لقمه حلال ظرف پذیرش حق را برای فرزندان فراهم میکند
حجتالاسلاموالمسلمین «علیرضا تراشیون» شامگاه جمعه ۱۶ شهریورماه طی سخنانی در حرم مطهر بانوی کرامت، درباره اهمیت لقمه حلال در تربیت فرزندان اظهار داشت: یکی از بزرگترین سرمایههای هر انسانی در این عالم خاکی فرزندان هستند و طبق روایت چیزی که این مطلب را تجلی میسازد این است که والدین نسبت به تربیت فرزندان یک تکلیف محوری دارند.
والدین مهمترین عنصر تربیتی فرزندان
وی افزود: مهمترین عناصر انسانی در تربیت فرزندان والدین هستند و یکی از حقوق فرزندان این است که تربیت داده شوند به همین خاطر تربیت فرزندان یک وظیفه مهم والدین است.
تراشیون خاطرنشان کرد: تا زمانی که آثار وجودی تربیت در وجود فرزندان است والدین نیز از برکات این آثار بهرهمند خواهند شد اما غفلت از تربیت فرزندان و کمکاری نسبت به تربیت فرزندان باعث میشود شیطان به این مقوله چشم طمع داشته باشد.
اهمیت لقمه حلال در تربیت فرزندان
کارشناس مذهبی حرم مطهر بانوی کرامت یادآور شد: تربیت وابسته به رعایت نکات و اصول خاصی است که اولین نکته آن فراهم نمودن بستر تربیتی آن یعنی لقمه حلال است؛ چراکه لقمه حلال بهتنهایی باعث تربیت نمیشود اما ظرف پذیرش حق را برای فرزند فراهم میکند.
وی در ادامه گفت: سیدالشهدا همواره دشمنان خودشان را نصیحت مینمودند در حالی که دشمنان به سخنان سیدالشهدا گوش نمیکردند که در این وضعیت سیدالشهدا خطاب به لشکریان میفرمایند شکم این جماعت از لقمه حرام انباشته شده است.
لقمه حلال ظرفی پاک برای تربیت
تراشیون با بیان اینکه ظرف تربیت باید پاک باشد تا بتواند پذیرنده سخن حق باشد، تأکید کرد: روزی ناپاک و آلوده باعث میشود فرزند سخنان حق را قبول نکند و دست به نافرمانی بزند در حالی که وظیفه این است که روزی اندک داده شود اما پاک و حلال باشد.
تراشیون یادآور شد: روزی حرام سرعتش در نفوذ به انسان بسیار سریع است و اثرات خود را در رفتار انسان نمایان خواهد کرد.
وی تأکید کرد: تکلیف والدین برای فراهم کردن مقدمات تربیت این است که روزی حلال سر سفره فرزندان گذاشته شود و اگر خدایناکرده روزی ناپاک وجود داشته باشد اولین کسی که روی پلصراط یقه پدر را خواهد گرفت همین فرزندان هستند.
نقش مادر در نورانی کردن لقمه حلال
استاد حوزه علمیه تأکید کرد: نکته دوم دراینخصوص، این است که مادران وظیفه دارند این روزی حلال را نورانی کنند و به خورد فرزندان بدهند و با ذکر خداوند و داشتن وضو این غذا را در مطبخ درست نماید.
تراشیون افزود: رستورانداران دقت نماید کسانی که در مطبخ آنها مشغول فعالیت هستند باید افراد بادقت و ظاهر الصلاح باشند و مالکان غذاخوریها هر کسی برای درستکردن غذا انتخاب نکنند.
وی خاطرنشان کرد: نکته سوم در تربیت فرزندان این است که این فرزندان بر اساس دیدههای خود تربیت میشوند به همین خاطر والدین باید مراقب رفتار و سخنان خود در محیط خانه باشند.
تراشیون تأکید کرد: یکی از قویترین کانالهای دریافتی انسان چشم هستند به همین خاطر فرزندان آنچه را با چشم میبینند در ذهن خود ذخیره و بر اساس آن رفتار خواهد کرد.
سخنران حرم مطهر بانوی کرامت خاطرنشان کرد: نکته چهارم و پنجم دراینخصوص این است که فرزندان باید سخنان خوب بشنوند تا بتوانند سخنان خوب به زبان بیاورند به همین خاطر باید بستر شنیدن سخنان خوب برای آنها فراهم شود.
توصیه های آیت الله جاودان به دانش آموزان
آیتالله «محمدعلی جاودان» در جمع محصلین مدرسه عالی شهید مطهری با توصیه به خوب درس خواندن و دوری از رفیق فاسد گفت: برخی دبیرستانهای بیرون معمولاً دانشآموز را فاسد میکند و از دبیرستانیها مواظبت نمیشود و فساد از آن دانشآموز به دیگری سرایت میکند، شما دانشآموزان اینجا (مدرسه عالی شهید مطهری) را قدر بدانید، سلامت بمانید، گناه نکنید و نماز بخوانید و گناهی در مدرسه نیاموزید که این موارد مهم است.
وی ادامه داد: ما بیشتر بدی را اعتنا نمیکنیم و سمتش نمیرویم؛ اما عمده بدی را از رفقای محله و مدرسه میآموزیم که باید شما مراقبت کنید که اگر جایی فساد را مشاهده کردید با آن مقابله و از آن دوری کنید و با چنین دوستی که فاسد است رفاقت نکنید.
این استاد اخلاق تاکید کرد: خوب درس بخوانید که در جامعه بهدردبخور باشید و حتماً معدلتان ۲۰ شود که هر چه باسوادتر باشید و پاکدامنتر برای خود و خانواده و کشور مفیدتر خواهید بود. مثلاً یکی از شما پاکدامنهای باسواد فردا وزیر شود قطعاً در جامعه تأثیر دارد. فرقی هم نمیکند طلبه و دانشجو باشید اگر بدرد مردم خوردید عاقبت بخیر میشوید و گرنه عمرتان هدر رفته است. سرمایه ما فقط عمرمان است که تنها این سرمایه را میتوانیم به آخرت ببریم که این سرمایه را باید در دنیا در پاکی طی شده باشد. پس قدر عمرتان را بدانید قدم اولش خوب درسخواندن است.
توصیه به نماز اول وقت و یاد روزانه امامزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
آیت الله جاودان در پایان ضمن توصیه به خواندن نماز اول وقت و یاد امام زمان عج گفت: توصیه میکنم حتماً نمازتان را اول وقت بخوانید که ثوابش خیلی زیاد است؛ نماز اول وقت مثل آخرت و نماز آخر وقت مثل دنیاست یعنی بین بینهایت با یک است و نماز اول وقت برای شما عاقبت بخیری میآورد و دین شما را حفظ نموده و به شما قوت مقابله با گناه را میدهد.
وی افزود: توصیه دوم اینکه حتماً یاد امامزمان عجل الله تعالی فرجه الشریفباشید و هر روز بعد از نماز صبح حضرت را یاد کنید و حتماً هر روز بعد از نماز صبح دعای «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَایَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ، …» بخوانید که باعث توفیق در همه چیز است.
*اختصاصی عترتنا
پاسخی حکیمانه از أمیرالمؤمنین (ع) درباره حرام بودن شراب
داستانی از حضرت أمیرالمؤمنین علی علیه السلام در کتاب «قضاوت های أمیرالمؤمنین (ع)» پیرامون دلیل حرام بودن شراب آمده است که تقدیم می شود:
مرد عربی از حضرت علی (ع) پرسید:
اگر من آب بنوشم حرام است؟
فرمودند: نه
گفت: اگر خرما بخورم حرام است؟
فرمودند: نه
گفت: پس چطور اگه ایندو را با هم مخلوط کنم و مدتی در آفتاب بگذارم تا شراب شود، خوردنش حرام است؟
امیرالمومنین (ع) فرمودند:
اگر آب به روی سرت بپاشم دردی احساس میکنی؟ گفت: نه
فرمودند: اگر مشتی خاک بپاشم چطور؟
گفت: نه
فرمودند: اگر ایندو را با هم مخلوط کنم و مدتی در آفتاب بگذارم آنگاه به سرت بزنم چطور؟
گفت: فرق سرم شکافته میشود.
حضرت فرمودند: حکایت آن (شراب) نیز اینگونه است.
مهمترین کار انسان چه باید باشد؟
علامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه:
🔸سرمایه ی همه سعادت ها و اهم واجبات، “معرفت نفس” یعنی “خودشناسی” است؛ و آنکه خود را نشناخت، عاطل و باطل زیست و گوهر ذاتش را تباه کرد و برای همیشه بی بهره ماند.
🔹هیچ معرفتی، چون “معرفت نفس” ، بکار انسان نمی آید. انسان کاری مهم تر از خود سازی ندارد و آن مبتنی بر “خودشناسی" است.
مخفی بودن اولیای الهی در بین مردم
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید حسین هاشمی نژاد می گفتند: یک روز که در خدمت آقای مجتهدی نشسته بودم، صحبت از تشرف بعضی از بندگان بی نام و نشان خدا به محضر حضرت ولی عصر علیه السلام به میان آمد، ایشان فرمودند: روزی یکی از وسایل اتاق، در نجف اشرف خراب شده بود و من از تعمیر کار جوانی خواستم تا برای تعمیر آن به حجره بیاید. هنگامی که او مشغول تعمیر بود، ناگهان در این فکر فرو رفتم که سعادت نصیب من شده است و خدمت مولایم امام زمان علیه السلام مشرف شده ام، ولی بسیاری از مردم از این فیض محرومند. در همین حین، چشمم به تعمیر کار افتاد و متوجه او شدم؛ ناگهان جوان تعمیر کار سرش را بلند کرده و گفت: آقا، من هم تاکنون دو مرتبه خدمت مولایم حضرت صاحب الزمان علیه السلام مشرف شده ام!! آقای مجتهدی می فرمودند: با شنیدن این مطلب به شدت حالم متغیر شد و با خود گفتم: بندگان خاص خدا ممکن است در هر لباسی باشند.
#لاله_ای_از_ملکوت
#جلد_چهارم
#صفحه_۹۱
@
چرا باید هر چیزی که از خدا میخواهیم، همراه با اشک و ناراحتی و غصه باشه؟
چرا باید هر چیزی که از خدا میخواهیم، همراه با اشک و ناراحتی و غصه باشه؟ چرا بیشتر در روضهها از مردم خواسته میشه که حاجات خودشون رو در نظر بگیرند؟ آیا خدا بندهی خودشو در حال گریه کردن بیشتر دوست داره؟
در این رابطه یک حقایقی وجود دارد و یک شائبهها و حتی خرافههایی که به هزاران دلیل، آنها شایعتر از آن حقایق امر میباشند. چرا که نوع انسان سطحینگر و عجول است، لذا گویندگان نیز بیشتر از ظاهر کار گفتهاند و پایان کار. همین امر سبب شده که زمینه برای شائبهها و خرافهها نیز مساعد شود، و البته از ضدتبلیغ گسترده و هدفمند نیز نباید غفلت نمود.
شائبهها:
این که میگویند: شیعیان که اهل دعا، زیارت، مجلس و روضه هستند، دائماً در حال گریه، زاری، افسردگی و غم هستند، کاملاً دروغ القایی و شائبه میباشد، و البته نشر این شائبه نیز علت دیگری دارد، وگرنه لشان برای خنده و گریهی ما نسوخته است. علت اصلی، نزدیک شدن محرم و ایام سوگواری در غم اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش میباشد که بسیار از این عزاداریها ضربه خوردند و ناراحتند؛ و علت دیگر این است که این گریهها، حامل پیام مظلومیت است و این پیامها آنها را آزار میدهد. انسانهای بیگناه [از زن، مرد و کودک] و عزیزان ما را جلوی چشممان قتل و عام و مُثله میکنند، بعد معترض هم میشوند که اینها چرا اینقدر عزاداری و گریه میکنند؟! پس چه کنیم؟ شاد و خوشحال و راضی باشیم و لبخند و قهقه بزنیم و لابد متشکر و ممنون از این همه ظلم و جنایت هم باشیم؟!
هیچ کس نگفته که حتماً و الزاماً باید تمامی دعاها، همراه با اشک و ناراحتی و غصه باشد. خداوند متعال، بندهی “شاکر” خود را بیشتر دوست دارد و دعایش را بیشتر قبول میکند. شکر نیز یعنی شناخت مُنعمی که نعمت داده، شناخت نعمت داده شده و بهرهمندی به جا و درست از آن و ضایع ننمودن آن. بدیهی است که این امور نه تنها هیچ کدام با اشک و ناراحتی همراه نیست، بلکه با احساس رضایت، ابراز تشکر و بالتبع شور، شعف و نشاط همراه میباشد.
گاهی صورت در هم کشیدن، قیافهی ناراحت و مغموم گرفتن، عین ناشکری است. به قول “حاج آقای دولابی رحمة الله علیه": « اخلاقتان که خوب است انشاءالله، وضو که میگیری با لب خندان سر جانماز بنشین.»
آیا در احادیث سفارش نشده که هنگام نماز، خود را تمیز کنید، لباس پاک و مرتب بپوشید، خود را آرایش و معطر کنید، به مسجد بروید، با خوشرویی با مردم سلام و علیک کنید و …؟! خب، آیا این کارها و رفتارها که همه نشاط و شادی میآورد، نه حزن و اندوه.
باز به قول مرحوم دولابی (ره): « میدانید که اگر اذان بگویید دو صف از ملائکه پشت سرت میایستند. این یعنی بهجت و سرور و خوشحالی. اگر اقامه هم بگویید سه صف از ملائکه پشت سر شما میایستند.»
هم از ایشان شنیدیم (مضمون): این همه با گریه وارد حرم امام رضا علیه السلام میشوند، شما شاد و با خنده وارد شوید.
در چند آیهی مبارکه تصریح شده است که اهل ایمان در بهشت «نه خوف دارند و نه حزن». این یعنی چه؟ یعنی اصل با شادی و نشاط است. مگر نفرمودند: پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین علیهماالسلام، همیشه تبسم داشتند و یا بسیار بشاش و خندهرو بودند. یاران صدیق سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، در شبی چون عاشورا، از شوق دیدار، با شور و نشاط و خندهرو بودند؛ و البته با دیدن مولایشان که چه ظلمی به ایشان میشود و فردا کشته خواهند شد و با دیدن زنان و کودکان در آن وضعیت و علم به اسارتشان، جایی برای خنده نبود و گریه میکردند.
حقایق امر:
اما، از حقایق در امر خواستن یا دعا، با حزن و اندوه و …، میتوان به نکات ذیل اشاره نمود:
●- گریههای ما به هنگام دعا، زیاد هم ربطی به این که آیا خدا ما را خندهرو میپسندد یا گریهرو، ندارد، چرا که ما از شوق یا خوف خدا گریه نمیکنیم، بلکه برای حاجت خود گریه میکنیم. مگر این که کسی هنگام دعا درک کند که در محضر خداست و از عظمت او، خوف، خشیت و نیز شوق و بهجت قرب و لقاء گریه کند.
از احکام نماز (در هر رسالهای) این است که: گریه در نماز، جز از خوف و شوق خدا (برای خدا)، نماز را باطل میکند؟!
●- دعا (خواستن)، به دنبال احساس یک نیاز صورت میپذیرد، خواه نیاز روحی و معنوی باشد و یا مادی و دنیوی؛ و از آن جهت که احساس “نیاز"، به دنبال نگاه و توجه به نقص و کمبود است، خوشحالی ایجاد نمیکند. پس از یک سو “نیاز” همراه با ناراحتی است و از سوی دیگر “امید” به رفع آن، نشاط آور است.
●- دعا (خواستن)، فرمان نیست؛ بلکه استدعای عاجزانهی عبد از معبود، مملوک از مالک، رعیت از ارباب و فقیر از غنی میباشد؛ بنابر این با حالت افتادگی و ابراز نیاز مقبول است، نه با گردنکلفتی، استکبار، بیتفاوتی نسبت به دادن یا ندادن و … . بدیهی است که حالت عجز و نیاز، با ابراز ناتوانی، تمنا و اظهار افتادگی همراه است، نه با بشکن و شادی.
●- دعا (خواستن)، وِرد و اوراد نیست، بنابر این وقتی حقیقت دارد که خواهان، جداً احساس نیاز به “مطلوب” را درک و وجدان کرده باشد.
●- کمبود و نیاز، یعنی فراق از کمال و مطلوب مورد نظر. و بدیهی است که “فراق"، بهجتآور نمیباشد، بلکه ناراحت کننده است و اگر ناراحتی تشدید شود، اشک آدم را نیز در میآورد.
نکته:
*- گاهی عبد (بنده)، معبود (خدا) را میخواند و یا دعا میکند، در حالی که به حسب ظاهر از او چیزی نمیخواهد و این دعایش نیز بیش از هر دعای دیگری، با حزن و اندوه و اشک و ناله و زاری همراه میگردد. چرا؟! چون دلش برای محبوب تنگ شده است؟ چون دیگر طاقت فراق او را ندارد؟ چون یاد محبوب کرده و به به شدت مایل به وصال و لقای محبوب شده است؛ و البته همین خود، ابراز و اظهار “نیاز” و استدعای مرتفع نمودن آن است.
*- از این رو گفتهاند: خدا دل شکسته را دوست دارد. نه این که آدم گریان را دوست دارد، بلکه دل شکسته؛ یعنی دلش لطیف است، نازک است، سبک است؛ هنوز سخت و شقی نشده است و از استکبار و هم چنین بیتفاوتی، بیمعرفتی، غفلت، بیتوجهی، بیمحبتی، بیمودتی و بیبصیرتی، کدر و مانند سنگ سیاه نشده است. چنین دلی، مقابل خدا، شکننده است و خدا هم خریدار چنین دلی است.
در نظر گرفتن حاجات:
آدمی در هر فضایی که قرار بگیرد و به هر چیزی که توجه کند و یاد هر چیزی که بیافتد، روی دلش رنگ و نقش میاندازد و در دلش اثر میگذارد.
در زندگی روزمره، حجاب روی حجاب بر این دل میافتد، زنگار روی زنگار بر آن مینشیند، و دل را اگر نکُشد، سخت، غیر قابل وروود و خروج برای حق و مُهر و موم میکند و « خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ » میشود. دل خفه میشود، از حیات میافتد، سفت و سخت میگردد، مانند یک سنگ! چنان که میگویند: “ظالم سنگدل است":
« ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ » (البقره، 74)
ترجمه: سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر! چرا که پارهای از سنگها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد، و آب از آن تراوش میکند؛ و پارهای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر میافتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
بنابر این، مجلس دعا یا روضه، مجلس ذکر (یاد) محبوب است. ذکر محبوب و صدا کردن او، سبب شده تا دل به طرف نور بچرخد و با انعکاس نور، روشن شود.
پس، از سویی نور وارد قلب میشود و از سویی دیگر چشمههای معرفت و محبت به جوش آمده و بیرون میریزد و این جریان دل را زنده میکند. از این رو، وقتی دل حجاب را کنار زد، وقتی متوجه شد، وقتی لطیف شد، وقتی احساس عشق و نیاز کرد و …، میگویند: این بهترین شرایط برای استجابت است، پس همه حاجات خود و دیگران را در نظر بگیرید.
منبع:x-sho