آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
(ای رسول ما!) پس به خاطر رحمتی از جانب خدا (که شامل حال تو شده)، با مردم مهربان گشتهای و اگر خشن و سنگدل بودی، (مردم) از دور تو پراکنده میشدند. پس از (تقصیر) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و در امور با آنان مشورت نما.
آیه
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ
ترجمه
(ای رسول ما!) پس به خاطر رحمتی از جانب خدا (که شامل حال تو شده)، با مردم مهربان گشته ای و اگر خشن و سنگدل بودی، (مردم) از دور تو پراکنده می شدند. پس از (تقصیر) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و در امور با آنان مشورت نما، پس هنگامی که تصمیم گرفتی (قاطع باش و) بر خداوند توکّل کن. براستی که خداوند توکّل کنندگان را دوست می دارد.
نکتهها
گرچه محتوای آیه دستورات کلّی است، لکن نزول آیه درباره جنگ اُحد است؛ زیرا مسلمانانی که در جنگ احد فرار کرده و شکست خورده بودند، در آتش افسوس و ندامت و پشیمانی میسوختند. آنان اطراف پیامبر را گرفته و عذرخواهی مینمودند، خداوند نیز با این آیه دستور عفو عمومی آنان را صادر نمود.
آیا بوسیدن ضریح اماکن زیارتی صحيح مي باشد؟
یا بوسیدن ضریح اماکن زیارتی، مهر و … کار درستی محسوب می شود؟ آیا شرک خفی محسوب نمی شود؟
تبرک جستن به آثار اولیاى خدا، مسأله اى نیست که هم اکنون در میان گروهى از مسلمانان پدید آمده باشد، بلکه ریشه هاى این رفتار را در ژرفاى تاریخ زندگانی رسول خدا و صحابه آن حضرت مى توان یافت. نه تنها پیامبر گرامى و یاران وى، بلکه پیامبران پیشین نیز، بدین امر مبادرت مى ورزیدند. و اینک دلایل مشروع بودن تبرّک به آثار اولیا از دیدگاه کتاب و سنّت را از نظر شما مى گذرانیم:
۱- در قرآن کریم می خوانیم: هنگامى که یوسف صدیق، خود را به برادران خویش معرفى کرد و آنان را مورد بخشودگى قرار داد، فرمود: «إذهبوا بقمیصى هذا فألقوه على وجه أبى یأت بصیراً» [یوسف: ۹۳.]این پیراهن مرا با خود ببرند و بر صورت پدرم (یعقوب) افکنید تا دیدگانش بینا گردد. سپس مى فرماید: «أن جاء البشیر ألقاه على وجهه فارتدّ بصیراً» [یوسف: ۹۶]
آنگاه که مژده دهنده، آن پیراهن را بر رخسار او افکند، بینایى وى بازگشت.
وظايف جوان مؤمن انقلابي
رهبر انقلاب: جوان مؤمن انقلابی شجاعانه آرمان های انقلاب را فریاد بزند
مطالبهگریِ آرمان ها از آن چیزهایی است که از آن نباید دست برداشت؛ اگر چنانچه این حجم عظیم و وسیع تهاجم به افکار عمومی از سوی ضدّ انقلاب با این مطالبهگری ها مواجه نشود، قطعاً ویرانگری خواهد کرد.
- جوان مؤمن انقلابی
آنچه من بر آن تأکید می کنم، این است که ما امروز در جامعه مان نیاز مبرم داریم به اینکه آرمان ها را مدام تکرار کنیم، مدام بگوییم، مدام روی آن کار کنیم، مدام مطالبه کنیم.
این مطالبهگری خیلی چیز خوبی است. مطالبهگریِ آرمان ها از آن چیزهایی است که از آن نباید دست برداشت.
اگر چنانچه این حجم عظیم و وسیع تهاجم به افکار عمومی از سوی ضدّ انقلاب با این مطالبهگری ها مواجه نشود، قطعاً ویرانگری خواهد کرد.
یادآوری آرمان ها، مطرح کردن آرمان ها، خواستن آرمان ها، طلبکاری نسبت به تحقّق این آرمان ها یک سدّی است در مقابل تخریب افکار عمومی و فضاهای نخبگانی -که متأسّفانه روی فضاهای نخبگانی هم دارند کار می کنند- و فضاهای مدیریّتی؛ که در مواردی هم متأسّفانه بیتأثیر نبوده.
اینجا یک لشکری از جوان های مؤمن و انقلابی لازم است که وارد میدان بشوند، مطالبه کنند آرمان ها را و خودشان کمک کنند به تحقّق این آرمان ها که البتّه اینکه حالا چه جوری کمک کنند، جای بحث دارد.
پس بنابراین، احتیاج است به یادآوری این آرمان ها با همان زبانِ ویژه جوانِ مؤمنِ انقلابی که از خصوصیّاتش صراحت است، از خصوصیّاتش شجاعت در گفتار است؛ اینکه شجاعانه حرف خودش را بزند.
امروز نسبتاً همینجور هم بود؛ ما احساس کردیم یک انگیزه شجاعانه ای وجود دارد برای اینکه بگویند یک چیزهایی را. اگرچه من بعضی حرفها را قبول ندارم امّا شجاعت را قبول دارم؛ این احساس روحیه تهاجم را در جوان دانشجو و جوان انقلابی، من کاملاً قبول دارم.
بایستی این ارزشها به صورتِ صریح، هوشیارانه، دائماً مطالبه بشود؛ [از سوی] جوانِ پای کار.
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان - ۱۳۹۷/۰۳/۰۷
چرا آرزوی مرگ كردن گناه است؟
سوال
چرا آرزوی مرگ كردن گناه است؟
پاسخ
اين مسأله چند صورت دارد، زيرا گاهی انسانها آرزو می كنند در راه خدا كشته شوند و همانطور كه شهدای كربلا در شب عاشورا چنين آرزويی داشتند و حتی در دعاهای خود آن را با گريه و زاری از خداوند طلب می كردند و همانطور كه شهدای دفاع مقدس نيز آرزو داشتند، خوب، اين هم خود نوعی مرگ است. پس چرا اين آرزو، آرزوی انسانها بزرگ بوده است.
گاهی هم برخی انسانها آرزو می كنند بميرند تا از مشكلات و سختی هايی كه در زندگی با آن مواجه هستند راحت شوند و اصلاً آرزو می كنند كاش متولد نشده بودند. اين هم نوعی ديگر؛ مردن برای رهايی از مشكلات و ممكن است افرادی هم باشند كه با جهتهای ديگر آرزوی مرگ داشته باشند. به هر حال قبل از بررسی اين جهات مثبت و منفی خوب است ابتدا به اين مطلب توجه داشته باشيم كه:
مرگ و زندگی دو نعمت بزرگ الهی هستند.
خورشیدگرفتگی؛تعريف وعلل وقوع اين پديده واحكام مرتبط
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران: این خورشید گرفتگی در روز پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸، از نوع حلقوی است، اما در ایران به صورت جزئی دیده میشود.
در تهران، ماه حداکثر ۶۱ درصد از قرص خورشید را میپوشاند که زمان طلوع آفتاب ساعت ۷:۱۲ است و گرفتگی در ساعت ۸:۲۳ دقیقه پایان مییابد.
خورشید گرفتگی در مناطق جنوب ایران نسبت به دیگر نقاط کشور طولانیتر است و حداکثر گرفتگی با پوشیدگی ۸۶ درصد است که در جزایر خلیج فارس رخ میدهد
خورشید گرفتگی چیست؟
خورشید گرفتگی یا کسوف وقتی رخ میدهد که سایه ماه بر بخشی از زمین بیافتد و در نتیجه از دید قسمتهایی از کره زمین قرص ماه روی قسمتی از قرص خورشید را بپوشاند. این پدیده هنگامی رخ میدهد که زمین و ماه و خورشید به ترتیب در یک خط راست یا تقریبا در یک خط راست قرار بگیرند.
زمان خوردن صبحانه در توصیه امام صادق(عليه السلام)
امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرمایند:
چون نماز صبح را خواندی، پاره نانی بخور تا با آن دهان خویش را خوشبو سازی، حرارت خود را فرو بنشانی، دندانهایت را استوار سازی، لثه ات را استحکام بخشی، روزیِ خویش را به چنگ آوری و خوی خود را نکو سازی.
متن حدیث:
الإمام الصادق علیه السلام:
إذا صَلَّیتَ الفَجرَ فَکُل کِسرَةً تُطَیِّبُ بِها نَکهَتَکَ ، وتُطفِئُ بِها حَرارَتَکَ ، وتُقَوِّمُ بِها أضراسَکَ ، وتَشُدُّ بِها لِثَتَکَ ، وتَجلِبُ بِها رِزقَکَ ، وتُحَسِّنُ بِها خُلُقَکَ.
“دعوات، صفحه 140- بحار الأنوار، جلد 66 ، صفحه 345 دانش نامه احادیث پزشکی،
جلد۲، صفحه 160″
راستگویی از زاویه قال الباقر و قال الصادق (عليهماالسلام)
برداشت های اخلاقی
کتاب «واژه های اخلاقی از اصول کافی» اثری از مرحوم آیت الله علی مشکینی است که در آن، نکاتی زیبا و قابل استفاده پیرامون مباحث مختلف اخلاقی آمده و «حوزه نیوز» منتخبی از این نکات را در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می نماید.* راستگویی و أدای امانت
۱. امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر که زبانش راست باشد، کردارش پاک است.
۲. امام باقر (علیه السلام) فرمود: پیش از یاد گرفتن حدیث، راستگویی بیاموزید.
۳. امام صادق (علیه السلام) فرمود: نخستین کسی که شخص راستگو را تصدیق می کند، خداوند است که به راستگویی او واقف است و خودش هم خود را تصدیق می کند و می داند راستگوست.
۴. امام باقر (علیه السلام) فرمود: همانا مرد (پیوسته) راست می گوید، تا آنکه خداوند او را صدیق (بسیار راستگو) محسوب می دارد.
۵. امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نفرمود، جز با راستگویی و ادای امانت نسبت به نیکوکار و بدکردار.
شرح:
مراد این است که هر پیغمبری راستگو و امانت دار بوده و یا آنکه -علاوه بر آن- اگر صاحب شریعت بوده این دو صفت در برنامه شریعت او نیز بوده است.
۶. امام صادق (علیه السلام) فرمود: همانا علی نزد رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - به سبب راستگویی و ادای امانت به آن مقام رسید.
۷. امام صادق (علیه السلام) فرمود: به روزه و نماز مردم فریفته مشوید، زیرا انسان به نماز و روزه شیفته می شود، تا آنجا که اگر ترک کند، به هراس می افتد، ولی آنها را به هنگام راستگویی و ادای أمانت بیازمایید.
شرح:
گاهی ترس از نارضایتی و اعتراض مردم یا انگیزه های دنیوی دیگر، موجب می شود که انسان بر نماز و روزه مداومت کند و آنها را ترک ننماید، پس نماز و روزه معیار کامل و همیشگی صلاح و ترس از خدا نیست.
سفارش امام علی(ع) درباره گذشت ساعتها
امیرالمومنین امام علی علیهالسلام فرمودند:
… شما را به یاد مرگ و غفلت نکردن از آن سفارش کنم.
و چگونه از چیزی غفلت کنید که از شما غفلت نکند، و به کسی طمع میورزید که مهلتتان ندهد پس مردگانی که به چشم دیدهاید برای موعظه کافی است.
آنان که به گورهاشان برده شدند نه به دلخواه، و در آنجا فرود آمدند نه به اختیار، گویی اصلًا در دنیا نبودهاند و آخرت هماره خانه آنان بوده است.
از خانههاشان که در آن میزیستند به وحشت آمدند و در گورها که از آن وحشت داشتند خانه کردند، و به دنیایی که وانهادند و از دست دادند سرگرم بودند، و آخرتی را که به آن وارد شدند تباه ساختند.
دیگر نه کارهای ناشایسته خود را تغییر توانند داد و نه توان دارند کردارهای شایسته را زیاد کنند.
آنان به دنیا انس گرفته بودند ولی آنها را فریفت، و بدان اعتماد کردند امّا آنها را به خاک مرگ در انداخت.
پس بشتابید و پیش تازید -رحمت خدا بر شما- به سوی خانههاتان که مأمور به آبادی آنید و باید بدان روی آورید و به سوی آن فراخوانده شدهاید.
و نعمتهای الهی را که بر شمایان فرو باریده است با صبر و استقامت بر فرمانبری از او کامل کنید و از نافرمانی او بپرهیزید، که فردا نزدیک است. چه سریع گذرد ساعتها در روز، و روزها در ماه، و ماهها در سال، و سالها در عمر.
متن حدیث:
و من خطبة له علیه السلام: أُوصِیکُمْ- أَیُّهَا النَّاسُ- بِتَقْوَی اللَّهِ وَ کَثْرَةِ حَمْدِهِ عَلَی آلَائِهِ إِلَیْکُمْ وَ نَعْمَائِهِ عَلَیْکُمْ وَ بَلَائِهِ لَدَیْکُمْ فَکَمْ خَصَّکُمْ بِنِعْمَةٍ وَ تَدَارَکَکُمْ بِرَحْمَةٍ أَعْوَرْتُمْ لَهُ فَسَتَرَکُمْ وَ تَعَرَّضْتُمْ لِأَخْذِهِ فَأَمْهَلَکُمْ وَ أُوصِیکُمْ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ وَ کَیْفَ غَفْلَتُکُمْ عَمَّا لَیْسَ یُغْفِلُکُمْ وَ طَمَعُکُمْ فِیمَنْ لَیْسَ یُمْهِلُکُمْ فَکَفَی وَاعِظاً بِمَوْتَی عَایَنْتُمُوهُمْ حُمِلُوا إِلَی قُبُورِهِمْ غَیْرَ رَاکِبینَ وَ أُنْزِلُوا فِیهَا غَیْرَ نَازِلِینَ کَأَنَّهُمْ لَمْ یَکُونُوا لِلدُّنْیَا عُمَّاراً وَ کَأَنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً أَوْحَشُوا مَا کَانُوا یُوطِنُونَ وَ أَوْطَنُوا مَا کَانُوا یُوحِشُونَ وَ اشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا وَ أَضَاعُوا مَا إِلَیْهِ انْتَقَلُوا لَا عَنْ قَبِیحٍ یَسْتَطِیعُونَ انْتِقَالًا وَ لَا فِی حَسَنٍ یَسْتَطِیعُونَ ازْدِیَاداً أَنِسُوا بِالدُّنْیَا فَغَرَّتْهُمْ وَ وَثِقُوا بِهَا فَصَرَعَتْهُمْ فَسَابِقُوا- رَحِمَکُمُ اللَّهُ- إِلَی مَنَازِلِکُمُ الَّتِی أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا وَ الَّتِی رَغِبْتُمْ فِیهَا وَ دُعِیتُمْ إِلَیْهَا وَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَی طَاعَتِهِ وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِیَتِهِ فَإِنَّ غَداً مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِی الْیَوْمِ وَ أَسْرَعَ الْأَیَّامَ فِی الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِی السَّنَةِ وَ أَسْرَعَ السِّنِینَ فِی الْعُمُرِ.
“نهج البلاغه، خطبه230″
سوخته دل/مرحوم فخرتهراني
جوان بود و بسیار خوشسیما و شیکپوش. برای خودش کسی بود و رفت و آمدی داشت. با آنکه در یک خانواده روحانی متولد شده بود، ولی میل و اشتیاقش، او را به سوی علوم دنیوی کشیده بود.
هوش بالایی داشت و تحصیل را با جدیت دنبال میکرد. تمام هدفش این بود که بتواند بورسیه اعزام به خارج را دریافت کند و در یکی از کشورهای اروپایی، ادامه تحصیل دهد.
این داستان، به سالهای دور بر میگردد؛ در آن زمان، فقط عده کمی میتوانستند بورسیه تحصیلی بگیرند و به کشورهای اروپایی اعزام شوند؛ لذا بسیاری از جوانها در تلاش بودند تا قرعه، به نام آنها بیفتد. بالاخره نام این جوانِ خوشسیما از قرعه فال بیرون آمد: «فخر تهرانی»!
میگویند روز اعزام، به عللی که فقط خدا میداند، کمی دیر به فرودگاه رسید. هواپیما پرواز کرد و این جوان جویای نام، از پرواز جا ماند. هیچ راهی دیگر وجود نداشت. ناراحت و غمگین، از فرودگاه برگشت. آن همه تلاش و کوشش و تکاپو به هدر رفته بود. یأس و ناامیدی وجودش را پر کرد و شعلههای آرزو، در دلش به خاموشی گرایید.
روزی از روزها، در یکی از خیابانهای تهران و در حالیکه غرق در تفکر بود، با یکی از مقربان درگاه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روبهرو شد:«آشیخ مرتضی زاهد» رحمه الله علیه. بر کسی معلوم نشد که در آن دقایق سرنوشتساز، چه سخنانی بین آشیخ مرتضای زاهد و فخر تهرانی رد و بدل گشت و شیخ، با آن نگاهِ اسرارآمیزش چگونه جوانِ تهرانی را به دام عشق انداخت.اما در همان ملاقات نخست، فخر تهرانی یکباره به انسانی دیگر تبدیل شد. تمام لباسهای شیک و مدّ روز را کنار گذاشت؛ عبایی بر دوش انداخت و حال و هوایی دیگر پیدا کرد. برقِ عشق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در جان فخر تهرانی، آتش انداخت و او را در مدار جذبه آقای عالمیان، حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار داد.
او که سراپا عشق و آتش و عطش شده بود، راهِ پر خوف و خطرِ عشق را به سرعت طی کرد و راه صد ساله را، یک شبه پشت سر گذارد. کار او در عاشقی به جایی رسید که خیلی زود، مورد عنایت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفت و به محضر ایشان، شرفیاب شد.
در خاطرات حضرت آیت الله بهاءالدینی آمده است كه فرموده اند: حاج آقا فخر تهرانی آدم به دردخوری است و سپس ادامه می دهند كه: امسال در مكه معظمه در مجلسی كه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف داشتند، اسم افرادی برده شد كه مورد عنایت آقا بودند، از جمله حاج آقا فخر بود.موقعی كه از حاج آقا فخر سوال می شود كه: چه كرده ای كه مورد عنایت حضرت، واقع گشته ای؟جواب می دهد كه: كاری نكرده ام جز این كه مدت هاست خدمتگزار مادر پیر و زمین گیرم شده ام و تمام امور، حتی حمام و دستشویی او را خود به عهده گرفته ام.گمان می كنم، خدمتم به مادر، مرا مورد عنایت آقا قرار داده است.
روزی در اواخر عمر وی، در محفلی که حضرات علماء و از جمله آیة الله حسن زاده نیز شرکت داشتند، ناگاه مرحوم حاج آقا فخر تهرانی با لباسی نامرتب و عبایی که معلوم بود روی زمین کشیده شده، وارد مجلس شد و بر خلاف همیشه، در گوشه ای با حالتی بسیار مضطربانه نشست؛ پس از پایان یافتن مجلس و رفتن حضار و حضرات آقایان، وقتی از حالت اضطراب و ناراحتی اش پرسیدم، او رو به من کرد و با افسوس فراوان گفت: یک عمر آرزوی دیدار حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشتم، حال که نصیبم شد، اکنون از دوری وصالش آرامش ندارم!
قبر عارف سالک، حاج آقا فخر در قبرستان بقیع در شهر مقدس قم می باشد.
چرا حفظ جمهوری اسلامی از همه فرائض واجبتر است؟
پرسشگر محترم، هرچند که جواب سوال شما در ادامه بیانات حضرت امام هست ولی با این حال سعی میکنیم با تفصیل بیشتری به این موضوع بپردازیم. متن کلام امام خمینی اینچنین است: «امروز ما از روزهاى قبل بیشتر احتیاج به همبستگى داریم. امروز ما مواجه با همه قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ریزى مى کنند؛ براى اینکه این انقلاب را بشکنند و این نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شکست بدهند و نابود کنند. و این یک تکلیف الهى است براى همه که اهمّ تکلیفهایى است که خدا دارد؛ یعنى، حفظ جمهورى اسلامى از حفظ یک نفر- ولو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است؛ براى اینکه امام عصر هم خودش را فدا مى کند براى اسلام.
پرسشگر محترم، هرچند که جواب سوال شما در ادامه بیانات حضرت امام هست ولی با این حال سعی میکنیم با تفصیل بیشتری به این موضوع بپردازیم. متن کلام امام خمینی اینچنین است: «امروز ما از روزهاى قبل بیشتر احتیاج به همبستگى داریم. امروز ما مواجه با همه قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ریزى مى کنند؛ براى اینکه این انقلاب را بشکنند و این نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شکست بدهند و نابود کنند. و این یک تکلیف الهى است براى همه که اهمّ تکلیفهایى است که خدا دارد؛ یعنى، حفظ جمهورى اسلامى از حفظ یک نفر- ولو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است؛ براى اینکه امام عصر هم خودش را فدا مى کند براى اسلام. همه انبیا از صدر عالَم تا حالا که آمدند، براى کلمه حق و براى دین خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند. پیامبر اکرم آنهمه مشقات را کشید و اهل بیت معظم او آنهمه زحمات را متکفّل شدند و جانبازى ها را کردند؛ همه براى حفظ اسلام است. اسلام یک ودیعه الهى است پیش ملتها که این ودیعه الهى براى تربیت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ این بر همه کس واجب عینى است؛ یعنى، همه مکلف هستیم حفظ کنیم تا آن وقتى که یک عده اى قائم بشوند براى حفظ او، که آن وقت تکلیف از دیگران برداشته مى شود.»[۱]