خواهند شد، ولی این دلیل بر اینکه ممکن است کمتر عذاب ببینند هم نیست.
آیتاللهالعظمی جوادی آملی ۲۰ آذرماه در جلسه تفسیر در مسجد اعظم گفت: خوف دارای درجاتی است که هم مقربان دارای این صفت هستند و هم اصحاب یمین، بنابراین ظاهر آیات از آیه ۴۶ به بعد الرحمان با هم تنافی ندارد، بنابراین اصحاب یمین مشمول جنتان و مقربین مشمول ذواتا افنان و … هستند.
وی با بیان اینکه اختلاف در آفرینش بسیار خوب است ولی این اختلاف به معنای فوت شدن چیزی و ایجاد خلا در آفرینش نیست، افزود: اختلاف، رحمت است و همین اختلاف در شب و روز و فصول و … سبب پیدایش میوهها و … میشود.
آیتالله جوادی آملی بیان کرد: اینکه قرآن تعبیر دو جنت را برای مومنان به کار برده است به معنای دو جنت نیست بلکه مراد بیش از یک جنت است و میتواند بیش از دو جنت نیز باشد که نمونههای دیگری نیز در آیات دیگر داریم.
این مفسر قرآن اظهار کرد: اصل کلی قرآن این است که هر کسی ذرهای کار خوب کند نتیجه آن را خواهد دید ولی در برخی موارد سخن از عشر امثال و سبع سنابل و … است؛ یعنی درست است که این تعابیر به کار رفته ولی منظور این نیست که اگر کسی مالی انفاق کرد هفت مرتبه و ۷۰۰ برابر بیشتر می بیند بلکه خدا واسع و علیم است و به هر کسی بخواهد بی مقدار می بخشد که به حساب در نمیآید.
این مرجع تقلید عنوان کرد: مقربان در حال احتضار مورد احترام فرشتگان هستند و قبل از اینکه وارد قبر شوند با سلام و درود فرشتگان وارد جایگاه خود میشوند که در روایات داریم موقف ۵۰ هزار سال قیامت برای مومن، به اندازه یک نماز است البته برای جهنمیها، به اندازه گناه، کیفر میبینند البته ممکن است کمتر از آن هم باشد.
وی افزود: اینکه قرآن فرمود جزاء وفاقا نه اینکه نمیتواند کمتر از جرم آنان باشد ولی حتما بیشتر از جرم آنان کیفر نخواهند دید.
این مفسر با اشاره به تعبیر مقعد صدق بیان کرد: کسی که نیمه شب ذلیلانه عبادت میکند به او در قیامت اجازه نشستن نزد ملیک مقتدر را میدهند
منبع: خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)
نگاه رهبر انقلاب به"مصرف گرایی"ازمقوله های فرهنگ عمومی
بر اساس بیانات رهبر معظم انقلاب مدظله العالي، مصرف گرایی جزئی از “فرهنگ عمومی” است که این گونه تعریف می شود: “مصرفگرایی یعنی اینکه ما هرچه گیر میآوریم، صرف اموری کنیم که جزو ضروریات زندگی ما نیست".
رهبر معظم انقلاب، “فرهنگ” را نیز این گونه تعریف می کنند:” فرهنگ عبارت است از درک، برداشت، فهم، معتقَد و باور انسان ها و روحیات و خلقیات آنها در زندگی".
معظم له “مصرف گرا نبودن” را از مصادیق سبک زندگی اسلامی – ایرانی و از بخش های نرم افزاری تمدن می دانند و بر پرهیز جدی از مصرف گرایی در سطح شخصی و ملی تاکید می کنند.
جنبه های ملی مصرف گرایی از جمله تاثیر منفی در سرنوشت اقتصاد ملی، لطمه های تومان اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، زیان های روانی و اخلاقی آن و لزوم اعمال موضوع صرفه جویی به عنوان یک سیاست در خطوط اساسی برنامه ریزی های کشور از دیگر نکاتی است که رهبر انقلاب بر آنها تاکید دارند.
مذمت اسراف و زیاده روی در قرآن، استفاده از روش اسلامی تبیین در خصوص مصرف گرایی و استفاده از ثروت برای آباد کردن آخرت از جمله مواردی است که رهبر انقلاب به آنها اشاره می کنند.
رهبر انقلاب همچنین مصرف گرایی را از سوغات های شوم فرهنگ غرب می دانند و با اشاره به تلاش استکبار و دارودسته خبری و تبلیغاتی اش برای ترویج مصرف گرایی، بر نگاه پرهیزگرانه به مصرفگرائی برای مقابله با تبلیغات دشمن تاکید می کنند.
لزوم “تلاش همگانی برای ترویج فرهنگ پرهیز از مصرف گرایی ” از دیگر نکات حائز اهمیتی است که از بررسی بیانات رهبر انقلاب در این باره به دست می آید.
توصیه هایی برای افراد وسواسی
سؤالی از مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی)
چند سالی است که به بیماری وسواس مبتلا شده ام و این موضوع مرا بسیار عذاب می دهد، و روز به روز این حالت در من تشدید می شود تا جایی که در همه چیز شک می کنم و همه زندگی ام بر پایه شک استوار گشته است. بیشترین شک من درباره غذا و اشیاء مرطوب است، به همین دلیل نمی توانم مثل سایر مردم عادی زندگی کنم. وقتی داخل مکانی می شوم فوری جوراب هایم را از پای خود بیرون می آورم زیرا فکر می کنم جوراب هایم عرق کرده و بر اثر تماس با نجس، نجس خواهند شد، حتی من بر سجاده هم نمی توانم بنشینم. هر وقت بر آن می نشینم بر اثر وسوسه نفس از روی آن بلند می شوم تا مبادا پرزهای سجاده به لباس هایم بچسبد و مجبور به شستن آن ها شوم. در گذشته چنین نبودم، اکنون از این کارهایم خجالت می کشم و همیشه دوست دارم کسی را در عالم رؤیا ببینم و مشکلاتم را با او در میان بگذارم و یا معجزه ای رخ دهد و زندگی ام را دگرگون نماید و به حالت گذشته ام برگردم. امیدوارم مرا راهنمایی فرمایید.
پاسخ:
احکام طهارت و نجاست همان است که در رساله های عملیه ذکر شده است. از نظر شرعی همه اشیاء محکوم به طهارت هستند، مگر مواردی که شارع حکم به نجاست آن ها کرده و برای انسان هم یقین به آن حاصل شده است. در این صورت رهایی از بیماری وسواس احتیاج به رؤیا و معجزه ندارد، بلکه باید مکلّف ذوق و سلیقه شخصی خود را کنار گذاشته و متعبّد و مؤمن به دست ورات شرع مقدس باشد و چیزی را که یقین به نجس بودن آن ندارد، نجس نداند. زیرا شما از کجا به نجاستِ در و دیوار و سجاده و سایر اشیایی که استفاده می کنید، یقین پیدا کرده اید؟ چگونه یقین پیدا کرده اید که پرزهای سجاده ای که بر روی آن راه می روید یا می نشینید، نجس هستند و نجاست آن ها به جوراب و لباس و بدن شما سرایت می کند؟ لذا در این صورت اعتنا به وسواس برای شما جایز نیست. مقداری عدم توجه به وسوسه نجاست و تمرین عدم اعتنا به شما کمک خواهد کرد تا به خواست و توفیق خداوند خود را از وسواس نجات دهید.
شایان ذکر است، افراد وسواسی که دارای حساسیت نفسانی شدیدی در مورد نجاست هستند، لازم است برای رهایی خود از بیماری وسواس به توصیه های زیر عمل کنند:
1. از نظر شرع مقدس، در طهارت و نجاست، اصل بر طهارت اشیاء است. یعنی در هر موردی که کمترین تردیدی در نجس شدن آن برای شما حاصل شد، واجب است حکم به عدم نجاست کنید.
2. کسانی که دارای حساسیت نفسانی شدیدی در مورد نجاست هستند (به این افراد در اصطلاح فقهی وسواسی گفته می شود)، حتی اگر گاهی یقین به نجاست هم پیدا کردند، باید حکم به عدم نجاست کنند، مگر در مواردی که نجس شدن یک شی ء را با چشمان خود ببینند، به طوری که اگر فرد دیگری هم آن را ببیند، یقین به سرایت نجاست پیدا کند، فقط در این موارد باید حکم به نجاست کنند.
استمرار اجرای این حکم در مورد افراد مزبور تا زمانی است که این حساسیت به طور کلی از بین برود.
3. هر شی ء یا عضوی که نجس می شود، برای تطهیر آن، یکبار شستن با آب لوله کشی بعد از زوال عین نجاست کافی است. تکرار در شستن یا فرو بردن آن در آب لازم نیست، و اگر شی ء نجس از قبیل پارچه و مانند آن باشد، باید بنابر احتیاط به مقدار متعارف فشار یا تکان داده شود تا آب از آن خارج گردد.
4. از آن جایی که شما به این حساسیت شدید در برابر نجاست مبتلا هستید، باید بدانید که غبار نجس در هیچ صورتی نسبت به شما نجس نیست و نیز مراقبت از دست های کودک چه پاک باشد یا نجس و همچنین دقت در این که خون از بدن زائل شده یا خیر، لازم نیست. این حکم درباره شما تا زمانی که این حساسیت از بین نرفته ، باقی است.
5. دین اسلام دارای احکام سهل و آسان و منطبق با فطرت بشری است، لذا آن را بر خود مشکل نکنید و با این کار باعث وارد شدن ضرر و اذیت به جسم و روحتان نگردید. حالت دلهره و اضطراب در این موارد زندگی را بر شما تلخ می کند، و خداوند راضی به رنج و عذاب شما و کسانی که با شما ارتباط دارند، نیست. شکرگزار نعمت دین آسان باشید و شکر این نعمت، عمل بر اساس تعلیمات خداوند تبارک و تعالی است.
6. این حالت یک وضعیت گذرا و قابل علاجی است. افراد بسیاری بعد از ابتلا به آن، با روش مذکور از آن نجات یافته اند. به خداوند توکل نمایید و نفس خود را با همت و اراده آرامش ببخشید. ان شاءالله موفق باشید.
و در انتها به این نکته توجه نمایید که وسواس حرام است و شخص وسواسی جایز نیست به شک خود اعتنا کند (بلکه یقین چنین فردی نیز اگر برخاسته از وسواس باشد، معتبر نیست.) [1]
پی نوشت:
[1] اجوبة الإستفتائات، ص64 تا 67، س311 و 312 / رساله آموزشی، فصل دوم: طهارت، درس9، نجاسات(3) ، ص46، مورد پنجم: وسواس و درمان آن / استفتاء از دفتر معظم له، باب طهارت، م20 / آموزش مصور احکام، ص139
منبع:
سایت سراج
آسیبهای استفاده زیاد از کامپیوتر
با توجه به اینکه استفاده از کامپیوتر مزایای بسیاری دارد و امروزه دیگر نمیتوان از کامپیوترها دور بود، اما باید توجه داشته باشیم که استفاده زیاد از آنها معایب و ایراداتی هم دارد و باعث بروز آسیبهایی در کاربران میشوند. در این مقاله به بیان چند آسیب که به علت استفاده زیاد از کامپیوتر به کاربران وارد میشود را بیان میکنیم.
تاثیر کامپیوتر بر مچ دست و چشمها
کار با کامپیوتر نیازمند حرکات تکراری توسط دستهاست. بهطور مثال دستها معمولا در حال کار کردن با ماوس و یا کیبورد هستند که منجر به حرکات تکراری میشود. این حرکات میتواند باعث ایجاد سندروم مجرای مچ دست شود. سعی کنید مچ و دستان خود را در بهترین حالت قرار داده و در هر از چند گاهی استراحتی به دستان خود دهید. همچنین خیره شدن طولانی مدت به مانیتور میتواند دچار خستگی و خشکی چشمها شود.
نشستن بیش از حد
زیاده روی در هر کاری میتواند نتایج منفی و زیان باری داشته باشد. استفاده از کامپیوتر هم از این قاعده مستثنی نیست. نشستن بیش از حد پشت کامپیوتر هم میتواند آسیهای جدی به بدن انسان وارد کند. ایستادن بیش از حد هم نتایج نامطلوبی در بر خواهد داشت. در این رابطه بهترین توصیه این است که هر از چند گاهی از سرجای خود بلند شوید و بعد از چند دقیقه دوباره به جایگاه خود برگردید.
عادت به واکنشهای سریع
سرعت کامپیوترها روز به روز افزایش پیدا میکند و تعداد نرمافزارها و وظایفی هم که انجام میدهند گستردهتر شده است. کاربران کامپیوتر و اینترنت هر روز در حال کارکردن با ابزاری هستند که سریعا نتایج و جواب درخواستهای کاربران را میدهند. این اتفاق در دنیای کامپیوتر و در زمانی که در حال استفاده از کامپیوتر و اینترنت هستیم بسیار خوب و مفید است اما یک نتیجهی منفی در زندگی روزمره و خارج از کامپیوتر برای کاربران دارد. این جریان باعث عادت افراد به واکنشهای سریع و پاسخهای فوری میشود و کاربران انتظار دارند به جوابهای مورد نیاز خود در کوتاهترین زمان ممکن دست یابند. در این صورت افراد خیلی زود هم از خواستههای خود خسته میشوند و ناامید میشوند به خصوص وقتی چیزی به درستی و در زمان مورد نیاز پاسخگوی افراد نباشد.
محدود کردن یادگیری و ایجاد وابستگی
کامپیوتر و اینترنت یک ابزار بسیار کارآمد در زمینهی یادگیری و آموزش هستند. البته این یادگیری و آموزش نیازمند تمرکز است. استفاده بیش از حد از کامپیوتر میتواند تمرکز را کاهش داده و باعث ایجاد وابستگی شود. برای درک این نکته فرض کنید شما هر روز توسط یک نرم افزار بررسی غلطهای املایی یک متن را ویرایش میکنید. درست است که این کار باعث از بین رفتن غلطهای متن میشود اما کاربر کار خواصی انجام نداده و این کامپیوتر است که غلطها را یافته پس هیچ چیز به علم کاربر اضافه نشده و شاید هیچ موقع شکل صحیح آن کلمات را یاد نگیرد و اگر روزی به آن نرم افزار دسترسی نداشته باشد نتواند متنها را ویرایش کند.
افزایش احتمال به خطر افتادن امنیت اطلاعات
اگر از آن دسته از افراد هستید که از کامپیوتر و وسایل کامپیوتری زیاد استفاده میکنید پس باید بدانید با این کار احتمال به خطر افتادن اطلاعات شخصی خود را افزایش میدهید. تقریبا امروز همهی وساسل کامپیوتری و ارتباطی به اینترنت متصل هستند و اطلاعات بسیار زیادی در خود نگهداری میکنند که این قضیه میتواند امنیت اطلاعات را به خطر بیاندازد.
زیان به محیط زیست
تقریبا میتوان گفت با همین سرعت زیادی که کامپیوترها، گوشیها، تبلتها و سایر لوازم الکترونیکی وارد بازارها میشوند، با همین سرعت هم کامپیوترها و گوشیهای قدیمی از رده خارج میشوند و معمولا به دور انداخته میشوند که باعث به وجود آمدن حجم زیادی از زبلاههای الکترونیکی میشود. این زبالههای الکترونیکی تاثیرات منفی بسیار زیادی را به محیط زندگی بشر وارد میکند.
باعث کاهش مشاغل میشود
کامپیوترها هر روز سریعتر و هوشمندتر میشوند و یکی از نگرانیها درباره آنها این است که جای انسانها در مشاغل را بگیرند و دگیر نیروی کاری انسانی توان رقابت با آنها را نداشته باشد. این اتفاق میتواند باعث از بین رفتن بسیاری از مشاغل شود و انسانهای زیادی را بیکار کند. البته شاید در حال حاضر این رویداد خیلی محسوس نباشد اما در آیندهای نه چندان دور احختمال وقوعش وجود دارد. همانطور که در حال حاضر در بسیاری از کارخانههای بزرگ دنیا خطوط تولید به کامپیوترها، ماشینها و رباتها سپرده شده و انسانها دخالت زیادی در آنها ندارند.
با پیشرفت کامپیوترها و سایر لوازم الکترونیکی و ارتباطی، زندگی انسانها در بسیاری از موارد آسان شده و همچنین امکانات بسیار زیادی هم در اختیارمان قرار گرفته است اما در برخی موارد هم زیانآور بوده است. همانطور که در ابتدا گفتیم باید مراقب استفاده بیش از حد از هر چیزی بهخصوص کامپیوترها و لوازم الکترونیکی و ارتباطی هم باشیم که باعث آسیبی به ما و زندگیمان نرسانند.
صفای میان شیعیان
«قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ يَجِيءُ أَحَدُكُمْ إِلَى أَخِيهِ فَيُدْخِلُ يَدَهُ فِی كِيسِهِ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا يَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِكَ فِينَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَا شَيْءَ إِذاً قُلْتُ فَالْهَلَاكُ إِذاً فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد».كافى، ج 2، ص 174
فى الكافى، عن الباقر (عليهالسّلام)؛ «أ يجىء احدكم الى اخيه فيدخل يده فى كيسه فيأخذ حاجته فلا يدفعه». حضرت امام محمد باقر (عليهالسّلام) از يكى از اصحابشان سؤال ميكنند - كه اين مقدمه ديگر ذكر نشده كه آن صحابى كه بود و چه سؤال كرده بود و از كجا آمده بود؛ اينها ديگر توى اين روايت نيست - كه آيا در آنجائى كه شما هستيد، وضعيت اينجورى است كه يكى از شماها بيايد دستش را توى جيب برادر دينىاش بكند و هر چه كه لازم دارد، از توى جيب او بردارد، او هم ناراحت نشود؟ به اين حد رسيدهايد كه جيبتان براى همديگر رايگان باشد؟
مرحوم حرزالدين نقل ميكند كه شيخ خضر در زمان مرحوم كاشفالغطاء از علماى بزرگ بود و خيلى مورد توجه مردم قرار داشت. ميگويد در روز عيد، مردم نجف و عشاير و اينها كه به شيخ خضر علاقه داشتند، منزل او آمدند و هدايا آوردند - پول آوردند، طلا آوردند - و همين طور جلوى ايشان ميگذاشتند و ايشان هم آن پولها و طلاها را جلوى دستش گذاشته بود و همان طور روى هم كوت شده بود. بعد شيخ جعفر كاشفالغطاء آمد. معلوم ميشود آن وقتها هنوز شيخ جعفر به مقام رياست نرسيده بود. ايشان آمد و نشست و چشمش به اين پولها و طلاها افتاد. بعد يواشيواش نزديك ظهر شد و مردم رفتند. شيخ جعفر بلند شد گوشهى عبايش را پهن كرد و اين طلاها و پولها را گوشهى عبايش ريخت و گفت خداحافظ شما، و رفت! شيخ خضر هم نگاهى كرد و چيزى نگفت؛ كأن لم يكن شيئاً مذكورا!
حالا اين قصهاى كه نقل كردم، دنباله هم دارد، كه دنبالههايش باز از اين جالبتر هم هست. به هر حال حضرت سؤال ميكنند كه در اموال شخصى، شما اينجور هستيد كه مثلاً قبايتان را آنجا آويزان كردهايد، رفيقتان مىآيد دست ميكند توى جيب قباى شما و يك مقدار پولى كه لازم دارد، برميدارد و بقيهاش را آنجا ميگذارد و بعد راه مىافتد ميرود، به شما هم اصلاً برنخورد و ناراحت نشويد؟ چنين وضعى بين شما هست؟ «فقيل ما اعرف ذلك فينا». آن راوى گفت كه در بين خودمان اينجور وضعى نيست. «فقال فلا شىء اذاً»؛ فرمود: پس هنوز خبرى نيست، هنوز چيزى نيست.
من اينجا اين حاشيه را اضافه كنم كه اين مالِ زمان امام باقر (عليه الصّلاة و السّلام) است. در آن زمان، شيعه تدريجاً داشت شكل ميگرفت. بعد از حادثهى عاشورا، در ظرف اين 33 سال، 34 سالى كه دوران امام سجاد (عليه الصّلاة و السّلام) بود، تدريجاً و يواشيواش مردم جمع ميشدند؛ چون بعد از حادثهى عاشورا، آن شدت عملى كه به خرج داده شده بود، شيعه را متفرق كرد؛ بعضىها برگشتند، بعضىها منصرف شدند، بعضىها از ولايت اهل بيت پشيمان شدند؛ هر كسى به يك طرفى رفت. در اين 34 سال، يواشيواش مردم جمع شدند. در زمان امام باقر (عليه الصّلاة و السّلام) مردم بيشتر جمع شدند. مردم تدريجاً در شهرها، در نقاط مختلف، نزديك و دور، جمع ميشدند. اين مال آن وقت است كه حضرت ميخواهند بگويند اين كانونهاى تشيع را بايد در سرتاسر دنياى اسلام اينجورى تشكيل دهيد، اينجور با هم باصفا باشيد.
حضرت وقتى فرمودند «فلا شىء» - هنوز هيچ خبرى نيست؛ آنى كه بايد بشود، نشده است - آن طرف ترسيد؛ «قيل فالهلاك اذاً؟». «هلاك» در اينجا و در خيلى جاهاى ديگر به معناى مردن نيست؛ به معناى بدبخت شدن است: يعنى پس ديگر بدبخت شديم آقا؟ ديگر هيچى نيست؟ «فقال انّ القوم لميعطوا احلامهم بعد». «احلام» در اينجا جمع «حلم» است. مادهى «حَلُمَ يَحلُمُ» به معناى حلم ورزيدن است؛ با «حَلَمَ يَحلُمُ» كه به معناى رؤيا و اضغاث احلامى كه در قرآن هست، تفاوت دارد؛ آن از باب نَصَرَ يَنصُرُ است، حَلَمَ يَحلُمُ است؛ اين از باب شَرُفَ يَشرُفُ است؛ حَلُمَ يَحلُمُ. اينجا احلام جمع حلم است. پس هنوز به آن بردبارى و آن ظرفيت لازم نرسيدهايد. بنابراين به معناى هلاك نيست كه بگوئيم نابود شديد، عذاب خدا گريبان شما را گرفت؛ نه، به معناى اين است كه هنوز آن ظرفيت لازم را پيدا نكردهايد.
شرح حدیثی از حضرت امام محمد باقر عليهالسّلام توسط حضرت آیتالله العظمی خامنهای مدظله العالي در جلسه درس خارج فقه ِ ششم دیماه 89 (بیست و یكم محرمالحرام 1432)