مریض سال به چه کسی گفته می شود؟
زمزم احکام>اگر شخص مریض سال بود؛ یعنی علاوه بر ماه رمضان، در کل سال بیمار بوده است؛ این شخص قضا ندارد و روزه ماه رمضان را هم تکلیف ندارد و فقط کفاره ارزان قیمت (فدیه) را باید بپردازد.
بسم الله الرحمن الرحیم
در آستانه ولادت امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)، کریم اهل بیت (علیهم السلام) بوده و به نیمه ماه رمضان نزدیک می شویم.
عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا صَامَ تَطَیَّبَ بِالطِّیبِ وَ یَقُولُ اَلطِّیبُ تُحْفَةُ اَلصَّائِمِ/ حسن بن راشد گوید: امام صادق علیه السّلام همواره به هنگام روزهداری خود را عطرآگین مینمود و میفرمود: عطر تحفۀ روزهدار است.
این مسئله نکته خوبی است که ما در کنار خودداری از برخی از مباحثی که روزه را باطل می کند، مقید به انجام برخی کارها باشیم که این افعال، انسان مسلمان جامع و کاملی را می سازد؛ به این معنا که هم نظافت ظاهر داشته باشیم؛ هم خوشبو باشیم؛ هم تعامل ما با دیگران خوب باشد و هم رابطه مان با خدا، رابطه ای قوی باشد.
و اما احکام روزه؛
ما در برخی از برنامه های گذشته تقسیم بندی داشته و عرض کردیم که برخی تکلیف دارند به اینکه هم روزه خود را قضا کنند و هم کفاره بدهند و برخی نیز تکلیفی برای قضا و کفاره ندارند و برخی باید فقط قضا کرده و برخی فقط باید کفاره را بپردازند.
این چهار قسم را به تفصیل توضیح خواهیم داد که مربوط به چه کسانی است.
برخی عذر بیماری دارند و بیمار نیز دو مدل است؛ گاهی بیماری فقط برای ماه مبارک رمضان است و ان شاءالله بعد از ماه مبارک خوب می شوند و بهبود پیدا می کنند و وظیفه آنان این است که قضا کنند و کفاره ندارند.
این افراد اگر قضا را تا ماه رمضان بعدی به تأخیر انداختند، هم باید قضا کنند و هم باید کفاره ارزان قیمت (۷۵۰ گرم) بدهند که به آن فدیه می گویند و کفاره تأخیر قضا به حساب می آید؛ اما اگر بین سال قضا کرد، کفاره ندارد.
اگر شخص مریض سال بود؛ یعنی علاوه بر ماه رمضان، در کل سال بیمار بوده است؛ این شخص قضا ندارد و روزه ماه رمضان را هم تکلیف ندارد و فقط کفاره ارزان قیمت (فدیه) را باید بپردازد.
در اینجا یک پرانتزی باز کنیم؛ برخی از افراد تعریف مریض سال را نمی دانند و باید بگوییم: ما در نهایت ۳۰ روز روزه در ماه مبارک رمضان داریم؛ مریضی که در ماه مبارک رمضان کل ماه را مریض بوده و در طول سال یعنی ۱۱ ماه بین دو رمضان اگر بتواند ۳۰ روزه را تقسیم کند و مثلا هر ۱۰ روزه بتواند یک روز را روزه بگیرد، و در هر ماه سه روز را روزه داشته باشد، او مریض سال نیست؛ یعنی کسی که بتواند در یک ماه سه روز روزه با فاصله بگیرد، این مریض سال حساب نمی شود؛ برخی خیال می کنند که مریض سال به کسی گفته می شود که در طول ماه رمضان مریض بوده و در ۱۱ ماه بعدی هم نمی تواند روزه ها را یکدفعه بگیرد که تعریف درستی نیست؛ کسی نمی گوید یکدفعه بگیرند.
اما کسی که حتی هر ۱۰ روز هم نمی تواند یک روزه را بگیرد؛ چون مثلا زخم معده دارد و یا مشکل کلیه دارد و … به این شخص، مریض سال گفته می شود و قضا ندارد و فقط باید کفاره ۷۵۰ گرم را بپردازد.
مسافر هم جزو کسانی است که در سفر روزه را نگرفته و معذور بوده و بعد از ماه مبارک رمضان باید قضا کند.
مسافر اگر تا ماه مبارک رمضان بعدی قضا کرد، کفاره ندارد و اگر قضا نکرد، هم قضا دارد و هم کفاره آن را باید بپردازد.
خانم هایی که در سیکل ماهانه (عادت ماهانه) قرار دارند و چند روزی را که روزه نمی گیرند، همانند مسافر حساب می شوند و بعد از ماه مبارک باید قضا کنند.
اگر این افراد تا ماه رمضان بعدی قضا کنند، کفاره ندارد؛ اگر قضا نکردند، هم قضا به عهده آنان می ماند و هم کفاره تأخیر دارند که تقریبا روزی یک کیلو مواد غذایی باید به فقیر بدهند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین وحیدپور
آیات الولایه آیه چهاردهم- سوره مبارکه آل عمران– آیه شریفه 61
بسم الله الرحمن الرحیم
فَمَنْ حَاجَّکَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْکاذِبينَ
پس هر کس با تو درباره او ( عیسای مسیح علیه السّلام ) پس از آنکه تو را علم آمده محاجّه و ستیز کند ، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان را و شما خودتان را ( کسانی را که مانند جان ماست ) فرا خوانیم ، آن گاه به یکدیگر نفرین کنیم ، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. ( پیامبر در این قصه حسنین را به عنوان ابناء و فاطمه را به عنوان نساء و علی را به عنوان نفس خود به مباهله آورد و کفار تسلیم شدند )
تفسیر آیه:
یعنی اگر باز کسانی پس از این همه برهان ودانشی که از خداوند به تو رسید ، بخواهند درباره الوهیت حضرت مسیح با تو گفت وگو و بحث های بی ثمر کنند، آن ها را به مباهله دعوت کن و بگو : شما نزدیک ترین کسان خود را از فرزندان و زنان و مردان فرا خوانید ، ما نیز نزدیکترین کسان خود را از فرزندان و زنان و خودی ها دعوت می کنیم( فَقُل تَعالَوا اَبناءَنا وَاَبناءَکُم وَ نِساءَنا وَنساءَکُم وَ اَنفُسَنا وَ اَنفُسَکُم) و آن گاه حکمیت موضوع را به خدای عالم واگذار می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرا می دهیم(ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَتَ اللهِ عَلَی الکاذِبینَ).
مباهله چیزی است که اثر خود را عملاً آشکار می کند و دروغگو را گرفتار عذاب می سازد و آخرین حربه را پس از تأثیر نکردن منطق و استدلال است.
ماجرای مباهله
نجران: نام شهری در یمن بود که مرکز مسیحیان به شمار می رفت و معبدی که آن جا داشتند به آن کعبه نجران می گفتند و هیئتی که برای بررسی اسلام به مدینه آمده بودند از علمای هم آن جا بودند.
« مباهله» از ماده « بهل» به معنی رها کردن و قید و بند چیزی را از چیزی برداشتن است و ابتهال در دعا به معنی تضرع و واگذاری کار به خداوند است . در مباهله ، دو طرف مخالف برای اثبات حقّانیّت خود ، داوری را مستقیماً به خدا وا می گذارند. بنابراین وقتی دربارۀ یک مسئله مهم مذهبی گفت وگو به نتیجه نرسید ، در یک جا جمع می شوند و به درگاه خدا تضرّع و زاری می کنند و از خدا می خواهند که درغگو را رسوا سازد . از این رو وقتی دلایل عقلی و نقلی پیامبر(صلی الله علیه وآله) دربارۀ عیسی(ع) که برخاسته از وحی بود، در نصارای نجران تأثیری نکرد ، خدا به پیامبر خود دستور داد که به آن ها پیشنهاد مباهله کندت. مباهله تا آن زمان در میان اعراب سابقه نداشت و راهی بود که صد در صد صدق دعوت پیامبر (صلی الله علیه وآله) را اثبات می کرد و طبیعی است کسی که به ارتباط خویش با خدا یقین نداشته باشد ، جرأت نمی کند که در چنین میدان خطرناکی که مجازاتن آن نقدی است ، وارد شود . به هر حال ، مسیحیان نجران که برای کشف حقانیت نبوت پیامبر موعود به مدینه آمده بودند ، از قبول مباهله به هراس افتادند و آن را نپذیرفتند .آن ها از پیامبر(صلی الله علیه وآله) مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند . نتیجه مشاوره این بود که به نفرات خود گفتند که اگر دیدید محمّد (صلی الله علیه وآله) با سر و صدا و جمعیت و تشریفات به مباهله آمده، با او مباهله کنید و نهراسید؛ زیرا در این صورت حقیقتی در کار نیست.ولی اگر با نفرات بسیار محدودی از خاصان نزدیک و فرزندان خردسالش بر سر قرار آمد ، بدانید او پیامبر خداست و از مباهله با اوبپرهیزید که خطرناک است . فردای آن روز نجرانی ها طبق قرار قبلی در میعادگاه حاضر شدند . ناگاه دیدند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، فرزند گرامی اش حسین (سلام الله علیه) را درآغوش دارد ودست حسن (سلام الله علیه) را در دست گرفته و علی و فاطمه (سلام الله علیها) همراه او هستند و به آن ها سفارش می کند هر گاه من دعا کردم شما آمین بگویید. نمایندگان نجران وقتی این صحنۀ نورانی و الهی را مشاهده کردند ، سخت به وحشت افتادند. ابو حارثه اُسقف هیئت نجرانی گفت: ای یاران! این چهره های نورانی را که من می بینم ، اگر از خدا بخواهند که کوه از جا کنده شود چنین خواهد شد . با این ها مباهله نکنید که حتماً هلاک می شوید. لذا از مباهله رو گردان شدند و به شرایط ذمّه وجزیه تن دادند و با پیامبر (صلی الله علیه وآله) مصالحه کردند که سالی مقداری لباس که هر یک به قیمت چهل درهم باشد و نیز در مواقع جنگ مقداری تجهیزات جنگی در اختیار مسلمانان بگذارند.
نکات کلیدی و تفسیری جزء چهاردهم قرآن کریم
منابع اصلی هر چیز نزد خداست
وَ إِن مِّن شیَْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائنُهُ وَ مَا نُنزَّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ(21- حجر)
هیچ چیز در جهان وجود ندارد، مگر آنکه منابع آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معین نازل نمیکنیم.
بنا بر این آیه چنان نیست که قدرت خداوند محدود باشد، بلکه منبع و مخزن و سرچشمه همه چیز نزد اوست، و او توانایی بر ایجاد هر مقدار در هر زمان را دارد، ولی همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شدهای از طرف خدا نازل میگردد.(1
یک داستان جالب و درس آموز
روزی معاویه لعنه الله علیه در توجیه ظلم و زراندوزی خود و ساکت کردن اعتراضهای مردمی دست به تحریف معنوی قرآن زد و گفت: مردم! مگر شما حقانیت کتاب خدا را قبول ندارید؟ گفتند: بله قبول داریم. گفت: پس این آیه را در آن بخوانید که فرمود وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ. بعد ادامه داد: مگر شما حق بودن این آیه را قبول ندارید؟ گفتند: بله قبول داریم. گفت: پس چرا به دارایی من معترضید؟
منظور معاویه از این حرف این بود که بر اساس این آیه خدا به شما آن مقدار داده و به من هم این قدر عنایت کرده است؛ شما که مسلمانید و قرآن را قبول دارید پس چرا به زر اندوزی و ثروت من اعتراض میکنید و از فقر خود گله مندید؟
همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شدهای از طرف خدا نازل میگردد
این حیله و تفسیر به رای معاویه کارگر افتاد و مردم ساکت شدند. او سرخوش از این نیرنگ کارساز خود بود که ناگهان «احنف» از بین جمعیت قد علم کرد و گفت: معاویه! ما آیه را قبول داریم و در آن سخنی نیست. دعوای ما با تو هم بر سر خزائن الهی و مقدار نزول بر خلایق نیست؛ اعتراض ما به تو برای آن دسته ارزاقی است که خدا از خزانه غیبش برای ما نازل کرد و تو ظالمانه آنها را غصب کرده و در انبارهایت ذخیره کردی.
در برابر این سخن اعتراض آمیز و کوبنده احنف، معاویه که دیگر حرفی برای گفتن نداشت؛ ساکت شد.(2)
کسانی که شیطان کاری با آنها ندارد و کسانی که زیر سلطه اویند
قَالَ رَبِّ بمِا أَغْوَیْتَنیِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فیِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَّمْ أَجْمَعِینَ(39)إِلَّا عِبَادَکَ مِنهْمُ الْمُخْلَصِینَ(40)قَالَ هذَا صِرَاطٌ عَلیََّ مُسْتَقِیمٌ(41)إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیهْمْ سُلْطَنٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ(42- حجر)
اگر کسی شخصاً و به سوء اختیار خود به دنبال شیطان افتاد و از او پیروی کرد شیطان به او افسار زده و بر او تسلط مییابد
ابلیس به خدا عرض کرد: پروردگارا حال که مرا [به دلیل سجده نکردنم بر آدم از رحمتت دور و] به کیفر گمراهی محکوم کردی من نیز برای آنکه بشر را گمراه کنم فساد را در نظرش زیبا جلوه داده و سرانجام همه را گمراه خواهم ساخت؛ مگر آن بندگانی که خالص شده تو هستند. خدا فرمود: این سنت و راه راستی است بر عهدهی من که تو هیچگونه تسلط و قدرتی بر بندگان من نداری مگر گمراهانی که شخصاً بخواهند از تو پیروی کنند.
از این آیات چند مطلب فهمیده میشود:
اول اینکه مُخلَصین در مقامی به سر میبرند که شیطان چون در آن راه ندارد امکان وسوسه و گمراه کردن آنها نیز برایش وجود ندارد.
دوم اینکه تمام انسانها بندگان خدا و تحت حمایت او از گزند شیطان در امانند هر چند دچار وسوسههای اغواگرانه شیطان میشوند اما اینطور نیست که او کاملاً دستش باز باشد و هر کاری که خواست بکند؛ نهایت کاری که او میتواند بکند وسوسه و دعوت است.
سوم اینکه اگر کسی شخصاً و به سوء اختیار خود به دنبال شیطان افتاد و از او پیروی کرد شیطان به او افسار زده و بر او تسلط مییابد.(3
مخلَصین چه کسانی هستند؟
مخلصین کسانی هستند که ابتدا ایشان خود را برای خدا خالص کردند آنگاه خدا هم آنان را برای خود خالص گردانید؛ یعنی غیر خدا کسی در آنها سهم و نصیبی ندارد و در دلهایشان محلی که غیر خدا در آن منزل کند باقی نمانده است و آنان جز به خدا به چیز دیگری اشتغال ندارند و هر چه هم که شیطان از کیدها و وسوسههای خود را در دل آنان بیفکند همان وساوس سبب یاد خدا میشوند و همانها که دیگران را از خدا دور میسازد ایشان را به خدا نزدیک میکند.(4)
تنها گروهی که از رحمت پروردگار نا امیدند
وَ مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ(56- حجر)
چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش ناامید میشود؟!
مخلصین کسانی هستند که ابتدا ایشان خود را برای خدا خالص کردند آنگاه خدا هم آنان را برای خود خالص گردانید؛ یعنی غیر خدا کسی در آنها سهم و نصیبی ندارد و در دلهایشان محلی که غیر خدا در آن منزل کند باقی نمانده است و آنان جز به خدا به چیز دیگری اشتغال ندارند
آیه چنین میفهماند که یأس از رحمت پروردگار ویژگی خاص گمراهان است.(5) زیرا گمراهان، خدا را به درستی نشناختهاند و پی به قدرت بیپایانش نبردهاند؛ خدایی که از ذرهای خاک، انسانی چنین شگرف میآفریند و از نطفهای ناچیز، فرزندی برومند به وجود میآورد؛ درخت خشکیده خرما به فرمانش به بار مینشیند و آتش سوزانی را به گلستانی تبدیل میکند، چه کسی میتواند در قدرت چنین پروردگاری شک کند یا از رحمت او مأیوس گردد؟!(6
اگر خدا نمیخواست ما این کار را نمیکردیم!!
وَ قَالَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شیَْءٍ نحَّنُ وَ لَا ءَابَاؤُنَا (35- نحل)
مشرکان گفتند: اگر خدا میخواست، نه ما و نه پدرانمان کسی را جز او بندگی نمیکردیم.
این سخن اندیشمندان ضد دینی در برابر دعوت به یکتاپرستی و دین داری بود که بر زبان میراندند. در یک تقسیم بندی کلی مشرکان در مقام توجیه اعمال ضد دینی که انجام میدادند به دو گروه عمده تقسیم میشدند: یکی توده درس نخوانده و عادی آنها بود که در دفاع از عقاید و اعمال خود به تقلید از نیاکان و سنتهای باستانی تمسک میجستند.(7) دسته دوم علما و اندیشمندان آنها بودند که به گمان خود با این منطق و استدلال علمی از بت پرستی و سایر انحرافات عملی و عقیدتی رایج در بینشان دفاع میکردند.
یأس از رحمت پروردگار ویژگی خاص گمراهان است
آنها میگفتند: اگر خدا راضی به این کارها و باورهای ما نبود با قدرتی که دارد جلوی ما را میگرفت و ما را از آنها باز میداشت اما همینکه مانع ما نشده و ما آزادانه به آن مشغولیم این خود بهترین دلیل است بر اینکه خداوند از اعمال و عقاید ما رضایت کامل دارد و این امور جایز است.
این شبهه که از آن برای تایید هر انحراف در هر زمانی استفاده میشود امروز هم با ادبیات روز در بین عدهای رواج دارد و منتشر میشود.
پاسخ به این شبهه
این سخن وقتی درست است که تنها اراده تکوینی خدا در عالم جریان داشته باشد و بس که اگر چیزی را خواست در همان لحظه ایجاد شود(8) و اگر نخواست در همان لحظه نیست و نابود گردد. خداوند دو اراده دارد؛ اراده تشریعی و اراده تکوینی. آنان که به دام این شبهه عمداً یا سهوا گرفتار شدهاند از اراده تشریعی یا همان خواست در پس قانون خدا غفلت کردهاند.
خدا با قانونی که وضع کرده و آن را توسط فرستادگانش به مردم ابلاغ کرده است از مردم خواسته تا عقاید صحیح و اعمال صالح داشته باشند و از همین طریق به آنها اجازه نداده که در مسیر انحراف افتاده و راه هلاکت را طی کنند(9) و به اراده تکوینی دست آنها را باز گشته تا با اختیار خود راه درست را از نادرست برگزیده و در آن حرکت کنند.
پس خداوند آنها را منع کرده ولی با بیان قانون؛ نه با زور و سلب اختیار و اگر انتظار دارند که خدا دست هر تبهکار و فکر هر منحرفی را به اجبار گرفته و به راه راست هدایت کند بدانند که هر چند این کار ممکن است اما چون با فلسفه تکامل اختیاری انسان ناسازگار است خدا این کار را نخواهد کرد.(10
دلیل قرآنی تقیهای که عقل انسان به آن حکم میکند
مَن کَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئنُِّ بِالْایمَانِ وَ لَاکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ(106- نحل)
هر کس پس از ایمانش، به خدا کافر شود جزایش دوزخ است؛ جز کسی که تحت فشار واقع شده ولی دلش به ایمان محکم است. آری کسانی که سینه خود را برای قبول کفر گشودهاند، بدانند که خشم پروردگار شامل حال آنهاست و برای ایشان عذاب بزرگی خواهد بود.
این آیه شریفه در واقع به دو گروه از کسانی اشاره میکند که بعد از پذیرش اسلام راه کفر را پیش میگیرند. گروه اول کسانیاند که در چنگال دشمنان بیمنطق گرفتار میشوند و تحت فشار، شکنجه و یا تهدید آنها از اسلام اعلام بیزاری و نسبت به کفر اعلام وفاداری میکنند؛ در حالی که آنچه میگویند تنها با زبان است و قلبشان مالامال از ایمان میباشد. این گروه مسلماً مورد عفوند؛ بلکه اصلاً گناهی از آنها سر نزده است.
حکم مرتد زن با مرد و نیز مرتد ملی و فطری با هم یکسان نیست که برای اطلاع بیشتر از جزئیات این احکام لازم است تا به کتابهای فقهی مراجعه شود
گروه دوم کسانی هستند که به راستی دریچههای قلب خود را به روی کفر و بی ایمانی میگشایند و مسیر عقیدتی خود را به کلی عوض میکنند، اینها هم گرفتار غضب خدا و عذاب عظیم او میشوند.(11
دو نکته
1. این آیه دلیل قرآنی همان « تقیه» ای است که برای حفظ جان و ذخیره کردن نیروها برای خدمت بیشتر در راه خدا در اسلام مجاز شناخته شده است.(12
2. در اسلام مرتد دارای احکام سنگینی است که در این آیه شریفه با عبارتهای «غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ» و «لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» به آن اشاره شده است. حکم مرتد زن با مرد و نیز مرتد ملی و فطری با هم یکسان نیست که برای اطلاع بیشتر از جزئیات این احکام لازم است تا به کتابهای فقهی مراجعه شود.
پی نوشت ها :
1- نمونه ج11 ص57
2- الدر المنثور، جلال الدین السیوطی، ج 4، ص96
3- آیه 62 سوره اسراء
4- المیزان ج12 ص165
5- المیزان ج12 ص181
6- نمونه ج11 ص101-102
7- آیه 170 سوره بقره
8- آیه 40 سوره نحل
9- در حقیقت آیه بعد که درباره بعثت و محتوای دعوت پیامبران ع است و اشاره ای به عاقبت معاندان دارد؛ پاسخی به شبهه آنهاست.
10- آیه 107 سوره انعام و آیه 93 سوره نحل
11- نمونه ج11 ص419
12- همان
منبع: هیات رزمندگان اسلام
معاونت فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیرحضوری حوزه های علمیه خواهران
پرداخت کفاره همسر و فرزند بر عهده کیست؟
آیا پدر خانواده مکلف به پرداخت است؟
کفاره هر شخصی بر عهده خود اوست؛ حتی کفاره خانم خانه و فرزند خانه هم بر عهده خود اوست و بر عهده پدر یا همسر نیست؛ اما همسر می تواند از مال خود و از طرف خود کفاره همسر یا فرزند خود را بدهد و معمولا هم همین کار را می کنند که خوب است؛ ولی جزو نفقه واجب نیست که بگوییم بر پدر یا شوهر واجب است.
بسم الله الرحمن الرحیم
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
إِنَّ اَللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی اَلْمُسْتَغْفِرِینَ وَ اَلْمُتَسَحِّرِینَ بِالْأَسْحَارِ، فَتَسَحَّرُوا وَ لَوْ بِجُرَعِ اَلْمَاءِ/ همانا خدا و فرشتگانش بر آمرزش خواهان و سحری خوران در بامدادان درود میفرستند پس اگرچه با چند جرعه آب، سحری بخورید.
اما احکام؛
برخی از افراد در روزهای ماه مبارک رمضان به هر جهتی مایلند دهانشان را شستشو دهند که به آن مضمضمه می گویند.
اگر این مضمضه هنگام وضو باشد که خیلی هم خوب است و مستحب است؛ اما باید مواظبت کرد که آب به حلق نرسد و در غیر وضو برای روزه دار هم مشکلی ندارد.
حال اگر ناخودآگاه این آب به حلق رفت و این شستشو برای وضو بود که مستحب هم هست، قضا ندارد؛ اما اگر به دلیل دیگری می خواهد دهان را شستشو دهد و یا شاید دلیلی هم نداشته باشد؛ ولی مواظبت هم می کند که آب به حلق نرود؛ اما اگر ناخودآگاه آب برود، باید آن روز را روزه بگیرد؛ اما بعدا باید آن را قضا کند.
و یا اگر برای خنک شدن و یا خشک شدن دهان این کار را انجام دهد؛ اگر به حلق رسید و عمدی نبود، آن روز را روزه بگیرد و بعدا قضا کند.
اگر عمدی نباشد، قضا دارد و کفاره ندارد؛ اما اگر عمدا آب را به حلق برد، روزه آن روز را باید ادامه دهد و قضای آن روزه را هم باید بگیرد و کفاره سنگین عمدی هم خواهد داشت که باید یا ۶۰ فقیر را غذا دهد و یا ۶۰ روز روزه بگیرد.
نکته ای که درباره کفاره باید بیان کرد، این است که کفاره هر شخصی بر عهده خود اوست؛ حتی کفاره خانم خانه و فرزند خانه هم بر عهده خود اوست و بر عهده پدر یا همسر نیست؛ اما همسر می تواند از مال خود و از طرف خود کفاره همسر یا فرزند خود را بدهد و معمولا هم همین کار را می کنند که خوب است؛ ولی جزو نفقه واجب نیست که بگوییم بر پدر یا شوهر واجب است.
اگر پدر یا شوهری کفاره فرزند یا همسر خود را نداد، اگر خودشان مالی دارند، بدهند و اگر تمکن مالی نداشتند، کفاره نمی دهند (چون تمکن مالی ندارد) و به جای آن استغفار می کنند و اگر در سال های بعد تمکن پیدا کردند، بنابراحتیاط، بدهی سال های قبل را بپردازند.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
سلام علیکم با آرزوی بهره مندی از برکات و فیوضات ماه مبارک رمضان، بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز چهاردهم ماه مبارک رمضان به پیوست تقدیم می گردد
محتویات بسته:
قرائت ترتیل جزء 14 قرآن کریم
شرح نکات کلیدی تفسیری جزء 14
تصویر دعای روز14
شرح دعای روز چهاردهم حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی ره
احادیث باموضوع فضیلت ماه مبارک رمضان-حدیث روز
مواعظ رمضانیه؛ مقام معظم رهبری مدظله العالی
درس اخلاق-حضرت ایت الله مظاهری دامت برکاته-جلسه چهاردهم-عفت و غیرت
نسخه pdf کتاب تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی علیه السلام
آیات الولایه- آیه چهاردهم- سوره مبارکه آل عمران-آیه شریفه 61
زمزم احکام-حجه الاسلام وحیدپور
سخنرانی کوتاه؛استاد صفایی حائری"ره” -تربیت با دعا
و…
بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
سلام علیکم با آرزوی بهره مندی از برکات و فیوضات ماه مبارک رمضان، بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز سیزدهم ماه مبارک رمضان به پیوست تقدیم می گردد
محتویات بسته:
- قرائت ترتیل و تحدیر جزء 13 قرآن کریم
- شرح نکات کلیدی تفسیری جزء 13
- تصویر دعای روز 13
- شرح دعای روز سیزدهم حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی ره
- احادیث باموضوع فضیلت ماه مبارک رمضان-حدیث روز
- مواعظ رمضانیه؛ مقام معظم رهبری مدظله العالی
- درس اخلاق-حضرت ایت الله مظاهری دامت برکاته-جلسه سیزدهم-حلم امام حسن مجتبی سلام الله علیه
- نسخه pdf کتاب روزه سپر مؤمن به ضمیمه احکام روزه
- آیات الولایه- آیه سیزدهم-تفسیر سوره مبارکه رعد آیه 43
- زمزم احکام-حجه الاسلام وحیدپور
- سخنرانی کوتاه؛حجه الاسلام عالی-موضوع تربیت فرزند
و…
بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز دوازدهم ماه مبارک رمضان
سلام علیکم با آرزوی بهره مندی از برکات و فیوضات ماه مبارک رمضان، بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز دوازدهم ماه مبارک رمضان به پیوست تقدیم می گردد
محتویات بسته:
ترتیل جزء 12 قرآن کریم
شرح نکات کلیدی تفسیری جزء 12
تصویر دعای روز 12
شرح دعای روز دوازدهم حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی ره
احادیث باموضوع فضیلت ماه مبارک رمضان-حدیث روز
مواعظ رمضانیه؛ مقام معظم رهبری مدظله العالی
درس اخلاق-حضرت ایت الله مظاهری دامت برکاته-جلسه دوازدهم-کظم غیظ
نسخه pdf کتاب روزه و ویروس کرونا
آیات الولایه- آیه دوازدهم-تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 274
زمزم احکام-حجه الاسلام وحیدپور
فرمول خوش اخلاق-حجه الاسلام فرحزاد
و…
شرح دعای روز یازدهم | چه گناهانی موجب غضب خداوند خواهد شد؟
خدایا دوست گردان بمن در این روز نیکی را و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانی را و حرام کن بر من در آن خشم وسوزندگی را به یاریت ای دادرس داد خواهان.
«اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ و کَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ و حَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین/ خدایا دوست گردان بمن در این روز نیکی را و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانی را و حرام کن بر من در آن خشم وسوزندگی را به یاریت ای دادرس داد خواهان».
بنده روزه دار در این دعا سه درخواست از خداوند متعال دارد.
در بند نخست این دعا آمده است: «اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ/ خدایا دوست گردان بمن در این روز نیکی را».
برخی از افراد احسان را دوست داشته و به سوی نیکی ها گرایش دارند؛ اما برخی دیگر از این نعمت خدادادی محرومند و رغبت و محبتی برای احسان، نیکی و اعمال خیر ندارند و این مسئله از بزرگترین مصیبت ها برای آنان است.
نکته نخست در بند اول از این دعا، آن است که سرمایه اصلی دین داری یک انسان، محبت او نسبت به خدا، دین، فضائل اخلاقی و انسانی و عبادات است؛ در حدیثی از اهل بیت(ع) آمده است: «هل الدین الی الحب/ آیا دین غیر از محبت است؟».
به تعبیر دیگر، سرچشمه عمل به تمامی فضائل اخلاقی، محبت به آنهاست؛ چنانکه کراهت و تنفر انسان از بدی ها نیز عامل اصلی ترک گناهان برای اوست.
محبت به خدا و ارزش ها مولد تبعیت از حضرت حق است و به همین دلیل، خداوند متعال در آیه ۳۱ سوره آل عمران فرموده است: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ/ بگو: اگر خدا را دوست می دارید پس پیروی از من کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید ، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است».
گرچه انسان ها محبوب های زیادی دارند؛ اما مهمترین محبوب و معشوق مؤمنان، خدا و رضای خداست؛ خداوند در آیه ۱۶۵ سوره بقره فرموده است: « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذابِ/ بعضی از مردم ، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می کنند و آنها را همچون خدا دوست می دارند. امّا آنها که ایمان دارند ، عشقشان به خدا ، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان ،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند ، (و معبودی غیر خدا برگزیدند ،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند ، خواهند دانست که تمامِ قدرت ، از آنِ خداست و خدا دارای مجازات شدید است (نه معبودهای خیالی که از آنها می هراسند.)».
اگر انسان غیر خدا را محبوبتر از خدا در نزد خود ببیند؛ به این معنا که والدین، برادران، مال، ثروت، مسکن و … محبوب تر از راه خدا و رضای خدا شده و زمینه های لغزش به سمت گناهان برای او فراهم گردد، عاقبت و سرانجام تلخی در انتظار او خواهد بود که سقوط از انسانیت، ایمان و فرورفتن در عذاب الهی است.
ماه رمضان، از منظر اسلام تا رفتار مسلمانان
ماه رمضان اسلام: بهترین فرصت و گرانبهاترین وقتی است که حتّی یک دقیقه و ثانیهاش نباید هدر برود و بیهوده مصرف شود؛ بلکه باید تمام دقایق و ساعات آن در انجام کارهای نیک و اعمال حسنه، تفکّر و تأمّل، توبه و اصلاح حال سپری شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
بیتردید کسانی که میخواهند اسلام را در آینه اعمال و رفتار اجتماع مسلمانان این عصر ببینند و آن جمال نورانی و خورشید جهان تاب را در چنین منظر و آیینه تیره و تار زیارت کنند، سخت در اشتباه هستند.
اگر تصویر چهره اسلام ممکن بود و یک نفر آگاه به تمام تعالیم و امتیازات و هدایتهای اسلام و برنامههای تربیتی و جامع آن، چهره زیبای آن را تصویر میکرد، از هر اثر هنری دیگر زیباتر و جالبتر میشد.
اگر خدای جهان و آفریننده زمین و آسمان ـ که نعمت اسلام را به وسیله حضرت خاتم الانبیا انعام و اعطا فرمود ـ آن را به صورتی تمثیلی میساخت، یقیناً زیبایی و جمال آن صورت، خلق اوّلین و آخرین را از خود بیخود میکرد.
اسلام را باید در آینه نصوص قرآن و سنّت، و در سیره رفتار و گفتار و کردار پیشوایان دین و کسانی که اسلام در وجودشان به تمام معنا منعکس شده و در سلوک مجاهدین و مسلمانان صدر اسلام تماشا کرد.
اجتماعی را میتوان یک جامعه کاملاً اسلامی دانست که همه احکام و دستورات اسلامی بر تمام مسائل زندگی فردی و اجتماعی آن جامعه منطبق بوده و به عبارت دیگر، اسلام از برنامههای کسب و کار، معاشرت، حکومت، سیاست و… آنها تفکیک نشده باشد.
با این وصف، اجتماعات ما معرّف یک اجتماع کامل و تمام عیار اسلامی نیست؛ زیرا بسیاری از احکام اسلام در بین مسلمانان معاصر متروک گردیده، و جز «عبادات» (مثل: نماز و روزه، حج و…) ـ که اجتماع اسلام به آنها نیز قائم است ـ بقیّه احکام و دستورات اسلامی کمتر مورد عنایت قرار گرفته و بعضاً مهجور مانده است. چه بسا که عبادات ما نیز آن طور که شایسته است نشان دهنده مقاصد اسلام نیست و کسانی که از آثار و برکات آن هم محروم میباشند، بسیارند.
در «عبادات»، معانی بزرگ و درسهای عمیق به ما آموخته میشود که اگر به آنها توجّه کنیم، افق افکار ما روشن و طرز تصوّر ما دگرگون میشود.
در عبادات هم جنبه عادت نهفته است و هم اظهار شوکت اسلام، اتّحاد و هماهنگی مسلمین، ارشادات اخلاقی، آموزشی و تربیتی، تعالیم اجتماعی، رشد فکری، عقلی و علمی و بلکه فواید بهداشتی و اقتصادی نیز منظور شده است.
همین روزه ماه رمضان که از ارکان اسلام و نیز شعایر بزرگ و وسیلهای جهت تقرّب به خدا است، آیا با همان برنامه مقرّر انجام میشود؟ و آیا ماه رمضان ما همان ماه رمضان اسلام است؟ این موضوع و مسألهای است که به بررسی و تحقیق نیاز دارد.
ماه رمضان اسلام: چنانچه از خطبه حضرت رسولاکرم صلّیالله علیه وآله وسلّم استفاده میشود، فرصتی برای افزودن به اعمال خیر و کارهای نیک، دستگیری از فقیران و بینوایان، پیوند با خویشاوندان، یاری ضعیفان، تکمیل و تهذیب اخلاق، فرو خوردن خشم و غضب و کنترل قوای شهوانی است.
امّا برنامه ماه رمضان ما: پرخوری در افطار و سحر، تندخویی و بدزبانی با نزدیک و بیگانه، شبنشینیهای زیان بخش است.
ماه رمضان اسلام: بهترین فرصت و گرانبهاترین وقتی است که حتّی یک دقیقه و ثانیهاش نباید هدر برود و بیهوده مصرف شود؛ بلکه باید تمام دقایق و ساعات آن در انجام کارهای نیک و اعمال حسنه، تفکّر و تأمّل، توبه و اصلاح حال سپری شود.
ماه رمضان ما: بیشتر اوقاتش تلف میشود و اوقاتی به این عزیزی، آسان از دست میرود.
ماه رمضان اسلام: مسلمانان باید در آن به مناسبت نزول قرآن در سیره رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم شخصیّتی که قرآن به او نازل شد به طور عمیق مطالعه نمایند و ارشادات و راهنماییهای آن رهبر عالیقدر آسمانی را ـ که دافع هر ضرر و خسارت، و علاج کننده تمام مشکلات اجتماعی و حیاتی است ـ سرمشق خود قرار دهند و به حکم: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کانَ یَرجُوا اللهَ وَالْیوْمَ الأَخرَ (۱) به روش و سلوک آن رسول اعظم خدا صلّیالله علیه وآله وسلّم تأسّی نمایند.
ماه رمضان ما: اکثریّت مسلمانان از سیره رهبر عظیم خود بیاطّلاع بوده و در این موضوع که درس و بحث، تفکّر و مطالعه در آن بر هر مسلمانی لازم است، نه در ماه رمضان و نه در ماههای دیگر اهتمام شایان ندارند و به دانستن تاریخ حیات رسول خدا صلّیالله علیه وآله وسلّم که آموزندهترین صفحات تاریخ است، اعتنایی لازم و کافی نمیکنند. تاریخ کدام شخصیّتها، و رجال تاریخ، زعما و رهبران اصلاحات و انقلابها و پیامبران بزرگ، مانند تاریخ پیامبر بزرگ اسلام، آموزنده و سودمند است.
ماه رمضان اسلام: ماه نشاط، و اقبال و شتاب به سوی عبادت و تقرّب به خدا است.
ماه رمضان ما: بعضی آن را در کسالت و سستی و تن پروری و خواب و بیخبری به پایان میرسانند.
ماه رمضان اسلام: آغاز فصل جدید و مرحله نوین عمر و زندگی است که در آن باید قوای فکری و اخلاقی خود را از نو به رشد و نموّ وا داریم و با گذشته خود وداع کرده، و دل خود را جلا دهیم و زنگار معصیّت و گناه را از آن بزداییم.
ماه رمضان ما: تغییر مختصر در وقت خوردن غذا و امساک از مفطرات است که هر چند امتثال و اطاعت فرمان خدا و دلیل بیدار بودن وجدان دینی و شعور مذهبی است و نسبت به آن بدبختها و گمراهانی که روزه را افطار میکنند شرافت و فضیلت آن بسیار است؛ امّا با این وجود، روزهدار نباید فقط به امساک از مفطرات قناعت کند؛ بلکه باید سایر برنامههایی را که برای روزهداران معیّن شده نیز انجام دهد تا از فواید بسیار و رَحَمات واسعه الهی در این ماه حدّاکثر استفاده را بنماید.
ماه رمضان اسلام: سبب تهذیب نفوس، تطهیر قلوب و تخلّق به اخلاق حمیده، اعتیاد به عادات حسنه، تمرین خلوص نیّت، احیای معالم و مبانی اسلامیّت و انسانیّت، انتشار محبّت و نوعپروری و صداقت است.
ماه رمضان ما: بسا شبنشینیها و مجالسی که پس از افطار برپا میشود و با متحمّل شدن مصارف زیاد به پرخوری، غیبت، لهو و مزاحهای باطل و گفت و شنودهای بیثمر مشغول شده و با پرخوریهایی که میکنند از حکمت نبویّه «صُومُوا تَصِحُّوا» (۲) محروم میشوند، و چون از روح همکاری و همدردی اسلامی و ارتباط معنوی و اتّصال ناگسستنی قلبی و ایمانی، نشانه و علامتی نیست، آن دید و بازدیدها و معاشرتها، سبب کینه و عداوت و دشمنی و سوء تفاهم میگردد.
پینوشتها:
۱. سوره احزاب، آیه ۲۱: قطعاً برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکوست؛ برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد.
۲. «روزه بگیرید تا سلامت باشید». بحار الأنوار؛ ج ۹۶، ص ۲۵۵.
منبع: حوزه نیوز
اولینها در زندگی حضرت خدیجه (س)
پیامبراکرم صلی الله علیه واله در هنگام ارتحال آن بانوی شریف فرمود: «باید به ولایت علی بن ابی طالب شهادت دهی». خدیجه گفت: «به ولایت او ایمان آوردم و بیعت کردم»
مشرق - اولین ها در زندگی حضرت خدیجه سلام الله علیها که در منابع معتبر آمده بدین شرح است:
۱. حضرت خدیجه نخستین بانویی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با او ازدواج کرد. (۱)
۲. وی نخستین بانویی است که به رسالت پیامبر ایمان آورد و نام خود را با خطوطی زرین بر تارک صفحات تاریخ ثبت کرد. (۲)
۳. وی نخستین بانوی نمازگزار است که مدتها تنها وی و حضرت علی علیه السلام در کنار کعبه با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نماز برپا داشتند تا بعدها جعفر طیار نیز به آنها پیوست. (۳)
۴. وی نخستین بانوی معتقد به ولایت امیرمومنان بود که پیامبر در شب ارتحالش فرمود: «باید به ولایت علی بن ابی طالب شهادت دهی». خدیچه گفت: «به ولایت او ایمان آوردم و بیعت کردم».(۴)
۵. او نخستین بانویی بود که از دست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از انگور بهشتی تناول فرمود. (۵)
————–
(۱)فتح الباری، ابن حجر، ج۷، ص۱۳۴.
(۲)الامالی، شیخ صدوق، ص۲۵۹، مجلس۱۰، ح۴۷۶.
(۳)بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۵، ص۸۰.
(۴)بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۳۳.
(۵)مجمع الزاوائد، هیثمی، ج۹، ص۲۲۵.
منبع:سایت مشرق