راهی جز شهادت نیست که نیست
راهبرد عزت، حمایت ملت
کلیات و جزئیات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. مسئولان و کارشناسان متعددی پیرامون این طرح موضع گرفتهاند و طبیعتا مانند هر طرح دیگر، ممکن است حامیان و منتقدانی داشته باشد.
بحث بر سر این موضوع بسیار است و بهاندازه کافی هم بدان پرداختهشده، اما آنچه کمتر موردتوجه بوده و باید بدان اشاره کرد، مسئله بسیار مهم اجماع ملی و همافزایی میهنی است. دراینباره گفتنیهایی هست:
یک. روشن است که از دست دادن چهرههای علمی درخشان و کمنظیر، ضایعهای بزرگ برای ملت ایران بهحساب میآید. مگر خسارت از دست دادن علیمحمدی، شهریاری، احمدی روشن رضایینژاد و اینک فخریزاده، کوچک و قابل فراموش کردن است؟
تردیدی نیست که بسیاری از مادران و پدران این سرزمین، در شهادت احمدی روشن و رضایینژاد، همچون کسی که فرزند خود را ازدستداده گریستهاند و جوانان ایرانزمین امروز داغ شهادت محسن فخریزاده را همچون از دست دادن پدر میدانند.
دو. این وضعیت قابل پذیرش نیست. ما نمیتوانیم ببینیم بهترین سرمایههای کشور ناجوانمردانه بر خاک میافتند. امروز، هر مسئول و سازمان و دستگاهی، به اندازه گستره کار و فعالیت خود باید پاسخگو باشد. دستگاه دیپلماسی، سازمانهای امنیتی و انتظامی و یکایک ما مسئولیم. اگر امروز اقدامی نکنیم، آیندگان، ما را نخواهند بخشید.
سه. مسئله حفظ و حراست از سرمایههای علمی کشور، ماهیتا سیاسی نیست و اساسا فرای تمام بحثهای سیاسی است که بخواهد به این دولت و آن انتخابات و مواردی ازایندست گره بخورد. هرکس چنین بی اندیشد، اصل مسئله را درک نکرده و طبیعتا خروجی کار و فعالیتش هم به صلاح ملک و مملکت و آینده فرزندان ایران نخواهد بود.
چهار. مجلس، بنا به وظیفه خود، سعی کرده با تصویب طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، محدودیتهای صنعت هستهای را کاهش داده و گام بلندی به جلو بردارد. این اقدام ممکن است در میان سیاسیون دو واکنش کاملا متفاوت و متناقض بههمراه داشته باشد. گروه اول که مواضع چهرههای دولت هم جزئی از آنهاست، شاید این کنش را نپسندند. گروه دوم ممکن است حس کنند مصوبه دیروز مجلس، میتواند از این شدیدتر باشد. به نظر میرسد طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، میانگین و برآیندی از همه مواضع و اندیشههای حاکم بر کشور باشد. بههرحال، ما سالها رفتارهای متفاوت را آزمودهایم و از قضا، یکی از فواید اصلی مردمسالاری، گردش افکار و اندیشهها در اداره کشور است. همه ما اعم از راست و چپ و اصولگرا و اصلاحطلب، عضو یک خانواده و زیر چتر ایران اسلامی هستیم. در هر زمان، متناسب با اوضاع داخلی و خارجی و بنا به خواست مردم، مسیری برای برونرفت از مشکلات ترسیم میگردد و دقیقا همین رفتوبرگشتها و تغییر در شیوهها و تحول در تصمیمات، فضا را برای همافزایی در عین تکثر میگشاید.
پنج. حمایت از تصمیمات ملی، مسئولیتی ملی است. چه آنها که میخواستهاند مصوبه دیروز مطرح نشود یا کمی ضعیفتر باشد و چه آنها که میخواستند این طرح شدیدتر باشد، امروز باید در عرصه سیاسی و بینالمللی، پشت آن بایستند و با موضعی عزتمند و عاقلانه و بر اساس اخلاق سیاسی و اصول مردمسالاری، پرچم آن را بلند کنند. مصوبه دیروز، اقدامی ملی بود و باید در ابعاد ملی به آن نگریسته شود. باور کنیم که این دورهها و بازیهای سیاسی و بالا و پایین شدنها میگذرد و آنچه باقی میماند ایران اسلامی است. این گزاره باید در تصویر بیرونی کشور ما تثبیت شود که ایرانیان، ملتی قدرتمند و عزتمند هستند و از حقوق خود، سر سوزنی کوتاه نخواهند آمد و البته تا امروز هم همینطور بوده است.
منبع: روزنامه رسالت
مذاکره با آمریکا ازنگاه دانشمند شهید دکتر فخریزاده
تمام راه خدا گذشت است
آیت الله سیدحسین یعقوبی قائنی رحمه الله علیه درباره گذشت کردن در زندگی میگوید: از هر چه بگذری، چیزی بالاتر به تو داده میشود.
تمام راه خدا گذشت است؛ از جان فانی بگذری جان ابدی به تو داده میشود.
از مال بگذری سرای جاویدان به تو داده میشود. راه خدا اصلا راه گذشت است. از لذات نفسانی بگذری لذات روحانی به تو داده میشود. از حرام بگذری، حلال نصیبت می شود. دائما سعی کن گذشت داشته باشی.
در ادامه، صوت کوتاه سخنان این استاد اخلاق، قابل دریافت می باشد
دعوتيد به مراسم ختم مجازي شهيد فخري زاده
مراسم ختم مجازی دانشمند هسته ای و صنعت دفاعی
برای قرائت صلوات، فاتحه، زیارت عاشورا برای شهید گرانمایه شهید محسن فخری زاده لینک ذیل را لمس کنید.
واکنش شاعرانه به ترور شهید فخریزاده
علیمحمد مودب، شاعر انقلابی کشورمان در نخستین واکنش به ترور دانشمند هستهای کشورمان و شهادت شهید محسن فخریزاده، سروده خود را در اختیار خبرگزاری فارس گذاشت.
سواری بر زمین افتاد و اسبی در غبار آمد
غروب از جاده دردا باز اسبی بیسوار آمد
بَرَد چون عشق دل، جز باختن راهی نمیماند
سواران را بگو جز تاختن راهی نمیماند
جراحتها به تنها جامه دیدار میدوزد
بکش ما را ز خون ما چراغ لاله میسوزد
بکش ما را که با خون زنده است این باغ بارآور
خوشا در خون طپیدن، الأمان از مرگ در بستر
خضابی خوشتر از خون نیست مردان خدایی را
ببین در قتلگه سیمای عقل کربلایی را
کفن خون باد مردان را و تقدیر معین باد
چراغ عقل ابراهیمها در شعله روشن باد
خوشا عقلی که در صفین با کرّار همراه است
خوشا عقلی که میماند خوشا عقلی که جانکاه است
ز جان تن میزند تا خون دهد بستان ایمان را
که تا روشن نگه دارد چراغ عقل انسان را
خدایا یال اسبان مدتی شد خون نمیبیند
بیابانها خیابانهای ما مجنون نمیبیند
خوشا با سر اشارات شهیدان بر سر نیزه
کلام این است و فقه این است خون بر منبر نیزه
ببین در کربلا در جوش، بحر خون خوبان را
چه فخری برتر از خون، چهرةگلگون خوبان را
چرا تن میزنی از عقل ای جان تشنه خون باش
اگر لیلی شناسی رو به صحرا آر ! مجنون باش
به شور این رودها تا ساحل موعود خواهد رفت
نترس از سد و صخره عاقبت این رود خواهد رفت
یکی بر ره نشسته صخرهواری تا که ره بندد
شهیدی غرقه در خون بر خیال صخره میخندد
اگر کشتی ست عاشورا، در این خون غرقه باید زیست
ببین چشم شهیدان را، به جز خون هیچ راهی نیست
حسین ای نوح! ای کشتی! مرا هم غرقه در خون کن
به خون قربانیان را از غل و زنجیر بیرون کن
بخوان تا عزم سر از گریه شبگیر بردارد
پدر بر خاک افتاده پسر شمشیر بردارد
هلا زین دم به جز خون، هیچ حرفی با منافق نیست
گلوی زخم ما را دیگر آن گفتار سابق نیست
دگر حرفی نمانده گفتگوی آخرین خون است
بمان تا حرف آخر، خون جواب داغ این خون است