عجایبی از عالم جنین در شکم مادر
«مثال های زیبای قرآن»، کتابی است از آیت الله العظمی مکارم شیرازی که به مثال های مختلف قرآن در موضوعان گوناگون پرداخته است
فصل بیست و سوم:بیست و دومین مثال: تقوا برات بهشت
خداوند متعال در آیه شریفه ۳۵ سوره «رعد» می فرماید: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ اُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْکَ عُقْبَی الَّذینَ اتَّقَوا وَ عُقْبَی الْکافِرینَ النّارُ»؛ توصیف بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده، ]این است که [ نهرهای آب از زیر درختانش جاری است، میوه آن همیشگی، و سایه اش دائمی است؛ این سرانجام کسانی است که پرهیزگاری پیشه کردند؛ و سرانجام کافران، آتش است.
دورنمای بحث
آیه فوق - علی رغم ظاهری ساده - از پیچیده ترین مثل های قرآن مجید است.
در این آیه شریفه به تشبیه بهشت - که جایگاه و سرانجام افراد متّقی است - پرداخته شده و سه ویژگی مهم برای آن بیان شده است.
شرح و تفسیر آیه
تشبیهی که در این آیه صورت گرفته، در نگاه نخست تشبیه ساده ای است؛ لیکن - همانطور که گفته شد - از پیچیده ترین تشبیه ها و امثال قرآن مجید به شمار رفته است.
مفسّران معتقدند: در این آیه محذوفی وجود دارد و جمله ای حذف گردیده است، یا در ابتدای آیه جمله ای باید در تقدیر گرفت تا آیه فوق خبر آن تلقّی شود و یا اینکه صدر آیه مبتداست و خبر آن حذف گردیده است.
به عقیده ما «خبر» آیه فوق، حذف شده است. به منظور روشن شدن این مطلب نخست ذکر مقدّمه ای لازم است.
مراحل چهارگانه قبل از ولادت
آدمی چهار مرحله را طی می کند تا انسان می شود:
در مرحله نخست، انسان خاک بوده است، سپس این خاک در پای بوته یا درختی ریخته می شود و جزء آن گیاه و درخت می گردد. این درخت و گیاه طعمه حیوانی می گردد و جزء بدن آن حیوان محسوب می شود. انسان از گوشت این حیوان تغذیه می کند و آن گوشت تبدیل به بدن انسان می گردد.
این چهار مرحله را به صورت دیگر نیز می توان بیان کرد که: انسان روزی خاک بوده است (مرحله اوّل)، طبیعتاً خاک قابل تغذیه انسان نیست، باید تبدیل به گیاه یا حیوانی گردد(مرحله دوم)، در مرحله سوم، گیاه یا حیوان به نطفه انسان تبدیل می شود؛ نطفه در مراحل ابتدایی جنین، رشد نباتی دارد؛ زیرا حسّ و حرکت ندارد، بلکه فقط رشد می کند. پس از چهار ماهگی که دارای حسّ و حرکت می شود، مرحله چهارم آغاز می گردد و تا قبل از تعلّق روح انسانی این مرحله، ادامه می یابد.
شاعر معروف نیز این چهار مرحله را در چهار مصرع خلاصه کرده، می گوید:
از «جمادی» مردم و «نامی» شدم *** وز «نما» مردم ز «حیوان» سر زدم
مُردم از حیوانی و «آدم» شدم *** از چه ترسم کِی ز مردن کم شدم
این چهار مرحله عجایب فراوانی دارد که مرحله جنین از عجیب ترین آن ها است.
عجایبی از عالم جنین
دانشمندان امروز موفّق شده اند از عالم جنین عکس های زنده ای تهیّه کنند و از آن یک فیلم نیم ساعته ای بسازند که تمام مراحل جنین را نمایش دهد. این فیلم عجایب خیره کننده ای را برای انسان به ارمغان می آورد.
چگونه خداوند این همه عجایب را آفریده است؟ به دو نمونه از این شگفتی ها توجّه کنید:
۱- نطفه انسان در ابتدا یک سلول تک و تنها است؛ سپس این سلول به دو نصف تقسیم شده، تبدیل به دو سلول می شود. هر یک از این دو سلول نیز به دو نیمه تقسیم می شوند.
چهار سلولِ به دست آمده نیز هر یک دو نیمه می شوند و به همین گونه به صورت تصاعدی بالا می رود. تکثیر سلول ها ادامه می یابد تا اینکه سلول های هم شکل و کاملاً مشابه، به گروه هایی تقسیم می شوند. تعدادی از آنها مأمور تشکیل سر انسان می شوند؛ برخی دیگر مأمور ساخت چشم انسان می شوند، و تعدادی نیز برای تشکیل دست انسان مأموریت می یابند. و همین طور دیگر سلول ها برای تشکیل دیگر اعضای بدن حرکت می کنند.
واقعاً چه کسی به این سلول های هم شکل مأموریت می دهد که هر تعداد، برای تشکیل عضو خاصّی حرکت کنند؟! اینها از چه کسی و به چه طریقی الهام می گیرند و حرکت منظّم خود را آغاز می کنند؟! هیچ کس نتوانسته است تا کنون راز این شگفتی را کشف کند.
۲- «بچّه» در شکم مادر، در کیسه ای مخصوصِ پر از آب غلیظ شناور است مقدار آب موجود در این کیسه، تقریباً هم وزن خود بچّه است.
بنابراین، جنین تکیه بر بدن مادر ندارد و مادر هم در حالات مختلف فشارِ مستقیم، بر او وارد نمی کند. اگر این کیسه آب نبود چه می شد؟!
چگونه ممکن بود جنین به پرورش و حیات خود ادامه دهد، بچّه با آن لطافت و نرمی در حالات مختلف مادر؛ نشستن، خوابیدن، و ضرباتی که بر او وارد می شود، چگونه حفظ شود؟!
از این رو، خداوند عالم قادر، محیطی برای جنین تهیّه کرده است که از هیچ سو فشاری بر او وارد نشود؛ یعنی یک حالت بی وزنی دارد و بشر برای اوّلین بار در اینجا بی وزنی را تجربه می کند، به همین دلیل، وقتی متولّد می شود داد و فریاد می کند؛ زیرا احساس وزن می کند و این برایش دردآور است.
کیسه آب برای «جنین» مطمئن ترین مکان است. این کیسه آب هم ضربه گیر است؛ یعنی جلوی فشارها و ضربه های متفاوت را می گیرد و هم حرارت را تعدیل می کند؛ یعنی اگر مادر در گرما یا در سرمای شدید به سر ببرد، حرارت سریع به بچّه منتقل نمی شود، بلکه باید از ناحیه آن آب منتقل شود از این رو، آب مذکور حرارت را تعدیل نموده، به بچّه منتقل می کند.
بر همین اساس، خداوند در آیه ششم سوره زمر می فرماید: «خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْس واحِدَة ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ اَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الاَْنْعامِ ثَمانِیَةَ اَزْواج یَخْلُقُکُمْ فی بُطُونِ اُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْق فی ظُلُمات ثَلاث ذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ فَاَنّی تُعْرَفُونَ»؛ او شما را از یک نَفْس آفرید، و همسرش را از [باقی مانده گلِ] او خلق کرد؛ و برای شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد. او شما را در شکم مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در میان تاریکی های سه گانه، می بخشد. این است خداوند، پروردگار شما که حکومت [عالَم هستی] از آنِ اوست؛ هیچ معبودی جز او نیست؛ پس چگونه از راه حق منحرف می شوید؟!(۱۴)
مراحل چهارگانه کمال انسان
انسان برای رسیدن به کمال باید چهار مرحله و به عبارتی، عوالم چهارگانه را طی کند.
۱- عالم رحم مادر؛ ۲- عالم دنیا؛ ۳- عالم برزخ؛ ۴- عالم قیامت.
و عجیب اینکه انسان در هر یک از این مراحل چهارگانه، از عالم بعدی خبر دقیق و درستی ندارد. بچّه در شکم مادر نمی تواند مفاهیم دنیا را تصوّر کند؛ حتّی اگر عقل و هوشی همچون درک و فهم بوعلی سینا داشته باشد و بتواند با مادرش ارتباط برقرار کند و با او سخن بگوید و مادر از ماه و خورشید و شب و روز و ستاره و درختان و گل و گیاه و… برایش تعریف کند و رساترین بیان و ساده ترین کلام ها را بگوید، آن بچّه چیزی نمی فهمد.
مَثَل ما انسان ها در دنیا نسبت به برزخ نیز مَثَل آن بچّه نسبت به دنیاست. ما تنها شنیده ایم که برزخی قطعاً وجود دارد؛ اما الفبای آنجا چیست؟ این که شهدا در آنجا زنده اند یعنی چه؟ چگونه نزد خداوند روزی می خورند؟ چگونه روح انسان عذاب می شود یا مورد إنعام خداوند قرار می گیرد؟ هیچ یک از اینها برای ما قابل درک و فهم نیست. بعضی از اولیای خداوند با عالم برزخ تماس گرفته اند. از برزخیان پرسیدند چه خبر؟ برزخیان گفتند: با الفاظی که شما می فهمید، نمی توانیم مفاهیم اینجا را بیان کنیم. مَثَل مفاهیم برزخ و الفاظ دنیا، مَثَل غربال و آب است. آیا آب در غربال متوقّف می شود و باقی می ماند؟!
برزخیان نیز نسبت به مفاهیم قیامت این گونه اند و نمی توانند آن مفاهیم را درک کنند.
نه نعمت های بهشت برای آنان قابل درک و توصیف است؛ و نه انواع عذاب های جهنّم.
اگر کلمه «نَفْسٌ» را مطلق بدانیم، شامل پیامبران و امامان - صلوات الله علیهم اجمعین - نیز می شود؛ یعنی حتّی آن بزرگواران هم نمی دانند چه نعمت هایی در بهشت برای بهشتیان در نظر گرفته شده است.
در حدیث قدسی آمده است که خداوند فرمود: «اَعْدَدْتُ لِعِبادِیَ الصّالِحینَ مالا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لا اُذُنٌ سَمِعَتْ؛ وَ لا خَطَرَ عَلی قَلْبِ بَشَر»؛ برای بندگان صالح و شایسته ام در بهشت نعمت هایی آماده کرده ام که نه چشمی آن را دیده؛ و نه گوشی آن را شنیده؛ و حتّی بر قلب انسانی خطور نکرده است.(۱۵)
یعنی اصلاً، این نعمت ها را نه در خواب، نه در بیداری، نه در عالم خیال و نه در عالم تصوّر، کسی ندیده است؛ زیرا نعمت های آن عالمِ قیامت برای ما قابل درک و فهم نیست بنابراین، از یک سو مفاهیم بلند عالم قیامت برای انسان های دنیوی قابل فهم و درک نیست و از سوی دیگر، باید نعمت های اخروی و عذاب های جهنّم برای مردم به شکلی بیان شود که آنها را به سوی کارهای خیر تشویق و از کارهای زشت باز دارد.
از این رو، انجام این عمل با الفاظ دنیوی به درستی و به صورت کامل امکان پذیر نیست. بناچار باید با الفاظ همین دنیا، شبهی از مفاهیم اخروی برای ما ترسیم شود؛ پس آنچه از عذاب های جهنّم و نعمت های بهشت برای ما گفته شده است، شبهی از مفاهیم آن دنیاست.
مثلاً می گوید بهشت دارای درختانی است؛ ولی وقتی به آثار و فواید آن توجّه می کنیم قابل قیاس به درختان دنیا نیست و نیز در تفسیر آیه شریفه ۵۴ سوره الرحمن «وَجَنَی الْجَنَّتَیْنِ دان؛ و میوه های رسیده آن دو باغ بهشتی در دسترس است» می گویند: میوه های بهشتی نزدیک بهشتیان است؛ یعنی مطابق میل بهشتیان درخت میوه حرکت می کند و میوه در دسترس بهشتیان قرار می گیرد. و یا در تفسیر آیه شریفه ۴۸ سوره مذکور «ذَواتا اَفْنان؛ آن دو باغ بهشتی دارای انواع نعمت ها و درختان پر طراوت است»، می گویند: یک شاخه درخت بهشتی انواع میوه ها را داراست، آن هم معلوم نیست مثل میوه های دنیا باشد.
یا هنگامی که بهشتیان می خواهند نغمه های عرفانی را بشنوند، شاخه های درختان شروع به نواختن آهنگ می کنند.
بنابراین، ما یک شبهی از درختان بهشتی را می فهمیم اما چگونگی درک و حسّ و شعور و حرکت و نغمه خوانی و انواع مختلف میوه های آن را درک نمی کنیم.
شرح و تفسیر آیه مثل
با توجّه به مقدّمه فوق، آیه مَثَل نیز از جمله آیاتی است که در صدد ارائه شبهی از اوصاف بهشت است و با بیان و مثال به ترسیم جایگاه پرهیزکاران همّت گماشته است. از این رو، خبر آیه محذوف است. یعنی آیه بدین شکل بوده است: «مثل الجنة التی وعد المتقون کجنة تجری….» ؛ باغهایی در بهشت است، نه مثل باغهای دنیای ما؛ زیرا اوّلاً، آب آن باغ ها خودجوش است و در پای هر درختی چشمه ای است و نیازی نیست که از خارج تأمین گردد و دوم اینکه میوه های آن چهار فصل و همیشگی است. سوم اینکه، سایه درختانش همیشگی و جاودانه است؛ یعنی برگ های آن هرگز نمی ریزد.
پیام مهم آیه
از آیات متعددی درمی یابیم که میزان پاداش الهی در آخرت، تقوا است.
درباره تقوا، بحث های فراوانی شده است. در این نوشتار به منظور درک بیشتر ارزش تقوا - که گذرنامه و برات بهشت، میزان ارزش انسان و زاد و توشه آخرت است - به دو روایت اشاره می شود.
۱- پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) در روایت کوتاه و پرمعنایی می فرماید: «تَمامُ التَّقْوی اَنْ تَتَعَلَّمَ ما جَهِلْتَ وَ تَعْمَلَ بِما عَمِلْتَ»؛ تقوای کامل به دو چیز تحقّق می یابد: نخست اینکه، آنچه نمی دانی و بدان ناآگاهی فراگیری؛ و دیگر اینکه، به آنچه می دانی جامه عمل بپوشانی.(۱۶)
بر اساس این روایت، ندانستن عذر تلقّی نمی شود، بلکه انسان موظّف است آنچه را نمی داند بیاموزد و سپس به آن عمل کند. در روز قیامت به کسانی که می گویند نمی دانیم، خطاب و عتاب می شود که چرا یاد نگرفتید؟!(۱۷۲)
۲- حضرت علی (علیه السلام) نیز در روایت کوتاه و جالبی می فرماید: «مَنْ مَلِکَ شَهْوَتَهُ کانَ تَقِیّاً»؛ کسی که مالک شهواتش باشد با تقوا است.(۱۸)
انسان با تقوا مالک غضب، شهوت، حبّ جاه و مقام، حبّ شهرت جناح گرایی و… است و بر همه این امور تسلّط دارد.
این دو روایت تعریف زیبا، جامع و قابل فهمی از تقوا را به ما ارائه می دهد و باید سعی کنیم با رعایت و تحقق بخشیدن به این دو روایت شریف - مخصوصاً در ماه مبارک رمضان که ماه تقوا و خودسازی است - برات بهشت و بهترین زاد و توشه سفر آخرت را کسب کنیم و خود را به تقوای الهی زینت ببخشیم.
پی نوشت ها:
۱۴- در آیه ۱۴ سوره مؤمنون نیز به مضمون این آیه اشاره شده است.
۱۵- میزان الحکمه، باب ۵۴۶، حدیث ۲۵۲۹.
۱۶- میزان الحکمه، باب ۴۱۷۳، حدیث ۲۲۱۷۹.
۱۷- بحارالانوار، جلد ۲، صفحه ۲۹ و ۱۸۰ و جلد ۷، صفحه ۲۸۵.
۱۸- میزان الحکمة، باب ۴۱۷۳، حدیث ۲۲۱۷۴.
حوزه نیوز