عسکری صحیح است یا عسگری؟
به کار بردن صحیح واژهها و اسامی ضرورتی است که گاهی با سهلانگاری و بیتوجهی، به اشتباهات بزرگی منجر میشود. یکی از این اشتباهات که به طور مداوم با آن مواجه هستیم، بیان یا نگارش «عسگری» به جای «عسکری» است.
آنچه به اهمیت رعایت صحیحنویسی وصحیحگویی در این لفظ میافزاید، برداشتهای غلط معنایی از این دو عبارت است که دستمایه دشمنان دین و امامت امام عصر علیهالسلام قرار گرفته و بدینوسیله این غلط اصطلاحی و لغوی را به دایره موضوع اعتقادی کشانده است.
شنیده میشود که گفتهاند حسن عسگری عقیم بوده و فرزندی نداشته است و عبارت عسگری که لقب ایشان است به معنای عقیم و بیدانه است؛ فلذا همین شهرت به عقیم بودن دلیل بر عدم وجود فرزندی برای اوست. تاریخ گواه است که «عسکری» از مشهورترین القاب آن حضرت است؛ همان طور که امام هادی علیهالسلام را به این لفظ لقب دادهاند و عسکر محلهای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت.
خلفای عباسی برای زیر نظر داشتن فعالیتهای فرهنگی، علمی و سیاسی امام هادی علیهالسلام، آن حضرت را در سال 236 ه.ق از مدینه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند. چون امام حسن علیهالسلام و پدر بزرگوارش امام هادی علیهالسلام در محله عسکر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی میکردند و به عسکری لقب یافتند و این لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان امام هادی علیهالسلام است و آنها را عسکریین گفتهاند.
اگر بنا بود این لفظ به (گاف) نوشته یا تلفظ شود، باید امام هادی نیز عقیم میبود و از نعمت فرزند محروم تلقی میشد. از سوی دیگر عسکر لفظی عربی است و به معنای لشکر است. عسکری اسم منسوب است و منسوب به عسکر است و اصولا در زبان عربی حرف گاف وجود ندارد. پس آنچه صحیح است، عسکری (با کاف) است، نه عسگری (با گاف).
در به وجود آمدن شایعه عقیم بودن حضرت، عوامل مختلفی چون خلفای عباسی، جعفر کذاب و فردی به نام زبیری تاثیری بهسزا داشتند.
این شایعه و عوامل حکومتی عباسی باعث شدند که عده قلیلی از مسلمانان معتقد باشند که امام حسن عسکری فرزندی دارد و او مهدی موعود (عج) است ولی طرفداران این عقیده، خیلی کم بودند، چنانکه نعمانی که در زمان غیبت صغری میزیسته، مینویسد: این جمعیت کمی که بر این عقیده پا بر جا ماندند همانهایی هستند که علی بن ابیطالب دربارهشان میفرماید: در پیمودن راه حق از کمی نفرات وحشت نکنید.
شایسته است گویندگان و نویسندگان و رسانهها کمر همت ببندند و در ترویج کلمه صحیح عسکری به جای عسگری کوشش کنند.
منبع: ایسنا به نقل از «عصر ایران»،
حواله امام حسین (علیه السلام) برای کارگر شهرداری شیراز
خاطره یکی از طلاب مرثیه سرا؛
… در یکی از شهرستانها برای مرثیه سرایی و روضهخوانی دعوت بودم، پس از پایان مراسم چند ظرف غذای تبرکی دادند، در میان ظرفهای غذا گویا پاکتی را بهعنوان صله گذاشته بودند، ساعت یک بامداد هنگام برگشت از مراسم طبق عادت هر دفعه که غذاها را به افراد نیازمند میانه راه میدادم، همین کار را میخواستم تکرار کنم، چراکه این کار بهعنوان تبرکی مردم را خوشحال میکرد، آن شب نیز گفتم یکی را پیدا کنم و این ظرف غذاها را به او بدهم.

طبق معمول آمدم از کمربندی شیراز بهسمت منزل بروم که مسیرم نزدیکتر بود، به دلم افتاد که از درون شهر بروم، گفتم نه از دروازه قرآن بروم، مسیر را که طی میکردم در بلوار هفت تن کنار خیابان توقف کردم، و گفتم این غذاها را به یک کارگر شهرداری که در آنسوی خیابان بود، بدهم، باز به دلم افتاد شاید به خاطر چند ظرف غذا بخواهد بیاید اینسوی خیابان تصادف کند اتفاق ناخوشایندی بیفتد، آمدم جلوتر یک نفر دیگر را دیدم چند بوق زدم متوجه نشد، حرکت کردم، گفتم بروم جلوتر.
آمدم چهارراه سرداران، یک نفر از کارگران شهرداری که از فرط خستگی نشسته بود و چوبجاروی خود را بر روی دوشش گذاشته بود در مقابل ایشان ایستادم شیشه ماشین را پایین دادم و گفتم آقا این چهارتا غذا تبرکی مجلس امام حسین (علیه السلام) است، هنوز اطلاعی نداشتم که پاکتی میان غذاها وجود دارد، آن بنده خدا هم غذا را گرفت و به من گفت حاجآقا ممنون از غذا، دعا کنید خدا پول قسط پرداخت نشدم رو برسونه، گفتم مگر چقدر است گفت دو تا قسط عقب مانده دارم. هنگامی غذاها را به آن تحویل دادم، گفتم بزرگوار کسی که چهارتا غذا را به شما رسانده است یقین داشته باش که دو تا قسط عقب مانده شما را هم به شما میرساند، نگران نباشید، خیالت تخت باشد، گفت دعا کن، گفتم چشم غذا را تحویل دادیم و از همهجا بیخبر رفتیم.
فردا دوستان هیئت تماس گرفتند تا مجدداً تشکر کنند. گفتند مبلغی را هم به عنوان صله بچهها بین ظرف غذا گذاشته بودن. عرض کردم صله؟ گفتند بله مبلغی را درون پاکت گذاشتیم (دقیقاً همان مقدار قسط عقب مانده کارگر زحمت کش شهرداری بود) که من فوراً پی بردم به ماجرا و از همان پشت تلفن اشک بر چشمانم حلقه بست، گفتم ببینید اگر خداوند بخواهد از طریق امام حسین (علیه السلام) رزقی را حواله کند، من بچه طلبه را میفرستد یک شهرستانی و آنان را وادار میکند هدیهای را بدهند و بین راه من چندین مکان بایستم، اما اتفاق رقم نمیخورد تا من به این شخص برسم و آن شخص ناامید از همهجا بگوییم کسی که چهارتا غذا میرساند قسط را هم میتواند برساند، بعد بدون اینکه دخالتی کنم حواله به دست شخص رسید، امثال این اتفاقات بسیار است در این وادیها…
خبرگزاری رسمی حوزه
ما در حال مبارزهایم.
جمهوری اسلامی در حال یک مبارزهی همهجانبه است، کسی تردید ندارد؛ همه این را قبول داریم که جمهوری اسلامی در حال یک مبارزهی سخت و یک مبارزهی همهجانبه است؛ نهفقط در زمینهی سیاسی، [بلکه] در زمینهی فرهنگی، در زمینهی اقتصادی، در زمینهی اجتماعی، در زمینهی امنیّتی، ما در حال مبارزهایم.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری
۱۳۹۶/۱۲/۲۴
اشعار شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام)
بی حُبِّ حسن مشکلِ دل، حل شدنی نیست
جز عشقِ حسن، عشق مُسجّل شدنی نیست
گر چه نمکِ سفرۀ هر فیض حسین است
بی نام حسن، فیض که اَکمل شدنی نیست
بی مِهرِ حسن هر که حسینی است، حرامش
هیهات، حسین از حسن اَفضل شدنی نیست
روزیکه همه فکر حسابند و کتابند
مهمان حسن، هیچ معطل شدنی نیست
هر سَیّئه را او حسنه کرد، واِلّا
بی نورِ حسن، نار مبدل شدنی نیست
یک پرچمِ سبز است جنان، سر درِ قصرش
گم کردنِ این کاخِ مجلّل، شدنی نیست
یارَش ز جوانی بخدا پیر غلام است
عمرِ حسنی، هیچ مُطوّل شدنی نیست
با درد بسازید که آیاتِ غریبی است
هر آیه، به هر سینه که مُنزَل شدنی نیست
غمهای دلِ فاطمه اَسرارِ حسن بود
شرحِ غمِ اَسرار مفصل، شدنی نیست
یک کوچه و یک سیلی و یک مادر و یک طفل
تفسیر بر این روضۀ مُجمل شدنی نیست
از سودۀ الماس جگر لکّه بگیرد
زِنهار که بهبودیِ تاوَل شدنی نیست
محشر هم از این داغ برای تو بگِرییم
این غصه برای دلِ ما حل شدنی نیست
شاعر:
محمود ژولیده
اشعار شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام)
خواهر! از زهر جفا بال و پرم می سوزد
با تو آن قدر بگویم جگرم می سوزد
جگرم سوخت ولی از اثر زهر نبود
جگرم از غم مادر-پدرم می سوزد
لحظه ای هم نرود از نظرم آتش در
دائما فاطمه،پیش نظرم می سوزد
زینب از غم من اشک مریز و بنگر
وز غم کرب و بلا چشم ترم می سوزد
فکر گودالم و زانوی حرامی به کمر
خواهر از غصه ی آن تن،کمرم می سوزد
می کشد شمر سرش را به روی خاک زمین
من به یاد سر پاشیده،سرم می سوزد
شاعر:
محمود اسدی
علمآموزی فریضه الهی است
اهلبیت(علیهم السلام) معلمان حقیقی جامعهاند؛ جان خویش را برای هدایت مردم فدا کردند
✔️ عزاداری محرم درس تربیت است؛ فرزند معنوی اهلبیت شدن شرط طلب خونبهای شهیدان است.
ایران 🇮🇷 زمانی مدعی خونبهای شهیدان خواهد بود که دشمنان جرأت جسارت به رهبر مسلمانان را نداشته باشند.
🔻 محرم و صفر مظهر عظمت امت اسلام است.
✔️ خداوند فرمود همه موجودات مسخر شماست؛ کوتاهی در علم سبب عقبماندگی است.
✔️ کتاب و تولید علمی وظیفه دینی است؛ دین هیچ کوتاهی را نمیپذیرد.
✔️ شرق و غرب جز جنگ و خشونت نیاورده؛ تنها علم صحیح از اهلبیت صادر میشود.
✔️ در میان علوم نافع، #معرفت_نفس برترین است؛ زیرا انسان موجودی ابدی است.
✔️ خودشناسی راه خداشناسی است؛ فراموشی خدا، فراموشی خویش و سرگردانی است.
✔️ رهایی از هوسهای نفسانی شرط درک حقیقت است؛
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «من خدایی را که ندیده باشم عبادت نمیکنم».
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
«مسئولیتهای فرهنگی» و ضرورت «بازنگری در وظایف یا شرایط استانداران»
شکی نیست که یکی از مهمترین تمایزات و تفاوتهای حکمرانی اسلامی و نظام جمهوری اسلامی با سایر انواع حکمرانی و نظامات سیاسی، حساسیتهای فرهنگی آن است؛
و شکی نیست که یکی از جدیترین برنامههای دشمنان برای مقابله با جمهوری اسلامی و حکمرانی اسلامی، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم و جنگ شناختی و شبیخون فرهنگی است.
بر این اساس، آرایش مدیریتی و سیاسی کشور هم باید متناسب با ویژگیهای فرهنگی و همچنین برنامههای تهاجمی و براندازانه دشمنان باشد. این در حالی است که مع الاسف چنین نبوده و نیست.
به عنوان مثال، استانداران در کشور ما از اختیارات بسیار وسیعی برخوردارند. همه یا اغلب مدیران و مدیرکلهای شهرها و بخشهای مختلف یک استان، حتی مدیران فرهنگی، هماهنگ با نگاه استانداران و بر اساس رأی و پیشنهاد آنان تعیین میشوند. هر چند رئيس شورای فرهنگ عمومی امام جمعه استان است، اما فیالواقع قدرت اصلی در اختیار استاندار است. زیرا اولاً، اغلب اعضای شورای فرهنگی استان مدیرانی هستند که به پیشنهاد استاندار تعیین میشوند؛ و ثانیاً، ابلاغ مصوبات شورای فرهنگ عمومی هم در اختیار استانداران است. بنابراین، هدایت شوراهای فرهنگی و حتی برنامههای هیئات مذهبی هم به نوعی در اختیار استانداران است! این در حالی است که متأسفانه تاکنون در انتخاب استانداران به ندرت متناسب با مسئولیتهای فرهنگی و مذهبی و دغدغههای اصلی حکمرانی در جمهوری اسلامی، تدبیر و تأمل شده است.
به عنوان نمونه، یک «ارولوژیست» یا «میزراهشناس» یا «پیشابراهشناس» که همه تخصص و دغدغههای زندگی او مربوط به حوزه بیماریهای اعضای خاصی از بدن بوده است، و هیچ تخصص و حتی آگاهی و دانشی درباره فرهنگ و دین و مذهب ندارد، سکاندار مدیریت کلان یک استان میشود! چنین شخصی ممکن است در حوزه تخصصی خودش موفق باشد، اما قطعاً، اینکه در حوزه مسائل فرهنگی و مذهبی و اخلاقی یک استان هم مسئولیت را به او بدهیم و او را مبسوط الید کنیم، نه معقول است و نه مشروع! زیرا بسیار طبیعی است که نگاه چنین فردی به فرهنگ و اخلاق و خانواده و پوشش و امثال آن همگی از چشم یک «پیشابراهشناس» خواهد بود!
🔻پیشنهاد:
مجلس شورای اسلامی میتواند و میباید یکی از دو کار را انجام دهد:
یک. بازنگری در شرح وظایف و مسئولیتهای استانداران؛
دو. بازنگری در حداقل شرایط و اقتضائات دینی و اخلاقی و فرهنگی و علمی و مدیریتی استانداران.
🔸رهبر انقلاب چند سال پیش ضمن اشاره به وظایف و مسئولیتهای سنگین فرهنگی مسئولان کشور فرمودند:
«در مسائل فرهنگی یعنی فرهنگ عمومی، وظایف مسؤولان کشور سنگینتر و حساستر است. امروز حتی دیرباورترین اشخاص نیز خط و نشان دشمنان سوگندخوردهی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را در صحنهی پرماجرای تهاجم فرهنگی، بوضوح مشاهده میکنند. در این تهاجم خطرناک، نه فقط ارزشهای اسلامی بلکه فرهنگ اصیل ملی مردم، و بیشتر باورهای راهگشا و مبارک آنان، آماج تیرهای زهرآگین دشمنان قرار گرفته است … همهی این حقایق مهم و هشدار دهنده، مسؤولان فرهنگی کشور را به تدبیری برتر و اهتمامی بیشتر و تلاشی گستردهتر فرا میخواند.»
🔻مع الاسف در اجابت به این دستور حضرت ولایت، نه تنها شاهد «تدابیر برتر»، «اهتمام بیشتر» و «تلاش گستردهتر» در حوزه فرهنگ عمومی نیستیم؛ بلکه شاهد یک «رهاسازی»، «ولانگاری» و «بیتدبیری تمامعیار» در حوزه مسائل فرهنگ عمومی و اخلاق اجتماعی کشور هستم.
احمدحسین شریفی
زندگی آپارتمانی
👨🏻🏫 زندگی در آپارتمان با وجود مزایایی که دارد، میتواند گاهی اوقات احساس خستگی و دلمردگی روانی ایجاد کند. کوچکی فضا، کمبود نور و سروصدا ممکن است به سلامت روان آسیب بزند. اما با چند تغییر ساده میتوانید فضای خود را به یک پناهگاه آرامشبخش تبدیل کنید.
1️⃣ طبیعت را به خانه بیاورید
گیاهان آپارتمانی، به خصوص آنهایی که نیاز به مراقبت زیادی ندارند، میتوانند فضای شما را سرشار از طراوت و شادابی کنند. گیاهان نه تنها اکسیژن تولید میکنند، بلکه رنگ سبز آنها به آرامش ذهنی و کاهش استرس کمک میکند. پنجرهها را باز کنید تا نور خورشید و هوای تازه وارد خانه شود. حتی یک گلدان کوچک هم میتواند حالتان را بهتر کند.
خيلی بايد #دقيق و #رقيق باشيم.
📹آيت الله العظمی جوادی آملی:
«ما در اين عصر خيلی بايد مواظب زبانمان، قلممان، رفتارمان و گفتارمان باشيم، نسبت به يکديگر نسبت به حرف هایی که بايد بزنيم يا حرفهايی که ميشنويم خيلی بايد #دقيق و #رقيق باشيم.
در تمام گفته ها و نوشته های ريز و درشت خود مواظب باشيم که حرفی که لازم تندی دارد، حرفی که تنش ايجاد ميکند، حرفی که _خدای ناکرده_ اختلاف ايجاد ميکند، اصلاً نگوييم.حرفها را روشن با مشورت با گفتار يکديگر میشود حل کرد.»
١۴۰٢/٧/١۶
اتحاد فراتر از مرزها: تجربه موکبهای مشترک
🌐 یکی از جلوههای اربعین، شکلگیری پیوندهای عمیق اجتماعی میان مردم است. وقتی موکبها مثل شهدای رزن، درگزین، سردرود و قروه با همکاری چهار شهر شکل میگیرند، نه تنها همدلی و همراهی به نمایش گذاشته میشود، بلکه شبکهای از محبت و تعامل انسانی فراتر از مرزها ایجاد میشود.
🤝 اربعین فرصتی است برای نشان دادن قدرت مشارکت مردمی. هر فرد با خدمت و همت خود، سهمی در کار جمعی دارد و این تجربه، یادآور اتحاد و همدلی ملی است که فراتر از اختلافات و فاصلهها عمل میکند.
🏅 نتیجه این همکاریها، نه فقط خدماتدهی به زائران بلکه نمایش وفاق و اتحاد ایران اسلامی به جهان است. وقتی چند شهر با هم یک موکب را اداره میکنند، تصویری از انسجام و توانمندی ملی را بیرون از مرزها به رخ میکشند و الهامبخش دیگران میشوند.
دنیا تنها برای ما خلق نشد
آیت الله العظمی جوادی آملی:
🔸«اگر کسی بداند دنیا تنها برای ما خلق نشده و دیگران هم در آن سهیم اند و بداند به عنوان آزمون و امتحان الهی، هر روز مقداری از آن در دست کسی است، اگر به مقامی برسد، خوشحال نمی شود و یا اگر چیزی از دست او رفت، نگران نیست. دنیا اگر از دست دادنی نبود که به ما نمی رسید. و چون به دست ما رسیده معلوم می شود از دست ما هم می رود. پس چه بهتر که ما هم اکنون به آن دل نبندیم. اگر به دنیا دل بستیم، باید بدانیم که هنگام رفتن، رنجی داریم که از جهل ما بر ما تحمیل شده است. از این رو اولیای الهی همیشه راحتند. پس، عاقل، راحت و جاهل، در عذاب است.
🔸رذایل اخلاقی واقعاً آتش است و آتش، از خود سوزی شروع می کند و سپس دیگران را می سوزاند. قوّه غضبی که رذایلی مانندحسد از شعب فرعی آنهاست مادّه منفجره بی خاصّیتی است. اصل قوّه غضبیّه را به منظور حمایت از دین و دفاع در برابر بیگانگان باید حفظ کرد؛ امّا آن را در درون جان نباید جای داد. این که گفته اند سگ را به خانه راه ندهید؛ زیرا خانه ای که سگ در آن باشد، فرشته به آن در نمی آید،معنای ظاهری دارد که سگ آلوده است و در خانه ای که در آن سگ هست فرشته ها وارد نمی شوند. سگ جای مشخّصی دارد. سگ را در اتاق مخصوص و شخصی جا نمی دهند. به همان معیار هم گفته اند به خانه دلی که در آن سگهایی مانند #حرص، #هوس و #حسد باشد فرشته فضیلت راه پیدا نمی کند.»
مراحل اخلاق در قرآن ص۱۴۴،۱۴۵