حدیث روز | ثمره سریع اطعامدهی
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روایتی به بیان ثمره سریع اطعامدهی پرداختند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
الرِّزقُ أسرَعُ إلی مَن یُطعِمُ الطَّعامَ مِن السِّکِّینِ فی السَّنامِ
روزیِ کسی که اطعام می کند، سریعتر از فرو رفتن کارد در کوهان شتر به سویش می آید.
بحارالأنوار: ۷۴/۳۶۲/۱۷
چرا خدا نیازی به عبادت و نماز ما نداره؟
روایت مشهور «الصَّلاةُ عَمودُ الدِّین» از جمله احادیثی است که زیاد شنیده ایم و پیرامون این دستور الهی، سؤالاتی وجود دارد که در شماره های مختلف به انتشار این پرسش ها و پاسخ آنها خواهیم پرداخت.
سؤال: آیا خداوند به عبادت و نماز ما نیاز دارد؟
پاسخ: خیر، فرمان عبادت، نشانهی نیاز خداوند به ما نیست.
در آیه ۸ سوره ابراهیم قرآن میفرماید: «إِن تَکْفُرُوا أَنتُمْ وَ مَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ» اگر شما و همه مردم زمین کافر شوید، همانا خداوند بی نیاز و ستوده است.
و همچنین در آیه ۶ سوره تغابن میفرماید: «فَکَفَرُوا وَ تَوَلَّوا وَّاسْتَغْنَی الله» پس کافر شدند و روی برگرداندند و خداوند (از ایمان و طاعتشان) بی نیاز است.
خداوند نه تنها به ما، بلکه به هیچ چیزی نیاز ندارد، چنانکه در آیه ٩٧ سوره آل عمران میفرماید: «فَانّ اللهَ غَنیّ عَن العالمین».
آری، اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند چیزی به خورشید اضافه نمیشود و اگر همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند، چیزی از خورشید کم نمیشود.
خورشید نیازی به مردم ندارد که رو به او کنند، این مردم هستند که برای دریافت نور و گرما باید خانههای خود را رو به خورشید بسازند.
این تمثیل در مورد آیه ١٤ سوره لقمان نیز بکار رفته که خداوند، نیازی به تشکر ما ندارد و قرآن، بارها به این حقیقت اشاره نموده و فرموده است: هرکس شکرگزاری کند، به سود خود شکرگزاری کرده است.
استاد قرائتی، تمثیلات تفسیر نور، صفحه ۱۱۰
احکام شرعی | خمس جهیزیه بلا استفاده
حضرت آیت الله خامنهای به استفتائی پیرامون «خمس جهیزیه بلا استفاده» پاسخ گفتند که تقدیم حضور علاقمندان می گردد.
* خمس جهیزیه بلا استفاده
سؤال: شخصی برای دخترش که در شرف ازدواج است، جهیزیه تهیه میکند، اما به دلائلی مانند فوت دختر یا طلاق و … مورد استفاده قرار نگرفته و نزد او باقی مانده است؛ آیا باید خمس آن را بدهد یا آنکه مئونه محسوب شده و خمس ندارد؟
جواب: بنابر احتیاط واجب، مشمول خمس می گردد.
داستان زیبا: عمامه عاریتی!!
شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته میخواهی به عنوان الگو؟” میگوید: بله آقا. میفرمایند: فردا صبح وارد حرمِ ما که میخواهی بشوی طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان ۱۸ سالهای …
حکایتی شیرین و عبرتآموز از حاج شیخ عبدالکریم حائری بر فراز کرسی درس خارج در قم که این خاطره را از دوران جوانی خویش نقل کرده اند:
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود. در محضر امیرالمومنین (ع) در حرم به آقا امیر المؤمنین میگوید:
آقا ما داریم بر میگردیم به ایران و میدانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما میآید. آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آیندهی زندگیام این الگو بشود برای ما شاخص، این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند.
حاج شیخ عبدالکریم حائری سه ماه نجف می ماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف میشد از امیر المؤمنین (ع) همین خواسته را تقاضا میکرد. سه ماه هم ایشان کربلا میماند. جمعاً میشود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید میشد که شاید آقا امام حسین (ع) هم مصلحت نمیدانند که معرفی کنند، آن شب با دل شکسته از حرم میرود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند. شب خواب سید الشهداء (ع) را میبیند که میفرمایند:
شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته میخواهی به عنوان الگو؟” میگوید: بله آقا. میفرمایند: فردا صبح وارد حرمِ ما که میخواهی بشوی طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان ۱۸ سالهای نشسته، عمامهای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی و لباس کرباسی هم پوشیده. شما که وارد میشوی، این جوان بلند میشود وارد حرم میشود یک سلامی پایین پا به من میکند، یک سلام به علی اکبر، یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج میشود. بعد از طلوع فجر این جوان را دریاب که یکی از انسانهای بزرگ است.
حاج شیخ میفرماید: بیدار شدم. طلوع فجر، وقتی وارد حرم شدم، دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر، همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود، نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سید الشهداء(ع)، یک سلام به علی اکبر و یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن، صدایش زدم و گفتم: آقا بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: آقا! عمامه من عاریتی است و رفت
از صحن رفت بیرون، رفت در کوچه پسکوچههای کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره درحال حرکت برگشت و گفت: آقا! عبای من هم عاریتی است و رفت. آقای حاج شیخ عبدالکریم میگوید: دیدم دارد از دستم میرود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه دو امام، با این دو کلمه دارد میگذارد و میرود.
دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم: بایست. عبای من عاریتی است؛ عمامه من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کردهام تا شما را معرفی کردهاند، کار داریم با شما.
یک نگاهی به حاج شیخ میکند و میگوید: چه کسی من را به شما معرفی کرد؟ آقا شیخ عبدالکریم میگوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع). میگوید: دنبال من بیا. در کوچه پسکوچههای کربلا میروند تا به خارج از کربلا میرسند. یک تلّی بود که روی آن تل، یک اتاقکی بود. میرسد به درِ آن اتاق و میگوید:
اینجا خانه من است، فردا طلوع فجر وعده دیدار من و شما همین جا. میرود داخل و در را میبندد. مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا، این چه مطلبی میخواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا. چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام.
ایشان میفرماید: لحظهشماری میکردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای ناله پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا میزد: وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم. در زدم دیدم پیرزنی با چشمان اشک آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه من است و با من وقت ملاقات گذاشته. این آقا کجاست؟
گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم. حاج شیخ در درس خارج فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع) به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه من عاریتی است! عبای من عاریتی است! فردا جلوی چشمانِ من، عبا و عمامه را گذاشت و رفت. میخواست به من بگوید:
شیخ عبدالکریم حائری!
مرجعیت، عاریتی است
ریاست، عاریتی است
خانههایتان، عاریتی است
پولهایتان، عاریتی است
وجودتان، عاریتی است
سلامتیتان، عاریتی است.
هر چه میبینید، عاریه است و امانت است.
دل به این عاریهها نبندید.
چگونگی رسیدن به مقامات معنوی
کسب معنویت در مسیر معنوی در حد لیاقت و ظرفیت
سخنران حرم مطهر بانوی کرامت در ادامه به تجربیات نورانی و معنوی آیتالله بهاءالدینی اشاره و با بیان این که اگر ما در این مسیر قدم برداریم به حد لیاقت و ظرفیتمان دست خواهیم یافت، اظهار داشت: سلمان فارسی، ابوذر، مقداد، عمار یاسر و میثم تمار که نامشان در تاریخ ماند، در سایهسار همنشینی و اخوت با امیرالمومنین علی علیه اللسلام بود؛ سلمان فارسی به مقامات بلند معنوی از جمله اسم اعظم الهی که مخفی است، دست یافته بود.
وی با بیان این که انسان ممکنالوجود تاب تحمل عظمت اسم اعظم را ندارد و انبیا با تمسک بدان بیماران را شفا و مردگان را زنده میکردند، اظهار داشت: حضرت عیسی (ع) با آن مقام بلندشان دو اسم الهی از ۷۳ اسم را درک کرده بودند؛ حال آن که امیرالمومنین علی علیه السلام تمام اسماء الهی را درک کرده بودند؛ کسی که به اسم اعظم دست یابد، میتواند در سنتهای الهی دنیا مداخله نماید.
آیتالله توکل با اشاره به این که تمام ایمان ۱۰ درجه است، که مقداد به ۸ درجه، ابوذر به ۹ درجه و سلمان فارسی به همه ۱۰ درجه ایمان دست یافته در قله ایمان به همه چیز اشراف داشت، خاطرنشان کرد: میثم تمار که از نظر ایمانی پائینتر از مقداد قرار میگیرد، آینده رویدادها را به وضوح میدید.
چگونگی رسیدن به مقامات معنوی
سخنران محفل معارفی حرم مطهر ضمن تأکید بر این نکته که مقامات معنوی آسان به دست نیامده، نیازمند شب زنده داری است، اظهار داشت: کسی که همت و تلاش و سختی بکشد دربهای نورانیت الهی پیش رویش باز خواهد شد، انسان فقط با در محضر خدا بودن و عشق به اهل بیت علیهم السلام به این مقامات دست پیدا میکند.
وی در ادامه ضمن اشاره به روایتی با این مضمون که جناب سلمان که این همه مقامات دارد، چه کار کرد که خدا این همه دربها را پیش رویش باز نمود و به این همه مقامات دست یافت، اظهار داشت: جناب سلمان در بیان نخستین مولفه موثر میفرمایند، دنبال علم و عالم بودم تا بصیرتم ارتقا یابد؛ هر جا سفره علمی پهن بود، در آنجا حاضر شدم تا در اقدام به کارها با بصیرتتر عمل کنم.
این استاد اخلاق افزود: برای قدم نهادن در مسیر معرفت الله باید به خود مراجعه کنیم که آیا به این کارها آراسته شدهایم یا نه؛ باید این داشتهها را ایجاد و در خود تقویت کنیم و بدانیم همه آنچه را که خدا به ما داده، مبتنی بر ملاکهایی اعطا نموده است و اگر ملاکها در ما از بین برود، هر آنچه اعطا نموده را از ما پس خواهد گرفت. خیال نکنیم اگر مقاماتی داریم از ما نمیگیرند؛ این مقامات به ملاک تقواست و اگر تقوا برود همه را از ما میگیرند.
اهمیت داشتن بصیرت
آیتالله توکل به روایت «فَقْدُ الْبَصَرِ أَهْوَنُ مِنْ فِقْدانِ الْبَصیرَهِ» اشاره و با بیان این که نابینایی، آسانتر و قابل تحملتر از نداشتن بینش و بصیرت است، خاطرنشان کرد: اگر بصیرت نباشد، فرد همچون ابن ملجم لعنت الله که نجات قرآن را در شهادت علی علیه السلام میدید، نور را ظلمت و ظلمت را نور میپندارد. ؛ کور به کسی نمیگویند که چشم نداشته باشد، بلکه کور کسی است که بصیرت نداشه باشد.
سخنران حرم مطهر بانوی کرامت در بخش پایانی سخنان خود به موضوع انتخابات اشاره و در تبیین ویژگی نامزد اصلح اظهار داشت: باید دنبال افرادی برویم که در مسیر شهید رئیسی و همچون ایشان خستگی ناپذیر باشند و درد دین، داعیه پاسداری از خون شهدا و صیانت از بیت المال داشته باشند.
حجت الاسلام والمسلمین توکل افزود: همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند به کسی رای بدهیم که دشمن از او در هراس باشد و راهکار حل مشکلات را در گفتگوی با دشمن نبیند؛ این رای دادن روز جمعه دومی ندارد و سرنوشت سازترین انتخابات کشور است.
منبع:عترتنا
لقمه حلال ظرف پذیرش حق را برای فرزندان فراهم میکند
حجتالاسلاموالمسلمین «علیرضا تراشیون» شامگاه جمعه ۱۶ شهریورماه طی سخنانی در حرم مطهر بانوی کرامت، درباره اهمیت لقمه حلال در تربیت فرزندان اظهار داشت: یکی از بزرگترین سرمایههای هر انسانی در این عالم خاکی فرزندان هستند و طبق روایت چیزی که این مطلب را تجلی میسازد این است که والدین نسبت به تربیت فرزندان یک تکلیف محوری دارند.
والدین مهمترین عنصر تربیتی فرزندان
وی افزود: مهمترین عناصر انسانی در تربیت فرزندان والدین هستند و یکی از حقوق فرزندان این است که تربیت داده شوند به همین خاطر تربیت فرزندان یک وظیفه مهم والدین است.
تراشیون خاطرنشان کرد: تا زمانی که آثار وجودی تربیت در وجود فرزندان است والدین نیز از برکات این آثار بهرهمند خواهند شد اما غفلت از تربیت فرزندان و کمکاری نسبت به تربیت فرزندان باعث میشود شیطان به این مقوله چشم طمع داشته باشد.
اهمیت لقمه حلال در تربیت فرزندان
کارشناس مذهبی حرم مطهر بانوی کرامت یادآور شد: تربیت وابسته به رعایت نکات و اصول خاصی است که اولین نکته آن فراهم نمودن بستر تربیتی آن یعنی لقمه حلال است؛ چراکه لقمه حلال بهتنهایی باعث تربیت نمیشود اما ظرف پذیرش حق را برای فرزند فراهم میکند.
وی در ادامه گفت: سیدالشهدا همواره دشمنان خودشان را نصیحت مینمودند در حالی که دشمنان به سخنان سیدالشهدا گوش نمیکردند که در این وضعیت سیدالشهدا خطاب به لشکریان میفرمایند شکم این جماعت از لقمه حرام انباشته شده است.
لقمه حلال ظرفی پاک برای تربیت
تراشیون با بیان اینکه ظرف تربیت باید پاک باشد تا بتواند پذیرنده سخن حق باشد، تأکید کرد: روزی ناپاک و آلوده باعث میشود فرزند سخنان حق را قبول نکند و دست به نافرمانی بزند در حالی که وظیفه این است که روزی اندک داده شود اما پاک و حلال باشد.
تراشیون یادآور شد: روزی حرام سرعتش در نفوذ به انسان بسیار سریع است و اثرات خود را در رفتار انسان نمایان خواهد کرد.
وی تأکید کرد: تکلیف والدین برای فراهم کردن مقدمات تربیت این است که روزی حلال سر سفره فرزندان گذاشته شود و اگر خدایناکرده روزی ناپاک وجود داشته باشد اولین کسی که روی پلصراط یقه پدر را خواهد گرفت همین فرزندان هستند.
نقش مادر در نورانی کردن لقمه حلال
استاد حوزه علمیه تأکید کرد: نکته دوم دراینخصوص، این است که مادران وظیفه دارند این روزی حلال را نورانی کنند و به خورد فرزندان بدهند و با ذکر خداوند و داشتن وضو این غذا را در مطبخ درست نماید.
تراشیون افزود: رستورانداران دقت نماید کسانی که در مطبخ آنها مشغول فعالیت هستند باید افراد بادقت و ظاهر الصلاح باشند و مالکان غذاخوریها هر کسی برای درستکردن غذا انتخاب نکنند.
وی خاطرنشان کرد: نکته سوم در تربیت فرزندان این است که این فرزندان بر اساس دیدههای خود تربیت میشوند به همین خاطر والدین باید مراقب رفتار و سخنان خود در محیط خانه باشند.
تراشیون تأکید کرد: یکی از قویترین کانالهای دریافتی انسان چشم هستند به همین خاطر فرزندان آنچه را با چشم میبینند در ذهن خود ذخیره و بر اساس آن رفتار خواهد کرد.
سخنران حرم مطهر بانوی کرامت خاطرنشان کرد: نکته چهارم و پنجم دراینخصوص این است که فرزندان باید سخنان خوب بشنوند تا بتوانند سخنان خوب به زبان بیاورند به همین خاطر باید بستر شنیدن سخنان خوب برای آنها فراهم شود.
توصیه های آیت الله جاودان به دانش آموزان
آیتالله «محمدعلی جاودان» در جمع محصلین مدرسه عالی شهید مطهری با توصیه به خوب درس خواندن و دوری از رفیق فاسد گفت: برخی دبیرستانهای بیرون معمولاً دانشآموز را فاسد میکند و از دبیرستانیها مواظبت نمیشود و فساد از آن دانشآموز به دیگری سرایت میکند، شما دانشآموزان اینجا (مدرسه عالی شهید مطهری) را قدر بدانید، سلامت بمانید، گناه نکنید و نماز بخوانید و گناهی در مدرسه نیاموزید که این موارد مهم است.
وی ادامه داد: ما بیشتر بدی را اعتنا نمیکنیم و سمتش نمیرویم؛ اما عمده بدی را از رفقای محله و مدرسه میآموزیم که باید شما مراقبت کنید که اگر جایی فساد را مشاهده کردید با آن مقابله و از آن دوری کنید و با چنین دوستی که فاسد است رفاقت نکنید.
این استاد اخلاق تاکید کرد: خوب درس بخوانید که در جامعه بهدردبخور باشید و حتماً معدلتان ۲۰ شود که هر چه باسوادتر باشید و پاکدامنتر برای خود و خانواده و کشور مفیدتر خواهید بود. مثلاً یکی از شما پاکدامنهای باسواد فردا وزیر شود قطعاً در جامعه تأثیر دارد. فرقی هم نمیکند طلبه و دانشجو باشید اگر بدرد مردم خوردید عاقبت بخیر میشوید و گرنه عمرتان هدر رفته است. سرمایه ما فقط عمرمان است که تنها این سرمایه را میتوانیم به آخرت ببریم که این سرمایه را باید در دنیا در پاکی طی شده باشد. پس قدر عمرتان را بدانید قدم اولش خوب درسخواندن است.
توصیه به نماز اول وقت و یاد روزانه امامزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
آیت الله جاودان در پایان ضمن توصیه به خواندن نماز اول وقت و یاد امام زمان عج گفت: توصیه میکنم حتماً نمازتان را اول وقت بخوانید که ثوابش خیلی زیاد است؛ نماز اول وقت مثل آخرت و نماز آخر وقت مثل دنیاست یعنی بین بینهایت با یک است و نماز اول وقت برای شما عاقبت بخیری میآورد و دین شما را حفظ نموده و به شما قوت مقابله با گناه را میدهد.
وی افزود: توصیه دوم اینکه حتماً یاد امامزمان عجل الله تعالی فرجه الشریفباشید و هر روز بعد از نماز صبح حضرت را یاد کنید و حتماً هر روز بعد از نماز صبح دعای «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَایَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ، …» بخوانید که باعث توفیق در همه چیز است.
*اختصاصی عترتنا
پاسخی حکیمانه از أمیرالمؤمنین (ع) درباره حرام بودن شراب
داستانی از حضرت أمیرالمؤمنین علی علیه السلام در کتاب «قضاوت های أمیرالمؤمنین (ع)» پیرامون دلیل حرام بودن شراب آمده است که تقدیم می شود:
مرد عربی از حضرت علی (ع) پرسید:
اگر من آب بنوشم حرام است؟
فرمودند: نه
گفت: اگر خرما بخورم حرام است؟
فرمودند: نه
گفت: پس چطور اگه ایندو را با هم مخلوط کنم و مدتی در آفتاب بگذارم تا شراب شود، خوردنش حرام است؟
امیرالمومنین (ع) فرمودند:
اگر آب به روی سرت بپاشم دردی احساس میکنی؟ گفت: نه
فرمودند: اگر مشتی خاک بپاشم چطور؟
گفت: نه
فرمودند: اگر ایندو را با هم مخلوط کنم و مدتی در آفتاب بگذارم آنگاه به سرت بزنم چطور؟
گفت: فرق سرم شکافته میشود.
حضرت فرمودند: حکایت آن (شراب) نیز اینگونه است.
مهمترین کار انسان چه باید باشد؟
علامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه:
🔸سرمایه ی همه سعادت ها و اهم واجبات، “معرفت نفس” یعنی “خودشناسی” است؛ و آنکه خود را نشناخت، عاطل و باطل زیست و گوهر ذاتش را تباه کرد و برای همیشه بی بهره ماند.
🔹هیچ معرفتی، چون “معرفت نفس” ، بکار انسان نمی آید. انسان کاری مهم تر از خود سازی ندارد و آن مبتنی بر “خودشناسی" است.
مخفی بودن اولیای الهی در بین مردم
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید حسین هاشمی نژاد می گفتند: یک روز که در خدمت آقای مجتهدی نشسته بودم، صحبت از تشرف بعضی از بندگان بی نام و نشان خدا به محضر حضرت ولی عصر علیه السلام به میان آمد، ایشان فرمودند: روزی یکی از وسایل اتاق، در نجف اشرف خراب شده بود و من از تعمیر کار جوانی خواستم تا برای تعمیر آن به حجره بیاید. هنگامی که او مشغول تعمیر بود، ناگهان در این فکر فرو رفتم که سعادت نصیب من شده است و خدمت مولایم امام زمان علیه السلام مشرف شده ام، ولی بسیاری از مردم از این فیض محرومند. در همین حین، چشمم به تعمیر کار افتاد و متوجه او شدم؛ ناگهان جوان تعمیر کار سرش را بلند کرده و گفت: آقا، من هم تاکنون دو مرتبه خدمت مولایم حضرت صاحب الزمان علیه السلام مشرف شده ام!! آقای مجتهدی می فرمودند: با شنیدن این مطلب به شدت حالم متغیر شد و با خود گفتم: بندگان خاص خدا ممکن است در هر لباسی باشند.
#لاله_ای_از_ملکوت
#جلد_چهارم
#صفحه_۹۱
@