شرح و تفسیر متن مناجات شعبانیه| قسمت اول
“مناجات شعبانیه” ازجمله دعای عارفانه با مضامین شامخ و محتوای قدسی است که خواننده مناجات آنچنان لذت روحی ومعنوی می برد و خود را در اوج بهجت و انبساط روحی می بیند که حاضر نمی شود آن لحظه نورانی را با هیچ چیز دیگر عوض نماید.
1-(زمینه و مقدمه شرح مناجات)
در بین دعاهای ماثوره از اهل بیت علیهم السلام “مناجات شعبانیه” ازجمله دعای عارفانه با مضامین شامخ و محتوای قدسی است اگر فرازهای این مناجات همه جانبه موردتحلیل وتفسیر قرار بگیرد، و با آگاهی ازمضامین عرفانی از فرازهای مناجات شعبانیه خوانده شود، خواننده مناجات آنچنان لذت روحی ومعنوی می برد و خود را در اوج بهجت و انبساط روحی می بیند که حاضر نمی شود آن لحظه نورانی را با هیچ چیز دیگر عوض نماید، برای اینکه زمینه چنین معرفت و آگاهی نسبت به مضامین مناجات فراهم شود، مناجات شعبانیه را مورد شرح و تفسیر قرار می دهیم ولی پیش از شرح وتفسیر برای اینکه با زمینه قبلی ورود به متن مناجات شعبانیه پیدا کنیم بیان چند نکته به عنوان پیش زمینه و آشنایی با کلیات مناجات لازم خواهد بود؛
* متن دلیل بر سند:
همان گونه که هر حدیث و دعای صحیح، نمی تواند مورد عمل قرار گیرد چون ممکن است به دلیل مخالف بودن با عقل و کتاب اعراض شده و کنار گذاشته شود، در مقابل هر حدیث و دعایی که ضعف سندی دارد را نمی توان اعراض کرد و کنار گذاشت؛ چون ممکن است از نظر قرائن خارجی و داشتن مضامین و محتوای بلند و شامخ به گونه ای باشد که نتوان گفت که از غیر معصوم صادر شده است؛ همچون بسیاری ازخطبه های نهج البلاغه که از نظر سندی مرسل اند، ولی به دلیل مضامین شامخ متن، نمی توان احتمال داد از غیر معصوم صادر شده است چراکه سید المراقبین رضی الدین سیدبن الطاووس، در کتاب “اقبال الاعمال” مناجات شعبانیه را از نظر سند هرچند از (حسین بن خالویه) که به قول رجال شناس بزرگ علامه مامقانی در (تنقیح المقال) وی یکی بزرگان موثق علمای شیعه در حلب است، روایت کرده است ولی بر فرض این که مناجات شعبانیه چنین سندی نداشت و ما بودیم و همین متن، با همین مضامین ملکوتی وآسمانی، بهترین سند است که این مناجات از غیر معصوم صادر نشده است، پس خود را معطل سند یابی نکنیم چرا که متن دلیل بر سند و صدور دعا از معصوم(ع) است.
* رجا آمیخته با خوف:
مناجات شعبانیه آمیخته شدن (رجا با خوف و خوف با رجا ) است. یعنی از یک طرف در این مناجات آن چنان پیش می رود که خواننده دعا در خوف و یاس کامل قرار می گیرد و خودش را در وسط عذاب الهی می بیند؛ ولی از طرف دیگر و در همان حال از متن و دل این خوف و یاس، امید و رجا بر می خیزد که قطعا حق تعالی با رحمت واسعه اش بنده خود را عفو می کند.
از همین رو امام(ع) می فرمایند:
(الهی ان اخذتنی بجرمی اخذتک بعفوک و ان اخذتنی بذنوبی اخذت بمغفرتک و ان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک: معبودا! اگر مرا به جرمم گرفتی تو را به عفوت گیرم و اگر به گناهانم درگیری به امر زشت دراویزم و اگر مرا به آتش بری اعلام کنم به اهل آن که تو را دوست دارم).
* دعای اهل وصال و فراق:
بطور کلی مناجات کنندگان دو دسته اند:
الف- برخی از مناجات کنندگان از این جهت در مناجات و دعایشان بی قراری می کنند که احساس و فراق و فاصله بین خود و خدا می بینند و احساس شرمندگی می نمایند و می خواهند با مناجات و ابتهال فاصله بین خود وخدایشان راکم کنند وبه ذات باری تعالی نزدیک شوند.
ب- کسانی اند به وصال حضرت حق رسیده اند و در اوج ابتهاج و لذت قرار دارند و بی قراری آنان از این جهت است که مبادا از این وصال خارج شوند.
امام العارفین، امام علی (ع) در حالی که خود در اوج وصال قرار دارد ولی مناجات شعبانیه اش بین مناجات اهل (وصال و اهل فراق) دور می زند؛ چراکه:
از یک طرف با زبان اهل فراق مناجات کرده و با اعتراف به این که از سر تقصیر و قصور لغزش و گناهانی مرتکب شده است و فاصله و جدایی بین خود و پروردگار به وجود آورده است سخت پشیمان از پیشگاه ربوبی است و از پروردگار می خواهد با نادیده گرفتن اشتباهاتش وی را دست گیری کرده و به خود وصل نماید.
از همین رو امام (ع) می فرمایند: (الهی والحقنی بنورک عزک الابهج فاکون لک عارفا وعن سواک منحرفا و منک خایفا مراقبا: معبودم! مرا به پر فروغ ترین عزتت متصل فرما تا عارف برای تو بوده و ازغیر تو روی گردان باشم و تنها از تو بترسم و مراقبت او امر تو را نمایم).
از طرف دیگر با زبان اهل وصال مناجات کرده و از حق تعالی رسیدن به مقام قرب بالاتر که بریدن از خلق و فنا شدن در صفات جمال و جلال الهی است را درخواست می کند. ازهمین رو آهنگ مناجات عوض شده و می فرمایند: (الهی هب لی کمال الانقطاع الیک وانر ابصار قلوبنا بضیا نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النار فتصل الی معدن العظمه تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک: معبودم! عنایت فرما به من دل بریدن کامل از دیگران و پیوستن به خودت را ، و منور فرما دلهای ما را به روشنی نگاه خودت، تا آن جا که دیدگان دل های ما حجاب های نو را بشکافند و متصل به منبع عظمت شوند و ارواح ما آویخته به عز قدس تو گردند).
*******
2- (( شرح وتفسیر متن مناجات شعبانیه))
همانگونه که در مقدمه یادداشت آمده است برای اینکه زمینه لازم برای معرفت وآگاهی نسبت به مضامین مناجات فراهم شود، مناجات شعبانیه رادر(28 فراز) تقسیم و سپس هر فراز را مورد شرح و تفسیر قرار دادیم البته نه به گونه ای که با آوردن مطالب غیرمرتبط ما را از فهم عرفانی فراز های مناجات دور کند و نه آنچنان مجمل که نتوانیم به اندازه فهم قاصر وکوتاهمان به لطائف عرفانی فرازهای مناجات راه پید ا کنیم، بلکه شرح و تفسیر ی که بتواند ما را تاجایی که مقدور است به ظرائف و دقایق معنوی وعرفانی مناجات نزدیک نماید.
شرح فراز اول
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
در این فراز اول از مناجات شعبانیه که باصلوات پیامبر و اهل بیت مطهرش آغاز شده است چند پیام مهم معنوی وعرفانی وجود دارد:
نخستین پیام شروع مناجات شعبانیه، با((ذکر صلوات)) در این است، مناجات با خدا نیک ترین و زیباترین کار از بین خوبی ها است، و از آنجایی که به حکم زیارت جامعه کبیره که می خوانیم: «اِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ اَوَّلَهُ وَ اَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْویهُ وَ مُنْتَهاهُ؛ هرجا که نامی از خیر و نیکویی باشد، شما اولِ خیر و ریشه آن و فرعِ آن و معدن آن و مبدأ و منتهای آن می باشید. پس چون اول واخر همه خوبی ها پیامبر و اهل بیت اند، پس ((ادب)) در دعا یا ذکر اقتضاء دارد که هر مناجات ودعا با(صلوات) آغاز شود.
دومین پیام شروع مناجات شعبانیه باذکر((صلوات)) در این است: اگر دعا بخواهد به استجابت نزدیک شود، علاوه بر دو امر کلیدی((اضطرار و انقطاع)) یکی دیگر از آدابش آنست در آغاز دعا، صلوات فر ستاده شود، پس از آن به طرح خواسته با خدا مبادرت گردد، و در پایان هم صلوات فرستاده شود، چراکه از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود: ((مَنْ کانَتْ لَهُ اِلَی اللّهِ عَزَّ و جَلَّ حاجَةٌ فَلْیَبْدَأْ بِالصَّلاةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ یَسْأَلُ حاجَتَهُ، ثُمَّ یَخْتِمُ بِالصَّلاةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. فَاِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَکْرَمُ مِنْ اَنْ یَقْبَلَ الطَّرَفَیْنِ وَ یَدَعَ الْوَسَطَ اِذا کانَتِ الصَّلاةُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لا تُحْجَبُ عَنْهُ.(مکارم الاخلاق، ج2، ص19) هر که به درگاه خدای عزّ و جلّ حاجتی دارد باید به صلوات بر محمد و آلش شروع کند، و سپس حاجتِ خود را بخواهد، و دعا را نیز به صلوات بر محمدو آل محمد ختم نماید، زیرا که خدای عزّ و جلّ کریم تر از آن است که دوطرفِ دعا را بپذیرد ولی وسطِ دعا را وا گذارد و به اجابت نرساند، زیراصلوات بر محمد و آل محمد، محجوب نیست و از طرفِ خداوند،پذیرفته می شود.
سومین پیام ذکر((صلوات)) درآغاز مناجات در این است: دعا و مناجات زمانی لذت روحی و معنوی برای خواننده دعا ایجاد می کند که همراه با آمادگی روحی با قلبی مصفا و نورانی باشد از برکات (صلوات) فراهم کردن زمنیه روحی برای مناجات کننده است، از همین رو در زیارتِ جامعه کبیره می خوانیم: ((وَ جَعَلَ صَلَواتِنا عَلَیْکُمْ وَ ما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ طیبا لِخَلْقِنا وَ طَهارَةً لِاَنْفُسِنا وَ تَزْکِیَةً لَنا؛ و خداوند، قرار داد، صلواتِ بر شما وولایت شما را، سببی برای پاکیزه شدنِ خلقتِ ما و طهارت جان هایِ ما و تزکیه ما)).
شرح فراز دوم
وَاسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْک وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِینا لَکَ مُتَضَرِّعا إِلَیْکَ رَاجِیا لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی
فراز دوم؛ مناجات شعبانیه درحقیقت مطلع و زمینه ایست برای فراز (44) دیگر که با ذکر ((الهی)) خواهد آمد از همین رو در مطلع این مناجات چند پیام عرفانی ومعنوی وجود دارد اگر هریک از پیام های مطلع مناجات شعبانیه به درستی فهم شود وهمانگونه هست شرح و تفسیر گردد، راه و زمینه درک و فهم فرازهای(44) گانه دیگر مناجات بهتر فراهم می شود.
پیام اول؛ عافانه وعاشقانه در این فراز دوم، که دقت و تامل در آن می تواند ما را به لطافت و زیبایی نهفته در آن نزدیک کند این است: با اینکه حق تعالی ذاتا سمیع است و چیزی نیست که او نشود و مناجات کننده به این حقیقت معرفت و ایمان دارد، ولی به هنگام مناجات ملتمسانه از خدا می خواهد به صداهای اوکه با ((دعا)) و ((ندا: صدای با فریاد) و ((نجوا:گفتگوی صمیمی و نزدیک)) توجه کند یعنی هرچند خود را لایق شنیدن صدایش از ناحیه حق تعالی نمی داند ولی ازحق تعالی با این عبارت لطیف عارفانه ((وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ، و شنواى دعایم باش آنگاه که می خوانمت، و صدایم را بشنو گاهى که صدایت می کنم. می خواهد که حق تعالی با بزرگیش منت گذاشته و حرف های بنده اش را توجه نماید چرا که نفس همین توجه نشانه تحویل گرفتن بنده از ناحیه حق تعالی خواهد بود، و هیچ چیز برای بنده لذت بخش تر از این نخواهد بود که خدا به او توجه کند، از همین رو امامعلی علیه السلام بعد از این فراز می فرماید: ((وأَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ: و به من توجّه کن هنگامیکه با تو مناجات مینمایم.))
پیام دوم؛ امام العارفین امیر المؤمنين علی علیه السلام پس از آنکه در فراز پیشین توجه حق تعالی را درخواست کرد، در این فراز به بیان دلایل عرفانی توجه خدا به بنده اش می پردازد که چرا حق تعالی بایست به ندا، دعا، و نجوای بنده اش گوش کند و به وی توجه نماید، از همین رو به معرفی خود در برابر حق تعالی پرداخته و دلایل ذیل را به عنوان دلیل درخواست توجه حق تعالی به بنده اش ذکر می کند.
دلیل اول، بنده و عبدی در پیشگاه ذات روبوبی ایستاده است که از هر سببی قطع امید کرده فقط به وی که مسبب الاسباب هست دل سپرده وپناه آورده است (فَقَدْ هَرَبْتُ الیک وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ:در برابرت ایستادم)
دلیل دوم؛ ظاهر حال بنده دلیل وشاهد فقر تنگدستی و نیاز مندی وی است که از رزق معنوی و مادی، دنیوی و اخری تهی و قدرت حرکت از وی گرفته است به گونه ای که به آستانتش رسیده قدرت برجابجایی خودش ندارد مسکین، مستکین است:(( مُسْتَکِینا لَکَ:در برابرت ایستادم))
ثالثا: دعا، ندا و نجوایش آمیخته و آکنده از اشک، آه و تضرع و التماس است و همانگونه که رسول اعظم (ص) فرمود: ((اَلْبُکاءُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ وَ عَلامَةُالْقَبُولِ وَبابُ الْاِجابه: گریه ازخوفِ خدای تعالی کلید رحمت و نشانه پذیرش و درب مستجاب شدن دعا است. این عبد مستکین با سلاح ((تضرع وبکاء به خدایش پناه آورده است.
دلیل چهارم: با این امید و اطمینان که خدایش خدای رحمت است و بنده اش را از در رحمت واسعه اش نا امید نمی کند و دست رد به سینه اش نمی زند پناه آورده و اظهار تقاضای توجه به خودش میکند: ((راجِياً لِما لَدَيْكَد ثَوابِى: پاداشی را که نزد توست امیدوارم))
پس عاجزانه و ملتمسانه می خواهدکه صدای (دعا، ندا، نجوا) را بشنود و به این انتظارعبدش توجه نماید: ((وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ.وأَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ:و إِذَا نَادَیْتُکَ.وأَقْبِلْ وبه من توجّه کن هنگامیکه با تو مناجات مینمایم،)).
شرح فراز سوم
تَعْلَمُ ما فى نَفْسى وَ تَخْبُرُ حاجَتى وَ تَعْرِفُ ضَمیرى وَ لا یَخْفى عَلَیْكَ اَمْرُ مُنْقَلَبى وَ هقَدْ جَرَتْ مَقادیرُكَ عَلَىَّ یا سَیِّدى وَ بِیَدِكَ لا بِیَدِ غَیْرِكَ زِیادَتى وَ نَقْصى وَ نَفْعى وَ ضری.
این فراز سوم از مناجات شعبانیه که مطلع دوم برای ورود به (44الهی )فراز بعدی است، امام العارفین به بیان چند خصوصیت از ذات باریتعالی را در قالب مناجات می آورد و بیان می کند؛
خصوصیت اول؛ آنست هرچند خداوند متعال به حکم آیه مبارکه: ((یَعْلَمُ خائِنَةَ اْلأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ؛ او به خیانت چشم ها و به آنچه در سینه ها پنهان است عالم است: غافر: 19) باعلم بی پایانش بر همه خواسته های پنهان و پیدای بنده اش آگاهی دارد ولی راز حل نشدن خواسته بنده، ازآنجهت است که خود از حق تعالی نخواسته است و اکنون که اجازه مناجات داده شد پس جهت تاثیر گذار ی توجه حضرت حق به خواسته هایش مکنونات درونی و اسرارش را به زبان آورده و ابراز می کند و به بیان امام علیه السلام می گوید:
اولا: ((تَعْلَمُ ما فى نَفْسى وَ تَخْبُرُ حاجَتى:آنچه را که در درون دارم می دانى، بر حاجتم خبر دارى))
ثانیا: (وَ تَعْرِفُ ضَمیرى وَ لا یَخْفى عَلَیْكَ اَمْرُ مُنْقَلَبى وَ مَثْواىَ : ، نهانم را می شناسى، کار بازگشت به آخرت و خانه ابدی ام بر تو پوشیده نیست)
ثالثا: (( وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقى وَ اَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتى وَ اَرْجُوهُ لعاقبتی: وآنچه که می خواهم به زبان آرم، خواهش خویش را بازگو کنم و هم آنچه را که براى عاقبتم امید دارم، بر تو پنهان نیست))
خصوصیت دوم؛ آنچه که در زندگی هر بنده ای از آغاز تا پایان عمر می گذرد، درعلم و قضاء الهی ازپیش مقدر وتعیین شده است ازهمین رو امام علیه السلام در این فراز می فرمایند: ((وَ قَدْ جَرَتْ مَقادیرُكَ عَلَىَّ یا سَیِّدى فیما یَكُونُ مِنّى اِلى آخِرِ عُمْرى مِنْ سَریرَتى وَ عَلانِیَتى،: همانا آنچه برای من تقدیر کردهای ای آقای من، در آنچه تا پایان عمر بر من فرود میآید از نهان و آشکارم جاری شده است.))
ولی نکته دقیق این است که یکی از مقدرات الهی همین (دعا) است، که حق تعالی قضایش را برآن مقدر کرده که اگر بنده و عبد توفیق بر دعا پیداکند آن قضاء تغییر پیدا می کند، چرا که از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است: «اَلدُّعاءُ یَرُدُّ الْقَضاءَ وَ قَدْ اُبْرِمَ اِبْراما؛ دعا، قضای الهی را تغییرمی دهد، اگرچه آن قضا، کاملاً محکم شده باشد.
پس با دعا می توان در قضا ءالهی تاثیر گذاشت وان را به احسن الحال تغییرداد ومانع تحقق آن شد ازهمین روست استاد مطهری دربیان میزان تاثیر گذاری دعا درقضاءالهی می فرمایند: زمانی که با اراده یک پیغمبر یا ولی خدا، کاری خارق العاده انجام می گیرد، شرایط عوض می شود. یعنی یک روح نیرومند و پاک و متصل به قدرت لایزال الهی، شرایط را تغییر می دهد و به عبارت دیگر، عامل و عنصرخاصی وارد میدان می شود. در مورد تأثیر دعا و صدقه در دفع بلاها و غیره نیز جریان از همین قرار است. در حدیث آمده است که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله سؤال شد با وجود اینکه هر حادثه ای که در جهان رخ می دهد به تقدیر الهی وقضای حتمی او است، دعا و دوا چه اثری می تواند داشته باشد؟ در پاسخ فرمودند: دعا نیز از قضا و قدر است:عدل الهی ص 115.این فراز از مناجات ((وَ بِیَدِكَ لا بِیَدِ غَیْرِكَ زِیادَتى وَ نَقْصى وَ نَفْعى وَ ضرى: به دست توست نه به دست غیر تو، فزونی و کاستی وسود وزیانم.
خصوصیت سوم؛ این است به حکم نص قرآنی که می فرماید:((،وَ ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی اْلأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ الاّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرٌ. (حدید: 22)هیچ مصیبتی در زمین و در شما اصابت نمی کند، مگر آنکه قبل از ایجادش درکتابی ثبت است، به درستی که این کار بر خداوند، آسان است. و نیز در آیه دیگر می فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ؛ هیچ مصیبتی رُخ نمی دهد مگر به اذن خدا». (تغابن: 11)وهمچنین آیه مبارکه: «قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی ضَرًّا وَ لا نَفْعًا؛ بگو! من مالِکِ نفع و ضرر خویش نیستم». (یونس: 49.)
هرنفع و ضرر، وهرزیاد ی و نقصانی در زندگی به وجود می آید فقط به ید الهی محقق می شوند، ودیگران هیچ کاره اند وادمی باید خود رابه دست وی بسپرد ازهمین روابن عباس میگوید: (روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود: ای نو رسیده! کلماتی به تو می آموزم آن اینکه حریمِ خدای تعالی را حفظ کن که خدای تعالی حفظت کند. اگر مسئلتی داری از خدای تعالی مسئلت کن و اگر استعانت می جویی از خدای تعالی استعانت جوی و بدان که اگر همه امت اجتماع کنند تا نفعی به تو رسانند، نخواهند توانست، مگر آنکه خداوند اراده فرماید:شفاالعلیل،ص13).
بلاغ-حجت الاسلام قادری