#صهبای_رشد؛ دعای واقعی
سخنان آیت الله جوادی آملی دامت برکاته
💠 مهمترین کار، این راه دعا و نیایش است که تقریباً ضعیف ترین برنامه های ماست! ما آنچه برای او حساب قائل نیستیم، دعاست. یک وقت انسان دعا می خواند که ثواب ببرد، این یک گوشه کار است؛ این دعا نیست! یک وقتی به یک کسی گفتند: شما فلان مشکل را داری، این دید الآن لاعلاج است، به بیماری صعب العلاج و غدّه بدخیم گرفتار است؛ این چه جور ناله می کند؟ این چه جور دعا می کند؟ ” دعا ” یعنی این!! مائیم در حال مرگ که دست و پا می زنیم، این حال را باید مجسّم بکنیم، بعد دعا بکنیم. در آن حال هم خوب می فهمیم که با چه کسی داریم حرف می زنیم، هم جداً می خواهیم!
اینکه در دین آمده: (الدّعا مخّ العباده)*، مغز عبادت دعاست؛ این که گفتند: تا مضطر نشوی، نمی خوانی … . یک وقتی می خوانی، یک وقت می خواهی. خواندن البته یک ثوابی دارد، دعاهایی که ما می خوانیم بعد از نماز، در نماز ثوابی دارد؛ امّا ( خواندن ) غیر از (( خواستن )) است! در مناجات های خواجه عبدالله انصاری این است که ” دانایی ” مهم نیست، ” دارایی ” مهم است. یک کسی ممکن است علامه بشود، علم فراوان داشته باشد؛ او داناست، البته در جامعه ما محترم است؛ امّا دارا نیست! (دارا) کسی است که آن علم او را کاملاً حفظ بکند. دعا فضیلتی است بین دانایی و دارایی.
پس یک وقت است کسی عبادت می کند، یک وقت است کسی به حوزه و دانشگاه می رود، یک وقتی به دعا می نشیند. این دعا که در تعبیرات دینی آمده (مخّ العباده)، این جمع بین حوزه و مسجد است، جمع بین فهمیدن و ناله زدن است.