فراخوان بندگی
شانه های متلاطم امروز، از مرور اشک های حسین علیه السلام آمده است. گُلِ آوایی در رگانِ لحظه های دشت جاری است. هوای تب دارِ عشق از دلِ کلمات عرفات برمی خیزد. هر واژه، قطعه فراگیر شوق و دریایی پر از مرهم بر کویر دلتنگی ها است. عرفه، سرمایه معنویِ حاصل از سوز و گدازهای حسین علیه السلام است.
بضاعت خیسِ دلدادگی و وصالِ در دسترس است. معبودا! پاره های دل ما را با حاضران در وادی آسمانی عرفات، قرین ساز و با قلم گرفتن بر خطاهای دیروز، این قطراتِ اُنس را رهتوشه فردای معادمان کن.
عرفه، یادآور نیازهای عزتمند
بارها در نماز، دلاویز و سرمستِ توحید، خدا را بی نیاز خوانده ایم. روز عرفه نیز همه در کنار هم، هر یک به نوع و درجه ای سهیم بودن خود را در نیازمندی اشک می ریزیم. چه قدر عزیزند این نیازها. می توان از نَفَس های این خیلِ نیازمند، عزّت را استشمام کرد؛ عزّتی که تنها رو به درگاهِ اوست. کسی که دستان پُرِ عرفه را فراموش کند، محرومیتِ واقعی را ضمیمه خویش کرده است. هم از این روست که زینت عبادت کنندگان ـ امام سجاد علیه السلام ـ به سائلی که روز عرفه گدایی می کرد، فرمود: «وای بر تو! آیا در چنین روزی دست نیاز به سوی غیر خدا دراز می کنی. در چنین روزی برای کودکانِ در رَحِم امید سعادت می رود».