لیلة القدر امام
از جمله برنامه های ویژه حضرت امام(ره) در ماه مبارک رمضان، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهی می دانستند. و به صراحت بیان می کردند که در وادی عشق، نباید به عبادت به چشم وسیله ای برای رسیدن به بهشت نگاه کرد.[۱] اکثر آشنایان امام نقل می کنند که ایشان از سن جوانی، نماز شب و تهجد، جزء برنامه هایشان بود. بعضی از نزدیکان ایشان می گفتند که وقتی در ظلمت و تاریکی نیمه شب، آهسته وارد اتاق امام می شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس می کردم و می دیدم که با خضوع و خشوعی خاص، نماز می خواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا می آوردند که حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فکر می کردم که شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است.[۲] یکی از اعضای دفتر ایشان، دراین باره می گوید: پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیماری و در صحت و در زندان و در خلاصی و در تبعید، حتی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند.۳]
نوافل و افطار
امام توجه خاصی به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترک نمی کردند. نقل شده است که امام، در نجف اشرف، با آن گرمای شدید، ماه مبارک رمضان را روزه می گرفت و با این که در سنین پیری بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به جای نمی آوردند، افطار نمی کردند! و شب ها تا صبح، نماز و دعا می خواندند و بعد از نماز صبح، مقداری استراحت می کردند و صبح زود، برای کارهایشان آماده می شدند.[۴] خانم زهرا مصطفوی می گوید: راز و نیاز امام و گریه ها و ناله های نیمه شب ایشان، چنان شدید بود که انسان را بی اختیار، به گریه می انداخت.[۵]
عبادت در جوانی
اکثر آشنایان امام نقل می کنند که ایشان از سن جوانی، نماز شب و تهجد، جزء برنامه هایشان بود. بعضی از نزدیکان ایشان می گفتند که وقتی در ظلمت و تاریکی نیمه شب، آهسته وارد اتاق امام می شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس می کردم و می دیدم که با خضوع و خشوعی خاص، نماز می خواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا می آوردند که حقا وصف ناپذیر بود. یکی از اساتید قم نقل می کرد: شبی میهمان حاج آقا مصطفی بودم. ایشان، خانه جداگانه ای نداشتند و در منزل امام زندگی می کردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و ناله ای شنیدم، نگران شدم که مگر اتفاقی افتاده است، حاج آقا مصطفی را بیدار کردم و گفتم: «ببین چه خبر است!». ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صدای امام است که مشغول تهجد و عبادت است.»[۶]
باران اشک
در ماه مبارک رمضان، این شب زنده داری و تهجد، وضعیت دیگری داشت. یکی از محافظان بیت می گوید در یکی از شب های ماه مبارک رمضان، نیمه شب، برای انجام کاری مجبور شدم از جلوی اتاق امام گذر کنم. حین عبور، متوجه شدم که امام، زار زار گریه می کردند! هق هق گریه امام که در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد که چگونه امام، در آن موقع از شب، با خدای خویش راز و نیاز می کند.[۷]
آخرین رمضان و نماز نیمه شب
آخرین ماه مبارک رمضان دوران حیات امام، به گفته ساکنان بیت، از ماه مبارک رمضان های دیگر متفاوت بود!
به این صورت که امام همیشه، برای خشک کردن اشک چشمشان دستمالی را همراه داشتند، ولی در آن ماه مبارک رمضان، حوله ای را نیز همراه برمی داشتند تا به هنگام نمازهای نیمه شبشان، از آن استفاده کنند![۸]
توجه ویژه حضرت امام به قرآن کریم
روزی هفت بار قرآن خواندن
امام خمینی(ره) توجه خاصی به قرآن داشتند، به طوری که روزی، هفت بار قرآن می خواندند! امام در هر فرصتی که به دست می آوردند، ولو اندک، قرآن می خواندند. بارها دیده شد که امام، حتی در دقایقی قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت می گذرد - قرآن تلاوت می کنند![۹] امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن می خواند.[۱۰]
چشم برای قرائت قرآن
یکی اطرافیان امام می گوید: امام در نجف، چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: «شما باید چند روزی قرآن نخوانید و به چشم تان استراحت بدهید». امام خندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را برای قرآن خواندن می خواهم! چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کاری کنید که من بتوانم قرآن بخوانم.»[۱۱]
ده جزء تلاوت قرآن
در ماه رمضان یکی از همراهان امام در نجف، اظهار می کرد که امام خمینی در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن می خواندند، یعنی در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم می کردند.۱۲] علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان، دستور می دادند که چند ختم قرآن برای افرادی که مد نظر مبارکشان بود، قرائت شود.[۱۳]
گزیده ایی از توصیه ها و سفارش های امام به مناسبت ماه مبارک رمضان
شما در این چند روزی که به ماه رمضان مانده، به فکر باشید، خود را اصلاح کرده، توجه به حق تعالی پیدا نمایید. از کردار و رفتار ناشایسته خود، استغفار کنید! اگر خدای نخواسته، گناهی مرتکب شده اید، قبل از ورود به ماه مبارک رمضان، توبه کنید! زبان را به مناجات حق تعالی عادت دهید! مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتی، تهمتی و خلاصه گناهی سر بزند و در محضر ربوبی، با نعم الهی و در مهمان سرای باری تعالی، آلوده به معاصی باشید! شما اقلا، به آداب اولیه روزه عمل نمایید و همان طوری که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه می دارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصی باز دارید! از هم اکنون بنا بگذارید که زبان را از غیبت، تهمت، بدگویی و دروغ نگهداشته، کینه، حسد و دیگر صفات زشت شیطانی را از دل بیرون کنید! اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییری پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقی نکرد، معلوم می شود روزه ای که از شما خواسته اند، محقق نشده است. اگر دیدید کسی می خواهد غیبت کند، جلوگیری کنید و به او بگویید! «ما، متعهد شده ایم که در این سی روز ماه مبارک رمضان، از امور محرمه خود داری ورزیم.» و اگر نمی توانید او را از غیبت باز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش کنید! باز تکرار می کنم تصمیم بگیرید در این سی روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه اعضاء و جوارح خود باشید. توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان عمل کنید؛ فقط دعا خواندن نباشد، دعا به معنای واقعی اش باشد.
منبع: راسخون
—————————–
پی نوشت:
[۱] روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰ / ۱۱ / ۶۴.
[۲] امام در سنگر نماز، ص ۸۳ / هزار و یک نکته، حسین دیلمی، نکته ۱۲۹.
[۳] هزار و یک نکته، حسین دیلمی، حبیب و محبوب، ص ۵۳ / سیمای فرزانگان، ص ۱۸۰.
[۴] سیمای فرزانگان، ص ۱۵۹/ برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره)، ج ۳، ص ۹۹.
[۵] برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره)، ج ۳، ص ۱۳۲.
[۶] همان، ص ۲۸۶.
[۷] هزار و یک نکته، حسین دیلمی، نکته ۱۰۴ / جلوه ای از خورشید، ص ۹۰.
[۸] برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج ۳، ص ۱۲۶.
[۹] پا به پای آفتاب، ج ۱، ص ۲۷۰.
[۱۰] برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج ۳، ص ۱۹۸.
[۱۱] همان، ص ۷.
[۱۲] همان.
[۱۳] پا به پای آفتاب، ج ۱ ص ۱۸۱.
منبع: بلاغ
استدلال جالب یک عالم در نپذیرفتن مسئولیت
هنگامی که پس از رحلت میرزای شیرازیِ اول، برای قبولِ مرجعیت به آیت الله سید محمد فشارکی مراجعه کردند، فرمودند: من شایسته تصدی این مسئولیت نیستم؛ زیرا …
«إنّی لستُ اهلاً لذلک، لأنّ الرئاسة الشرعیة تحتاج إلی اُمور غیر علم الفقه و الأحکام من السیاسیات و معرفة مواقع الامور و أنا رجل وسواسی فی هذه الاُمور، فإذا دخلت أفسدت و لم أصلح و لا یسوغ لی إلا التدریس»
من شایسته تصدی این مسئولیت نیستم؛ زیرا مرجعیت غیر از آگاهی به فقه و احکام شرعی، به شناخت و آگاهی به سیاستها و زمان انجام امور هم نیاز دارد. من آدمی وسواسی در این امور هستم و به جای اصلاحِ امور - ناخواسته - کارها را خراب و تباه میکنم. من فقط برای تدریس ساخته شدهام!
و بدین گونه این عالمِ نفس کُشته، مردم را به آیت الله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی ارجاع دادند!
الفوائد الرضویة، ص ۵۹۴، محدث قمی، نشر بوستان کتاب
حوزه نیوز
قرآن کریم سفره ی خدا و ادبستان است
القرآن مَأدَبه الله ؛ قرآن ادبستان و ادب آموز است :
مطالب زیر از کتاب شریف انسان و قرآن، از حضرت علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله می باشد.
علم الهدی سیّد مرتضی در مجلس بیست و هفتم از کتاب امالیش معروف به غُرَر و دُرَر در روایتی از جناب رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل کرده است که آن حضرت فرمود :
إنّ هذا القرآن مأدبه الله فتعلّموا مأدبته ما استطعتم و إن أصفر البیوت لبیت ( لجوف – خ ل ) أصفر من کتاب الله. مَأدَبه ، به فتح دال یعنی ادب و تقویم خلق.
قرآن کریم به عنوان برنامه ی زندگی و دستورالعمل خودسازی
قرآن کریم سفره ی خدا و ادبستان است
القرآن مَأدَبه الله ؛ قرآن ادبستان و ادب آموز است :
مطالب زیر از کتاب شریف انسان و قرآن، از حضرت علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله می باشد.
علم الهدی سیّد مرتضی در مجلس بیست و هفتم از کتاب امالیش معروف به غُرَر و دُرَر در روایتی از جناب رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل کرده است که آن حضرت فرمود :
إنّ هذا القرآن مأدبه الله فتعلّموا مأدبته ما استطعتم و إن أصفر البیوت لبیت ( لجوف – خ ل ) أصفر من کتاب الله. مَأدَبه ، به فتح دال یعنی ادب و تقویم خلق.
مَأدُبه ، به ضمّ دال یعنی طعام مهمانی.
مَأدَبه : بدین وجه معنی القرآن مأدَبه الله ؛ این است که قرآن برای ادب و تقویم خلق است.
ادب نگاه داشت حدّ هر چیز و تقویم راست و درست ایستاندن است. این وجه با تعلّموا مناسب تر است. پس معنی حدیث این که قرآن ادب و دستور الهی است. از این مَأدَبه الله ادب فرا بگیرید و حدّ انسانی خودتان را حفظ کنید و نگاه بدارید و بدین دستور خودتان را راست و درست به بار بیاورید و به فعلیّت برسانید. ( انسان و قرآن . ص 46 - 48 )
مَأدَبه، فرهنگستان و ادبستان است که به تخفیف می گوییم دبستان.
مَأدَبه؛ مکتب و مدرسه است که جای تأدیب و تربیت است. آن جایی که به انسان ادب یاد می دهند آن جا را مَأدَبه می گویند. قرآن به انسان ادب یاد می دهد. ( انسان و قرآن . ص 48 )
القُرآنُ مَأدُبَهِ الله ؛ قرآن سفره ی خدا است :
قرآن سفره ی رحمت رحیمیّه ی الهیّه است که فقط برای انسان گسترده شده است . طعام این سفره، غذای انسان است که به ارتزاق آن، متخلّق به اخلاق ربوبی می گردد و متّصف به صفات ملکوتی می شود و مدینه ی فاضله تحصیل می کند و هیچ کس از کنار این سفره بی بهره بر نمی خیزد. ( انسان و قرآن . ص 37 )
مَأدُبه ، به ضمّ دال یعنی طعام مهمانی.
مأدُبه : طعام مهمانی ؛ این مَأدُبه سفره است، قرآن سفره ی الهی است. هیچ کس از کنار این سفره با دست خالی و تهی برنمی خیزد.آن کس که مصحف را گشوده و نوشته اش را زیارت کرده است به همین اندازه از این سفره ی الهی لقمه برداشته است و بهره ای برده است که إنّ النّظر فی المصحف عباده ( اصول کافی . ج 2 . ص 449 ) ، آن کس که قرائتش کرد لقمه ای به تر از آن برداشته است و آن کس که به ترجمه ی تحت اللّفظی آن آگاهی پیدا کرد لقمه ی به تر بر می دارد و بهره ی بیش تر می برد و آن کس که می تواند آیات را با یکدیگر تلفیق کند و ترتیب و انسجام بدهد تا نتایجی حاصل کند، او بهره های به تر می برد و همین طور به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السّلام اِقرَأ وَارقَ ؛ بخوان و بالا برو. ( انسان و قرآن . ص 46 و47 )
منبع : پایگاه پرسمان دانشجویی.اخلاق و عرفان
نمی از یَم حکمت های حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه
به مناسبت ماه مبارک رمضان، صفحه ویژه ” نمی از یَم حکمت های حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه” برگرفته از شرح حکمت های حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه، توسط حضرت آیت الله شجاعی رحمه الله تقدیم می گردد |
جهت مطالعه جلسه اول، اینجا را کلیک نمایید |
جهت مطالعه جلسه دوم، اینجا را کلیک نمایید |
اخلاق از نظر قرآن و روایات
به مناسبت ماه مبارک رمضان فایل مکتوب سخنان حضرت آیت الله مظاهری دامت برکاته (مربوط به ماه مبارک رمضان 1441) در این صفحه بارگذاری خواهد شد. |
اخلاق از نظر قرآن و روایات-مقدمه؛ جهت مطالعه متن سخنان معظم له اینجا را کلیک نمایید |
اخلاق از نظر قرآن و روایات-حسادت؛ جهت مطالعه متن سخنان معظم له اینجا را کلیک نمایید |
اخلاق از نظر قرآن و روایات-خیرخواهی؛ جهت مطالعه متن سخنان معظم له اینجا را کلیک نمایید |
اخلاق از نظر قرآن و روایات-بخل؛ جهت مطالعه متن سخنان معظم له اینجا را کلیک نمایید |
اخلاق از نظر قرآن و روایات-سخاوت؛ جهت مطالعه متن سخنان معظم له اینجا را کلیک نمایید |
ويژه نامه روزهای آخر ماه شعبان
سه ماه رجب، شعبان و رمضان مورد عنايت الهي هستند. به حسب ظاهر ما در آخرين لحظات ماه شعبان هستيم. سخنانی از مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی در خصوصیات ماه شعبان تقدیم میشود:
رُوِيَ عَنْ ابی الحَسن الرِّضا(عليه السلام) قال: قال رسُول الله(صلّي الله عليه و آله وسلّم):
رَجَبٌ شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَبُّ وَ شَهْرُ شَعْبَانَ تَتَشَعَّبُ فِيهِ الْخَيْرَاتُ وَ فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ تُغَلُّ الْمَرَدَةُ مِنَ الشَّيَاطِينِ وَ يُغْفَرُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ لِسَبْعِينَ أَلْفاً.[1]
ترجمه حدیث: از حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) روایت شده که فرمودند: پیغمبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) فرموده است ماه رجب ماه خداوند است كه رحمت الهي در آن ريزش مي كند؛ و ماه شعبان ماهي است كه در آن خيرات منشعب و پراكنده میشود و شيوع میابد؛ و در روز اوّل ماه رمضان شياطين در غل و زنجير كشيده ميشوند و در هر شب ماه مبارك رمضان هفتاد هزار نفر از بندگان (گناهکار) خدا آمرزيده ميشوند.
شرح حدیث: امام هشتم (علیه السلام) از رسول خدا نقل کردند که آن حضرت فرمودند: ماه رجب ماه خدا است، كه در آن رحمت الهي بر بندگانش ريزش ميكند. و ماه شعبان ماهي است كه خيرات در آن پراكنده ميشود. و در اوّلين روز ماه مبارك رمضان، گمراهكنندگان از شياطين به غل و زنجیر بسته ميشوند. مغلول كردن يعني قفل زدن. خداوند گمراهكنندگان از شياطين را مهار ميكند. يعني خداوند جلوي مانع ایجاد کردن شیاطین را در ماه مبارك رمضان ميگيرد. اين برای روز بود. در شب چهطور؟ خداوند هر شب هفتاد هزار نفر را مورد آمرزش قرار ميدهد.
روايت معروف دیگری از امام هشتم(عليهالسلام) است[2] كه دارد اباصلت در آخرین جمعه ماه شعبان، ميرود خدمت حضرت امام رضا(علیه السلام). حضرت ابتدا به او ميفرمايد: اى اباصلت ماه شعبان بيشترش گذشت و اين جمعه آخر آن است، پس آنچه از اعمال خير كه در اين ماه در انجام آن كوتاهى كردهاى در اين چند روزى كه باقى مانده تدارك كن، و بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفيد است و ترك آنچه براى تو فائدهاى ندارد، و دعا و استغفار و تلاوت قرآن را افزون كن، و از گناهان و نافرمانيهايت بهسوى خدا بازگرد و توبه نما، تا اين ماه خدا به تو رو كرده باشد در حالى كه تو با خدايت- عزّوجلّ- اخلاص ورزيده باشى، و امانتى بر گردن خود باقى مگذار مگر آنكه آن را ادا كنى، و نيز در دلت كينه هيچ مؤمنى نباشد مگر اينكه آن را از دل بيرون كنى، و هيچ گناهى را كه مرتكب بودهاى وامگذار مگر آنكه آن را رها كرده و از آن دورى گزينى، و از خداوند پروا داشته باش، و در امور نهان و آشكارت بر او توكّل و اعتماد كن، و هر كس بر خدا توكّل كند همانا خداوند او را كافى است، زيرا خداوند كار خود را به انجام میرساند، و براى هر چيز اندازهاى قرار داده است، و در باقيمانده اين ماه زياد اين ذكر را بگو: «اللّهم إن لم تكن قد غفرت لنا في ما مضى من شعبان فاغفر لنا فيما بقي منه». (يعنى: پروردگارا! اگر تاكنون در اين ماه ما را نبخشيدهاى، پس از تو ميخواهيم كه در باقيمانده اين ماه ما را ببخشى و بيامرزى). زيرا خداوند تبارك و تعالى در اين ماه مردم بسيارى را به جهت احترام ماه مبارك رمضان از آتش آزاد مىكند.
حضرت به او گوشزد میکند که اين ماه شعبان این همه بركات داشت، و چه بسا تو از آن غفلت كرده باشي. بيا از بقيهاي كه از ماه شعبان مانده است استفاده كن. در مابقي ماه شعبان كوتاهیات را جبران كن. بعد هم فرموده: «وَ أَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ». دعا، استغفار و تلاوت قرآن را زیاد انجام بده. اين هماني است كه پيغمبر اكرم فرمود: «وَ شَهْرُ شَعْبَانَ تَتَشَعَّبُ فِيهِ الْخَيْرَاتُ»؛ خدا خيرات را در ماه شعبان براي امتش پراكنده ميكند. بیا فکر کن ببین در این ماه چهقدر از این خیرات نصیب تو شده است؟ من حرفم اين است. امام هشتم(علیهالسلام) ميگويد خيلي از خیرات را از دست دادي؛ پس بيا در اين بقيه ماه شعبان جبران كن.
دست آخر هم ميفرمايد زياد اين دعا را در مابقی ماه شعبان زیاد بگو: «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ»؛ خدايا اگر در آنچه از ماه شعبان گذشت من را مورد مغفرتت قرار ندادي، در اين مابقياش من را مورد آمرزش قرار بده. چرا باید این کار را بکنی؟ براي اينكه خودت را خالص كني، پاك كني، تر و تميز كني؛ چون مي خواهي وارد بشوي در ماه رمضان. ماه رمضان ماه ضيافت الهي است. خدا تو را دعوتت كرده، ميخواهي بروي سر سفرهاش بنشيني، پس خودت را تطهیر كن.
انسان وقتی ميخواهد برود مهماني چهكار ميكند؟ خودش را تر و تميز ميكند. اینجا ميزبان خداست، ميهمان عبد است. باید عبد تطهير و تزكيه کند. و آن تزكيه هم، تزكيه نفس و دروني است. در این روايت هم امام هشتم (علیه السلام) فرمود كه اگر عداوتي از كسي در دلت هست بيرون كن. همه اينها جنبههاي دروني دارد. لذا ميخواستم به دوستان سفارش كنم، اين چند لحظهاي كه از ماه شعبان باقی مانده اين دعا را زياد تكرار كنيد. همينطور که داري از اینجا ميروي بر این ذکر مداومت کن و بگو: «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ». تا شب نشده این را پشت سر هم بگو. شايد انشاءالله خدا عنايتي كند و با يك روح باصفا و تطهير شده و تزکیه شده، وارد ماه مبارك رمضان شوی.[3]
پی نوشت:
[1]. وسائل الشيعة، جلد10، صفحه 315.
[2]. متن کامل این روایت بدین شرح است: عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع فِي آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَعْبَانَ قَدْ مَضَى أَكْثَرُهُ وَ هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْهُ فَتَدَارَكْ فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ تَقْصِيرَكَ فِيمَا مَضَى مِنْهُ وَ عَلَيْكَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى مَا يَعْنِيكَ وَ تَرْكِ مَا لَا يَعْنِيكَ وَ أَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكَ لِيُقْبِلَ شَهْرُ اللَّهِ إِلَيْكَ وَ أَنْتَ مُخْلِصٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِي عُنُقِكَ إِلَّا أَدَّيْتَهَا وَ لَا فِي قَلْبِكَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَهُ وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَكِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ فِي سِرِّ أَمْرِكَ وَ عَلَانِيَتِكَ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً وَ أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ هَذَا الشَّهْرِ اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُعْتِقُ فِي هَذَا الشَّهْرِ رِقَاباً مِنَ النَّارِ لِحُرْمَةِ شَهْرِ رَمَضَان. «عیون اخبار الرضا، جلد2، صفحه 51».
[3] . چهارشنبه20 مرداد 1389 – 30 شعبان1431. مسجد جامع بازار تهران